یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
9️⃣ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»
تقابل نهادن «مَنْ يَتَوَلَّ: کسی که رویگردان میشود» در برابر «مَنْ كانَ يَرْجُوا: کسی که همواره امید دارد» نشان میدهد کسانی که از خدا و دین خدا رویگردان میشوند، به لحاظ روانشناختی انسانهای عمیقا ناامید و مأیوس هستند، زیرا اگر بارقههایی از امید هم در آنها باشد چون به خدا و زندگی جاودانه ایمان و امید ندارند، این امیدشان صرفا به اسباب دنیوی و در محدوده زندگی فانی دنیاست، که در صورتی که اندک تأملی کنند متوجه میشوند ارزش امید بستن ندارد.
📝 تقابل #دینداری_اصیل و #نهیلیسم
کسی که به خدا و زندگی جاودانه امید نداشته باشد در دنیا هیچ چیزی نمیتواند پیدا کند که ارزش امید بستن داشته باشد، زیرا همه اسباب و علل دنیوی محدودند و همیشه جواب نمیدهند و خود دنیا هم فانی است و امکان بقای همیشگی در آن نیست.
از این روست که چنین انسانهایی اگر اهل تأمل باشند به پوچگرایی میرسند و بسیاری از آنها دست به خودکشی میزنند؛
و واضح است که از مهمترین ریشههای خودکشی در افراد ناامیدی است.
از این نکته میتوان نتیجه گرفت که:
«عقايد صحيح، زير بناى الگوپذيرى [درست] در رفتار و اخلاق است. كسانى از الگوهاى صحيح بهرهمند مىشوند كه نور اميد [به خدا و جاودانگی] در دلشان روشن باشد و كسانى پشت مىكنند كه افراد مأيوس و به اصطلاح بريده هستند» (تفسير نور، ج9، ص583).
@yekaye
#ممتحنه_6
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
1️⃣1️⃣ «فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»
در تدبر ۱ وجه آوردن این جمله در پایان آیه این معرفی شد که خداوند تذکر میدهد که اگر کسی به این اسوه اقتدا نکرد و رویگردان شد خودش ضرر کرده است چرا که خداوند کاملا بینیاز و ستوده مطلق است؛ یعنی اگر کاری را از ما خواسته نیازی نداشته است و خوب بودن وی تحت الشعاع رفتارهای بد ما تغییری نمیکند که به خاطر آن مذمت شود.
این معنا بر این اساس است که «حمید» را به معنای اسم مفعول (= محمود، یعنی ستوده، کسی که مورد حمد و ستایش واقع شده) بگیریم؛ که اغلب مترجمان و مفسران همین را برگزیدهاند؛
اما چنانکه در نکات ادبی اشاره شد «حمید» میتواند به معنای اسم فاعل (حامد: ستایشگر) باشد، که در این صورت این فراز پایانی ناظر به هر دو بخش آیه میشود، یعنی میخواهد بگوید که خداوند کاملا بینیاز است و در عین حال در قبال آنهایی که به وی امید دارند و به اسوه مذکور اقتدا میکنند حامد است و با دادن پاداش نیکو از آنان تشکر میکند (مفاتيح الغيب، ج29، ص520 ).
در میان مترجمان، مرحوم آیت الله مشکینی جزء معدود مترجمانی است که نهتنها به این دو معنا توجه کرده است، بلکه عملا توجه کرده که معنای اول هم میتواند ناظر به صفات خداوند باشد هم ناظر به افعال خدا و از این رو این فراز را این گونه ترجمه کرده است: «زيرا خداوند بىنياز و ستوده صفات و ستايشگر و ستايش شده است».
@yekaye
#ممتحنه_6
۱۱۳۷) 📖عَسَی اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَديرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ 📖
ترجمه
💢چهبسا خداوند بین شما و بین آن کسانی از آنان که [با آنان] دشمنی ورزیدید دوستی برقرار کند و خداوند تواناست و خداوند بسیار آمرزنده و رحیم است.
سوره ممتحنة (۶۰) آیه ۷
۱۴۰۳/۷/۱۹
۶ ربیعالثانی ۱۴۴۶
@yekaye
#ممتحنه_7
🔹عَسَی
«عسی» کلمهای است که برای اظهار امید و آرزو بیان میشود و وقتی در مورد خداوند به کار میرود، برای تقویت حالت رجاء و امید به خداوند است و بدین معناست که نسبت به خداوند چنین امیدی میرود.
📚مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۷
@yekaye
🔹عادَيْتُمْ
درباره ماده «عدو» ذیل آیه 4 همین سوره بحث شد؛
🔖جلسه ۱۱۳۴ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-04-2/
🔹مَوَدَّةً
درباره ماده «ودد» ذیل آیه ۲ همین سوره بحث شد؛
🔖جلسه ۱۱۳۲ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-02/
🔹قَديرٌ
درباره ماده «قدر» قبلا بحث شد:
🔖جلسه ۷۸۶ http://yekaye.ir/ya-seen-36-38/
🔹غَفُورٌ
درباره ماده «غفر» و کلمه «غفور» ذیل آیه قبل بحث شد؛
🔖جلسه ۱۱۳۶ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-05/
🔹رَحيمٌ
درباره ماده «رحم» ذیل آیه ۳ همین سوره بحث شد؛
🔖جلسه ۱۱۳۳ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-03/
@yekaye
📜شأن نزول
ناظر به شأن نزول این آیه آمده است وقتی آیه «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُم ...» (ممتحنه/۴) نازل شد مومنان به خاطر خدا به دشمنی با خویشاوندان مشرک خویش روی آوردند و دشمنی و برائت خود از ایشان را آشکار نمودند و وقتی شدت و حدیت مومنین در این امر معلوم شد خداوند این آیه «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً» (ممتحنه/۶) را نازل کرد و کاری کرد که بسیاری از آنان اسلام آوردند پس با هم رفت و آمد برقرار کردند و ازدواج نمودند.
اما در برخی از کتب تفسیری در ادامه این شأن نزول چنین آمده است:
و رسول الله ص با ام حبیبه دختر ابوسفیان ازدواج کرد و وقتی خبر به ابوسفیان رسید گفت: او شیرمردی است که نمیتوان بینی او را به خاک مالید
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص443
📚الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج4، ص99 و ج۹، ص۲۹۳-۲۹۴
بسیاری از مفسران این واقعه را بدون فراز آخر (ازدواج با دختر ابوسفیان) نقل کردهاند
(مثلا مرحوم طبرسی مطلب را از قتاده نقل میکند و ظاهرا خودش هم قبول میکند؛ ر.ک: مجمع البيان، ج9، ص408 )؛
اما به نظر میرسد فراز آخر این مطلب، نه شأن نزول تاریخی این آیه، بلکه تطبیقی از جانب مفسران مذکور باشد ، و بهویژه نقل این شأن نزول از قول ابن عباس، چهبسا ساخته دستگاه بنیامیه بوده که وجهه مثبتی برای ابوسفیان بسازد
زیرا به لحاظ تاریخی واضح است که ام حبیبه کسی بود که به خاطر آزار اهل مکه، از جمله خود ابوسفیان، همراه با همسرش و عدهای دیگر به حبشه هجرت کردند؛ و بعد از درگذشت همسرش چون کسی را نداشت پیامبر با او ازدواج کرد، یعنی در فضای امتداد دشمنی پیامبر ص با ابوسفیان بود که این ازدواج رخ داد نه در فضای برقراری مودت بین آنها؛
و این دشمنی بقدری شدید بود که وقتی در جریان تجدید صلح حدیبیه، ابوسفیان که هنوز مشرک بود به مدینه آمد وقتی نزد دخترش ام حبیبه رفت، او پدرش را مشرک و ناپاک خواند و اجازه نداد که وی بر جای رسول خدا(ص) بنشیند و رسول الله ص هم حاضر به گفتگو با وی نشد
📚سيرة ابن هشام، ج2، ص396
در حالی که در ابتدای شأن نزول میگوید به خاطر اسلام آوردن باب رفت و آمد و نکاح باز شد؛ که این ناظر به ازدواجهایی است که بعد از فتح مکه رخ داد.
🔸چیزی که این احتمال (ساخته دستگاه بنیامیه بودن این فراز پایانی) را تقویت میکند این است که در منابع اهل سنت از قول ابوهریره و دیگران روایت شده است که اصلا این آیه در شأن ابوسفیان نازل شد چون او اولین کسی است که برای اقامه دین خدا با مرتدان جنگید!!! (الدر المنثور، ج6، ص205 ).
💢اینکه این چنین شأن نزولی به لحاظ تاریخی نادرست است مورد اذعان برخی از مفسران بزرگ اهل سنت (مانند ابن عطیه، و به تبع وی، ابوحیان) هم بوده است و ایشان تصریح میکند که اینکه این احادیث را از قول ابن عباس آوردهاند نیز جای تعجب دارد زیرا او بخوبی میدانسته که این ازدواج سالها قبل از فتح مکه رخ داده است
📚البحر المحيط، ج10، ص156
@yekaye
#ممتحنه_7