eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
116 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹كَرْهاً ، كَرِهْتُمُوهُنَّ ، تَكْرَهُوا ▪️ماده «کره» را در اصل به معنای نارضایتی و دوست نداشتن، و نقطه مقابل رضایت و محبت دانسته‌اند (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص172) ▫️هرچند برخی معنای اجبار را در آن پررنگ‌تر دانسته و آن را نقطه مقابل اراده معرفی کرده‌اند، بدین بیان که اراده، خواستن همراه با اختیار و انتخاب است؛ [اما اکراه، انجام کار از روی اجبار و برخلاف میل است] (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص50) ▫️اما دست کم در سه آیه قرآن، ماده «کره» در مقابل ماده «حبب» قرار داده شده است: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً ... وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً» (بقره/216) ، «لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ ... وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ» (حجرات/7) ، «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ» (حجرات/12) ▪️مصدر فعل «کَرِهَ یَکرَهُ» را «کَره» دانسته‌اند: «لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً» (آل عمران/83) ▫️برخی «کُره» را هم مصدر و تفاوت آنها را صرفا تفاوت در لهجه (لغتان) دانسته‌اند (مجمع البيان، ج3، ص38) ▫️اما برخی «کُره» ‌را اسم و به معنای «مشقت» دانسته (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً؛ احقاف/15)؛ و گفته‌اند «کَره» در آنجاست که خود شخص متکلفانه عملی را عهده‌دار شود و آن را با ناخرسندی انجام دهد (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص172 ) ▫️به تعبیر دیگر، «کُره» را مشقتی بدون اینکه شخص به خاطر آن به تکلف افتد دانسته‌اند و «کَرة» را مشقتی که شخص را به تکلف می‌اندازد و وی بناچار آن را عهده‌دار می‌شود (المحيط في اللغة، ج3، ص355 ) ▫️و نیز گفته شده که «کَره» مشقتی است که از خارج و به اجبار بر شخص تحمیل می‌شود، اما «کُره» آن است که شخص خود بدان می‌رسد در حالی که می‌توانسته از آن معاف باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص707 ) ▪️این ماده وقتی به باب افعال برود به معنای اجبار کردن و کسی را به کاری که دوست ندارد وادار نمودن است: «وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْر» (طه/72) «وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ ... وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحيمٌ» (نور/33) «أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنينَ» (یونس/99) «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» (بقره/256) ▪️بر همین اساس وقتی شخص با امر خارجی بر کاری مجبور شود، با صیغه اسم مفعول از باب افعال (یعنی «مُکرَه») تعبیر می‌شود؛ اما وقتی این کراهت از درون وی برخاسته باشد با صیغه اسم فاعل ثلاثی مجرد (یعنی «کاره») تعبیر می‌شود: «أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ» (هود/28) «أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ» (مومنون/70) «كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ لَكارِهُونَ» (انفال/5) ▫️اما چیزی که خود آن چیز مورد کراهت باشد با صیغه اسم مفعول ثلاثی مجرد می‌آید (یعنی «مکروه») «كُلُّ ذلِكَ كانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً» (اسراء/38) ▫️و وقتی به باب تفعیل برود، غالبا با حرف «الی» همراه می‌شود و به معنای چیزی را نزد کسی مکروه و ناخوشایند گرداندن است؛ و نقطه مقابل «حَبَّبَ الیه» می‌باشد: «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ ... وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ» (حجرات/7) (مجمع البحرين، ج6، ص360) 📿ماده «کره» و مشتقات آن 41 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖 اختلاف قرائات 🔹در اغلب قرائات به صورت «کَرهاً» قرائت شده است ▪️اما در قرائات برخی از اهل کوفه (حمزه و کسائی) و نیز در برخی از قرائات عشر و اربعه عشر (خلف و حسن و اعمش) به صورت «کُرهاً» قرائت شده؛ و هر دو را مصدر دانسته‌اند که درباره تفاوت این دو در نکات ادبی توضیح داده خواهد شد. 📚مجمع البيان، ج3، ص38 ؛ معجم القراءات، ج2، ص41 @yekaye
🔹 لا تَعْضُلُوهُنَّ ▪️ماده «عضل» در اصل بر شدت و پیچیده شدن کار دلالت دارد (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص345) برخی اصل این ماده را امتناع و بازداشتن (مجمع البيان، ج3، ص39) آن هم بازداشتنی که با در مضیقه و فشار قرار دادن همراه باشد دانسته‌اند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص165) و بعید نیست که اصل این ماده از کلمه «الْعَضَلَة» [که در فارسی به اشتباه عَضُلِه» تلفظ می‌شود] بوده است به قسمت پرگوشت ساق و بازو گفته می‌شود (كتاب العين، ج1، ص278) و در واقع به هر گوشت محکم و درهم‌تنیده‌ای اطلاق می‌گردد [که تعبیر «عضلانی» در زبان فارسی از همین ماده اخذ شده است] (مفردات ألفاظ القرآن، ص571) ▪️امر «مُعضِل»‌ کار شدیدی است که اصلاح آن با سختی و زحمت همراه است، و به همین جهت به شدائد «مُعضِلات» گفته می‌شود (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص345) که در فارسی به اشتباه «معضَلات» تلفظ می‌شود. ▪️«عَضَلْ» در تنگنا قرار دادن زن است از این طریق که مانع ازدواج او شوند (مجمع البيان، ج3، ص39) و «عَضَلْتُ المرأةَ» در جایی گفته می‌شود که انسان از روی ظلم مانع ازدواج کردن زنی بشود (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص346) و 🔸 در تفاوت «عضل» و «امساک» گفته‌اند که «امساک» مطلق نگهداشتن همسر در قبال رها کردن و طلاق دادن اوست (فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ؛ بقره/229) اما «عضل» نگه داشتنی است که همراه با سختی دادن و در مضیقه قرار دادن وی باشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص165) 📿ماده «عضل» تنها دوبار در قرآن کریم و هردوبار با همین تعبیر «لا تَعْضُلُوهُنَّ» آمده است (مورد دیگر: ‌بقره/232) 📖 اختلاف قرائت 🔹لا تَعْضُلُوهُنَّ ▪️در قرائات رایج بر اساس مصحف عثمانی به همین صورت است؛ اما ▪️در قرائت مبتنی بر مصحف ابن مسعود به صورت لا أن تَعْضُلُوهُنَّ» قرائت شده است. ▪️همچنین در قرائت یعقوب (از قراء عشر) این فعل با هاء سکت قرائت شده به صورت «ولا تَعْضُلُوهُنَّه». 📚(معجم القراءات، ج2، ص41) @yekaye
🔹بفاحِشَةٍ ▪️در آیه 15 بیان شد که ماده «فحش» (با کلماتی همچون فُحْش و فَحْشَاء و فَاحِشَة) در اصل دلالت بر زشتی و قبح و شناعت در چیزی می‌کند، به طوری که در مورد هر چیزی که از حد خودش تجاوز کند (که به نحوی موجب کراهت شود) «فاحش» گفته می‌شود؛ «فاحشة» عملی است که زشتی آن شدید است؛ و کلمه «فحشاء» (إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ؛ بقره/۱۶۹) ‌به خاطر «مد»ی که در کلام دارد، مفهومش شدیدتر از «فاحِشَة» است. ▪️همچنین اشاره شد که این کلمه بسیاری از اوقات به طور خاص در مورد «روابط جنسی نامشروع» (اعم از زنا و لواط و مساحقه) به کار می‌رود: «لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَة» (طلاق/۱) ، «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً» (اسراء/۳۲) ، «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» (اعراف/۸۰) ، «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ» (نساء/۱۵) 🔖جلسه 942 http://yekaye.ir/an-nesa-4-15/ 📖 إلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ ▪️این عبارت در قرائت ابیّ بن کعب به صورت «إلا أن يَفْحَشْنَ عليكم و ...» قرائت شده است، ▪️در قرائت ابن مسعود به صورت «إلا أن يَفْحَشْنَ و عاشِرُوهُنَّ» که این قرائت از ابن عباس وعكرمة نیز روایت شده است. 📚(معجم القراءات، ج2، ص41) @yekaye
🔹مُبَيِّنَةٍ قبلا بیان شد که ▪️ماده «بین» - و به تبع آن، کلمه «بین» که در زبان فارسی هم رایج است- از کلماتی است که اصطلاحا از اضداد است؛ یعنی هم به معنای «فصل» (فاصله و جدایی) به کار می‌رود و هم به معنای «وصل» (اتصال و به هم رسیدن). و «بیان» به معنی آشکار کردن است و به کلام از این جهت بیان می‌گویند که آشکارکننده مافی‌الضمیر است و با توجه به ریشه کلمه، برخی گفته‌اند بیان به معنای آشکار کردن بعد از ابهام و اجمال است و به کلام از این جهت بیان می‌گویند که در آن انسان باید با جدا کردن کلمات و سپس اتصال برقرار کردن بین آنها مراد مبهم خود را آشکار کند. و «بیِّنه» [= دلیل] هم از همین ریشه و به معنای چیزی است که دلالت کاملا آشکار داشته باشد. 🔖جلسه 114 http://yekaye.ir/ash-shuara-026-195/ 📖 اختلاف قرائت ▪️این کلمه در قرائت اهل مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) و شام (ابن عامر) و اغلب اهل کوفه (حمزه و کسائی و روایت حفص از عاصم) و نیز در برخی از قرائات عشر و اربعه عشر (ابوجعفر و یعقوب و یزیدی و مفضل) به صورت «مُبَيِّنَةٍ» قرائت شده است، که اسم فاعل از فعل «بَیَّنَ» است؛ یعنی فاحشه‌ای نمایاننده. ▪️در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و برخی از اهل کوفه (روایت شعبه از عاصم) و برخی دیگر از قراء اربعه عشر (حسن و ابن‌محیصن) به صورت «مُبَيَّنَة» قرائت شده است، که اسم مفعول از فعل «بَیَّنَ» است؛ یعنی فاحشه‌ای آشکارشده. ▪️و در قرائتی از ابن‌عباس هم به صورت«مُبِينَة»، که اسم فاعل از «أبان» است (یعنی متمایز کننده) و هم به صورت مصدر «بَيِّنَةٍ» قرائت شده است. 📚مجمع البيان، ج3، ص 38 ؛ معجم القراءات، ج2، ص42 @yekaye
🔹عاشِرُوهُنَّ قبلا بیان شد که ▪️ماده «عشر» در اصل در دو معنا به کار می‌رود: یکی معنای «عدد ۱۰»؛ و دیگری به معنای مصاحبت و اختلاط و با هم درآمیختن و معاشرت کردن که «عشیره» به معنای اهل و عیال از همین باب است. ▪️برخی خواسته‌اند این دو به معنا را به هم پیوند دهند و گفته‌اند ده عدد کامل است و «عشیره» آن اهل و عیال شخص است که با آنها زیاد می‌شود و گویی با آنها به منزله عدد کامل می‌گردد، و به این مناسبت، به نزدیکان و خویشان شخص که با آنها زیاد می‌شود، عشیره گفته‌اند؛ در مقابل، برخی بر این باورند که اساساً در زبان عربی «عشر» به همان معنای مصاحبت و همنشینی بوده است و عشر به معنای «عدد۱۰» همانند نام سایر اعداد، از زبان عبری به عربی وارد شده است.) ▪️از مشتقات این ماده در معنای دوم، علاوه بر واژه‌های «عشیر» (حج/۱۳) و «عشیرة» (توبه/۲۴؛ شعراء/۲۱۴؛ مجادله/۲۲)، به صورت فعل «عاشروا» (عاشروهن بالمعروف: به نیکی با آنها معاشرت کنید؛ نساء/۱۹) و نیز به صورت اسم «معشر» (معشر الجن، انعام/۱۲۸ و ۱۳۰ و الرحمن/۳۳) به معنای جماعتی که امرشان واحد باشد [وضع و حالشان یکسان مورد توجه باشد] به کار رفته است. 🔖جلسه 318 http://yekaye.ir/al-hajj-22-13/ @yekaye
🔹بِالْمَعْرُوفِ ▪️در آیه 5 درباره ماده «عرف» اشاره شد که برخی اصل این ریشه را دال بر «سکون و طمأنینه» می‌دانند که معرفت هم از همین باب بوده و «معروف» را هم از این جهت معروف گفته‌اند که انسان با رسیدن به آن به سکون و آرامش می‌رسد، زیرا کسی که چیزی را نشناسد نسبت به آن نگران است و می‌ترسد. برخی هم اصل معنا را همان «معرفت» و شاختی که با تامل حاصل شود دانسته‌اند، و وجه تسمیه «معروف» را این دانسته‌اند که کاری است که عقل و شرع آن را به عنوان کار خوب می‌شناسد؛ و اینکه نقطه مقابل ماده «عرف»، ماده «نکر» است: «عرف» وضعیتی است که انسان می‌شناسد و دلش با آن آرام می‌گیرد؛ و «نکر» آن است که عقل بدان اعتراف نمی‌کند بلکه به بدی و انکار آن حکم می کند؛ «نَکِرَ» به معنای آن است که نشناخت و چیزی را ناشناخته قلمداد کرد (فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُم؛ هود/۷۰) 🔖جلسه 930 http://yekaye.ir/an-nesa-4-5/ @yekaye
یک آیه در روز
🕋 درباره شأن نزول این آیه چند مطلب روایت شده است: 🔹1) از ابن عباس نقل شده که هر گاه مردى فوت مى‏شد، وارثانش خود را اختیاردار زن متوفى هم می‌دانستند؛ اگر مى‏خواستند او را به نكاح خود در مى‏آوردند و اگر مى‏خواستند او را به همسری کسی درمی‌آوردند و اگر هم می‌خواستند اجازه ازدواج به او نمی‌داند؛ و خود از خانواده [پدریِ] زن برای تصمیم‌گری درباره او سزاوارتر می‌دانستند، پس اين آيه درباره این وضعیت نازل شد. 📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص 150-151 ؛ مجمع البيان، ج‏3، ص39 🔹2) گويند: در زمان جاهليت و همچنين در صدر اسلام، اهل مدينه را رسم چنين بود كه اگر مردى از آنان فوت مى‏شد و همسرى داشت يكى از فرزندان آن مرد - که از زنى ديگر بود- يا یکی از عُصبه [= مردان خویشاوند] متوفی مى‏آمد و لباس خود را روى اين زن مى‏انداخت، آنگاه او به اين زن سزاوارتر از ديگران می‌شد، اگر مى‏خواست بدون مهر و به استناد همان مهریه‌ای كه شخص متوفى براى آن زن داده بود، او را همسر خویش قرار می‌داد؛ اگر می‌خواست او را با مهریه‌ای به همسری شخص دیگری درمی‌آورد و مهریه را برای خودش برمی‌داشت و به آن زن نمی داد؛ و اگر می خواست آن زن را در تنگنا قرار دهند تا سهمی که آن زن از متوفی برده را فدیه دهد و خود را رها کند، يا اين كه آن زن آن قدر بى‏شوهر بماند كه بميرد وی ارث او را تصاحب کند. ابو قيس بن اسلت انصارى فوت شد، همسرى از او به نام كبيشة دختر معن انصارى باقى ماند. پسر متوفى كه از زن ديگرى بود (و برخی نام او را حصن یا محصن، و برخی قیس گفته‌اند)، نزد او آمد لباس خود را بر روى او افكند و وارث نكاح او شد، و او را ترك كرد، نه با او نزدیکی می‌کرد؛ و نه نفقه‌ای به او می‌داد و او را در سختی قرار داده بود تا وی با مال خود فدیه‌ای به او بدهد. كبيشة نزد پيامبر خدا (ص) آمد و گفت: اى رسول اللّه (ص) ابو قيس فوت شد و پسر او ازدواج مرا به ارث بده است؛ مدتى گذشته است و به من زيان مى‏رساند، نه نفقه‏ام را مى‏دهد و نه نزد من مى‏آيد و نه مرا آزاد مى‏گذارد. پيغمبر (ص) به او فرمود: در خانه‏ات بنشين، تا خداوند فرجى در كار تو آرد. زن از خدمت رسول خدا به خانه خود رفت. و برخی دیگر از زنان مدينه نیز نزد حضرت آمدند و اظهار داشتند ما هم با كبيشه همدرد هستيم، جز آن كه نه پسران شوهرانمان، بلکه پسر عموهایش ما را به ازدواج خود درآورده‏اند. پس خداوند تعالى اين آيه را نازل فرمود. 📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص 151 شبیه این مضمون از امام باقر ع نیز روایت شده است. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص39 ؛ تفسير القمي، ج‏1، ص134 🔹3) از ابن‌عباس همچنین نقل شده که این آیه در مورد مردی نازل شد که زنی داشت که از او خوشش نمی‌آمد ولی مهریه‌اش را به او بدهکار بود؛ پس زمان را کش می‌داد و او را اذیت می‌کرد تا وی مهریه‌اش را ببخشد؛ و با این آیه از چنین کاری نهی شدند. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص39 🔹4) از زهری نقل شده که این آیه درباره مردی نازل شد که زنش را نزد خود حبس کرده بود در حالی که نیازی به او نداشت [= با او رابطه‌ای برقرار نمی‌کرد] و منتظر بود تا بمیرد تا اینکه اموالش را به ارث بردارد؛ و این مضمون هم علاوه بر زهری، از امام باقر ع نیز روایت شده است. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص39 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 الف. لا تَعْضُلُوهُنَّ ☀️1) از امیرالمومنین ع روایت شده است: زنان نزد مردان‌اند به نحوی که اختیاردار ضرر و نفع خویش نیستند؛ و همانا آنان امانت خداوند نزد شمایند: پس «نه به آنان زیانی رسانید» (طلاق/6) و «نه آنان را در تنگنا قرار دهید» (نساء/19) 📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص251 الْمَوْلَى سَعِيدٌ الْمَزْيَدِيُّ فِي تُحْفَةِ الْإِخْوَانِ (خطی، ص67)، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ النِّسَاءَ عِنْدَ الرِّجَالِ لَا يَمْلِكْنَ لِأَنْفُسِهِنَّ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ إِنَّهُنَّ أَمَانَةُ اللَّهِ عِنْدَكُمْ فَ«لا تُضآرُّوهُنَّ» وَ «لا تَعْضُلُوهُنَّ». @yekaye
📖 ب. لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ ☀️2) ابراهیم بن میمون می‌گوید: از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که می‌فرماید: «نه برای شما حلال است که زنان را به اکراه وارث شوید، و نه اینکه بر آنان سخت بگیرید تا مقداری از آنچه را بدانها داده‌اید [از دستشان بیرون] ببرید» فرمودند: در مورد مردی است که سرپرستی دختر یتیمی را برعهده دارد؛ و مانع ازدواج کردن او می‌شود تا به خاطر این که آن دختر به وی نزدیک است وی را به ارث ببرد. پرسیدم: و عبارت: «بر آنان سخت مگیرید تا مقداری از آنچه را بدانها داده‌اید [از دستشان بیرون] ببرید» فرمود: مردی است که زنش را کتک می‌زند تا آن زن [مهریه‌اش را] به وی فدیه دهد؛ و خداوند از این کار نهی فرمود. 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص229 عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَ‏» قَالَ: الرَّجُلُ تَكُونُ فِي حَجْرِهِ الْيَتِيمَةُ فَيَمْنَعُهَا مِنَ التَّزْوِيجِ [لِيَرِثَهَا] بِمَا تكُونُ قَرِيبَةً لَهُ. قُلْتُ: «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَ‏»؟ قَالَ: الرَّجُلُ تَكُونُ لَهُ الْمَرْأَةُ فَيَضْرِبُهَا حَتَّى تَفْتَدِيَ مِنْهُ فَنَهَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ. @yekaye
☀️3) هاشم بن عبدالله سری می‌گوید: [از امام صادق ع] درباره این سخن خداوند سوال کردم که می‌فرماید «بر آنان سخت مگیرید تا مقداری از آنچه را بدانها داده‌اید [از دستشان بیرون] ببرید» پس حضرت مطالبی را فرمود و سپس گفت: همان طور که در میان عوام می‌گویند: هنگامی که لباسش را روی آن زن بیندازد او را در معضل قرار داده و آن زن دیگر نمی تواند با غیر او ازدواج کند؛ و در دوره جاهلیت چنین بود. 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص229 عَنْ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ السَّرِيِّ الْعِجْلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَ‏» قَالَ فَحَكَى كَلَاماً ثُمَّ قَالَ: كَمَا یقول [يَقُولُونَ] بِالنَّبَطِيَّةِ إِذَا طَرَحَ عَلَيْهَا الثَّوْبَ عَضَلَهَا فَلَا تَسْتَطِيعُ أَنْ تَزَوَّجَ غَيْرَهُ وَ كَانَ هَذَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ. @yekaye