eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
831 ) أَ وَ لَیسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی
. 7⃣ «هُوَ الْخَلاَّقُ» «خلّاق» صیغه مبالغه است؛ یعنی «بسیار آفریننده». «خالق» بودن خداوند امری است آشکار که در قرآن کریم هم بارها با همین تعبیر «خالق» از او یاد شده است. اما مقصود از «خلاق» بودنِ او چیست؟ 🍃الف. اینکه آفرینش در پی آفرینش دیگر انجام می‌دهد 📚(مجمع‌البیان، ج8، ص689) 🍃ب. شاید اشاره باشد به این مطلب عمیق معرفتی که او هر لحظه در حال آفرینش است و هر موجودی نه‌تنها در آفرینش ابتدایی‌اش بلکه هر لحظه برای تداوم یافتن وجودش محتاج خلق و افاضه وجود از جانب اوست (اگر نازی کند در هم فرو ریزند قالبها) 🍃ج. شاید چون در مقام پاسخ به شبهه منکران معاد است، آفریننده بودن خدا را با صیغه مبالغه بیان کرد که به نحو واضحتری سخن آنان رد شود، بویژه اینکه با تعبیر حصر آورد (وقتی «الـ» بر روی خبر بیاید دلالت بر حصر دارد). یعنی شاید می‌خواهد اشاره کند که اگرچه انسانها می‌توانند خالق باشند و چیزی بیافرینند (البته به اذن خدا، چنانکه از قول حضرت عیسی ع نقل کرد «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّين» آل‌عمران/49)، اما «خلاق» بودن تنها وصف خداوند است؛ و شما که به خاطر «خدا را مانند انسان قلمداد کردن» منکر معاد شده‌اید، بسیار در خطایید! 🍃د. ... @Yekaye
یک آیه در روز
831 ) أَ وَ لَیسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی
. 8⃣ «هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ» خداوند نه فقط خالق است، بلکه خلاق است: پس هرچه بخواهد می‌تواند بیافریند؛ اما در عین حال علیم است، یعنی اگر آفرینش انجام می‌دهد از روی علم و آگاهی و با حساب و کتاب است، و می‌داند که چه می‌کند و چرا چنین می‌کند. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگامی که چیزی را اراده کند، صرفاً این است که به او ‌گوید بشو، پس [بی‌درنگ، موجود] بشود. سوره یس (36) آیه 82 1397/7/7 19 محرم 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹أَمْرُهُ قبلا بیان شد که درباره اینکه ماده «أمر» در اصل به چه معناست، بین اهل لغت اختلاف است: ▪️برخی بر این باورند که این ماده در پنج معنای اصلی مستقلا به کار رفته است: «شأن و حال» (که جمعش «امور» است و در فارسی هم کاربرد دارد)، «دستور» (ضد «نهی»)، که «إمارة» (حکمرانی) و «أمیر» را هم از همین باب دانسته‌اند؛ «رویش» (نماء) و «برکت»، که به صورت «أمَر» تلفظ می‌شود، و «إمرأة» از همین باب است و از این جهت به زن «إمرأة» گفته‌اند که بر همسرش مبارک است، و «أَمِرَ الشَّئُ» هم به معنای «زیاد شد» (كَثُرَ) می‌باشد؛ علامت و محل قرار (أماره)؛ و «چیز عجیب» (إمر؛ کهف/۷۱) ▪️برخی با توجه به اینکه دو جمع «أُمُور» و « أَوَامِر» داریم، دو معنای اول را به عنوان معانی اصلی برای این ماده دانسته‌اند؛ ▪️و برخی هم سعی کرده‌اند همه اینها را به یک معنا برگردانند؛ و اغلب معنای «دستور» را اصل قرار داده‌ و توضیح داده‌اند که اصل معنای این ماده «طلب کردن ویا مکلف ساختن» است همراه با استعلاء (برتری جویی) است و سپس به هر چیزی که مطلوب و مورد توجه دستوردهنده یا خود شخص، به طور صریح یا غیر صریح قرار بگیرد، اطلاق شده است؛ و با بهره‌مندی از دو مولفه «طلب» و «استعلا» است که این ماده در معانی گفته شده، با کلمات مشابه خود متفاوت می‌شود: «امارة» از این جهت «علامت» است که انسان را به مطلوبی می‌رساند؛ و معنای «شأن» هم آن مطلب و کاری است که «باید» انجام و واقع شود و یا سزاوار است که در مورد آن دستوری صادر شود، و در واقع یک لفظ عامی است که شامل جمیع سخنان و افعال می‌شود، و اینکه برای زیاد شدن تعداد یک گروه تعبیر «أَمِرَ القومُ» به کار می‌رود بدین جهت است که آنان نیازمند امیری می‌شوند که آنان را مدیریت کند؛ و «إمر» به معنای امر مُنکَر و عجیب هم از باب این تعبیر است که مطلب فاسدی است که نیازمند آن است که به ترک آن «دستور» داده شود. ▪️همچنین به نظر می‌رسد که این کلمه کاربرد خاص قرآنی هم دارد و در لسان قرآن کریم، «امر»‌ به معنای واقعیت و عالَمی برتر از عالم محسوس و مادی به کار رفته، که ان‌شاءالله به مناسبتی دیگر سراغ این معنا خواهیم رفت. 🔖جلسه 652 http://yekaye.ir/al-kahf-18-71/ @Yekaye
🔹«أَرادَ» ▪️اصل ماده «رود» حاوی نوعی معنای رفت و برگشت است، و «اراد» به معنای «خواستن» است که به معنای «مشیت» بسیار نزدیک است و در بسیاری از موارد در کلام عرب، این دو به جای هم به کار می‌رود، تا حدی که برخی فعل «شاء: خواست» را به همان معنای «أراد: اراده کرد» دانسته‌اند؛ اما به نظر می‌رسد تفاوتی هم با هم دارند. ▪️درباره کلمه «مشیت» و ماده «شاء» قبلا توضیح داده شد و بیان شد که برخی در تفاوت این دو گفته‌اند «مشیت» هم در جایی به کار می‌رود که بین خواستن و انجام کار فاصله‌ای نباشد؛ اما «اراده» اعم از این است و برخی گفته‌اند که مشیت در مورد خدا جایی است که ایجاد کردن در کار باشد و در مورد انسان جایی که وصول به چیزی؛ اما وقتی کلمه اراده به کار می‌رود لزوما مراد در پی نخواهد آمد؛ و در احادیث هم اراده خدا قابل عوض شدن دانسته شده که بحثی تحت عنوان «بداء» در معارف اهل بیت مطرح گردیده؛ اما «مشیت» را غالبا قطعی و غیر قابل تغییر معرفی کرده‌اند. 🔖جلسه 323 http://yekaye.ir/al-hajj-22-18/ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) صفوان بن یحیی می‌گوید: به امام رضا ع عرض کردم که برایم درباره اراده خدا و تفاوت آن با اراده مخلوق توضیح دهید. فرمودند: اراده از جانب مخلوق، امری درونی است و [مقدمه] آن چیزی است که بعد از آن به عنوان فعل از شخص صادر می‌شود؛ اما اراده از جانب خداوند عز و جل همان احداث و ایجاد کردنش است، نه چیزی غیر از آن، زیرا که [در مورد خداوند] نه رویه‌ [در ذهن گذراندن] ای در کار است و نه اهتمام ورزیدنی و نه اندیشیدنی؛ و همه این اوصاف در مورد او منتفی است و اینها از اوصاف مخلوقات است؛ پس اراده خداوند همان فعل است نه چیزی غیر از آن؛ «می‌گوید:‌ بشو، پس [بی‌درنگ، موجود] بشود.» بدون لفظی و نه سخن گفتن با زبانی و نه در ذهن آوردنی و نه اندیشیدنی؛ و آن هیچ گونه کیفیتی ندارد همان گونه که خود او بدون کیفیت است. 📚التوحيد (للصدوق)، ص147؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص119 حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِرَادَةِ مِنَ اللَّهِ وَ مِنَ الْمَخْلُوقِ. قَالَ فَقَالَ الْإِرَادَةُ مِنَ الْمَخْلُوقِ الضَّمِيرُ وَ مَا يَبْدُو لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ الْفِعْلِ؛ وَ أَمَّا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِرَادَتُهُ إِحْدَاثُهُ لَا غَيْرُ ذَلِكَ لِأَنَّهُ لَا يُرَوِّي وَ لَا يَهُمُّ وَ لَا يَتَفَكَّرُ وَ هَذِهِ الصِّفَاتُ مَنْفِيَّةٌ عَنْهُ وَ هِيَ مِنْ صِفَاتِ الْخَلْقِ؛ فَإِرَادَةُ اللَّهِ هِيَ الْفِعْلُ لَا غَيْرُ ذَلِكَ؛ «يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» بِلَا لَفْظٍ وَ لَا نُطْقٍ بِلِسَانٍ وَ لَا هِمَّةٍ وَ لَا تَفَكُّرٍ وَ لَا كَيْفَ لِذَلِكَ كَمَا أَنَّهُ بِلَا كَيْف. @Yekaye
☀️2) مامون عالمان بلاد مختلف را برای مناظره با امام رضا ع جمع کرد؛ یکی از آنان که فرد واقعا عمیقی بود عمران صابی است که گفتگوهای امام ع با او حاوی معارف بسیار عمیق توحیدی است. در فرازی از این گفتگو امام ع فرمود: «این سخن خداوند عز و جل که «بشو، پس بشود»، «بشو» ، صُنع [= ساختن، ایجاد کردن] است؛ و «بشود» ، مصنوع [= آن چیزی که ساخته و ایجاد شده] است. 📚التوحيد (للصدوق)، ص436 حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ الْفَقِيهُ الْقُمِّيُّ ثُمَّ الْإِيلَاقِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ صَدَقَةَ الْقُمِّيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْأَنْصَارِيُّ الْكَجِّيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ الْحَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيَّ ثُمَّ الْهَاشِمِيَّ يَقُولُ لَمَّا قَدِمَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع إِلَى الْمَأْمُونِ أَمَرَ الْفَضْلَ بْنَ سَهْلٍ أَنْ يَجْمَعَ لَهُ أَصْحَابَ الْمَقَالاتِ ... ... قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «كُنْ فَيَكُونُ» وَ كُنْ مِنْهُ صُنْعٌ وَ مَا يَكُونُ بِهِ الْمَصْنُوعُ ... @Yekaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است که یکبار امیرالمومنین ع بر منبر کوفه خطبه می‌خواند که فردی از پای منبر برخاست و گفت: یا امیرالمومنین! پروردگارت را برای ما توصیف کن تا محبت و معرفت ما به او فزونی یابد! امیرالمومنین ع غضبناک شد و دستور داد مردم جمع شوند و در حالی که چهره‌اش برافروخته بود فرمود: حمد خدایی را که نه، ندادن، بر او بیفزاید؛ و نه، دادن، او را گدا کند؛ که هر بخشنده‌ای غیر از او [دارایی‌اش با بخشیدن] در حال کاسته شدن است؛ همان خدایی که پر است از اعطای نعمتهای پرفایده و جوایز افزون؛ و با جود و عطای خویش معیشت مخلوقات را ضمانت کرده و راه طلب را برای مشتاقان به خویش واضح فرموده؛ پس این گونه نیست که در موردی که از او درخواست شود بخشنده‌تر باشد در مقایسه با جایی که از او درخواست نکنند؛ و هر چه روزگار بگذرد نیز تغییری در کار و بار او پدید نیاید؛ و اگر آنچه در معدن‌های درون کوه‌ها ذخیره شده و یا با لبخند صدفهای دریا نمایان می‌شود، از گنجهای نقره گرفته تا شمش‌های طلا و مرواریدهای روی هم انباشته، همه را به برخی از بندگانش بدهد، در جود و عطای او به چشم نمی‌آید و از دارایی او ذره‌ای کم نمی‌شود؛ و نزد او از چنان ذخیره‌هایی از این زیادت‌ها هست که هر قدر هم که از او درخواست کنند اندکی کم نگردد؛ و از کثرتش چنان درخواستی بر خاطر کسی نگذرد؛ چرا که او بخشنده‌ای است که بخششها اندکی از او نکاهد؛ و اصرار اصرارکنندگان او را به زحمت نیندازد «و همانا امر او، هنگامی که چیزی را اراده کند، صرفاً این است که به او ‌گوید بشو، پس [بی‌درنگ، موجود] بشود.» (یس/92) ... 📚التوحيد (للصدوق)، ص48-49 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ مِهْرَانَ الْكُوفِيُّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ إِسْحَاقَ الْجُهَنِيِّ عَنْ فَرَجِ بْنِ فَرْوَةَ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَخْطُبُ عَلَى الْمِنْبَرِ بِالْكُوفَةِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْ لَنَا رَبَّكَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِنَزْدَادَ لَهُ حُبّاً وَ بِهِ مَعْرِفَةً فَغَضِبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ نَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَاجْتَمَعَ النَّاسُ حَتَّى غَصَّ الْمَسْجِدُ بِأَهْلِهِ ثُمَّ قَامَ مُتَغَيِّرَ اللَّوْنِ فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَفِرُهُ [لَا يُغَيِّرُهُ] الْمَنْعُ وَ لَا يُكْدِيهِ الْإِعْطَاءُ إِذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقِصٌ سِوَاهُ الْمَلِيءِ بِفَوَائِدِ النِّعَمِ وَ عَوَائِدِ الْمَزِيدِ وَ بِجُودِهِ ضَمِنَ عِيَالَةَ الْخَلْقِ فَأَنْهَجَ سَبِيلَ الطَّلَبِ لِلرَّاغِبِينَ إِلَيْهِ فَلَيْسَ بِمَا سُئِلَ أَجْوَدَ مِنْهُ بِمَا لَمْ يُسْأَلْ وَ مَا اخْتَلَفَ عَلَيْهِ دَهْرٌ فَيَخْتَلِفَ مِنْهُ الْحَالُ وَ لَوْ وَهَبَ مَا تَنَفَّسَتْ عَنْهُ مَعَادِنُ الْجِبَالِ وَ ضَحِكَتْ عَنْهُ أَصْدَافُ الْبِحَارِ مِنْ فِلَذِ اللُّجَيْنِ وَ سَبَائِكِ الْعِقْيَانِ وَ نَضَائِدِ الْمَرْجَانِ لِبَعْضِ عَبِيدِهِ لَمَا أَثَّرَ ذَلِكَ فِي وُجُودِهِ وَ لَا أَنْفَدَ سَعَةَ مَا عِنْدَهُ وَ لَكَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَخَائِرِ الْإِفْضَالِ مَا لَا يَنْفَدُهُ مَطَالِبُ السُّؤَّالِ وَ لَا يَخْطُرُ لِكَثْرَتِهِ عَلَى بَالٍ لِأَنَّهُ الْجَوَادُ الَّذِي لَا تَنْقُصُهُ الْمَوَاهِبُ وَ لَا يُنْحِلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ وَ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون ... @Yekaye