eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
950) 📖 حرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ
. 🔟 «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ ... أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ» ازدواج همزمان با دو خواهر، معمولًا آنان را به حسادت و رقابت شخصى و جنسى مى‏كشاند و علاقه‏هايشان به عداوت مى‏انجامد. شايد نهى به اين خاطر باشد. (تفسير نور، ج‏2، ص265) 📝نکته تخصصی معروفترین حالتی که و با زنی حرام است و آن زن انسان هم نیست، زنان شوهردار است مادامی که از شوهرشان «به طور کامل» جدا نشده‌اند. (قید «به طور کامل» اشاره است به اینکه باید «عده» را هم سپری کرده باشند، زیرا در دوران «عده» هنوز طرفین اجازه رجوع و از سرگیری رابطه زناشویی را دارند). اما در اسلام یک مورد هم وجود دارد که زن حتی اگر شوهر هم نداشته باشد، با اینکه جزء محارم انسان نیست، خواستگاری و ازدواج با او حرام است؛ و آن است. 💐شواهد متعددی وجود دارد که تشریع این حکم، صرفا برای رعایت شأن و عواطف و احساسات زنان بوده است؛ در واقع، با اینکه بسیاری از زنان، ازدواج شوهرشان با زن دومی را نمی‌پسندند، اما دست کم چون این ازدواج برای رفع یک مشکل مهم اجتماعی ضرورت دارد (که در این باره در جلسه 928، تدبر 8 توضیح کافی ارائه شد: http://yekaye.ir/an-nesa-4-3/)، اسلام می بایست آن را مجاز بشمرد. 🤔با این حال، این به معنای نادیده گرفتن مطلق احساسات زنان نبوده است؛ و از بهترین شواهر اینکه اسلام در این عرصه احساسات زنان را جدی گرفته این بوده که هرگونه تعدد زوجاتی را مجاز نشمرده است؛ یعنی جدا از اینکه اموری همچون بین زوجین را شرط اقدام برای این کار می‌شمرد، در برخی از موارد مطلقا اجازه نمی‌دهد که معروفترینش همین حالتی است که کسی بخواهد دو خواهر را همزمان در عقد خود داشته باشد. 👈از شواهدی که نشان می‌دهد ممنوعیت ازدواج همزمان با دو خواهر، برای رعایت و بوده، تفاوتهای این حرمت با حرمت ازدواج با زنان مطلقه است: در بحث زن مطلقه، تنها زن است که باید عده نگهدارد و تا پایان عده، حق ازدواج ندارد؛ اما در جایی که مردی زنی را طلاق گفته، تا وقتی عده این زن تمام نشود، نه‌تنها خود آن زن حق ازدواج با مرد دیگر را ندارد، بلکه شوهرش هم حق ازدواج با خواهر آن زن را ندارد؛ اما اگر جدایی زن و شوهر به این صورت بوده باشد که زن خودش خود را خلع کرده باشد [یعنی علی‌رغم میل مرد و به خاطر اینکه حاضر نیست دیگر به زندگی مشترک با این مرد ادامه بدهد، خودش برای طلاق اقدام و در این کار اصرار ورزیده و جدایی خود را قاطعانه و بی‌بازگشت معرفی نموده]، با اینکه همچنان خودش باید عده نگه دارد؛ اما شوهرش حق دارد حتی در ایام عده با خواهر وی ازدواج کند (حدیث18). 👈همچنین در این زمینه بین زن آزاد و کنیز هم فرق نگذاشته است؛ و این از شواهدی است که نشان می‌دهد مواجهه اسلام با مساله بردگان، کاملا مواجهه‌ای انسانی بوده و نه تثبیت نظام برده‌داری: همان گونه که شخص حق ندارد با دو خواهر که هر دو آزاد هستند نکاح کند، چنین حقی را در مورد دو خواهری که هردو کنیز خود وی باشند و طبیعتا اجازه ازدواج آنها با وی است نیز ندارد. (حدیث19) 👈شاهد دیگر بر اینکه چنین حکمتی در این حکم نهفته و صرفا یک حکم تعبدی نیست، آن است که با اینکه در ادامه آیه، با قید »إلا ما سلف» نشان داد که مواردی که قبلا رخ داده، مورد مواخذه قرار نمی‌گیرد؛ در عین حال، این را بدین معنا ندانست که مردی که چنین اقدامی کرده حق دارد همچنان دو خواهر را تحت عقد خویش نگه دارد. (توضیح بیشتر این نکته اخیر در تدبر بعد) @yekaye
یک آیه در روز
950) 📖 حرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ
. 1️⃣1️⃣ «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي‏ أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي‏ في‏ حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي‏ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً» عبارت «إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ» به نحوی نشان می‌دهد که قانون عطف به ما سبق نمى‏شود. (تفسير نور، ج‏2، ص265) 🔹درباره اینکه این قید، استثنا از چه چیزی است: دو احتمال هست (و با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، بعید نیست هر دو مد نظر باشد): 🍃الف. استثناء از عبارت اخیر است: یعنی كسانى كه قبل از تحريم، دو خواهر را به عقد خود در آورده‏اند، كيفرى ندارند؛ و البته عموم مفسران شیعه و سنی بیان کرده‌اند که همانند آیه قبل که ازدواج با زنِ پدر را حرام کرد و اقدام گذشته را عفو نمود (وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ) اما بعد از اعلام اين قانون، همه را موظف کرد که اگر چنین کاری قبلا کرده‌اند الان وی را ترک گویند؛ اینجا نیز بايد تنها يكى از خواهران را نگاه دارد و ديگرى را رها كند. (المیزان، ج4، ص265) وشاهد بر چنین معنایی در آیه، عبارت «إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً» است که نشان می‌دهد که «آنچه گذشته مورد غفران قرار می‌گیرد» (مفاتیح الغیب، ج10، ص32) که دلالت دارد مساله فقط منتفی کردن عذاب و مواخذه است، نه روا دانستن ادامه چنین ازدواجی. در واقع، این چنین برخوردی از جانب پیامبر ص درباره این حکم بخوبی نشان می‌دهد که این یک حکم صرفاً تعبدی نیست که بگوییم فقط از حالا به بعد حرام شد و قبلش هم کاملا حلال بود؛ بلکه عملا گوشزد می‌کند که اگر شما قبلا هم این کار را می‌کردید باز این کار ناروایی بوده، اما چون متوجهش نبودید، از مواخذه شما صرف نظر می‌کنیم؛ و نیز اینکه چون متوجه نبودید بچه‌هایی که از چنین ازدواجی پدید آمده و سایر احکام اجتماعی‌ای که قبلا در اثر چنین اقدامی مترتب کرده‌اید (همچون حلال‌زادگی و ارث و محرمیت و ...) دچار چالش نشود؛ و از این رو، نیازی نیست که این استثناء‌را استثنای منقطع به حساب آوریم. (الميزان، ج‏4، ص266) 🍃ب. استثناء از کل عبارت است، بدین لحاظ که اگرچه حرمت و محرمیت موارد غیر از جمع بین دو خواهر، که در آیه اشاره شد (مانند مادر و خواهر و ...) در عرب کاملا واضح بوده و اگر کسی مرتکب چنین عملی می‌شده همان موقع هم بسیار زشت و شنیع و غیرقانونی بوده، اما در بین برخی از امتهای دیگر، برخی از اینها عادی و مجاز شمرده می‌شده و قرآن کریم در خصوص پیروان هر امتی که اسلام بیاورند همین قاعده «الا ما قد سلف» را با همین قید فوق (که خدا مواخذه نمی‌کند اما این رابطه از این پس باید قطع شود) جریان می‌یابد. @yekaye
یک آیه در روز
950) 📖 حرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ
. 2️⃣1️⃣ «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي‏ أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي‏ في‏ حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي‏ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً» عبارت «إن الله کان غفورا رحیما» 🔹می‌تواند ناظر به عبارت «إلا ما سلف» باشد؛ که آنگاه یعنی اگرچه قبلا برخی از شما بین دو خواهر جمع کرده‌اید اما چون نمی‌دانسته‌اید خداوند با مغفرتش با شما برخورد خواهد کرد (تدبر10، بند الف)؛ و 🔹می‌تواند ناظر به کل جمله باشد؛ در این صورت می‌خواهد بگوید: 🍃الف. این حرام کردن برخی از ازدواجها و محرم قرار دادن ایشان، از باب غفران و رحمت الهی بر شما انسانهاست که زندگی‌تان به بهترین وجه ممکن سامان یابد؛ خواه با این بیانِ لوی اشتراوس که اساساً این حرمت رابطه با محارم است که از موجبات اصلی پیدایش فرهنگ و تمدن در بشریت گردیده است (تدبر 1 و 2) یا با این بیان علامه طباطبایی، که اگر رابطه جنسی با این افراد نزدیک به انسان که اختلاط فراوانی با آنها دارد حرام نمی‌شد و با این حرمت ذهنیت‌ها از اینکه تمایل جنسی خود را به سوی اینان قرار دهند کاملا برنمی‌گشت، احتمال وقوع زنا در جوامع بسیار بالا می‌رفت و جوامع بشری بشدت منحط و در نتیجه نابود می‌شدند؛ یا ... 🍃ب. اینکه برخی از زنان را بر شما حرام و برخی از همانها را تحت شرایطی دیگر بر شما حلال کردیم، به خاطر این بود که شما به سختی نیفتید و با غفران و رحمت با شما برخورد کرده باشیم. 🍃ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
951) 📖 و الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً 📖 💢ترجمه و زنان پاکدامن [شوهردار] مگر آنچه عهد شما بر آن احاطه پیدا کرده باشد [شرعاً به تصرف شما درآمده باشد]؛ نوشته شده‌ی خداوند بر شما [است/ را پیروی کنید]؛ و غیر اینها برای شما حلال شده که به وسیله اموالتان – در حالی که پاکدامن بوده‌اید نه بی‌عفت - درصدد [نکاح با آنان] برآیید؛ پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه‌ کردید، به آنان مهریه‌شان [اجرت‌شان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت می‌دهید بر شما خرده گرفته نشود؛ بی‌شک خداوند همواره دانای حکیمی بوده است. سوره نساء (4) آیه 24 1398/6/22 13 محرم 1441 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الْمُحْصَناتُ / مُحْصِنينَ ▪️ماده «حصن» در اصل بر حفظ و احاطه کردن و مصون نگه داشتن دلالت دارد (معجم المقاييس اللغة، ج‏2، ص69) و به عبارت دیگر بر مطلق محفوظ و مصون ماندنی که به خود شیء برگردد دلالت دارد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص235) ▫️برخی گفته‌اند «حِصْن» و «حَصِين» هر موضعی است که به درون آن نتوان وارد شد، (كتاب العين، ج‏3، ص118) و ▫️برخی هم بر این باورند که «حِصْن» مکانی است که به خاطر بلند بودنش دست‌نیافتنی است. (المصباح المنير، ج‏2، ص139) جمعِ آن، «حصون» است: «ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّه» (حشر/2) 🔸چنانکه اشاره شد این ماده به ماده «حفظ» ‌بسیار نزدیک است و در تفاوت این دو گفته‌اند که ▫️«حفظ» متعدی است و بیشتر ناظر به نسبت شیء با دیگران و از دست تجاوز و تعدی اغیار مصون ماندن است، اما ▫️ «حصن» شبیه کلمه «عفت» حالتی درونی است که به خود شیء و صیانت درونی خود شیء‌ برمی گردد؛ و البته وقتی به باب افعال می‌رود و متعدی می‌شود، بیش از آنکه تاکید بر «محافظت» در برابر دیگران باشد، به معنای «دارای حصن گرداندن» است: «إِلاَّ قَليلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ» (یوسف/48) «وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ» (انبیاء/80) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص235) ▪️از این ماده در باب افعال، اسم فاعل «مُحصِن» و اسم مفعول «مُحصَن» ساخته شده که در مورد زنان هر دو تعبیر «مُحصِنة» و «مُحصَنة» به معنای زن عفیفه می‌باشد (البته در تعابیر عربی به چنین زنی، حاصن و حصان هم گفته می‌شود که از ثلاثی مجرد است)؛ از دو حیث که خودش در حصن خویش می‌کوشد ویا اینکه عفتش او را در حصن خود قرار داده؛ که البته «مُحصَنة» را به معنای زن شوهردار (متزوجه) به کار برده‌اند و به تبع این به مردی هم که عفت پیشه کند یا ازدواج کند «مُحصَن» گفته‌اند؛ و اساسا هرچیزی که منعی در آن باشد و انسان از دسترسی به آن ممنوع باشد را «مُحصَن» گویند چنانکه به «قفل» هم محصن گفته‌اند. (معجم المقاييس اللغة، ج‏2، ص69) در واقع، ▪️در کاربردهای قرآنی فعل «أحصَنَ» و تعبیر «محصَنة» در خصوص روابط زنان در سه یا چهار معنا به کار رفته: ▫️هم در خصوص عفت به خرج دادن آنها، مانند «الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا» (انبیاء/91 و تحریم/12) و ▫️ هم برای اشاره به زن آزاد (در مقابل کنیز) و ▫️هم در معنای ازدواج کردن و شوهردار بودن زنان، ▫️[ویا اسلام آوردن]؛ و از آیاتی که بین کاربردهای مختلف این واژه جمع کرده، آیه «وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ» (نساء/25) است که چون بحث درباره کنیزان است: تعبیر «أُحصِنّ» به معنای «ازدواج کردنِ» آنهاست [و البته در این آیه به صورت أَحْصَنَّ (فعل معلوم) هم قرائت شده که آن را به معنای «أسلمن» گرفته‌اند] و با اینکه ابتدا «محصناتٍ» برای زنان کنیز از این جهت که عفت پیشه می‌کنند، به کار رفته اما در ادامه بوضوح تعبیر «المحصنات» ‌به معنای زنان آزاد است که مجازات کنیزی که زنا کند نصف زن آزاد شمرده شده است؛ و در همه اینها معنای منع لحاظ شده است: عفت مانع از ارتکاب محرمات و فجور می‌شود، آزاد بودن مانع از اینکه کسی بتواند مالک وی شود و ی را خریداری کند می‌گردد؛ و ازدواج هم مانع از مورد خواستگاری قرار گرفتن وی، که تا پیش از این مباح بود، می‌شود (مجمع البيان، ج‏3، ص49) @yekaye 👇ادامه👇
ادامه بحث از کلمه «محصنات» ▪️جال اینجاست که کلمه «محصنة» ▫️گاهی به معنای زن شوهردار است، (مانند «المحصنات» در آیه حاضر (نساء/24) که ازدواج با آنان حرام شمرده شده)، ▫️گاهی زن شوهرداری است که حتی عفت پیشه نکرده باشد (مانند «أحصن» و «المحصنات» در آیه فوق: نساء/25) ▫️گاهی به معنای عفت پیشه کردنی است که با ازدواج برای زن حاصل می‌شود (مانند «محصناتٍ» در همین آیه فوق: نساء/25)‌و ▫️گاهی در خصوص زن عفت‌پیشه‌ای است که قطعا مجرد است و شوهر نکرده است مانند «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنّ» (مائده/5) و ▫️گاه درباره مطلق زنان عفیف و پاکدامن است اعم از اینکه شوهردار باشند یا خیر، مانند «وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ ...» (نور/4) یا «إِنَّ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ» (نور/23) ▪️مشتقات دیگری از این ماده در ابواب دیگر هم در قرآن کریم به کار رفته است. مثلا ▪️وقتی به باب تفعیل می‌رود به معنای در حصن قرار دادن است که اسم مفعول آن «مُحَصَّنَة» است، یعنی چیزی که در حصن قرار داده شده:‌ «لا يُقاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلَّا فِي قُرىً مُحَصَّنَةٍ» (حشر/14) (مفردات ألفاظ القرآن، ص239) ▪️یا وقتی به باب تفعل می‌شود، حصن را مسکن خود قرار دادن است و به نحو مجازی در مورد هر گونه خویشتنداری به کار می‌رود: «وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً» (نور/33) (مفردات ألفاظ القرآن، ص239) 📿این ماده و مشتقات آن 18 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت 🔹الْمُحْصناتُ ▪️اگرچه در میان قراء‌سبعه، و بلکه عشرة، هستند کسانی که در موارد دیگری در قرآن «محصنات» را به صورت اسم فاعل «مُحصِنات» قرائت کرده‌اند، اما تمامی قراء عشره در این آیه به صورت «مُحصِنات» قرائت کرده‌اند، ▪️هرچند در میان قرائات غیرمشهور، مانند قرائت حسن (از قراء اربعه عشر) و طلحه بن مصرف و علقمه در این آیه به صورت «المُحصِنات» قرائت شده، و ظاهرا علقمه در کل قرآن این کلمه را به صورت اسم فاعل قرائت کرده است. و ▪️ البته در قرائتی شاذ (یزید بن قطیب) به صورت «المُحصُنات» هم قرائت شده، که در این قرائت ضمه صاد از ضمه میم تبعیت کرده است. 📚معجم القراءات، ج2، ص48 ؛ مجمع البيان، ج‏3، ص49 @yekaye
ادامه توضیحات «ما ملکت أیمانکم» ▪️اشاره شد که یکی از معناهای «یمین»‌ سوگند است که جمع آن «أیمان»‌ می‌شود: «لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ في‏ أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ ... ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ» (مائده/89) «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكيدِها» (نحل/91) «ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى‏ وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ» (مائده/108) «وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ» (نحل/94) «نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ» (توبه/12) «أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ» (توبه/13) «اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّه» (مجادله/16 و منافقون/2) ▪️برای اشاره به اینکه چیزی در اختیار آدم است تعبیر «مَلِکَ یمینی» نافذتر و بلیغتر از تعبیر «فی یدی» است؛ و ظاهرا به همین جهت بوده که برای برده و کنیز تعبیر «ملک یمین» به کار رفته است (مفردات ألفاظ القرآن، ص894) و تعبیر «ملکت أیمانکم» اعم از برده و کنیز را شامل می‌شود:‌ «وَ الَّذينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُم» (نور/33) هرچند با قرینه می‌توان تشخیص داد که در خصوص کنیز (وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِنات، نساء/25) و یا برده (وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ ... أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ؛ نور/31) و البته با توجه به اینکه اصل معنایش از توان تصرف در شخص دیگر آمده بعید نیست که در برخی از استعمالات قرآنی به معنای مطلقِ کسی که انسان حق نکاح با وی دارد (اعم از همسر آزاد یا کنیز) باشد مانند همین آیه حاضر « وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ» (نساء/24) که چنانکه در قسمت تدبر خواهیم دید برخی چنین احتمالی را برای آیه منتفی ندانسته‌اند. 📿ماده «یمن» و مشتقات آن 71 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ▪️«اَیمان» جمع «یمین» و از ماده «یمن» است. 🔸(توجه شود که کلمه «اَیمان» با کلمه «ایمان» که از ماده «امن» است تفاوت دارد و درباره ماده «أمن» نیز قبلا توضیح داده شد؛ در جلسه 848 http://yekaye.ir/ale-imran-3-177/) ▪️برخی اصل معنای این کلمه از واژه «یمین» به معنای «دست راست» دانسته‌اند (وَ ما تِلْكَ بِيَمينِكَ يا مُوسى، طه17؛ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمينِكَ، عنکبوت/48؛ فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمينِ، صافات/93) که بعدا به مناسبت‌های مختلف در معانی «قدرت» (چون دست راست غالبا قویتر از دست چپ است)، «یُمن» و برکت (چون عرب سمت راست را غالبا به فال نیک می‌گرفت)، و «قسم خوردن» (چون هنگام هم‌قسم شدن غالبا دست راست را در دست هم می‌گذاشتند) به کار رفته است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۹۴؛ معجم المقاييس اللغة، ج‏6، ص159) ▪️اما برخی اصل معنای این ماده را مشتمل بر سه مولفه «قوت» در مسیر «خوبی» همراه با نوعی «زیادت» و فزونی دانسته‌اند که در مقابل «شوم» است که ضعف و در مسیر بدی و خواری می‌باشد و معتقدند که «یمین» به معنای سوگند، اگرچه تناسبی با معنای عربی واژه دارد، اما در اصل از زبان‌های عبری و سریانی گرفته شده است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۱۴، ص۲۷۰) ▪️چون اشیاء‌را غالبا با دست می‌گیرند و با دست راست بسیاری از کارها را انجام می‌دهد، به طور استعاری تعبیر در قبضه قدرت خداوند بودن (وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ زمر/67) گاه با تعبیر «یمین» برای خداوند به کار رفته است، چنانکه در ادامه همین آیه می‌فرماید: «وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ‏» و یا از اینکه خداوند بخواهد با قوت چیزی را منع و دفع کند با تعبیر «لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ»‏ (حاقة/45)‌یاد شده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۹۳) ▪️و البته به تبع دست راست، بر مطلق سمت و جهت راست هم کلمه «یمین» اطلاق می‌شود:‌ «لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ في‏ مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمينٍ وَ شِمالٍ» (سبأ/15) «يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمينِ وَ الشَّمائِلِ» (نحل/48) «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَتَزاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ» (کهف/17) «وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ» (کهف/18) «يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ» (حدید/12) ▪️و گاه از تعبیر «أیمن» هم برای اشاره به سمت راست استفاده می‌شود: «جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ» (طه/8 و مریم/52) « نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَن» (قصص/30) ▪️قرابت دو کلمه «یمین» به معنای دست راست و «یُمن» به معنای برکت و زیادتی در نعمت نوعی مفهوم سعادت را در کلمه «یمین» اشراب نموده است چنانکه خداوند از کسانی که به سعادت می‌رسند با تعبیر «اصحاب الیمین» (وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ؛ فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ؛‏ واقعة/90-91) و در مقابل، از کسانی که به شقاوت می‌افتند با تعبیر «اصحاب الشمال» [شمال به معنای دست چپ هم هست] یاد می‌کند؛ و در جای دیگر تعبیر «میمنه» و «مسئمه» که مشخصا از یُمن و شومی است را برای این دو به کار می‌برد: «فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ؛ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» (واقعه/9) و از این جهت نامه عمل را به دست راست دادن (فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ؛ حاقه/19 و انشقاق/7) می‌تواند به طور ضمنی اشاره به یمن و برکت نامه عمل وی هم باشد. @yekaye 👇ادامه👇
🔹كِتابَ اللَّهِ ▪️«کتاب الله» منصوب است؛ اگر مرفوع می‌بود آن را خبر برای مبتدای محذوف می گرفتیم که «هذا کتاب الله علیکم»؛ اما چون منصوب است به لحاظ نحوی دو گونه تحلیل شده است: ▪️می‌توان «کتاب الله» را مفعول مطلق برای فعل محذوف دانست؛ یعنی در اصل چنین بوده:‌ «کَتَبَ الله کتاباً علیکم» که عبارت «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ» بر این فعل دلالت دارد و آنگاه مصدر مذکور به فاعل اضافه شده است؛ شبیه «صُنْعَ اللَّهِ الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء» (نمل/88) (مجمع البيان، ج‏3، ص50) ویا اینکه در اصل بدین صورت بوده است: «[کتب] کتاباً من الله علیکم» (معانى القرآن (فراء)، ج‏1، ص260) ▪️همچنین می‌تواند منصوب بودنش از باب مفعول برای فعل محذوفی باشد مانند «الزموا کتاب الله» (مجمع البيان، ج‏3، ص50) ⛔️و اگرچه برخی این احتمال را هم مطرح کرده‌اند که منصوب بودنش بواسطه «علیکم» باشد (یعنی در اصل «علیکم کتاب الله» بوده و از باب تاکید، تقدیم و تاخیری در کلام رخ داده) (معانى القرآن، ج‏1، ص260) ، اما برخی این گونه تحلیل نحوی را نادرست دانسته‌اند بدین جهت که بر این باورند که به لحاظ نحوی، متعلق جار و مجرور نمی‌تواند بر آن مقدم شود. (مجمع البيان، ج‏3، ص50) @yekaye