eitaa logo
کانون مداحان یاس کبود استان گیلان
629 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
255 فایل
📚آموزش مداحی بصورت علمی و تخصصی از مبتدی تاحرفه ای شامل: ✔اصول و فنون مداحی ✔ادعیه و زیارات ✔نغمات آئینی ✔️ روضه خوانی سخنوری مجلس داری 📞 ثبت نام کلاسها: 09391346223
مشاهده در ایتا
دانلود
( علیه السلام ) (شوردشتی) حسین کُشته ی اشک و ما طبیبِ حسین به اشک ؛ زخم تن او دوا کنیم همه ... مگه نبود ، آقا سید الشهدا را توو عالَم رویا دید ، دید تمام بدنِ مبارک ، پُر از زخمه ... سئوال کرد آقاجان ، مَرهمِ این زخما چیه ؟ چی کار کنم این زخم های شما بهتر بشه ؟ آقا فرمود : مَرهمِ زخم های من ، اشک های شماست ، شما شیعیان ، شما مُحبین ، شما عاشقا وقتی گریه میکنید ، مَرهمیه برا زخم های ما ، از خواب بیدار شد ، همه رفقاشو جمع کرد ، هر روز برای اربابمون حسین ، مجلس روضه میگرفت ، یه مدتی گذشت ، دوباره آقا سید الشهدارو دید ، دید همه زخم ها التیام پیدا کرده ، اِلا یک زخم ، رو قلب مبارک اربابمون حسین ... گفت آقا ، این زخم چیه ؟ چرا این بهتر نشده ؟ دوای این زخم چیه ؟ بگید آقا جان ... فرمود : این داغِ پسرم علی اکبره ، داغِ جوانِ ، هیچ موقع خوب نمیشه ، هیچ دوا وهیچ مَرهَمی برای این زخم پیدا نمیشه ، بیخود نیست میگن شب های جمعه ، توو حرمِ ارباب روضه ی حضرت علی اکبر رو نخونید ، آخه مادرش فاطمه ، طاقت نمی آره ... داغِ جوان ، سنگینه ... آقا زین العابدین هم ، چندین و چند سال ، صبح و شام گریه میکرد ، شب و روز گریه میکرد ، توو بازار راه میرفت ، بچه شیرخواره می دید ، گریه میکرد ، می دید قصاب داره گوسفندی رو ذبح میکنه ، گریه میکرد ، می اومد جلو سئوال میکرد : آقا آبش دادی یا نه ؟ جواب می داد ، آره یابنَ رسول الله ، مامسلمانیم ، آقا باز هم گریه میکرد ، آقا برا چی گریه میکنید ، می فرمود : آخه بابای من ، حسین رو ، توو کربلا با لب تشنه سر بریدند ... اما وقتی از آقا زین العابدین سئوال کردند ، یابنَ رسول الله ، کجای این سفر برای شما سخت بود ؟ سه مرتبه فرمود : الشام الشام الشام ... بابا ، روضه های شام ، روضه های ناموسیه ... خوندنش هم برای روضه خوان ها سخته ، شنیدنش برای امام زمان سنگینه ، بیخود نیست امام زمان می فرماید : صبح و شام ، به جای اشک ، خون گریه میکنم ... یه بیت دیگه از این شعر رو بخونم و التماس دعا ... سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد دوباره فاطمه در عرش موپریشان شد ... 21/5/1402 به کانال آموزش  مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan
( علیه السلام ) (شوردشتی) شرمِ مرا به خیمه ی طفلان که می ‌بَرد ؟ مَشک مرا به خیمه ی سوزان که می ‌بَرد ؟ از یه اهل دلی سوال کرد ،گفت :آقاجان ما شنیدیم ابالفضل قدش رشید بود اما چرا قبرش ، اینقدر کوچیکه ؟ میخوره این قبر برا یه بچه باشه ! میدونی چی جواب داد؟ آخه وقتی ابالفضل ، وقتی مَشکشو زدن ، از غُصّه و خجالت آب شد ، چه توقعی داری از قامت ابالفضل ؟ « اَدْرِکْ اَخا » سرودم و نالیده ‌ام زِ دل خیلیا ميگن آنقدر با ادب بود هیچ موقع ، حسین رو برادر صدا نمیزد ، هر موقع میخواست بچه های فاطمه ی زهرا رو صدا بزنه ، هی میگفت : مولای من ، آقای من ، حتی زینبو میخواست صدا بزنه میگفت : سیده ی من ، خانوم من ، هیچ موقع اینها رو خواهر و برادر صدا نمیزد ، اما برا اولین بار حسین شنید صدا زد : « اَدْرِکْ اَخا » ، داداش حالا دیگه به دادم بِرس ... « اَدْرِکْ اَخا » سرودم و نالیده ‌ام ز دل این ناله را به محضرِ سلطان که می‌ برد؟ سقا به خون نشست و عَلَم بر زمین فِتاد با دختران ، خبر زِ مُغیلان که می ‌برد ؟ حالا ببین ابالفضل داره برا چی غصه میخوره ؟ دستم فتاد ، پنجه ی دشمن گشوده شد » ... تا وقتی اباالفضل زنده بود ،کسی جرات نمی‌کرد به سمت خیمه ها نگاه کُنه ، همه از ابالفضل می‌ترسیدند ، اما : دستم فتاد و پنجه ی دشمن گشوده شد این قِصّه را به موی پریشان که می‌برد ؟ دشمن به فکر غارت و مَعجر کِشی فتاد این شرح را به طفل هراسان که می ‌برد؟ همه شنیدید ابی عبدالله اومد سرشو به زانو گرفت ، صدا زد برادرم ، قربونت بِرَم ، ابالفضلم ، علَمداررشیدم ، پاشو قربونت بِرَم ، باید بِبرمت سمت خیمه ها ، ... اینایی که میگم زبان حاله، هیچ کجا ننوشته ، شاید ، ابالفضل بگه حسین ، پاشو برو سمت خیمه ها ، چرا ؟ آخه یه عده صدا میزدن ، ابالفضل افتاد ، علَمدار زمین گیر شد ،حالا وقتشه ، حالا باید به خیمه ها حمله کنیم ، صدا زد حسین پاشو برو ، الان میان به خیمه ها حمله میکنن ... همه جلو خیمه ها منتظرن ، « مُخدّرات » مقابل خیمه هاایستادن، ببینن چی شد؟ ابالفضل برمیگرده یا نه ؟ دخترا هی به بچه های کوچولو وعده میدن ، غُصّه نخورید ... الان عمومون ابالفضل بر میگرده ، عمو ابالفضل وعده بِده رد خور نداره ... عمومون پهلوونه ... خدا نکنه یه پهلوونی یه وعده ای بِ ده و وعدش مُحقق نشه آبروش میره ، ابالفضل خودش وعده داده آب میاره ، بچه ها غُصّه نخورید ... یه وقت دیدن اباعبدالله داره میاد، با یه دست ، عنان ذوالجناح رو گرفته ، یه دست به کمر، داره آروم آروم میاد ، امید حسین ، نا امید شد ، اومد مقابل خیمه ها نشست ، از هیبت حسین همه فهمیدن چی شده ، کسی جرات نمیکنه بیاد سوال کنه ، یه مرتبه دیدن سکینه ، اونیکه مَشک رو به عمو داده ، حالا اومد جلو ، صدا زد ابتا « اَیْنَ عَمِّیَ الْعَبَّاسْ » بابا ما دیگه آب نمیخواهیم ، بگو عمومون برگَرده ، ابی عبدالله نتونست جواب بِده ، نمیدونم تا حالا اینجوری شدی ؟ ... بُغض گلوی حسینو گرفته ، هر کاری کرد چی جواب بِدم ؟ از جا بلند شد اومد عمود خیمه عباسو کِشید ، خیمه روی زمین خوابید، یعنی ، بچه ها ، بِرید برای اسارت آماده بشید ، این خیمه دیگه صاحب نداره ... هر جا نشستی ، ناله بزن یا حسین ... 1403 به کانال آموزش  مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan
( علیه السلام ) (شوردشتی) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه ، وَعَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِک امشب شهادتنامه ی « عُشّاق » امضا میشود فردا زِ خونِ عاشقان این دشت ، دریا می شود چه خبر بود امشب کربلا ؟ تاریخ طبری میگه عصرِ روز تاسوعا ، لشکر عمر سعد شروع کردن حرکت ، به سمتِ خیامِ ابی عبدلله ... ، آقا سیدُ الشهدا ، شمشیرش رو به زمین زده ، سر گذاشته روی شمشیرِ مبارک ، یه چند لحظه ای خواب به چشم ابی عبدالله اومد ، بی بی زینب سراسیمه اومد حسین رو بیدار کرد صدا زد خواهرجان، الان جدّم پیغمبرو در خواب دیدم فرمود : حسین ، به زودی به سمت ما میآی ... صدا زد ، زینب جان ، گویا لحظه ی شهادت ما نزدیکه ... ابالفضلش رو صدا زد :« يا عَبّاسُ اِركَبْ ، بِنَفْسِي اَنْتَ يا اَخي » عباس جان ، سوار اسبت شو ، قربونت بِرَم ... { ارشاد ، ج ۲ ، ص ۹۰ } ... همه ی عالَم میگن یا حسین ، فدات بشیم آقاجان ، فقط یه جاست ، حسین میگه :« بِنَفْسِي اَنْتَ يا اَخي » ، جونم فدات یا عباس ، برادرم ، ... فرمود برو با اینا صحبت کن ، ببین چی میخوان ؟ آقا قمر بنی هاشم با یه تعدادی از اصحاب اومد مقابلِ لشکر، به عمرِ سعد فرمود : چی میخوای ؟ گفتن ما دستور داریم ، یا باید حسین با یزید بیعت کنه ، یا باهاش بجنگیم ؟ آقا قمر بنی هاشم برگشت با ابی عبدالله صحبت کرد ، امام حسین فرمود برو با اینا صحبت کن عباس جان ، امشبو از اینها مُهلت بگیر ، ما دوست داریم با خدا مناجات کنیم ، نماز بخونیم ...، امشبو مُهلت دادن به ابی عبدالله ، برای این که عبادات بکنه ... امشب ، شب قیامت کبرای دیگر است هر لحظه یک گزارش صحرای محشر است امشب رسد به گوش مناجات عاشقان فردا، به روی خاک بدن های بی سر است امشب ، علَم به دستِ علَمدار کربلاست ... ( پاسبان خیمه ها ابالفضله ، بچه ها همه خوابیدن ، خیالشون راحته ، اما ... ) فردا، تنش به علقَمه در خون شناور است ( یه بیت ،عرض روضه ی من همین جاست ) امشب رباب ، دست دعایش بر آسمان امشب رباب ، هِی دور علی اصغرش میگرده ، آخه ابی عبدالله یه حرفایی زد ، نمیدونم به گوش رباب رسید یا نه ؟ موقعي که قاسم سوال کرد عمو جان ، آیا منم فردا کُشته میشم یا نه ؟ ابی عبدالله فرمود : عزیز دلم ، عموجانم ، بگو ببینم مرگ در نظر تو چگونه ست ؟ قاسم صدا زد ، « اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَلْ » ابی عبدالله بعدش یه جملاتی فرمود خیلی رمزآلوده ، فرمود قاسم جان ، فردا تورو به یک بلای عظیمی میکُشن ، بعد یه جمله ای فرمود ، فردا اینا حتی به طفل شیرخواره ی ما رحم نمی‌کنند! نمیدونم رباب اينو شنید یانه ؟ امشب رباب دست دعایش برآسمان فردا تسلّی دل او، داغ اصغر است ... آی حسین ... امشب اینطوری گذشت ، اما امان از عصر فردا ، موقعی که ابی عبدالله اومد با اهل حرم ، وِداع کنه ، دیگه نه اباالفضلی داره ، نه علی اکبری داره ، تک و تنها شده ... ، تا شروع کرد با لشکر حرف زدن :« هَلْ مِنْ نَاصِرٍ یَنْصُرُنِی » ، آیا کسی هست به ما کمک کُنه ؟ یه مرتبه صدای شیونِ اهل حرم بلند شد ، ابی عبدالله زودی برگشت ، یکی یکی مُخدّرات رو ، دعوت به صبر کرد ... زینب جان ، آرام باش ، شکییبا باش ... ،خواهرم اُمِّ کُلثوم آرام باش ، مبادا بلند بلند گریه کنید ، مبادا بی تابی کنید ، مبادا دشمن شادمون کنید ... اما توو مقاتل نوشتن یه خانومی بینِ مُخدّرات ، خیلی بدجور گریه میکرد ... ، بگم کی بود ؟ خانم سکینه، اینقدر بی تاب شد ، بعضیا میگن ابی عبدالله از مَرکب پیاده شد ... عبارت مقتل اینه ، سکینه رو بغل گرفت ، دخترم آرام باش قربونت بِرَم ، ابی عبدالله فرمود : « لَا تُحْرِقِی قَلْبِی » ، دیگه بسه ، قلبمو مسوزان با اشکات ... هر جا نشستی ناله بزن : « یا حسیییین » 25/4/1403 به کانال آموزش  مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan
1. 24.8.1402.mp3
زمان: حجم: 4.59M
( علیه السلام ) ناله در دل ، اشک بر رُخسار بُغضم در گلوست عضو عضوم ، با حسینِ فاطمه در گفتگوست ... نامه ی اعمال من این چشمِ گریان من است اشکِ من ، بر صورت من خوش تر از آب وضوست هر کجا پا می نهم انگار نهرِ علقمه هر طرف رو می کنم قبر حسینم روبروست « اشک » از سوزِ عطش خشکیده در چشم رباب کودکِ شش ماهه را تیر سه شعبه در گلوست مکتب من ، خیمه ی عبّاس و درسم « یا حسین » دینِ من ، آئین من تا صبح محشر ، عشق اوست با حسین و کربلا یک عمر ، عادت کرده ام کربلایم ، کربلایم کربلایم آرزوست ... بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ... به کانال آموزش  مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan
کانال نوحوا علی الحسین 002 دشتي ـ دشستاني ـ حاج مرتضي طاهري.mp3
زمان: حجم: 3.69M
حاج مرتضی طاهری🎤 خوشا جانی که جانان ش حسین است خوشا دردی که درمان ش حسین است نبی را جان شیرین گر حسن بود ولی آرامش جانش حسین است بگو اهریمنان کربلا را که این صحرا سلیمان ش حسین است چه صحرایی است یا رب وادی عشق که تنها مرد میدان ش حسین است به کانال آموزش  مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan
( سلام الله علیها ) ( « مَرهم زخم دلِ عاشق بیمار حسین » ... دلهای همه ، امروز توو خرابه ی شام ، دنبال یک بهانه ای برای گریه کردن هستن ... ) مَرهمِ زخمِ دلِ عاشق بیمار « حسین ... » مُنتها غایت هر ، عبدِ گرفتار « حسین ... » در جهان فخر کنم ریزه خور اربابم غم ندارم که بُود مونسِ غمخوار « حسین ... » مُشکل از معرفتم بود که من کم خواستم چشم پوشید و عطا کرد چه بسیار « حسین ... » گفت یکی از شیعیانِ آقا امیرالمومنین ، گِره افتاد به کارش ، بدهکار بود ، هر چی این درو اون در زد نتونست بدهیشو جور کنه ، یک قالیچه ی دستباف داشت ، اينو برداشت گفت میبرم بازار میفروشم گِره از کارم باز میکنه ، آورد مغازه ی اولی ، قالیچه رو باز کرد مغازه دار یه نگاهی به قالیچه کرد گفت این قالیچه ، گوشش سوخته ، من اينو به نصف قیمت برمیدارم ، قالیچشو لوله کرد گفت میرم مغازه ی بعدی ، شاید بهتر بخره ، یکی یکی مغازه ها رو میگشت ، همه همین قیمتو روش گذاشتن ، تا رسید به یه مغازه ی قالی فروشی ، قالیچه رو باز کرد ، صاحب مغازه یه نگاهی به قالیچه کرد ، گفت چه قالیچه ی زیبایی ، حیف که گوشش سوخته ، چرا خوب مراقبت نکردی ؟ حیفه این قالیچه ست ، گفت ببین حاجی ، توو خونمون روضه داشتیم ، حواسمون نبود ، مَنقل سوراخ بوده ، ذغالها ریخته رو قالیچه و سوخته ، هر چی بیشتر برمیداری بردار، گرفتارم ... ، تا گفت توو روضه ی امام حسین ، پیرمرد قالی فروش گفت ببین این قالیچه اگه سالم بود قیمتش اینقدر بود حالا که سوخته ، قیمتش نصف میشه اما یه حرفی زدی ، این قالیچه برا اربابم حسین سوخته ، حالا که اینطوریه من دو برابر میخرم اَزت ... آره والله ، دلی که برا ارباب سوخته باشه ،اون دلو مادرشون فاطمه ی زهرا چند میخره ؟ فقط خدا میدونه ... من گفتم دل اگه بسوزه ، اما این خانوم سه ساله ، هم دامنش سوخته بود ، هم موهاش سوخته بود ، هم کف پاش تاول داشت ... 19/4/1403 به کانال آموزش  مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan
0. کلیات.mp3
زمان: حجم: 15.71M
فایل صوتی کامل ( سلام الله علیها ) ( سلمک ، قرچه ، رضوی ) مَرهمِ زخمِ دلِ عاشق بیمار « حسین ... »
2. یه سئوال.mp3
زمان: حجم: 2.35M
( علیه السلام ) تقریبا سبک علی علی مولا یه سوال دارم مگر ما دل نداریم ای خدا یا مگر جا تنگ بود از بهر ما در کربلا نمیدونم چه سر زد از من که بر غمت مبتلا شدم مبتلا بر فراغت ، ای کُشته ی سر از تن جدا شدم ای خدا جون نمیدهم تا حسینو بر من نشون ندی منو تا دست تیغ مژگان یار ابرو کمون ندی بخواهی یا نخواهی یه روز برا دیدنت میام تو میدونی اگر بیام یا نیام چقدر من تو رو میخام یا حسین خوب میدونی من از روز ازل دیوونت بودم خبر از هستی نبود من جارو کِش مِی خونت بودم همه رفتن ای خدا من نرفتم کربلا ... ( این خیلی ، میسوزونه آدمو ؟ ) یا مگر جا تنگُ بود از بهرِ ما در کربلا ... پس آقا لیاقت نداشتم منو دعوت نکردی ، یه روز میرفتن میگفتن پولدارا ، الان میرن ، مالِ گداها مال فقیرا نیست ... آقا فقیرام که همه رفتن باز من نرفتم ، پس باید در نوکریت خودم شک کنم ارباب ، زبونم لال بگم دیگه به من نگاه نمیکنی حسین ... به کانال آموزش  مداحی واشعار مناسبتی بپیوندید👇 1⃣ایتا https://eitaa.com/yaskabodgilan 2⃣سروش http://splus.ir/yas_kabod_gilan