____~••°° #یازبنب...°°••~_____
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🍃🌹 #روز_شمار_شهدا.. 🌹🍃
امروز #پنج_شنبه #۳_بهمن ۱۳۹۸ هجری شمسی ...
@Yazinb3
#ولادت_شهید_جمشید_صیادی🌷
(استان زنجان، شهرستان زنجان، روستای گلجه) (۱۳۴۴ ه.ش)
#ولادت شهید حسین علیمحمدی🌷
(استان زنجان، شهرستان طارم، روستای ولیآباد) (۱۳۴۴ ه.ش)
#ولادت شهید اصغر محبی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۵ ه.ش)
#ولادت شهید حسین رضاپورکلتوئی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۵ ه.ش)
#شهادت شهید امیرحسین اکبری 🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید سیدرضا طباطبایی میرک آبادی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید قاسم نامداری🌷
(استان فارس، شهرستان کوار، روستای اکبرآباد) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید عباس سجاجید 🌷
(استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۲ ه.ش)
#شهادت شهید ناصر محمودی خالدآباد🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید جواد ابرقوئی 🌷
(استان فارس) (۱۳۶۴ ه.ش)
#شهادت شهید سیدمهدی مصطفوی گرجی🌷
(استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید احمدرضا یوسفی حمیدی🌷
(استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت حجتالاسلام شهید سیدجواد شفیعی دارابی 🌷
(استان مازندران، شهرستان میاندورود) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید محمدرضا یوسفپور جلالی 🌷
(استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید خیرالله نانوا کناری🌷
(استان مازندران، شهرستان فریدونکنار) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید سیدعبدالله میر کریمی اندراتی🌷
(استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید حمیدرضا ایزدی🌷
(۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید مجید ارجمندی 🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید حسن شفیعی اسفیدواجانی 🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید ناصر تیمورینژاد🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید حمید رضا خسروی بیژائم 🌷
(استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید زینالعابدین دقتی پور🌷
(استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید محمدعلی میرزایی🌷
(استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید اصغر قاسمی🌷
(استان اصفهان، شهرستان دلیجان) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید اردشیر رحمانی🌷
(استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید علی محمد نظری🌷
(استان لرستان، شهرستان خرم آباد) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید غلام علی عبدالخالقی🌷
(استان مرکزی، شهرستان ساوه) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید غلامرضا تبرته فراهانی🌷
(استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید مجید افقهى فریمانى🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان فریمان) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید رمضانعلی علیجانزاده🌷
(استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۶ ه.ش)
#یازهرا....🌹🍃
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊
____~°°•• #یازینب...••°°~_____
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
🔴تلنگر ❗️
"امتحانات نزدیک #ظهور بسیار سخت است..."
🍃🌸سحر جمعه ای تا چشم باز کردیم علمدارمان اِرباً اِربا شده بود..
سوختیم،
خروشیدیم،
درصحنه حاضرشدیم،
دنیارا از هیبتمان ترساندیم..
خوشحال از شکوهی که آفریدهایم و سربلندی که از این امتحان به دست آوردهایم منتظر #انتقام بودیم...
دشمن،،، امّا بیکار ننشسته بود
تمام سپاه شیطان دور هم جمع شده بودند تا پیروزیمان را کمرنگ کنند
کدام پیروزی؟
🌷پیروزی #اتّحادمان: خون سردار همه ما را گرد هم آورد، ترک ولُرو کُرد وفارس بلوچ و ترکمن هرکس با هرسلیقه ای
همه جمع شدیم سیلی شدیم بر صورت دشمن نواختیم..
🌷پیروزی #دشمن_شناسی_مان: سیاسی و غیر سیاسی، چپ و راست، همه با هرسلیقه ای مشت شدیم و بر دهان دشمن کوبیدیم...
اما امتحان به این سادگی ها هم نبود!!!
[با علی در بَدر بودن شرط نیست
ای برادر نهروان در پیش است..]
دست حکمت الهی به کار افتاد و #امتحانی #سخت_تر رقم زد.
اشتباهی که داغدارمان کرد،
بماند که دستهای شیطان از پس این اشتباه آشکار است...
اما ما میگوییم اشتباه...
و دوباره قرار است من و تو در بوته آزمایش محک پایمردی و #ولایتمداری بخوریم...
عدّه ای سکوت کردند، عدّه ای مُردد شدند، عده ای گامهایشان لرزید، عدّه ای که تا دیروز با بیگانگان قهر کرده بودند دوباره پای بی بی سی و سی ان ان نشستند و عده ای...
🍃رفیق !
امتحان سخت است و #دشمن روی #جهل ما حساب کرده .
⭕️مبادا اجازه دهیم دشمن بر موج نادانی مان سوار شود و شیرینی و #شکوه_اقتدارمان را کمرنگ کند...
چهل سال است دست یاوری امام زمان را دیده ایم،
چهل سال است با رهبری حکیمانه پیرِ خراسانیمان از تمام ابتلائات عبور کرده ایم...
حال نیز گوشمان به لبهای ولیّ است وجانمان آماده برای فدایی شدن.
این درسی است که از #حاج_قاسم فراگرفتیم..
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃 #قسمت_بیست_و_یکم🌹🍃 مراسم عزاداری که تمام شد به خانه برگشتیم... بدون حرف به
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃
#قسمت_بیست_و_دوم🌹🍃
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
نور مهتابی چشمهایم را اذیت میکرد...
سَرم را چرخاندم.
دستم به شدت میسوخت نمیدانستم کجا هستم.
عمو محمد روی صندلی کنار تخت نشسته بود ...
سرش را میان دستانش فرو برده بود، غصه از چهرهاش میبارید...
با پایش روی زمین ضرب گرفته بود...
صدای ضربه پایش مثل متِّه روی مغزم بود...
احساس سنگینی میکردم.
حال خوبی نداشتم.
با بی حالی به عمو گفتم :
#میشه پاتو زمین نزنی عمو...
او که تازه متوجه شده بود من به هوش آمده ام با چشم های از حرص سرخ شده سرش را بالا آورد و نگاهم کرد...
مطمئن بودم الان می خواهد حسابی مرا دعوا کند !
#چقدر بهت گفتم چیزی بخور؟ با این کارات حال پدر خوب میشه؟
یا اوضاع بهتر میشه؟ نه نمیشه فقط خودت رو اذیت می کنی و درد میشه رو دردای مادرت... گناه داره بنده خدا ! سعی کن هواشو داشته باشی نه اینکه خودتو از پا در بیاری ...
دلم نمیخواست حرفی بزنم...
حال خوبی نداشتم!
اما عمو محمد راست میگفت من نباید غصه ای روی غصههای مادرم شوم!
دست خودم نبود این غم برایم خیلی سنگین بود!
نمیتوانستم لحظهای به نبود بابا فکر کنم، اصلا نمی توانستم...
من خیلی عاشق پدرم بودم.
بعد از تمام شدن سِرُم با کمک عمو به داخل ماشین رفتم ...
هنوز سرم گیج می رفت و حسابی سردم بود...
از عمو خواستم از همانجا به خانه خودمان برویم اما قبول نکرد و گفت :
#هر وقت بهتر شدی میریم اصلا درست نیست مادرت با این حال تو رو ببینه.
#اما عمو من باید فردا برم باشگاه... تمرین داریم!
#خیلی خوب! باشه... بعدا میری الان باید استراحت کنی امشب قید خونه رفتن رو بزن...
اصرار نکردم چون بهتر بود مامان زهرا مرا در این وضعیت نبیند ...
#ادامه_دارد...🌹🍃
#نویسنده_میم_سلیمی🌹🍃
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا🌺🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصریقین🌷🕊
دلدادهی ارباب بود..
درِ تابوت رو باز کردند
این آخرین فرصت بود..
بدن رو برداشتن تا بذارن داخل قبر
بدنم بیحس شده بود..
زانو زدم کنار قبر
دو سه تا کار دیگر مانده بود..
باید وصیتهای محمدحسین رو
مو به مو انجام میدادم..
پیراهن مشکیاش رو
از توی کیف در آوردم..
همان که محرمها میپوشید..
یک چفیه مشکی هم بود
صدایم میلرزید..
به آن آقا گفتم که این لباس
و این چفیه را
قشنگ بکشد روی بدنش..
خدا خیرش بدهد توی آن قیامت؛
پیراهن رو با وسواس کشید روی تنش
و چفیه رو انداخت دور گردنش
جز زیبایی چیزی نبود..
به آن آقا گفتم:
میخواست براش سینه بزنم
شما میتونید؟!
یا بیایید بالا خودم برم براش سینه بزنم
بغضش ترکید
دست و پایش را گم کرد
نمیتوانست حرف بزند
چند دفعه زد رو سینه محمدحسین
بهش گفتم: نوحه هم بخونید..
برگشت نگاهم کرد
صورتش خیسِ خیس بود
نمیدونم اشڪ بود یا آبِ باران..؟!
پرسید: چی بخونم..؟!
گفتم: هرچی به زبونتون اومد..
گفت: خودت بگو..
نفسم بالا نمیآمد
انگار یکی چنگ انداخته بود
و گلویم رو فشار میداد..
خیلی زور زدم تا نفس عمیق بکشم..
گفتم:از حرم تـا قتلگاه
زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
سینه میزد برای #محمدحسین
شانههایش تکان میخورد
برگشت با اشاره به من فهماند
همه را انجام دادم..
خیالم راحت شد
پیشِ پایِ ارباب تازه سینه زده بود..
#همسر_شهید..
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی..
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
گفت: خوش به حالت حدود۷۵۰
دنبالکننده داری..!
گفتم: امامزمان (عج )هم هست؟!
گفت: چ بگم والا..
گفتم: شاید امامزمان(عج) تو همون
کانال دو نفرهای باشه که نویسندش
برای خدا مینویسه..
ب نظر من تعداد مهم نیست
محتوای کانال، هدف و اخلاص
#خادم_مهمه ..
عمه جانم حضرت زینب سلام الله علیه کمکم کن ، امشب خیلی شرمنده خادم هات شدم.😔
تک تیر انداز خودی را صدا زدم
گفتم اوناهاش اونجاست؛ بزنش
اسلحه اش را برداشت و نشانه گرفت نفسش را حبس کرد..
ولی ناگهان اسلحهاش را پایین آورد..!
لحظهای بعد دوباره نشانه گرفت
و شلیک کرد..
گفتم: چرا بار اول نزدیش؟!
به آرامی گفت:
داشت آب میخورد..😔
یاحسین...😔
خدا ما را مبعوث کرد
تا جهانی عاشقانه بسازیم...
چقدر در حق خدا ظلم کردیم...
خدایا...😔
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
با چندتا از خانوادههای سپاه
توی یه خونه ساکن شده بودیم..
یه روز که حمید از منطقه اومد
به شوخی گفتم:
دلم میخواد یه بار بیای و ببینی
اینجا رو زدن و من هم کشته شدم
اونوقت برام بخونی
فاطمه جان شهادتت مبارک..!
بعدشروع کردم به راه رفتن
و این جمله رو تکرار کردم
دیدم از حمید صدایی در نمیاد..
نگاه کردم
دیدم داره گریه میکنه..
جا خوردم..
گفتم:
تو خیلی بی انصافی..!
هر روز میری توی آتش
و منم چشم به راه تو
اونوقت طاقت اشک ریختن
من رو نداری و نمیزاری من گریه کنم..
حالا خودت نشستی و جلوی من
گریه میکنی..؟!
سرش رو بالا آورد و گفت:
فاطمه جان..!
به خدا قسم اگه تو نباشی
من اصلا از جبهه برنمیگردم..
#همسر_شهید..
#سردار_شهید_حمید_باکری🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
#علمدار... #علمدار ....علی....؟
#هر_شهیدی..
نشانیست از یک راهِ ناتمام..
یک فانوس
که دارد خاموش می شود
و حالا تو ماندهای
یک شهید و یک راهِ ناتمام..
فانوس را بردار
و راهِ خونین #شُهدا را
ادامه بده...😔
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
بسم الله الرحمن الرحیم
#تهمت_از نگاه_اسلام:
تهمت به چه معنيست ؟
تهمت يعني بدون اثبات ،سخني فردي بگويد برعليه فردي ديگر.
#امام_صادق_علیهالسلام
میفرماید: #تهمت زدن به بیگناه از کوههای عظیم نیز سنگینتر است".
درقرآن كريم و روايات به دوري از آن نهي شده است . بسياري از انسانها بدون دليل خاصي تهمتي ميزنند بدون آنكه قادر به اثبات آن باشند .
وقتي فردي در مقابل فرد ديگر سئوالي ازخود فرد مي پرسد يا موضوع نامعلومي ميخواهد توسط خود شخص اثبات شود اين به معناي تهمت نيست .
تهمت يعنی حرفی كه اولا انسان درميان جمع بزند و دوما دليل كافي براي اثبات آن نداشته باشد.
پس نبايد فكر كرد كه كسي نميتواند از كسي سئوالي بپرسد چون اين تهمت ناميده ميشود. اتفاقا بهترين راه كشف مجهولات درباره يك فرد اينست كه از خود فرد پرسيده شودهمراه با ايجاد فضاي امن و پنهان از ديد ديگران . در روايات هم به اين تاكيد شده است كه نبايد به شنيده هاي مردم اكتفا كرد چون به نظر امام علي بين حق و باطل چهار انگشت فاصله است.
التماس دعا یاعلی
میدانيد آخرين زنگ زندگیتان
کی ميخورد!؟
خدا ميداند، ولی... آن روز که آخرين
زنگ دنيا میخورد
ديگر نه ميشود تقلب کرد و نه ميشود
سر کسی کلاه گذاشت!
آن روز تازه می فهميم که دنيا با همه
بزرگی اش از يک جلسه امتحان مدرسه
هم کوچکتر بود
و آن روز تازه می فهميم که زندگی
عجب سوال سختی بود
سوالی که بيش از يک بار نمی توان
به آن پاسخ داد.
خدا کند آن روز که آخرين زنگ دنيا
ميخورد
روی تخته سياه قيامت، اسم ما را
جز خوب ها بنويسند
خدا کند حواسمان بوده باشد که
زنگ های تفريح آنقدر در حياط نمانده
باشيم که ((حيات=زندگی)) را از ياد
برده باشيم.
خدا کند که دفتر زند گی مان را زيبا
جلد کرده باشيم
و سعی ما بر اين بوده باشد که
نيکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی
کنيم و بدانيم که دفتر دنيا،
چک نويسی بيش نيست؛ چرا که
ترسيم عشق حقيقی در دفتر ديگر است
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2