eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 فَآذُوهُما ▪️ماده «أذی» در اصل دلالت دارد بر چیزی که انسان از آن خوشش نمی‌آید و آرام و قرار ندارد، چنانکه به شتری که به خاطر درد آرام و قرار ندارد، «بعير أَذٍ» و «ناقةٌ أَذِيَةٌ» گویند (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص78). ▫️برخی توضیح داده‌اند که اصل این ماده در خصوص ضرر دیدن و متضرر شدن به کار رفته است (مجمع البيان، ج2، ص518 ) و دیگران تاکید کرده‌اند که نه هرگونه ضرر، بلکه ضرری است که به یک موجود زنده (حیوان یا انسان) وارد شود (مفردات ألفاظ القرآن، ص72) و از آن آزار بیند (كتاب العين، ج8، ص206) ▪️کلمه «أذی» در اصل مصدر بوده است (اذیت شدن)‌ که تدریجا در خصوص «هر چیزی که مایه آزار می‌شود» به کار رفته است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص65؛ مجمع البيان، ج2، ص518): «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقرة/264) «لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً» (بقره/262) «لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذىً وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ» (آل عمران/111) «لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً» (آل‌عمران/186) «وَ دَعْ أَذاهُمْ» (احزاب/48) ▫️و کاربرد آن در مواردی مانند «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ» (بقره/196) «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ» (بقره/222) «إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضی» (نساء/102) نشان می‌دهد که در این ماده خود ضرر دیدن و آزار کشیدن موضوعیت دارد نه اینکه حتما تعمدی از جانب کسی باشد. ▪️فعل رایج این ماده، فعل آن در باب افعال است که متعدی بوده و به معنای ضرر زدن، آزار رساندن و اذیت کردن می‌باشد: «وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ: هُوَ أُذُنٌ» (توبة/61)، «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» (توبة/61)، «و لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى»(أحزاب/69»، «وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا» (أنعام/34»، «و قال: لِمَ تُؤْذُونَنِي» (صف/5) و در آیه «وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما» (نساء/16) ‌ظاهرا از این باب به کار رفته که باید این افراد چنان تنبیه شوند که بر آنان سخت بیاید و موجب آزار و ناراحتی آنان شود تا دوباره به ارتکاب آن روی نیاورند. 📿ماده «أذی» و مشتقات آن 24 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹 تابا ؛ تَوَّاباً قبلا بیان شد که ▪️ماده «توب» در اصل به معنای رجوع و بازگشت می‌باشد که غالبا در مورد رجوع از گناه به کار می‌رود. ▫️وقتی این کلمه در مورد انسان به کار می‌رود به معنای رجوع انسان از گناهان به سوی خداست و لذا غالبا با حرف اضافه «الی» می‌آید (تاب الی الله)؛ ▫️اما وقتی در مورد خدا به کار می‌رود، با تعبیر «علی» می‌آید (تاب الله علی عبده) که به معنای این است که خداوند از موضع بالا و البته با فضل و رحمت و مغفرتش به جانب بنده‌اش برمی‌گردد. تعبیر «تاب الله علیه» را غالبا به معنای «خدا توبه‌اش را پذیرفت» دانسته‌اند و برخی به معنای «اعطای توفیق توبه از جانب خداوند» دانسته‌اند و حق این است که در هر دو معنا به کار می‌رود و در قرآن کریم هم مواردی به وضوح در معنای اول (فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ؛ مائده/۳۹) و مواردی به وضوح در معنای دوم (تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا؛ توبه/۱۱۸) و در مواردی دوبار در یک آیه و ظاهرا هربار به یکی از این دو معنا به کار رفته است: «لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ في ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزيغُ قُلُوبُ فَريقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِ» (توبه/۱۱۷). ▪️«تواب» هم صیغه مبالغه از «توبه» است، که هم در مورد بنده (بقره/۲۲۲) و هم در مورد خداوند (بقره/۳۷ و ۵۴ و ۱۲۸ و ۱۶۰، توبه/۱۰۴ و ۱۱۸) به کار می‌رود؛ که در اولی به معنای انسانی است که زیاد توبه می‌کند و دومی به این جهت به خداوند گفته می‌شود که مرتب توبه بندگان را می‌پذیرد و بسیار به آنها توفیق توبه می‌دهد. ▫️برخی گفته‌اند این مبالغه در کثرت قبول توبه از جانب خدا است [یعنی مبالغه در کمیت] و می‌تواند منظور این است که گناهان بسیار عظیم را هم می‌بخشد [مبالغه در کیفیت]. 🔖جلسه 227 http://yekaye.ir/al-baqarah-2-37/ @yekaye
🔹 أَصْلَحا قبلا بیان شد که ▪️ماده «صلح» و کلمه «صلاح» نقطه مقابل «فساد» می‌باشد و این تقابل در بسیاری از آیات قرآن مد نظر قرار گرفته است؛ مثلا: «الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ» (شعراء/۱۵۲) «وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» (اعراف/۱۴۲) «إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ» (یونس/۸۱) «وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها» (شعراء/۵۶) «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِح» (بقره/۲۲۰)؛ ▫️هرچند گاهی در مقابل «صلاح» از تعبیر «سیئة» استفاده شده است؛ مثلا «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً» (توبه/۱۰۲) ▪️ همچنین «صُلح» هم از همین ماده، و به معنای زدودن نفرت و دشمنی بین دو نفر (یا دو گروه) است. ▪️در واقع، «صلاح» را یک نحوه استقامت ناشی از حکمت، دانسته‌اند؛ خواه همراه با نفع باشد یا ضرر؛ البته در مورد ضرر در جایی به کار می‌رود که نهایتا نفعی برای شخص داشته باشد؛ همچنین گفته شده که «صلاح» تغییر حالت به وضعیتی است که آن وضعیت استقامت داشته باشد و «صالح» کسی است که حال خود را به چنین وضعی تغییر می‌دهد و لذاست که در مورد خود خداوند تعبیر «صالح» به کار نمی‌رود. ▪️«صلاح»، تاحدودی به مفاهیم «صحت» (سلامتی) و «خیر» (خوبی) نزدیک است؛ 🔸تفاوتش با «صحت» این است که صلاح را غالبا در مورد ذات (انسان صالح) و فعل (عمل صالح) به کار می‌برند؛ اما «صحت» را غالبا در مورد جسم؛ و 🔸تفاوت «صلاح» با «خیر» در این است که خیر بیشتر دلالت بر حُسن و سرور دارد (البته جایی که سرور باشد اما کار نیکویی محسوب نشود، «خیر» گفته نمی‌شود) لذا مثلا ممکن است در مورد «بیماری» تعبیر اینکه «صلاحش در این است» به کار رود، اما اینکه بیماری «خیر» است به کار نمی‌رود؛ مگر به صورت «افعل تفضیل» و در مقام مقایسه (که مثلا بگویند الان بیماری برای او بهتر (=خیر) از سلامتی است) که اینجا در همان معنای «صلاح» به کار رفته است. 🔖جلسه 406 http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-9/ @yekaye
🔹فَأَعْرِضُوا قبلا بیان شد که ▪️ماده «عرض» در معانی متعددی به کار رفته، اما ظاهرا می‌توان همه آن معانی را به یک معنای واحد برگرداند؛ ▫️برخی آن معنای واحد را «عرض» (پهنا) (جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض؛ حدید/۲۱)، در مقابل «طول» (درازا) دانسته‌اند و ▫️برخی آن را «در مرآی و منظر و در معرض دید قرار دادن» معرفی کرده‌اند چنانکه «عَرَضَ يَعْرِضُ عَرْضاً» به معنای عرضه شدن و در معرض دید قرار دادن یک کالا بوده، از این جهت که عرْضِ آن در معرض دید قرار می‌گرفته است؛ و یا از این جهت که عرْض خود را در راستای عرْض آن قرار داده است. ▪️«عُرْضَة» به چیزی که برای برخورد و مواجهه با چیز دیگر آماده می‌شود گویند (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ؛ بقرة/۲۲۴) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۵۹) ▪️«إعراض» به معنای روگردان شدن است (وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ؛ انعام/۳۵)، از این جهت که گویی روی را از کسی برمی‌گردانی و با عرض و پهلو خود با او مواجه می‌شوی و اسم فاعل آن «مُعرِض» می‌شود (فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضينَ؛ مدثر/۴۹) ▪️«تعریض» (وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساء؛ بقره/۲۳۵) کلامی است که دو وجه (یا راست و دروغ، یا ظاهر و باطن) داشته باشد در واقع، به معنای دووجهی و به کنایه سخن گفتن [دو گونه عرضه کردن] است. 🔖جلسه 682 http://yekaye.ir/al-kahf-18-100/ @yekaye
🔹رَحيماً قبلا بیان شد که ▪️ماده «رحم» در اصل دلالت بر معانی‌ای همچون رقت و و عطوفت و مهربانی (= رأفت)؛ و به تعبیر دیگر، دلالت بر «رقت قلب همراه با احسان کردن» می‌کند که گاه ممکن است در مورد «احسان کردن بدون لحاظ رقت قلب» به کار رود (مثلا وقتی در مورد خداوند به کار می‌رود) و یا «رقت قلب بتنهایی». ▪️البته برخی بین کلمات مربوط به این معنا تفاوت ظریفی قائلند و می‌گویند: 🔸آنچه در قلب پیدا می‌شود حالت رقت است (که رقت نقطه مقابل غلظت [و قساوت] است)، 🔸سپس لطف حاصل می‌شود (که نوعی دقت و و توجه به خصوصیات است)، 🔸سپس عطوفت (که به معنای تمایل و جلب شدن توجه است)، 🔸سپس حنه (شوق و رغبت)، 🔸سپس محبت (دوست داشتن)، 🔸سپس شفقت (مهربانی ورزیدن)، 🔸سپس رأفت (که شدت یافتن شفقت است)، 🔸و در نهایت به رحمت می‌رسد؛ که احسان و نعمت بخشیدن هم مصادیقی از رحمت ورزیدن است؛ درواقع، رحمت، ‌تجلی رأفت، و ظهور شوق و شفقت است، و مربوط به مقام ابراز نسبت به چیز خاصی است که در آن خیر و صلاح مخاطب لحاظ می‌شود، ولو خود مخاطب آن را خوش ندارد، مانند خوراندن دوای تلخ به مریض. ▪️در تفاوت «رئوف» (مهربان) با «رحمن» و «رحیم» هم گفته‌اند در «رأفت» رقت قلب بیشتری از «رحمت» وجود دارد؛ لذا کلمه رأفت هیچگاه در موردی که با کراهت توام باشد به کار نمی‌رود؛ اما «رحمت» گاه با کراهت توام است. (آنچه در پزشک است، «رحمت» است؛ نه «رأفت» وگرنه هیچگاه آمپول تجویز نمی‌کرد!) ▪️برخی از اهل لغت چنین توضیح داده‌اند که «رحیم» دلالت بر ثبوت و استمرار رحمت دارد و آن را صفت مشبهه دانسته‌اند؛ اما بسیاری آن را صیغه مبالغه دانسته‌اند و البته تذکر داده‌اند که مبالغه در «رحمان» بیشتر از «رحیم» است؛ چرا که رحمان رحمتش همه چیز را در برمی‌گیرد اما رحیم رحمتی است که بسیاری از چیزها را دربرمی‌گیرد (البته وزن «فعیل» هم در صیغه مبالغه به کار رفته و هم در صفت مشبهه). ▪️یکی از نکات مهم در تحلیل ماده «رحم» و کلمه «رحمت» این است که آیا این ماده در مقابل کلمه «عذاب» است یا خیر؟ 🔸به نظر می‌رسد دو گونه رحمت در قرآن کریم مورد بحث قرار گرفته است. ▫️یک رحمت که خوشایند افرادی است که مشمول آن واقع می‌شوند، و نقطه مقابل عذاب است: «يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَرْحَمُ مَنْ يَشاءُ» (عنکبوت/۲۱) ، «عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرينَ حَصيراً» (اسراء/۸) ، «إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ» (اسراء/۵۴) «يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ» (اسراء/۵۷) ، «أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتي وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» (عنکبوت/۲۳) ، «بابٌ باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ» (حدید/۱۳) ، «يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ في رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَليماً» (انسان/۳۱) ، «وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ … وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ» (غافر/۷)؛ ▫️و یک رحمت عام، که همه چیز را دربرگرفته، و در یک نگاه عمیق، حتی عذاب (أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ؛ مریم/۴۵) و ضلالت (قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ؛ مریم/۷۵) هم از آن ریشه گرفته است. گویی آن رحمت عمومی، وقتی می‌خواهد تجلی نهایی خود را نشان دهد و با رضایت مخاطب همراه باشد، خاص شده است: «عَذابي أُصيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقُونَ» (اعراف/۱۵۶) ▪️با توجه به عمویت بیشتر کلمه «رحمن» عده‌ای آن رحمت عمومی را «رحمانیت» خداوند دانسته؛ و آن رحمت خاص شده را «رحیمیت» خداوند معرفی کرده‌اند، بویژه که در قرآن کریم اگرچه از کفر کافران به رحمانیت خداوند هم سخن به میان آمده (وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ؛ رعد/۳۰؛ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ، انبیاء/۳۶) اما چنانکه در آیات فوق اشاره شد «رحمانیت» او نسبت به کافران هم مطرح شده، در حالی که رحیمیت او خاص مومنان معرفی شده است. (هُوَ الَّذي … كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً؛ احزاب/۴۳: تقدیم «مومنین» بر «رحیم» دلالت بر حصر دارد) 🔖جلسه 762 http://yekaye.ir/ya-seen-36-15/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) در بحث از آیه قبل در حدیث 1.ب، روایتی از امام صادق ع در تفسیر این آیات گذشت. در ادامه روایت آمده که ابوبصیر گفت: پرسیدم و اینکه فرمود «و آن دو نفری که این کار [= فاحشه] را مرتکب شوند» [مقصودش چیست]؟ فرمود: یعنی دختر باکره؛ اگر او نیز همان فحشایی که زن متاهل مرتکب شد را انجام دهد؛ «پس آنان را تنبیه کنید» فرمود: زندانی می‌شود؛ «پس اگر توبه کردند و درستکار شدند، آنگاه از آنان صرف نظر کنید؛ زیرا خداوند همواره بسیار توبه‌پذیر و مهریان بوده است.» 📚تفسير العياشي، ج1، ص227 عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... قُلْتُ قَوْلُهُ «وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ»؟ قَالَ يَعْنِي الْبِكْرَ، إِذَا أَتَتِ الْفَاحِشَةَ الَّتِي أَتَتْهَا هَذِهِ الثَّيِّبُ، «فَآذُوهُما» قَالَ تُحْبَسُ؛ «فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً». @yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند: در دوره جاهلیت شریعتشان چنین بود که اگر زنی زنا می‌کرد در خانه‌ای زندانی می‌شد و و هزینه‌های امرار معاشش تامین می‌گردید تا اینکه مرگ به سراغش بیاید؛ و اگر مردی مرتکب زنا می‌شد، او را از مجالس خویش طرد می‌کردند و به او دشنام و او را آزار می‌دادند و بر او عیب می‌گرفتند و غیر از این کاری بلد نبودند و خداوند متعال در اوایل اسلام فرمود: «و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما، پس علیه آنان چهار تن از خودتان [= مسلمانان] را به گواهی طلبید؛ پس اگر شهادت دادند، پس آنان را در خانه‌ها باز دارید [= حبس کنید] تا اینکه مرگ آنان را دریابد یا خداوند برایشان راهی قرار دهد. و آن دو نفری از شما که مرتکب آن کار [= فحشاء] شوند، پس آزارشان دهید؛ پس اگر توبه کردند و درستکار شدند، آنگاه از آنان صرف نظر کنید؛ زیرا خداوند همواره بسیار توبه‌پذیر و مهریان بوده است.» (نساء/15-16) و چون مسلمانان زیاد شدند و اسلام قوی شد و امور جاهلیت را برنمی‌تابیدند، خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «مرد زناکار و زن زناکار، هریک از آن دو را صد تازیانه بزنید» (نور/2) تا آخر آیه؛ پس این آیه، آیه زندانی کردن و آزار دادن را نسخ کرد. 📚وسائل الشيعة، ج28، ص67؛ بحار الأنوار، ج76، ص59؛ و ج90، ص6 عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي حَدِيثِ النَّاسِخِ وَ الْمَنْسُوخِ قَالَ: كَانَ مِنْ شَرِيعَتِهِمْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ أَنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا زَنَتْ حُبِسَتْ فِي بَيْتٍ وَ أُقِيمَ بِأَوَدِهَا حَتَّى يَأْتِيَهَا الْمَوْتُ وَ إِذَا زَنَى الرَّجُلُ نَفَوْهُ عَنْ مَجَالِسِهِمْ وَ شَتَمُوهُ وَ آذَوْهُ وَ عَيَّرُوهُ وَ لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ غَيْرَ هَذَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي أَوَّلِ الْإِسْلَامِ «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا؛ وَ الّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً» فَلَمَّا كَثُرَ الْمُسْلِمُونَ وَ قَوِيَ الْإِسْلَامُ وَ اسْتَوْحَشُوا أُمُورَ الْجَاهِلِيَّةِ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى «الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» الْآيَةَ فَنَسَخَتْ هَذِهِ آيَةَ الْحَبْسِ وَ الْأَذَى. @yekaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: بپرهیزید از فرزندانِ نوجوانِ ثروتمندان و پادشاهان [که زیبارو و جذاب‌اند] که همانا فتنه آنان شدیدتر از فتنه دختران پرده‌نشین است. 📚الكافي، ج5، ص548 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِيَّاكُمْ وَ أَوْلَادَ الْأَغْنِيَاءِ وَ الْمُلُوكِ الْمُرْدَ فَإِنَّ فِتْنَتَهُمْ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعَذَارَى فِي خُدُورِهِنَّ. @yekaye
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: کسی که با اجازه خودش مفعول عمل جنسی قرار بگیرد، خداوند شهوت زنان را بر او اندازد. 📚الكافي، ج5، ص549 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ أَمْكَنَ مِنْ نَفْسِهِ طَائِعاً يُلْعَبُ بِهِ أَلْقَى اللَّهُ عَلَيْهِ شَهْوَةَ النِّسَاءِ. @yekaye
☀️5) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: رسول الله ص لعنت کرد مردانی که خود را شبیه زنان می‌کنند و زنانی که خود را شبیه مردان می‌کنند. فرمود: آنان همان مخنث‌ها (مردانی که با هم رابطه جنسی دادند) و زنانی‌اند که با هم نکاح می‌کنند. 📚الكافي، ج5، ص550 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ قَالَ وَ هُمُ الْمُخَنَّثُونَ وَ اللَّاتِي يَنْكِحْنَ بَعْضُهُنَّ بَعْضاً. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
943) 📖 وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِ
. 1️⃣ «وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيماً» در آیه قبل، با تعبیر «اللاتی» (= «آنان که»، ضمیر موصول برای جمع مونث) حکم مجازات زنانی که مرتکب فحشاء شوند بیان شد، در این آیه تعبیر «الذان» (= «آن دو نفر که»، ضمیر موصول برای مثنای مذکر) حکم مجازات دیگری را بیان می‌کند. 🔸در آیه قبل، بحث بر سر این بود که مقصود از «فحشاء» زناکاری است یا شامل مساحقه (رابطه جنسی بین دو زن) هم می‌شود؛ اما درباره این آیه، 💢هم درباره اینکه که مقصود از این تعبیر چه کسانی است بحث است،- و 💢 هم درباره اینکه مقصود از «فحشاء» چه عملی است: 🍃الف. مقصود از «آن دو نفر» زن و مردی است که رابطه زنا برقرار کنند (حسن و عطا، به نقل از مجمع البيان في، ج3، ص34) و در زبان عربی، تعبیر مذکر در حالت تثنیه و جمع، هم برای افراد مذکر به کار می‌رود و هم برای جمعی که هم مرد و هم زن در میان آنان باشد. بر این اساس، در آیه قبل حکم حبس ابد برای زنان مطرح شده، اما در این آیه حکم هم مرد و هم زن بیان شده، و لازمه‌اش این است که حکم زنان حبس و آزار باشد؛ اما چون تعبیر «اعراض از آنها در صورت توبه و اصلاح» ‌با تعبیر «حبس تا زمانی که بمیرند» سازگار نیست، پس منظور از اعراض مذکور، فقط اعراض از آزار دادن آنهاست. (المیزان، ج4، ص235-234) از منظری دیگر، حکم مردان فقط آزار دیدن است، چرا که مرد باید در متن جامعه به کسب و کار بپردازد، اما حکم زنان، زندانی شدن هم هست تا از امکان این معصیت جلوگیری شود. (البحر المحيطُ ج3، ص559) 🍃ب. مقصود از «آن دو نفر» دختر و پسری است که زنا کنند (یعنی مرد و زن مجرد و باکره) (سدی و ابن‌زید، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص34) (ظاهرا حدیث 1 هم همین معنا باشد. ) 🍃ج. مقصود دو مرد زناکار باشد؛ یعنی آیه قبل، حکم زنان زناکار بود و این آیه حکم مردان زناکار (مجاهد) اما اشکال مهمی که به این قول گرفته شده، این است که پس چرا تعبیر تثنیه آورد؛ زیرا وعده و وعید را یا با تعبیر جمع می‌آورند که به معنای «هر مردی که»‌ باشد یا با تعبیر مفرد می‌آورند که به معنای اسم جنس می‌شود؛ اما مثنی آوردنش توجیهی ندارد. (مجمع البيان، ج3، ص34) 🍃د. دو مردی است که با هم رابطه جنسی (لواط) برقرار کنند؛ یعنی آیه قبل ناظر است به حکم زنان همجنسگرا، و این آیه ناظر است به حکم مردان همجنسگرا (ابومسلم، به نقل از مجمع البيان في، ج3، ص34) بر این اساس، چه‌بسا معنای آیه این باشد که هر گاه دو مرد تصميم به انجام فاحشه (لواط) بگيرند، ولى فقط كارهاى مقدّماتى را انجام دهند، به نحوى كه اطمينان به انجام آن در آينده است، شما از باب نهى از منكر، آن دو را تنبيه و تعزير و تهديد كنيد. اگر شرمنده شده و دست كشيدند و گذشته را جبران كردند، شما هم از آنان بگذريد، كه خدا توبهپذير و رحيم است. (تفسير نور، ج2، ص257) 🍃ه. ... 📝دیدگاه مختار با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ، بعید نیست که در این آیه همه این مصادیقی که اشاره شد مد نظر بوده باشد. اما اگر بنا باشد حتما یک قول ترجیح داده شود، می‌توان بر اساس ظهور آیه چنین رتبه‌بندی کرد: 🔻ضعیفتربن قول، قول سوم (دو مرد زناکار) است که جهت ضعفش توضیح داده شد؛ 🔻در مرتبه بعد، قول اول است که حکم را ناظر به یک مرد و یک زن دانسته، در حالی که در آیه قبل، حکم زن بیان شده بود. 🔻در مرتبه بعد، قول دوم است؛ از این جهت که قائلان به قول دوم، می‌توانند چنین از اشکال فوق دفاع کنند که حکم آیه قبلی، مربوط به زنان متاهل بوده (به قرینه اینکه تعبیر «نسائکم«‌را آورد) پس این آیه حکم افراد مجرد (زن باکره و مرد مجرد) را بیان می‌کند؛ که حکم زنان متاهل حبس ابد و حکم زنان مجرد آزار دیدن و تنبیه شدن است؛ پس در بحث زنان تکراری رخ نداده، اما این اشکال بر آنان وارد است که چرا خداوند حکم مردان متاهل را مسکوت گذاشته، در حالی که قبح زنا در مورد مرد متاهل بیش از مرد مجرد است. 🔻از این رو به نظر می‌رسد ظهور آیه در قول چهارم از همه بیشتر باشد، به ویژه که آیه قبل، حکم زنان را بیان کرد و علاوه بر تعبیر «الذان» در مقابل «اللاتی»، ظاهر عبارت «منکم» در این آیه، در مقابل «من نسائکم» در این آیه قبل، این احتمال را که حکم این آیه اساساً ناظر به حکم مردان باشد را بیشتر تقویت می‌کند؛ و چون مثنی آورد، پس دو نفر بودن در آن موضوعیت دارد و از این رو، بر رابطه دو مرد تاکید دارد. (البحر المحیط، ج3، ص558) @yekaye
یک آیه در روز
943) 📖 وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِ
. 2️⃣ «وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما» مقصود از «آذاهما» چیست؟ 🍃الف. مطلق تنبیه کردن است؛ یعنی با این تعبیر، از طرفی ضرورت تنبیه ناراحت‌کننده‌ای که خصلت بازدارندگی داشته باشد را مطرح کرده، و از سوی دیگر، نحوه آن را تعیین نکرده و برعهده قاضی گذاشته است. (شبیه تعزیرات) 🍃ب. با زبان مذمت کردن و با لنگه کفش کتک زدن (ابن‌عباس، به نقل از مجمع البيان في، ج3، ص35؛ و البحر المحیط، ج3، ص558) 🍃ج. مواخذه و توبیخ زبانی است. (قتاده و مجاهد و سدی، به نقل از مجمع البيان في، ج3، ص35، و البحر المحیط، ج3، ص558) 🍃د. مقصود، تنبیه عملی، و نه زبانی است (به نقل از البحر المحیط، ج3، ص558) 🍃ه. مقصود جمع بین تازیانه و سنگسار است، و [در کتب اهل سنت] منسوب به حضرت علی ع است که در مورد شخص همدانی، این دو را با هم انجام داد. (به نقل از البحر المحیط، ج3، ص558) 🍃و. ... @yekaye
یک آیه در روز
943) 📖 وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِ
. 3️⃣ «وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما» مقصود از «از آنان اعراض کنید» چیست؟ 🍃الف. یعنی دیگر آنان را تنبیه و آزار ندهید. بر اساس این معنا، اینکه جمله «اگر توبه و اصلاح کردند، پس از آنان اعراض کنید» را با حرف «فـ» (= پس) بعد از جمله «آزارشان دهید» آورد؛ آنگاه دست کم دو گونه دلالت می‌تواند داشته باشد: 🌱الف.1. این آزار، نه از سنخ اجرای حد (که یکبار انجام و تمام می‌شود)، بلکه یک تنبیه مستمر بوده است (شبیه آیه قبل که حبس مستمر بود) و بر این اساس، چه بسا کارهایی مانند بایکوت، یا تحقیر و ... در این آیه مد نظر است که همواره تا وقتی آنان توبه نکرده و در مسیر درست قرار نگرفته‌اند شامل حالشان می‌شود. 🌱الف.2. این ادامه دادن آزار، ناشی از ارتکاب مجدد عمل آنان است؛ یعنی هربار آنان را با چنین جرمی گرفتید، آنان را مجازات کنید؛ گر اینکه توبه کرده و رویه صلاح پیشه کنند، که دیگر حق تنبیه و مجازات آنها را ندارید. 🍃ب. مقصود ادامه بی‌اعتنایی و نوعی تحقیر آنان است؛ شبیه آیه «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» (اعراف/199) یعنی کسانی که این چنین رفتارهای زشتی را مرتکب می‌شوند، حتی اگر از کارشان دست بردارند، باز به آنها بی‌اعتنایی کنید و چندان با آنها انس نگیرید، چرا که آنان خود را با این کارشان حقیر و شایسته تخقیر قرار داده‌اند. (ابن عطیه، به نقل از البحر المحيط، ج3، ص560) البته این معنا با توجه به ادامه آیه که می‌فرماید «إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيماً» بعید به نظر می‌رسد. 🍃ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
943) 📖 وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِ
. 4️⃣ «فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيماً» در بسیاری از آیات، انجام توبه توسط بنده را مایه مغفرت خداوند معرفی کرده، چرا در اینجا علاوه بر توبه «اصلاح» را هم ذکر کرد و سپس از تواب و رحیم بودن خداوند سخن گفت؟ 🍃الف. می‌خواهد نشان دهد که مراد از توبه، توبه حقیقی‌ای است که شخص درستکار می‌شود؛ نه صرف توبه زبانی یا صرف یک حالت پشیمانی درونی [که اگرچه از کارش پشیمان است، عزم جدی بر عدم تکرار را به همراه ندارد] (الميزان، ج4، ص236) 🍃ب. چون فحشاء از گناهانی است که آثار اجتماعی هم دارد، پس صرف توبه شخصی کفایت نمی‌کند بلکه شخص باید به جبران و اصلاح آثار آن هم اقدام کند؛ یعنی مثلا اگر قبلا در راه عادی‌سازی این گناه اقدام می‌کرد، الان با اقرار به مضراتش، آن را جبران کند و ... 🍃ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
943) 📖 وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِ
. 5️⃣ «وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيماً» چرا نفرمود «ان الله تواب رحیم» بلکه از تعبیر «کان» هم استفاده کرد؟ 🍃الف. «کان» در اینجا یک نحوه سابقه و رویه و استمرار را می‌رساند؛ یعنی مساله فقط این نیست که بعد از توبه‌تان آن را می‌پذیرد و با شما مهربانی می‌کند، بلکه چه‌بسا می‌خواهد بگوید همین که خداوند امکان و توفیق توبه را برای شما مهیا کرد، نشان می‌دهد که او قبل از اینکه توبه کنید هم نسبت به شما تواب و رحیم بوده است 🍃ب. ... @yekaye
✅ توجه چنانکه در تدبرهای قبل گذشت، یکی از احتمالات مهم درباره مفاد این آیه، حرمت مساله لواط و رفتارهای همجنس‌گرایانه است؛ که درباره این پدیده زشت، در جلسات 851-871 (اعراف/80-84؛ و هود/69-83) توضیحات مفصلی گذشت: 🔖http://yekaye.ir/lot-folk/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
944) 📖 إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً 📖 💢ترجمه قطعا توبه‌ی بر عهده خدا تنها برای کسانی است که روی جهالت بدی را مرتکب می‌شوند سپس بزودی توبه می‌کنند؛ پس آنهایند که خداوند بر آنان توبه‌ می‌کند و خداوند دانایی حکیم بوده است. سوره نساء (4) آیه 17 1398/5/15 4 ذی‌الحجه 1440 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹التَّوْبَةُ ؛ يَتُوبُونَ ؛ يَتُوبُ در جلسه قبل بیان شد که ▪️ماده «توب» در اصل به معنای رجوع و بازگشت می‌باشد که غالبا در مورد رجوع از گناه به کار می‌رود. ▫️ وقتی این کلمه در مورد انسان به کار می‌رود به معنای رجوع انسان از گناهان به سوی خداست و لذا غالبا با حرف اضافه «الی» می‌آید (تاب الی الله)؛ ▫️اما وقتی در مورد خدا به کار می‌رود، با تعبیر «علی» می‌آید (تاب الله علی عبده) که به معنای این است که خداوند از موضع بالا و البته با فضل و رحمت و مغفرتش به جانب بنده‌اش برمی‌گردد. تعبیر «تاب الله علیه» را غالبا به معنای «خدا توبه‌اش را پذیرفت» دانسته‌اند و برخی به معنای «اعطای توفیق توبه از جانب خداوند» دانسته‌اند و حق این است که در هر دو معنا به کار می‌رود و در قرآن کریم هم مواردی به وضوح در معنای اول (فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ؛ مائده/۳۹) و مواردی به وضوح در معنای دوم (تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا؛ توبه/۱۱۸) و در مواردی دوبار در یک آیه و ظاهرا هربار به یکی از این دو معنا به کار رفته است: «لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ في ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزيغُ قُلُوبُ فَريقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِ» (توبه/۱۱۷). 🔖جلسه 943 http://yekaye.ir/an-nesa-4-16/ 🔹 التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ / يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ تعدد معانی هنگام کاربرد حرف «علی» با توبه، در این آیه بسیار زیباست: 🔺ابتدا از «توبه‌ی علی الله» سخن می‌گوید که مقصود از «علی» چیزی است که خدا برعهده گرفته؛ و اصطلاحا «علیهِ» اوست نه «لهِ» او؛ 🔺اما در فراز آخر از «توبه‌ی الله علیهم» سخن می‌گوید که مقصود از «علی» توجه رحیمانه خداوند بر آنان است؛ و اصطاحا «لهِ» آنهاست، نه «علیهِ» آنها. @yekaye
🔹السُّوءَ قبلا بیان شد که ▪️ماده «سوء» در اصل به معنای قبیح و زشت می‌باشد، و گناه را به خاطر قبح و زشتی‌اش «سیئة» گفته‌اند و این ماده، معادل کلمه فارسی «بد» می‌باشد. ▪️برخی گفته‌اند تعبیر «سوء» بر هر چیزی که مایه غم و ناراحتی انسان شود اطلاق می‌شود، اعم از امور دنیوی و اخروی، نفسانی و بدنی و خارجی، از دست دادن مال باشد یا مقام یا دوست؛ و یا به تعبیر دیگر، «سُوء» به لحاظ معنایی درست نقطه مقابل «حُسن» است؛ و به هرچیزی که بذاته نیکو نباشد اطلاق می‌گردد، خواه در عمل باشد یا موضوع یا حکم، امر قلبی باشد یا معنوی یا ... . 🔸این کلمه به کلماتی مانند «ضرر» ، «قُبح» و «فساد» نزدیک است؛ با این تفاوت که: ▫️«ضرر» در مقابل «نفع» ‌است؛ و در مورد آنچه انسان از وضعیتش ناآگاه است نیز اطلاق می‌شود و چه‌بسا چیزی که به خودی خود خوب باشد، ولی به دلایلی ضرر داشته باشد؛ به تعبیر دیگر، کلمه «سوء» را غالبا در مورد بدی‌هایی که ریشه و منشأش را می‌شناسیم به کار می‌برند؛ اما «ضرر» را در مورد هر بدی‌ای که به انسان برسد، ولو ریشه‌اش را نداند. ▫️در کلمه «قبح» صورت و ظاهر امر بیشتر مورد لحاظ است؛ در واقع، کلمه «سوء» از آن جهت اطلاق می‌گردد که بد بودنش آشکار است؛ اما کلمه «قبح» از آن جهت که انجام دادنش سزاوار نیست. ▫️و «فساد» هم نقطه مقابل «صلاح» است و هرگونه اختلال در عمل، نظر و … می‌باشد. ▪️و از آنجا که گاه اثر خوشی ویا غم در صورت آدمی نمایان می‌شود، گاه «سوء» به وجه آدمی اطلاق می‌گردد [فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ؛ اسراء/۷] چنانکه «سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً» (هود/۷۷) یعنی بواسطه حضور آنان، احساس ناراحتی در چهره‌اش نمایان شد و چهره‌اش غمگین شد. 🔖جلسه 864 http://yekaye.ir/hood-11-77/ @yekaye
🔹بِجَهالَةٍ قبلا بیان شد که ▪️ماده «جهل» را عموما نقطه مقابل «علم» و به معنای «نادانی» دانسته‌اند و «جاهیلت» را به صرفاً معنای دوره‌ای که جهل و نادانی در آن غلبه داشته است معرفی کرده‌اند. ▪️برخی گفته‌اند «جهل» در سه مورد به کار می‌رود: ▫️جایی که با فقدان علم مواجهیم (يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ؛ بقرة/۲۷۳)؛ ▫️جایی که اعتقاد به چیزی هست درست برخلاف آنچه در واقعیت وجود دارد [وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِين؛ اعراف/۱۹۹]؛ ▫️و جایی که کاری برخلاف آنچه سزاوار است انجام شود، خواه شخص مطلب درست را بداند یا نداند، چنانکه در آیه «قالُوا: أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً؟ قالَ: أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ» (بقرة/۶۷) «مسخره کردن» را «جهل» معرفی کرده است. ▪️اما برخی معتقدند که این ماده در اصل در دو معنا به کار می‌رفته است. ▫️یکی همین معنای نقطه مقابل علم است و ▫️دیگری به معنای «سبکی» (خفت) و «اضطراب»؛ چنانکه به چوبی که با حرارت آتش حرکت می‌کند «مِجْهَل» گویند و تعبیر «استجهلت الرِّيحُ الغُصْنَ» به معنای این است که باد شاخه‌ها را می‌لرزاند. ▪️بر این اساس شاید در کلمه «الْجاهِلِيَّة»، اشاره‌ای به عدم سکون اضطراب و بیقراری نیز وجود باشد؛ چنانکه برخی گفته‌اند که اساساً جهل تلازم با اضطراب و عدم طمأنینه دارد. 🔖جلسه 523 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-33/ @yekaye