۱۱۳۶) 📖 لقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ
ترجمه
💢حقیقتا برای شما در آنها اسوه خوبی هست برای کسی که به خداوند و روز دیگر ایمان دارد؛ و هرکس سرپیچی کند [روی گرداند] پس بیتردید خداوند است که بینیاز و ستوده است.
سوره ممتحنة (۶۰) آیه ۶
۱۴۰۳/۷/۱۳
۳۰ ربیعالاول ۱۴۴۶
@yekAaye
#ممتحنه_6
هدایت شده از یک آیه در روز
060_momtahaneh-6.mp3
40.1K
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹ذیل آیه ۴ همین سوره احادیثی درباره اسوه بودن حضرت ابراهیم ع تقدیم شد که مجدد تکرار نمیکنیم.
🔸اما حدیثی در کتاب جعفریات آمده است که در شش مورد از حضرت ابراهیم ع یاد شده است به عنوان اولین کسی که کاری را انجام داد و بعدا آن کار سنت در میان بعدیها شد.
اغلب آن موارد (گاه با شرح و بسطی بیشتر) با سندهایی در کتب حدیثی دیگر آمده است. در ادامه ابتدا تک تک آن شش مورد به نقل از کتاب جعفریات تقدیم میشود و ذیل هریک از آن موارد، به سایر نقلهایی که ناظر به همان مورد آمده است، تقدیم میشود:
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) الف. از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
اولین کسی که در راه خدا جنگید حضرت ابراهیم خلیل بود هنگامی که روم حضرت لوط را اسیر کرد؛ پس ابراهیم به سوی آنان برای جهاد خارج شد تا اینکه توانست وی را از دست آنان نجات دهد.
📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص28
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ:
أَوَّلُ مَنْ قَاتَلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ إِبْرَاهِيمُ [الْخَلِيلُ] ع حَيْثُ أَسَرَتِ الرُّومُ لُوطاً فَنَفَرَ إِبْرَاهِيمُ حَتَّى اسْتَنْقَذَهُ مِنْ أَيْدِيهِمْ.
📚ب. عین همین فراز در النوادر (للراوندي)، ص23 آمده است.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) الف. و اولین کسی که پرچم به دست گرفت حضرت ابراهیم خلیل بود.
الجعفريات (الأشعثيات)، ص28
وَ أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَ الرَّايَاتِ إِبْرَاهِيمُ الْخَلِيلُ ع؛
ب. عین همین فراز در مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص299 آمده است.
ج. فراز شماره ۱ و فراز فوق در ابتدا و انتهای روایتی که شیخ طوسی با سند متصل آورده آمده است. ایشان نیز با سند خویش از امام صادق ع از پدرشان این را روایت کردهاند که:
اولین کسی که در راه خدا جنگید حضرت ابراهیم خلیل بود هنگامی که روم حضرت لوط را اسیر کرد؛ پس ابراهیم به سوی آنان برای جهاد خارج شد تا اینکه توانست وی را از دست آنان نجات دهد.
و اولین کسی که تیری در راه خدا پرتاب کرد سعد بن ابیوقاص – لعنت الله علیه*- بود!
و اولین کسی که اسبی را در راه خدا زین کرد و سوار بر آن به جنگ دشمن رفت مقداد بن اسود –رحمة الله علیه- بود؛
و اولین کسی که در اسلام شهید شد مهجع بود؛
و اولین کسی که اسبش را در راه خدا پی کرد جعفر بن ابیطالب ذوالجناحین** بود که اسبش را پی کرد؛
و اولین کسی که پرچم به دست گرفت حضرت ابراهیم ع بود [با پرچم] لا اله الا الله.
و اولین کسی که اسبش را در راه خدا پی کرد جعفر بن ابیطالب ذوالجناحین** بود که اسبش را پی کرد؛
و اولین کسی که پرچم به دست گرفت حضرت ابراهیم ع بود [با پرچم] لا اله الا الله.
✳️پینوشت:
* آوردن تعبیر لعنة الله علیه از حیث وضعیت نهایی اوست که در مقابل امیرالمومنین ع ایستاد نه از حیث تیری که در راه اسلام پرتاب کرد.
** ذوالجناحین یعنی دارای دو بال؛ و وجه تسمیه ایشان به این صفت آن است که وقتی خبر شهادت وی را به پیامبر دادند و به ایشان گفتند ابتدا دو دستان وی قطع شد و سپس شهید شد حضرت فرمودند خداوند به جای آن دو دست، دو بال به وی عطا فرمود که با آنها در بهشت پرواز کند.
📚تهذيب الأحكام، ج6، ص170
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّار عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ:
أَوَّلُ مَنْ قَاتَلَ إِبْرَاهِيمُ ع حَيْثُ أَسَرَتِ الرُّومُ لُوطاً ع فَنَفَرَ إِبْرَاهِيمُ ع حَتَّى اسْتَنْقَذَهُ مِنْ أَيْدِيهِمْ؛
وَ أَوَّلُ مَنْ رَمَى بِسَهْمٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ لَعَنَهُ اللَّهُ؛
وَ أَوَّلُ مَنِ ارْتَبَطَ فَرَساً فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ رَحِمَهُ اللَّهُ؛
وَ أَوَّلُ شَهِيدٍ فِي الْإِسْلَامِ مِهْجَعٌ؛
وَ أَوَّلُ مَنْ عَرْقَبَ الْفَرَسَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع ذُو الْجَنَاحَيْنِ عَرْقَبَ فَرَسَهُ؛
وَ أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَ الرَّايَاتِ إِبْرَاهِيمُ ع لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹۳) الف. در ادامه روایت امام صادق ع از امیرالمومنین ع، آمده است:
و اولین کسی که از میهمان به عنوان میهمان [بدون هیچ چشمداشتی] پذیرایی کرد حضرت ابراهیم ع بود.
📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص28
وَ أَوَّلُ مَنْ أَضَافَ الضَّيْفَ إِبْرَاهِيمُ.
📚ب. این فراز و فراز شماره ۵ را شیخ طوسی با سند متصل از قول امام رضا ع از پدرانشان از امام علی ع روایت کرده است که متن کامل آن ذیل فراز ۵ خواهد آمد.
@yekaye
🔹۴) الف. در ادامه روایت امام صادق ع از امیرالمومنین ع، آمده است:
و اول کسی که ترید را ترید کرد* حضرت ابراهیم ع بود.
📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص28
وَ أَوَّلُ مَنْ ثَرَدَ الثَّرِيدَ إِبْرَاهِيمُ؛
✳️ پینوشت:
«ثرَدَ الخُبْزَ» یعنی نان را ریز ریز کرد و سپس با آب خورش [آب آبگوشت] خیس داد و سپس در وسط قدح ریخت (تاج العروس، ج4، ص372 ) در فارسی به صورت «ترید» و «ترید کردن» تعبیر میشود.
☀️ب. این حدیث مرحوم برقی با سند خویش بدین صورت روایت کرده است:
اول کسی که ترید را ترید کرد حضرت ابراهیم ع بود و اول کسی که نان خشک را در خورش ترید کرد* هاشم [جد اعلای پیامبر ص] بود.
📚المحاسن، ج2، ص402
عَنْهُ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ:
أَوَّلُ مَنْ ثَرَدَ الثَّرِيدَ إِبْرَاهِيمُ ع وَ أَوَّلُ مَنْ هَشَمَ الثَّرِيدَ هَاشِم.
✳️ پینوشت:
«هشم» به معنای شکستن چیز خشک است و «هشم الثرید» به معنای تکهتکه کردن نان و استفاده از آن در ترید کردن است.
☀️د. مرحوم کلینی این مضمون را بدین صورت از امام صادق روایت کرده که پیامبر ص فرمودند:
اولین کسی که تنوع بخشید [= چند غذا را برای پذیرایی آورد] حضرت ابراهیم ع بود و اول کسی که نان خشک را در خورش ترید کرد هاشم بود.
📚الكافي، ج6، ص317
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ:
ص أَوَّلُ مَنْ لَوَّنَ إِبْرَاهِيمُ ع وَ أَوَّلُ مَنْ هَشَمَ الثَّرِيدَ هَاشِمٌ.
✅تبصره
شاید مقصود از تعبیر ترید کردن در روایات اول و دوم، نه صرف درست کردن غذا به صورت ترید، بلکه کنایه از پذیرایی گسترده از دیگران است؛ زیرا:
هم در کتاب جعفریات این روایت در امتداد عبارتی است که از میهمانی دادن حضرت ابراهیم ع سخن میگوید؛ و
هم در روایت اخیر از تعبیر «لوّن» به جای «ثرد الثرید» استفاده شده که در فارسی میگوییم «سفره رنگارنگ چید»؛ و
هم در خصوص هاشم هم معروف است که قحطیای رخ داد و ایشان در آن قحطی ترید میکرد و به نیازمندان میداد و به خاطر همین هم به «هاشم» معروف شد (تاج العروس، ج17، ص755 ) و خود همین تعبیر نشان میدهد که اصطلاح «هشم الترید» قبلا وجود داشته و چون وی این کار را فراوان انجام داده به وی لقب «هاشم» دادند.
@yekaye
☀️۵) الف. در ادامه روایت امام صادق ع از امیرالمومنین ع، آمده است:
اولین کسی که موی سفید بر صورتش رویید حضرت ابراهیم ع بود. گفت: پروردگارا! این سپیدی چیست؟
فرمود: نور است.
گفت: پروردگارا! افزونش کن.
📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص28
☀️ب. مرحوم کلینی این حدیث را با سند خودش از امام صادق ع روایت کرده با این تفاوت مختصر که خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم ع فرمود: نور و مایه وقار است (الكافي، ج6، ص492 ).
☀️ج. سپس حدیث دیگری از امام صادق ع روایت کرده است که فرمودند:
وضعیت چنین بود که محاسن مردم سپید نمیشد تا اینکه حضرت ابراهیم ع سپیدیای در محاسن خویش دید. گفت: پروردگارا! این چیست؟
فرمود: این [علامت] وقار است.
گفت: پروردگارا! بر وقار من بیفزا!
📚الكافي، ج6، ص492
☀️د. شیخ صدوق از امام صادق ع همین مضمون را در گفتگوی حضرت ابراهیم ع با جبرئیل مطرح کرده است (من لا يحضره الفقيه، ج1، ص130 ).
☀️ه. شیخ طوسی با سند خود روایت زیر را از امام رضا ع از پدرانشان آورده است که مضمون این روایت و نیز روایت ۳ را دربردارد؛ که امیرالمومنین ع فرمودند:
حضرت ابراهیم ع اولین کسی بود که از میهمان به عنوان میهمان [بدون هیچ چشمداشتی] پذیرایی کرد؛
و اولین کسی بود که موی سفید بر صورتش رویید. گفت: این چیست؟
به او گفته شد: وقار در دنیا و نوری در آخرت است.
📚الأمالي (للطوسي)، ص338
@yekAaye
☀️۶) الف. در ادامه روایت امام صادق ع از امیرالمومنین ع، آمده است:
و اول کسی که ختنه کرد حضرت ابراهیم ع بود.
📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص28
☀️ب. در همانجا حدیث بعدی که باز از امام صادق ع از پدرانش روایت شده چنین است که حضرت علی ع فرمودند:
به حضرت ابراهیم خلیل الرحمن گفته شد: خود را پاک و طاهر کن. پس وی ناخنهایش را گرفت.
دوباره به وی گفته شد: خود را پاک و طاهر کن. پس وی موهای زاید زیر بغل خویش را برکند.
دوباره به وی گفته شد: خود را پاک و طاهر کن. پس وی سر خویش را حلق کرد.
دوباره به وی گفته شد: خود را پاک و طاهر کن. پس وی ختنه کرد.
📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص28
☀️ج. این دو حدیث به همین صورت در النوادر (للراوندي)، ص23 و دعائم الإسلام، ج1، ص124 آمده است. فقط به جای «موی سرش را حلق کرد» آمده است «حَلَقَ عَانَتَهُ: موهای عانه (زیر شکم)اش را تراشید».
☀️د. شخص زندیقی خدمت امام صادق ع میرسد و سوالاتی از امام ع میپرسد که فرازهایی از آن قبلا گذشت. در فرازی از این گفتگو امام ع می فرمایند:
مجوس [= زرتشتیان] روالشان این نبود که ختنه کنند در حالی که این از سنتهای پیامبران بود و اولین کسی که این کار را انجام داد حضرت ابراهیم خلیل الله بود.
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص346
☀️ه. از امام رضا ع از پدرانشان از امام حسین ع روایت شده است که یکبار حضرت علی ع در مسجد جامع کوفه بود که شخصی از اهل شام برخاست و سوالاتی از حضرت پرسید که فرازهایی از آن قبلا گذشت. از جمله آن سوالات این بود:
و از ایشان پرسید درباره اولین کسی که به ختنه کردن دستور داد.
امیرالمومنین ع فرمود: حضرت ابراهیم ع.
... و از ایشان پرسید درباره اولین کسی که نعلین پوشید.
امیرالمومنین ع فرمود: حضرت ابراهیم ع.
📚علل الشرائع، ج2، ص596
📚شیخ صدوق همین حدیث را با همین سند در عيون أخبار الرضا ع (ج1، ص245) آورده است فقط سوال اول بدین صورت است که: «سَأَلَهُ عَنْ أَوَّلِ مَا أُمِرَ بِالْخِتَانِ: اولین کسی که به ختنه کردن دستور داده شد».
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۷) در فرازهای ششگانه فوق (روایت جعفریات) دیدیم که ۶ مورد از مواردی که حضرت ابراهیم ع اول کسی بود که کاری را انجام داده بود روایت شد.
رحوم طبرسی روایت دیگری از امام صادق ع میآورد که در آن ۷ مورد ذکر شده، که دو مورد (خمس دادن و نعلین پوشیدن) را بر موارد فوق اضافه دارد و یک مورد (ترید کردن) را ندارد.
البته ایشان ابتدا نقلی از سعید بن جبیر (از اصحاب خاص امیرالمومنین ع) میآورد که در کتب اهل سنت نیز زیاد ذکر شده، سپس میگوید در روایت امام صادق ع برخی موارد را دارد و برخی را ندارد.
عبارت مجمع البیان بدین قرار است:
معروف است که سعید بن جبیر میگفت: حضرت ابراهیم ع اولین کسی است که از میهمان به عنوان میهمان [بدون هیچ چشمداشتی] پذیرایی کرد و اولین کسی است که ختنه کرد و اولین کسی است که موهای سبیلش را کوتاه کرد و کفش پوشید و اولین کسی است که که موی سفید بر صورتش دید گفت: پروردگارا! این چیست؟ فرمود: این وقار است. گفت: پروردگارا! وقارم را افزون کن.
و این مطلبی است که سکونی از امام صادق ع روایت کرده است با این تفاوت که در آن روایت معصوم ع تعبیر «اولین کسی است که موهای سبیلش را کوتاه کرد و کفش پوشید» را ندارد
و به جایش این موارد را دارد که:
و اول کسی که در راه خدا جنگید ابراهیم ع بود
و اول کسی که خمس اموالش را بیرون آورد ابراهیم ع بود؛
و اول کسی که نعلین پوشید ابراهیم ع بود؛
و اول کسی که پرچم به دست گرفت ابراهیم ع بود.
📚مجمع البيان، ج1، ص378
و كان سعيد بن المسيب يقول: كان إبراهيم أول الناس أضاف الضيف؛
و أول الناس اختتن؛
و أول الناس قص شاربه و استحذى؛
و أول الناس رأى الشيب؛ فلما رآه قال: يا رب ما هذا؟ قال: هذا الوقار. قال: يا رب فزدني وقارا.
وَ هَذَا أَيْضاً قَدْ رَوَاهُ السَّكُونِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع، وَ لَمْ يَذْكُرْ «وَ أَوَّلَ مَنْ قَصَّ شَارِبَهُ وَ اسْتَحْذَى» وَ زَادَ فِيهِ:
وَ أَوَّلُ مَنْ قَاتَلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ إِبْرَاهِيمُ؛
وَ أَوَّلُ مَنْ أَخْرَجَ الْخُمُسَ إِبْرَاهِيمُ؛
وَ أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَ النَّعْلَيْنِ إِبْرَاهِيمُ؛
وَ أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَ الرَّايَاتِ إِبْرَاهِيم.
@yekaye
☀️۸) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
یک شب پیامبر اکرم ص که در منزل حضرت خدیجه* بودند مرا فراخواندند. وقتی نزد ایشان رفتم فرمودند: دنبال من بیا!
ایشان به راه افتادند و من هم دنبال ایشان رفتم و از خانههای مکه عبور می کردیم تا به کعبه رسیدیم و خداوند همه چشمها را به خواب فرو برده بود. پس رسول الله ص به من فرمودند: علی جان!
گفتم: لبیک یا رسول الله ص!
فرمود: بر روی شانه من بالا برو [و بتها را بشکن.
گفتم: بلکه شما یا رسول الله ص بر شانه من بالا بروید و بتها را بشکنید.
فرمودند: خیر، تو بالا برو ای علی!] **
پس پیامبر ص خم شد و من بر شانه ایشان بالا رفتم و بتها را به زیر افکندم و پایین آمدم و به اتفاق از کبعه بیرون آمدیم تا به منزل حضرت خدیجه رسیدیم.
پیامبر ص به من فرمود: ای علی! اولین کسی که بتها را شکست جد تو حضرت ابراهیم ع بود و تو ای علی، آخرین کسی هستی که بتها را میشکنی.
چون صبح شد اهل مکه دیدند که بتهایشان سرنگون و فروافتاده است. گفتند: این کار را با خدایان ما نکردند مگر محمد ص و پسر عمویش. سپس دیگر هیچ بتی در کعبه برپا نشد.
✳️پینوشتها:
* ظاهرا این واقعه در زمان فتح مکه رخ داده و اگر چنین باشد مقصود از آن، منزلی است که قبلا حضرت خدیجه در آن زندگی میکرده و از اموال وی بوده است.
** در نقل «فضايل» این فراز داخل کروشه را ندارد، که با توجه به اینکه دو کتاب از یک نفر است احتمال زیاد دارد افتادگی از متن توسط ناسخ بوده باشد.
📚الفضائل (لابنشاذان القمي)، ص97؛
📚الروضة في فضائل أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب ع (لابنشاذان القمي)، ص31
@yekAaye
☀️۹) از امام صادق ع روایتی طولانی آمده است که حضرت ع نحوه تلبیه (لبیک گفتن) در حج را توضیح میدهند و در پایانش میفرمایند:
و بدان که آن چهار لبیکی که در اول کلام بود واجب است و همان توحید است و پیامبران آن گونه لبیک گفتند؛ و از [فراز] ذی المعارج [یعنی: لَبَّيْكَ ذَا الْمَعَارِجِ لَبَّيْكَ] را زیاد بگو چرا که رسول الله ص آن را زیاد میگفت؛ و اولین کسی که لبیک گفت حضرت ابراهیم ع بود که فرمود: همانا خداوند عز و جل شما را میخواند که حج خانه او را بجا آورید پس با لبیک گفتن اجابتش کنید؛ پس احدی نماند از کسانی که در پشت مردان و شکم زنان از آنان میثاق بر وفاداری گرفته شد مگر اینکه با لبیک گفتن اجابت کردند.
📚الكافي، ج4، ص336؛
📚تهذيب الأحكام، ج5، ص91-92
@yekAaye
☀️۱۰) از امام صادق ع روایت شده که
اولین کسی که از نعلین استفاده کرد حضرت ابراهیم ع بود.
📚الكافي، ج6، ص462
أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَ النَّعْلَيْنِ إِبْرَاهِيمُ ع.
در آخرین حدیث ذیل شماره ۶ این مضمون از امیرالمومنین ع به نقل از امام رضا ع، و در حدیث ۷ این مضمون از امام صادق ع نیز روایت شد.
@yekAaye
☀️11) مرحوم ابن قولویه در کتاب خویش با سندش از ابوالاشهب از خالد ربعی از شخصی روایت کرده که وی از کعب* شنیده که میگفته است:
اول کسی که قاتل حسین بن علی ع را لعنت کرد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ع بود که وی را لعنت کرد و به فرزندانش دستور داد که چنین کنند و بر آنان عهد و میثاق گرفت؛ سپس حضرت موسی بن عمران ع وی را لعنت کرد و به امتش دستور داد که چنین کنند؛ سپس حضرت داوود ع او را لعنت کرد و به بنی اسرائیل دستور داد که چنین کنند؛ سپس حضرت عیسی ع او را لعنت کرد و فراوان میگفت: ای بنیاسرائیل! قاتل وی را لعنت کنید و اگر زمان وی را درک کردید از [یاریِ] وی زمین ننشینید چرا که شهیدی که همراه او شهید شود همانند شهید همراه پیامبران است که روی آورده و اصلا پشت به جبهه نمیکند و گویی که من بقعه او را میبینم و هیچ پیامبری نیست مگر اینکه کربلا را زیارت کرده و بر آن ایستاده است. و فرمود: همانا آن بقعهای است که خیر فراوانی در آن هست و در آن ماه درخشانی دفن می شود.
📚كامل الزيارات، ص67
✳️پینوشت:
کعب ظاهرا همان کعب الأحبار، عالم معروف یهودی است که متوفی ۳۲ یا ۳۴ قمری است و مورد توجه عمر بود و مطالب فراوانی را از تورات و ... نقل میکرد. در این سند، ابوالاشهب (که اهل سنت وی را معتبر میدانند) در سالهای ۷۰-۱۶۵ میزیسته است. درباره خالد بن ربعی اهل سنت اختلاف دارند برخی وی را تضعیف کردهاند (لسان الميزان، ج2، ص 374 ) ولی امثال ابن حبان وی را در ثقاتش یاد کرده است (الثقات لابن حبان، ج4، ص200 ). از آنجا خالد ربعی از عایشه روایت دارد کاملا طبیعی است که کعب الاحبار را درک کرده باشد و از او نقل کرده باشد. با اینکه کعب الاحبار متهم است که اسرائیلیات را وارد در فضای احادیث مسلمانان کرده است، اما با توجه به اینکه نقلی که وی انجام داده برخلاف فضایی است که در دستگاه حکومتی از او می خواستند از باب الفضل ما شهدت به الأعداء، احتمال صدقش زیاد است و احتمال دارد وی این مطلب را در کتب آسمانی قبلی دیده یا از برخی از صحابه که از پیامبر ص شنیدهاند شنیده باشد.
@yekAaye
May 11
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»
ذیل آیه ۴ اشاره شد که اسوه بودن حضرت ابراهیم ع صرفا منحصر به مساله تبری نیست و یکی از شواهد مهم بر این ادعا همین آیه سوره ممتحنه مطرح شد.
در احادیث برخی محورهایی که حضرت ابراهیم به عنوان اولین کسی که آن کار را انجام داد بیان شد، که علیالقاعده در تمام آنها مقصود این بوده که او در این زمینه سزاوار است اسوه شما گردد. اکنون مناسبت دارد به ویژگیهای حضرت ابراهیم ع در قرآن کریم که ظرفیت این را دارند که در آنها از وی تبعیت کنیم اشاره شود:
📝 #اسوه بودن حضرت #ابراهیم ع
🌴۱. بارزترین آن ظاهرا همین ویژگی تبری جستن از دشمنان خدا و معبودهای دروغین است که در آیه ۴ بدان اشاره و بر اسوه بودن از این جهت تأکید شد و در آیات دیگری نیز مورد تاکید قرار گرفته است مانند: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ لِأَبيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّني بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ» (زخرف/26).
🔹مرحوم مصطفوی با مراجعه به آیات شش ویژگیهای زیر را به عنوان صفات ممتاز حضرت ابراهیم ع یاد کرده است (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص25-26 ) که با اصلاحاتی میتوان به صورت زیر بیان کرد:
🌴۲. صرفا حقمدار و تسلیم محض خداوند بود، نه یهودی و نصرانی بود و نه مشرک: شاید میخواهد بگوید به هیچ عنوان به صورت جناحی عمل نکرد نه در جناحبازیهای موحدان و یکتاپرستان وارد شد و نه در جناحبازیهای مشرکان و کافران: «ما كانَ إِبْراهيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكين» (آل عمران/۶۷) .
🌴۳. در عین اینکه بردبار بود و در راه حق استقامت میورزید اما اوّاه [= بسیار آه کشنده] و منیب هم بود، یعنی با خضوع و خشوع تمام متوجه نقاط ضعف خویش بود و مرتب به سوی خدا رجوع میکرد: «إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيب» (هود/۷۵)، «وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهيمَ لَأَوَّاهٌ حَليمٌ» (توبه/114).
🌴۴. چنان زندگی کرد که شایسته سلام الهی (سلامتی همهجانبه در بدن و دل و ایمانش) شد: «سَلامٌ عَلى إِبْراهيمَ» (صافات/109).
🌴۵. به میثاق و عهد خویش وفا میکرد و بر حق استقامت میورزید: «وَ إِبْراهيمَ الَّذي وَفَّى» (نجم/37).
🌴۶. نهتنها پیامبر بود بلکه از صدیقین در قول و عمل بود: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا» (مریم/41).
🌴۷. به مرتبهای رسید که خداوند ملکوت آسمانها و زمین را به او نشان داد و اهل یقین شد: «وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ» (75).
🔹آقای قرائتی هم مواردی برشمرده (تفسير نور، ج9، ص579 ) که میتوان با توجه به آنها ۵ مورد دیگر به فهرست فوق اضافه کرد:
🌴۸. در معرض امتحانهای سخت قرار گرفتن و موفّقيّت كامل در امتحانهاى سخت الهى. «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» (بقره/۱۲۴).
🌴۹. خدمت به مسجد (مسجدالحرام) و پاکیزه و آماده کردن آن برای زائران و طوافکنندگان و نمازگزاران: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» (بقره/125) و «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» (حج/26).
🌴۱۰. به منزله يك امت بود، آن هم امتی فروتن و شکرگزار در برابر خدا و البته حقمدار و به دور از هرگونه شرکورزیدن. «إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكينَ (120) شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (121) وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحينَ (122) ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ» (نحل/120-123).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»
نفرمود «فیه»، که فقط حضرت ابراهیم ع مد نظر باشد؛ بلکه فرمود «فیهم»،
یعنی نه فقط پيامبران، بلكه ياران راستین آنها نيز براى ما الگو هستند (تفسير نور، ج9، ص583).
@yekaye
#ممتحنه_6
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ ) «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»
قبلا (آیه ۴، تدبر۲) اشاره شد که تنها مواردی که در قرآن تعبیر «أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» به کار رفته است یکی در مورد حضرت ابراهیم ع است و دیگری در مورد پیامبر اکرم ص؛
و اکنون می افزاییم که تعبیر «لمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ» یکبار در اینجا و ناظر به اسوه بودن حضرت ابراهیم ع به کار رفته است و یکبار در آیه «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيرا» (احزاب/۲۱) و ناظر به اسوه بودن پیامبر اکرم ص.
اگر دقت کنید اسوه بودن دو پیامبر الهی را مطرح میکند برای کسانی که امید به توحید و معاد دارند.
شاید میخواهد بگوید اگر کسی واقعا خدا و معاد را قبول داشت نهتنها حتما اصل نبوت را قبول خواهد کرد بلکه در عمل هم به این اعتقادش پایبند خواهد بود و پیامبران الهی را اسوه و مقتدای اعمال و رفتار خویش قرار خواهد دارد.
این ترکیب شاید دلالت دارد که شأن اصلی پیامبران الهی صرفا انتقال پیام به ذهن مخاطب نیست؛ بلکه اساسا خودشان باید الگوی تمامعیاری از تعالیمی که آوردهاند باشند تا مخاطب با دیدن آنها به اعمال و رفتار آنها اقتدا کند.
🔹درباره اینکه مقصود از تعبیر «یرجو» در اینجا چیست گفته اند: ظاهرا مقصود از رجاء به خداوند، امید به ثواب الهی است که به خاطر ایمان به خدا به انسان میرسد و مقصود از رجای آخرت، امید به وعدههای الهی است و آنچه از ثواب برای مومنان آماده کرده است و اینها کنایه از ایمان است (الميزان، ج19، ص233 ).
اما اگر چنین است چرا از تعبیر «یرجو» استفاده کرد، نه از «یؤمن»؟
شاید میخواهد بگوید ایمانی واقعا ایمانی است که شخص واقعا امید به خدا و آخرت داشته باشد، که اگر این امید در کار باشد وی به پیروی از پیامبر و دستوراتی که او از جانب خداوند آورده اقدام میکند. و اینکه نقطه مقابل این انسان امیدوار به خدا و معاد را انسان رویگردان از اقتدا به پیامبران معرفی کرد دلالت دارد که رویگردانی افراد از اقتدا به پیامبران به خاطر ناامیدی آنان از خدا و معاد است که در حقیقت، در عدم باور جدی آنها به خداوند و آخرت ریشه دارد.
@yekaye
#ممتحنه_6
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9️⃣ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»
تقابل نهادن «مَنْ يَتَوَلَّ: کسی که رویگردان میشود» در برابر «مَنْ كانَ يَرْجُوا: کسی که همواره امید دارد» نشان میدهد کسانی که از خدا و دین خدا رویگردان میشوند، به لحاظ روانشناختی انسانهای عمیقا ناامید و مأیوس هستند، زیرا اگر بارقههایی از امید هم در آنها باشد چون به خدا و زندگی جاودانه ایمان و امید ندارند، این امیدشان صرفا به اسباب دنیوی و در محدوده زندگی فانی دنیاست، که در صورتی که اندک تأملی کنند متوجه میشوند ارزش امید بستن ندارد.
📝 تقابل #دینداری_اصیل و #نهیلیسم
کسی که به خدا و زندگی جاودانه امید نداشته باشد در دنیا هیچ چیزی نمیتواند پیدا کند که ارزش امید بستن داشته باشد، زیرا همه اسباب و علل دنیوی محدودند و همیشه جواب نمیدهند و خود دنیا هم فانی است و امکان بقای همیشگی در آن نیست.
از این روست که چنین انسانهایی اگر اهل تأمل باشند به پوچگرایی میرسند و بسیاری از آنها دست به خودکشی میزنند؛
و واضح است که از مهمترین ریشههای خودکشی در افراد ناامیدی است.
از این نکته میتوان نتیجه گرفت که:
«عقايد صحيح، زير بناى الگوپذيرى [درست] در رفتار و اخلاق است. كسانى از الگوهاى صحيح بهرهمند مىشوند كه نور اميد [به خدا و جاودانگی] در دلشان روشن باشد و كسانى پشت مىكنند كه افراد مأيوس و به اصطلاح بريده هستند» (تفسير نور، ج9، ص583).
@yekaye
#ممتحنه_6
۱۱۳۷) 📖عسَی اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَديرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ 📖
ترجمه
💢چهبسا خداوند بین شما و بین آن کسانی از آنان که [با آنان] دشمنی ورزیدید دوستی برقرار کند و خداوند تواناست و خداوند بسیار آمرزنده و رحیم است.
سوره ممتحنة (۶۰) آیه ۷
۱۴۰۳/۷/۱۹
۶ ربیعالثانی ۱۴۴۶
@yekAaye
#ممتحنه_7
هدایت شده از یک آیه در روز
060_momtahaneh-7.mp3
39K
هدایت شده از یک آیه در روز
📜شأن نزول
ناظر به شأن نزول این آیه آمده است وقتی آیه «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُم ...» (ممتحنه/۴) نازل شد مومنان به خاطر خدا به دشمنی با خویشاوندان مشرک خویش روی آوردند و دشمنی و برائت خود از ایشان را آشکار نمودند و وقتی شدت و حدیت مومنین در این امر معلوم شد خداوند این آیه «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً» (ممتحنه/۶) را نازل کرد و کاری کرد که بسیاری از آنان اسلام آوردند پس با هم رفت و آمد برقرار کردند و ازدواج نمودند.
اما در برخی از کتب تفسیری در ادامه این شأن نزول چنین آمده است:
و رسول الله ص با ام حبیبه دختر ابوسفیان ازدواج کرد و وقتی خبر به ابوسفیان رسید گفت: او شیرمردی است که نمیتوان بینی او را به خاک مالید
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص443
📚الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج4، ص99 و ج۹، ص۲۹۳-۲۹۴
بسیاری از مفسران این واقعه را بدون فراز آخر (ازدواج با دختر ابوسفیان) نقل کردهاند
(مثلا مرحوم طبرسی مطلب را از قتاده نقل میکند و ظاهرا خودش هم قبول میکند؛ ر.ک: مجمع البيان، ج9، ص408 )؛
اما به نظر میرسد فراز آخر این مطلب، نه شأن نزول تاریخی این آیه، بلکه برداشت مفسران مذکور ، بلکه چهبسا ساخته دستگاه بنیامیه بوده که وجهه مثبتی برای ابوسفیان بسازد
زیرا به لحاظ تاریخی واضح است که ام حبیبه کسی بود که به خاطر آزار اهل مکه، از جمله خود ابوسفیان، همراه با همسرش و عدهای دیگر به حبشه هجرت کردند؛ و بعد از درگذشت همسرش چون کسی را نداشت پیامبر با او ازدواج کرد، یعنی در فضای امتداد دشمنی پیامبر ص با ابوسفیان بود که این ازدواج رخ داد نه در فضای برقراری مودت بین آنها؛
و این دشمنی بقدری شدید بود که وقتی در جریان تجدید صلح حدیبیه، ابوسفیان که هنوز مشرک بود به مدینه آمد وقتی نزد دخترش ام حبیبه رفت، او پدرش را مشرک و ناپاک خواند و اجازه نداد که وی بر جای رسول خدا(ص) بنشیند
📚ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۳۸؛ نیز: ج۳، ص۳۰۶؛ به نقل از ویکی شیعه، مدخل «أم حبیبة»
در حالی که در ابتدای شأن نزول میگوید به خاطر اسلام آوردن باب رفت و آمد و نکاح باز شد؛ که این ناظر به ازدواجهایی است که بعد از فتح مکه رخ داد.
چیزی که این احتمال (ساخته دستگاه بنیامیه بودن این فراز پایانی) را تقویت میکند این است که در منابع اهل سنت از قول ابوهریره و دیگران روایت شده است که اصلا این آیه در شأن ابوسفیان نازل شد چون او اولین کسی است که برای اقامه دین خدا با مرتدان جنگید!!! (الدر المنثور، ج6، ص205 ).
@yekaye
#ممتحنه_7
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) ذیل آیه ۴ حدیثی از امام باقر ع مطرح شد که خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و به مؤمنان دستور داد تا زمانیکه قوم ایشان کافر هستند، از آنان برائت بجویند؛ و سپس آیات ۴ و ۵ را تلاوت کردند و فرمودند: خداوند ولایت مومنان از آنها را قطع کرد و نسبت به آنان دشمنی نشان دادند؛
در ادامه آن آمده است:
پس خداوند فرمود: «چهبسا خداوند بین شما و بین آن کسانی از آنان که [با آنان] دشمنی ورزیدید دوستی برقرار کند»؛ پس هنگامی که اهل مکه اسلام آوردند اصحاب رسول الله ص با آنها درآمیختند و با آنان ازدواج کردند.
📚تفسير القمي، ج2، ص362
... فَقَالَ: «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّة»ً؛ فَلَمَّا أَسْلَمَ أَهْلُ مَكَّةَ خَالَطَهُمْ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ نَاكَحُوهُمْ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
۲) در کتب اهل سنت (و به تبع آن در برخی کتب شیعه) با سندهای متعدد روایت شده است که:
☀️الف. حضرت علی ع به پیامبر گفتند: یا رسول الله ص! آیا مهدی از ما ائمه هدی است یا از غیر ماست؟
فرمودند: از ماست؛ به واسطه ما دین ختم میشود همان طور که به واسطه ما آغاز شد؛ و [مردم] به واسطه ما از گمراهی فتنه نجات داده میشوند همان گونه که از گمراهی شرک نجات داده شدند؛ و بعد از دشمنی [ناشی از] فتنهها به واسطه ما خداوند بین دلها در دین الفت بیندازد همان گونه که خداوند بعد از دشمنی [ناشی از] شرک بین دلها و دینشان الفت برقرار کرد.
📚الفتن (لنعيم بن حماد)، ج1، ص370
☀️ب. نعیم بن حماد همین مضمون را با دو سند دیگر و اندک تفاوتی در عبارات نقل کرده است
📚الفتن، ج1، ص370
ج. طبرانی همین مطلب را با سندی دیگر عینا نقل کرده است؛ فقط در پایانش دارد که:
حضرت علی ع عرض کرد: آیا [آن مردمی که در آخرالزمان به وسیله ما نجات مییابند] مومناند یا کافران؟
پیامبر ص فرمود: فتنهزده و کافر.
📚المعجم الأوسط (للطبراني)، ج1، ص56
☀️د. سلمی شافعی این گفتگو را چنین روایت کرده است:
حضرت علی ع به پیامبر گفتند: یا رسول الله ص! آیا مهدی از ما آل محمد است یا از غیر ماست؟
فرمودند: از ماست؛ به واسطه ما دین ختم میشود همان طور که به واسطه ما آغاز شد؛ و [مردم] به واسطه ما از فتنهها نجات داده میشوند همان گونه که از شرک نجات داده شدند؛ و به واسطه ما خداوند بین دلهایشان بعد از دشمنی [ناشی از] فتنهها برادری برقرار میکند همان گونه که خداوند بعد از دشمنی [ناشی از] شرک بین دلهایشان الفت برقرار کرد، و به واسطه ما بعد از دشمنی [ناشی از] فتنه برادر میشوند همان گونه که بعد از دشمنی [ناشی از] شرک در دینشان برادر شدند.
📚عقد الدرر في أخبار المنتظر وهو المهدي عليه السلام، ص214
این حدیث در کتب شیعه در
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة (ج2، ص473 و 484 ) و
📚شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام (ج3، ص384 ) و ا
📚لتشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص177
آمده است.
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👇