eitaa logo
درد دل... و داستان های اهل بیت علیهم السلام
10 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
با سیدالشهدا ...😭 عزیز الله یا ثارالله 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 ای که مرا خوانده ای... راه نشانم بده... گوشه ای از کربلا... جا و مکانم بده...😭 بچه‌ها ،نمیدونم شما که الان داری این نوشته ی من رو میخونی کربلا رفتی یا نه ؟ خرابه خرابه حالم... دارم دیوونه می شم .... اگه رفتی که خوب میدونی من واسه چی خرابم و اگه نرفتی فقط از خدا میخوام قسمتت کنه... هی ضریح ارباب میاد جلو چشامو اشکم رو گونه هام  جاری میشه ...😭 کاش الان کربلا بودم...😭 کاش روبروی شیش گوشش بودم... کاش تو همون کربلا می مردم و دیگه این فراق رو نمی کشیدم ...😭 ای کربلا... یاد اون لحظه ای که واسه اولین بار شیش گوشت رو دیدم افتادم ارباب... ای مهربون دلت میاد من یه گوشه از این دنیا و دور از کربلا باشم و تو فراقت بسوزم... حاشا به کرمت ارباب... دلم تو این غروبیه دلتنگ غروبای کربلا شده... اصلا نمی دونم چه جوری این دلم رو آروم کنم... دوای دردم فقط یه چیزه... فقط رسیدن به ارباب جونه مهربونم که اندازه تموم عالم دوسش دارم...😭 دیگه نمی تونم بنویسم و فقط اشک می ریزم و میرم به درد خودم بمیرم...😭 علمدار _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb4 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
...😔 ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد... نه فقط شبه عبایی مشکیست که به سر اندازی و خیالت راحت که شده ای چادری و محجوبه! . چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد قاعده، رسم، شرایط دارد شرط اول همه اش نیت توست... محض اجبار پدر یا مادر یا که قانون ورود به دانشگاه نیست یا قرار است گزینش شوی از ارگانی یا فقط محض ریا شاید هم زیبایی، باکمی آرایش! نمی ارزد به ریالی خواهر... چادر مادر من فاطمه، شرطش عشق است عشق به حجب و حیا به نجابت به وفا عشق به میراث حضرت زهرا که برای تو و امنیت تو خاکی شد تا خیالت شود امروز راحت و آسوده گوهری سیلی خورد پهلویی شکست محسنی نامده بار سفرش را بست دخترکی شبی به عزای مادر نشست خون این سیل شهیدان  همه اش بهر این چادر تو ریخته شده . خواهرم  حرمت این پارچه ی مشکی تو مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست یادگار یاس نیلی،حضرت زهراست نکند چادر او سرکنی اما روشت و منشت بشود عین زنان غربی خنده های مستی چشمک و ناز و ادا عشوه های ناجور . به خدا قلب خدا می گیرد گر که مادر من فاطمه شاکی بشود به همان لحظه سیلی خوردن لحظه ی پشت در او سوگند خواهرم چادر مادر من ، فاطمه ، حرمت دارد خواهرم! من،پدرم ایل و تبارم  همه ی دار و ندارم به فدایت حرمتش را نشکن...😔 ‌ _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb4 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
...😭 🍃🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🏴🍃 وقتی که خیلی بچه‌تر از الان بودم یکی از رفقا داستان این نوکر با اخلاص اباعبدالله علیه‌السلام رو برام تعریف کرد و از همون موقع شیفته این مرد شدم. حاج تقی شریعت از همون دوران جوانیش عهد کرده بود تا آخر عمرش برای سیدالشهداء علیه‌السلام پیراهن مشکی بپوشه چند سال بعد میره مکه برای حج و طواف خانه خدا، همهٔ مردم با لباس‌های احرام و یکدست سفیدپوش آمده بودند دور کعبه طواف کنند یه وقت شرطه‌ها دیدن یه نفر با پیراهن مشکی لای جمعیت داره دور خونه خدا طواف می‌کنه و حسین حسین میگه شرطه‌ها آمدن که بندازنش بیرون یهو درگیری پیش میاد و شرطه‌ها حاج تقی رو می‌زنند و حاج تقی از فرط کتک خوردن بیهوش میشه حاج تقی رو میبرن بیمارستان وقتی که به هوش میاد می‌بینه لباسشو از تنش درآوردن و دور انداختن و لباس بیمارستان تنش کردن این صحنه رو که می‌بینه شروع می‌کنه به داد و بیداد و بیمارستانو میذاره روی سرش که لباس مشکی منو چرا دور انداختید و می‌شینه کلی گریه می‌کنه و از هوش میره! توی عالم رؤیا حبیب ابن مظاهر علیه‌السلام میاد عیادته حاج تقی و می‌فرماید: حاج تقی پاشو اربابت سیدالشهداء علیه‌السلام دارن تشریف میارن به عیادتت حاج تقی میگه من با همه قهرم و دیگه کاری به کسی ندارم این بار خود سیدالشهداء علیه‌السلام وارد شدن و فرمودن آقاتقی پاشو اومدم عیادتت حاج تقی با بغض و گریه رو به سیدالشهداء علیه‌السلام می‌کنه و با زبون آذری عرض می‌کنه: "باشوآ دولانیم آقاجان" ولی من با شما قهرم مگه من با شما عهد نبسته بودم تا آخر عمر از غم شما پیراهن سیاه بپوشم پس چرا اجازه دادین پیراهنمو از تنم در بیارن و دور بندازن؟! سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود آقاتقی این پیراهن مشکی‌ای که تا الان تنت بود رو خودت دوخته بودی بیا این پیراهن مشکی‌ای رو که مادرم با دست شکستش برات دوخته رو ازم بگیر و اینو تنت کن حاج تقی تا آخر عمرش اون پیراهن مشکی رو که حضرت علیه‌السلام بهشون عطا کرده بودن رو توی حسینیه‌شون نگهداشت و وقتی که خواستن خاکش کنن با پیراهن مشکیش دفنش کردن و کفنش هم بوریا بود. بی‌پیراهنی😭 _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~--- ‌