یک آیه در روز
. ۱۱۰۴) 📖 مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ 📖 ترجمه 💢[آیا نمیبیند که] از چه چیزی او را آفرید؟! سوره ع
🔹نُطْفَةٍ
درباره ماده «نطف»
▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت دارد:
▫️یکی چیزی از جنس زینت، چنانکه به مروارید «النَّطَف» (جمع آن: «نَطَفة») گویند و گفته شده که این کلمه به معنای گوشواره است؛ و
▫️معنای دوم آن تَر و خیس شدن است، که به آب صاف و زلال «نُطْفة» گویند یا به شبی که تا صبح بارانی نمنم ببارد «ليلةٌ نَطوف» و به عرق «نِطَاف» گویند؛ و این معنا بتدریج کاربردهای استعاری هم پیدا کرده است چنانکه کلمه «نَطَف» را برای آلوده شدن (تلطخ) به کار بردهاند و فعل «نَطِفَ» برای دلالت بر پیدا شدن عیب و فسادی در چیزی به کار رفته است
📚معجم المقاييس اللغة، ج5، ص440
▪️اما دیگران این دومی را هم به همان اولی برمیگردانند؛ مثلا
▫️حسن جبل اصل این ماده را «قطره قطره سرازیر شدن یک مایع از ظرف خویش به نحو ترشحی که یا ناشی از سستی ظرف است ویا خود آن ظرف این را بیرون میاندازد» دانسته
📚المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۲۱۷ )
▫️یا مرحوم مصطفوی اصل این ماده را یک نحوه سیلان ضعیفی از چیزی مادی به نحو محسوس یا غیرمحسوس معرفی کرده است که آب صاف و زالال یا ترشح عرق از بدن یا ظهور یک عیب و فساد از چیزی ویا ریزش نم نم باران از ابر یا خروج منی و ... را همگی از مصادیق آن دانسته است
📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص159
▪️و او و دیگران کاربرد آن در خصوص مروارید یا گوشواره را کاربردی استعاری از باب شباهت آن به قطره آب زلالی است که در حال چکیدن است
📚همان، ص۱۵۹ ؛ كتاب العين، ج7، ص436 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص811
▪️اما از این ماده تنها کلمهای که در قرآن کریم به کار رفته است کلمه «نطفه» است که در فارسی هم به کار میبریم:
«خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ» (نحل/۴)،
«ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في قَرارٍ مَكينٍ» (مومنون/13)،
«أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى» (قیامت/37)،
«إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ» (انسان/2)،
«مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» (عبس/19).
درباره این کلمه توضیح دادهاند که این کلمه بر وزن «فُعلَة» (همانند لقمه) به معنای چیزی است که به صورت قطرهای و ترشحی از چیزی سرازیر میشود
📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص160
🔸با توجه به اینکه نطفه انسان از منی اوست، کاربرد آن در خصوص منی تقریبا به صورت اصطلاح در زبان عربی ثابت شده است و در تفاوت «نطفه» و «منی» هم توضیح دادهاند که در کلمه «نطفه» دلالتی بر «مایع اندک» بودن است و از این حیث بر آن اطلاق میشود؛ اما کلمه «منی»، چنانکه قبلا به تفصیل بحث شد (در جلسه ۳۹۵ http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-37)، مادهاش در اصل به معنای «تقدیرِ» (=اندازهگیریِ) چیزی میباشد و به «منیِ» انسان و حیوانات از این جهت «منی» میگویند که خلقت آنها از این طریق مقدر شده است
(همچنین ر.ک: الفروق في اللغة، ص307-308 ).
📿ماده «نطف» و کلمه «نطفه» جمعا ۱۲ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹فَقَدَّرَهُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قدر» دست کم در دو معنای اصلی به کار میرود:
▫️یکی بر «اندازه» و مقدار و «مبلغ» (= حد بلوغ و غایت شیء) و کنه و نهایت ظرفیتی که یک شیء دارد، دلالت میکند و به همین جهت به قضای الهی که امور را به نهایت مقدر شده برایشان میرساند، قَدَر گویند؛ و
▫️ دیگری همان معنای رایج «قدرت» (= توانایی) است که وضعیتی است که شخص توانایی و تمکن بر انجام کاری دارد.
▪️در این میان برخی معنای اول را اصل قرار داده، و بر این باورند که «قدرت» را از این جهت «قدرت» گفتهاند که شخص را به آن غایتی که میخواهد میرساند و «رجلٌ ذو قُدرةٍ: شخص قدرتمند» یعنی کسی که تواناییهایش به گونهای است که در کارهای مورد نظر، به آن حد و اندازهای که دلش میخواهد، میرسد؛
▪️اما برخی معنای دوم را اصل قرار داده و گفتهاند اصل این ماده «توانایی بر انجام یا ترک کار» است و «تقدیر» نیز دلالت بر اجرای قدرت در خارج میکند و «قَدَر» به معنای «قضاء» از این باب است که بعد از قدرت داشتن، اجرای آن کار قطعی میشود و «قَدَر» به معنای اندازه و مقدار هم اسم مصدر است و به معنای آن چیزی است که حاصل تقدیر و اظهار قدرت میباشد.
▪️«تقدیر» را به معنای ترتیب دادن کار بر اساس مقداری دانستهاند.
🔖جلسه ۱۰۲۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-60/
@yekaye
☀️۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه ۱۷، روایتی از امام باقر ع گذشت. امام ع در ادامه آن فرمودند:
سپس نسب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را وصف کرد و چگونگی آفرینش وی و آنچه را خداوند با آن به وی کرامت داده است بیان کرد و فرمود: «از چه چیزی وی را آفرید؛ [از نطفه]»؛ یعنی از طینت پیامبران «وی را آفرید؛ پس تقدیر وی را رقم زد» برای خوبی.
📚تفسير القمي، ج2، ص406؛ مختصر البصائر، ص163
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ...
ثُمَّ نَسَبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَنَسَبَ خَلْقَهُ وَ مَا أَكْرَمَهُ اللَّهُ بِهِ فَقَالَ: «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ؛ [مِنْ نُطْفَةٍ]» يَقُولُ: مِنْ طِينَةِ الْأَنْبِيَاءِ «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» لِلْخَيْرِ.
فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد.
(این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت)
@yekaye
☀️۲) از یکی از اهل سنت روایت شده است که میگفت: من بارها در مجلس امام صادق ع حاضر میشدم و به خدا سوگند مجلسی پربارتر از مجالس وی ندیدم؛
وی روزی به من فرمود: عطسه از کجا بیرون میآید؟
گفتم: از بینی.
فرمود: درست اشتباه کردی!
گفتم: فدایت شوم؛ پس از کجا بیرون میآید؟
فرمود: از تمام بدن؛ همان طور که نطفه هم از تمام بدن بیرون میآید و البته محل خروج آن، آلت است. سپس فرمود: آیا ندیدهای که وقتی انسان عطسه میکند کل بدنش به حرکت درمیآید؟!
📚الكافي، ج2، ص657
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَوَاهُ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْعَامَّةِ قَالَ:
كُنْتُ أُجَالِسُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَجْلِساً أَنْبَلَ مِنْ مَجَالِسِهِ؛ قَالَ فَقَالَ لِي ذَاتَ يَوْمٍ:
مِنْ أَيْنَ تَخْرُجُ الْعَطْسَةُ؟
فَقُلْتُ مِنَ الْأَنْفِ!
فَقَالَ لِي: أَصَبْتَ الْخَطَأَ.
فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ أَيْنَ تَخْرُجُ؟
فَقَالَ: مِنْ جَمِيعِ الْبَدَنِ كَمَا أَنَّ النُّطْفَةَ تَخْرُجُ مِنْ جَمِيعِ الْبَدَنِ وَ مَخْرَجُهَا مِنَ الْإِحْلِيلِ.
ثُمَّ قَالَ: أَ مَا رَأَيْتَ الْإِنْسَانَ إِذَا عَطَسَ نُفِضَ أَعْضَاؤُهُ ...
@yekaye
☀️۳) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
همانا نطفه وقتی در رحم قرار میگیرد خداوند عز و جل فرشتهای را میفرستد که از خاکی که قرار است در آن دفن شود برمیگیرد و آن را در نطفه ذوب میکند؛ و همواره دل او بدان مایل است تا اینکه در آن دفن شود.
📚الكافي، ج3، ص203
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَجَّالِ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي مِنْهَالٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
إِنَّ النُّطْفَةَ إِذَا وَقَعَتْ فِي الرَّحِمِ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَكاً فَأَخَذَ مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِي يُدْفَنُ فِيهَا فَمَاثَهَا فِي النُّطْفَةِ فَلَا يَزَالُ قَلْبُهُ يَحِنُّ إِلَيْهَا حَتَّى يُدْفَنَ فِيهَا.
@yekaye
☀️۴) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
همانا در بهشت درختی است به نام «مُزن»* که هنگامی که خداوند بخواهد مومنی را بیافریند قطرهای از آن میچکاند و آن قطره به هیچ سبزی یا مویهای برخورد نمیکند که مومن یا کافری از آن بخورد مگر اینکه خداوند از صلب وی مومنی را بیرون میآورد.
* پینوشت:
«مزن» در لغت به معنای ابر سفید و بارانزا است که یکبار در قرآن کریم به کار رفته و دربارهاش قبلا بحث شد؛ ر.ک: جلسه ۱۰۳۶ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-69/؛ و احتمال دارد کلمه مزن در آن آیه هم اشاره به این حقیقت ملکوتی باشد.
📚الكافي، ج2، ص14
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُسْلِمٍ الْحُلْوَانِيِّ عَنْ أَبِي إِسْمَاعِيلَ الصَّيْقَلِ الرَّازِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ فِي الْجَنَّةِ لَشَجَرَةً تُسَمَّى الْمُزْنَ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَ مُؤْمِناً أَقْطَرَ مِنْهَا قَطْرَةً فَلَا تُصِيبُ بَقْلَةً وَ لَا ثَمَرَةً أَكَلَ مِنْهَا مُؤْمِنٌ أَوْ كَافِرٌ إِلَّا أَخْرَجَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ صُلْبِهِ مُؤْمِناً.
@yekaye
☀️۵) در فرازی از یکی از خطبههای امیرالمومنین ع آمده است:
... آنچه آفريد از مادّتى نبود كه ازلى است، و نه از نمونه هايى كه ابدى است، بلكه آفريد آنچه را آفريد، و حدّ آن را بر پا داشت، و صورت داد آنچه را داد، و در نيكوترين صورتش نگاشت. هيچ چيز از فرمان او سر برنتابد، و او از طاعت چيزى سودى نيابد. علم او به مردگانى كه رفته اند همچون علم او به زندگانى است كه مانده اند، و علم او به آسمانهاى برين چون علم اوست به زمين فرودين.
اى آفريده راست اندام، و پديده نگاهدارى شده در تاريكيهاى ارحام، و در پرده هايى نهاده و هر پرده بر ديگرى فتاده. آغاز شدى از آنچه برون كشيده شد از گل و لاى، و نهاده شدى در آرامگاهى بر جاى (مومنون/۱۲-۱۳)، تا مدّتى كه دانسته است و زمانى كه قسمت شده است. در دل مادرت مى جنبيدى، نه خواندن را پاسخى توانستى گفت، و نه آوازى را توانستى شنفت. سپس از قرارگاهت بيرون كردند [و به خانه اى در آوردند] كه آن را نديده بودى، و راههايى كه سود آن را نشناخته...
📚نهجالبلاغه، خطبه۱۶۳ (ترجمه شهيدى، ص166-167)
... لَمْ يَخْلُقِ الْأَشْيَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِيَّةٍ وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِيَّةٍ بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ لَيْسَ لِشَيْءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ وَ لَا لَهُ بِطَاعَةِ شَيْءٍ انْتِفَاعٌ عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِينَ كَعِلْمِهِ بِالْأَحْيَاءِ الْبَاقِينَ وَ عِلْمُهُ بِمَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى كَعِلْمِهِ بِمَا فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى.
أَيُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِيُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِيُّ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ! بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ وَ وُضِعْتَ فِي قَرارٍ مَكِينٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّكَ جَنِيناً لَا تَحِيرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً، ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّكَ إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا ... .
@yekaye