eitaa logo
کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
627 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
255 فایل
📚آموزش مداحی بصورت علمی و تخصصی از مبتدی تاحرفه ای شامل: ✔اصول و فنون مداحی ✔ادعیه و زیارات ✔نغمات آئینی ✔️ روضه خوانی سخنوری مجلس داری 📞 ثبت نام کلاسها: 09391346223
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک  کاروان عشیره ی خورشید وارد قتلگاه خون شده است کاروانی که محو در معبود وارد ورطه ی جنون شده است روز دوم محرم همین که قافله ی ابی عبدالله وارد سرزمین کربلا شدند سیدبن طاووس تو لهوف این جوری نوشته آقا سیدالشهدا سوال کردند نام این سرزمین چیه؟ یه نفر گفت به اینجا کربلا میگن ، تا اسم کربلا رو شنید فرمود اِنزِلوُها یعنی از مرکب ها پیاده شید چندتا جمله فرمود ابی عبدالله یکی یکی میخونم و ترجمه می کنم فرمود : هَاهُنَاوالله مَحَطُّ رِکابنَا، این سرزمین همونجاییه که خیمه هامو نو بر پا میکنیم وَ سفكُ دِمَائِنَا اینجا همونجاییه که خونهای ما ریخته میشه هَاهُنَاوالله مَحَطُّ قبورنا اینجا همون جاییکه قبرهای ما رو برپا می‌کنند تا اینجا کسی بلند بلند گریه نمی‌کرد اما یه جمله ای فرمود ابی عبدالله من میگم شاید از اینجا به بعد صدای ناله ی زینب بلند شد فرمود هاهُنا والله سُبِیَ حَریمِنا (۱) یعنی این سرزمین همون جاییه که اهل بیت ما رو به اسارت می‌برند صدای نالتو آزاد کن بگو حسین یه جوری ناله بزن صدای ناله و شیون زینب و کسی نشنوه حسین جانم به این ناله ها جانم به این گریه ها همه ی دشت ساکت و آرام در تماشای منظری زیباست حالا خیمه ها رو برپا کردند یکی یکی میخان مخدرات از ناقه ها پیاده بشن همه ی دشت ساکت و آرام در تماشای منظری زیباست دست عمّه درون دست علیست پلّه ی عمه زانوی سقّاست در همین دشت عاشقی می شد خیمه هاشان یکی یکی برپا خیمه ی زینب است پیش حسین پاسدار حرم شده سقا گوشه ی خیمه دختری کوچک روی پای حسین خوابیده ناگهان می پرد ز خواب خوشش خواب آشفته ای یقین دیده گفت بابا که خواب می دیدم شامیان معجر مرا بردند گوئیا در پس همین خیمه عمّه جان تازیانه می خوردند گوشه ی خیمه ای در آنسو تر بین گهواره طفلکی خواب است دخترک خواب دیده که سر او بر نوک نیزه مثل مهتاب است صداتو آزاد کن بگو حسین امشب بگو آقا جان اگر چه من لایق نیستم اما اجازه بده منم سیاهی لشکرت باشم نکنه بچه هات از سیاهی لشکر دشمن به هراس بیفتن آقا جان از سر اضطراب و تشویش و بی قرارای یکی یکی زینب می شمارد دوباره تعداد مردهای قبیله را امشب با وجود تمام مردان و غیرت آسمانی عبّاس ترسی از جانب سیاهی ها اندکی هم نمی شود احساس از پس یکدگر گذشت ایّام و کنون عصر روز عاشوراست از روز دوم محرم ببرمتون عصر روز عاشورا آسمان بی قرار و دلتنگ است در دل اهل این حرم غوغاست چه خبر بود؟ رفته بر روی نیزه ها خورشید پیش چشمان خیس یک خواهر دم به دم می رسد به گوش پدر صوت کم جان هق هق دختر دختر فاطمه پریشان است خیمه ها گَر گرفته واویلا دختری که کبود سیلی هاست روضه می خواند از دل زهرا(۲) همین که خیالشون راحت شد حسین به شهادت رسید سر نورانی ارباب رو به نیزه ها زدن صدا زد یه عده اراذل و اوباش بیان می‌خاید چی کار کنید؟ باید به خیمه ها حمله کنید خیمه هایی که روز دوم محرم، یکی یکی با چه صفایی برپا کردن حالا دارن همه رو آتش می‌زنند مخدراتی که با چه احترامی وارد این سرزمین شدند حالا یکی یکی دارن فرار میکنن حالا فهمیدی چرا ابی عبدالله فرمود: هاهنا والله سبی حریمنا اینجا همونجاییه که اهل بیت ما رو به اسارت میبرن هرجا نشستی ناله بزن یا حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱) لهوف سید بن طاووس (۲) ✍وحید محمدی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی به بپیوندید👇 ✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan 3⃣واتساپ https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا بنت ابی عبدالله  ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کو؟ سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟ بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟ از من نمی پرسی چه شد این چند روزه؟ از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو؟ امشب، هر کی حاجت‌ داره هر کی گرفتاره هر کی مریض داره دامن این خانوم سه ساله رو بگیره این خانوم ،باب الحوائجه این خانوم،دردانه ی اربابمون سیدالشهدا ست. فقط خدا میدونه، روضه ی این خانومِ سه ساله رو، کسایی میتونن درک کنن که تو خونه دختر یتیم داشته باشن، فقط همسرانِ شهدا، میفهمن یتیم داری چقدر سخته، همین چند سال قبل تو اصفهان، جنازه ی یکی از شهدا رو بعد چند سال، تو تفحص شناسایی کردند، گفت من مامور شدم به خانواده ی شهید اطلاع بدم، وقتی اومدم در زدم یه دختر جوانی اومد درو باز کرد، گفتم منزل شهید فلانی؟ گفت بله، من دخترشم، تا بهش گفتم جنازه ی پدر شما پیدا شده، شروع کرد گریه کردن، گفتم قراره فردا ظهر، جنازه رو بیاریم خونه ی شماها، بعد میریم برا تشییع، دیدم دختر شهید با گریه و التماس، صدا زد میشه جنازه ی بابامو فردا شب بیارید؟ گفتم ما برا فردا ظهر برنامه ریزی کردیم دیدم خیلی گریه میکنه و التماس میکنه قبول کردیم، فردا شب ، همینکه با جنازه رفتیم تو کوچه ، دیدم همه جا چراغونه، تعجب کردم ،سؤال کردم چه خبره؟ گفتن تو این کوچه امشب ، مجلس عروسی برپاست، اومدم در خونه ی شهید، دیدم مجلس عروسی تو همین خونه ست، وارد خونه شدیم خواستیم برگردیم ، دیدم فرزند شهید با چادر سفید اومد جلوتر، گفت خیلی وقته چشم انتظارم، همه سر سفره ی عقد منتظرن پدر عروس، بیاد زود باشید بابامو بیارید، چند سال از شهادت گذشته فقط چند تا پاره ی استخوان، اینا رو آوردیم این استخونا روگذاشت کنار سفره ی عقد، گفت به همه گفته بودم، بابام میاد سر سفره ی عقدم، بابام بهم قول داده بود، دیدید بابام اومده. دلت آماده شده؟ببرمت خرابه ی شام تو خرابه ی شام ، وقتی سر بابا رو آوردن ، صدا زد : یا عمتی هذا راس من؟ عمه جون،این سر کیه؟ صدا زد، هذا راس ابیک الحسین، این سر بابای غریبت حسینه، سر بابارو تو دامن گذاشت، شروع کرد با باباش درد و دل کردن، آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود بابا بابا... قربان قرآن خواندنت ،پس حنجرت کو؟ آخه همینطور که با سر باباش حرف میزد هی با دستای کوچولوش سر بابا رو نوازش می‌کرد نمیدونم دستش به کجا رسید یه مرتبه صدا زد لب های من مثـل لبت دارد ترک ها با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟ بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری! من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟ بابا.... یکی دو بیت دیگه درد و دلای رقیه رو بخونم هر کی میخاد گریه کنه بسم الله این چند روزه هر کسی سوی من آمد فریاد می زد خارجی پس زیورت کو؟ بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست خیلی دلم تنگش شده، پس اصغرت کو؟ آن شب که افتادم ز نـاقه همه ی روضه من همین دو بیته آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک حوریه ای دیدم شبیـه مادرت، کو (که او) با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت می گفت ای دردانه ی من، معجرت کو ؟ دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد من را ببــر، گــر چه کبــوتر پر ندارد(۱) یه مرتبه دیدن ،صدای روضه خونه خرابه قطع شد، دیگه صدای ناله ی رقیه نمیاد، شاید اول گفتن خدا رو شکر، رقیه خوابش برد، اما همینکه زینب اومد بالا سرش، دید سر یه طرف ،رقیه یه طرف، اینقدر غصه ی باباشو خورده، از غصه دق کرده ، هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍مصطفی هاشمی نسب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی به بپیوندید👇 ✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan 3⃣واتساپ https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3
@madehin14 زمزمه بازگشت اسرا به مدینه.mp3
زمان: حجم: 3.01M
مدینه کاروان از ره رسیده غریب و بیکس و مِحنت کشیده تماشا کن که زینب بی حسین است رسیده از سفر قامت خمیده دم پیری بی یاور شد – عزادار برادر شد دو چشمانش از غم تر شد زدم ناله – خودم دیدم – غم دلبر زدم بوسه – به قدی خم – بر آن حنجر وای حسین وای ۳ برای جد خود روضه بخوانم نما گریه بر آن قد کمانم کنار قتله گه کردم صدایت تماشا کرده ای اشک روانت دمی که سینه سنگین شد – محاسن از خون رنگین شد جسارت بر همه دین شد نمی گویم – چه شد از آن – همه غوغا همین پیراهن از او مانده یا جدا وای حسین وای ۳ انیس سینه ام آهی حزین است به یاد علقمه قلبم غمین است دگر سوغاتیم یک مشک پاره / برای مادرم ام البنین است کجا بودی ام البنین – که با عمود آهنین شده سقا نقش زمین ز بعد او – عدو رویش – به ما وا شد شبیه خارجی ها با – حرم تا شد شعر ✍ نغمه پردازی: به کانال مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید👇 ✅کانون مداحان یاس کبود استان گیلان 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan 3⃣واتساپ https://chat.whatsapp.com/DkIXskZaYx7AhPtvJmbk3