یک آیه در روز
797) 🌺 وَ یقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ 🌺 💐ترجمه و میگویند این وعده کی خوا
.
3⃣ «وَ یقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ»
اینکه «میگویند این وعده کی خواهد بود»، نشان میدهد برداشت کافران از مساله معاد، یک واقعهای در آینده زمان است؛
در حالی که حقیقت قیامت تمام زندگی انسان را در برگرفته و جهنم همین الان بر کافران احاطه دارد:
🔖إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين؛ توبه/49 و عنکبوت/54
@Yekaye
یک آیه در روز
797) 🌺 وَ یقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ 🌺 💐ترجمه و میگویند این وعده کی خوا
.
4⃣ «وَ یقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ»
این کافران نگفتند «اگر راست میگویید» بلکه گفتند «اگر واقعا راستگو بودهاید»❗️
چرا؟
🍃الف. میخواهند به مردم القا کنند که پیامبران و مومنان دروغگویند❗️
💠نکته #جامعهشناختی
تهمت دروغگو بودن به مومنان و پیامبران، از مهمترین حربههایی است که کافران در پیش گرفتهاند؛
اما استدلال آنها برای این تهمت جالب است: اینکه وعده آنان هنوز محقق نشده، پس آنها دروغگویند‼️
و جالب اینجاست که اتفاقا آنها نگفته بودند که این وعده همین امروز و فردا محقق میشود، که محقق نشدنش دلیل بر دروغگوییِ آنان باشد❗️
💠ثمره #اخلاقی (بویژه برای کاربران #شبکههای_اجتماعی❗️)
در برابر شایعات و تهمتهایی که کفرپیشگان میزنند بسیار باید مراقب بود که مبادا ما هم بدون تحقیق آن تهمتها را باور و تکرار کنیم❗️
🍃ب. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
797) 🌺 وَ یقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ 🌺 💐ترجمه و میگویند این وعده کی خوا
.
5⃣ «مَتى هذَا الْوَعْدُ»
معيّن نبودن زمان امرى، دليل بر واقع نشدن آن نيست.
📚 (تفسير نور، ج9، ص546)
@Yekaye
798) 🌺 ما یَنْظُرُونَ إِلاَّ صَیحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ 🌺
💐ترجمه
جز فریادی واحد را چشم به راه نیستند [انتظار نکشند / مهلت داده نشوند] که آنان را فراگیرد، در حالی که با یکدیگر در حال نزاعاند!
سوره یس (36) آیه49
1397/4/25
2 ذیالقعده 1439
@Yekaye
🔹 ینْظُرُونَ
⬛️ قبلا بیان شد که ماده «نظر» در اصل دلالت دارد بر تأمل کردن و نگریستن در چیزی و سپس به نحو استعاری در معانی دیگر نیز توسعه داده شده است، از جمله در معنای مهلت دادن.
⬛️ برخی توضیح دادهاند که «نظر» به معنای برگرداندن (تقلیب) بصر (= چشم) ویا بصیرت به منظور ادراک و دیدن چیزی است و لذا گاه به معنای تامل کردن به کار میرود؛
⬛️ و این کلمه در نزد عامه عموما در مورد بصر (دیدن با چشم)، و در نزد خواص غالبا در مورد «بصیرت» به کار میرود.
◻️ در واقع، نظر ادراکی است که با اقبالی از جانب دیده ویا با فکر حاصل میشود:
▫️نظر با چشم، اقبال با دیدگان و گرداندن حدقه چشم به سوی شیء مورد نظر است؛
▫️و نظر با فکر، اقبال ذهن به جانب امری است که مورد تامل قرار گرفته و
◻️ نظر کردن سلطان در کار رعیت، اقبال به جانب ایشان با حُسن سیاست است و «نظیر» هم به معنای «مثل و مانند» است گویی دو چیز که نظیر همدیگرند در کار هم نظر میکنند ویا در کارشان یکسان نظر شده است؛ و تفاوت «نظر» با تأمل در این است که تأمل، نظری است که امید میرود به معرفت آن چیزی که در آن نظر شده، برسد و غالبا نیازمند زمان است.
⬜️با این اوصاف معنای مهلت دادن در کلمه «انظار» ناشی از این است که گویی میخواهند در کار شخصی که به او مهلت میدهند تاملی کنند و «أَنْظِرْنی» یعنی در وضعیت من تاملی فرما.
⬛️همچنین کاربرد کلمه «ناظر» در معنای «منتظر» کاربرد بسیار رایجی است و در زبان فارسی نیز گاهی کلمه «ببینم» را به معنای «چشم به راه هستم» و «منتظر میمانم» به کار میرود؛
چنانکه در قرآن کریم همین تعبیر «ناظرة» مشخصا در معنای «منتظر بودن» به کار رفته است و میتوان آن را به «ببینم» (به همین معنای منتظر میمانم) ترجمه کرد: «وَ إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیهِمْ بِهَدِیةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ یرْجِعُ الْمُرْسَلُون؛ [ملکه سبأ گفت: ] و من هدیهای برای آنها می فرستم تا ببینم [منتظر بمانم] که فرستادگان را با چه چیزی برمیگرداند.» (نمل/۳۵)
🔖جلسه 743 http://yekaye.ir/al-fater-35-43/
@Yekaye
🔹 صَيْحَةً
⬛️ بیان شد که ماده «صیح» در اصل به معنای صدای بلند و بلند کردن صدا (فریاد کشیدن) است و اگرچه به هر فریاد بلندی اطلاق میشود (ٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِم؛ منافقون/۴) اما در قرآن غالبا به عنوان یکی از عذابهایی که موجب هلاکت قومی گردیده، مطرح شده؛ و به نفخ صور نیز «صیحه» اطلاق شده است (إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَميعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ، یس/۵۳؛ يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ، ق/۴۲)
⬜️ تفاوت دیگر «صیحه» با «صوت» (= صدا) در این است که صوت کلمه عامی است برای همه صداها (از موجود زنده تولید شود یا از در و دیوار و …) به کار میرود: اما «صیحه» فقط به صدایی که از موجود زنده (جانوران، به معنای اعم از انسان) درآید گفته میشود؛
⬛️ و البته تفاوت «صیحه» با «نداء» هم در این است که «نداء» صدای بلند معنیدار است؛ اما «صیحه» بر صدای بلند بیمعنا هم گفته میشود (یعنی در آن ضرورتاً از کلمات معنیدار استفاده نمیشود؛ یعنی ندا میتواند صیحه باشد اما هر صیحهای لزوما ندا نیست.) و با این اوصاف، شاید کلمه «فریاد» در زبان فارسی، بهترین معادل «صیحة» باشد.
🔖جلسه 776 http://yekaye.ir/ya-seen-36-29/
@Yekaye
🔹 یخِصِّمُونَ
⬛️ ماده «خصم» در دو معنای اصلی به کار رفته است: یکی نزاع و درگیری که کلمه «خَصْم» در این معناست؛ و دیگری، کناره ظرف و لباس که کلمه «خُصْم» در این معناست؛ و چهبسا بتوان این دو را به هم برگرداند بدین بیان که دو نفر که «خصم» همدیگرند به «خُصم» همدیگر درمیآویند
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص284؛ معجم المقاييس اللغة، ج2، ص187)
⬜️ کلمه «خَصْم» (= دشمن) برای مفرد، و جمع (وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ؛ ص/21) به کار میرود و البته گاه به صورت تثنیه درمیآید (هذانِ خَصْمان؛ حج/19)
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص285)،
و نیز برای مذکر و مونث به کار میرود و جمعالجمع آن کلمه «خُصوم» میباشد.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص187)
⬛️ در تفاوت «معاداة» (عداوت، دشمنی) با «مخاصمه» (خصومت، نزاع) گفتهاند که معادات مربوط به دل است اما مخاصمه مربوط به مقام سخن و ظاهر است و از این رو ممکن است معادات باشد اما مخاصمه نباشد و بالعکس
📚 (الفروق في اللغة، ص124).
⬜️ «خِصام» (وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبينٍ؛ زخرف/18) مصدر باب مفاعله (مخاصمه/خصام) است
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص285)
و البته اینکه گاه به عنوان جمعِ «خَصم» هم به کار میرود چنانکه در آیه «وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ» (بقره/204) هر دو احتمال مطرح شده است.
📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص72)
◼️ وقتی نزاع و درگیری از جانب طرفین مد نظر باشد از باب تفاعل استفاده میشود (إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ؛ ص/64) و وقتی به باب افتعال میرود (هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا في رَبِّهِمْ؛ حج/19؛ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ؛ زمر/31) نیز به معنای آن است که برخی با برخی دیگر درگیر شدند
◻️«خَصِيمُ» به شخصی که زیاد درگیر میشود (الكثير المخاصمة) گویند «هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ» (نحل/4)،
و «خَصِم» کسی که کارش صرفاً مخاصمه باشد (بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ؛ زخرف/58).
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص285)
🔲 کلمه «یَخِصِّمُونَ» هم در اصل یختصمون بوده که حرف تا به خاطر قریب المخرج بودن به حرف صاد تبدیل و در آن ادغام شده است؛ و چون مشدد گردیده قبل آن فتحه یا کسره (بنا بر اختلاف قرائات) اضافه شده است.
📖 اختلاف قرائت
کلمه «یخصمون» در قرائات سبع به هر دو صورت «یَخِصِّمُونَ» و «یَخَصِّمُونَ» قرائت شده که در هر دو صورت حرف تا در صاد ادغام شده؛ و در حالت اول چون ابتدا به ساکن ممکن نبوده حرف «خ» کسره گرفته؛ و در حالت دوم، حرکت حرف «ت» به ماقبل آن (خ) منتقل شده است.
در روایت قالون از نافع (قاری اهل مدینه) به صورت «خ» ساکن هم نقل شده است! و در قرائت اُبَیّ به صورت ادغام نشده (یختصمون» قرائت شده است.
همچنین در قرائت حمزه (از قراء کوفه) به صورت «یَخْصِمون» (یعنی بدون تشدید) آمده است.
📚(مجمع البیان، ج8، ص665 ؛ البحر المحيط، ج9، ص73 )
@Yekaye
☀️1) از رسول الله ص روایت شده است:
همانا آن ساعت برپا میشود در حالی که دو نفر لباسی را پهن کردهاند اما فرصت نمیکنند که آن را بخرند و بفروشند و یا حتی آن را بپیچند؛
و قطعا آن ساعت برپا میشود در حالی که شخص حوضش را گِلاندود کرده [تا منفذهایش بسته شود و آبش هدر نرود] اما چیزی در آن نمی ماند؛
و قطعا آن ساعت برپا میشود در حالی که شخص سراغ شیری که دوشیده میرود اما فرصت نمی کند آن را بخورد؛
و قطعا که آن ساعت برپا میشود در حالی که شخص لقمه را به سوی دهانش می برد اما فرصت نمی کند آن را بخورد!
📚الدر المنثور، ج5، ص265؛ مجمع البيان، ج8، ص668
و أخرج سعيد ابن منصور و البخاري و مسلم و ابن المنذر و أبو الشيخ عن أبى هريرة رضى الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم:
لتقومن الساعة و قد نشر الرجلان ثوبهما بينهما فلا يتبايعانه و لا يطويانه و لتقومن الساعة و هو يليط حوضه فلا يبقى فيه و لتقومن الساعة و قد انصرف الرجل بلبن لقحته فلا يطعمه و لتقومن الساعة و قد رفع أكلته إلى فمه فلا يطعمه
@Yekaye