eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
. 8️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ» تقسیم میراث بین بازماندگان، بعد از ادای دین و بدهی میت، باید انجام شود. @yekaye
. 9️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً» تقسیم سهام ارث، باید بعد از انجام وصیت‌های وی باید انجام شود. البته در احادیث فراوان توضیح داده شده که وصیت میت حداکثر در یک سوم اموالش اجرا می‌شود و او حق ندارد به نحوی وصیت کند که برخی از وراث را که به نحو طبیعی ارث می‌برند، از ارث محروم شوند. علاوه بر اینکه این احادیث به نحو متواتر معنوی مطلب را اثبات می‌کنند، ادامه آیه نیز نشان می‌دهد که مدعای آن احادیث کاملا با آیه سازگار است: درست است که ابتدا فرموده «من بعد وصیة» (که شاید این شبهه را بیاورد که شخص می‌تواند در کل مال وصیت کند و وصیت او همواره مقدم است)؛ اما بلافاصله در ادامه هشدار می‌دهد که «پدرانتان و فرزندانتان، نمی‌دانید کدامیک برایتان سودمندتر است» یعنی این گونه نیست که هر وصیتی بکنید لزوما به نفع شما تمام شود و کار خوبی باشد؛ و بویژه با این عبارت که «[اینها] واجب شده‌ی از سوی خداوند است؛ در حقیقت خداوند بسیار دانا و حکیم است» این موضع را تثبیت می‌کند که این سهم‌ها قابل کنار گذاشتن نیست. @yekaye
. 🔟 «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ» چرا بعد از وصیت دوباره تعبیر «یوصی بها» را آورد؛ و چرا با اینکه ادای بدهی بر انجام وصیت تقدم دارد، وصیت را مقدم برشمرد؟ 🍃الف. تقدم و تاخر در ذکر مطالب همواره به معنای تقدم و تاخر خارجی نیست؛ بلکه گاه – از جمله در اینجا- مطلبی به قدری تقدمش واضح است که نیازی به تقدم دادن آن احساس نمی‌شود؛ و برای تاکید بر مطلب دیگر، که اهمیتش آن ناندازه واضح نیست – آن مطلب درجه دوم را مقدم ذکر می‌کنند، تا بیشتر بر آن تاکید شود؛ و افزودن تعبیر «یوصی بها» هم برای تاکید بر همین وصیت، و نیز چه‌بسا برای اشاره به اکرام و بزرگداشت میت و جدی گرفتن سفارشات او باشد؛ چنانکه در جای دیگر تغییر دادن وصیت میت را گناهی بزرگ و قابل تعقیب برشمرد: «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ» (بقرة/181) (المیزان، ج4، ص209) 🍃ب. ... @yekaye
. 1️⃣1️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في‏ أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ» خداوند شما را در مورد فرزندان‌تان وصیت می‌کند: برای پسر همانند بهره دو دختر باشد؛ پس اگر آنان [=همه وارثان، فقط] دخترانی بیش از دو تن بودند، پس دو سوم آنچه باقیمانده، از آنِ آنهاست؛ و اگر [وارث، فقط] یک دختر بود، نیمی از آنِ او است. 💢این آیه با صراحت تمام اعلام می‌کند که اگر از شخصی تنها یک دختر باقی بماند حداقل نصف ماترک از آنِ اوست. 📜حکایت (غصب ارث حضرت زهرا س)📜 با این حال، ❗️ جای تعجب دارد که برخی از کسانی که به صحابیِ پیامبر بودن می‌نازیدند و ادعای جانشینی پیامبر اکرم ص را داشتند، ⛔️ تنها دختر بازمانده از پیامبر اکرم ص را برخلاف متن صریح این آیه، از سهم ارث خویش محروم نمودند؛ ⭕️با تمسک به یک حدیث که ابوبکر مدعی آن شد که پیامبر ص فرموده باشد: «انا معاشر الانبیاء لا نورث ماترکناه صدقه: ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم؛ آنچه باقی گذاریم صدقه است» 🔆حضرت زهرا س در خطبه معروف به خطبه فدکیه دو پاسخ قاطع به این ادعا دادند: ☀️الف. آیه 11 سوره نساء، و نیز سایر آیاتی که دلالت بر ارث بودن خویشاوندان از همدیگر دارد، عام است و تخصیصی نخورده است. آیا آیه دیگری نزد آنان بوده که نزد هیچکس نیست؟ آیا معنی دارد آیه قرآن با حدیث نبوی تخصیص بخورد، [و به فرمایش ایشان این را هم می‌توان اضافه کرد که آیا به فرض هم که تخصیص بخورد، آیا پیامبر ص این را به کسانی که این تخصیص شامل حال آنها می‌شود نمی‌گوید و صرفا مخفیانه به یک نفر که از این تخصیص می‌خواهد ذینفع شود می‌گوید؟!] ☀️ب. در آیات متعددی از قرآن از ارث بردن پیامبری از پیامبر دیگر سخن گفته است؛ و حتی حضرت زکریا دعا می‌کند که خداوند به او فرزندی بدهد که میراث‌برِ او باشد. پس پیامبران ارث می‌گذاشته‌اند و این سخن که «ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم» قطعا سخن پیامبر ص نیست. 📚بلاغات النساء، ص29 ؛ 📚السقيفة و فدك، ص113 و142 ؛ 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص225 ؛ 📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص102 ؛ و می‌شود موارد دیگری در تایید استدلال حضرت زهرا س – که این آیه به هیچ وجه استثناء نخورده است- افزود: ☀️ج. داستان زندگی بسیاری از پیامبران ص در دسترس مسلمانان بوده است. حتی یک مورد و در یک روایت ضعیف هم نقل نشده که وقتی پیامبری از دنیا رفته باشد، اموال وی را از فرزندانش دریغ کرده باشند، و تمام آنها را صدقه داده باشند! ☀️د. خود عایشه، که جزء کسانی بود که به نفع ابوبکر شهادت داد که پیامبر ص فرموده که ما ارث نمی‌گذاریم، بعدها خانه پیامبر را به عنوان میراث خود از پیامبر ص تصاحب کرد و به بهانه اینکه این خانه من است نگذاشت که امام حسن مجتبی ع را در آن خانه دفن کنند! (البیت بیتی و لا آذن أن یدفن فیه احد؛ 📚السنن بلاذری، ج۳، ص۲۹۷) ☀️ه. ... @yekaye 👇ادامه مطلب👇
📜ادامه حکایت غصب ارث حضرت زهرا سلام الله علیها 🤔جالب اینجاست که شمول این آیه نسبت به حضرت زهرا س چنان واضح است که حتی سنی متعصبی مثل فخر رازی در اوایل تفسیر این آیه، وقتی می‌خواهد توضیح دهد که چرا بیان ارث را از اولاد شروع کرد، از تعلق خاطر پیامبر ص به حضرت زهرا سخن می‌گوید و چنین توضیح می‌دهد «بدان که خداوند متعال ذکر میراث را با بحث اولاد شروع کرد بدین جهت که انسان بیشتری تعلق را به فرزند خویش دارد و از این رو بود که پیامبر اکرم ص فرمود: فاطمه پاره تن من است» (مفاتيح الغيب، ج9، ص510) ‼️و عجیبتر این است که خود فخر رازی در ادامه بحث از همین آیه، به سراغ جمله حضرت زهرا در حطبه فدکیه می‌رود و سپس سه اشکال بر حدیثی که ابوبکر نقل کرده اشاره می‌کند: 🔻یکی همین مخالفتش با آیات صریح در ارث گذاشتن پیامبران (بند ب)، 🔻دوم نامعقول بودن اینکه پیامبر چنین تخصیصی را به کسانی که تخصیص شامل حالشان می‌شده (یعنی حضرت زهرا ص، امام علی ع و عباس، عموی پیامبر) نگفته باشد، و فقط آن را به شخصی که این تخصیص ربطی به او ندارد (ابوبکر) گفته باشد (بند الف)؛ 🔻و سوم اینکه حتی اگر پیامبر ص چنین جمله‌ای هم گفته باشد، با توجه به مخالفتش با آیات دیگر، ممکن است به لحاظ نحوی «لا نورث»، صله برای «ما ترکناه صدقة» بوده باشد، نه جمله مستانفه؛ یعنی مقصود آن باشد که «چیزهایی که به عنوان صدقه رها کرده‌ایم قابل ارث داده شدن نیست»؛ و توضیحی هم می‌دهد که این جمله لزوما بی‌خاصیت نیست؛ ‼️❗️آنگاه با همه این احوال، برای پاسخ صرفا می‌گوید حضرت زهرا س در این گفتگو از ابوبکر راضی شد و اجماع این است که کار ابوبکر صحیح بوده است! پس سوال ساقط می‌شود!!! 🤔درباره قسمت اول پاسخش باید گفت نه‌تنها حتی هیچ روایت ضعیفی هم وجود ندارد که از چنین رضایتی از جانب حضرت زهرا س سخن بگوید، بلکه در معتبرترین کتب اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم از قول عایشه روایات کرده‌اند که حضرت زهرا تا آخر عمر از ابوبکر راضی نشد و با او قهر کرد و سخن نگفت و دستور داد شبانه دفنش کنند و حتی اجازه نداد که او برپیکرش نماز بخواند: «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ ص، فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ» (صحیح بخاری، ج۳، ص۱۱۲۶)؛ «فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى مَاتَتْ»، (صحیح بخاری، ج۶، ص۲۴۷۴؛ و نیز ج۴، ص۱۵۴۹؛ «فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ ... فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ لَيْلًا، وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ، وَصَلَّى عَلَيْهَا عَلِيٌّ»، صحیح بخاری، ج5، ص139 و و صحیح مسلم، ج۳، ص۱۳۸۰)] و 🤔درباره پاسخ دومش هم وجود شیعه در طول تاریخ بر دروغین بودن چنین اجماعی کفایت می‌کند، بگذریم که این چه اجماعی است که مخالفان مهمی چون حضرت زهرا س، امام علی ع، عباس، عموی پیامبر و ... داشته است❗️ و حتی اگر واقعا اجماعی هم می‌بود، آیا خوردن حق تنها فرزند باقیمانده از پیامبر و جعل حدیث اموری هستند که اگر مسلمانان بر صحتش اجماع کنند موجه می‌شود⁉️ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
937) 📖 وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَليمٌ 📖 💢ترجمه و نیمی از آنچه همسرانتان باقی گذاشته‌اند از آنِ شما [مردان] است، اگر که آنان فرزندی نداشته باشند؛ پس اگر آنان را فرزندی باشد، یک چهارم از آنچه باقی گذاشته‌اند از آنِ شماست؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش می‌کنند و یا [محاسبه] بدهی‌ای [که بر گردن آنهاست / بدان اقرار می‌کنند]. و برای آنان [= زنانتان] یک چهارمِ ماترک شماست، اگر که شما را فرزندی نباشد؛ پس اگر شما فرزندی دارید برای آنان یک هشتم از ماترکِ شماست؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش می‌کنید و یا بدهی‌ای [که برعهده دارید / بدان اقرار می‌کنید]. و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند کلاله [= بدون پدر و مادر و اولاد] باشد و برادر یا خواهری داشته باشد، پس برای هریک از آنان یک ششم است؛ پس اگر بیش از این باشند، پس آنان در یک سوم شریک‌اند؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش می‌شود و یا بدهی‌ای [که برعهده اوست / بدان اقرار می‌کند] در حالی که [با وصیت یا اقرار به بدهی] ضررزننده [به ورثه] نیست؛ سفارشی است از جانب خداوند؛ و خداوند دانایی بردبار است. سوره نساء (4) آیه 12 1398/4/20 8 ذی‌القعده 1440 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹نِصْفُ ▪️ماده «نصف» در اصل دلالت دارد بر جزیی از یک چیز؛ (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص432 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص809) و این جزء عرفاً معادل جزء باقیمانده از آن چیز است و این دو با هم آن را به دو بخش مساوی تقسیم می‌کنند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص145) و به زنی که میانسال (میانه جوانی و پیری) است «نَصَف» گفته می‌شود (كتاب العين، ج7، ص133) کلمه «نصف» با کسره نون (نِصف) فصیح‌تر است اما با ضمه (نُصف) هم رایج است؛ و کلمه «نصیف» هم به همین معنا می‌باشد (المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج2، ص608) و در زبان فارسی دو کلمه «نیم» و هم «نیمه» برای آن به کار می‌رود: «فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ» (بقره/237) «إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ» (نساء/11) «وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ» (نساء/12) «فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ» (نساء/25) «فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ» (نساء/176) «نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَليلاً» (مزمل/3) «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ» (مزمل/17) ▪️«انصاف» به معنای رعایت عدالت در معامله را هم ظاهرا به همین مناسبت از این ماده به کار برده‌اند که گویی شخص نیمی را از خود می دهد (كتاب العين، ج7، ص133) یعنی به نیم راضی شده و در معامله معادل همان مقداری را که داده دریافت می‌کند (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص432 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص809) و برخی هم چنین توضیح داده‌اند که این ماده هم در امور مادی و هم در امور معنوی به کار می‌رود و مصداق کاربرد آن در امور معنوی را – با توضیحی شبیه توضیح بالا- همین «انصاف» دانسته‌اند که رعایت عدالت و مساوات بین دو شخص در تقسیم و ادای حق مالی هر یک به وی است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص145) و به این مناسبت انصاف خاص‌تر از عدالت است:‌یعنی عدالت در هرگونه اجرای حق به کار می‌رود ولو که تقسیمی در کار نباشد (مانند اجرای عدالت در مجازات دزد) (الفروق في اللغة، ص228) ▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل خود بر دو معنا دلالت دارد و معنای دوم آن چیزی از جنس خدمت و به کار گرفتن است، چرا که به خدمتگزار «ناصف» (جمع آن: نُصُف، نَصَفه) گویند (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص432) اما دیگران این را هم به همان معنای نیم» برگشت داده و گفته‌اند وجه تسمیه‌اش این است که خدمتگزار به کارفرمای خود معادل آن نفعی را که اجرتش را می‌گیرد، می‌رساند (مفردات ألفاظ القرآن، ص810) یعنی کاملا از همان باب که انصاف را چنین نامیدند. 🔸از کلماتی که به این کلمه نزدیک است ماده «وسط» است که درباره اش قبلا توضیح دادیم که در اصل دلالت بر وضعیت «میانه»، و قرار گرفتن چیزی در بین دو چیز دیگر دارد و چون در بسیاری از موارد به حالت بین افراط و تفریط گفته می‌شود و لذا به معنای مساوات و عدل و انصاف نیز به کار می‌رود. (جلسه 448 http://yekaye.ir/al-qalam-68-28/) 📿ماده «نصف» تنها در همین کلمه «نصف» و 7 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت ▪️عموما این کلمه را با نون مکسور (نِصف) قرائت کرده‌اند ▪️اما در برخی قرائات غیرمشهور، در کل قرآن این کلمه را با نون مضموم (نُصف) قرائت کرده‌اند، که برخی این را اختلاف لهجه دانسته‌اند. (معجم القراءات، ج2، ص27) @yekaye
🔹الثُّلُث ▪️ماده «ثلث» در اصل بر معانی ناظر به «عدد سه» دلالت دارد. (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص385) ▪️خود عدد 3 (در مقام شمارش و بدون اینکه وصف شیء خاصی قرار بگیرد) به صورت «ثلاثة» (چه برای مذکر و چه مونث) بیان می‌شود: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ» (مجادله/7) «وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا» (نساء/171) «وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفُوا» (توبه/118) «سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ» (کهف/22) «قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ» (مائده/72) ▪️این کلمه وقتی به عنوان وصف و مقدار چیزی به کار می‌رود، به لحاظ لفظی مذکرو مونث می‌شود و غالبا قبل از موصوف خود می‌آید: «ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا» (مریم/10) «ثَلاثَ مَرَّاتٍ» (نور/58) «ذي ثَلاثِ شُعَبٍ» (مرسلات/30) و «ثَلاثَةَ قُرُوءٍ» (بقره/228) «ثَلاثَةَ أَيَّامٍ» (بقره/196 و آل‌عمران/41 و مائده/85 هود/65) «فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ» (طلاق/4)؛ و گاه بعد از موصوف خود نیز به کار می‌رود: «في ظُلُماتٍ ثَلاث» (زمر/6) «وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» (واقعه/7) ▪️و «ثلاثاء» هم که الف ممدود (اء) به جای تای تانیث (ة) می‌آید عددی است که خاص روز می‌شود و لذا به معنای سه‌شنبه است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص175) ▪️این کلمه وقتی به صورت «ثلاثون» جمع بسته می‌شود به معنای عدد 30 می‌باشد؛ و رقم‌های بعدی نیز از ترکیب سه و صد و هزار و ... به دست می‌آید: الثَّلَاثُمِائَةِ، و ثَلَاثَةُ آلاف، و ...: «وَ لَبِثُوا في كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً» (کهف/25) ، «بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ» (آل عمران/124) ▪️«ثُلث» بر وزن «فُعل» (همانند صُلب)‌ دلالت بر یک نحوه ثبات دارد و به سهمی که از حاصل سه قسمت شدنِ چیزی باقی می‌ماند (=یک سوم) اطلاق می‌گردد و از این رو، این عدد به عنوان جزء مفهومی آن باقی است؛ برخلاف «ثالث» نفر سومی است که بعد از نفر دوم می‌آید؛ و دو یا سه بودن از مفهوم امری که دوم یا سوم است خارج است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص22) ▪️«ثُلاث» (سه تا سه تا) هم همانند شجاع صفتی است که صیغه‌اش دلالت بر نحوه‌ای استمرار و تداوم دارد؛ و این تداوم با عبارت اخرای این معنا (ثلاثه ثلاثه) نشان داده می‌شود: «مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» (نساء/2 و فاطر/1) 📿ماده «ثلث» و مشتقات آن 32 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye