☀️3) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
مسجدها به نزد خداوند شکایت کردند از کسانی که همسایه مسجد هستند ولی در مسجد حاضر نمیشوند؛ پس خداوند بدانان پاسخ فرمود: به عزت و جلالم سوگند، یک نماز هم از آنان قبول نخواهم کرد؛ و ننمی گذارم مردم معتقد به عدالت آنان شوند؛ و رحمتم را به آنان نمیچشانم؛ و در بهشت من آنها را همجوار خود نمیسازم.
📚الأمالي (للطوسي)، ص696
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْقَزْوِينِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ وَهْبَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ زَكَرِيَّا، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ، عَنْ رُزَيْقٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، يَقُولُ:
شَكَتِ الْمَسَاجِدُ إِلَى اللَّهِ (تَعَالَى) الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَهَا مِنْ جِيرَانِهَا، فَأَوْحَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَيْهَا: وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا قَبِلْتُ لَهُمْ صَلَاةً وَاحِدَةً، وَ لَا أَظْهَرْتُ لَهُمْ فِي النَّاسِ عَدَالَةً، وَ لَا نَالَتْهُمْ رَحْمَتِي، وَ لَا جَاوَرُونِي فِي جَنَّتِي.
☀️ب. امام صادق ع از پدرانشان از پیامبر اکرم ص روایت کردهاند که:
هیچ بندهای نیست که روزهدار باشد و مورد دشنام و توهین قرار بگیرد اما [به جای مقابله به مثل] بگوید: من چون روزهام با تو به صلح و سلامت رفتار میکنم؛ مگر اینکه پروردگار تبارک و تعالی بفرماید: بندهام از [شر] بنده دیگرم به روزهاش پناه برد؛ پس او را از آتش من پناه دهید و در بهشتم در میان بندگانم وارد کنید.
📚الأمالي( للصدوق)، ص586
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هَارُونَ الْفَامِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ جَامِعٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بُنَانِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ السَّكُونِيِّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
مَا مِنْ عَبْدٍ يُصْبِحُ صَائِماً فَيُشْتَمُ فَيَقُولُ إِنِّي صَائِمٌ سَلَامٌ عَلَيْكَ إِلَّا قَالَ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اسْتَجَارَ عَبْدِي بِالصَّوْمِ مِنْ عَبْدِي أَجِيرُوهُ مِنْ نَارِي وَ أَدْخِلُوهُ جَنَّتِي فِي عِبَادِي.
☀️ج. عبیدالله بن ولید وصافی میگوید:
از امام باقر ع فرمود:
از زمره مطالبی خداوند به نجوا به حضرت موسی ع فرمود این بود که:
همانا مرا بندگانی است که بهشتم را بر آنان مباح کردم و آنان را در آنجا حاکمیت میبخشم.
موسی ع گفت: پروردگارا ! و آنان چه کسانیاند که بهشتت را بر آنان مباح فرمودی و حکومتشان میبخشی؟
خطاب آمد: کسی که در دل بنده مومنی سروری پدید آورد.
سپس فرمود: گاه میشود مومن در مملکت فرد جباری است که در پی اوست؛ پس او به سرزمین مشرکان میگریزد و به شخصی از مردم مشرک وارد میشود و آن مشرکان سایهساری برای او فراهم میآورد و با او مدارا میکند و از او پذیرایی مینماید. چون هنگام مرگش رسید خداوند عز و جل به او وحی میکند: به عزت و جلالم سوگند، اگر در بهشتم برای تو [از این جهت که مشرک هستی] جایی بود حتما تو را در آن جای میدادم؛ ولیکن بر هرکس که مشرک به من بمیرد آن را حرام کردهام؛ ولیکن ای آتش! او را بترسان، اما اذیتش نکن؛ و برایش در ابتدا و انتهای روز رزقی آورده میشود.
پرسیدم: از بهشت؟
فرمود: از آنجایی که خدا بخواهد.
📚الكافي، ج2، ص188-189؛ المؤمن، ص50
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ الْوَلِيدِ الْوَصَّافِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
إِنَّ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَبْدَهُ مُوسَى ع قَالَ إِنَّ لِي عِبَاداً أُبِيحُهُمْ جَنَّتِي وَ أُحَكِّمُهُمْ فِيهَا قَالَ يَا رَبِّ وَ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ تُبِيحُهُمْ جَنَّتَكَ وَ تُحَكِّمُهُمْ فِيهَا قَالَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مُؤْمِناً كَانَ فِي مَمْلَكَةِ جَبَّارٍ فَوَلَعَ بِهِ فَهَرَبَ مِنْهُ إِلَى دَارِ الشِّرْكِ فَنَزَلَ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْكِ فَأَظَلَّهُ وَ أَرْفَقَهُ وَ أَضَافَهُ فَلَمَّا حَضَرَهُ الْمَوْتُ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَوْ كَانَ لَكَ فِي جَنَّتِي مَسْكَنٌ لَأَسْكَنْتُكَ فِيهَا وَ لَكِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَى مَنْ مَاتَ بِي مُشْرِكاً وَ لَكِنْ يَا نَارُ هِيدِيهِ [هَارِبِيهِ] وَ لَا تُؤْذِيهِ وَ يُؤْتَى بِرِزْقِهِ طَرَفَيِ النَّهَارِ قُلْتُ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ مِنْ حَيْثُ شَاءَ اللَّهُ.
@Yekaye
☀️4) روایت شده است که یکبار پیامبر ص فرمود:
آیا میدانید چرا غمگینم و به چه چیزی فکر میکنم و به چه چیزی مشتاقم؟
اصحاب گفتند: نه ای رسول الله! ما نمیدانیم. خودتان بفرمایید از غم و فکر و شوقتان.
فرمود: اگر خدا بخواهد به شما خبر میدهم. سپس فرمود: آه، چقدر مشتاق برادرانم هستم که بعد از من خواهند آمد.
ابوذر گفت: یا رسول الله ص آیا ما برادرانت نیستیم؟
فرمود: خیر؛ شما اصحابم هستید؛ ولی برادرانم بعد از من خواهند آمد، که شأن آنان شأن انبیاء است ...
[سپس توضیحاتی درباره آنان فرمودند، از جمله عبودیت آنان در پیشگاه خداوند که در فرازی از آن توضیحات آمده است:]
پس خداوند میفرماید: ای فرشتگانم! همانا این ولیّ من نزدم همچون پیامبری از پیامبران است؛ و اگر این ولیام مرا بخواند و بخواهد در میان خلایق شاعت کند، شفاعت او را برای بیش از هفتاد هزار نفر میپذیرم؛ و برای بنده و ولیام در بهشتم هر آن چیزی است که آرزو کند. ای فرشتگانم؛ به عزت و جلالم سوگند، قطعا من از همه کس نسبت به ولیام رخیمترم؛ و من برایش از مال برای تاجر و کسب و کار برای کاسب بهترم؛ و در آخرت هم ولیام نه عذاب شود و نه ترسی برایش باشد...
📚التحصين في صفات العارفين (لابن فهد الحلی)، ص23-25
رَوَى الشَّيْخُ أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْقُمِّيُّ نَزِيلُ الرَّيِّ فِي كِتَابِهِ الْمُنْبِئِ عَنْ زُهْدِ النَّبِيِّ ص مَرْفُوعاً إِلَى النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ:
أَ تَدْرُونَ مَا غَمِّي وَ فِي أَيِّ شَيْءٍ تَفَكُّرِي وَ إِلَى أَيِّ شَيْءٍ أَشْتَاقُ قَالَ أَصْحَابُهُ لَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا عَلِمْنَا بِهَذِهِ مِنْ شَيْءٍ أَخْبِرْنَا بِغَمِّكَ وَ تَفَكُّرِكَ وَ تَشَوُّقِكَ قَالَ النَّبِيُّ ص أُخْبِرُكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ تَنَفَّسَ وَ قَالَ هَاهْ شَوْقاً إِلَى إِخْوَانِي مِنْ بَعْدِي فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَسْنَا إِخْوَانَكَ قَالَ لَا أَنْتُمْ أَصْحَابِي وَ إِخْوَانِي يَجِيئُونَ مِنْ بَعْدِي شَأْنُهُمْ شَأْنُ الْأَنْبِيَاءِ ...
فَيَقُولُ اللَّهُ يَا مَلَائِكَتِي إِنَّ وَلِيِّي عِنْدِي كَمِثْلِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي وَ لَوْ دَعَانِي وَلِيِّي وَ شَفَعَ فِي خَلْقِي شَفَّعْتُهُ فِي أَكْثَرَ مِنْ سَبْعِينَ أَلْفاً وَ لِعَبْدِي وَ وَلِيِّي فِي جَنَّتِي مَا يَتَمَنَّى يَا مَلَائِكَتِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَنَا أَرْحَمُ بِوَلِيِّي وَ أَنَا خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ لِلتَّاجِرِ وَ الْكَسْبِ لِلْكَاسِبِ وَ فِي الْآخِرَةِ لَا يُعَذَّبُ وَلِيِّي وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْه ...
@Yekaye
☀️5) از امام صادق ع روایتی در وصف نعمتهایی که خداوند در بهشت برای مومن آماده کرده، وارد شده است. در فرازی از آن می فرمایند:
همانا خداوند در مورد مومنان در هر روز جمعه اکرام ویژهای به عمل میآورد؛ هنگامی که روز جمعه شد، خداوند نزد مومنان فرشتهای را میفرستد که همراهش دو حُلّه (= جامه بهشتی) هست؛ او به درب بهشت میرسد و میگوید: برای من از فلانی اذن ورود بگیرید. به او گفته میشود فرستاده پروردگارت دم درب است. [فرستاده وارد میشود و جامههای بهشتی را تقدیم میکند و او بر تن میگوید] سپس به همسرانش میگوید: آیا تاکنون چیزی بر من نیکوتر از این دیده بودید؟
میگویند: سرور ما ! به کسی که بهشت را بر تو حلال کرد ما نیکوتر از این چیزی که خداوند برایت فرستاد بر تو ندیده بودیم. پس یکی را به تن می کند و دیگری را بر دوش میاندازد و برچیزی نمیگذرد مگر اینکه آن را نو.رانی و روشن میگرداند تا بوعدهگاه میرسد. هنگامی که همگی جمع شدند پروردگار تبارک و تعالی بر آنان تجلیای میکند؛ چون به سوی او، یعنی به رحمت او، نظر کنند همگی به سجده بیفتند. خداوند می فرماید: سر بردارید که امروز دیگر زمان سجده و عبادت نیست، که من هرگونه سختی را از شما برداشتهام.
میگویند: پروردگارا ! واقعا چه چیزی برتر این بهشتی که با عطا فرمودی؟!
خطاب میآید: برای هر یک از شما هفتاد برابر آنچه در اختیارتان دادهام نیز گوارایتان!
پس هر مومنی در هر جمعه هفتاد برابر آنچه تاکنون در اختیار داشته دریافت می کند و این همان است که فرمود «و نزد ما اضافهای است» (ق/35) و آن در روز جمعه است که همانا شبش دلربا و روزش زیباست؛ پس در آن بسیار تسبیح (= سبحان الله) و تهلیل (= لا اله الا الله) و تکبیر (= الله اکبر) و حمد و ثنای بر خداوند و صلوات بر پیامبر ص گویید.
فرمود: سپس مومن برمیگردد و باز از چیزی عبور نمیکند مگر اینکه آن را نورافشان مینماید تا به نزد همسرانش برمیگردد. آنان به او میگویند: به کسی که بهشت را بر تو حلال کرد سوگند که ما تاکنون تو را نیکوتر از این لحظه ندیده بودیم.
میگوید این بدان سبب است که من به نور پروردگارم نگریستهام.
سپس فرمود: همانا همسرانش نه هووگری میکنند، و نه دچار حیض میشوند، و نه خودستایی و فخرفروشی میکنند [یا: نه با او با خشکی برخورد مینمایند] ...
📚تفسير القمي، ج2، ص169-170
حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ...
ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ كَرَامَةً فِي عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ، فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ بَعَثَ اللَّهُ إِلَى الْمُؤْمِنِينَ مَلَكاً مَعَهُ حُلَّتَانِ فَيَنْتَهِي إِلَى بَابِ الْجَنَّةِ فَيَقُولُ: اسْتَأْذِنُوا لِي عَلَى فُلَانٍ، فَيُقَالُ لَهُ هَذَا رَسُولُ رَبِّكَ عَلَى الْبَابِ، فَيَقُولُ لِأَزْوَاجِهِ أَيَّ شَيْءٍ تَرَيْنَ عَلَيَّ أَحْسَنَ فَيَقُلْنَ يَا سَيِّدَنَا وَ الَّذِي أَبَاحَكَ الْجَنَّةَ مَا رَأَيْنَا عَلَيْكَ شَيْئاً أَحْسَنَ مِنْ هَذَا قَدْ بَعَثَ إِلَيْكَ رَبُّكَ، فَيَتَّزِرُ بِوَاحِدَةٍ وَ يَتَعَطَّفُ بِالْأُخْرَى فَلَا يَمُرُّ بِشَيْءٍ إِلَّا أَضَاءَ لَهُ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى الْمَوْعِدِ فَإِذَا اجْتَمَعُوا تَجَلَّى لَهُمُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَإِذَا نَظَرُوا إِلَيْهِ أَيْ إِلَى رَحْمَتِهِ خَرُّوا سُجَّداً فَيَقُولُ عِبَادِي ارْفَعُوا رُءُوسَكُمْ لَيْسَ هَذَا يَوْمَ سُجُودٍ وَ لَا عِبَادَةٍ قَدْ رَفَعْتُ عَنْكُمُ الْمَئُونَةَ فَيَقُولُونَ يَا رَبِّ وَ أَيُّ شَيْءٍ أَفْضَلُ مِمَّا أَعْطَيْتَنَا [أَعْطَيْتَنَاهُ] الْجَنَّةَ، فَيَقُولُ لَكُمْ مِثْلُ مَا فِي أَيْدِيكُمْ سَبْعِينَ ضِعْفاً، فَيَرَى الْمُؤْمِنُ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ سَبْعِينَ ضِعْفاً مِثْلَ مَا فِي يَدِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ» وَ هُوَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ إِنَّهَا لَيْلَةٌ غَرَّاءُ وَ يَوْمٌ أَزْهَرُ فَأَكْثِرُوا فِيهَا مِنَ التَّسْبِيحِ وَ التَّهْلِيلِ وَ التَّكْبِيرِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِهِ، قَالَ فَيَمُرُّ الْمُؤْمِنُ فَلَا يَمُرُّ بِشَيْءٍ إِلَّا أَضَاءَ لَهُ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى أَزْوَاجِهِ فَيَقُلْنَ وَ الَّذِي أَبَاحَنَا الْجَنَّةَ يَا سَيِّدَنَا مَا رَأَيْنَاكَ أَحْسَنَ مِنْكَ السَّاعَةَ فَيَقُولُ إِنِّي قَدْ نَظَرْتُ إِلَى نُورِ رَبِّي.
ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَزْوَاجَهُ لَا يَغِرْنَ وَ لَا يَحِضْنَ وَ لَا يَصْلَفْنَ...
@Yekaye
یک آیه در روز
901) 📖 وَ ادْخُلي جَنَّتي 📖 💢ترجمه و در بهشتم داخل شو! سوره فجر (89) آیه 30 1397/11/30 13 جمادیا
.
1⃣ «وَ ادْخُلي جَنَّتي»
اضافه کردن «حنت» به «ی» (= من) دلالت بر شرافت خاصی دارد و این تعبیر فقط در همین آیه آمده است (الميزان، ج20، ص286)
در واقع، «جنت من» غیر از «الجنة» یا «جنات تجری من تحتها الانهار» است که برای افراد مختلف آماده شده است؛ یعنی بهشتی بسیار ویژه که به خود خدا منسوب میشود.
💠تاملی با خویش
خود خدا با خطاب مستقیم به خود انسان مطمئن میگوید: «تو وارد بهشت من شو!»
از این بالاتر میشود؟!
🤔واقعا ما هدفمان را در چه افقی تعریف کردهایم؟
🤔 آخر خط را چه میبینیم؟
🤔 نهایت خواستهمان چیست؟
@Yekaye
یک آیه در روز
901) 📖 وَ ادْخُلي جَنَّتي 📖 💢ترجمه و در بهشتم داخل شو! سوره فجر (89) آیه 30 1397/11/30 13 جمادیا
.
2⃣ «وَ ادْخُلي جَنَّتي»
بهشت یکسان نیست؛ مراتب دارد؛ و بهره انسانها از آن متفاوت است:
🔹یکی در «جنات عدن»ی است که رودها از زیرش روان است و با انواع طلا و جواهرات و لباسهای باشکوه زینت میشود و بر اریکهها تکیه میزند: (کهف/31) (حج/23)
🔹 دیگری «مقربان»ی هستند در «جنات النعیم» که با هم گرم گفتگویند و خدمتکاران بهشتی با انواعی از پذیراییها در خدمت آناناند (واقعه/11-23)
🔹برخی در «جنات فردوس»ی هستند که چنان مطلوب آنان است که دلشان هیچگونه تغییری نمیخواهد (کهف/107-108)
🔹و دیگرانی نیز در فراز نهرهای بهشتی همراه با همسرانشان در حال بهرهمندی از روزیهای مختلف بهشتیاند (بقره/25)
🔹یکی بهشتش غرفههایی است که رودها از زیرش جاری است (عنکبوت/29)
🔹دیگری بهشتش تنوعی از رودهای شیر و شراب و عسل و ... و تنوعی از میوههاست (محمد/15)
🔹و آن یکی به سوی بهشتی میشتابد که گسترهاش به اندازه آسمانها و زمین است (آل عمران/133) (حدید/21)
🔹اما در میان اینها، یکی هم هست که بهشت ویژه خود خداوند برای او مهیا شده است.
در قرآن کریم، از انواع بهشتها سخن گفته شده است؛ اما تنها همین یک آیه است که در مورد آن، خداوند از تعبیر «بهشت من» استفاده کرده است.
💐خوشا به حال کسی که به این بهشت راه یابد.🌷
@Yekaye
یک آیه در روز
901) 📖 وَ ادْخُلي جَنَّتي 📖 💢ترجمه و در بهشتم داخل شو! سوره فجر (89) آیه 30 1397/11/30 13 جمادیا
.
3⃣ «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة؛ فَادْخُلي في عِبادي؛ وَ ادْخُلي جَنَّتي»
خدا قبل از اینکه انسان را به ورود به بهشت دعوت کند،
ابتدا او را به آرامش میرساند،
راضی و مورد رضایت قرار میدهد،
او را به ورود در میان بندگان حقیقی خود (همچون امیرالمومنین که عبادتش نه عبادت تجار، بلکه عبادت احرار بود) دعوت میکند،
بعد بهشت به او میدهد:
💢دیوانه کنی هردو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
🤔چه اندازه قرآن در میان ما مهجور است که علیرغم این آیات آشکار، برخی به اسلام اشکال میگیرند که با وعده بهشت، انسانها را تاجر بار میآورد نه عاشق❗️
و برخی هم این سخنان را باور میکنند‼️
@Yekaye
یک آیه در روز
901) 📖 وَ ادْخُلي جَنَّتي 📖 💢ترجمه و در بهشتم داخل شو! سوره فجر (89) آیه 30 1397/11/30 13 جمادیا
.
4⃣ «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة؛ فَادْخُلي في عِبادي؛ وَ ادْخُلي جَنَّتي»
«در بندگان وارد شدن» و «به بهشت وارد شدن» عطف بر همدیگرند.
و هر دو ثمره «بازگشت به رب در حالت رضایت» است؛
آن هم برای کسی که به آرامش رسیده.
🔹پس این چند کار از هم جدایی ندارند:
🔻اگر به آرامش نرسیدهایم؛
🔻اگر رضایت نداریم،
🔻اگر خلائق را بندگان خدا نمیبینیم و بودن ما در میان آنها همچون «بودن افراد متمایز» است نه «بودن جمعی که همه به یک خدا وصلند»،
🔻و اگر ...،
⛔️پس هنوز لایق آن بهشت خاص نشدهایم.
@Yekaye
یک آیه در روز
901) 📖 وَ ادْخُلي جَنَّتي 📖 💢ترجمه و در بهشتم داخل شو! سوره فجر (89) آیه 30 1397/11/30 13 جمادیا
.
5⃣ «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة؛ فَادْخُلي في عِبادي؛ وَ ادْخُلي جَنَّتي»
💠تدبری در این چند آیه سوره فجر از امام خمینی ره
... آنی که اطمینان میآورد و نفس را از آن تزلزلی که دارد و خواهشی که دارد بیرون میآورد «ذکر الله» است.
نه ذکر الله به اینکه با لفظ، ما «لا إله إلّا الله» بگوییم. [بلکه] ذکر اللهی که در قلب واقع میشود، یاد خدا، توجه به او: ألا بذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.
و بعد در آیات دیگر میفرماید که یَا أیَّتُهَا النَّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادی وَادْخُلِی جَنَّتِی.
🔹اگر انسان بخواهد خصوصیات این آیات شریفه را بگوید طولانی است. من یک اشاره به آن بکنم.
و آن اینکه
🔸آن «نَفْس مطمئنّه»؛ یعنی آن نفسی که دیگر هیچ خواهشی ندارد.
اینطور نیست که حالا نخست وزیر شده میگوید این کم است، باید رئیس جمهور بشوم؛ رئیس جمهور شده است میگوید این کم است، من باید رئیس جمهور کشورهای اسلامی باشم. به اینجا رسید میگوید این کم است. به هر جا برسد کم است. تمام عالم را اگر یک لقمه کنند و به دست او بدهند، وقتی فکر میکند میبیند نقیصه دارد؛ خواهشش غیر این است.
آن وقت مطمئن میشود که به کمال مطلق برسد.
کمال مطلق آن وقتی است که او باشد؛ غیر او نباشد در کار.
توجه به ریاست، توجه به سلطنت، توجه به عالم ماده، توجه به عالمهای دیگر به غیب، به شهادت، هیچ نباشد.
یاد منحصر شده باشد به یاد خدا. آنجا نفس «مطمئن» میشود.
آن وقت است که مورد این خطاب واقع میشود که یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ! ای نفسی که به آنجا رسیدی که مطمئن شدی؛ از لغزش بیرون رفتی و توجه نداری به جای دیگر.
🔸یا أَیَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إلی رَبِّکِ حالا دیگر هیچ چیز دیگر برای تو نمیشود. تو برگرد به سوی خدای «خودت»: «رَبِّکِ». ربِّ نفس مطمئنّه.
فَادْخُلی فی عِبادی، نه عبادالله، عباد صالحین نه. «عبادی». با این ریزه کاری.
🔸وقتی که واقع شدی در عباد، آن وقت وَادْخُلی جَنَّتی نه الجنَّه.
آن جنت مال دیگران است. آن جنت با همه عرض و طولش مال «عباد صالح» است، «عبادی» نیست. مالِ «عبادی» آنچه دیگر هیچ نیست جز عبادت، آن هم عبادت «هو».
🔸وقتی آنجا رسیدی، «ادخلی جنّتی». جنّتِ لقاء، جنّت ذات؛ نه جنت دیگران.
جنّت شما که ان شاء الله همه وارد بشوید در آن جنت، با این جنت فرق دارد.
آن جنتِ «عباد صالح»، «عبادالله الصالحین» است.
اما این جنتی است که انتساب به هیچ جا ندارد، الّا به «هو».
آن وقت «نفس مطمئنّه» وارد شده است در یک منبع نور و در یک کمال مطلق، و رسیده است به آن چیزی که عاشق او بود.
به هیچ چیزی عشق ندارد؟
خیال میکند!
قدرتهای بزرگ خیال میکنند که قدرت رسیدن به زمین و هرچه در اینجاست کافیشان است.
دلیل اینکه کافی نیست [این است که] میبینید که در فطرت همه هست که یک قدرتی من داشته باشم که هیچ محدود به حدی نباشد.
اگر به آن بگویند که خوب، حالا همه قدرتِ مُلْک و ملکوت را داری، لکن یک قدرت دیگری هم هست، میخواهی یا نمیخواهی، جواب مثبت است!
[اگر] بگوید همه قدرتهایی که در عالم هست، عالم مُلْک و ملکوت و جبروت، هرچه که هست، به تو دادم و تو فرمانفرمای عالم مُلْک و ملکوت شدی، لکن یک چیز دیگری هست بالاتر از این، میخواهی یا آن را دیگر نمیخواهی؟ میگوید میخواهم.
فطرت انسانی میگوید میخواهم. هیچ کس از شما نیست که وقتی عرضه به او داشتند، بگوید من نمیخواهم...
🔸شما قانعید که یک اداره دیگری را دستتان بدهند، چون حالا نمیدانید.
اما اگر هر یک از شما را به جای رئیس جمهور امریکا بگذارند، یا شوروی بگذارند، همان آشوبی که زیادتر الآن در دل آنها هست و در دل شما شعلهاش کمتر است همان آشوب در قلب شما زیادتر میشود.
و اگر همه دنیا را به شما بدهند، آشوب زیادتر خواهد شد؛ تزلزل زیاد میشود.
آنکه انسان را از تزلزل بیرون میآورد ذکر خداست.
با یاد خداست که تزلزلها ریخته میشوند؛ اطمینان پیدا میشود.
وقتی اطمینان پیدا شد و ذکر خدا و یاد خدا شد، وقتی است که مخاطب میشود به این خطاب: یا أیَّتُها النَّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ. )در روایتی است که خطاب به حضرت سیدالشهداست.(
آن وقت است که به شما میگویند که فادخلی فی عِبادی. نه فی عبادالله؛ نه فی عباد دیگر. «فی عِبادی». یک عنایت خصوصی است مال خودم. این بشر مالِ خودش است.
وقتی اینطور شد، جنّتش هم فرق دارد با جنّتهای دیگر. شما خیال نکنید که بهشت شماها و ماها مثل بهشت رسول الله است. خیر، آن وضع دیگری است، «جنّتی» است.
«الجنّه» مال همه [است] ان شاء الله؛ لکن وقتی به آنجا رسید، «جنّتی» است دیگر. دیگر دل به جای دیگر نمیرسد.
@Yekaye
👇ادامه سخنان امام خمینی 👇
👇ادامه سخنان امام خمینی 👇
🔸پس دنبال چه میگردید شماها که با قلمتان، با زبانتان، کوشش میکنید که مثلاً یک چیزی دستتان بیاید.
شما خیال میکنید که دست میشود. مطلب دستتان که آمد، دیگر مطمئن میشوید، نه! وقتی دستتان آمد، زیادتر متزلزل میشوید، نگرانیها بیشتر میشود.
برای آن درویشی که یک گوشهای نشسته و فرض کنید یک لقمه نانی پیدا میکند، تشویش خاطر کمتر است از رئیس جمهور امریکا. او تشویش خاطرش زیادتر است؛ ناآسودهتر است؛ متزلزلتر است؛ نگرانتر است.
کاری بکنید نگرانیها رفع بشود، نه زیاد کنید نگرانیها را. هرچه بروید جلو، نگرانیها زیاد میشود.
🔸کاری بکنید که این پردههایی که بین شما و بین خدای تبارک و تعالی است اینها کنار زده بشود. پرده بزرگ، خودتان هستید.
انسان خودش حجاب است. تو خود حجاب خودی.
فکر بکنید بخواهید اطمینان قلبی پیدا کنید. بخواهید آسایش داشته باشید؛ نه تزلزل و نگرانی.
انسان در همین دنیا هم این نگرانیها در جهنم انسان را نگه میدارد. این نگرانیهایی که برای انسان است یک بابی از جهنم است.
کوشش کنید این نگرانیها رفع بشود.
رفع شدن نگرانیها به این نیست که یک پُست اگر دارید دو تا داشته باشید. نه، اضافه نگرانی است.
کاری بکنید که این وحشتِ نَفْسی که در انسان هست، این نگرانی و این چیزهایی که دنبال این خودخواهیهاست، اینها رفع بشود.
خودتان را از بین بردارید.
خودتان حجابید.
اگر خودتان را از بین برداشتید، تمام نگرانیها تمام خواهد شد...
📚صحیفه امام خمینی، ج۱۴، ص206-208
🔖http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=14&tid=56
@Yekaye
902) جمعبندی سوره مبارکه فجر
📖بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
وَ الْفَجْرِ؛
وَ لَيالٍ عَشْرٍ؛
وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ؛
وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ؛
هَلْ في ذلِكَ قَسَمٌ لِذي حِجْرٍ؛
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ؛
إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ؛
الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ؛
وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ؛
وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ؛
الَّذينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ؛
فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ؛
فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ؛
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ؛
فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ؛
وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ؛
كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيمَ؛
وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكينِ؛
وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا؛
وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا؛
كَلاَّ إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا؛
وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا؛
وَ جيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى؛
يَقُولُ يا لَيْتَني قَدَّمْتُ لِحَياتي؛
فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ؛
وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ؛
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛
ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً؛
فَادْخُلي في عِبادي؛
وَ ادْخُلي جَنَّتي.
💢ترجمه
به نام الله دارای رحمت گسترده و همیشگی؛ قسم به فجر؛ و [سوگند] به شبهای دهگانه؛ و [سوگند به] جفت و [سوگند به] تک؛ و شب هنگامی که سپری میشود؛ آیا در آن [امور] سوگندی برای خردمند هست؟!
آیا ندیدهای که پروردگارت با عاد چگونه عمل کرد؟ [با آن] ارگِ با ستونهای بلند؛ که نظیرش در سرزمینها آفریده نشد؛ و ثمود، که صخره را در آن وادی میبریدند؛ و فرعون صاحب میخها [یا دارنده خیمه و خرگاهها]؛ همانان که در سرزمینها طغیان کردند؛ پس/ و در آن فساد را تکثیر کردند؛ پس بر آنان پروردگارت تازیانه عذاب را فرو ریخت. بیتردید پروردگارت واقعاً به کمینگاه است.
و اما انسان، هنگامی که پروردگارش او را بیازماید: به اینکه او را اکرام نماید و از نعمت برخوردارش کند، گوید پروردگارم مرا اکرام کرد؛ و اما هنگامی که او را بیازماید: به اینکه بر او روزی اش را تنگ گیرد، گوید پروردگارم مرا خوار کرد؛ ولی نه، بلکه یتیم را اکرام نمیکنید؛ و همدیگر را برای خوراک مسکین برنمیانگیزید؛ و ارث و میراث را می خورید، خوردنی یکجا و بیملاحظه؛ و مال را دوست دارید، دوستداشتنی فراوان؛
نه چنین است، هنگامی که زمین کوبیده و هموار شود، کوبیدنی شدید؛ و آمد پروردگارت، و فرشتگان صف به صف؛ و آن روز جهنم آورده شود، آن روز است که انسان متذکر شود، ولی برای او دیگر چه جای تذکر است؟ گوید: ای کاش برای زندگی خویش [چیزی] از پیش فرستاده بودم؛ پس در آن روز کسی به عذاب او عذاب نکند [نشود]؛ و كسی همچون بند او بند ننهد [یا: به بند کشیده نشود]. ای نفسِ به آرامش رسیده! به پروردگارت بازگرد، راضی و مورد رضایت؛ پس در [میان] بندگانم درآی؛ و در بهشتم داخل شو!
1397/12/2
15 جمادی الثانی 1440
@Yekaye
▪️کلیت این سوره را میتوان در این فرازها دید:
🔹سوگندهای ابتدایی،
🔹اشاره به عاقبت برخی از سرکشان،
🔹تحلیل انسانهایی که دنیا را محل ابتلا نمیبینند و دغدغه نیازمندان را ندارند؛
🔹وقوع قیامت و آمدن جهنم که عاقبت بدی را برای دو گروه قبل تثبیت میکند،
🔹و اشاره به انسان مطلوب و وضع خوب او در آخرت:
@Yekaye
1⃣ سوره فجر بعد از بسم الله، با چند سوگند آغاز شد: سوگند به فجر؛ به شبهای دهگانه؛ به جفت و تک؛ به شب هنگامی که سپری میشود؛ و سوال شد که آیا در آن [امور] سوگندی برای خردمند هست؟!
غیر از سوگند به جفت و تک، همه این سوگندها سوگندی به زمان بود؛ زمانهایی که با شب ارتباط دارند: فجر پایان شب است؛ شبهای دهگانه، و شب هنگامی که سپری میشود.
علاوه بر این در همه سوگندها، به نحوی وجه معنویت پررنگ بود: سپیدهدم و بین الطلوعین، وقت عبادت و بیداری مومنان است؛ ده شب، شبهای دهه اول ذی الحجه یا آخر ماه رمضان است که مهمترین دهه عبودیت است؛ شفع و وتر در اغلب اقوال ناظر به بود به عبادت (نماز شفع و وتر، روزهای جفت و فرد از دهه ذی حجه، و ...)؛ و پایان شب هم که مهمترین وقت شبزندهداری و مناجات و خلوت با خداست، که بیداریاش موضوعیت دارد.
@Yekaye
2⃣ در ادامه، خداوند از آنچه بر سر برخی از اقوام سرکش و نیرومند آورد سخن گفت:
قوم عاد، با ارگِ با ستونهای بلند و بینظیر؛ قوم ثمود، که با تراشیدن سنگها از دل کوه خانه میساختند؛ و فرعون صاحب میخها [یا دارنده خیمه و خرگاهها]؛
💢آنچه وجه جمع اینان بود این بود که:
🔹اولا همگیشان اهل طغیان و پر کردن زمین از فساد بودند و خداوند تذکر داد که آنان را با تازیانه عذاب راند، و این گونه نیست که دنیاپرستان که به دنیای خود رسیدند، واقعا سودی برده باشند.
🔹ثانیا عدهای خیال میکنند که اگر حقیقت و عدالتی در عالم باشد باید وقتی کار بدی مرتکب می شوند همان جا آناً مجازات الهی برسد، ولی نمیدانند که اگر این طور بود امتحان و تکلیف از میان برداشته شده بود. مثل معروف عامیانهای میگوید «اگر هر کس دروغ میگفت در همان آنی که دروغ می گفت یک تومان از جیبش کم میشد هیچ کس دروغ نمی گفت»؛ بله، هیچ کس دروغ نمیگفت اما اجباراً، نه اینکه کسی که دروغ نمیگفت، می شد یک انسان راستگو. خدای متعال به انسانها این مقدار آزادی را داده چون كمال انسان جز در پرتو اختیار و آزادی امکان پذیر نیست، اما این به معنی این نیست که خدا و حقیقت و عدالت در کمین بندگان نباشد.
📚(آشنایی با قرآن، (مطهری) ج13، ص75)
@Yekaye
3⃣ چه ارتباطی بین دو فراز فوق (سوگندها و بیان وضع این اقوام سرکش) وجود دارد؟
🍃الف. همه آن سوگندها به نحوی با معنویت همراه است؛ و بعد از این قسمهای خیلی لطیف و روحانی، میرود سراغ مردمی که بر ضد این حالتها هستند، مردم پول پرست، جاہ پرست، و ... (آشنایی با قرآن، ج13، ص73) تا هشدار دهد ببینید عاقبت کسانی که این اوقات شریف را جدی نگرفتند، چه شد؟!
🍃ب. شاید بتوان گفت فجر، شب، و سپری شدنش حکایت همین اقوام است؛ آنان که با گناهان و ظلمهای خود جهان را مانند شب سیاه و ظلمانی کردند؛ اما همگی سپری شدند و چیزی از آنان نماند و فجر بردمید.
🍃ج. ...
@Yekaye
4⃣ در فراز سوم سوره، از گونهای ناصواب از فهم انسان از وضعیت خود در جهان سخن گفت:
اینکه با رسیدن نعمت و خوشی سرمست و مغرور میشود و با رسیدن سختیها و تنگناها ناامید و مغموم❗️
و بلافاصله تذکر داد که این تحلیل چه اندازه خطاست:
اگر اکرام ویا خوار کردن از جانب خدا، به این نیست که امکانات و نعمت بیشتری به کسی داده یا نداده؛
بلکه به این است که او خودش اهل نیکوکاری و دستگیری از دیگران هست یا نه؟ اگر اکرام یتیم و دغدغه غذای مسکین جزء برنامههایتان نیست ولی در مواجهه با ارث و میراث و جمع مال سر از پا نمیشناسید، بدانید که خدا شما را خوار کرده است.
🤔نکته جالب در این فراز تفاوت لحن بیان است:
با اینکه هیچ کدام از فقر و غنا را - قطع نظر از طرز رفتار انسان و از نظر نهایی - نمی شود گفت نعمت مطلق یا نقمت مطلق است، ولی در عین حال قرآن در تعبیر خود، میان این دو فرق گذاشته، (برای نعمت دادن، خود خداوند هم تعبیر اکرام کردن آورد، اما برای سخت گرفتن نیاورد) چون در غنا، دادنِ چیزی است و خدا نعمتی را در اختیار انسان قرار داده، و در فقر، ندادن چیزی است؛ یعنی خدا یکی را با دادن نعمت آزمایش می کند و دیگری را با ندادن نعمت. و البته كار آن کسی که خدا با نعمت دادن او را مورد آزمایش قرار داده مشکل تر است از کار کسی که خدا با باز گرفتن نعمت او را مورد آزمایش قرار داده است.
📚(آشنایی با قرآن، ج13، ص73)
و شاید به همین مناسبت است که هم در آیات قبل و هم در آیات بعد، محور سخن را کسانی قرار داد که غرق نعمتاند و بیچاره میشوند.
@Yekaye
5⃣ در فراز چهارم، گویی میخواهد توضیح دهد که چرا آن جهانبینی دنیامدارانه نادرست است:
چون وقتی این نظام ظاهری تغییر کند و همه در پیشگاه خداوند حاضر شود حقیقت بر همه آشکار میشود؛
اما دیگر چه سود؟ او آنجا آرزو میکند که کاش چیزی از پیش فرستاده بودم؛ اما صرفا با عذاب و در بند کردنی بسیار شدید و غیرقابل تصور مواجه میشود که نجاتی از آن در کار نخواهد بود.
@Yekaye
6⃣ در آن سو و در قبال چنین انسانی، نفس مطمئنه است؛
همان که به آرامش حقیقی رسیده!
اگر در آن عرصه به هم ریختن نظام زمین و آسمان آن انسان غافل در اضطراب شدید است؛
💐اما به این انسان در آرامش خطاب میشود به جانب پروردگارت بازگرد، که هم تو از او راضی هستی و هم مورد رضایتی؛ و از او دعوت میشود که از این پس، دیگر نیاز نیست که همنشینی با بدان را تحمل کنی! اینک بیا در میان بندگان خاص خدا جای گیر؛ و در بهشت خاصی که خداوند به طور ویژه مقدر فرموده داخل شو❗️
@Yekaye
7⃣ سوره فجر میفرماید:
💢هم شب را ببینید و هم سپری شدنش را ‼️
اگر عدهای مدار زندگی خود را در شب قرار دادهاند بدانند قویتر از آنانی هم بودند که چنین بودند؛ اما ببینید خدا با آنان چه کرد؟
این را بفهمید که نعمت و نقمت دنیوی دادن خدا، کار مهمی نیست که خدا با انسانها میکند.
مهم عمل خود آنهاست که چه اندازه به دنیا میچسبند،
که اگر چسبیدند، خدا چنان این نظام را زیر و رو میکند که برایشان اصلا قابل تحمل نخواهد بود؛
و اگر نه به دنیا، بلکه به خدا آرامش جستند، به مرجع حقیقی خود برمیگردند در کمال رضایت و مورد رضایت واقع شدن؛ این چنین است که بندگان خاص از بقیه جدا میشوند: در کنار هم خواهند بود و در بهشت خاصی که خداوند برایشان مقدر فرموده است.
@Yekaye
8⃣ سوره فجر انسان را به فهم صحیح زندگی دعوت میکند:
🤔ما مادام که در دنیا هستیم در شب زندگی میکنیم. اما مومن اگر در شب زندگی میکند، اما سپری شدن شب را باور دارد و به فجر دل میبندد؛ و البته انتظار ندارد که این فجر با نعمتهای دنیوی حاصل شود. میفهمد که نعمت و نقمت دنیوی از باب امتحان و ابتلاست؛ نه از باب اینکه خداوند کسی را که مورد انعام قرار داده محترمتر و بهتر میداند از کسی که وی را در تنگنا قرار داده است.
اتفاقا این تنگناها بسیاری از اوقات به نفع ماست، زیرا امید ما را از غیرخدا قطع میکند وبیشتر به خدا پناه میبریم و اگر کسی به خدا پناه برد به آرامش حقیقی خواهد رسید:
رضایتی همه جانبه از همه چیز، و از فرط خوبی مورد رضایت حق واقع شدن؛ قرار گرفتن در میان بندگان خاص خدا و رفتن به بهشت خاص الهی.
@Yekaye
9⃣ محور این سوره چیست؟
🍃 الف. برخی محور این سوره را مذمت تعلق خاطر به دنیا، که در پی آن طعیان و کفران نعمت است، دانستهاند؛ که خداوند دنیامداران را به عذاب در دنیا و آخرت تهدید فرمود؛ و نشان داد که انسان به خاطر کوتهبینیاش گمان میکند که نعمتهای دنیوی که خدا به او داده اکرام اوست و فقر و نداریِ افراد، دلیل بر خواریِ آنان؛ پس وقتی از نعمتها بهرهمند میشود سر به طغیان و فساد برمیدارد؛ در حالی که چنین نیست؛ و وقتی قیامت و برپا شود معلوم میشود چه کسی در این دنیا سود برده و به آرامش حقیقی رسیده و چه کسی در عذاب گرفتار خواهد بود.
📚(الميزان، ج20، ص278)
🍃ب. برخی هم گفتهاند روح این سوره با توجه به آیات 15-16 مبارزه با فکر افرادی است که اکرام و إنعام مادی و دنیایی را دلیل کرامت شخصیت خودشان و سعادت واقعی می شمارند و به آن آرام میگیرند و قهرا مغرور می شوند که به دنبال آن هزاران فساد پیدا می شود، و بر عکس فقر را اهانت به شخصیت واقعی خودشان می شمارند. در حالی که فقر و غنا هر دو وسیله هستند برای سعادت یا شقاوت و بدبختی؛ [یعنی بستگی دارد به اینکه] انسان چه عکس العملی در مقابل این اکرامها و انعامها و غناها يا فقرها و احتياجها نشان بدهد. به تعبیر دیگر: همه اینها برای انسان مایه امتحان و ابتلاست.
📚(آشنایی با قرآن (مطهری) ج13، ص63)
📝 شما محور و غرض این سوره را چه میدانید؟
@Yekaye