💠 امام صادق علیه السلام ضامن نجات تو خواهد بود...
🔸🔶 امام صادق عليه السلام: ديد و بازديد كنيد كه ديدار شما از يكديگر موجب زنده شدن دلهاى شما و ياد كرد احاديث ما مى شود و احاديث ما شمارا به هم مهربان مى كند. اگر به آنها عمل كنيد، كمال و نجات مى يابيد و اگر رهايشان كنيد، گمراه و هلاك مى شويد. پس به احاديث ما عمل كنيد كه در اين صورت من ضامن نجات شما هستم
📚 ميزان الحكمه ج5 ص112
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
چرا در تشییع جنازه غالبا ذکر "لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ" گفته میشود؟
🔰در بحارالأنوار آمده است: حضرت علی علیه السَّلام هنگام عبور از قبرستان میفرمودند: «السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ»
ایشان میفرمودند: بدانید! آنان (مردگان) شنوا هستند و دوست دارند پاسخ مرا بگویند....
1⃣ گناهان انسان بیشتر به شرک ختم میشود و خداوند تبارک و تعالی فرموده است: تنها گناهی که بخشیده نمیشود شرک است و کسی که لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ را قبول کرده باشد از عذاب خداوند درامان است.
2⃣ گفتن این ذکر به انسان یادآوری میکند اکنون برای این جنازه جز خداوند یار و یاوری نیست، پس در دنیا هم جز او کسی را صاحب و مالک خویش نشناس و برای رضای او و چنین روزی که تنها و بییاور خواهی شد کارهای نیک و صالح انجام بده!!!
3⃣ این ذکر (لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ) یعنی تمام خلقت، که هدف شناخت خداوند متعال است.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌱بهش گفتند: برامون یه شعر میخونی؟
گفت: میشه دعای فرج بخونم؟
گفتند بخون و چقدر زیبا خوند!
گفتند: بَهبَه چقدر زیبا خوندی!
گفت: من روزی هزار بار دعای فرج میخونم!
ازش پرسیدند: چرا هزار بار؟!
گفت:اینقدر میخونم تا امام زمان ظهور کنه
آخه میگن:
اگه امام زمان ظهور کنه،
شهدا هم باهاش میان
شاید یه بار دیگه بابامو ببینم🥀
-فرزندشهیدمدافعحرم:)
پ.ن: تصاویر مربوط به فرزند شهید مدافع حرم شهید اکبر زوار جنت در تشییع پیکر مبارک این شهید بزرگوار می باشد...
#شهید_اکبر_زوار_جنت
#شادی_روح_پاکش_صلوات🕊
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🥀🕊 🥀🕊
وشھـٰادَتنَصیب
ڪَسـانۍمۍشَـود،
کِہدررَه؏ِـشـقبِـۍتَرس،
باجـانخودبـازِ؎ڪنند
#شهید_ابراهیم_هادی
#کانال_کمیل
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_امنیت #کلام_شهدا #خاطرات #عکس
#عملیات_خیبر 🌸
🔶 روز سوم «عملیات خیبر» بود که #حاج_همت برای کاری به عقب آمده بود. از فرصت استفاده کردیم و نماز ظهر را به امامت او اقامه کردیم. در بین دو نماز، یک روحانی وارد صف نماز شد. #حاج_همت با دیدن او، از ایشان خواست که جلو بایستد. آن برادر روحانی ابتدا قبول نمی کرد، اما با اصرار #حاجی ، رفت و جلو ایستاد.
پس از اقامۀ نماز عصر، ایشان گفت: «حالا که کمی وقت داریم، چندتا مسئله براتون بگم.» او شروع کرد به گفتن مسئله، در حال صحبت کردن بود که ناگهان صدایی آمد. همۀ چشم ها به سمت صدا برگشت. #حاج_همت از شدت بی خوابی و خستگی بی هوش شده و نقش بر زمین شده بود. برادران سریع او را به بهداری منتقل کردند. دکتر پس از معاینۀ #حاجی گفت: «بی خوابی، خستگی، غذا نخوردن و ضعیف شدن باعث شده که فشارش بیافته، حتماً باید استراحت کنه.» و یک سِرُم به او وصل کردند.
همین که حالش کمی بهتر شد، از جایش بلند شد و از اینکه دید توی بهداری است، تعجب کرد. می خواست بلند شود، رفتیم تا مانعش شویم، اما فایده ای نداشت. من گفتم: « #حاجی ، یه نگاه به قیافۀ خودت انداختی؟ یه کم استراحت کن، بعد برو. بدن شما نیاز به استراحت داره.» گفت: «نه، نمیشه، حتماً باید برم.» بعد هم سِرُم را از دستش بیرون کشید و رفت.
📚 منبع کپشن: کتاب #برای_خدا_مخلص_بود ، صفحه ۷۹ به روایت برادر «نیکچه فراهانی»
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
«داشتن چادر لیاقت میخواهد»
🔰شهید دهقان، تکه کلامی داشت که میگفت:
چادر #حضرت_زهرا(سلاماللهعلیها) به خانم ها ارث رسیده و داشتن این #حجاب و حفظ کردن اون #لیاقت میخواد
🔹و حجاب دری ست به سوی بهشت🌸
همان حجابی که تقوا را افزون میکند
شهید محمدرضا دهقان
✅#کلام_شهید 🕊🥀
#قیمتـــــےیـــــاغـــــیرتے ⁉️
♻️ آدمهـا دو دستـہاند؛
غـــــیرتۍ و قیمتـــــے
👌غــیرتی ها بــا #خـدا" معاملــہ ڪـــردند
👌وقیمتی هـا بــا #بنده_خـدا
🕊🥀#شــہید_بــرونسے
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
آلاء:
💗💗💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗
💗💗
💗
#پارت191
#اسپاکو
فاصله اش رو باهام كم كرد و رو به روم قرار گرفت. دستش كه روي صورتم نشست با نفرت
صورتم رو برگردوندم اما شيخ سمج تر اومد سمتم.
-دخترهاي سركش رو دوست دارم.
دستش اومد سمت يقه ام.
-بذار ببينم اينجا چي داري؟
ميدونستم از اينجا خلاصي ندارم. نگاهم رو با نفرت به ويهان دوختم.
پام رو بالا آوردم و محكم وسط پاي شيخ كوبيدم. از درد خم شد. صداي فريادش تو كل عمارت
پيچيد.
دو تا مرد اومدن سمتم. با هر دو گلاويز شدم و زدمشون زمين.
همه ايستاده بودن و نگاه مي كردن. مرد ديگه اي اومد سمتم.
خواستم برم سمتش كه موهام از پشت
كشيده شد و دو نفر دستهام رو گرفتن. با زانو روي زمين
افتادم.
💗
💗💗
💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗💗💗