🔹ضَحِكَتْ
درباره اینکه اصل ماده «ضحک» چیست
▪️برخی اصل آن را به معنای انکشاف و آشکار شدن دانستهاند چنانکه «الضَّحُوك» به معنای راه آشکار و و اضح است و بر این باورند که خندیدن را «ضحک» گویند یا از این باب که وجه خندان حالت گشودگی و انبساط مییابد و یا از این باب که در خنده سفیدیِ دندانهای انسان نمایان میشود [فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها؛ نمل/19]، چنانکه به دندانهای جلو که هنگام خنده نمایان میشود «الضَّاحكة» گویند.
📚 (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص393-394)
▫️اما برخی اصل این ماده را اثری که انبساط شدید در ظاهر شخص نمایان میشود دانستهاند (مانند خنده) چنانکه اثری که انقباض شدید در آدمی پیدا میشود را «بکاء: گریه» گویند.
📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج7، ص13)
▫️و برخی بین این دو جمع کرده، گفتهاند که «ضحک» گشادگی وجه و آشکار شدن دندانهاست که در اثر شادی درونی رخ می دهد.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص501)
▪️این ماده وقتی به باب افعال می رود متعدی می شود به معنای «خنداندن»: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى» (نجم/43)
▪️از آنجا که هنگام مسخره کردن کسی، به او میخندند، کلمه «ضحک» به نحو استعاری برای مسخره کردن هم به کار میرود: «فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ» (زخرف/47) «إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ» (مطففین/29) و گاه این کلمه برای مطلق شادی و سرور به کار میرود «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» (عبس/39)
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص501)
▪️در این آیه، هم از مفسران رده تابعین (مانند مجاهد)، و هم از ائمه شیعه ع، روایت شده که «ضحکت» به معنای «حاضت» (حیض شد) است.
📚(مجمع البيان، ج5، ص273)
و از قدمای اهل لغت نیز این معنا برای کلمه «ضحک» نقل شده است
📚(كتاب العين، ج3، ص58)
⛔️اما برخی مانند فراء اصل اینکه این ماده در چنین معنایی به کار رفته باشد، انکار کرده اند
📚(معانى القرآن، ج2، ص22)
و بر همین اساس، برخی گفتهاند اینجا «ضحک» به معنای تعجب است و سخن آنان، نه از باب بیان معنای لغت، بلکه از باب بیان حال اوست؛ یعنی این مفسران خواستهاند بگویند او تعجب کرد که چگونه در سن پیری بچهدار خواهد شد؛ و همان دم حیض شد؛ و میدانیم زنی باردار میشود که هنوز عادت ماهیانه داشته باشد
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص502)
⭕️اما حق این است که آن طور که سایر اهل لغت گفتهاند ماده «ضحک» در خصوص «حیض شدن» هم به کار رفته، چنانکه در اشعار عرب آمده است «و ضحك الأرانب فوق الصفا / كمثل دم الجوف يوم اللقا» و واضح است که اینجا به معنای «خرگوشها حیض شدند» به کار رفته است.
📚(مجمع البيان، ج5، ص273 )
📿ماده «ضحک» و مشتقات آن جمعا 10 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖اختلاف قرائت
🔹يَعْقُوب
▪️- در اغلب قرائات [قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) و برخی قرائات کوفه (کسائی و روایت شعبه از عاصم) و یعقوب (از قراء عشره) و مطوعی] این کلمه به صورت مرفوع (یعقوبُ) قرائت شده است،
که درباره وجه نحوی آن گفتهاند:
🔹یعقوب مبتداست و «من وراء ...» خبر آن است که متعلق به محذوفی است نظیر: کائنٌ یا موجودٌ یا مولودٌ... (و نحاس گفته این جمله حال است برای «بشرناها»).
البته احتمالات دیگری برای تحلیل نحوی این حالت نیز مطرح شده که اغلب با مناقشاتی همراه بوده است، از جمله:
🔸الف. یعقوب ظرف است (بر اساس مبنای کسانی که مرفوع بودن ظرف را قبول دارند.)
🔸ب. چون حرف جر برداشته شده، مجرور بودنش هم برداشته شده و گویی میفرماید «و استقرّ لها من وراء إسحاق يعقوبُ: و برایش در پی اسحاق، یعقوب مستقر گردید».
🔸ج. مرفوع است از باب قطع (یعنی میخواهد نشان دهد مطلب قبلی قطع شده و مطلب جدیدی بیان شده است: یعنی «و من وراء إسحاق يحدث يعقوب: و در پی اسحاق، یعقوب پدید میآید»)
🔸د. فاعل است برای فعل مقدر (مثلا چنین بوده «و يحدث من وراء إسحاق يعقوب: و در پی اسحاق، یعقوب پدید میآید») که در این صورت نیز، مطلب جدیدی است و ربطی به بشارت مذکور نخواهد داشت.
▪️- اما در قرائت اهل شام (ابن عامر) و برخی قرائات اهل کوفه (قرائت حمزه و روایت حفص از قرائت عاصم) این کلمه، منصوب (یعقوبَ ) قرائت شده است
که در تحلیل نحوی آن گفتهاند
🔹«یعقوب» متعلق به فعل محذوفی است همانند «وهبنا» که فعل بشرنا به آن دلالت میکند؛ یعنی در اصل چنین بوده: فبشرناها باسحاق و وهبنا من وراء اسحاق، یعقوبَ.
🔸البته برخی آن را منصوب به نزع خافض دانستهاند؛ یعنی یا در اصل این گونه بوده: بشرناها بإسحاق و .. بیعقوب؛ و یا اساساً در جای جار و مجرور نشسته است؛ که برخی بر این وجه اشکالاتی گرفته و آن را درست ندانستهاند.
📚مجمع البيان، ج5، ص267 و 269 ؛ البحر المحيط، ج6، ص183 ؛ معجم القرائات، ج4، ص98-102
@Yekaye
☀️1) ابوبصیر و دیگران از امام باقر ع ویا امام صادق روایت کردهاند:
هنگامی که فرشتگان برای به هلاکت رساندن قوم لوط آمدند [به حضرت ابراهیم ع گفتند] «همانا ما هلاک کننده اهل این دیار هستیم» ساره از کمیِ تعداد آنان و کثرت اهل آن دیار تعجب کرد و گفت: چه کسی حریف قوم لوط میشود؟!
«پس او را به اسحاق مژده دادند، و پشت سر اسحاق، یعقوب.» پس خندید و «به صورتش زد و گفت: آیا عجوزی نازا [بچه بزاید]؟» (ذاریات/29) و وی در آن روز نود ساله بود و حضرت ابراهیم ع صد و بیست ساله!
📚علل الشرائع، ج2، ص551
أبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ:
إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَمَّا جَاءَتْ فِي هَلَاكِ قَوْمِ لُوطٍ قالُوا «إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ» قَالَتْ سَارَةُ: عَجِبْتُ مِنْ قِلَّتِهِمْ وَ كَثْرَةِ أَهْلِ الْقَرْيَةِ فَقَالَتْ: وَ مَنْ يُطِيقُ قَوْمَ لُوطٍ؟ «فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» فضحكت «[فَصَكَّتْ] وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ» وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ ابْنَةُ تِسْعِينَ سَنَةً وَ إِبْرَاهِيمُ يَوْمَئِذٍ ابْنُ عِشْرِينَ وَ مِائَةِ سَنَة.
@Yekaye
☀️2) در بحث از آیه 69 حدیثی از امام باقر ع گذشت.
https://eitaa.com/yekaye/3762
در ادامه اش آمده است:
«و زنش ایستاده بود» امام باقر ع فرمود همانا منظور ساره بود که ایستاده بود «پس او را به اسحاق مژده دادند، و پشت سر اسحاق، یعقوب.» «پس خندید» یعنی از سخن آنان تعجب کرد – و در روایتی از امام صادق ع آمده است که «ضحکت» یعنی حایض شد* - ؛ پس، از سخن آنان تعجب کرد «و گفت: وای بر من! آیا فرزندی بزایم در حالی که من پیرزنی نازا هستم و این همسرم هم پیرمردی است؟! همانا این چیز عجیبی است.»
📚تفسير العياشي، ج2، ص152 و ص247؛ علل الشرائع، ج2، ص550
«وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ إِنَّمَا عَنَوْا سَارَةَ قَائِمَةً «فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» «فَضَحِكَتْ» يَعْنِي فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ. - وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فَضَحِكَتْ قَالَ حَاضَتْ - فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ «وَ قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ»
✳️*پینوشت
روایت امام صادق ع که اشاره شده است، میتواند ادامه حدیث1 باشد که در بحث از آیه قبل گذشت و یا روایتی که در معاني الأخبار، ص224 ویا در مجمع البيان، ج5، ص274 از امام صادق ع نقل شده است. چنانکه واضح است در روایات هر دو معنا برای «ضحکت» ذکر شده است و چنانکه بارها بیان شد از باب استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست که هر دو مد نظر بوده باشد.
@Yekaye
☀️3) سلیم بن قیس گفتگویی را روایت میکند که محمد بن ابیبکر برای او برخی از کرامات امیرالمومنین ع را بازگو میکرد.
در فرازی از این گفتگو، سلیم از محمد بن ابیبکر میپرسد که مگر غیر از پیامبران هم کسی میتواند با ملائکه گفتگو کند؟ محمد بن ابیبکر با آیاتی از قرآن پاسخ وی را میدهد.
سلیم میپرسد: آیا امیرالمومنین ع هم محدَّث (کسی که با فرشتگان گفتگو میکند) بود؟
محمد بن ابیبکر میگوید: بله. و همچنین حضرت فاطمه س هم محدّث بود در حالی که پیامبر نبود؛ و مریم هم محدّث بود در حالی که پیامبر نبود؛ و مادر موسی ع هم محدّث بود در حالی که پیامبر نبود؛ و ساره، همسر حضرت ابراهیم که فرشتگان را دید «پس به او را به اسحاق مژده دادند، و پشت سر اسحاق، یعقوب.» در حالی که او هم پیامبر نبود.
سلیم میگوید:
بعد از اینکه محمد بن ابیبکر در مصر به شهادت رسید، برای تسلیت گفتن خدمت امیرالمومنین ع شرفیاب شدم و با ایشان خلوت کردم و آنچه محمد بن ابیبکر به من گفته بود را نزد ایشان بازگو نمودم؛
و امیرالمومنین ع فرمود:
محمد راست گفت؛ خداوند رحمتش کند که همانا او شهیدی است زنده که نزد پروردگارش روزی میگیرد...
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص824، ح37؛
بصائر الدرجات، ج1، ص372 ؛
الإختصاص (للمفید)، ص329 ؛
علل الشرائع، ج1، ص183
عَنْ أَبَانٍ قَالَ سَمِعْتُ سُلَيْمَ بْنَ قَيْسٍ يَقُولُ ... قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ هَلْ تُحَدِّثُ الْمَلَائِكَةُ إِلَّا الْأَنْبِيَاءَ؟ قَالَ أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ ... [قَالَ] قُلْتُ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مُحَدَّثٌ هُوَ؟
قَالَ نَعَمْ وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ ع مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً [وَ مَرْيَمُ كَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً وَ أُمُّ مُوسَى مَا كَانَتْ نَبِيَّةً وَ كَانَتْ مُحَدَّثَةً] وَ كَانَتْ سَارَةُ امْرَأَةُ إِبْرَاهِيمَ قَدْ عَايَنَتِ الْمَلَائِكَةَ فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً.
قَالَ سُلَيْمٌ فَلَمَّا قُتِلَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ بِمِصْرَ وَ نُعِيَ عَزَّيْتُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَع وَ [خَلَوْتُ بِهِ] فَحَدَّثْتُهُ بِمَا حَدَّثَنِي بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ ... قَالَ صَدَقَ مُحَمَّدٌ رَحِمَهُ اللَّهُ أَمَا إِنَّهُ شَهِيدٌ حَيٌّ يُرْزَقُ...
@Yekaye
یک آیه در روز
858) 📖 وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ
.
1⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ»
وقتی میهمانانی که بر حضرت ابراهیم ع وارد شدهاند ابراز داشتند که فرشتگان الهی هستند، همسرش که آنجا ایستاده بود خندید و او را هم به فرزندی که نسلش ادامه خواهد یافت بشارت دادند.
🤔این نشان میدهد که مشاهده و همسخنی با فرشتگان الهی مختص به پیامبران نیست؛
بلکه کسی که همراه و همگام با پیامبر الهی زندگی میکند
میتواند همانند او فرشتگان را ببیند و با آنان همکلام شود و مستقیما از آنان بشارت دریافت کند.
@Yekaye
یک آیه در روز
858) 📖 وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ
.
2⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها ...»
چرا قرآن کریم وقتی درباره زن حضرت ابراهیم در این موقعیت میخواهد سخن بگوید به قائم بودنِ او (و زنش ایستاده بود) اشاره کرد؟
🍃الف. می خواهد اشاره کند که حضرت ابراهیم ع علیالقاعده با آنان بر سر سفره نشسته بود؛ اما او ایستاده بود که به میهمانان خدمت کند
📚(مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص273)
🍃ب. چهبسا اشاره دارد که او در این موقعیت به محراب عبادت ایستاده بود
📚(مجمع البيان، ج5، ص273)
یعنی چون غرق در عبادت و کاملا در محضر خدا بود توانست فرشتگان را در آن حال ببیند و سخنشان را بشنود.
🍃ج. چهبسا میخواهد نشان دهد که گاهى حضور زن در صحنه لازم است.
📚(تفسير نور، ج4، ص91)
🍃د. شاید اشاره دارد به نسبتی که شخص عادی میتواند با فرشته الهی روبرو شود: یعنی شخص باید قائم و آماده به کار در راه خدا باشد تا بتواند با فرشته دیدار کند و بشارتی از آنان دریافت کند.
🔖(موید این نکته، مطلبی است که در تدبر 4 خواهد آمد)
🍃ه. اگر «ضحکت» به معنای «حیض شد» باشد، چهبسا میخواهد به اینکه این واقعه بلافاصله رخ داد اشاره کند؛ یعنی او همانجا ایستاده بود که حیض شد و آن بشارت را گرفت.
(مخصوصا آمدن حرف «فـ» به جای حرف «و» برای عطف کردنِ جمله «ضحکت» بر «امرأته قائمه»، میتواند موید این برداشت باشد.)
🍃و. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
858) 📖 وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ
.
3⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ»
چنانکه در نکات ادبی گذشت مقصود از «ضحکت» در این آیه هم میتواند خندیدن باشد و هم حایض شدن او.
و اگرچه اکثر مفسران نظر اول، و برخی از مفسران نظر دوم را ترجیح داده اند 📚(المیزان، ج10، ص323) اما بر اساس امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، بعید نیست که هر دو مد نظر بوده باشد.
🔷در معنای حایض شدن، این تعبیر مقدمهای بود برای قبول بشارتی که فرشتگان دادند. (یعنی او حیض شد و معلوم شد که میتواند بچهدار شود و آنگاه فرشتگان بشارت فرزند به او دادند).
📚(المیزان، ج10، ص323)
🔷اما در حالتی که کلمه را به معنای «خندید» بدانیم، چرا خندید؟
ظاهرا خندیدن دو گونه است:
یکی خندیدن ناخودآگاه، که مثلا با تحریک برخی از عضلات، شخص به خنده میافتد؛ که علیالقاعده چنین خندهای مد نظر نبوده؛
و دیگری خندیدن ناشی از آگاهی، که ریشه آن را تعجب کردن میدانند؛ یعنی آگاه شدن و تعجب از یک امرغیرمنتظره موجب خندیدن میشود؛
آنگاه درباره اینکه چه چیزی وی را به تعجب واداشته که او را بخنده آورده است، احتمالات متعددی قابل ذکر است:
🍃الف. او هم همانند حضرت ابراهیم ع ترسیده بود و وقتی فهمید که [نه تنها] خطری متوجه آنان نیست، [بلکه آنان فرشته هستند] ، خوشحال شد و خندید.
📚(تفسیر نور (قرائتی)، ج4، ص90)
و چون زنان احساسات خود را سریعتر و راحتتر بروز میدهند، او بود که خوشحالیاش به خندیدن مبدل شد.
📚 (البحر المحيط، ج6، ص182)
🍃ب. چون متوجه حضور فرشتگان الهی در خانه خود شد؛ و اینکه او براحتی میتواند سخن فرشتگان را بشنود و با آنان همکلام شود، بقدری خوشحال شد که خندید.
🍃ج. ناشی از بشارتی به بچهدار شدن بود که بعد از سالها نازایی به او دادند. که در این صورت، در کلام تقدیم و تاخیری رخ داده؛ یعنی تقدیر کلام این است که به او اسحاق و یعقوب را بشارت دادیم و او بعد از این بشارت خندید؛ و در این زمینه ظاهرا روایتی از امام باقر ع وارد شده است.
📚(مجمع البيان، ج5، ص273)
🍃د. تعجب وی به خاطر غفلت قوم لوط بود از این عذابی که بزودی بر آنان نازل میشود.
📚(قتاده، مجمع البيان، ج5، ص273)
🍃ه. تعجب کرد از اینکه خودشان شخصا دارند از آنان پذیرایی میکنند ولی آنا غذا نمیخورند؛ یعنی این خنده از شدت ناراحتی بود!
📚(سدی، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص273؛ البحر المحيط، ج6، ص181)
🍃و. چون او نگران حضرت لوط در میان آن قوم بود و به حضرت ابراهیم ع میگفت با این وضع من احتمال می دهم عذاب بر آنان نازل شود و وقتی دید که فرشتگان برای بشارت به همانچه او در نظر داشتهاند آمدهاند خندید.
📚(زجاج، مجمع البيان، ج5، ص273؛ ابنالانباری، البحر المحيط، ج6، ص181)
🍃ز. از ترسیدن حضرت ابراهیم ع تعجب کرد و خندهاش گرفت زیرا آنان فقط سه یا چهار نفر بودند در حالی که حضرت ابراهیم ع هم خودش فردی بسیار قوی بود و هم اطرافیان و خدمتکارانش آنجا بودند.
📚(ابنعباس، به روایت مقاتل در البحر المحيط، ج6، ص182)
🍃ح. در برخی روایات آمده که آنان بعد از اینکه خود را معرفی کردند به اذن خداوند آن گوساله بریان را زنده کردند و او به سمت مادرش برای خوردن شیر روان شد.
🔖 (جلسه قبل، حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/3781)
چهبسا وی از دیدن چنین معجزه خوشحال شد و خندید.
📚 (به نقل از البحر المحيط، ج6، ص182)
🍃ط. از اینکه فرشتگان به خانه آنان آمده، ولی حضرت ابراهیم ع که پیامبر خداست متوجه فرشته بودن آنان نشده و برایشان غذا آماده کرده، تعجب کرد و خندهاش گرفت.
🍃ی. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
858) 📖 وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ
.
4⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها ...»
با اینکه علیالقاعده فرشتگان این بشارت را دادهاند چرا به جای «بشروه: به او بشارت دادند» از تعبیر «بشرناه: به او بشارت دادیم» استفاده کرد؟
🍃الف. فرشتگان فرستاده خداوند بودند و بشارتی که آنان میدهند در واقع ابلاغ بشارت الهی و به امر خداوند بوده است.
📚(ابن عطیه، به نقل از البحر المحيط، ج6، ص182)
🍃ب. خداوند با این تعبیر خواسته میزان قرب ساره به خویش را نشان دهد که او با اینکه پیامبر نبوده، اما شایسته این شده است که خود ما به او بشارت بدهیم.
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
858) 📖 وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ
.
5⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها ...»
با اینکه علیالقاعده بشارت به اسحاق و یعقوب، نه فقط بشارتی به ساره، بلکه بشارتی به حضرت ابراهیم ع بوده است و در آیات دیگر نیز تصریح شده که خداوند اسحاق را به حضرت ابراهیم ع بشارت داده (وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحينَ؛ صافات/112)، چرا در این آیه فقط از بشارت به ساره سخن گفت و اشارهای به ابراهیم نکرد (یعنی چرا نفرمود «فبشرناه» یا «فبشرناهما»)
🍃الف. احتمالا این واقعه بعد از ولادت حضرت اسماعیل از هاجر بوده است که ساره هم دلش میخواست فرزنددار شود. در واقع، چون ساره بوده که بچهای نداشته، نه حضرت ابراهیم ع، اینکه بشارت در درجه اول متوجه ساره شود مناسبتر است.
📚(البحر المحيط، ج6، ص182)
🍃ب. چون زنان بیش از مردان از بچهدار شدن خوشحال میشوند و پیش از این هم بشارتی به حضرت ابراهیم ع داده شده بود، پس مناسبت داشت که این بشارت به ساره داده شود.
📚(البحر المحيط، ج6، ص182)
🍃ج. چون پیش از این یک بشارت به حضرت ابراهیم ع داده شده بود؛ و از آنجا که ساره هم در سختیها دوشادوش حضرت ابراهیم ع پیش آمده بود، اقتضای عدالت خداوند این است که او را هم مستقلا و در عرض حضرت ابراهیم مورد بشارت قرار دهند. به تعبیر دیگر، شاید خداوند میخواهد ارزش یک زن را نشان دهد که وقتی یک زن در انجام وظایف خویش کوتاهی نکند، همانند مردی که به رسالت الهی برگزیده شده، فرشتگان مستقلا بشارت خداوند را به او ابلاغ میکنند.
🍃د. ...
@Yekaye