☀️4) از امام باقر ع درباره زنی سوال شد که از دنیا رفت و هیچ بازماندهای نداشت و فقط همسرش بود.
فرمودند: میراث وی تماماً به همسرش میرسد.
📚الكافي، ج7، ص125
@yekAaye
☀️
☀️5) الف. روایت شده است که از امام صادق ع درباره کلاله سوال شد.
فرمودند: آنکه فرزند و پدر یا مادر نباشد.
📚الكافي، ج7، ص99
☀️ب. روایت شده است که از ابوبکر درباره کلاله سوال شد.
گفت: من نظر خودم را در این مورد میگویم: اگر درست بود که از جانب خداست و اگر اشتباه کردم از جانب من و شیطان است.
این خبر به گوش امیرالمومنین ع رسید؛
فرمود: در اینجا نظر شخصی مشکلی از وی را حل نمیکند. آیا ندانست که کلاله همان برادران و خواهران هستند از جانب پدر و مادر باشند ویا فقط از جانب پدر ویا فقط از جانب مادر؛ که خداوند عز و جل فرمود: «و از تو استفتاء می کنند بگو خداوند در مورد کلاله فتوا میدهد؛ اگر مردی بمیرد که فرزند نداشته باشد و او را خواهری باشد، پس سهم او نیمی از ماترک است؛ و همچنین است اگر آن برادر از این خواهر ارث ببرد، اگر این خواهر را فرزندی نباشد» (نساء/176) و نیز فرمود «و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند کلاله باشد و برادر یا خواهری داشته باشد، پس برای هریک از آنان یک ششم است؛ پس اگر بیش از این باشند، پس آنان در یک سوم شریکاند» (نساء/12).
📚الإرشاد، ج1، ص200-201
@yekAaye
☀️6) الف. از امام صادق ع [از پدرشان] روایت شده است که فرمودند:
کسی که در وصیتش عدالت پیشه کند به منزله کسی است که در زمان حیات خویش آن را صدقه داده است؛ و کسی که در وصیتش جور و ستم پیشه کند خداوند عز و جل را در روز قیامت در حالتی ملاقات میکند که از وی رویگردان است.
📚الكافي، ج7، ص58؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص184
☀️ب. از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمود: منحرف شدن از عدالتورزی در وصیت، از گناهان کبیره است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج4، ص184؛ علل الشرائع، ج2، ص567
📚و در مجمع البيان، ج3، ص29 بدون اشاره به نام امام ع بدین صورت روایت شده که «ضرر رساندن در وصیت از گناهان کبیره است.»
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ « يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا ... آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً ... وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ ... وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ ...»
در این دو آیه دیدیم که
ابتدا ارث فرزندان و والدین را مطرح کرد و تذکر داد که شما نمیدانید که کدام از اینان نفعشان برای شما بیشتر است؛
سپس ارث همسر، و
سپس ارث خواهر و برادر را متعرض شد.
🤔این مبتنی بر یک ترتیب کاملا معقول است؛ زیرا
🔹وارث یا بدون واسطه به میت وصل میشود یا با واسطه؛ و
🔸 اگر بدون واسطه باشد سبب این اتصال یا نَسَب است و یا زوجیت:
♦️پس سه سقم حاصل میشود:
🔺برترین اینها اتصال مستقیم نَسَبی است (که شامل والدین و فرزندان میشود)؛ زیرا این ارتباط بین افراد، ارتباطی ذاتی است که در متن آفرینش آنهاست.
🔺مرتبه بعد، اتصالی است که مستقیم است، اما بر اساس زوجیت میباشد (رابطه زوجین)؛ این رابطه از این جهت که بدون واسطه است بر رابطههای بعدی مقدم است، اما از این جهت که رابطهای عَرَضی است و به قرارداد افراد حاصل میشود، پایینتر از رابطه قبلی است.
🔺مرتبه بعد اتصال با واسطه است (کلاله)، که چون باواسطه و غیرمستقیم است، طبیعتا ارتباط انسان در زندگیاش با این افراد کمتر از دو حالت قبل است که رابطه مستقیمی با اینها داشت؛
🤔 شاید تفاوت اصلی حکم اینها با حکم دو حالت قبل (که دو حالت قبل در هیچ حالتی از سهمالارث محروم نمیمانند؛ اما این حالت کلاله گاه بکلی از ارث بردن محروم میماند) در همین تفاوت شدت رابطه و تعلقی بوده که بین میت در زمان حیاتش با این موارد برقرار بوده است که طبیعتا اهتمام بیشتری به دو مورد قبل داشته، و از همین رو، بعد از وفاتش هم حتما برای آنان سهم قرار داده میشود.
(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج9، ص520)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ»
این آیه (در ادامه آیه قبل) در مقام بیان سهمالارث شرعی افراد است و برخی دیگر از افرادی که نزد خداوند سهمشان به صورت قطعی معین شده است را بیان میکند.
در آیه قبل، سراغ طبقه اول (فرزندان و والدین)رفت و در این آیه سراغ همسران و طبقه دوم (برادر و خواهر) رفته است.
ضوابطی که در این آیه نیز شبیه آیه قبل، سهم اولیهای است که بعد از ادای دین و وصیت واجب میت، ادا میشود و اگر بعد از تقسیم سهمهای اولیه معینشده، باز چیزی از ارث اضافه بیاید به تناسب این سهم، از آن مازاد نیز بهرهمند میگردند.
✅سهمهای بیان شده بدین قرار است:
🔹الف. در مورد همسران، یک سهم اولیه دارند که در هر صورت به همسرش باید پرداخت شود، و به هیچ عنوان کم نمیشود.
▫️الف.1. سهم اولیه شوهر از مال همسرش نصف است که در صورتی که آن زن فرزندی داشته باشد (خواه از این شوهر یا شوهر قبلیاش) سهم اولیه شوهر یک چهارم خواهد شد.
▫️الف.2. سهم اولیه زن از همسرش یک چهارم است که در صورتی که شوهرش فرزندی داشته باشد (خواه از این زن یا زنی دیگر) سهم اولیه زن یک هشتم خواهد شد.
🔹ب. در صورتی که میت از طبقه اول (والدین و فرزند) وارثی نداشته باشد، به طبقه دوم (خواهر و برادر) میرسد؛ که در این آیه حکم خواهر و برادری که فقط از مادر مشترک باشند، بیان شده است (چرایی این تخصیص در تدبر 4) و در آیه 176 حکم خواهر و برادری که از پدر ویا از پدر و مادر مشترک باشند بیان خواهد شد نکته مهم این است که در مورد چنین خواهر و برادرانی، سهم دختر و پسر کاملا مساوی است؛ و جزء مواردی نیست که سهم پسر برابر سهم دو دختر باشد:
▫️ب.1. اگر فقط یک خواهر یا یک برادر داشته باشد، سهم اولیه وی یک ششم است.
▫️ب.2. اگر خواهر و برادر باقیمانده از میت بیش از یک نفر باشند (فرقی نمیکند که همگی خواهر یا همگی برادر یا هم خواهر و هم برادر میت باشند) سهم اولیه آنان یک سوم است که این سهم به نسبت مساوی بین آنان تقسیم میشود.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ ... وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ ...»
💢سهمی که مرد از همسرش میبرد دو برابر سهمی است که زن از شوهرش میبرد.💢
🤔درباره چرایی دو برابر بودن ارث مرد بر زن در پارهای از موارد این حکمتها قبلا بیان شد:
🔹الف. مسئولیت تامین مخارج خانواده بر دوش مرد گذاشته شده، و نه زن؛ و به تبع این مسئولیت، اسلام درآمدهای متفرقهای که به اعضای خانواده ممکن است برسد را به سمت مرد هدایت کرده است، زیرا درآمد او، فقط برای خودش نیست؛ برخلاف درآمد زن، که درآمدش صرفا برای خودش است و شرعا موظف نیست مخارج خانواده را تامین کند.
🔹ب. زن، مهریه هم دریافت میکند؛ در حالی که مرد پرداختکننده مهریه است.
🔹ج. مرد علاوه بر افراد خانواده کوچک خود، که موظف به تامین مخارجشان است، باید در مواردی مخارج خانواده بزرگتر (در جایی که یکی از خویشاوندان مرتکب قتل غیرعمد شود، دیه مقتول را کل مردان فامیل باید پرداخت کنند) و نیز برخی از مخارج کل جامعه (موظف است در جهاد، یا با جان خویش، و یا لااقل با مال خویش مشارکت کند) بر دوشش است.
🤔به نظر میرسد در این مورد، علاوه بر اینها چهبسا عامل دیگری هم در کار باشد:
🔹د. با توجه به اینکه مخارج زن بر عهده شوهرش است، علیالقاعده مرد نقش مهمی در تامین داراییهای همسر خویش داشته است، در حالی که علیالقاعده زن هیچ سهمی در تامین داراییهای همسرش ندارد (توجه شود که درباره قاعده عمومی صحبت میکنیم نه موارد خاص).
از این رو، چهبسا شارع با توجه به سهمی که مرد در تامین دارایی زنش داشته سهم بیشتری از دارایی مرد را به زن میدهد ولی این مساله در حالت معکوس مطرح نیست.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ «وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ ...»
💢آیا همسر انسان بعد از مرگش هم هنوز همسر وی محسوب میشود؟
میدانیم که در مساله غسل میت، مادام که فردی از جنس موافق هست، فردی از جنس مخالف اجازه ندارد غسل دهد؛ غیر از محارم شخص.
⛔️از ابوحنیفه نقل شده است که چون بعد از مرگ همسر نزدیکی با وی حرام است، پس با مرگ رابطه همسری پایان مییابد؛ و از این رو، غسل دادن همسر توسط همسر جایز نیست❗️
علمای شیعه و بسیاری از علمای سنی با این نظر وی مخالفند و ادله مختلفی در رد نظر وی آوردهاند که از بهترین مواردش تمسک به این آیه است که بحث ارث همسر را مطرح کرده و صریحا همسر را بعد از مرگ وی هم همسر میداند.
در پاسخ به اشکال وی هم گفتهاند ممنوعیت رابطه نزدیکی، بتنهایی دلیل نمیشود که شخص از همسر بودن خارج شود، بلکه میتواند از باب تخصیصهایی باشد که در میان زوجین برقرار است چنانکه در ایام حیض و نفاس و یا در روزهای ماه رمضان، و یا در مراسم حج و ... هم رابطه نزدیکی بین زوجین حرام است، اما هیچکس نمیگوید که اینان همسر همدیگر نیستند و سایر احکام زوجیت (از جمله محرمیت) بین آنان برقرار نمیباشد؛ بلکه همان طور که این موارد به خاطر مصالح معینی رابطه نزدیکی حرام شده است، برقراری رابطه جنسی با شخصی هم که میمیرد حرام است و این به معنای به هم خوردن زوجیت نیست.
📚(مفاتيح الغيب، ج9، ص521)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9️⃣ «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ بِها أَوْ دَيْنٍ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ»
ظاهرا اولیه این جمله آن است که شخص میتواند در خصوص کل اموالش وصیت کند؛
اما حقیقت این است که چنین نیست و علاوه بر روایات متواتر نبوی در زمینه که نشان میدهد وصیت متوفی در بیش از یک سوم اموالش نافذ نیست،
شواهد قرآنی متعدد دیگری هم بر این تخصیص وجود دارد، از جمله:
🔹الف. در آیه 7 صریحا فرمود «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثرُ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا» که با تعبیر «نصیبٌ» نشان داد که وارثان سهمی در ماترک دارند که این سهم مفروض و ادایش واجب است؛ در حالی که اگر شخص حق وصیت در کل اموالش را داشته باشد این سهم باطل میشود.
(مفاتيح الغيب، ج9، ص523)
🔹ب. در آیه 11 برخی از این سهمها را تصریح کرد و این تصریح را مقید به جمله «من بعد وصیة» نکرد مانند جمله «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»
(مفاتيح الغيب، ج9، ص523)
🔹ج. در همین آیه تعبیر «غیرمضار» را بعد از وصیت آورده، که نشان میدهد که وصیت میتواند به گونهای باشد که به وارثان ضرر بزند، پس تمام مال در اختیار او نیست.
🔹د. در آیات 13 و 14 این میراث تعیین شده را حدود الهی خوانده که تعدی از آنها را مستوجب عذاب ابدی دانسته است: «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ ... وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَلِدًا فِيهَا» پس این اندازهها قابل تعدی و تجاوز نیست و کاملا الزامآور است.
🔹ه. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
4️⃣1️⃣ «وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ ... إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ»
📜حکایت
شريح قاضى حكمى كرده بود در باره زنى که وفات يافته بود و شوهر و دو پسر عمو از او باقی مانده بود كه يكى از آنها برادر مادرى متوفی هم بود؛ شريح نصفى از ماترکِ زن را به شوهر داد و باقى را كه به پسر عمویی كه برادر مادرى نيز بود، داد؛ و به پسر عموى ديگر چيزى نداد و او را محروم گذاشت.
امير المؤمنين (ع) شریح را احضار کرد و فرمود: به من خبر رسیده كه در مورد فلان زن كه متوفی شده، چنین حکم کردهای!
گفت: يا امير المؤمنين اين حكم را بر اساس كتاب الله انجام دادم، پسر عمویی كه برادر مادرى نيز بود را به مثابه دو برادر دانستم يكى از پدر و ديگری از مادر.
امیرالمومنین ع این را از ا نپذیرفت و فرمود: آیا در کتاب الله چنین یافتی که بعد از سهم همسر همه اموال به پسرعمویی که برادر مادری است برسد؟!
گفت: خیر.
حضرت فرمود خداوند متعال فرموده است: «و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند کلاله باشد و برادر یا خواهری داشته باشد، پس برای هریک از آنان یک ششم است» پس سهم همسر را نصف قرار داد و یک ششم را برای برادر مادری قرار داد؛
سپس بقیه را بین دو پسر عمو تقسیم نمود،
پس سهم پسرعمویی که برادر مادری بود یک سوم شد و سهم پسرعمویی که برادر نبود یک ششم شد و سهم همسر نصف؛
و این گونه بود که سهم فریضه [واجب] را کامل کرد [چرا که جمع یک سوم و یک ششم و یک دوم معادل یک میشود] و قضاوت شریح را مردود شمرد و آن را جبران فرمود.
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص134-135
@yekaye
938) 📖 يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم 📖
💢ترجمه
از تو فتوا میطلبند؛ بگو خداوند در مورد کلاله [= شخص بدون پدر و مادر و اولاد] به شما فتوا میدهد؛ اگر مردی بمیرد که او را فرزندی نباشد و خواهری داشته باشد، پس نصف میراث از آنِ وی است؛ و او [آن برادر] از وی [این خواهر] ارث میبرد اگر که وی را فرزندی نباشد؛ پس اگر دو خواهر داشته باشد پس برای آنان است دوسوم از آنچه باقی گذاشته است؛ و برادران و خواهرانی [در کار] بودند، پس برای هر مردی مانند سهم دو زن است؛ خداوند برای شما تبیین مینماید تا مبادا گمراه شوید؛ و خداوند به هر چیزی داناست.
سوره نساء (4) آیه 176
1398/4/28
16 ذیالقعده 1440
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹شأن نزول
📩1) نقل شده است که جابر بن عبدالله انصاری در بستر بیماری افتاده بود و پیامبر ص به دیدارش رفت. وی که گمان می کرد مرگش نزدیک است به پیامبر ص عرض کرد که من [فقط] هفت خواهر دارم [که وارث من خواهند بود] آیا وصیت کنم که دو سوم مالم را به آنها بدهند؟
پیامبر ص فرمود: نیکویی کن! [یا: فعلا دست نگهدار] مدتی بعد پیامبر ص به من فرمود: تو در این بیماری نخواهی مرد اما خداوند آیهای نازل فرمود و برای خواهرانت همان سهم دوسوم را قرار داد؛ و جابر مکرر میگفت: آیه «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ» در مورد من نازل شد.
📚اسباب نزول القرآن، ص190 ؛ مجمع البيان، ج3، ص229 ؛ الدر المنثور، ج2، ص249
📩2. از قتاده نقل شده که مساله کلاله جزء دلمشغولیهای اصحاب بود و خداوند این آیه را در مورد آن نازل فرمود.
📚مجمع البيان، ج3، ص229
📩3. درباره زمان نزول این آیه، از براء بن عازب روایت شده که خداوند آخرین سوره کاملی که نازل کرد، سوره برائت (توبه) بود و آخرین آیه [مستقلی] که نازل کرد، آیه پایانی سوره نساء «یستفتونک ...» بود؛ و دیگران هم گفتهاند که بعد از حجهالوداع بود.
📚مجمع البيان، ج3، ص229؛ الدر المنثور، ج2، ص251
📩3. درباره مکان نزول این آیه، از از جابر نقل شده که در مدینه نازل شد؛ از ابن سیرین نقل شده که در مسیر [بازگشت به مدینه] نازل شد.
📚مجمع البيان، ج3، ص229
📩4. این آیه به نام «آیه صیف» [= آیه تابستان] نامیده شده است [روایت شده که پیامبر ص خطاب به عمر که بارها درباره کلاله سوال میکرد، می فرمود: آیه صیف برای تو کفایت میکند ؛ که حکایتش ان شاء الله در پایان تدبرها خواهد آمد.] و وجه تسمیهاش را این گفتهاند که درباره کلاله دو آیه نازل شد: یکی آیهای که در زمستان نازل شد و در اوایل سوره است (آیه 12)و دیگری این آیه که در تابستان نازل شد.
📚مجمع البيان، ج3، ص229
@yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است:
اگر مردی بمیرد و پدرش ویا مادرش ویا پسرش ویا دخترش باقی باشند، هریک از این چهار نفر که باشند، کسانی نیستند که خداوند عز و جل در آیه فرموده است «بگو خداوند در مورد کلاله به شما فتوا میدهد» (نساء/176)؛ نه همراه با مادر کسی [از طبقات بعدی] ارث میبرد و نه همراه با پدر و نه همراه با پسرش و یا با دخترش؛ غیر از زن و شوهر؛ که همانا اگر شوهر فرزندی همراهش [به عنوان وارث] نباشد، سهمش از نصف کمتر نمیشود؛ و زن هم، اگر فرزندی همراهش [به عنوان وارث] نباشد، سهمش از یک چهارم کمتر نمیشود.
📚تفسير العياشي، ج1، ص287؛ الكافي، ج7، ص99 ؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص319
@yekAaye
☀️2) از امام باقر ع روایت شده است:
هنگامی که مردی بمیرد و فقط خواهری داشته باشد، نصف ماترک از میراث را می گیرد؛ در واقع نصف میراث را بر اساس آیه میگیرد همان گونه که اگر فقط دختری داشته باشد؛ و اگر وارث نزدیکتر دیگری نداشته باشد نصف بقیه به خاطر رابطه خویشاوندی به او میرسد؛ اگر به جای خواهر، برادر باشد، کل میرات به دلالت آیه به او داده میشود زیرا خداوند فرمود «و او [برادر] ارث وی [خواهر] را میبرد اگر که برای خواهر فرزندی نباشد» (نساء/176) و اگر دو خواهر باشند دوسوم را بر اساس آیه می گیرند و یک سوم بقیه را به خاطر نسبت خویشاوندی؛ و «اگر خواهران و برادرانی داشته باشد، پس سهم برادر همانند سهم دو خواهر است»و همه اینها در جایی است که میت فرزند یا پدر و مادر یا همسر نداشته باشد.
☀️تفسير القمي، ج1، ص160
@yekAaye
☀️3) عبدالله بن محمد میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم: مردی از دنیا رفت و فقط دخترش و خواهری که از مادر و پدرش بود برجای ماندند.
فرمود: همه مال از آن دخترش است.
📚الكافي، ج7، ص104
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️4) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
اگر زنی بمیرد و شوهرش و پدرش و فرزندان پسر و دختری از وی باقی بماند، سهم شوهر یک چهارم است بر اساس کتاب الله، و سهم پدر و مادر، هریک، یک ششم است؛ و مابقی [بین دختران و پسران تقسیم میشود] «پس برای هر پسری همانند سهم دو دختر»
📚تفسير العياشي، ج1، ص226
☀️ب. از زراره روایت شده است که از اموری که بدون هیچ اختلافی بین علمای شیعه از امام باقر و امام صادق ع روایت شده است این است که از آن امام ع درباره زنی سوال شد که از دنیا رفته و شوهرش و مادرش و دو دخترش برجای ماندهاند.
فرمودند:
سهم شوهر یک چهارم است و سهم مادر یک ششم است؛ و بقیه به دو دختر میرسد؛ زیرا اگر دو مرد هم بودند سهمی جز آنچه باقی مانده نداشتند؛ و هیچگاه سهم زن از سهم مردی که در همان شرایط و موقعیت قرار دارد بیشتر نمیشود؛ [در واقع، امام توضیح میدهد که چرا با اینکه در آیه سهم دو دختر، دو سوم معرفی شده، اما این نقصان بر سهم دو دختر وارد میشود نه بر سهم همسر و مادر]
و اگر مردی بمیرد و از او مادر یا پدر و همسر و دختری برجای بماند، مبنای تقسیم را بیست و چهار سهم قرار میدهیم؛ که یک هشتم سهم همسرش است، که سه سهم از بیست و چهار سهم میشود؛ و برای پدر یا مادر یک ششم است که چهار سهم میشود؛ برای دختر نصف است که دوازده سهم میشود، و پنج سهم باقی میماند که به دختر، و پدر یا مادر به تناسب سهمهایشان داده میشود و به همسر چیزی از این مازاد داده نمیشود؛
و اگر پدر و مادر و همسر و دختری برجای بماند، مبنای تقسیم را باز همان بیست و چهار سهم قرار میدهیم؛ که یک هشتم سهم همسرش است، که سه سهم از بیست و چهار سهم میشود؛ و برای پدر و مادر دو ششم است که هشت سهم میشود، برای هریک چهار سهم؛ و برای دختر نصف است که دوازده سهم میشود، و یک سهم باقی میماند که به دختر و هریک از پدر و مادر به تناسب سهمهایشان داده میشود و به همسر چیزی از این مازاد داده نمیشود؛
و اگر پدر و شوهر و دختری برجای بماند، برای پدر دو سهم از دوازده سهم، همان یک ششم، است و سهم شوهر یک چهارم است، که سه سهم از دوازده سهم میشود؛ و برای دختر نصف است که شش سهم از دوازده سهم میشود، و یک سهم باقی میماند که به دختر و پدر به تناسب سهمهایشان داده میشود و به شوهر چیزی از این مازاد داده نمیشود؛
و همراه با فرزند هیچیک از آفریدههای خداوند ارث نمیبرد مگر والدین و زن و شوهر؛ و اگر فرزند نداشت، فرزندان فرزند به منزله خود فرزند هستند، پسر باشند یا دختر؛ و فرزندان پسرانِ متوفی به منزله پسراناند و ارث پسران را میبرند؛ و فرزندان دخترانِ متوفی به منزله دختراناند و میراث دختران را میبرند؛ و اینان حاجب [= مانع] این میشوند که والدین و زن و شوهر بیش از سهم خود را ببرند [یعنی اگر فرزند نداشت اما نوه و نتیجه و ... داشت، مازاد ارث به اینها داده میشود و این مازاد دیگر به پدر و مادر و زن و شوهر داده نمیشود]
و همراه با فرزند هیچیک از آفریدههای خداوند ارث نمیبرد مگر والدین و زن و شوهر؛ و اگر فرزند نداشت، فرزندان فرزند به منزله خود فرزند هستند، پسر باشند یا دختر؛ و فرزندان پسرانِ متوفی به منزله پسراناند و ارث پسران را میبرند؛ و فرزندان دخترانِ متوفی به منزله دختراناند و میراث دختران را میبرند؛ و اینان حاجب [= مانع] این میشوند که والدین و زن و شوهر بیش از سهم خود را ببرند، هرچند که فرزندانی در دو نسل یا سه نسل و بیشتر باشند، باز هم ارث فرزندی که در نسل اول است را میبرند و هرکسی را که فرزند مستقیم مانع شود، مانع میشوند [یعنی اگر فرزند نداشت اما نوه و نتیجه و ... داشت، مازاد ارث به اینها داده میشود و این مازاد دیگر به پدر و مادر و زن و شوهر و هیچکس دیگری داده نمیشود]
📚الكافي، ج7، ص97؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص289
@yekaye
👇متن احادیث👇
☀️5) روایت شده است که شخصی از امام باقر ع درباره کسی که دو خواهر و شوهرش وارثش باشند، سوال کرد.
فرمود: نصف و نصف.
گفت: خدا کار شما را سامان دهد؛ خداوند برای آن دو خواهر بیش از این قرار داده، سهم آنان دوسوم است.
فرمود: در مورد جایی که وارثش یک برادر و شوهر باشد، چه میگویی؟
گفت: نصف و نصف.
فرمود: آیا این گونه نیست که خداوند هم سهم برادر را معلوم کرد و فرمود: او ارث خواهرش را میبرد اگر که خواهر فرزندی نداشته باشد؟!
📚الكافي، ج7، ص103؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص293
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ أُخْتَيْنِ وَ زَوْجٍ؟
فَقَالَ: النِّصْفُ وَ النِّصْفُ.
فَقَالَ الرَّجُلُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُمَا أَكْثَرَ مِنْ هَذَا لَهُمَا الثُّلُثَانِ.
فَقَالَ مَا تَقُولُ فِي أَخٍ وَ زَوْجٍ؟
فَقَالَ النِّصْفُ وَ النِّصْفُ.
فَقَالَ: أَ لَيْسَ قَدْ سَمَّى اللَّهُ الْمَالَ، فَقَالَ: «وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ».
@yekaye
☀️6) الف. از امام باقر ع درباره این آیه روایت شده است که «از تو فتوا میطلبند؛ بگو خداوند در مورد کلاله به شما فتوا میدهد؛ اگر مردی بمیرد که او را فرزندی نباشد و [برادری یا] خواهری داشته باشد» مقصود خواهرِ از یک پدر و مادر، و یا خواهرِ پدری است «پس نصف میراث از آنِ وی است؛ و او [آن برادر] از وی [این خواهر] ارث میبرد اگر که وی را فرزندی نباشد؛ ... و اگر برادران و خواهرانی [در کار] بودند، پس برای هر مردی مانند سهم دو زن است» ایناناند که سهم ارثشان زیاد میشود و کم میشود؛ و همچنین فرزندان اینهایند که برایشان زیاد و کم میشود.
📚تفسير العياشي، ج1، ص286
☀️ب. موسی بن بکر میگوید: به زراره گفتم که بکیر برایم از امام باقر ع روایت کرده است که فرمود:
همانا برادران پدری و خواهرانِ از یک پدر و مادر، کسانیاند که سهمشان زیاد و کم میشود؛ زیرا نمیشود که اگر به جای این دختران، برادران و خواهرانِ [کلمه «خواهران» در اینجا احتمالا اشتباه ناسخ بوده و زاید است] از یک پدر و مادر میبودند، سهم این دختران از آنان بیشتر باشد؛ زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «اگر مردی بمیرد که او را فرزندی نباشد و خواهری داشته باشد، پس نصف میراث از آنِ وی است؛ و او [آن برادر] از وی [این خواهر] ارث میبرد اگر که وی را فرزندی نباشد» یعنی میفرماید اگر فرزند نداشته باشد کل مال از آن این برادر خواهد بود؛ پس اینان [علمای مخالف اهل بیت] به کسی که خداوند نصف را برای او معین کرد کامل میدهند و منحرف میشوند پس به کسی که خداوند کل مال را به او داد کمتر از نصف میدهند؛ در حالی که هیچگاه امکان ندارد سهم زن، اگر یک مردی به جایش قرار گیرد، از سهم آن مرد بیشتر شود.
زراره در پاسخم گفت: بله، این مطلب نزد ما شیعیان کاملا واضح است و هیچ اختلافی در آن نیست.
📚الكافي، ج7، ص104؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص319-320
@yekaye
👇متن احادیث بند 6👇
☀️7) بکیر بن اعین میگوید: خدمت امام باقر ع بودم که شخصی بر ایشان وارد شد و گفت: نظر شما در مورد ارث دو خواهر و یک شوهر چیست؟
فرمود: سهم شوهر نصف است و مابقی از آنِ دو خواهر است.
گفت: ولی مردم این گونه نمیگویند.
فرمود: آنها چه میگویند؟
گفت: میگویند سهم دو خواهر دوسوم است و سهم شوهر نصف؛ پس مال را بر مبنای هفت سهم تقسیم میکنند [یعنی چهار هفتم را به دو دختر میدهند و سه هفتم را به شوهر]
فرمود: چرا چنین میگویند؟
گفت: چون خداوند سهم دو خواهر را دوسوم، و سهم شوهر را نصف قرار داده است!
فرمود: اگر به جای دو خواهر، یک برادر بود چطور؟
گفت: میگویند نصف سهم شوهر است و مابقی سهم برادر!
فرمود: پس به کسی که خداوند در موردش فرموده کل میراث را بدهید نصف میدهند و به کسی که خداوند فرموده دوسوم را بدهید چهار هفتم میدهند؟!
گفت: خداوند کجا چنان چیزی (که سهم برادر کل مال است] را فرموده است؟
فرمود: آیه آخر سوره را بخوان: «از تو فتوا میطلبند؛ بگو خداوند در مورد کلاله به شما فتوا میدهد؛ اگر مردی بمیرد که او را فرزندی نباشد و خواهری داشته باشد، پس نصف میراث از آنِ وی است؛ و او [آن برادر] از وی [این خواهر] ارث میبرد اگر که وی را فرزندی نباشد»
سپس امام باقر ع فرمود: پس سزاوار بود برای این [برادر] کل مال، و برای شوهر نصف مال را قرار دهند و سپس بر اساس هفت قسم تقسیم کنند!
گفت: این طور میگویند.
فرمود: پس این طور میگویند! سپس به من رو کرد و فرمود: بکیر! در سهمهای واجب دقت کردی؟!
گفتم: من با چیزی که نزدم باطل باشد کاری ندارم! [ظاهرا مقصودش این است که من از اینها سردرنمیآورم و لذا بدانها نمیردازم]
فرمود: در آن دقت کن! زیرا وقتی که [مسالهای] پیش آید، در آن تواناتر میشوی.
📚تفسير العياشي، ج1، ص285-286
عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَدَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ: مَا تَقُولُ فِي أُخْتَيْنِ وَ زَوْجٍ؟
قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ لِلْأُخْتَيْنِ مَا بَقِيَ.
قَالَ فَقَالَ: الرَّجُلُ لَيْسَ هَكَذَا يَقُولُ النَّاسُ.
قَالَ: فَمَا يَقُولُونَ؟
قَالَ: يَقُولُونَ لِلْأُخْتَيْنِ الثُّلُثَانِ وَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ يُقَسِّمُونَ عَلَى سَبْعَةٍ.
قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: وَ لِمَ قَالُوا ذَلِكَ؟
قَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ سَمَّى لِلْأُخْتَيْنِ الثُّلُثَيْنِ وَ لِلزَّوْجِ النِّصْفَ.
قَالَ: فَمَا يَقُولُونَ لَوْ كَانَ مَكَانَ الْأُخْتَيْنِ أَخٌ؟
قَالَ: يَقُولُونَ لِلزَّوْجِ النِّصْفُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلْأَخِ.
فَقَالَ لَهُ: فَيُعْطُونَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ لَهُ بِالْكُلِّ النِّصْفَ وَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالثُّلُثَيْنِ أَرْبَعَةً مِنْ سَبْعَةٍ!
قَالَ: وَ أَيْنَ سَمَّى اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ؟
قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: اقْرَأِ الْآيَةَ الَّتِي فِي آخِرِ السُّورَةِ «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ» قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: إِنَّمَا كَانَ يَنْبَغِي لَهُمْ أَنْ يَجْعَلُوا لِهَذَا الْمَالِ وَ لِلزَّوْجِ النِّصْفَ ثُمَّ يَقْتَسِمُونَ عَلَى تِسْعَةٍ!
قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ: هَكَذَا يَقُولُونَ.
قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: فَهَكَذَا يَقُولُونَ؟!
ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ: يَا بُكَيْرُ نَظَرْتَ فِي الْفَرَائِضِ؟
قَالَ قُلْتُ: وَ مَا أَصْنَعُ بِشَيْءٍ هُوَ عِنْدِي بَاطِلٌ!
قَالَ فَقَالَ: انْظُرْ فِيهَا فَإِنَّهُ إِذَا جَاءَتْ تِلْكَ كَانَ أَقْوَى لَكَ عَلَيْهَا.
@yekaye
☀️8) محمد بن حسن اشعری میگوید: بین دوتا از پسرعموهایم در تقسیم ارث اختلاف افتاد؛ بدانها گفتم نامهای به امام ع بنویسید تا بر اساس نظر ایشان عمل کنید. همگی با هم نامهای نوشتیم که: فدایتان شویم؛ چه میفرمایید در موردی که زنی بمیرد و شوهر و دخترش، [و خواهرش] که از یک پدر و مادرند باقی باشند؟ و گفتم: فدایت شوم! اگر صلاح میدانی مطلب را دقیقا همان طور که حق است، بفرما.
نامهای از جانب ایشان آمد که: بسم الله الرحمن الرحیم؛ خداوند ما و شما را در عافیت قرار دهد؛ مقصودتان را فهمیدم؛ گفته بودید اگر زنی بمیرد و شوهرش و دخترش، و خواهرش که از یک پدر و مادرند باقی باشند؛ پس واجب است که سهم شوهر را یک چهارم قرار دهند و مابقی سهم دخترش است.
📚الكافي، ج7، ص100؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص290
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيِ قَالَ:
وَقَعَ بَيْنَ رَجُلَيْنِ مِنْ بَنِي عَمِّي مُنَازَعَةٌ فِي مِيرَاثٍ؛ فَأَشَرْتُ عَلَيْهِمَا بِالْكِتَابِ إِلَيْهِ فِي ذَلِكَ لِيَصْدُرَا عَنْ رَأْيِهِ.
فَكَتَبَا إِلَيْهِ جَمِيعاً: جَعَلَنَا اللَّهُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي امْرَأَةٍ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ ابْنَتَهَا [وَ أُخْتَهَا] لِأَبِيهَا وَ أُمِّهَا؛ وَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُجِيبَنَا بِمُرِّ الْحَقِّ.
فَخَرَجَ إِلَيْهِمَا كِتَابٌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ؛ عَافَانَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمَا أَحْسَنَ عَافِيَةٍ؛ فَهِمْتُ كِتَابَكُمَا ذَكَرْتُمَا أَنَّ امْرَأَةً مَاتَتْ وَ تَرَكَتْ زَوْجَهَا وَ ابْنَتَهَا وَ أُخْتَهَا لِأَبِيهَا وَ أُمِّهَا؛ فَالْفَرِيضَةُ لِلزَّوْجِ الرُّبُعُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلِابْنَةِ [فَلِلْبِنْتِ].
@yekaye
☀️9) روایتی هست که ابتدایش شبیه حدیثی است که به عنوان حدیث 3 در آیه 12 همین سوره (جلسه 937) گذشت. اما از آنجا که در این روایت امام ع به بحث و محاجه درباره موضوع میپردازد و عمدتا از آیه حاضر استفاده میکند و از این رو، آن را هم در اینجا تقدیم میکنیم.
بکیر میگوید: شخصی بر امام باقر ع وارد شد و در مورد ارث زنی سوال کرد که شوهرش و برادران مادریاش و خواهرِ پدریاش برجای ماندهاند.
فرمود: سهم شوهر نصف است که [اگر کل مال را شش سهم کنیم] سه سهم به او میرسد؛و سهم حواهران مادری یک سوم است، که دو سهم به آنها میرسد؛ و خواهر پدری هم [یک ششم است که] یک سهم دارد.
آن شخص گفت: تقسیم سهمهای واجب توسط زید (و ابنمسعود)* و سهمهایی که علمای اهل سنت و قاضیان تعیین میکنند غیر از این است؛ آنان میگویند: سهم خواهر پدری سه سهم است اگر مبنای تقسیم شش سهم باشد، که این مبنا را به هشت عول میکنند و برمیگردانند [عول کردن: مقسم سهمی را جابجا کردن] [یعنی نهایتا به وی سه هشتم میدهند]
فرمود: چرا چنین میگویند؟
گفت: میگویند چون خداوند فرموده « و اگر خواهری دارد سهم او نصف ماترک است.
امام باقر ع فرمود: اگر این خواهر، برادر بود چطور؟
گفت: سهمش بیش از یک ششم نخواهد بود.
فرمود: پس چرا سهم برادر را کم کردید؛ اگر استدلال شما برای تعیین سهم فوق این است که خداوند سهم خواهر را نصف مقدر کرده، به همان ترتیب خداوند سهم برادر را کل مال قرار داده؛ و کل بیشتر از نصف است [پس اگر وقتی نصف است بر آن اصرار دارید وقتی کل است هم باید بر آن اصرار بورزید] زیرا خداوند فرمود «و برای آن خواهر نصف است» و در مورد برادر فرمود « و او ارث خواهرش را میبرد»یعنی جمیع اموالش را؛ «اگر که فرزندی نداشته باشد»؛ پس چگونه است که به کسی که خداوند جمیع مال را سهم وی قرار داده، از سهمش چیزی نمیدهید ولی برای کسی که خداوند نصف قرار داده اصرار دارید همه سهمش را بدهید؟
گفت: خداوند کار شما را سامان دهد! چگونه ما به خواهر نصف میدهیم و به مرد، اگر مرد باشد، چیزی نمی دهیم؟!
فرمود: شما در جایی که مادر و شوهر و برادران مادری و خواهرِ پدری در کار باشند، میگویید که به شوهر باید نصف داد و به مادر یک ششم و به برادران مادری یک سوم، و به خواهر پدری نصف (سه تا از شش سهم)؛ سپس مبنای شش را به مبنای نُه عول میدهید [تغییر میدهید] و این گونه میگویید. [یعنی مبنا را نه سهم قرار میدهند سپس سه سهم به خواهر پدری، سه سهم به شوهر، دو سهم به مادر و یک سهم به برادران مادری میدهند]
امام باقر ع ادامه داد: حالا اگر به جای خواهر، برادر پدری بود چه میکنید؟
گفت: او سهمی ندارد! [یعنی سخن امام ع را تایید کرد؛ علتش این است که در اینجا برادر پدری را دارای سهم معین شده نمیدانند، از این رو او را از معادله حذف میکنند] شما چه میفرمایید؟!
فرمود: وقتی مادر در کار است، [هیچیک از خواهر و برادران] چه خواهر و برادرانی که از یک پدر و مادرند، و چه خواهر و برادران مادری، و چه خواهر و برادران پدری، سهمی ندارند.
* پینوشت:
زید ظاهرا اشاره است به قرآن مصحف عثمانی، که توسط زید بن ثابت جمعآوری شد و قرائات سبعه و عشره امروزی بر اساس آن است؛ و ابنمسعود ظاهرا اشاره است به مصحف ابنمسعود که در مواردی قرائتهای متفاوتی را نقل کرده؛ و ظاهرا سوال کننده نظرش این است که حکم اهل سنت بر اساس این دو قرائت از قرآن است؛ و اگر شما حکم دیگری دارید احتمالا بر اساس قرائت دیگری است؛ و امام در ادامه نشان میدهند که بر اساس همین قرائت رایج، حکم آنها غلط است.
📚الكافي، ج7، ص102؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص278-279؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص291-292؛ تفسير العياشي، ج1، ص287
@yekaye
👇متن حدیث👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم»
بحث کلاله یعنی وارثان در جایی که شخصی که مرده، بعد از خود پدر و مادر و فرزندانی برجای نگذاشته است، از مسائل بحثبرانگیز بوده است.
یکبار در آیه 12 این سوره توضیحی در مورد مهمترین این گروه، یعنی خواهر و برادرهای میت گذشت؛ اما ظاهرا باز محل سوال بوده، و از پیامبر باز در این زمینه سوال کردند و این آیه نازل شد. آنچه مساله را پیچیده تر کرده این بود که در آیه 12 سهم خواهر و برادر، اگر یکی باشند، یک ششم؛ و اگر بیش از یکی باشند یک سوم معرفی شده بود؛ اما در این آیه سهم یک خواهر نصف، و سهم دو خواهر یا بیشتر دوسوم؛ و سهم برادر کل ماترک معرفی شده است. اهل بیت علیهمالسلام توضیح داده اند که آیه 12 ناظر به خواهر و برادری است که فقط از مادر مشترکند، و این مطلب در برخی از قرائات این آیه نیز تصریح شده که «لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ من الأم» ؛ اما این آیه در مقام بیان حکم بقیه خواهر و برادرهاست (یعنی خواهر و برادرهایی که فقط از پدر ویا هم از پدر و هم از مادر مشترکند) و در آن تاکید میشود که در این دسته از کلاله نیز سهم پسر برابر با سهم دو دختر است؛ برخلاف کلاله مذکور در آیه 12 که سهم دختر و پسر مساوی بود. همچنین در احادیث توضیح داده شده که اگر برخی از خواهر و برادران شخص، مشترک از یک پدر و مادر باشند و برخی فقط مشترک از جهت پدر باشند، گروه اول مانع ارث بردن گروه دوم میشوند
📝تفاوتهای ارثی کلاله، موضوعی برای تاملات بیشتر🤔
در اینجا دیده میشود که سهم ارث خواهر و برادران مادری با جایی که خواهر و برادرها از جهت پدر مشترک باشند متفاوت است.
از طرف دیگر وقتی خواهر و برادرها از حبث پدر مشترکند، در عین حال برخی از حیث مادر مشترکند و برخی خیر، فقط آنان که با میت در پدر و مادر مشترکند ارث میبرند.
▫️گویی وقتی نِسَب افراد از طریق پدر باشد، همان ملاحظاتی که موجب میشود سهمالارث مرد در شرایط یکسان بیش از سهمالارث زن باشد، وارد کار میشود.
▫️در عین حال، وقتی کسانی باشند که از حیث مادر مشترکند حتما ارث میبرند؛ اما اگر کسانی باشند که از حیث پدر مشترکند، تنها در صورتی ارث میبرند که کسی که از حیث پدر و مادر مشترک است در کار نباشد.
🔹درباره چرایی تفاوت ارث مرد و زن در بحث از دو آیه 11 و 12 همین سوره (جلسه 936 و 937) توضیحاتی گذشت.
🤔به نظر میرسد این دو زاویه تفاوت در سهم کلالهها نیز حاوی ظرایف دیگری برای فهم چرایی تقاوتهای ارث باشد، که در هر صورت نیازمند تاملی بیشتر است.
بویژه تعبیر «خداوند برای شما تبیین میکند که مبادا گمراه شوید» گویی تلنگری است که این تبیین میتواند کلید فهم عمیقتر مسائل ارث و تفاوتهای زن و مرد باشد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ ...»
دين براى دنياى مردم برنامه دارد. موضوع ارث از يك جهت موضوعى اقتصادى و از جهتى موضوعى خانوادگى است و دين به لحاظ هر دو جهت، براى آن احكامى مقرّر داشته است.
(تفسير نور، ج3، ص7)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7️⃣ «فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم»
دو برابر بودن سهم ارث مرد نسبت به زن، بر پايه علم الهى است، نه شرايط خاص اجتماعىِ زمان پيامبر كه زنان ضعيف شمرده مىشدند.
(تفسير نور، ج3، ص7)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
8️⃣ «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ ... يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا ...»
📜حکایت📜
اهل سنت با سندهای متعدد نقل کردهاند که عمر چندین بار از پیامبر ص حکم کلاله را سوال کرد و حتی گاه دخترش حفصه را مامور میکرد که این را از پیامبر ص بپرسد.
خودش میگفت بقدری این را از پیامبر ص سوال کردم که یکبار بر سینهام زد و به من گفت: آیه صیف (که منظور همین آیه پایانی سوره نساء است) تو را کفایت میکند❗️
عمر بعد از پیامبر نیز از سایر اصحاب (مانند حذیفه و ...) حکم این را سوال می کرد؛
و بارها و بارها از او نقل شده که گفت: دلم میخواست واقعا حکم کلاله را درست بفهمم؛ و خودش میگفت: «خداوند در این آیه فرمود «خداوند برای شما تبیین میکند که مبادا گمراه شوید» اما هیچگاه این مساله برای عمر تبیین نشد.»‼️
📚این مطالبی است که سیوطی در الدر المنثور، ج2، ص249-252 در ضمن 22 روایت با سندهای متعدد از کتب معتبر اهل سنت (ار صحیح بخاری و مسلم گرفته تا کتب تفسیری قدیمی) نقل کرده است (همچنین ر.ک: شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج18، ص72 )
و عجیب اینجاست که با اینکه در همین روایات نقل شده که خودش بارها به ندانستن این مساله تا آخر عمرش اعتراف میکرد،
اما درباره کلاله،
صرفا برای تایید چیزی که آن را نظر ابوبکر میشمرد و خلاف قرآن بود، حکمی داد؛
و اکنون نیز بسیاری از اهل سنت بر اساس مبنایی که او پایهگذاری کرده عمل میکنند❗️
زراره، یکی از اصحاب امام صادق ع، در سخنانی به تفصیل مبنایی را که در میان اهل سنت درباره تقسیم ارث مربوط به کلاله معروف شده بود با استناد به همین آیات نقد کرده است.
📝متن استدلال زراره چنین است:
عمر بن اذینه میگوید: یکبار زراره گفت: مردم و اهل سنت درباره احکام و واجباتشان سخنانی میگویند و بر آن اجماع کردهاندن که خود همان سخنان حجتی علیه آنان است.
میگویند اگر مردی بمیرد و یک یا دو دختر، و نیز برادرِ پدر و مادریش یا خواهر پدر و مادریش یا خواهر پدریش یا برادر پدریش برجای مانده باشند، اگر یک دختر داشته باشد نصف، و اگر دو دختر داشته باشد دوسوم را میدهند و بقیه مال را به برادرِ پدر و مادریش یا خواهرِ پدریش یا خواهرِ پدر و مادریش میدهند و نه به سایر «عصبه»ی* او اعم از پسرعموها و پسر برادرهایش؛ و در عین حال به خواهر و برادرانِ مادریش چیزی نمی دهند.
به آنها گفتم این حجتی است علیه شما؛ همانا خداوند برای خواهر و برادرانِ مادری به عنوان کلاله سهم تعیین کرد؛ آنگاه اگر چنین کسی همراه با دختر باشد به او چیزی نمی دهید؛ ولی به خواهرِ پدر و مادری، و خواهر پدری بقیه مال را میدهید آن هم بدون در نظر گرفتن مانند عمو و سایر عصبهها؛ در حالی که خداوند عز و جل هم همان طور که برادران و خواهران مادری را کلاله نامید، اینها را هم کلاله نامید آنجا که فرمود «از تو فتوا میطلبند؛ بگو خداوند در مورد کلاله به شما فتوا میدهد ...». پس چرا بین این دو فرق گذاشتید؟
گفتند: بر اساس سنت و اجماع جماعت.
گفتم: [کدام سنت؟] سنت خدا و رسولش یا سنت شیطان و پیروانش؟!
گفتند: سنت فلانی و فلانی!
گفتم: شما در دو جا با ما [که بر اساس سنت خدا و رسول عمل میکنیم] همراهی کردید و در دو جا مخالفت نمودید:
گفتم: اگر کسی یکی از آن چهار نفر [= پدر و مادر و پسر و دختر] را برجای بگذارد، این گونه نیست که ارث میت به کلاله برسد؛ مثلا وقتی که پدر یا پسری برجای بگذارد.
گفتند: درست است.
گفتم: اما وقتی مادر یا دختر برجای بگذارد چطور؟ آنگاه زیر بار نرفتید ولی در مورد دختر با ما همراهی کردید و به خواهران مادری، اگر میت دختری داشته باشد، چیزی ندادید؛ اما در مورد مادر با ما مخالفت کردید؛ چگونه است که به خواهران مادری، اگر خود مادر زنده باشد، یک سوم را میدهید در حالی که اینها به خاطر حق مادر و ارتباط رَحِمی با مادر بوده که ارث میبردهاند [و از این رو، تا مادر هست، به کسی که از راه مادر متصل میشود نباید ارثی برسد] و همان گونه که برادران و خواهرانِ پدر و مادری، و نیز برادران و خواهران پدری، مادامی که خود پدر زنده باشد هیچ ارثی نمیبرند؛ چون آنان به خاطر حق پدر بود که از ارث سهمی میبردند؛ به همین ترتیب خواهران و برادران مادری هم نباید وقتی مادر زنده است ارثی ببرند؛
و عجیبتر اینکه میگویید خواهران و برادران مادری یک سوم را به ارث میبرند و مانع از سهم بردن مادر در حد یک سوم میشوند و سهم مادر فقط یک ششم میشود، سخنی دروغ و جاهلانه و بناحق که بر آن اجماع کردهاید‼️
@yekaye
👇ادامه 👇