🔹تَجْتَنِبُوا
قبلا بیان شد که
▪️«اجْتَنَب» از ماده «جنب» است. این ماده در دو معنا به کار میرود:
🔸یکی جَنب و سمت و ناحیه [که در فارسی هم رواج دارد] و
🔸دیگری به معنای «دوری» و فاصله گرفتن؛ و «جُنُب» را هم از همین باب گویند که به خاطر وضعیتی که بر او عارض شده باید از نماز و مسجد و ... اجتناب کند.
▪️شاید تعبیر «کناره» در فارسی بهترین معادل آن باشد که هم بر «پهلو» دلالت میکند و هم در ترکیبهایی مانند «کنارهگیری» بر دوری و فاصله گرفتن.
🔖جلسه 139 http://yekaye.ir/az-zumar-039-17/
@yekaye
🔹كبائِرَ
▪️ماده «کبر» به معنای «بزرگی» و نقطه مقابل «صغر» (کوچکی) میباشد؛ و این دو کلمه متضایف هستند، یعنی همواره در نسبت با دیگری سنجیده میشوند، (مفردات ألفاظ القرآن، ص696)، برخلاف «عظمت» و «حقارت» که درباره خود شیء به خودی خود و صرف نظر از مقایسه آن با چیزی دیگر به کار میروند (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج10، ص17)
▪️«کِبَر» و بزرگی گاهی از حیث زمان است، و در این مقام به شخص سالخورده و مسن «کبیر» میگویند: «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما» (إسراء/23) «وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ» (بقرة/266) «وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَر» (آل عمران/40) «قالَ كَبيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ» (یوسف/80) و البته به هرگونه کسی که به لحاظی از دیگران بزرگتر باشد هم «کبیر» میگویند؛ چنانکه گاه «کبیر» به معنای رئیس به کار میرود: «إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ» (طه/71 و شعراء/49) یا «إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ» (احزاب/67) (مفردات ألفاظ القرآن، ص696)
▪️این ماده در باب ثلاثی مجرد وقتی به کار میرود به معنای لازم میباشد؛ که غالبا در معنای بزرگ بودن است که گاه به صورت مجاز در معنای کاری که انجامش سخت و شاق است نیز به کار میرود «أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ في صُدُورِكُم» (اسراء/51) یا «كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ» (کهف/5) یا «وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ» (انعام/35) یا «إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامي وَ تَذْكيري بِآياتِ اللَّهِ» (یونس/71) یا «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ» (غافر/35 و صف/3) یا «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ» (شوری/13) و گاه به معنای بزرگ شدن هم به کار میرود: «وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا» (نساء/6)
▪️گفتیم «کبیر» به معنای بزرگ است؛ اما «کبیرة» (جمع آن: کبائر) به صورت اصطلاح به معنای گناهی که عقوبتش عظیم است به کار میرود: «لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها» (کهف/49) «الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ» (نجم/32) و «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ» (نساء/31). و البته تعبیر «کبیرة» به تبع فعل «کَبُرَ» برای کاری که شاق و سخت است نیز به کار میرود «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ» (بقره/45) یا «وَ إِنْ كانَتْ لَكَبيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ» (بقره/143) (مفردات ألفاظ القرآن، ص696)
▪️همچنین کلمه «کُبار» از «کبیر» بلیغتر و کلمه «کُبّار» (وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً؛ نوح/22) از هر دو ابلغ است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص698)
▪️«کبریاء» به معنای خود را از هرگونه تسلیم و انقیاد برتر قرار دادن است، که این امر تنها وصف خداوند است «وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (جاثیه/37) و هرکس دیگری که مدعی آن شود خلاف شان خود رفتار کرده است و لذا این وصف برای خدا مدح و برای انسانها مذموم است: «قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ» (یونس/78) (مفردات ألفاظ القرآن، ص698)
▪️کاربرد این ماده در معنای افعل تفضیل هم به صورت مذکر (إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما، بقره/219؛ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً، انعام/19؛ الْعَذاب الْأَكْبَر، سجده/21 و غاشیه/24؛ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ، توبه/3؛ الْفَزَعُ الْأَكْبَر، انبیاء/103) و هم به صورت مونث (يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى، دخان/16؛ فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى، نازعات/20؛ فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى، نازعات/34؛ الَّذي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى، اعلی/12) بسیار شایع است؛ که جمع «اکبر»، «أکابر»: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها» (أنعام/123)، و جمع «کبری» ، «کُبَر» میباشد: «إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ» (مدثر/35) (النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج4، ص142)
@yekaye
👇ادامه👇
ادامه توضیح ماده «کبر»
▪️کاربرد این ماده در دو باب «تفعل» (فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها؛ اعراف/13) و «استفعال» (وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً؛ نوح/7) بسیار شایع است:
▫️باب «تفعّل» برای مطاوعه (قبول یک حالت) به کار میرود، پس «تکبر» به معنای حالت بزرگی به خود گرفتن است؛ و
▫️باب «استفعال» برای طلب کردن یک وضعیت به کار میرود، پس «استکبار» به معنای بزرگی را برای خود طلب کردن است؛
و لذا راغب اصفهانی توضیح داده که:
▫️سه کلمه «کِبر» (إِنْ في صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغيه؛ غافر/56) و «تکبر» (إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ؛ غافر/27) و «استکبار» (اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ؛ فاطر/43) به لحاظ معنایی نزدیک به هم هستند؛ چرا که «کِبر» هم حالتی است که در آن حالت شخص خود را بزرگتر از دیگران میبیند و و استکبار به معنای «بزرگی طلبیدن» و «بزرگی را به خود بستن» است که میتواند در معنای ممدوح (اینکه انسان در طلب بزرگی برآید) و مذموم (اینکه انسان بدون اینکه بزرگ باشد، خود را بزرگ بنمایاند) به کار رود و در قرآن همواره در این معنای دوم به کار رفته است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص696-697).
البته راغب اصفهانی هر یک از تکبر و استکبار را به دو معنای خوب و بد تقسیم کرده است؛ اما ظاهرا این تقسیم به لحاظ معنای کلمه نباشد بلکه به خاطر مصادیق آن است؛ یعنی در مورد خدا چون واقعا خداوند از همه بزرگتر است و بزرگی شایسته وی است، «تکبر» جزء صفات کمالی خداوند قلمداد میشود و در قرآن کریم او «متکبر» معرفی شده است (الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ؛ حشر/23) اما چون غیر خدا هیچکسی بزرگیای از خود ندارد و همه مخلوقات بنده خدایند و جا دارد که در برابر خالقشان تواضع کنند، «تکبر» برای غیر خدا یک نقصیه محسوب میشود (زیرا نوعی دروغ است: کسی که واقعا بزرگ نیست، خود را بزرگ مینمایاند) و تکبرورزی در مورد غیر خداوند مذمت شده است: «ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» (زمر72 و غافر/86)
▪️البته این ماده در ابواب دیگر هم به کار رفته است؛ از جمله
▫️در باب «تفعیل» (لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ، بقره/185 و حج/37؛ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً، اسراء/111؛ وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ، مدثر/3) و
▫️ باب «افعال» (فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ، یوسف/31) که در هر دو به معنای بزرگ دیدن، بزرگ شمردن و بزرگ داشتن کس ویا چیزی است.
(مفردات ألفاظ القرآن، ص698)
▪️ماده «کبر» به لحاظ معنایی به مادههای «عظم» و جلل» و «هیب» نزدیک است؛ در تفاوت اینها گفتهاند:
🔸«کبیر» در مقام مقایسه به دیگری است؛
🔸اما «عظیم» به بزرگیِ بهخودی خود (فی نفسه) توجه میشود (مانند عظیمالشأن) [البته در زبان فارسی برای هر دو از کلمه «بزرگ» استفاده میکنیم]؛
🔸و «جلیل» (یا أجلّ) عظمتی است که حمد و ثنای مخاطب را برمیانگیزد؛
🔸و «هیبت» در جایی است که عظمت شخص در مخاطب خود اثری میگذارد که امکان هرگونه هجوم و تعرضی را از جانب مخاطب منتفی میسازد. (الفروق فی اللغة، ص177-178)
📿ماده «کبر» و مشتقات آن 161 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖اختلاف قرائت
▪️عموما این کلمه را به همین صورت جمع (کبائر) قرائت کردهاند
▪️ اما در برخی قرائات غیرمشهور (سعید بن جبیر و مجاهد و ابن عباس و ابن مسعود) به صورت مفرد مذکر (کبیر) قرائت شده که در این صورت اسم جنس است.
📚معجم القراءات، ج2، ص58
@yekaye
🔹ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ
قبلا بیان شد که
▪️برخی بر این باورند که ماده «نهی» در اصل در دو معنا به کار رفته است:
▫️ یکی در معنای «پایان و به نهایت رسیدن»، و
▫️ دوم در معنای «بازداشتن و مانع شدن».
▪️ اما عموم اهل لغت، تنها یک اصل برای این ماده معتقدند هرچند در اینکه کدام از این دو معنا اصل است، اختلاف دارند. برخی اصل را در معنای اول (پایان و نهایت کار) دانسته و گفتهاند و گفتهاند معنای «بازداشتن» از این جهت است که وقتی «نهی» می کنید و مخاطب نهی را میپذیرد و بازمیایستد، در حقیقت، آنجا را پایان کار خود قرار داده است؛ اما برخی اصل را معنای دوم (بازداشتن) دانسته و گفتهاند که «پذیرش نهی» (= انتهاء) بر دو قسم است: یکی اختیاری و دوم طبیعی؛ و در مورد دوم، هر چیزی را بخواهند بازدارند، آن نقطه بازداشتن آن، نهایت آن محسوب میشود و لذا به آن «انتها» و «نهایت» گفتهاند.
▪️همچنین به عقل «نُهیة» گفته میشود از این جهت که انسان را از ورود در بدیها بازمیدارد، که جمع آن، «نُهی» میباشد: «أُولِی النُّهى؛ طه/54 و 128)
🔖جلسه 361 http://yekaye.ir/al-alaq-96-15/
@yekaye
🔹نُكَفِّرْ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «کفر» در اصل دلالت بر پوشاندن و مخفی کردن میکند؛
▫️به کشاورز »کافر» گفته میشود چون دانه را در دل خاک مخفی میکند و
▫️ «کفاره» هم کفاره است چون گناه را میپوشاند
▫️«تکفیر» هم به معنای اقدامی است که چنان روی گناه را میپوشاند که گویی انسان گناهی انجام نداده (در مقابل حبط که در مورد نابود شدن کارهای خوب است)
[البته در زبان فارسی، حکم کردن به کفر شخص دیگری را «تکفیر» میگوییم که در زبان عربی تعبیر «إکفار» بدین معناست.]؛
▫️ کفر، هم در نقظه مقابل ایمان به کار میرود زیرا «حق را میپوشاند» و هم در نقطه مقابل «شکر» و به معنای «ناسپاسی» به کار میرود زیرا نعمت را میپوشاند.
🔖جلسه 205 http://www.yekaye.ir/al-furqan-025-50/
📖اختلاف قرائت
▪️در اغلب قرائات مشهور به صورت متکلم معظم لنفسه (نُکَفِّر) قرائت شده است؛
▪️اما در برخی روایات غیرمشهور مانند روایت مفضل از عاصم (قاری کوفه)؛ ویا روایت لؤلؤی و خارجه از ابوعمرو (قاری بصره) و مطوعی (از قرائات اربعه عشر) و نیز قرائت ابوزید و خلیل به صورت مفرد مذکر (یُکَفِّر) قرائت شده است یعنی «یکفر الله عنکم».
📚معجم القراءات، ج2، ص58
@yekaye
🔹سَیئاتِكُمْ
در آیه 17 همین سوره اشاره شد که
▪️ماده «سوء» در اصل به معنای قبیح و زشت میباشد، و گناه را به خاطر قبح و زشتیاش «سیئة» گفتهاند و این ماده، معادل کلمه فارسی «بد» میباشد.
▪️برخی گفتهاند تعبیر «سوء» بر هر چیزی که مایه غم و ناراحتی انسان شود اطلاق میشود، اعم از امور دنیوی و اخروی، نفسانی و بدنی و خارجی، از دست دادن مال باشد یا مقام یا دوست؛ و یا به تعبیر دیگر، «سُوء» به لحاظ معنایی درست نقطه مقابل «حُسن» است؛ و به هرچیزی که بذاته نیکو نباشد اطلاق میگردد، خواه در عمل باشد یا موضوع یا حکم، امر قلبی باشد یا معنوی یا ... .
▪️هر امر زشت و ناپسندی را «سیّئه» و در مقابل، هر امر خوب و پسندیدهای را «حسنه» میگویند: «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ» (نساء/79) و از این رو، این کلمه هم در مورد آنچه عقل و شرع بد می شمرد به کار می رود «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها، وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلَّا مِثْلَها» (انعام/160) و هم در مورد آنچه بر طبع آدمی ناخوشایند و سنگین می آید «فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ» (اعراف/131) و «ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ» (أعراف/95)
🔖جلسه 944 http://yekaye.ir/an-nesa-4-17/
📖 اختلاف قرائت
▪️در عموم قرائتها این کلمه بتنهایی آمده،
▪️اما در قرائت ابنعباس با حرف اضافه «مِن» (به صورت «من سیئاتکم») قرائت شده است.
📚معجم القراءات، ج2، ص58
@yekaye
🔹ندْخِلْكُمْ مُدْخَلاً
در آیه 23 همین سوره اشاره شد که
▪️ماده «دخل» در اصل به معنای وارد شدن و داخل شدن است؛ یا به تعبیر دقیقتر، داخل شدن در محیط که آن محیط کاملا بر این امر داخل شده احاطه پیدا کند؛
🔸و تفاوتش با ماده «ورد» و «ولج» را نیز در همین دانستهاند که کلمه «ورود»، نقطه مقابل «صدور» است، و با نزدیک شدن و در معرض دخول قرار گرفتن نیز سازگار است: «وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْینَ» (قصص/23) و لذا مقدم بر «دخول»است؛
🔸و کلمه «ولوج» در جایی است که داخل شدن با چسبیدن و در اتصال کامل با محیط پیرامونی انجام شود: «حَتَّى یلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الْخِیاطِ» (اعراف/40) «یعْلَمُ ما یلِجُ فِی الْأَرْضِ» (سبأ/2 و حدید/4)؛
اما «دخول» نقطه مقابل «خروج» است و با قرار گرفتن به طور کامل در یک محیط حاصل میشود، نه همچون «ورود» به صرف نزدیک شدن کفایت میکند و نه در حد ولوج نیازمند اتصال با دیواره محیطی است که در آن وارد شده باشد.
▪️اشاره شده که «دخول» نقطه مقابل خروج است و هم در مکان (ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیةَ، بقرة/58؛ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ، نحل/32؛ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها، زمر/72) و هم در زمان [در قرآن یافت نشد] و هم در مورد اعمال (قالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْر، مائده/61؛ َ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ، حجرات/14) به کار میرود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص309)
به تعبیر دیگر، دخول هم میتواند دخول مادی و مکانی باشد مانند «وَ لِیدْخُلُوا الْمَسْجِدَ» (اسراء/) ویا «إِذا دَخَلُوا قَرْیةً» (نمل/34) و میتواند دخولی معنوی باشد مانند «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ كَافَّةً» (بقره/208) «وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِكُمْ» (حجرات/14).
▪️این کلمه با ورود در دو باب افعال و تفعیل متعدی میشود؛ که در قرآن کریم فقط باب افعال رفته است: «وَ أَدْخَلْناهُ فِی رَحْمَتِنا» (انبیاء/۷۵) «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ» (غافر/۸). کلمه «مُدخَل» هم اسم مفعول از همین باب است: «وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِیماً» (نساء/۳۱) و البته این کلمه به صورت «مَدخل» هم قرائت شده است که در این صورت به معنای محل دخول و از صیغه ثلاثی مجرد است.
🔖جلسه 950 http://yekaye.ir/an-nesa-4-23/
📖 اختلاف قرائت
🔹الف. فعل «ندخلکم»
▪️در اغلب قرائات مشهور به صورت متکلم معظم لنفسه (ندخلکم) قرائت شده است.
▪️اما در برخی روایات غیرمشهور مانند روایت مفضل از عاصم (قاری کوفه)؛ ویا روایت لؤلؤی و خارجه از ابوعمرو (قاری بصره) و مطوعی (از قرائات اربعه عشر) و نیز قرائت ابوزید و خلیل به صورت مفرد مذکر (یُدخلکم) قرائت شده است یعنی «یدخلکم الله عنکم».
📚معجم القراءات، ج2، ص59
🔹ب. کلمه «مدخلا»
▪️در قرائات اهل مکه (ابن کثیر) و شام (ابن عامر) و بصره (ابوعمرو) و اغلب اهل کوفه (حمزه و کسائی و روایات مشهور از عاصم) و نیز در قرائات خلف و یعقوب (از قراء عشره) به صورت مضموم المیم (مُدخلاً) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل مدینه (نافع) و برخی از اهل کوفه (روایت کسائی از روایت شعبه از عاصم) و نیز قرائت ابوجعفر (از قراء اربعه عشر) به صورت مفتوح المیم (مَدخلاً) قرائت شده که در هر دو صورت میتوان آن را هم مصدر (داخل شدنی کریمانه) و هم اسم مکان (جایگاهی کریمانه) دانست.
📚مجمع البيان، ج3، ص60 ؛ معجم القراءات، ج2، ص59
@yekaye
🔹كَریماً
قبلا بیان شد که
▪️ماده «کرم»، در اصل به معنای «بزرگواری» (شرافت در ذات شخص) و «بزرگمنشی» (شرافت در اعمال و رفتار) میباشد.
▪️برخی تاکید کردهاند که این کلمه در جایی به کار میرود که این بزرگواری و بزرگمنشی ظهور و بروز داشته باشد؛ و اساساً شرافت و بزرگواری در هر چیزی که به نحوی بروز کند، کرامت خوانده میشود چنانکه در «قُرْآن کَرِیم» (واقعه/77) تعابیری مانند «زَوْجٍ کَرِیمٍ» (لقمان/10)، «زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ» (دخان/26)، «قَوْلًا کَرِیماً» (إسراء/23) به کار رفته؛ و «اکرام» و «تکریم» هم متعدی از همین باب و به معنای بزرگواری کردن در حق دیگران بدون هیچ چشمداشت، یا چیزی ارزشمند را به کسی بخشیدن میباشد (مثلا: «ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ: مهمانان مورد اکرامِ حضرت ابراهیم ع» (ذاریات/24) ویا «عِبادٌ مُکْرَمُونَ: بندگان مورد اکرام»). همچنین در تعبیر «کرام» (کِراماً کاتِبِینَ؛ انفطار/11؛ کِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/16) ظاهرا هر دو معنا (هم بزرگواری خود شخص و هم مورد اکرام و احترام واقع شدن) نهفته است.
▪️برای فهم بهتر این معنا خوب است به تفاوت آن با کلمات مشابه (عزت، شرف، کِبَر) نیز توجه شود:
🔸تفاوت «کرم» با «عزت» در این است که در مفهوم عزت نوعی برتری و استعلا نسبت به دیگران نهفته است، در حالی که در «کرامت» لزوما مقایسهای در کار نیست و بزرگواری خود شخص مد نظر است؛
🔸تفاوتش با «شرافت» در این است که این کلمه غالبا در مورد برتری و بزرگی مادی استفاده میشود و لذا به خداوند «کریم» گفته میشود اما «شریف» گفته نمیشود.
🔸«کِبَر: بزرگی» هم به معنای مطلق بزرگ بودن است ولی «کرم» بزرگیای است که حالت متعالی دارد و لذا تفاوت «کِبَر» و «کَرَم» در زبان عربی، شییه تفاوت «بزرگی» و «بزرگواری» در زبان فارسی است.
▪️در زبان عربی، «کرامة» نقطه مقابل «هوان» (حقارت و پَستی) است (حج/18)، در حالی که نقطه مقابل «عزت»، «ذلت» است (منافقون/8) و نقطه مقابل «کِبَر» (بزرگی)، «صِغَر» (کوچکی) میباشد.
🔖جلسه 352 http://yekaye.ir/al-alaq-96-3/
@yekaye
🔹الف. گناهان کبیره کدامند؟
درباره اینکه چه گناهی گناه کبیرهاند، برخی از احادیث معیار دادهاند (بند1)
برخی از احادیث گناهانی را فهرست کردهاند (بند2)
و برخی از احادیث بین این دو جمع کردهاند بدین بیان که آن فهرست را به عنوان بارزترین مصداقهای همان معیار معرفی کردهاند (بند3)
و برخی هم این گونه جمع کردهاند که نشان دادهاند این فهرست همان مواردی است که در قرآن وعده جهنم بدانها داده شده است:
@yekaye
☀️1) از امام صادق ع دربراه این سخن خداوند عز و جل سوال شد که میفرماید « اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم.»
فرمودند: گناهان کبیره همان گناهانی است که خداوند عز و جل آتش را برای آنها واجب کرده است.
📚الكافي، ج2، ص276
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِيقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً» قَالَ
الْكَبَائِرُ الَّتِي أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهَا النَّارَ.
📚شبیه همین توضیح از امام باقر ع (تفسير العياشي، ج1، ص239 ) و امام کاظم ع (مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، ص149 ) و امام رضا ع (تفسير العياشي، ج1، ص238 ) روایت شده است.
@yekaye
☀️2) الف. عبید بن زراره میگوید: از امام صادق ع درباره گناهان کبیره سوال کردم.
فرمودند: آنها در کتاب علی ع هفت تاست: کفر به خداوند؛ و کشتن انسان؛ و عاق والدین شدن؛ و خوردن ربا بعد از اینکه از آشکار شد [اینکه حرام است ویا اینکه آن مورد رباست]؛ و خوردن مال یتیم از روی ظلم؛ و فراز از جنگ؛ و تعرب بعد از هجرت [اینکه کسی که در دیار اسلامی زندگی میکند به خاطر مشکلات در این دیار، به بلاد کفر برود و بخواهد برای همیشه آنجا زندگی کند].
گفتم: آیا اینها بزرگترین گناهانند؟
فرمود: بله!
گفتم: آیا خوردن یک درهم مال یتیم از روی ظلم بزرگتر است یا ترک نماز؟
فرمود: ترک نماز.
گفتم: پس چرا ترک نماز را در زمره گناهان کبیره نشمردید؟
فرمودند: اولین چیزی که به تو گفتم چه بود؟
گفتم: فرمودید: کفر.
فرمود: خوب؛ تارک الصلاة کافر است.
مقصود از تارک الصلاة کسی است که بیدلیل نمازش را نخواند.
📚الكافي، ج2، ص278
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است: همانا از زمره گناهان کبیره عاق والدین شدن و یاس و ناامیدی از رحمت خدا و خود را ایمن دیدن از مکر خداست؛ و روایت شده که بزرگترین گناهان کبیره شرک است.
📚توجه: در روایت دیگری در الكافي، ج2، ص281 «شرک» (یا همان «کفر» در روایت حاضر) و «تعرب بعد الهجرة» را یکی دانسته و به فهرست فوق «قذف المحصنة: تهمت زناکاری زدن به زن پاکدامن» را هم یکی دیگر از این هفتتا دانسته است.
ج. و باز از امام صادق ع روایت شده: و نیز کسی که وقتی پدرش او را بخواند پدرش را لعنت کند [یعنی با روی خوش جواب پدر را ندهد] و کسی که وقتی فرزندش درخواست وی را اجابت کرد [بیدلیل] او را کتک بزند!
📚الكافي، ج2، ص278
☀️د. از امام صادق ع روایت شده است:
دروغ بستن بر خدا و بر رسولش و بر اوصیای آنها [ائمه اطهار ع] از گناهان کبیره است.
☀️ه. و در روایتی دیگر از امام صادق ع اضافه کردند: و انکار آنچه خداوند نازل فرموده است؛ که آنان حق ما را انکار کردند و ما را کنار زدند و این مطلبی نیست که بر کسی مبهم و پوشیده مانده باشد.
☀️و. از امام رضا ع روایت شده که درباره این سخن خداوند عز و جل «و اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازداشته میشوید کناره گیرید» فرمودند: [اینها عبارتند از:] بتپرستی، و شرابخواری، و کشتن انسان، و عاق والدین شدن، و تهمت زناکاری زدن به زنان پاکدامن، و فرار از جنگ، و خوردن مال یتیم.
☀️ز. و در روایتی دیگر از ایشان روایت شده است: خوردن مال یتیم از روی ظلم؛ و هر چیزی که خداوند وعده آتش بدان داده است.
ح. سلیمان جعفری میگوید: از امام رضا ع درباره استخدام شدن در حکومت طاغوت سوال کردم.
فرمودند: سلیمان! داخل شدن در کارهای آنان و یاری رساندن به آنان و تلاش برای برآوردن نیازهایشان همپایه کفر است؛ و و عامدانه بدانها نگاه کردن [= از آنها چشم امید داشتن و نگاه جلب محبت بدانها کردن] از گناهان کبیرهای است که شخص به خاطر آن سزاوار جهنم میشود.
☀️ط. از امام صادق ع از پدرشان از امیرالمومنین ع روایت شده است:
مستی از گناهان کبیره است؛ و نیز ستم و بیعدالتی ورزیدن در وصیت نیز از گناهان کبیره است.
📚تفسير العياشي، ج1، ص238
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 2
☀️الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَبَائِرِ؟
فَقَالَ هُنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع سَبْعٌ الْكُفْرُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ.
قَالَ فَقُلْتُ فَهَذَا أَكْبَرُ الْمَعَاصِي؟
قَالَ نَعَمْ.
قُلْتُ فَأَكْلُ دِرْهَمٍ مِنْ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً أَكْبَرُ أَمْ تَرْكُ الصَّلَاةِ؟
قَالَ تَرْكُ الصَّلَاةِ.
قُلْتُ فَمَا عَدَدْتَ تَرْكَ الصَّلَاةِ فِي الْكَبَائِرِ؟
فَقَالَ أَيُّ شَيْءٍ أَوَّلُ مَا قُلْتُ لَكَ؟
قَالَ قُلْتُ الْكُفْرُ.
قَالَ فَإِنَّ تَارِكَ الصَّلَاةِ كَافِرٌ. يَعْنِي مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ.
☀️ب. يُونُسُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
إِنَّ مِنَ الْكَبَائِرِ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ وَ الْيَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الْأَمْنَ لِمَكْرِ اللَّهِ وَ قَدْ رُوِيَ أَنَّ أَكْبَرَ الْكَبَائِرِ الشِّرْكُ بِاللَّهِ.
ج. أَبَانٌ عَنْ زِيَادٍ الْكُنَاسِيِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
وَ الَّذِي إِذَا دَعَاهُ أَبُوهُ لَعَنَ أَبَاهُ وَ الَّذِي إِذَا أَجَابَهُ ابْنُهُ يَضْرِبُهُ
📚الكافي، ج2، ص278
☀️د. عن أَبِي خَدِيجَةَ [سَالِمِ بْنِ مُكْرَمٍ الْجَمَّالِ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْكَذِبُ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْأَوْصِيَاءِ ع مِنَ الْكَبَائِرِ.
☀️ه. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى عَنْهُ
وَ إِنْكَارُ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ أَنْكَرُوا حَقَّنَا وَ جَحَدُونَا وَ هَذَا لَا يَتَعَاجَمُ فِيهِ أَحَدٌ.
☀️و. عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ ذَكَرَ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ»
عِبَادَةَ الْأَوْثَانِ وَ شُرْبَ الْخَمْرِ وَ قَتْلَ النَّفْسِ وَ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ وَ قَذْفَ الْمُحْصَنَاتِ وَ الْفِرَارَ مِنَ الزَّحْفِ وَ أَكْلَ مَالِ الْيَتِيمِ؛
☀️ز. وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى عَنْهُ ع
أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ كُلُّ مَا أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّار.
☀️ح. عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ السُّلْطَانِ؟
فَقَالَ يَا سُلَيْمَانُ! الدُّخُولُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ الْعَوْنُ لَهُمْ وَ السَّعْيُ فِي حَوَائِجِهِمْ عَدِيلُ الْكُفْرِ؛ وَ النَّظَرُ إِلَيْهِمْ عَلَى الْعَمْدِ مِنَ الْكَبَائِرِ الَّتِي يُسْتَحَقُّ به [بِهَا] النَّارُ.
☀️ط. عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ:
السُّكْرُ مِنَ الْكَبَائِرِ وَ الْحَيْفُ فِي الْوَصِيَّةِ مِنَ الْكَبَائِرِ.
📚تفسير العياشي، ج1، ص238
@yekaye
☀️3) الف. محمد بن محبوب میگوید: با عدهای از شیعیان نامهای خدمت امام کاظم ع نوشتیم و سوال کردیم که گناهان کبیره چندتاست و کدامند؟
پاسخ آمد:
گناهان کبیره آن است که کسی که از آنچه خداوند بر آن وعده آتش داده خودداری کند، بدیهایش را از او محو میکنند اگر که مومن باشد؛ و هفت موردی که موجب جهنم میشود عبارتند از: کشتن انسانی که کشتنش حرام است؛ و عاق والدین شدن، و رباخواری، و تعرب بعد از هجرت [اینکه کسی که در دیار اسلامی زندگی میکند به خاطر مشکلات در این دیار، به بلاد کفر برود و بخواهد برای همیشه آنجا زندگی کند]، و تهمت زنا زدن به زنان پاکدامن، و خوردن مال یتیم، و فرار از جبهه جنگ.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است:
گناهان کبیره هفت تاست: کشتن انسان مومنی از روی عمد، و تهمت زنا زدن به زنان پاکدامن، و فرار از جبهه جنگ، و تعرب بعد از هجرت، و خوردن مال یتیم از روی ظلم، و رباخواری بعد از اینکه بینه و دلیل آمد، و هرآن چیزی که خداوند آتش را بر آن واجب کرده است.
📚الكافي، ج2، ص276-277
☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ:
كَتَبَ مَعِي بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع يَسْأَلُهُ عَنِ الْكَبَائِرِ كَمْ هِيَ وَ مَا هِيَ؟
فَكَتَبَ الْكَبَائِرُ مَنِ اجْتَنَبَ مَا وَعَدَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ كَفَّرَ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ إِذَا كَانَ مُؤْمِناً وَ السَّبْعُ الْمُوجِبَاتُ قَتْلُ النَّفْسِ الْحَرَامِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ الرِّبَا وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ .
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
الْكَبَائِرُ سَبْعٌ قَتْلُ الْمُؤْمِنِ مُتَعَمِّداً وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ كُلُّ مَا أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ.
@yekaye
☀️4) حضرت عبدالعظیم حسنی میگوید: از امام جواد صلوات الله علیه شنیدم که فرمود: از پدرم شنیدم که او هم از پدرش امام کاظم ع شنیده بود که یکبار عمرو بن عبید [متکلم معروف معتزلی] بر امام صادق ع وارد شد. چون سلام کرد و نشست، این آیه که: «کسانی که از گناهان کبیره و امور شرمآور خودداری میکنند» (شوری/37 و نجم/32) را قرائت کرد و ساکت شد.
امام صادق ع فرمود: چرا ساکت شدی؟
گفت: دلم میخواهد گناهان کبیره را بر اساس کتاب الله بشناسم.
امام صادق ع فرمودند: بله! بزرگترین گناهان کبیره شرک به خداوند است که همانا خداوند میفرماید « و کسی که به خداوند شرک بورزد قطعا بهشت را بر او حرام میکند» (مائده/72)
و بعد از آن ناامیدی از رحمت خداوند است، چرا که خداوند عز و جل میفرماید «همانا از رحمت خداوند ناامید نمی گردد مگر جماعت کافران» (یوسف/87)
سپس ایمن دانستن خود از مکر خداوند است زیرا خداوند عز و جل میفرماید «پس از مکر خداوند کسی خود را ایمن نمیبیند مگر جماعت زیانکاران» (اعراف/95)
و از آنهاست عاق والدین شدن؛ زیرا خداوند شخص عاق را جبار و شقاوتمند قرار داد [ظاهرا اشاره است به آیه «وَ بَرًّا بِوالِدَتي وَ لَمْ يَجْعَلْني جَبَّاراً شَقِيًّا» (مریم/32)]
و کشتن «شخصی که خداوند کشتنش را حرام کرده است» زیرا خداوند عز و جل میفرماید «جزایش جهنم است و در آن جاودان است» (نساء/93)
و تهمت زدن به زنا پاکدامن، زیرا خداوند میفرماید»[چنین کسانی در دنیا و در آخرت لعنت شدند و برایشان عذابی عظیم است.» (نور/23)
و خوردن مال یتیم، چرا که خداوند عز و جل میفرماید: «فقط در شکمهایشان آتش میخورند و بزودی در آتشی افروخته درآیند [لهیب آتشی را شعلهور کنند].» (نساء/10)
و فراز از جنگ زیرا خداوند عز و جل میفرماید «و هر كه در آن روز به آنها پشت كند، مگر آنكه در جستجوى طرفى ديگر براى ادامه نبرد انتخاب محلى براى پيوستن به گروهى باشد حتما خشم خدا را همراه خود ساخته و پناهگاه او جهنم است و آن بد جاى بازگشتى است.» (انفال/16)
و خوردن مال ربا، زیرا خداوند عز و جل میفرماید «كسانى كه ربا مىخورند، قيام و رفتارى ندارند مگر مانند قیام و رفتار كسى كه شيطان او را به برخورد خود ديوانه كرده» (بقره/275)
و جادوگری، زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «و به حقيقت مىدانستند كه هر كس خريدار چنين عملى باشد حتما در آخرت نصيبى ندارد» (بقره/102)
و زناکاری، زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «و كسى كه چنين كند به كيفرى [سخت] برخورد نمايد. عذاب او در روز قيامت دو برابر شود و در آن عذاب هميشه به خوارى بماند.» (فرقان/68-69)
و سوگند دروغی که مالی را بناحق سهم کسی کند، زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «مسلّما كسانى كه در مقابل پیمان خداوند و سوگندهاى خود بهاى اندكى به دست مىآورند آنها را در آخرت بهرهاى نيست» (آل عمران/77)
و خیانت کردن، زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «و هر كس خيانت نمايد در روز قيامت همراه آنچه خيانت كرده بيايد» (آل عمران/161)
و ندادن زکات واجب، زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «و پيشانىها و پهلوها و پشتهاى آنان را بدان داغ نهند» (توبه/35)
و شهادت بناحق ویا پنهان کردن شهادت، زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «و هر كه آن را كتمان كند؛ قطعا او قلبش گنهكار است» (بقره/283)
و شرابخواری، زیرا خداوند عز و جل از آن نهی کرد همان گونه که از پرستیدن بتها نهی کرد (ظاهرا اشاره است به آیه «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطان» (مائده/90) که انصاب به معنای بتهای نصب شده بر فراز مکانهاست)
و ترک نماز یا هر آن چیزی که خداوند واجب کرده از روی عمد، زیرا رسول الله ص فرمودند: کسی که نماز راعامداً ترک کند خدا و پیامبرش خود را از ذمه او بری میدانند.
و پیمانشکنی و قطع رحم کردن، زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «آناناند که لعنت بر آنها بود و بد سرایی دارند (رعد/25)
عمرو در حالی که فریادش از گریه بلند شد بیرون آمد و میگفت: هلاک شد کسی که به رای و نظر خودش عمل کرد و در فضیلت و علم قصد رقابت با شما را داشت.
📚الكافي، ج2، ص285-287؛
📚تفسیر العیاشی، ج1، ص225؛
📚من لایحضره الفقیه، ج3، ص563
@yekaye
👇متن حدیث فوق👇
متن حدیث 4
☀️عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو جَعْفَرٍ ص قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا سَلَّمَ وَ جَلَسَ، تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ» ثُمَّ أَمْسَكَ.
فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَسْكَتَكَ؟
قَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْكَبَائِرَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
فَقَالَ نَعَمْ يَا عَمْرُو أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الْإِشْرَاكُ بِاللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ «وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»؛
وَ بَعْدَهُ الْإِيَاسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»؛
ثُمَّ الْأَمْنُ لِمَكْرِ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ»؛
وَ مِنْهَا عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ لِأَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الْعَاقَ جَبَّاراً شَقِيًّا؛
وَ قَتْلُ «النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ» لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ؛
وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ»؛
وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً»؛
وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ»؛
وَ أَكْلُ الرِّبَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِ»؛
وَ السِّحْرُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»؛
وَ الزِّنَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً؛ يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً»؛
وَ الْيَمِينُ الْغَمُوسُ الْفَاجِرَةُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ»؛
وَ الْغُلُولُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ»؛
وَ مَنْعُ الزَّكَاةِ الْمَفْرُوضَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ»؛
وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ كِتْمَانُ الشَّهَادَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»؛
وَ شُرْبُ الْخَمْرِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَى عَنْهَا كَمَا نَهَى عَنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ؛
وَ تَرْكُ الصَّلَاةِ مُتَعَمِّداً أَوْ شَيْئاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛
وَ نَقْضُ الْعَهْدِ وَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ»؛
قَالَ: فَخَرَجَ عَمْرٌو وَ لَهُ صُرَاخٌ مِنْ بُكَائِهِ وَ هُوَ يَقُولُ: هَلَكَ مَنْ قَالَ بِرَأْيِهِ وَ نَازَعَكُمْ فِي الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ.
📚الكافي، ج2، ص285-287؛
📚تفسیر العیاشی، ج1، ص225؛
📚من لایحضره الفقیه، ج3، ص563
@yekaye
🔹ب. اصل کبائر ظلمهایی است که بر اهل بیت رفت
☀️5) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
گناهان کبیره هفت تاست که درباره ما نازل شد و [دشمنان خدا انجام] آن را در مورد ما حلال شمردند: بزرگترین گناهان کبیره شرک به خداوند است، و کشتن نفسی که خداوند حرام کرده است؛ و تهمت زدن به زن پاکدامن، و عاق والدین شدن، و خوردن مال یتیم، و فرار از جبهه، و انکار حق ما اهل بیت؛
اما شرک به خداوند، پس حداوند درباره ما نازل فرمود آنچه را که نازل فرمود، و پیامبر ص هم درباره ما گفت آنچه گفتنی بود، پس خدا و رسولش را تکذیب کردند [و تکذیب خدا و رسول مصداق شرک است].
و اما کشتن نفسی که خداوند حرام کرده است؛ پس حسین بن علی ع را همراه با اهل بیت [و اصحابش] کشتند.
و اما تهمت زدن به زن پاکدامن، پس بر منبرهایشان به حضرت فاطمه س چه تهتمها که زدند.
و اما عاق والدین شدن، پس خداوند در کتابش میفرماید (احزاب/6): «همانا پیامبر ص به مومنان از خودشان سزاوارتر است، و زنانش مادران آنهایند» و خودش پدر آنهاست» و آنان در خصوص آنچه با ذریه و اهل بیت او انجام دادند توسط پیامبر ص عاق شدند.
و اما خوردن مال یتیم؛ پس حق ما که در کتاب الله معین شده بود [= خمس] را خوردند.
و اما فرار از جبهه؛ پس با امیرالمومنین با کمال میل و بدون اجبار بیعت کردند، سپس فرار کردند و او را بییاور رها نمودند.
و اما انکار حق ما اهل بیت؛ و این چیزی است که بر هیچکس پوشیده و مبهم نیست.
📚تفسير فرات الكوفي، ص103؛
📚تفسير العياشي، ج1، ص237
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ مُعَنْعَناً عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ الصَّادِقَ ع يَقُولُ الْكَبَائِرُ سَبْعٌ فِينَا نَزَلَتْ وَ مِنَّا اسْتُحِلَّتْ فَأَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الشِّرْكُ بِاللَّهِ، وَ قَتْلُ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ، وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ [المحصنات]، وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ، وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ، وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ، وَ إِنْكَارُ حَقِّنَا [أهل البيت].
فَأَمَّا الشِّرْكُ بِاللَّهِ فَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا مَا أَنْزَلَ [فإن الله قال فينا ما قال] وَ قَالَ النَّبِيُّ فِينَا مَا قَالَ فَكَذَّبُوا [فَقَدْ كَذَّبُوا] اللَّهَ وَ كَذَّبُوا بِرَسُولِهِ [كذبوا رسوله].
وَ [أَمَّا] قَتْلُ النَّفْسِ [الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ] فَقَدْ قَتَلُوا الْحُسَيْنَ [بن علی ع] في [وَ] أَهْلَ بَيْتِهِ [و أصحابه]؛
وَ [أَمَّا] قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ [المحصنات] فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ [بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ] عَلَى مَنَابِرِهِمْ؛
وَ [أَمَّا] عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ [فإن الله قال في كتابه «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ هُوَ أَبٌ لَهُم] فَقَدْ عَقُّوا رَسُولَ اللَّهِ ص [النَّبِيَ] فِي ذُرِّيَّتِهِ [و أهل بيته]؛
وَ [أَمَّا] أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ فَقَدْ مَنَعُوا حَقَّنَا مِنْ [ذهبوا بفيئنا في] كِتَابِ اللَّهِ؛
وَ أَمَّا الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ فَقَدْ أَعْطَوْا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بَيْعَتَهُ طَائِعِينَ غَيْرَكَارِهِينَ ثُمَ فَرُّوا عَنْهُ وَ خَذَلُوهُ؛
وَ أَمَّا إِنْكَارُ حَقِّنَا فَوَ اللَّهِ مَا يَتَعَاجَمُ فِي هَذَا أَحَدٌ [فهذا مما لا يتعاجمون فيه؛ و في خبر آخر التعرب بعد الهجرة].
📚شبیه این روایت با سندی دیگر در تفسير فرات الكوفي، ص102-103 آمده است.
@yekaye
🔹ج. شیعه که از کبیره حذر کند بهشتی است
☀️6) الف. یکی از شیعیان روایت کرده که با جماعتی نزد قبر [رسول الله ص] ایستاده بودیم که امام باقر ع آمد و به ما رسید و فرمود:
سلام بر شما! اما به خدا سوگند که من ریح [= بو] شما و ارواح شما را دوست دارم؛ و همانا شمایید که بر دین خدا و دین ملائکه اویید، و اخدی غیر از شما چنین نیست؛ و شما آن کسانی هستید که خداوند فرمود: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم.» (نساء/31)
📚الأصول الستة عشر، ص323
حُسَيْنٌ، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: كُنَّا جَمَاعَةً عِنْدَ الْقَبْرِ، فَوَقَفَ عَلَيْنَا، فَقَالَ:
السَّلَامُ عَلَيْكُمْ، أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ، وَ إِنَّكُمْ لَعَلَى دِينِ اللَّهِ وَ دِينِ مَلَائِكَتِهِ، مَا عَلَى ذَلِكَ أَحَدٌ غَيْرُكُمْ، وَ إِنَّكُمُ الَّذِينَ قَالَ: اللَّهُ: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً»
☀️ب. میسر میگوید: من و علقمه حضرمی و ابوحسان عجلی و عبدالله بن عجلان منتظر امام باقر ع بودیم که بر ما وارد شد و فرمود: مرحباً و اهلاً! به خدا سوگند که من ریح [= بو] شما و ارواح شما را دوست دارم؛ و همانا شمایید که بر دین خدایید.
علقمه گفت: پس کسی که بر دین خدا باشد آیا شهادت میدهید که از اهل بهشت است؟
امام ع اندکی درنگ کرد و فرمود: خودتان را نورانی کنید، که اگر مرتکب گناهان کبیره نشوید من شهادت میدهم.
گفتیم: گناهان کبیره چیستند؟
فرمود: آنها در کتاب الله هفت تایند.
گفتیم: فدایتان شویم، آنها را برای ما بشمارید!
فرمود: شرک به خداوند عظیم، و خوردن مال یتیم، و خوردن ربا بعد از اینکه معلوم شد، و عاق والدین شدن، و فرار از جبهه، و کشتن مومن، و تهمت زدن به زن پاکدامن.
گفتیم: هیچیک از ما نیست که مرتکب هیچیک از اینها شده باشد.
فرمود: پس شما آنچنانید.
📚تفسير العياشي، ج1، ص237
عن ميسر عن أبي جعفر ع قال:
كنت أنا و علقمة الحضرمي و أبو حسان العجلي و عبد الله بن عجلان ننتظر أبا جعفر ع، فخرج علينا فقال:
مرحبا و أهلا، و الله إني لأحب ريحكم و أرواحكم و إنكم لعلى دين الله.
فقال علقمة: فمن كان على دين الله تشهد أنه من أهل الجنة؟
قال: فمكث هنيهة قال: نوروا أنفسكم فإن لم تكونوا اقترفتم الكبائر فأنا أشهد.
قلنا: و ما الكبائر؟
قال: هي في كتاب الله على سبع.
قلنا: فعدها علينا جعلنا الله فداك.
قال: الشرك بالله العظيم، و أكل مال اليتيم، و أكل الربا بعد البينة، و عقوق الوالدين، و الفرار من الزحف و قتل المؤمن، و قذف المحصنة.
قلنا: ما منا أحد أصاب من هذه شيئا!
قال: فأنتم إذا.
☀️ج. از امام کاظم ع درباره این سخن خداوند که میفرماید: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم» (نساء/31) روایت شده که فرمودند:
کسی که از آنچه خداوند وعده آتش جهنم برای آن داده کناره گیرد، اگر مومن باشد خداوند بدیهایش را محو میکند.
و از امام صادق ع هم در پایان چنین تفسیری از آیه روایت شده است: پس تقوای الهی پیشه کنید و جری نشوید. [یعنی اینکه خدا گناهان کوچک شما را میبخشد شما را به اینکه در انجام آنها بیپروا شوید سوق ندهد]
📚تفسير العياشي، ج1، ص238-239
عن محمد بن الفضيل عن أبي الحسن ع في قول الله: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ- نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ» قال:
من اجتنب ما وعد الله عليه النار إذا كان مؤمنا كفر الله عنه سيئاته.
قال أبو عبد الله في آخر ما فسر:
فاتقوا الله و لا تجتروا.
@yekaye
☀️7) فضيل مىگويد: با امام باقر عليه السّلام به مسجد الحرام وارد شديم و آن حضرت به من تكيه كرده بود، و همان طور كه در باب بنى شيبه بوديم حضرت به مردم نگاه كرد و فرمود:
فضيل! در زمان جاهليت نيز مردم همين گونه كعبه را طواف مىكردند، نه حقی را میشناختند و نه به دینی پایبند بودند.
فضيل! آنها را خوب نگاه كن كه چگونه بر چهرههاشان نگونسارند، خداوند لعنت کند آن مردمی را که تحت تسخیر كه چه مردم مسخره و نگونسارىاند، و سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «پس آيا كسى كه نگونسار بر صورت خود راه مىرود هدايت يافتهتر است يا آن كه با قامت راست بر راه مستقيم مىرود؟!» (ملک/22) بخدا سوگند مقصود از این [جمله آخرِ آیه] حضرت على عليه السّلام و اوصياء است، و سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «پس چون آن [جهنم موعود] را از نزديك ببينند چهره كسانى كه كفر مىورزيدند زشت و درهم گردد، و [به آنها] گفته شود: اين همان چيزى است كه آن را مىخواستيد!» (ملک/27) كه مقصود امير المؤمنين عليه السّلام است.
فضيل! تا آن روز سخت كسى جز على عليه السّلام بدين نام [امير المؤمنين] ناميده نشد جز دروغگوی افترا زننده.
فضيل! بخدا سوگند جز شما كسى براى خداوند حج بجا نیاورد و گناهى آمرزيده نگردد مگر از شما؛ و كارى پذيرفته نشود مگر از شما؛ همانا شماييد اهل اين آيه كه مىفرمايد: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم» (نساء/31)
فضيل! آيا خشنود نيستيد كه نماز میخوانيد و زكات میپردازيد و زبانتان را نگاه میداريد و به بهشت وارد میشوید؟! سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «آيا ننگريستى به كسانى كه به آنها گفته شد: دستهاى خود را باز داريد و نماز را برپا كنيد و زكات بدهيد»، بخدا سوگند شماييد اهل اين آيه.
📚الكافي، ج8، ص288-289
عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ:
دَخَلْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ ع الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَيَّ فَنَظَرَ إِلَى النَّاسِ وَ نَحْنُ عَلَى بَابِ بَنِي شَيْبَةَ، فَقَالَ:
يَا فُضَيْلُ هَكَذَا كَانَ يَطُوفُونَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ لَا يَعْرِفُونَ حَقّاً وَ لَا يَدِينُونَ دِيناً!
يَا فُضَيْلُ انْظُرْ إِلَيْهِمْ مُكِبِّينَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ مِنْ خَلْقٍ مَسْخُورٍ بِهِمْ مُكِبِّينَ عَلَى وُجُوهِهِمْ؛ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» يَعْنِي وَ اللَّهِ عَلِيّاً ع وَ الْأَوْصِيَاءَ ع؛ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ» أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع؛ يَا فُضَيْلُ لَمْ يَتَسَمَّ بِهَذَا الِاسْمِ غَيْرُ عَلِيٍّ ع إِلَّا مُفْتَرٍ كَذَّابٌ إِلَى يَوْمِ الْبَأْسِ هَذَا؛
أَمَا وَ اللَّهِ يَا فُضَيْلُ مَا لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ حَاجٌّ غَيْرَكُمْ وَ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا لَكُمْ وَ لَا يَتَقَبَّلُ إِلَّا مِنْكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَأَهْلُ هَذِهِ الْآيَةِ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً».
يَا فُضَيْلُ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ تُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ تُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ تَكُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ ثُمَّ قَرَأَ «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» أَنْتُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ هَذِهِ الْآيَةِ.
@yekaye
🔹د. ارتکاب کبیره به دریده شدن پردهها میانجامد
☀️8) از امام صادق ع روایت شده که امير المؤمنين ع فرمودند:
هر بندهاى را چهل سپر حفاظت میکند تا وقتى چهل گناه كبيره را مرتكب شود، چون مرتكب چهل كبيره شد، سپرها از او برداشته شود، [و فرشتگانی که محافظ اویند میگویند: پروردگارا! این بندهات همه سپرهایش از او فروافتاد] پس خدا به آنان وحى فرمايد: كه بندهام را با بالهاى خود بپوشانيد! و فرشتگان او را با بالهاى خود بپوشانند.
آن بنده باز كار زشتى را نگذارد جز آنكه مرتكب شود؛ تا آنجا كه در ارتكاب زشتكارى ميان مردم به خود ببالد.
آنگاه فرشتگان گويند: پروردگارا! اين بنده تو هیچ کاری را نگذاشت که مرتكب نشود و ما از آنچه او میکند خجالت ميكشيم.
خداوند عز و جل به آنها وحى فرمايد: بالهاى خود را از او برداريد!
و چون با وی چنین کنند، شروع به بغض و کینهورزی با ما اهل بیت کند، و اینجاست كه پرده او در آسمان و نيز پرده او در زمين دريده شود.
پس فرشتگان گويند: پروردگارا اين بنده تو پردهدريده مانده است.
و خداى عز و جل به آنها وحى فرمايد: اگر خدا به او نیازی داشت [= در او خیری میدید که کاری از آنچه خدا در نظام عالم مقدر فرموده، انجام دهد] به شما دستور نميداد که بالهاى خود را از او برداريد.
📚الكافي، ج2، ص279-280؛ علل الشرائع، ج2، ص532
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَبِيبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص:
مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّى يَعْمَلَ أَرْبَعِينَ كَبِيرَةً فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِينَ كَبِيرَةً انْكَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ.
[فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ مِنَ الْحَفَظَةِ الَّذِينَ مَعَهُ يَا رَبَّنَا هَذَا عَبْدُكَ قَدِ انْكَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ].
فَيُوحِي اللَّهُ إِلَيْهِمْ أَنِ اسْتُرُوا عَبْدِي بِأَجْنِحَتِكُمْ. فَتَسْتُرُهُ الْمَلَائِكَةُ بِأَجْنِحَتِهَا.
قَالَ فَمَا يَدَعُ شَيْئاً مِنَ الْقَبِيحِ إِلَّا قَارَفَهُ حَتَّى يَمْتَدِحَ إِلَى النَّاسِ بِفِعْلِهِ الْقَبِيحِ.
فَيَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ مَا يَدَعُ شَيْئاً إِلَّا رَكِبَهُ وَ إِنَّا لَنَسْتَحْيِي مِمَّا يَصْنَعُ!
فَيُوحِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ أَنِ ارْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ. فَإِذَا فُعِلَ ذَلِكَ أَخَذَ فِي بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ؛ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَنْهَتِكُ سِتْرُهُ فِي السَّمَاءِ وَ سِتْرُهُ [يَسْتُرُهُ] فِي الْأَرْضِ.
فَيَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ قَدْ بَقِيَ مَهْتُوكَ السِّتْرِ.
فَيُوحِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ لَوْ كَانَتْ لِلَّهِ [لی] فِيهِ حَاجَةٌ مَا أَمَرَكُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ.
- وَ رَوَاهُ ابْنُ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ.
@yekaye
🔹ه. آیا انسان با ارتکاب کبیره کافر میشود؟
☀️9) الف. از امام صادق عليه السّلام روایت شده است که فرمودند:
گناهان كبيره عبارتند از قطع امید از رحمت خداست و يأس از رحمت او، و ايمنى از مكر خدا، و کشتن نفسى كه خداوند حرام كرده، و عاق والدین شدن، و خوردن مال يتيم بناحق، و خوردن ربا بعد از دانشتن آن، و تعرب بعد از هجرت [اینکه کسی که در دیار اسلامی زندگی میکند به خاطر مشکلات در این دیار، به بلاد کفر برود و بخواهد برای همیشه آنجا زندگی کند] و تهمت زدن به زن پاكدامن، و فرار از جهاد.
به امام عليه السّلام عرض شد: آیا كسى كه مرتكب كبيره شده و از دنیا میرود، این گناه کبیره او را از ايمان خارج میکند؟ و اگر عذاب شود عذاب او مانند عذاب مشركين است یا پایانی دارد؟
فرمود: از اسلام خارج میشود اگر که معتقد شود كه آن گناه حلال است و از این روست که به شدیدترین عذاب معذب شود، ولى اگر اعتراف داشته باشد كه آن گناه كبيره و انجامش بر وی حرام است و به خاطر ارتكابش عذاب خواهد شد و بر او حلال نيست، پس چنین کسی عذاب مىشود، ولى عذابش از اولى سبكتر است؛ و این عمل او را از ايمان بيرون ميبرد، ولى از اسلام خارجش نميكند.
📚الكافي، ج2، ص280
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
معنای صفت ايمان اقرار بندگى و با این اقرار در برابر خدا خاضع شدن است، و بدین وسیله به درگاه او تقرّب جستن، و اینکه تمام واجبات را آگاهانه، از مرز توحيد گرفته تا انتهاى ابواب طاعت انجام دهد، یکی پس از دیگری، در حالی که همگى به هم پيوسته و اجزایشان به هم مرتبطند، پس هر گاه بندهاى آنچه از واجبات که به او رسیده را آن گونه كه برايت توصیف کردیم، انجام داد؛ او فردى مؤمن و شايسته برخوردارى از صفت ايمان؛ و مستوجب پاداش الهى است، چرا كه معناى ايمان بطور كلى اقرار است، و اقرار يعنى: پذيرفتن و تصديقى كه همراه طاعت باشد. بدين خاطر ثابت میشود كه تمامى طاعات از كوچك و بزرگ بهم پيوستهاند و مربوط؛ و فرد مؤمن از صفت ايمان خارج نشود مگر به ترك آنچه انجام دادنش برای اهل ايمان سزاوار است؛ و تنها با انجام واجبات بزرگ آنهم بطور پيوسته، و ترك معاصى كبيره و پرهيز از آنها است كه سزاوار و شايسته اسم و معنای ايمان مىگردد، هرچند که واجبات کوچک و گناهان صغيرهای را مرتکب شود که با این کار لزوما از ايمان خارج نمىشود، تا زمانى كه هيچ يك از طاعتهاى واجب کبیره را ترك نگفته، و گناهان كبيره انجام نداده، و مرتكب اين امور نشده مؤمن است، بر پايه این فرموده خداوند كه: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم.» (نساء/31)، یعنی مورد مغفرت قرار گرفتن آنچه از گناهان کبیره نیست. اما اگر فردى مرتكب يكى از گناهان كبيره شود از تمامى گناهانش، اعم از صغیره و کبیره، بازخواست و مجازات و عذاب مىگردد. اين بود صفت ايمان و فرد مؤمنى كه شايسته برخوردارى از پاداش است.
📚تحف العقول، ص329
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 9
☀️الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
الْكَبَائِرُ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الْأَمْنُ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ.
فَقِيلَ لَهُ أَ رَأَيْتَ الْمُرْتَكِبُ لِلْكَبِيرَةِ يَمُوتُ عَلَيْهَا أَ تُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ إِنْ عُذِّبَ بِهَا فَيَكُونُ عَذَابُهُ كَعَذَابِ الْمُشْرِكِينَ أَوْ لَهُ انْقِطَاعٌ؟
قَالَ يَخْرُجُ مِنَ الْإِسْلَامِ إِذَا زَعَمَ أَنَّهَا حَلَالٌ؛ وَ لِذَلِكَ يُعَذَّبُ أَشَدَّ الْعَذَابِ. وَ إِنْ كَانَ مُعْتَرِفاً بِأَنَّهَا كَبِيرَةٌ وَ هِيَ عَلَيْهِ حَرَامٌ وَ أَنَّهُ يُعَذَّبُ عَلَيْهَا وَ أَنَّهَا غَيْرُ حَلَالٍ، فَإِنَّهُ مُعَذَّبٌ عَلَيْهَا، وَ هُوَ أَهْوَنُ عَذَاباً مِنَ الْأَوَّلِ وَ يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَا يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِسْلَامِ.
📚الكافي، ج2، ص280
☀️ب . قَالَ الصَّادِقُ ع
مَعْنَى صِفَةِ الْإِيمَانِ الْإِقْرَارُ وَ الْخُضُوعُ لِلَّهِ بِذُلِّ الْإِقْرَارِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَيْهِ بِهِ وَ الْأَدَاءُ لَهُ بِعِلْمِ كُلِّ مَفْرُوضٍ مِنْ صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ مِنْ حَدِّ التَّوْحِيدِ فَمَا دُونَهُ إِلَى آخِرِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ أَوَّلًا فَأَوَّلًا مَقْرُونٌ ذَلِكَ كُلُّهُ بَعْضُهُ إِلَى بَعْضٍ مَوْصُولٌ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ فَإِذَا أَدَّى الْعَبْدُ مَا فُرِضَ عَلَيْهِ مِمَّا وَصَلَ إِلَيْهِ عَلَى صِفَةِ مَا وَصَفْنَاهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ مُسْتَحِقٌّ لِصِفَةِ الْإِيمَانِ مُسْتَوْجِبٌ لِلثَّوَابِ وَ ذَلِكَ أَنَّ مَعْنَى جُمْلَةِ الْإِيمَانِ الْإِقْرَارُ وَ مَعْنَى الْإِقْرَارِ التَّصْدِيقُ بِالطَّاعَةِ فَلِذَلِكَ ثَبَتَ أَنَّ الطَّاعَةَ كُلَّهَا صَغِيرَهَا وَ كَبِيرَهَا مَقْرُونَةٌ بَعْضُهَا إِلَى بَعْضٍ فَلَا يَخْرُجُ الْمُؤْمِنُ مِنْ صِفَةِ الْإِيمَانِ إِلَّا بِتَرْكِ مَا اسْتَحَقَّ أَنْ يَكُونَ بِهِ مُؤْمِناً وَ إِنَّمَا اسْتَوْجَبَ وَ اسْتَحَقَّ اسْمَ الْإِيمَانِ وَ مَعْنَاهُ بِأَدَاءِ كِبَارِ الْفَرَائِضِ مَوْصُولَةً وَ تَرْكِ كِبَارِ الْمَعَاصِي وَ اجْتِنَابِهَا وَ إِنْ تَرَكَ صِغَارَ الطَّاعَةِ وَ ارْتَكَبَ صِغَارَ الْمَعَاصِي فَلَيْسَ بِخَارِجٍ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَا تَارِكٍ لَهُ مَا لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً مِنْ كِبَارِ الطَّاعَةِ وَ لَمْ يَرْتَكِبْ شَيْئاً مِنْ كِبَارِ الْمَعَاصِي فَمَا لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ لِقَوْلِ اللَّهِ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً» يَعْنِي الْمَغْفِرَةَ مَا دُونَ الْكَبَائِرِ فَإِنْ هُوَ ارْتَكَبَ كَبِيرَةً مِنْ كَبَائِرِ الْمَعَاصِي كَانَ مَأْخُوذاً بِجَمِيعِ الْمَعَاصِي صِغَارِهَا وَ كِبَارِهَا مُعَاقَباً عَلَيْهَا مُعَذَّباً بِهَا فَهَذِهِ صِفَةُ الْإِيمَانِ وَ صِفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَوْجِبِ لِلثَّوَابِ.
@yekaye
☀️10) از امام صادق ع روایت شده است:
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است؛ و تقوی یک درجه بالاتر از ایمان است؛ و اینها مراتب مختلفیاند؛ و بسا از زبان مؤمن گناهى سرزند (يعنى: گناه صغيره) كه خدا براى آن تهديد به جهنم نكرده، و خدا فرموده: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم.» (نساء/31)، و فردى ديگری هست كه زبان فهميدهتر و سنجیدهترى دارد ولی برخوردش با گناه بيشتر است ولى هر دو مؤمنند. و يقين يك درجه بالاتر از تقوی است، و هيچ چيز سختتر [= كميابتر] از يقين ميان مردم قسمت نشده است. بىشك برخى از مردم از برخى يقينشان محكمتر است، در حالى كه همگی مؤمناند، و برخى از برخى بر مصيبت و فقر و بيمارى و ترس صبورترند، كه ريشهاش يقين است.
📚تحف العقول، ص372
قَالَ الصَّادِقُ ع
إِنَّ الْإِيمَانَ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ بَعْضَهُ مِنْ بَعْضٍ فَقَدْ يَكُونُ الْمُؤْمِنُ فِي لِسَانِهِ بَعْضُ الشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَعِدِ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ وَ قَالَ اللَّهُ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً» وَ يَكُونُ الْآخَرُ وَ هُوَ الْفَهِمُ لِسَاناً وَ هُوَ أَشَدُّ لِقَاءً لِلذُّنُوبِ وَ كِلَاهُمَا مُؤْمِنٌ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْءٌ أَشَدُّ مِنَ الْيَقِينِ إِنَّ بَعْضَ النَّاسِ أَشَدُّ يَقِيناً مِنْ بَعْضٍ وَ هُمْ مُؤْمِنُونَ وَ بَعْضَهُمْ أَصْبَرُ مِنْ بَعْضٍ عَلَى الْمُصِيبَةِ وَ عَلَى الْفَقْرِ وَ عَلَى الْمَرَضِ وَ عَلَى الْخَوْفِ وَ ذَلِكَ مِنَ الْيَقِينِ.
@yekaye