خدایا میدونم که اجازه نمیدی
اتفاقی برام بیوفته، مگه اینکھ
بخوای به نحوی از اون خِیـر و
برکت برام بفرستی !💛✨
+ خدایا تحمـلِ سختیـا با مـن،
آخرش با تو :)
اگـه مطمئن شـدی که اصلا دستـت رو
نمیشه، بازم خیانت نکن هیچی زیباتر
از ایـن نیـسـت کـه آدم پیـش وجـدانِ
خودش سربلند باشه.👩🏻🌾🧡!'
⚠️#تلنگر
📲 ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺍﺯ سبکترین ﭼﯿﺰﻫﺎئیه ﮐﻪ
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺣﻤﻞ میشه🤗
‼️ﻭﻟﯽ ﺍﺯ سنگینترین ﭼﯿﺰﻫﺎئیه ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ باید بخاطر نحوه استفاده اش پاسخگو باشیم❗️
📌مواظب باشیم این موبایل ما را جهنمی نکند😨🔥
°•🦋⃝⃡❥•°↝@yazainab314
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#از_روزی_که_رفتی
#فصـل_چهارم
#قسمت_صد_نه
سر قبر آیه ایستادند. دسته گلی در دست احسان بود.
سلام!
سلام آیه! سلام مادر! سلام لبخند خدا! برایمان دعا کن!
تو با دل بزرگ و مهربان مادری ات برایمان دعا کن! تو با همه ی آیه بودن هایت برایم دعا کن!
تو با همه خدایی شدنت برایمان دعا کن!
دعای مادر مستجاب است!مادر باش برایم! مادری کن برایم.
زینب سادات میان پدر و مادر نشست و نگاه کرد. قرآن خواند! دعا کرد سنگ ها را بوسید. خاطراتش را ورق زد و یادآورد بودن ها وحضورهایشان را...
احسان کنارش نشست.
احسان: مردن سخته؟
زینب سادات: مثل تولد میمونه برای بچه ها! هر راه تازه ای، سختی های خاص خودش رو داره.
میدونی که موقع زایمان، بسته به اینکه بچه با چه حالتی در مسیر زایمان قرار بگیره، کم و زیاد درد داره و دچار مشکل میشه!
یک بچه با پا دنیا میاد، یکی با سر
یکی با صورت!
ما هم هر کاری بکنیم، هر احوالی داشته باشیم، موقع تولد آخرمون، میتونیم دچار مشکل بشیم!
بعضی ها راحت میمیرن و بعضی ها سخت.
احسان: مادرت سخت مرد یا آسون؟
زینب سادات: آسونش هم سختی داره! یادمه هفتم مادرم بود که خواب
دیدم...
زینب سادات به یاد آورد...
آیه مقابل زینب سادات بود. در کنار رودخانه ای در میان درختان سبز و
سرکشیده.
زینب سادات به آیه گفت: مامان! اینجا چکار میکنی؟ تو که مرده بودی!
آیه گفت: الانم مُرده ام! امروز حساب کتاب من تموم شد و به من اجازه
دادن بیام...
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻
🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#از_روزی_که_رفتی
#فصـل_چهارم
#قسمـت_صد_ده
زینب سادات: یعنی هفت روز طول کشید؟!
آیه: برای تو هفت روز طول کشید، زمان اینجا متفاوت هست. خیلی بیشتر برای من گذشت!
زینب سادات: بابا ارمیا چی؟از بابا خبر داری؟
آیه: کار اون بیشتر طول میکشه. ارمیا مسئولیت های زیادی داشت!
حساب کتاب مسئولین سخت تر از مردم عادی هستش...
زینب سادات: من چی مامان؟ از اوضاع من خبر داری؟
آیه: مواظب خودت باش! از تو انتظار بیشتری هست. بیشتر تلاش کن.
زینب سادات: کسی رو اونجا دیدی؟ از اقوام و دوستان خبری داری؟ بابا مهدی رو دیدی؟
آیه: اوضاع خیلی از اقوام بده. خیلی ها سالهاست گرفتار حساب پس دادن هستن. سیدمهدی هم دیدم. جایگاهش بالاتر از من هست!
زینب سادات: مامان! تا حالا پیامبر یا امیرالمومنین رو دیدی؟
آیه: فقط یک بار از دور! جایگاه اونها خیلی بالاست!
زینب سادات: مامان من چکار کنم؟
آیه: بیشتر به چیز هایی که میدونی عمل کن. به خودت مغرور نشو.
زندگی رو جدی نگیر، اینجا جدی هست! هر کاری میکنی ببین به درد اینجا میخوره یا نه!
نگاه نکن دیگران از تو تعریف میکنن یا تو کمتر از دیگران گناه داری، هر چی بیشتر برای خودت توشه جمع کنی، اینجا راحت تری و آسایش بیشتری داری!
اینجا خیلی جا داره و هر چی بیشتر
رشد بدی خودت رو، جایگاه بهتری خواهی داشت...
زینب سادات: مامان برام دعا کن.
آیه لبخند زد. مثل همیشه های آیه. مثل لبخند های پر مهر.
احسان به لبخند زینب سادات نگاه کرد. به خواب عجیبش اندیشید.
خوش به حال آیه ای که گذر کرد از حساب و کتابهایش...
ساعتی بعد در کنار سنگ قبر سیدمهدی نشستند وفاتحه خواندند.
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻
🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#از_روزی_که_رفتی
#فصـل_چهارم
#قسمـت_صد_یازده
زینب سادات برای پدر زمزمه کرد:
پدر، برامون دعا کن! هوای ما و زندگی ما رو داشته باش!
احسان گفت: سید! برای من هم رفاقت کن! دست آقا ارمیا رو گرفتی
دست من رو هم بگیر! نذار از زیانکاران باشم سید!
شما که حق پدری گردن من دارید! شما که نازدونه دلتون رو دست من سپردید! برام دعاکنید. من خیلی راه دارم تا یاد بگیرم...
تلفن همراه احسان زنگ خورد. نام صدرا روی صفحه خود نمایی کرد!
احسان جواب داد: جانم بابا!
صدرا: سلام پسرم! خوبی؟ زینب سادات خوبه؟
احسان: سلام. ممنون. ما هم خوبیم.
صدرا: زینب جان پیش تو هست؟
احسان: بله. کاری باهاش دارید؟
صدرا: گوشی رو بذار رو آیفون؟
احسان بلندگو را روشن کرد و صدای صدرا در گلزار شهدای قم پیچید...
سلام زینب جان! اذان صبح امروز، قاتل پدر و مادرت اعدام شد. دیگه
خیالت راحت...
زینب سادات گفت: ممنون عمو!
احسان بعد از قطع کردن تماس پرسید: خبر نداشتی؟
.
زینب سادات :میدونستیم. هم من هم ایلیا. اما گفتم روزش رو به ما نگن،تا تموم بشه!
درسته که حق ما بود قصاص کنیم و از قصاصش راضی هستم اما دلم اونقدر سخت نشده که لحظه های آخر حیات یک انسان رو بشمرم!
احسان: چرا نبخشیدی؟
زینب سادات ایستاد و باد در زیر چادرش پیچید:
اول اینکه فقط ما نبودیم و چند خانواده دیگه هم بودن، دوم هم اینکه از کارش پشیمون...
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻
🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#از_روزی_که_رفتی
#فصـل_چهارم
#قسمـت_صد_دوازده
#قسمت_پایانی
نبود و محق میدونست خودش رو و سوم هم به دلیل اینکه جرم های.دیگه هم داشت و در هر حال بخاطر هر کدوم از جرایمش اعدام میشد.
احسان: دلت آروم شد؟
زینب سادات: دل من هیچ وقت آروم نمیشه!
هر روز مادری، هر روز پدری، هروقت پدری دست نوازش رو سر دخترش بکشه،هر مادری که زخم زانوی پسرش رو ببوسه...
هر وقت خنده جمع خانواده ای رو ببینم، هروقت دختری عروس بشه و بگه با اجازه پدر و مادرم، و هر پسری که پدرش کت دامادیش روتنش کنه...
وقتی بچه دار بشم و پدر و مادرم نباشن تا برای بچه ام اذان بگن و با لذت بغلش کنن، و هر لحظه از عمرم دلم میسوزه و غم همخونه چشمهام میشه!هیچ وقت دلم آروم نمیشه...
احسان گفت: و من هر کاری میکنم تا دلت رو آروم کنم! قول میدم هیچ وقت کاری نکنم که ته دلت بگی اگه پدر و مادرم نبودن،این کار رو بامن نمیکرد!
زینب سادات لبخند زد. از همان لبخند های آیه وار. همانهایی که دل احسان را میبرد.
در کنار هم قدم زدند. زینب سادات گفت: همیشه دوست داشتم مثل مادرم باشم. مادرم رو از من گرفتن.
احسان: پس مادرت اسطوره بود برات؟
زینب سادات سری به تایید تکان داد: آره! سالها اسطوره ام مادرم بود.
اما یک روز از مادرم پرسیدم الگوی تو کیه؟ مادرم گفت حضرت زهرا!
پرسیدم چرا؟ گفت چون الگوی ما باید بهترین باشه و بهترین الگو دختر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)هستن!
از اون روز الگوی من مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها هستن.
کاش میشد کمی شبیه ایشون بشم...
احسان با خود اندیشید: اسطوره!اسطوره من چه کسی هست؟
بعد لبخند زد و زمزمه کرد: اسطوره ام باش پدر...
#پایان
به قلـم #سنیهمنصورے📝
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻
🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
🌻🌿🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻 🌻 ༻﷽༺ #از_روزی_که_رفتی #فصـل_چهارم #قسمـت_صد_دوازده #قسمت_پایانی نبود و محق
رفقای عزیز ممنونم از همراهی های دلگرمتون☺️🌸
رمان #از_روزی_که_رفتی با لطف و عنایت خدا تموم شد 😍🍃
ممنون از شما بخاطر صبوری هاتون 😉🤝
#به_خودمون_بيام🌿
#طولانيه_ولي_ارزش_خوندن_داره
هيچ وقت كاراي خوبي كه انجام ميدي، نگو خودم انجام دادم. 🤓🍃
بلكه بگو خدا از طريق من به يكي خير رسوند،🙂 💛
خدا از طريق من به كسي كمك كرد، 🙃👤🗣
و اينكه خدا توفيق كار خوب بهت داده، حتي نمازت هم خدا توفيق ميده.☺️📿
تو فك كن تو با يك قاشق، غذا رو هم بزني، تا غذا ته نگيره.
بعد فك كن قاشق جاندار باشه و بگه من غذا رو هم زدم. به نظرت حرفش خنده دار نيست؟ 😂 🤦♀
تو اگه قاشق رو برنميداشتي، غذا هم نميخورد، قاشق كه خودش به تنهايي نميتونست غذا رو هم بزنه. تا ما نخوايم، قاشق كاره اي نيست.😌☝️
ماهم الان نقش قاشق رو داريم،😕😅😊
همينطور كه قاشق يك وسيله هست، كه باهاش غذا رو هم بزنيم، ماهم در بعضي موارد وسيله ميشيم، تا خدا از طريق ما به يكي يا چند تا از بنده هاش خير برسونه، يا اگاهشون كنه. 😇☝️
تا خدا بهمون توفيق نده كه نميتونيم كار خوب بكنيم،😉😊☘
پس همه كارا ها خوب و نيت ها خوب و حرف هاي خوب و تاثير گذار و خدمت به بنده هاش. همه رو از خدا بدون.☝️😇
اينطوري هم كارات سالم ميمونن برا اون دنيا 😄
هم عجب (غرور) تو رو نميگيره.😕🙂
پس منم منم تو بذار كنار.😕❌
باور كن شهدا هم همينطوري بودن. هيچيو از خودشون نميدونستن، همچي رو از خدا ميدونستن.😊
و تازه بعد هر كار خوب و توفيق، خدا تو شكر كن،🤲🌺
كه از طريق تو به يكي يا چندتا خير رسوند، خدات رو شكر كن كه بهت توفيق كار واجبات يا هر عمل خوب رو بهت داد.🤲🙃😍
نيت هم مهمه☝️
،همه كارات برا خدا باشه، مگع نه همه عمالت پوچ ميشه. 🙁☹️🔥
باور كن همين باور كه همه كاره خداست،و اينكه نيتت خدايي باشه برا هر كاري؛ ميتونه اين دنيا و اون دنيا تو عوض كني. 🌝😊💛
#خدايا_شكرت_از_طريق_من_به_بنده_هات_با_اين_پيام_خير_ميرسوني🤲☺️😍
#توهم_ميتوني_با_نشر_پيام_توفيق_خير_رسوندن_به_بنده_هاي_خدا_رو_داشته_باشي☺️
#البته_با_كمك_خدا😄😌😉😊
@yazainab314 💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رهبران_سیزده_ساله🌿
#شهید_سعید_طوقانی🌱
#پهلوان_کوچک🍃
همیشه درخشیدی...!✨
چه در کودکی با بازوبند طلای پهلوانی...🥇
چه در نوجوانی که سرپرست نوجوانان باستانی کار کشور شدی...💫
پهلوان بودی...🤼♂️
پهلوانانه جنگیدی...👌🏻
و به پاییز نشان دادی، جز برگ های رنگی رنگی میتوان ردای شهادت نیز پوشید...🍂
تو همان ستاره درخشانی بودی که در تهران جرقه زدی و در دجله اوج گرفتی...🌈
آن ستاره درخشانی که در واپسین لحظات و آخرین سخنان،
شعار "خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار" سر دادی...🧿
آری...
همان شهید جاوید الاثری هستی که نشان دادی؛
پهلوانانه باید جنگید✌🏻
و شجاعانه پا به میدان گذاشت🌿
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🍃
✍🏻پيامبر اکرم (ص) :
كسى كه با معصيـ👺ـت خـــدا به دنبال كـــارى باشد، از مطـ😇ـلوب خود دورتـــر و به آنچه از آن مىترسيده است نزديكـــتر گردد.🚶🏻♂
📚بحارالأنوار جلد77 صفحه178
#حدیث_گرافی
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🍃
•﷽•
#سلام_امام_زمانم 😍♥️
سلام بر مولایے ڪه
تنها نشان باقیمانده از دین
و حجّت هاے خداست.
سلام بر او ڪه
گنجینه علم الهـے است...
به امید دیدن روز ظهور
روزے ݥه دین و ایمان
جانے تازه میگیرد…💚
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ🤲🏻
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🍃
هدایت شده از تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
سلااااااام و صد سلام به شما 😍
حال و احوال شریف😁؟!
من اومدم با یه خبر خوب 😎
اونم اینکه مسابقه داااااریم 😻🤤
یه مسابقه برا ولادت حضرت زینب ‹سلام الله علیها› و روز پرستار ☺️
میپرسید چجوریه مسابقه؟! 😃
خب عرضم به خدمتتون شما برا ما عکس، فیلم، متن و یا پادکست در رابطه با حضرت زینب ‹سلام الله علیها› و یا پرستاران با آیدی کانال ما میفرستید 🖇
و اینکه مسابقه سین زدنی و همچنین بصورت نظر سنجیه. یعنی اینکه چهار نفر اول که بیشترین سین رو بخوره بینشون نظرسنجی میشه و در کانال قرار میگیره تا اعضا بهشون رای بدن و به دو نفر اول که بیشترین رای رو بیارن هدیه تعلق میگیره🤓
آیدی جهت ارسال آثار:
@yazahra4599 😜
⭕️ توجه توجه ⭕️: آثاری که آیدی کانال در اون نباشه به هیچوجه در کانال قرار نمیگیره پس آیدی رو حتما بذارید
😎 هدیه برنده اول: ³⁰ هزار تومن پول نقد
😌 هدیه برنده دوم: ²⁰ هزار تومن پول نقد
پس بکووووووووووشید که برنده مسابقه بشید 🤤✌️🏻
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🍃
روز دانشجو
به همه دانشجوهای گل درس خوان انقلابی مبارک 😇🙂
الهی حاصل دستاوردهای علمی تون چشم دشمن رو کور کنه
و
دل رهبرمون رو شاد...❤️
میدونیم که میتونید و میدرخشید...
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🍃
#کیک_ویژه_روز_دانشجو👆
دانشجویان عزیز خییییییلی خییییییلی دوستون داریم ):♥️😍😘😘
°•🦋⃝⃡❥•°↝@yazainab314
#صرفا_جهت_خنده😂
روزتون مباږڪ دانشجو ها :)🌱
@yazainab314 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛒 تفاوت عجیب فروشگاههای معنوی با فروشگاههای دنیایی
#تصویری
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🍃