هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»
در این آیه قرآن به وصف «کریم» متصف شده است؛
▪️در نکات ادبی اشاره شد که با توجه به اینکه وصف کریم برای «قرآن» به صورت نکره – نه معرفه- آمده است معلوم میشود که در این آیه «قرآن» نه به عنوان اسم خاص، بلکه از این حیث وصف قرآنیت (یعنی مثلا اینکه یک متن خواندنی و خوانده شده بر پیامبرص است) مورد توجه قرار گرفته است.
▪️همچنین اشاره شد که ماده «کرم»، در اصل به معنای «بزرگواری» (شرافت در ذات شخص) و «بزرگمنشی» (شرافت در اعمال و رفتار) میباشد؛ و کلمه «کریم» در جایی به کار میرود که این بزرگواری و بزرگمنشی ظهور و بروز هم داشته باشد.
اکنون چرا قرآن کریم خوانده شده است؟
🍃الف. چون قرآن شأنش این است که با ادلهای که انسان را به سعادت رهنمون میشود و با تلاوت و عمل به مفاد آن خیر فراوان به انسان عطا کند پس به نحو حقیقت – نه مجاز - «کریم» خوانده شده است. (مجمع البيان، ج9، ص340-341 )
🍃ب. چون نزد خداوند کریم (ارجمند و ارزشمند) بوده و خداوند آن را اکرام کرده و بزرگ شمرده است؛ زیرا کلام اوست (مقاتل، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 ) در واقع خداوندی که قرآن را فروفرستاده، خودش پروردگاری کریم (يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ؛ انفطار/6) و بلکه اکرم است (اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ؛ علق/3) که وجه و اسمش هم اهل اکرام است: «وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ» (الرحمن/27) «تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ» (الرحمن/78) و انسان را به نحو خاص مورد اکرام قرار داد: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً» (اسراء/70) تا حدی که او را مسجود فرشتگان نمود و ابلیس را به خاطر همین سجده نکردن بر انسان از درگاه خود راند و شیطان از این اندازه کرامت کردن انسان عصبانی شد: «قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَليلاً» (اسراء/62). چنین پروردگاری کلامش را از مصدر و عرشی کریم (رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمِ؛ مومنون/116) و توسط فرشته و پیامآوری کریم (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريمٍ؛ حاقه/40؛تکویر/۱۹) بلکه در صحیفههایی مکرم و توسط فرشتگانی کریم (في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةِ؛ بِأَيْدِى سَفَرَةٍ؛ كِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/16) فروفرستاده است. طبیعی است که چنین قرآنی سراسر کریم و مملو از کرامت باشد.
🍃ج. چون کلام رب العزة است پس امری کریم و بزرگمنشانه است زیرا هم محفوظ از هرگونه تغییر و تبدیل است و هم معجزه است و هم مشتمل بر احکام و مواعظ است؛ و هر امر باجلالت و مهمی کریم محسوب میشود (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 ).
🍃د. هر کلامی زیاد خوانده و تکراری شود در چشم و گوش مخاطب ارزش خود را از دست میدهد؛ لذا توصیف مطلبی که معروفترین ویژگیاش «خواندنی بودنش» است به کریم از این بابت است که نشان دهد که با اینکه این یک متنی است که قرار است زیاد خوانده شود اما این خواندن و تلاوت مکرر اصلا موجب تنزل و عادی شدن آن نمیشود بلکه همچنان کرامت و ارجمندیاش باقی میماند (مفاتيح الغيب، ج29، ص429 ).
🍃ه. ...
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
📝تکملهای برای تدبر ۲
برخی مفسران چون این تعبیر «کریم» به صورت مطلق و بدون هرگونه قیدی آمده است، این کریم بودن قرآن را ناظر به همه وجوه فوق دانسته و توضیح دادهاند که قرآن هم نزد خداوند کریم و عزیز است؛ هم خودش به خودی خود کریم و دارای صفات ارجمندانه است؛ و هم از جهت نفعی که به مردم میرساند و آنان را به سعادت دنیا و آخرت رهنمون میشود کریمانه است. (الميزان، ج19، ص137)
در واقع، کلمه «کریم» وقتی به صورت مطلق میآید جامع صفات مدح است و به چیزی گفته میشود که هم اصل و ریشهاش بزرگمنشانه و ارجمند باشد (وگرنه میگویند «کریم فی نفسه» [= کریم بالفعل]) و هم بروز و تجلیات بالفعل آن چنین باشد (وگرنه میگویند «کریم الاصل»؛یعنی فقط اصل و اساسش کریمانه است و بالفعل معلوم نیست که چنان باشد) و هم صفت بخشندگی در آن ظهور و بروز داشته باشد (از این رو به حتی به زاهد ویا عالمی که ولو به جهت تنگدستی، اهل بذل و بخشش نباشد، کریم نمیگویند)؛
و قرآن اتفاقا هم به لحاظ اصل و ریشهاش (که صادر شده از مقام ربوبی است) کریم است؛ هم به لحاظ ظهور و تجلیاتش (از فصاحت و بلاغتش گرفته، که در اوج بزرگی و عظمت است تا معارف و محتویاتش)؛ و هم به لحاظ خیررسانیاش، چنانکه هم فقیه از آن استفاده میکند، هم حکیم، هم ادیب، هم ...؛ و عوام هم که از معارفش بهره چندانی نبرند بقدری الفاظش به آنان استفاده میرساند که برحتی متن آن را حفظ میشوند (که در غیر قرآن بسیار نادر است که شخصی کتابی را حفظ کند و خود کلماتش را بدون مشابهسازی ادا نماید) (مفاتيح الغيب، ج29، ص429)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»
📖 #قرآن از منظر خود #قرآن_کریم
غالبا بهترین معرفی از یک کتاب معرفیای است که توسط نویسنده خود آن کتاب و در خود آن کتاب انجام شود؛ و اگر در خصوص برخی از کتب بتوان گفت که لسان نویسنده آن قاصر و یا تبحر او در زمینه معرفی کم است و دیگریای که کاملا مقصود او را دریافته چهبسا بتواند معرفی بهتری از آن کتاب به عمل آورد، قطعا در خصوص قرآن کریم این سخن جایی نخواهد داشت؛
💢و اگر قرآن کلام خود خداست – که هست – پس معرفیای که در این کتاب از خود شده، عالیترین و دقیقترین معرفی ممکن از قرآن است.
آن مقدار که مورد اذعان عموم مفسران است این است که در خود قرآن کریم با چهار اسم «قرآن» ، «کتاب» ، «ذکر» و «فرقان» از قرآن یاد شده و بدین منظور
🔹در گام اول تمامی کاربردهای کلمات «قرآن» و «کتاب» و «فرقان» ، «ذکر» (به اضافه ذکری و تذکرة) و تمام مواردی که ماده «نزل» در قرآن به کار رفته بود گردآوری شد و از آنجا که در این میان آیاتی هست که یکی از این کلمات به کار رفته ولی ظهور اولیهاش ناظر به مرتبه لوح محفوظ ویا نامه اعمال انسانها در قیامت است؛ که اینها در تحلیل ابتدایی به عنوان امری متمایز از قرآنی که ما میشناسیم کنار گذاشته شد؛ هرچند در پایان بحث به نسبت محتملی که بین اینها و قرآن کریم هست اشاره خواهد شد. همچنین برخیجاها سخن از قرآن است اما صرفا اشاره است به اینکه فلان مطلب در قرآن آمده است که این گونه موارد را هم کنار گذاشتهایم؛ مثلا:
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعاً (نساء/140)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز دوم از تدبر ۴ : #قرآن از منظر خود #قرآن_کریم
در گام دوم سراغ تمامی آنچه به عنوان اسم یا صفت قرآن نزد مفسران مطرح شده است رفتیم. در دایرة المعارف ویکی فقه در مدخل «نامهای قرآن» 55 اسم (مشتمل بر۴ اسم فوق) برای قرآن برشمرده شده است که اگرچه اینها به عنوان اسم قرآن معروف نیستند، اما در واقع کلماتی است که در وصف و معرفی قرآن از آنها استفاده شده که از این تعداد 50 مورد آنها بوضوح ناظر به قرآن است که به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:
1. امر (ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكم؛طلاق/۵)
2. ایمان (إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِى لِلْايمَنِ أَنْ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمْ فآمَنَّا؛ آلعمران/۱۹۳)
3. بشری (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ؛ نحل/89)
4. بشیر (كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون بشيرا و نذيرا؛ فصلت/۳-4)
5. بصائر (هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ، جاثیه/20)
6. بلاغ (هذا بلاغ للناس؛ ابراهیم/۵۲)
7. بیان (هذا بيان للناس؛ آلعمران/۱۳۸)
8. تبیان (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء؛ نحل/۸۹)
9. تذکره (مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى؛ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يخْشىَ؛ طه/3)
10. تنزیل (و انه لتنزيل رب العالمين، اسراء/192)
11. حبل الله (و اعتصموا بحبل الله جميعا؛ آلعمران/۱۰3)
12. حدیث (فلعلك باخع نفسك على آثارهم ان لم يؤمنوا بهذا الحديث اسفا، كهف/6)
13. حق [الیقین] (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ... وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ؛ حاقه/40-۵۱)
14. حکم (وكذلك انزلناه حكما عربيا؛ رعد/۳۷)
15. حکمت (و اذكرن ما يتلى في بيوتكن من آيات الله والحكمة؛ احزاب/۳۴)
16. حکیم (ذلك نتلوه عليك من الآيات والذكر الحكيم؛ آلعمران/۵۸)
17. ذکر (وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ؛ أنبياء/50)
18. ذکری (و جاءك في هذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين، هود/۱۲۰)
19. رحمت (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ؛ نحل/89)
20. روح (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا؛ شوری/۵۲)
21. شفاء (وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَمِيًّا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ ءَ اعجَمِىٌّ وَ عَرَبىٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدًى وَ شِفَاءٌ وَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فىِ ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمی؛ فصلت/۴۴)
22. صراط مستقیم (حمد/۶)
23. عَجَب (انا سمعنا قرآنا عجبا؛ جن/۱)
24. عدل (و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا؛ انعام/۱۱۵)
25. عربی (قرآنا عربيا غير ذي عوج لعلهم يتقون؛ زمر/۲۸)
26. عزیز (و انه لكتاب عزيز؛ فصلت/۸۷)
27. عظیم (ولقد آتيناك سبعا من المثاني والقرآن العظيم؛ حجر ۸۷)
28. علم (وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ؛ بقره/120)
29. علیّ (و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم؛ زخرف/۴)
30. فرقان (تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً؛ فرقان/1)
31. فصل (انه لقول فصل؛ طارق/۱۳)
32. قرآن (أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ؛ أنعام/19)
33. [أحسن ال]قصص (نحن نقص عليك احسن القصص؛ یوسف/۳)
34. قول (ولقد وصلنا لهم القول؛ قصص/۵۱)
35. قیّم (ولم يجعل له عوجا قيما لينذر باسا شديدا؛ کهف/۱-۲)
36. کتاب (إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ؛ زمر/2)
37. کریم (انه لقرآن كريم؛ واقعه/۷۷)
38. کلام الله (و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله؛ توبه/۶)
39. مبارک (هذا ذكر مبارك انزلناه؛ انبیاء/۵۰)
40. مبین (تلك آيات الكتاب المبين؛ یوسف/۱)
41. متشابه (الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها؛ زمر/۲۳)
42. مجید (ق والقرآن المجيد؛ ق/۱)
43. موعظه (يا ايها الناس قد جائتكم موعظة من ربكم؛ یونس/۵۷)
44. مهیمن (و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه؛ مائده/۴۸)
45. نبأ (عم يتسائلون عن النبا العظيم؛ نبأ/۱ و ۲)
46. نذیر (كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون بشيرا و نذيرا؛ فصلت/۳-4)
47. نور (فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ ... وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ اعراف/157)
48. نعمت (و اما بنعمة ربك فحدث؛ ضحی/۱۱) ، نور (و اتبعوا النور الذي انزل معه؛ اعراف/۱۵۷)
49. وحی (انما انذركم بالوحي؛ انبیاء/۴۵)
50. هدی (ذلك الكتاب لاريب فيه هدى للمتقين؛ بقره/۲)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه فراز دوم
و 5 مورد آنها می تواند محل مناقشه باشد که عبارتند از:
51. سراج؛ و
52. منیر (إِنَّا أَرْسَلْنَكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً؛ احزاب/۴۶) (بنابر اینکه مراد از سراج منیر، قرآن باشد) [درحالی که ظهورش خود پیامبر است؛ البته تعبیر «منیر» درباره کتب آسمانی قبلی آمده است: فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنيرِ، آل عمران/184؛ وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنيرِ، فاطر/25؛ و تعابیری هست که گویی هرکتاب آسمانیای کتاب منیر است: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنيرٍ؛ حج/۸ و لقمان/20)]
53. نجوم (فلا اقسم بمواقع النجوم؛ واقعه/۷۵) (بنابر اینکه نجوم به معنای نزول تدریجی قرآن باشد)
54. هادی (سمعنا قرآنا عجبا يهدي الى الرشد فآمنا به؛ جن/۱ و ۲) (در این آیات تعبیر «هادی» به کار برده نشده است و این اسم برگرفته از کلمه یهدی موجود در آیه میباشد [و به نظر میرسد همان کلمه «هدی» برای این منظور کفایت میکرد]
55. عصمت (واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا؛ آلعمران/۱۰۳) (در این آیه تعبیر «عصمت» ذکر نشده است و این اسم برگرفته از کلمه «و اعتصموا» موجود در آیه میباشد).
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز سوم از تدبر ۴ : #قرآن از منظر خود #قرآن_کریم
دانشنامه بزرگ اسلامی از فرهنگ نامه علوم قرآن (ج1، ص 826) نقل میکند که جمال الدین ابوالفتوح رازی، در مقدمه تفسیر خود ۴۳ نام برای قرآن آورده است و از بدر الدین زرکشی نقل میکند که حرالی کتابی در این زمینه نوشته و بیش از نود اسم یا وصف برای قرآن یاد آورشده است. همچنین قاضی ابوالمعالی عزیزی بن عبدالملک نیز ۵۵ نام و عنوان برای قرآن نقل کرده است که ۴۳ نام آن با فهرست ابوالفتوح رازی مشترک است. فیروزآبادی در بصائر ذویالتمییز ادعا میکند که برای قرآن صد اسم در قرآن کریم آمده و ۹۴ اسم را ذکر میکند؛ و سپس در این فرهنگنامه آن عده از اسامی و صفات قرآن را که از کتابهای مذکور به دست میآید 99 مورد (البته در متن آن ادعا شده که اینها صد اسم است؛ اما کلمه «حبل»را دوبار تکرار کرده است؛ یعنی یکبار در شماره 25 و یکبار در شماره ۳۲ آن را آورده است) برمیشمرد که همه موارد قبلی در این فهرست آمده؛ و بقیه موارد به ترتیب الفبا به شرح ذیل است:
56. آیات الله (تِلْكَ ءَايَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقّ؛ بقره/۲۵۲)
57. اَثاره (ائْتُونىِ بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَرَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَدِقِين؛ احقاف/4)
58. احسن الحدیث: (سوره زمر/23)
59. اِمام (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَ لَا يُظْلَمُونَ فَتِيلا؛ اسراء/71)
60. إنزال (قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ نساء/174)
61. بالغة (وَ لَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ؛ حِكْمَةُ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُر؛ قمر/5)
62. برهان (قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ نساء/174)
63. بیّنات (وَ مَا كُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَ لَا تخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لاَّرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ بَلْ هُوَ ءَايَاتُ بَيِّنَاتٌ فىِ صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ مَا يجْحَدُ بِايَاتِنَا إِلَّا الظَّلِمُون؛ عنکبوت/49)
64. بیّنه (أَوْ تَقُولُواْ لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ؛ انعام/157)
65. تبصره (أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِلىَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا ... وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرَى لِكلِّ عَبْدٍ مُّنِيب؛ ق/8)
66. تصدیق (وَ مَا كاَنَ هَاذَا الْقُرْءَانُ أَن يُفْترَى مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَاكِن تَصْدِيقَ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِ الْعَالَمِين؛ یونس/37)
67. تفسیر (وَ لَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيرًا؛ فرقان/33)
68. تفصیل (ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ یوسف/111)
69. ثقیل (إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا؛ مزمل/5)
70. حجّة (قُلْ فَلِلّهِ الحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَئكُمْ أَجْمَعِين؛ انعام/149)
71. خیر (وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْاْ مَا ذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُواْ خَيرا؛ نحل/30)
72. رسالة (يَأَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه؛ مائده/67)
73. صُحُف (في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ عبس/۱۳)
74. صدق (و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا؛ انعام/۱۱۵؛ زمر/33)
75. العروة الوثقی (فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّغُوتِ وَ يُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا، بقره/256؛ وَ مَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلىَ اللَّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى، لقمان/22)
76. غیب (ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ، آل عمران/۴۴ و یوسف/۱۰۲؛ وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ، یونس/۲۰؛ أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ، طور/41 و قلم/۴۷؛ وَ مَا هُوَ عَلىَ الْغَيْبِ بِضَنِينٍ؛ وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ؛ تکویر/24-25)
77. فضل (قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَالِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيرٌ مِّمَّا يجْمَعُون؛ یونس/58)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه فراز سوم
78. قسط (وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنهُم بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُقْسِطِين؛ مائده/42)
79. قیل (وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا؛ نساء/122)
80. قیّمة (رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُواْ صحُفًا مُّطَهَّرَةً؛ فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَة؛ بینة/3)
81. کلمات الله (وَ لَوْ أَنَّمَا فىِ الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كلِمَاتُ اللَّهِ؛ لقمان/27)
82. کلمة الله (وَ تَمَّتْ كلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكلِمَاتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم؛ انعام/115)
83. کوثر (إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَر؛ کوثر/۱)
84. ماء (وَ أَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءَ بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فىِ الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلىَ ذَهَابِ بِهِ لَقَادِرُون؛ مومنون/18)
85. مبشِّر (الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَنزَلَ عَلىَ عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَ لَمْ يجْعَل لَّهُ عِوَجَا؛ قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِّن لَّدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا؛ کهف/2)
86. متلُوّ (الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِه؛ بقره/121)
87. مثانی (وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَ الْقُرْآنَ الْعَظيمَ؛ زمر/23)
88. مُثَبِّت (وَ كلّاً نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَك؛ هود/۱۲۰)
89. مَثَل (أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاء؛ ابراهیم/24)
90. محکمة (وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَوْ لَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ ...؛ محمد/20)
91. مرتَّل (وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلا؛ مزمل/4)
92. مرفوع (فىِ صحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَة؛ عبس/14)
93. مسطور (وَ كِتَابٍ مَّسْطُورٍ؛ فىِ رَقٍّ مَّنشُور؛ طور/2)
94. مصدِّق (وَ هذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ؛ انعام/92)
95. مطهَّر (فىِ صحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَة؛ عبس/14)
96. مفصِّل (أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغي حَكَماً وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً؛ انعام/114)
97. مقروء (وَ قُرْءَانًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلىَ النَّاسِ عَلىَ مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَاهُ تَنزِيلا؛ اسراء/106)
98. مکرَّم (فىِ صحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَة؛ عبس/13)
99. منزَّل (وَ قُرْءَانًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلىَ النَّاسِ عَلىَ مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَاهُ تَنزِيلا؛ انعام/114)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز چهارم از تدبر ۴ : #قرآن از منظر خود #قرآن_کریم
در هر دو فهرست فوق، متن آیاتی که محل استناد این اقوال واقع شده بود را آوردم (البته شماره برخی از آیاتی که برایش گذاشته بودند واقعا تناسبی نداشت و سعی شد آن کلمه در آیه دیگری که مرتبط باشد بیاید)
و اگر به آیات مربوطه توجه شود به نظر میرسد در هر دو فهرست موارد متعددی وجود دارد که
▪️الف. تطبیق آن کلمه بر قرآن چندان بر اساس ظهور خود عبارت قابل دفاع به نظر نمیرسد مگر اینکه در حدیثی چنین استنادی یافت شود؛
▫️در فهرست اول، کلمات «ایمان» در آیه «مُنَادِيًا يُنَادِى لِلْايمَنِ»؛ یا «اثاره» در آیه «ائْتُونىِ بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَرَةٍ مِّنْ عِلْمٍ» یا «نبأ» در آیه «عم يتسائلون، عن النبا العظيم» (نبأ/۱-۲) یا «نعمت» در آیه «و اما بنعمة ربك فحدث؛ ضحی/۱۱) یا «علم» در آیه «وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» (بقره/120)؛
▫️و در فهرست دوم کلمات «اثارة» و «امام» و «تفسیر» و «حجة» و «خیر» و «رسالة» و «صحف» و «العروة الوثقی» «غیب» و «فضل» و «قسط» و «کوثر» و «ماء» و «مَثَل»)
▪️ب. یک وصف است و تفنن در عبارت رخ داده است و از تعابیری که با یک معنا در قرآن آمده انواع اسامی درست کردهاند (مثل اسامی تنزیل و انزال و منزّل؛ یا بشری و بشیر و مبشر؛ یا ذکر و تذکرة و ذکری؛ یا مبین و بینات و بینة؛ یا کلام الله و کلمة الله و کلمات الله؛ یا قول و قیل؛ یا قیّم و قیّمة؛ یا تصدیق و مصدق؛ یا تفصیل و مفصل؛ یا قرآن و مقروء؛ یا بصائر و تبصرة)
▪️ج. یک ترکیب وصفی بوده که از هم جدا شده و به عنوان دو اسم مطرح گردیده است (مثلا قولا ثقیلا یا حکمة بالغة)
با این وصف، ابتدا فهرست فوق را یکبار با حذف تکرار اوصاف مشابه و بر اساس آن مواردی که میتوان آن را به عنوان ظهور قابل دفاع وصفی برای قرآن دانست بازنویسی میکنیم؛
و ان شاءالله در گام بعد تمامی آیاتی که چهار اسم اصلی قرآن در آن آمده بود و توضیحی درباره قرآن میداد (که در بسیاری از موارد با فهرست فوق تداخل دارد) را در یک نظم منطقی و دستهبندی شده که بتواند معرفی نسبتا جامعی از قرآن ارائه دهد ارائه خواهد شد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز پنجم از تدبر ۴ : #قرآن از منظر خود #قرآن_کریم
🔹گام اول: بازنویسی فهرست ویژگیهای قرآن بر اساس تجمیع و حذف موارد مشکوک فوق:
1. قرآن و مقرو (خواندنی و خوانده شده و جمع شده) و متلو (تلاوت شده) است: (إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛ قيامة/17-18) (الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِه؛ بقره/121) البته قرائتی به زبان عربی (إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (يوسف/2) که توصیه شده به ترتیل خوانده شود (وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلا؛ مزمل/4)
2. در واقع، گفتار و قول و کلام و کلمات خداست (ولقد وصلنا لهم القول؛ قصص/۵۱) (و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله؛ توبه/۶)
3. اما قولی وزین و ثقیل (إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا؛ مزمل/5)
4. قولی فصل و فیصله دهنده (انه لقول فصل؛ طارق/۱۳)
5. کتاب است: (نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ (آل عمران/۳)
6. کتابی که مسطور است و سطر به سطرش نوشته و آماده شده: (وَ كِتَابٍ مَّسْطُورٍ؛ فىِ رَقٍّ مَّنشُور؛ طور/2)
7. و تمامش وحی است (انما انذركم بالوحي؛ انبیاء/۴۵)
8. و مشتمل است بر آیات الله (تِلْكَ ءَايَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقّ؛ بقره/۲۵۲)
9. و از جانب خداوند نازل شده (تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاوَاتِ الْعُلىَ(طه/4)
10. فرقان و جداکننده حق و باطل است: (تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً (فرقان/1)
11. انذاردهنده و مایه انذار است (همان)
12. ذکر و مایه تذکر است: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (حجر/9) مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى؛ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يخْشىَ(طه/3)
13. و در عین حال، دل را محکم و تثبیت میکند (وَ كلّاً نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَك؛ هود/۱۲۰)
14. امر خدا بلکه روحی از امر خداست که بر پیامبر وحی و به سوی ما فروفرستاده شده (ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكم؛ طلاق/۵) (وَ كَذَالِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِى مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْايمَانُ وَ لَاكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نهدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتهْدِى إِلىَ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم؛ شوری/۵۲)
15. هُدی و عامل هدایت است (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ؛ نحل/89)
16. مایه بشارت است (همان)
17. رحمت است (همان)
18. بصائر و بصیرتبخش است: (هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ، جاثیه/20) (أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِلىَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا ... وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرَى لِكلِّ عَبْدٍ مُّنِيب؛ ق/8)
19. و تمامش برهان (قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ نساء/174)
20. در عین اینکه کاملا گویا و بلاغ است (هذا بلاغ للناس؛ ابراهیم/۵۲)
21. بیانگر و تبیین کننده و حاوی آیات تبیینگر است؛ بیان: (هذا بيان للناس و هدى و موعظة للمتقين؛ آلعمران/۱۳۸) ، تبیان (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء؛ نحل/۸۹) ، مبین (تلك آيات الكتاب المبين؛ یوسف/۱)
22. موعظه است (همان) و (يا ايها الناس قد جائتكم موعظة من ربكم؛ یونس/۵۷)
23. در عین اینکه عَجَب است؛ عجیب و تعجببرانگیز (انا سمعنا قرآنا عجبا؛ جن/۱)
24. حبل الله است که باید بدان درآویخت (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ آلعمران/۱۰3)
25. حدیث (سخنی نو) و بلکه احسن الحدیث است (فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً؛ كهف/6؛ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ؛ زمر/۲۳)
26. کتابی است که از سویی یکسره متشابه است و همه اجزایش شبیه و موید هم (همان)
27. که تفصیل یافته و تفصیل هر چیزی است تفصیل (ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ یوسف/111) (أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغي حَكَماً وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً؛ انعام/114)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه ویژگیهای قرآن در گام اول
28. و از سوی دیگر یکسره محکم و قاطع است (وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَوْ لَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ ...، محمد/20؛ الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ، هود/1)
و در عین حال آیاتش هم محکم است و هم متشابه (هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ ءَايَاتٌ محْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ؛ آل عکران/۷)
29. این کتاب مثانی است و منعطف شونده بر خود (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ؛ زمر/۲۳)
30. که جلود اهل خشیت را نرم (مقشعر) میکند (همان)]
31. حق [الیقین] است (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ... وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ؛ حاقه/40-۵۱)
32. حکم است؛ حکمی عربی (وكذلك انزلناه حكما عربيا؛ رعد/۳۷)
33. سراسر حکمت است و حکیمانه (و اذكرن ما يتلى في بيوتكن من آيات الله والحكمة؛ احزاب/۳۴) (ذلك نتلوه عليك من الآيات والذكر الحكيم؛ آلعمران/۵۸)
34. شفاء است (يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ؛ یونس/57) البته اصل این شفا برای مومنان است و کسانی که بدان ایمان نیاورند در گوششان سنگین و مایه کوری آنهاست (وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَمِيًّا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ ءَ اعجَمِىٌّ وَ عَرَبىٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدًى وَ شِفَاءٌ وَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فىِ ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمی؛ فصلت/۴۴)
35. سراسر متصف به صدق و راستی است (و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا؛ انعام/۱۱۵)
36. سراسر متصف به عدل است (همان)
37. و مصدق و تصدیقکننده کتابهای قبلی هم هست (وَ مَا كاَنَ هذَا الْقُرْءَانُ أَن يُفْترَى مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَكِن تَصْدِيقَ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ؛ یونس/37) (وَ هذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ؛ انعام/92)
38. و مهیمن و سایهافکن بر همه کتب آسمانی پیشین است (و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه؛ مائده/۴۸)
39. و سراسر نور است (و اتبعوا النور الذي انزل معه؛ اعراف/۱۵۷)
40. حاوی أحسن القصص است (نحن نقص عليك احسن القصص؛ یوسف/۳)
41. کریم است و بخشنده و ارجمند (انه لقرآن كريم؛ واقعه/۷۷)
42. مبارک است و پربرکت (هذا ذكر مبارك انزلناه؛ انبیاء/۵۰)
43. قیّم است: قیمتدار و قوامبخش (ولم يجعل له عوجا قيما لينذر باسا شديدا؛ کهف/۱-۲) (رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُواْ صحُفًا مُّطَهَّرَةً؛ فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَة؛ بینة/3) ،
44. عزیز و شکستناپذیر و مغلوبنشدنی است که باطل در آن هیچ راهی ندارد (و انه لكتاب عزيز؛ لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ؛ فصلت/۸۷-88)
45. علیّ و اعلی و برتر از هر چیزی است (و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم؛ زخرف/۴)
46. و عظیم است (ولقد آتيناك سبعا من المثاني والقرآن العظيم؛ حجر ۸۷)
47. و مجید و با مجد و عظمت (ق والقرآن المجيد؛ ق/۱)
48. و در زمره صحیفههایی است (فىِ صحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَة؛ عبس/13)
49. که آنها را مکرم داشتهاند (همان)
50. و رفعت دادهاند (مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَة؛ عبس/14)
51. و پاک نگه داشتهاند (همان)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز ششم از تدبر ۴ : #قرآن از منظر خود #قرآن_کریم
🔹گام دوم معرفی قرآن کریم بر اساس اسامی فوق و سایر آیات
با این لحاظ اگر اسامی قرآن را همین چهار اسم قرآن و فرقان و کتاب و ذکر [ که شامل معنای «ذکری» و «تذکرة» هم بشود] بدانیم و بخواهیم بقیه مواردی که به عنوان صفات و ویژگیهای قرآن در قالب اسم و وصف مطرح شده است به عنوان راهی برای شناخت قرآن معرفی کنیم در یک نگاه گذرا به این اوصاف میتوانیم برسیم.
برای متن زیر بیش از 250 آيه مستقیما مورد استفاده قرار گرفته که کل بحث در پنج فراز (چیستی قرآن؛ ویژگیهای قرآن و آورنده اش؛ محتوای قرآن؛ هدف و کارکرد قرآن؛ و نحوه مواجهه با قرآن) تقدیم میشود.
برای اینکه مطالعه آن آسان شود ابتدا متن بدون ذکر آیاتش تقدیم میشود و سپس متن با حداقل یک (و در برخی موارد حساس؛ چند) مورد از آیاتی که بر آن عبارت دلالت میکند ارائه میشود.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
1️⃣ چیستی قرآن
قرآن، سخن خدا (الْقَوْلَ)، آن هم سخنی نو (الْحَديثِ) بلکه بهترین سخن نو (أَحْسَنَ الْحَديثِ)، کتابِ نوشته شده خدا (كِتابٍ مَسْطُور)، امر خدا، بلکه روحی از امر خدا، کلام و کلمات خداوند است به زبان عربی مبین، که از علم خدا بر پیامبرش وحی شده؛ و به تعبیر دیگر، به سوی پیامبرش و در حقیقت به سوی ما و برای ما به حق و بر اساس میزان نازل شده است؛ هم خودش سراسر حق است و هم نازل شدنش از جانب خداوند حق است.
متن همراه با آیات محل استناد
قرآن (أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ؛ أنعام/19)، آیات خدا (تِلْكَ ءَايَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقّ؛ بقره/۲۵۲)، سخن خدا (أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلينَ؛ مومنون/68)، آن هم سخنی نو (إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفا، كهف/6؛) بلکه بهترین سخن نو (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً؛ زمر/۲۳)، کتابِ نوشته شده خدا (وَ كِتابٍ مَسْطُور؛ طور/۲)، امر خدا (ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكم؛ طلاق/۵)، بلکه روحی از امر خدا (وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا؛ شوری/۵۲)، کلام (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ؛ توبه/۶) و کلمات خداوند (وَ تَمَّتْ كلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكلِمَاتِهِ؛ انعام/115) است به زبان عربی مبین (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ ... بِلِسَانٍ عَرَبىٍّ مُّبِينٍ (شعراء/195)، که از علم خدا (فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ؛ هود/۱۴؛ لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ، نساء/۱۶۶) بر پیامبرش وحی شده (وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ (فاطر/31) و به تعبیر دیگر، به سوی پیامبرش (إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ (زمر/2) و در حقیقت به سوی ما (أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً (نساء/174؛ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ (أنبياء/10؛ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً (أنعام/114) و برای ما به حق (إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ (زمر/41) و بر اساس میزان (اللَّهُ الَّذي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْميزانَ ؛ شوری/۱۷) نازل شده است؛ هم خودش سراسر حق است و هم نازل شدنش از جانب خداوند حق است (وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ (إسراء/105).
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
2️⃣ ویژگیهای قرآن و آورندهاش
قرآن، سخن و کتابی است مبارک و با مجد (الْمَجيدِ) و عظمت (الْعَظيم) و علو (عَلِيّ) و کریمانه (كَريم) و حکیمانه (الْحَكيمِ) و قوامبخش (قَيِّماً) و محکم (مُحْكَمَةٌ، أُحْكِمَتْ) و وزین (ثَقِيل) و کاملا جدی (مَا هُوَ بِالهَزْلِ).
در زمره صحیفههایی است که آنها را مکرم داشته و رفعت داده و پاک نگه داشتهاند؛ و شاید از همه مهمتر اینکه شکستناپذیر و مغلوبنشدنی (عزیز) است که هیچ باطلی از هیچ سو در آن راه نیابد؛
چرا که نازل شده از جانب خداوند حکیم و حمید و شکستناپذیر (عزیز) و رحیم و علیمی است که سرّ آسمانها و زمین را میداند و خالق زمین و آسمانهای بلندمرتبه و رب العالمین است؛ و فروفرستنده آن خودش حفاظت از آن را عهدهدار شده؛ پس کلماتش تبدل نپذیرد؛
و اگر هم گاه خود خداوند آیهای را به جای آیه دیگری مبدل کند خود پیامبر امکان هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد.
شاید بتوان همه اینها را در این یک وصف خلاصه نمود:
بیهمانندی؛
چنانکه نهتنها همه اوصاف خوب و سزاوار برای یک متن را دارد؛ بلکه هیچ تزلزل و اعوجاج و باطلی در آن راه ندارد و اگر انس و جن جمع شوند نیز نمیتوانند مثل آن را بیاورند و هر کاری از آن ساخته است به طوری که اگر بر کوه نازل شود آن را از جا میکند و از این روست که بسیار عجیب و تعجببرانگیز است.
اشاره شد که اما خود پیامبر امکان هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد؛ در واقع، قرآن اصرار دارد که این بتمامه سخن خود خداست و از غیر خدا نیست و پیامبر در تمام الفاظش تابع قرائت خداوند است و اگر به خود او بود هیچگاه نمی توانست چنین چیزی بیاورد و قطعا نه شیاطین در آن ذرهای تصرف کردهاند و نه به پیامبر توان شاعری دادهاند که خودش با روحیه شعر و شاعری اینها را سروده باشد و شاعر دانستن پیامبر تهمتی از جانب دشمنان وی بیش نیست.
اما این بدان معنی نیست که پیامبر صرفا یک ضبط صوت است؛ و نسبت او با حقیقت و معارف قرآن و اجرای آن با دیگران فرقی نمیکند؛
خیر؛ بلکه با توجه به اینکه قرآن، علاوه بر نزول تدریجی، با نزول دفعی هم بر قلب وی نازل شده؛ او از همه حقیقت قرآن حتی قبل از نزول لفظ به لفظ آن آگاه بوده تا جایی که چهبسا کم مانده بود قبل از اینکه نزول وحی در نزول تدریجیاش به پایان برسد به گفتن آن لب بگشاید که خداوند هشدار داد که عجله نکن.
او علاوه بر اینکه موظف است قرآن را بر مردم تلاوت کند، وظیفه تعلیم این کتاب و تبیین آنچه نازل شده برعهده اوست؛
بلکه این قرآن با نزولش مسئولیت اجتماعی حکومت و حکم کردن بین مردم را بر دوش پیامبر نهاده؛ که این حَکَم بودن پیامبر هم تابع حَکَم بودن خداوند و این نکته است که خداوند همه چیز را در قرآن تفصیل داده است؛ تا با این نزول قرآن و مراجعه به پیامبر ص، مردم بتوانند به برپایی قسط و عدل قیام نمایند؛
پس اگر کسی به حکم کردن پیامبر در هر محل اختلافی اعتراض داشته باشد و حتی در ته دلش راضی نشود در نفاق گرفتار است؛ شاید به همین جهت مسئولیتهای سنگینی که قرآن بر دوش او نهاده است خداوند به او تذکر می دهد که ما قرار نیست با نزول قرآن تو را به زحمت بیندازیم و مهمترین گلایه پیامبر هم این است که قومش قرآن را مهجور گذاشتند.
@yekaye
👇متن همراه با آیات محل استناد👇
هدایت شده از یک آیه در روز
3️⃣ محتوای قرآن
قرآن سراسر برهان و موعظه و حکمت و بلاغ است؛ پر از مَثَل است؛ حاوی بیان روشن و تبیین کننده (مبین؛ بَيِّنَة) و حاوی آیات تبیینگر (ءَايَاتُ بَيِّنَاتٌ) و از این رو مصداق بارز حقالیقین است؛
آمده تا مورد اندیشه قرار گیرد و مخاطبش اهل علماند و به استوارترین وضعیت هدایت میکند (يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ)؛ چرا که حُکم و سخنی است فیصلهدهنده (قَوْلٌ فَصْل) و جداکننده حق و باطل (الْفُرْقانَ) و تمامیت محتوای آن بر اساس صدق و عدل است.
نهتنها حاوی أحسن القصص و تصدیقکننده کتابهای قبلی است و البته همینهاش بر آنها افتاده؛ و نازل شده تا هم اختلافات امتهای پیشین و هم هرگونه اختلافاتی که رخ داده و میدهد را رفع کند؛ بلکه بر اساس علم خدا تفصیل یافته؛ پس تفصیل هر چیزی و واجد تبیانی برای هر چیزی و حاوی همه حقایق ریز و درشت عالم است و هیچ چیزی از آن فروگذار نشده و همه چیز در آن نوشته و ثبت شده است.
کتابی است که از سویی إحکام یافته و سپس تفصیل داده شده؛ و از سوی دیگر در این تفصیل همه اجزایش شبیه و موید هم (متشابه) و منعطف شونده بر خود (مثانی) است؛ و در عین حال آیاتش هم محکم است و هم متشابه، که کسانی که در دلشان انحرافی هست متشابهاتش را محور قرار میدهند تا فتنهانگیزی کنند یا به خیال خود به تاویل آن دست یابند در حالی که راسخان در علم به همه آن و اینکه یکسره از جانب خداوند است ایمان دارند.
@yekaye
👇متن همراه با آیات محل استناد👇
هدایت شده از یک آیه در روز
4️⃣ هدف و کارکرد قرآن
بر طبق احادیث، قرآن همان ریسمان محکم الهی (حبل الله) است که همگان باید بدان درآویزند؛
و اگرچه برای هدایت و تذکر (ذکر؛ ذکری؛ تذکرة) و بشارت و انذار همگان آمده و نهتنها انذاردهنده مخاطبان مکان و زمان خودش و هرکس که این پیام به او برسد، بلکه برای همه جهانیان بوده است و خداوند آن را برای اینکه مردم متذکر شوند ساده و آماده نموده؛
اما این مومنان و متقین و خداترساناند که از این هدایت و تذکر بهرهمند شده و از ظلمات درآمده، به نور وارد میشوند؛ پس برای مومنان و تسلیمشوندگان مایه بشارت و رحمت و شفا و بصیرتبخش (بصائر) و روشنیبخش (نور) است و جلود اهل خشیت را نرم (مقشعر) و مومنان را تثبیت میکند؛
و برای آنان که ایمان نیاورند گوششان از آن سنگین و چشمشان به حقیقت آن کور خواهد بود و بر ظالمان جز خسارت نمیافزاید.
@yekaye
👇متن همراه با آیات محل استناد👇
هدایت شده از یک آیه در روز
5️⃣ مواجهه با قرآن
پس مواجهه مناسب با این متن آسمانی آن است که ابتدا ساکت شویم و به سخن آن گوش دهیم؛
گوش دادنی از سر خشوع، که ایمان را بیفزاید؛
نه از روی استکبار و عناد و همراه با پشت کردن و تکذیب و مسخره کردن آن و جدی نگرفتن آن.
بلکه آن را تا حد ممکن قرائت کنیم و به ترتیل (شمرده شمرده) بخوانیم و آن گونه که سزاوارش است تلاوت کنیم و در آن تدبر نماییم و البته بدانیم از همان لحظه اول قرائت قرآن شیطان سراغمان خواهد آمد پس شروع قرائت و خواندن را با پناه جستن به خدا از شر شیطان آغاز کنیم.
ثمره چنین مواجهه ای آن است که بدان ایمان بیاوریم و بدان تمسک جوییم و از آن پیروی کنیم تا به فلاح و رستگاری برسیم یعنی هم بدیهایمان از ما زایل گردد و هم کارمان سر و سامان گیرد.
در مقابل عدهای از همان ابتدا در مقابل آن ساکت نمیشوند و بدان گوش نمی دهند.
آنان
یا چنان با باورهای نامعقولی که به نحو آباء و اجدادی داشتهاند چسبیدهاند که مطلقا گوش شنوایی برای هیچ سخنی ندارند
یا انتظارات نابجا چنان ذهنشان را مشغول کرده که نمی توانند به حقیقت گوش دهند و از این رو پیشداوریهای ذهنی خود را بر هر چیزی مقدم میکنند و افراد را با انواع تهمتها به قرآن از شنیدن آن برحذر می دارند.
در واقع دنبال بهانهجویی برای گوش ندادن و ایمان نیاوردن هستند و روالشان تکذیب و دروغ شمردن کتاب آسمانی است تاحدی که اگر همان انتظارات نامعقولشان را هم برآورده شود همان را هم بهانهای برای تهمتهایشان به قرآن قرار می دهند
و حتی اگر به ظاهر ایمان بیاورند هدفشان متزلزل کردن مومنان است نه ایمان واقعی.
می توان گفت در عدهای از اینان یک سلسله باورهای نادرست در اذهان آنها رسوخ کرده که مانع ارتباط صحیح آنها با قرآن می شود؛ باورهایی مانند انکار آخرت و یا شرک ورزیدن [که شاید شامل شرک خفی هم بشود].
شاید بتوان گفت از منظر قرآن کریم هر کاری که منجر شود که حق تلاوت قرآن ادا نشود یک نحوه کفر ورزیدن به قرآن محسوب میشود که این کفر ورزیدن ظاهرا ربطی دارد به جدی نگرفتن (مسخره کردن) قرآن؛ چرا که این دو در کنار هم ذکر شده و مومنان از همنشینی با کسانی که به آیات خدا کفر میورزند و مسخره میکنند برحذر داشته شدهاند.
هرچه باشد بدترین نوع مواجهه با قرآن تکه تکه کردن آن است و در آن اختلاف کردن؛ یعنی به بخشی از آن ایمان آوردن و به بخش دیگر کفر ورزیدن؛ که ریشه آن ناخوشایند داشتن برخی از تعالیم و اوامر الهی است و هدف اینان کتمان برخی از حقایق آن است.
@yekaye
👇متن همراه با آیات محل استناد👇
هدایت شده از یک آیه در روز
📝نکته تخصصی #قرآنشناسی:
انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین
یکی از نکاتی که بوضوح از آیات فوق برمیآید ولی متاسفانه توسط بسیاری از افراد و حتی گاه برخی از بزرگان دین مورد انکار قرار گرفته این است که قرآن کریم شامل همه حقایق عالم است و هیچ چیزی نیست که در قرآن نیامده باشد.
💢یعنی اگر نظام تکوین، تجلی فعل خداوند است و قرآن تجلی قول خداوند؛ این قول تمامی آن فعل را بیان میکند؛ و هیچ حقیقتی در عالم نیست که در قرآن اثری از آن نباشد.
این مطلب شاید مقداری توضیح نیاز داشته باشد؛ زیرا مخالفان معتقدند که «مقصود از «کتاب مبین» که مشتمل بر همه چیز است، همین قرآن نیست؛ بلکه حقیقت ماوراییای است در لوح محفوظ و کتاب مکنون؛ که ما بدان دسترسی نداریم.
◾️در اینجا بیان چند نکته لازم است؛
▪️یکی اینکه آیا واقعا کتاب مبین همین قرآن است؛ و
▪️دوم اینکه قرآن بیان همه چیز است فقط در آیاتی که از «کتاب مبین» تعبیر شده نیامده؛
▪️سوم اینکه آیا «همه چیز» مقید میشود به «همه چیز مربوط به هدایت»؟
▪️چهارم اینکه اگر ظهور آیات قرآن در این است که قرآن شامل همه حقایق است ریشه این انکارها چیست؟
▪️و آخر اینکه موضع مخاطبان اصلی و معلمان حقیقی قرآن یعنی اهل بیت پیامبر ص در این زمینه چه بوده است؟
💠الف. #قرآن و #کتاب_مبین
این مقدار کاملا واضح است که قرآن کریم ادعا میکند همه حقایق عالم در «کتاب مبین» ثبت شده و موجود است:
▫️«لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين» (انعام/59)
▫️لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (سبأ/۳)
▫️و ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (نمل/۷۵)
▫️و ما تَكُونُ في شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (یونس/۶۱)
اما شاهد بر اینکه «کتاب مبین» همین قرآن در دست ماست این آیه است که تعبیر «جاءکم» را برای «کتاب مبین» به کار برده است:
▫️يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين (مائده/۱۵)
و شاید بتوان این سه مورد را هم به عنوان موید در نظر گرفت:
▫️يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبينا (نساء/۱۷۴)
▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبين (حجر/۱)
▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ (یوسف/۱)
💠ب. سایر شواهد قرآنی بر اشتمال همین قرآن بر همه حقایق
اما علاوه بر تعبیر «کتاب مبین»، آیات دیگری هم هست که بوضوح درباره قرآن (کتاب نازل شده: نه حقیقت ماورایی آن در لوح محفوظ و فوق دسترسی ما) آمده که بوضوح دلالت بر این دارد که در قرآن کریمی که بر ما نازل شده و در دست ماست همه چیز بیان شده است:
▫️ و نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمين (نحل/۸۹)
▫️لقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون (یوسف/۱۱۱)
شاید این آیه هم موید باشد که میفرماید این قرآن تفصیل همان کتاب است:
▫️و ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ (یونس/37)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین (۲)
💠ج. آیا «همه چیز» یا فقط «همه چیز مربوط به هدایت»؟
برخی مدعیاند که به قرینه لبی، این «همه چیز» محدود به «همه چیز مربوط به هدایت» میشود؛ و قرینه لبی شان ظاهرا این است که ما همه چیز را در قرآن نیافتهایم و امکان هم ندارد که همه چیز در یک متن محدود یافت شود.
تنها موید قرآنی که بر این سخن میتوان ارائه کرد این است که تعبیر «تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ» در مورد تورات هم آمده
▫️ثمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذي أَحْسَنَ وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُون؛ انعام/۱۵۴)؛
در حالی که میدانیم تورات شامل همه چیز نبوده و خود خداوند هم وقتی تورات را در کنار قرآن مطرح می کند بر ویژگی انحصاری اینها در هدایتبخشی اصرار دارد؛ هم در آیه فوق و هم در آیهی «فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ لَوْ لَا أُوتِىَ مِثْلَ مَا أُوتِىَ مُوسىَ أَ وَ لَمْ يَكْفُرُواْ بِمَا أُوتِىَ مُوسىَ مِن قَبْلُ ... قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» (قصص/48-49) پس منظور «تفصیل همه چیز درباره هدایت» است.
💢اما پاسخش این است که اثبات شیءنفی ما عدا نمیکند؛
در واقع اینکه قرآن همچون تورات در همه زمینههای مربوط به هدایت سخن دارد، منطقا دلیل نمیشود که در سایر زمینهها سخن ندارد؛
بلکه چیزی که این موید را از خاصیت میاندازد تفاوتهای خاص قرآن و ویژگیهای منحصر به فرد اوست که در خصوص هیچ کتاب آسمانی دیگری (از جمله تورات) هم یافت نمیشود؛ و در بحثهای فوق به ابعادی از این بیهمانندی قرآن اشاره شد و مهمترین آن همین معجزه و محل تحدی واقع شدن آن است.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین (3)
💠د. تحلیل ریشههای انکار اشتمال قرآن بر همه چیز و پاسخ آن
به نظر میرسد مهمترین عاملی که موجب مخالف فوق میشود این است که افراد به لحاظ ثبوتی نمیتوانند تصور کنند که یک متنِ ظاهرا محدود، حاوی همه حقایق عالم باشد؛
یعنی منطقا تنها در صورتی که دلیلی بر استحالهی (نه صرفا استبعادِ) گنجاندن همه حقایق در یک متن معین وجود داشته باشد، میتوان از ظهور این آیات دست برداشت و یا آن ظهور را مقید کرد؛
در حالی که نه تنها برهانی بر چنین استحالهای یافت نمیشود بلکه همین استبعاد هم ناشی از قیاس باطلی است که بین این کتاب و سایر کتب شده، و
بیهمانندی آن (حتی در مقایسه با کتب آسمانی) از سویی، و
ظرفیتهای عظیم متن برای انتقال معنا از سوی دیگر،
مورد غفلت واقع شده است.
در واقع گویی غفلت شده از اینکه خود خداوند (آن هم با صفاتی همچون علیم و حکیم و قدیر و عزیز و ...؛ یعنی کسی که همه چیز را میداند و هر کاری را میتواند و هیچ مانعی در پیش روی او وجود ندارد و ...) اصرار دارد که این کتاب مستقیما از مقام علم خداوند نازل شده است؛
و نیز اینکه این تنها کتابی در تاریخ بشریت است که در مورد آن ادعای تحدی شده است،
یعنی ادعا شده که «اولا از سوی خود خداست»
و «ثانیا خودش معجزه است؛ یعنی برای اینکه بررسی کنید که آیا واقعا از سوی خداست یا نه، نیاز به هیچ چیز بیرون از خودش (حتی بررسی سند و اعتبار استناد به پیامبر) ندارد؛ بلکه خودش بر از جانب خدا بودن خودش شهادت میدهد» (امری که در مورد هیچ کتاب آسمانی دیگری هم ادعا نشده):
قرآن کریم خودش وجه این تحدی را به سرچشمه گرفتن از علم خدا برگردانده است؛ چنانکه در جایی، ناتوانی از آوردن مثل آن را دلیل میگیرد که «پس بدانید که این از علم خدا نازل شده»:
▫️ «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ فَإِلَّمْ يَسْتَجيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (هود/13-14)
و در جای دیگر دلیل تکذیب مخالفان را عدم احاطه آنها به علم خدا و دست نیافتن به تاویل قرآن معرفی کرده است:
▫️«وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ؛ أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمينَ (یونس/37-39)
💢اکنون دقت کنید: همه جن و انس با هم هم باشند نمیتوانند مثل آن را بیاورند.
چرا نمیتوانند؟
چون اولا به علم الله (که عالم کل تکوین است) نازل شده است؛
و ثانیا همه من دون الله بر روی هم باز احاطه کامل به علم الله ندارند.
پس از جانب فاعل هیچ استبعادی ندارد.
اما از حیث قابل چطور؟
آیا یک متن ظاهرا محدود میتواند حاوی همه حقایق عالم باشد؟
پاسخ این است که بله؛
یعنی از طرفی توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در بیش از یک معنا، که هر گونه محدودیتی را برای اینکه صدها و بلکه هزاران معنی را در یک عبارت قرار دهند – و بلکه با برقراری انواعی از ترکیبات بین عبارات این رقم را میلیونها برابر کنند - برمیدارد؛
و از سوی دیگر، اگر به مکانیسم اصلی شکلگیری الفاظ برای انتقال معنا توجه شود بسادگی این استبعاد رفع میگردد: زبان عربی و هر زبان دیگری با تعداد محدودی حروف هزاران کلمه میسازد و با این هزاران کلمه میتواند بینهایت حقیقت را بازگو کند.
قرآن کریم نیز تنها کتابی است که در آن حروف مقطعه به کار رفته است. این حروف چه می خواهد بگوید؟ آیا یک احتمال این نیست که میخواهد بفهماند که ما با همان مکانیسمی که شما با چند تا حرف همه حقایق را در قابل زبان بیان میکنید داریم استفاده میکنیم؟ آیا احتمال نمی رود که خود این حروف یک پیوندهایی را برملا میسازد که کسی که به آنها دست داشته باشد بتواند هزاران نکته که بر ما مخفی مانده را از دل همین آیات استخراج نماید؟
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین (4)
💠ه. اشتمال قرآن بر همه چیز در کلام معلمان حقیقی قرآن
در واقع، به نظر میرسد اشکال در قابل هم، به اشکال در فاعل، و به یک «قیاس به نفس» ناروا برمیگردد.
ما چون «اسیر کلام» هستیم و توانمان در ساخت و استفاده از لفظ برای معنا محدود است خیال میکنیم این محدودیت در خود لفظ و معناست؛ در حالی که کسانی که امیر کلام هستند، حقیقت قرآن را فهمیدهاند؛
لذا بدون هیچ پروایی
🔺هم ادعا میکنند که همه حقایق عالم را میدانند و
🔺هم تصریح می کنند که این علمشان را از قرآن گرفتهاند؛ و
🔺هم تاکید میکنند که میتوانند این را به ما هم نشان دهند یعنی تصریح می کنند که هر سوالی دارید بپرسید تا ما از دل قرآن به شما جواب دهیم.
جالب اینجاست که احادیثی که میگوید همه چیز را از دل قرآن به شما پاسخ میگوییم که اغلب به همین آیات اشاره کرده است.
از باب نمونه فقط به این دو حدیث توجه کنید:
☀️در یکی امام صادق ع میفرماید من از آنچه در زمین و آسمانها و بهشت و جهنم آنچه بوده و خواهد بود آگاهم؛ و بعد صریحا میفرمایند این را از کتاب الله فراگرفتهام و خود قرآن فرموده که «تبیان کل شیء» است:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ الْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِشْرٍ الْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْء
📚 (الكافي، ج1، ص261)
☀️در دیگری امام صادق مساله را از آن سو طرح میکند؛ میفرماید من کتاب الله را از ابتدا تا انتها میدانم و در آن خبر آسمان و خبر زمین و خبر آنچه بوده و خواهد بود آمده است و باز استناد میکنند به این آیه شریفه که «تبیان کل شیء» است.
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ.
📚(الكافي، ج1، ص229)
📚در بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص127-128 تعداد زیادی از این روایات با چنین مضمونی را جمع کرده است.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه اشتمال قرآن بر همه چیز در کلام معلمان حقیقی قرآن (۲)
البته این سخن بدان معنا نیست که اهل بیت ع همه علمشان را به ما گفتهاند. یعنی اینکه گفتیم قرآن میفرماید علم به همه چیز در قرآن هست معنایش این نیست که ما مستقلا میتوانیم همه علم را از قرآن به دست آوریم.
☀️لذا در جایی فرمودند که پاسخ هر مطلبی که بین دو نفر در آن اختلاف شود در قرآن هست اما عقول الرجال بدان قد نمیدهد:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ. الكافي، ج1، ص60)
و اینکه خود آنها چگونه به این علم رسیدهاند هم شاید این روایت معروف، افقی از آنچه بر آنها گذشته به ما نشان دهد:
☀️در روایت موجود در کتب شیعه و سنی آمده که پیامبر اکرم ص در آخر عمرشان هزار باب از علم بر حضرت امیر ع گشودند که از هر بابی هزار باب باز میشد. تعبیر «باب» تعبیر خیلی مهمی است؛ یعنی نه ارائه «محتوا» بلکه - به تعبیر امروزی - دستیابی به «فرمول» که هر فرمولی خودش حاوی هزاران و بلکه گاه بینهایت محتواست.؛ و جالب اینجاست که کل احادیثی که به ما رسیده تنها یکی دو باب از آن یک میلیون باب است
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ شَبَابٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ رِبَاطٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ كَامِلٌ التَّمَّارُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ كَامِلٌ جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِيثٌ رَوَاهُ فُلَانٌ فَقَالَ اذْكُرْهُ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَنَّ النَّبِيَّ ص حَدَّثَ عَلِيّاً ع بِأَلْفِ بَابٍ يَوْمَ تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ ص كُلُّ بَابٍ يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ فَقَالَ لَقَدْ كَانَ ذَلِكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَظَهَرَ ذَلِكَ لِشِيعَتِكُمْ وَ مَوَالِيكُمْ فَقَالَ يَا كَامِلُ بَابٌ أَوْ بَابَانِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا يُرْوَى مِنْ فَضْلِكُمْ مِنْ أَلْفِ أَلْفِ بَابٍ إِلَّا بَابٌ أَوْ بَابَانِ قَالَ فَقَالَ وَ مَا عَسَيْتُمْ أَنْ تَرْوُوا مِنْ فَضْلِنَا مَا تَرْوُونَ مِنْ فَضْلِنَا إِلَّا أَلْفاً غَيْرَ مَعْطُوفَةٍ.
📚(الكافي، ج1، ص297)
☀️ و تا قبل از ظهور، بشر به اندازه دو حرف از ۲7 حرف الفبا را هم نفهمیده است
عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ الصَّيْقَلِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً، فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ، فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ، فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ، وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً»
📚(مختصر البصائر، ص320)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه اشتمال قرآن بر همه چیز در کلام معلمان حقیقی قرآن (3)
☀️به علاوه که در روایتی دیگر مرتبه بالاتر از این یک میلیون باب را «جامعه» و بالاتر از آن را «جفر» و بالاتر از آن را «مصحف فاطمه» و بالاتر از آن را «علم ما کان و علم ما هو کائن» و بالاتر از آن را «هرآنچه لحظه به لحظه حادث میشود» دانستهاند
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَجَّالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ هَاهُنَا أَحَدٌ يَسْمَعُ كَلَامِي قَالَ فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سِتْراً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ بَيْتٍ آخَرَ فَاطَّلَعَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ سَلْ عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ شِيعَتَكَ يَتَحَدَّثُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَ عَلِيّاً ع بَاباً يُفْتَحُ لَهُ مِنْهُ أَلْفُ بَابٍ قَالَ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص- عَلِيّاً ع أَلْفَ بَابٍ يُفْتَحُ مِنْ كُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ قَالَ فَنَكَتَ سَاعَةً فِي الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ قَالَ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِمْلَائِهِ مِنْ فَلْقِ فِيهِ وَ خَطِّ عَلِيٍّ بِيَمِينِهِ فِيهَا كُلُّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ كُلُّ شَيْءٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ حَتَّى الْأَرْشُ فِي الْخَدْشِ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَيَّ فَقَالَ تَأْذَنُ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّمَا أَنَا لَكَ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ قَالَ فَغَمَزَنِي بِيَدِهِ وَ قَالَ حَتَّى أَرْشُ هَذَا كَأَنَّهُ مُغْضَبٌ قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَفْرَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَفْرُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْجَفْرُ قَالَ وِعَاءٌ مِنْ أَدَمٍ فِيهِ عِلْمُ النَّبِيِّينَ وَ الْوَصِيِّينَ وَ عِلْمُ الْعُلَمَاءِ الَّذِينَ مَضَوْا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ قُلْتُ إِنَّ هَذَا هُوَ الْعِلْمُ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ ع وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ الْعِلْمُ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ مَا هُوَ بِذَاكَ ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْعِلْمُ قَالَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ وَ لَيْسَ بِذَاكَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيُّ شَيْءٍ الْعِلْمُ قَالَ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِ الْأَمْرِ وَ الشَّيْءُ بَعْدَ الشَّيْءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
📚الكافي، ج1، ص239-240
و اینها را بگذارید کنار اآن روایت اول که فرمودند هر سوال دارید بپرسید تا ما از قرآن به شما پاسخ دهیم و تاکید کردند که همه چیز در قرآن است.
وقتی چنین تلقیای از قرآن داشته باشیم آنگاه براحتی میتوانیم بفهمیم که اگر کسی در فهم قرآن شاگردی اهل بیت ع را بکند میتواند به این افق فهم و استنباط از قرآن دست یابد؛ چنانکه مثلا از ابن عباس نقل شده که اگر ریسمان پای شتری گم شده باشد من با قرآن میتوانم برایتان پیدایش کنم
«لو ضلت عقال بعیر لکم لوجدته.»
اینجاست که باید با کمال تاسف اعلام کرد که ما نهتنها قرآن را مهجور گذاشتهایم بلکه به خاطر یک قیاس به نفس ناروا این مهجوریت قرآن را تئوریزه کردهایم تا مبادا کسی سخن قرآن را - که به صراحت بارها اعلام کرده - باور کند که همه چیز در قرآن هست.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین (5)
🤔واقعا یکبار دیگر تامل کنیم:
قرآن تنها کتابی است که خود خداوند مستقیما و با الفاظی که خودش تعیین کرده با ما سخن گفته است؛
همه چیز را هم گفته است؛
هم راه فهمیدنش را به ما معرفی کرده (تدبر و تلاوت حق تلاوته) و
هم معلمان آن و کسانی که میتوانند حقایق آن را برای ما تبیین کنند به ما معرفی نموده است؛
بر کافران هر انکاری بکنند حرجی نیست؛
اما آیا به عنوان مسلمان و مومن واقعا رواست که بدون مراجعه به این معلمهای واقعی قرآن و صرفا به خاطر اینکه خودمان بتنهایی نتوانستهایم بسیاری از حقایق را از قرآن بفهمیم سخن خود قرآن در خصوص اشتمالش بر همه حقایق را انکار کنیم؟!
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
انه لقرآن کریم.docx
269K
با توجه به طولانی شدن بحث «قرآن از منظر قرآن» فایل کامل این آیه به پیوست تقدیم میشود