eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
415 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 امام صادق علیه السلام ضامن نجات تو خواهد بود... 🔸🔶 امام صادق عليه السلام: ديد و بازديد كنيد كه ديدار شما از يكديگر موجب زنده شدن دلهاى شما و ياد كرد احاديث ما مى شود و احاديث ما شمارا به هم مهربان مى كند. اگر به آنها عمل كنيد، كمال و نجات مى يابيد و اگر رهايشان كنيد، گمراه و هلاك مى شويد. پس به احاديث ما عمل كنيد كه در اين صورت من ضامن نجات شما هستم 📚 ميزان الحكمه ج5 ص112 کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
چرا در تشییع جنازه غالبا ذکر "لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ" گفته می‌شود؟ 🔰در بحارالأنوار آمده است: حضرت علی علیه السَّلام هنگام عبور از قبرستان می‌فرمودند: «السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ» ایشان می‌فرمودند: بدانید! آنان (مردگان) شنوا هستند و دوست دارند پاسخ مرا بگویند.... 1⃣ گناهان انسان بیشتر به شرک ختم می‌شود و خداوند تبارک و تعالی فرموده است: تنها گناهی که بخشیده نمی‌شود شرک است و کسی که لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ را قبول کرده باشد از عذاب خداوند درامان است. 2⃣ گفتن این ذکر به انسان یادآوری می‌کند اکنون برای این جنازه جز خداوند یار و یاوری نیست، پس در دنیا هم جز او کسی را صاحب و مالک خویش نشناس و برای رضای او و چنین روزی که تنها و بی‌یاور خواهی شد کارهای نیک و صالح انجام بده!!! 3⃣ این ذکر (لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ) یعنی تمام خلقت، که هدف شناخت خداوند متعال است. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱بهش گفتند: برامون یه شعر می‌خونی؟ گفت: میشه دعای فرج بخونم؟ گفتند بخون و چقدر زیبا خوند! گفتند: بَه‌بَه چقدر زیبا خوندی! گفت: من روزی هزار بار دعای فرج می‌خونم! ازش پرسیدند: چرا هزار بار؟! گفت:اینقدر‌ می‌خونم‌ تا امام‌ زمان‌ ظهور کنه آخه میگن: اگه امام زمان ظهور کنه، شهدا هم باهاش میان شاید یه بار دیگه بابامو ببینم🥀 -فرزندشهیدمدافع‌حرم:) پ.ن: تصاویر مربوط به فرزند شهید مدافع حرم شهید اکبر زوار جنت در تشییع پیکر مبارک این شهید بزرگوار می باشد... 🕊 🥀🕊 🥀🕊
‌وشھـٰادَت‌‌نَصیب‌ ڪَسـانۍمۍشَـود، کِہ‌در‌رَه؏ِـشـق‌‌بِـۍتَرس‌، با‌جـان‌خود‌بـازِ؎ڪنند هدیه به روح مطهر شهید
🌸 🔶 روز سوم «عملیات خیبر» بود که برای کاری به عقب آمده بود. از فرصت استفاده کردیم و نماز ظهر را به امامت او اقامه کردیم. در بین دو نماز، یک روحانی وارد صف نماز شد. با دیدن او، از ایشان خواست که جلو بایستد. آن برادر روحانی ابتدا قبول نمی کرد، اما با اصرار ، رفت و جلو ایستاد. پس از اقامۀ نماز عصر، ایشان گفت: «حالا که کمی وقت داریم، چندتا مسئله براتون بگم.» او شروع کرد به گفتن مسئله، در حال صحبت کردن بود که ناگهان صدایی آمد. همۀ چشم ها به سمت صدا برگشت. از شدت بی خوابی و خستگی بی هوش شده و نقش بر زمین شده بود. برادران سریع او را به بهداری منتقل کردند. دکتر پس از معاینۀ گفت: «بی خوابی، خستگی، غذا نخوردن و ضعیف شدن باعث شده که فشارش بیافته، حتماً باید استراحت کنه.» و یک سِرُم به او وصل کردند. همین که حالش کمی بهتر شد، از جایش بلند شد و از اینکه دید توی بهداری است، تعجب کرد. می خواست بلند شود، رفتیم تا مانعش شویم، اما فایده ای نداشت. من گفتم: « ، یه نگاه به قیافۀ خودت انداختی؟ یه کم استراحت کن، بعد برو. بدن شما نیاز به استراحت داره.» گفت: «نه، نمیشه، حتماً باید برم.» بعد هم سِرُم را از دستش بیرون کشید و رفت. 📚 منبع کپشن: کتاب ، صفحه ۷۹ به روایت برادر «نیکچه فراهانی» ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
«داشتن چادر لیاقت میخواهد» 🔰شهید دهقان، تکه کلامی داشت که می‌گفت: چادر (سلام‌الله‌علیها) به خانم ها ارث رسیده و داشتن این و حفظ کردن اون میخواد 🔹و حجاب دری ست به سوی بهشت🌸 همان حجابی که تقوا را افزون میکند شهید محمدرضا دهقان
📸 دعای مشترک شهید باکری و حاج قاسم 🌷 به مناسبت سالروز شهادت مهدی باکری
🕊🥀 ⁉️ ♻️ آدم‌هـا دو دستـہ‌اند؛ غـــــیرتۍ و قیمتـــــے 👌غــیرتی ها بــا " معاملــہ ڪـــردند 👌وقیمتی هـا بــا 🕊🥀 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آلاء: 💗💗💗💗💗 💗💗💗💗 💗💗💗 💗💗 💗 فاصله اش رو باهام كم كرد و رو به روم قرار گرفت. دستش كه روي صورتم نشست با نفرت صورتم رو برگردوندم اما شيخ سمج تر اومد سمتم. -دخترهاي سركش رو دوست دارم. دستش اومد سمت يقه ام. -بذار ببينم اينجا چي داري؟ ميدونستم از اينجا خلاصي ندارم. نگاهم رو با نفرت به ويهان دوختم. پام رو بالا آوردم و محكم وسط پاي شيخ كوبيدم. از درد خم شد. صداي فريادش تو كل عمارت پيچيد. دو تا مرد اومدن سمتم. با هر دو گلاويز شدم و زدمشون زمين. همه ايستاده بودن و نگاه مي كردن. مرد ديگه اي اومد سمتم. خواستم برم سمتش كه موهام از پشت كشيده شد و دو نفر دستهام رو گرفتن. با زانو روي زمين افتادم. 💗 💗💗 💗💗💗 💗💗💗💗 💗💗💗💗💗