#مناجات
طوری حجاب روی جرمم خدا کشیده
گویی که اصلا از من معصیتی ندیده
رویی برای برگشت، بر درگهش ندارم
از این همه خجالت، رنگ از رخم پریده
نه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبر
پس کِی به خود می آیم عمرم که سر رسیده
وقت گناه اصلا از او حیا نکردم
وای از فریب نفس و از سستیِ عقیده
خواهم امان ز روزی که دیده ها ببینند
ظالم به آه حسرت، دستان خود گزیده
بار خرابم اما در کیسه ی کریمم
ما را سوا نکرده، زهرا خودش خریده
از کودکی به لطف دامان پاک مادر
قلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیده
پایان ندارد اصلا بی تابی از فراقش
هر کس که از شراب صحن علی چشیده
باید بمیرم از غم، بودند بین یثرب
هم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیده
گویای لطف زهرا، آن محور وجود است
اشکی که در عزایش بر گونه ام چکیده
می رفت سوی مسجد حق را اقامه دارد
می رفت محکم اما با قامت خمیده
گفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟!
آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیده
ناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامش
انداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیده
یک روز هم می آید پیش تن حسینش
بر روی نی ببیند زهرا سرِ بریده
پایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی است
این شب ادامه دارد تا سر زند سپیده
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
حال و احوال گرفتار تماشا دارد
گریه ی عبـد گنـه کار تماشا دارد
آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی
چون ستاره به شب تـار تماشا دارد
هر چه شد بین من و تـو ز همه پوشاندی
آبروداریِ ستـّار تماشا دارد
بـارها زیـر همه قـول و قـرارم زده ام
دست گیریِ تـو هـر بـار تماشا دارد
مهربـانی بـه گنـهکار بُــَود عادت تو
کـَرم سفرۀ غفـّار تماشا دارد
عاشق نیمه شب صحن و سرایِ نـجفـم
حـرم حیـدر کـرّار تماشا دارد
همۀ آرزویم یک سحر کرب و بلاست
شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد
مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گلو
گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد
روضـۀ قحطی آب و لبِ عـطشان حسین
گـوشۀ صـحن علمـدار تماشا دارد
ملک ری را به بـهای سـر آقـا دادند
زین جهت گریۀ بسیار تماشا دارد
کـاش امسال شـود سال ظهـور دلبـر
پـرچم خیمۀ دلـدار تماشا دارد
#ماه_رجب
#مناجات
#مناجات
#رمضان_الکریم
مولایَ یا مولای، سرتاپا گناهم
عذری ندارم، شرمسارم، روسیاهم
مولایَ یا مولای، بیرونم مینداز
چیزی نمی خواهم، گدای یک نگاهم
قلبم به ذکرت زنده می ماند حبیبم
ای منتهای حاجتم، ای تکیه گاهم
تا پای من لغزید، دستم را گرفتی
از کودکی دادی نجات از پرتگاهم
قدری مصیبت، های و هویم را در آورد
غافل ازین بودم که هستی خیرخواهم
مولایَ یا مولای، با قبرم چه سازم؟!
دلواپسِ تاریکی آن جایگاهم
از مادریِ فاطمه بالانشینم
بیرون کشیده بارها از قعر چاهم
شاهم فقط مولا علی باشد ولاغیر
دور از ضلالت با علی در شاهراهم
مولایَ یا مولای، از هجرش خرابم
دلتنگِ ایوان طلا و صحن شاهم
یاد وداع آخرش با بچه هایش
در پشت درب خانه اش افتاده راهم
مولایَ یا مولای، کوفه بی علی شد
چون پیر مرد کوفه غرق اشک و آهم
پشتم شکسته گرچه، شکرش باز باقی است
بین کفن پیچیده شد پشت و پناهم
کوفه کفن هم داشت پس! ماندم که از چه
بهر حسینش بوریایی شد فراهم؟!
بیچاره ام کرده غمش، گریان برای...
آن جسم گرمادیده بین قتلگاهم
#محمدجواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
#رمضان_الکریم
آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز
آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز
بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا
مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز
سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب
آنقدر درمانده ام از خویش، بیدارم هنوز
شرمسارم از اباصالح امام عصر خود
چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز
بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند
سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز
هرچه می خواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم
هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز
سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم
در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز
خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام
هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز
از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام
شد تمام این ماه رحمت، سخت می بارم هنوز
یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز
وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین
دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز
مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هرچه غم در سینه ات داری خریدارم هنوز
مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه ای را من طلبکارم هنوز
دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی دانی مگر
می دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
ای نفسِ سرکش فارغ از شکل و ادا باش
برگرد و در این آستان، بی ادعا باش
دیدی ضرر کردی ازین خانه که رفتی
حالا که برگشتی به این در مبتلا باش
فرمود پیر ما که عالم محضر اوست
در محضر حق، عاری از جرم و خطا باش
مانند موسی بین نیلِ مشکلاتت
تنهای تنها هم که بودی با خدا باش
بیش و کمِ این چند روزه دائمی نیست
هر قدر از دنیا نصیبت شد رضا باش
هرگز به پیش دیگران گردن مکن کج
دنیا و عقبی سائل آل عبا باش
یا لَیتَنی کُنتُ تُرابا یعنی ای نفس
تا می توانی خاک کوی مرتضی باش
از فتنه های سخت، خواهانِ امانی
در سایه سارِ رحمت ایوان طلا باش
خواهی که در آتش نسوزی روز محشر
تا عمر داری زائر کرب و بلا باش
هر وقت ابر گریه در چشمت عیان شد
گریانِ مظلومِ ذبیحاً بِالقَفا باش
بالای مقتل خیره مانده چشم زهرا
بر دست شمر و ضربه های بی محاباش
شب های جمعه تا نوای مادر آمد
دلخون بر آن جسم به زیر دست و پا باش
حتی دم جان دادنت، ساعات آخر
یاد حسین و یاد کهنه بوریا باش
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
گناه های مرا دیدی و عتاب نکردی
عذاب بود سزایم ولی عذاب نکردی
به سینه ام چقدر دست رد زدند خلائق
فقط تو از من آواره اجتناب نکردی
همیشه با عجله آمدی زمان اجابت
برای قهر ولی ذره ای شتاب نکردی
نخواستی که دل سائلی شکسته بماند
هر آنکه بود خریدی و انتخاب نکردی
هزار بار مرا خواندی و جواب ندادم
صبور بودی و این بنده را جواب نکردی
فدای معرفتت هرچه هم خراب نمودم
به پیش حیدر و زهرا مرا خراب نکردی
مرا که سوختم از دوری نجف دو سه سالی
چه شد که زائر صحن ابوتراب نکردی؟!
فقط بهای همین اشک در عزای حسین است
اگر به حشر گناه مرا حساب نکردی
آهای شمر حرامی که رفته ای ته گودال
نظر به رحمت انوار آفتاب نکردی؟!
تمام شد دگر از سینه ی حسین جدا شو
مگر محاسن او را به خون خضاب نکردی؟!
هرآنچه ناله زد از اوج تشنگی جگرم سوخت
توجهی به نگاهش به سوی آب نکردی
تمام کرب و بلا از نوای فاطمه پُر شد
چگونه شد که حیایی از آن جناب نکردی؟!
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
آواره ای فراری ام و بی نشانی ام
یاذالکرم، کنار خودت می نشانی ام؟
سرمایه ام همین به کنارت نشستن است
بیچاره می شوم اگر از خود برانی ام
سوز و نوا و لحن مناجاتی مرا
انداخت آخر از نظرت، بد دهانی ام
حرفی نمی زنی؟ چقدر دلخور از منی
چیزی بگو که تشنه ی یک لَن تَرانی ام
باور نمی کنم که قیامت به موی سر
مسجود من، به سوی جهنم کشانی ام
در سردی زمانه، دلم گرم حیدر است
حب علی است برکت این زندگانی ام
مثل خرابه بودم و مطرود از همه
شاه نجف به رسم کرم، گشت بانی ام
روحم اگر چه غرق غبار معاصی است
با یاحسین می خری و می تکانی ام
با یک سلام و عرض ادب محضر حسین
امشب به صحن کرب و بلا می رسانی ام
یاد غریب ماندنِ ساعات آخرش
هر روز و شب به گریه گذشته جوانی ام
می گفت تشنه لب: جگرم سوخت، العطش
دلخون ز رسم کوفه و این میهمانی ام
برگرد زینبم، برو خیمه، نظر نکن...
بر قتلگاه، خواهر قامت کمانی ام
نگذاشت این سنان که تماماً ادا شود
تسبیح آخرین نفس آسمانی ام
طوری به بند بند تنم تیر و نیزه خورد
باید دگر مقطع الاعضا بخوانی ام
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
* ثواب شعر هدیه بر روح والای شهید سیدحسن نصرالله رضوان الله تعالی علیه
صدایت می زنم با نام زیبای علی، یارب
که من را هم بخوانی از أحِبای علی، یارب
کمک کن تا شوم آماده ی مهمانی و بزمت
مهیا کن مرا هم بر بفرمای علی، یارب
ازین زندان که محبوس است در بندش دعاهایم
رهایم کن به حق صوت گیرای علی یارب
بر این آلوده دامانی که از نفسش رکب خورده
عطا کن قطره ای از بحر تقوای علی یارب
حسابی شرمسار و روسیاهم، زیر و رویم کن
به حق نورِ ربانیِ سیمای علی یارب
بر این سینه که دور افتاده از بحر مناجاتت
بده یک جرعه از جام گوارای علی یارب
بیا سی شب سر افطار ما را مرتضایی کن
تعارف کن به ما از نخل خرمای علی یارب
خوشا بر قسمت سیدحسن، روزی ما هم کن
چو نصرالله جان دادن به امضای علی یارب
شب قدری مقدر کن که سرتاسر علی باشد
قسم بر گریه ی شب های احیای علی یارب
نه... الله اش نمی خوانم، ولی اصلا نمی دانم
قیامت می نشینم به تماشای علی یا رب
ز تاج و تخت فردوست برایم برتری دارد
نشستن زیر ایوانِ مُطلای علی یارب
دلم بی تاب دربار حسینش شد، فراهم کن
برات کربلایم را به اعطای علی یارب
گرفته کشتی شعرم به یاد روضه ای پهلو
به یاد روضه ی پهلوی زهرای علی یارب
نمی دانم در آن غوغای وانفسا چه پیش آمد
چه شد زهرا صدا زد فضه را جای علی یارب
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
بی کسان را پناه خواهد داد
همه را گفته راه خواهد داد
در سرایش هر آنچه را خواهیم
بهترش را اله خواهد داد
چه کنم که خجالتم نزدش
کوله باری گناه خواهد داد
مانده ام از چه رو محلی باز
به منِ روسیاه خواهد داد
وای ازآن دم که مرگ، پایان بر
روزگاری تباه خواهد داد
نیستم ناامید و خیر من است ...
هر چه آن خیرخواه خواهد داد
مطئنم کسی نجاتم از
غفلت و اشتباه خواهد داد
مادرانه ز رحمتش زهرا
به دلم سرپناه خواهد داد
پادشاه دلم یکی است، علی است
ضربانم گواه خواهد داد
روزی بندگان کویش را
آخر سال، شاه خواهد داد
به دل تیره ام، امیر نجف
جلوه با یک نگاه خواهد داد
شخصِ زهرا به زائران حسین
عزت و جایگاه خواهد داد
سحری عاقبت مرا اذنِ
طوف آن بارگاه خواهد داد
خواهرش بین روضه های حسین
روزی اشک و آه خواهد داد
وای ازآن لحظه ای که بر نیزه
تکیه، آن بی سپاه خواهد داد
خبر ذبح شاه را به حرم
شیههی ذوالجناح خواهد داد
چه عذابی به سیدالشهدا
شمر در قتلگاه خواهد داد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
نمانده فرصتی، هنوز توشه برنداشتم
لیاقتی برای بهره از سحر نداشتم
چه حیف شد، چه زود ماه رحمتت تمام شد
حلال کن مرا که غیر دردسر نداشتم
تو خواستی که جوشن از عذاب روزی ام شود
اگر نبود رزق روزه ات، سپر نداشتم
از آن طرف چه میزبانی و چه خوان رحمتی
ازین طرف مرا ببخش جز ضرر نداشتم
خلاصه عرض می کنم تمام عزتم تویی
چقدر خوار می شدم تو را اگر نداشتم
ضمانتی نداشتم برای قبر و محشرم
اگر به سوی مشهد الرضا سفر نداشتم
تمام عمر، هر زمان دلم شکست از غمی
به غیر ثامن الحجج، به کس نظر نداشتم
مرا رضا جواز گریه بر حسین داده است
وگرنه از بساط عاشقی خبر نداشتم
پر از غبار می شدم، ذلیل و خوار می شدم
اگر به روضه ی حسین، چشم تر نداشتم
فدای آه خواهرش که با سر حسین گفت:
مرا ببخش بیش از این دوتا پسر نداشتم
غیور من چه خوب شد نبودی و ندیدی ام
که بر سرم بجز حجاب شعله ور نداشتم
سرم به گریه بند شد، شب غمم بلند شد
ولی کنار خود ستاره و قمر نداشتم
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
هزار شعله ی خون بر روی جگر دارم
دلم گرفته و خوب است چشم تر دارم
بده نشانی من را به حضرت موسی
گناه، از همه ی خلق بیشتر دارم
نشد برای تو قید گناه را بزنم
مرا ببخش که اینقدر دردسر دارم
فدای رحمتت اصلا بزن مرا اما
نخواه تا که از این عشق دست بردارم
همیشه منتظر لطف یک نفر بودم
همیشه چشم بر احسان یک نفر دارم
"زمانه بر سر جنگ است یاعلی مددی"
دوباره حال و هوای نجف به سر دارم
علی علیِ مرا زود می خرد زهرا
من از مرام دل فاطمه خبر دارم
فدای حضرت زهرا که گفت: فضه بیا
مرا کمک بده که درد در کمر دارم
نمرده ام که کسی حیدر مرا بزند
سرم شکسته ولی از پرم سپر دارم
ز قتلگاه خودم، کوچه ی بنی هاشم
به سوی قتلگه کربلا نظر دارم
آهای خنجر و شمشیرهای در گودال
نگفته اید به خود، مادرم... پسر دارم
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#مناجات
مولایَ یا مولای، سرتاپا گناهم
عذری ندارم، شرمسارم، روسیاهم
مولایَ یا مولای، بیرونم مینداز
چیزی نمی خواهم، گدای یک نگاهم
قلبم به ذکرت زنده می ماند حبیبم
ای منتهای حاجتم، ای تکیه گاهم
تا پای من لغزید، دستم را گرفتی
از کودکی دادی نجات از پرتگاهم
قدری مصیبت، های و هویم را در آورد
غافل ازین بودم که هستی خیرخواهم
مولایَ یا مولای، با قبرم چه سازم؟!
دلواپسِ تاریکی آن جایگاهم
از مادریِ فاطمه بالانشینم
بیرون کشیده بارها از قعر چاهم
شاهم فقط مولا علی باشد ولاغیر
دور از ضلالت با علی در شاهراهم
مولایَ یا مولای، از هجرش خرابم
دلتنگِ ایوان طلا و صحن شاهم
یاد وداع آخرش با بچه هایش
در پشت درب خانه اش افتاده راهم
مولایَ یا مولای، کوفه بی علی شد
چون پیر مرد کوفه غرق اشک و آهم
پشتم شکسته گرچه، شکرش باز باقی است
بین کفن پیچیده شد پشت و پناهم
کوفه کفن هم داشت پس! ماندم که از چه
بهر حسینش بوریایی شد فراهم؟!
بیچاره ام کرده غمش، گریان برای...
آن جسم گرمادیده بین قتلگاهم
#محمدجواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye