eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹ه. آیا انسان با ارتکاب کبیره کافر می‌شود؟ ☀️9) الف. از امام صادق عليه السّلام روایت شده است که فرمودند: گناهان كبيره عبارتند از قطع امید از رحمت خداست و يأس از رحمت او، و ايمنى از مكر خدا، و کشتن نفسى كه خداوند حرام كرده، و عاق والدین شدن، و خوردن مال يتيم بناحق، و خوردن ربا بعد از دانشتن آن، و تعرب بعد از هجرت [اینکه کسی که در دیار اسلامی زندگی ‌می‌کند به خاطر مشکلات در این دیار، به بلاد کفر برود و بخواهد برای همیشه آنجا زندگی کند] و تهمت زدن به زن پاكدامن، و فرار از جهاد. به امام عليه السّلام عرض شد: آیا كسى كه مرتكب كبيره شده و از دنیا می‌رود، این گناه کبیره او را از ايمان خارج می‌کند؟ و اگر عذاب شود عذاب او مانند عذاب مشركين است یا پایانی دارد؟ فرمود: از اسلام خارج می‌شود اگر که معتقد شود كه آن گناه حلال است و از این روست که به شدیدترین عذاب معذب شود، ولى اگر اعتراف داشته باشد كه آن گناه كبيره و انجامش بر وی حرام است و به خاطر ارتكابش عذاب خواهد شد و بر او حلال نيست، پس چنین کسی عذاب مى‏شود، ولى‏ عذابش از اولى سبكتر است؛ و این عمل او را از ايمان بيرون مي‌برد، ولى از اسلام خارجش نمي‌كند. 📚الكافي، ج‏2، ص280 ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند: معنای صفت ايمان اقرار بندگى و با این اقرار در برابر خدا خاضع شدن است، و بدین وسیله به درگاه او تقرّب جستن، و اینکه تمام واجبات را آگاهانه، از مرز توحيد گرفته تا انتهاى ابواب طاعت انجام دهد، یکی پس از دیگری، در حالی که همگى به هم پيوسته و اجزایشان به هم مرتبطند، پس هر گاه بنده‏اى آنچه از واجبات که به او رسیده را آن گونه كه برايت توصیف کردیم، انجام داد؛ او فردى مؤمن و شايسته برخوردارى از صفت ايمان؛ و مستوجب پاداش الهى است، چرا كه معناى ايمان بطور كلى اقرار است، و اقرار يعنى: پذيرفتن و تصديقى كه همراه طاعت باشد. بدين خاطر ثابت می‌شود كه تمامى طاعات از كوچك و بزرگ بهم پيوسته‏اند و مربوط؛ و فرد مؤمن از صفت ايمان خارج نشود مگر به ترك آنچه انجام دادنش برای اهل ايمان سزاوار است؛ و تنها با انجام واجبات بزرگ آنهم بطور پيوسته، و ترك معاصى كبيره و پرهيز از آنها است كه سزاوار و شايسته اسم و معنای ايمان مى‏گردد، هرچند که واجبات کوچک و گناهان صغيره‌ای را مرتکب شود که با این کار لزوما از ايمان خارج نمى‏شود، تا زمانى كه هيچ يك از طاعتهاى واجب کبیره را ترك نگفته، و گناهان كبيره انجام نداده، و مرتكب اين امور نشده مؤمن است، بر پايه این فرموده خداوند كه: «اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن بازتان می‌دارند کناره گیرید بدی‌هایتان را از شما محو می‌کنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد می‌کنیم.» (نساء/31)، یعنی مورد مغفرت قرار گرفتن آنچه از گناهان کبیره نیست. اما اگر فردى مرتكب يكى از گناهان كبيره شود از تمامى گناهانش، اعم از صغیره و کبیره، بازخواست و مجازات و عذاب مى‏گردد. اين بود صفت ايمان و فرد مؤمنى كه شايسته برخوردارى از پاداش است. 📚تحف العقول، ص329 @yekaye 👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 9 ☀️الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏: الْكَبَائِرُ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الْيَأْسُ‏ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الْأَمْنُ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ‏ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ‏ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ. فَقِيلَ لَهُ أَ رَأَيْتَ الْمُرْتَكِبُ لِلْكَبِيرَةِ يَمُوتُ عَلَيْهَا أَ تُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ إِنْ عُذِّبَ بِهَا فَيَكُونُ عَذَابُهُ كَعَذَابِ الْمُشْرِكِينَ أَوْ لَهُ انْقِطَاعٌ؟ قَالَ يَخْرُجُ مِنَ الْإِسْلَامِ إِذَا زَعَمَ أَنَّهَا حَلَالٌ؛ وَ لِذَلِكَ يُعَذَّبُ أَشَدَّ الْعَذَابِ. وَ إِنْ كَانَ مُعْتَرِفاً بِأَنَّهَا كَبِيرَةٌ وَ هِيَ عَلَيْهِ حَرَامٌ وَ أَنَّهُ يُعَذَّبُ عَلَيْهَا وَ أَنَّهَا غَيْرُ حَلَالٍ، فَإِنَّهُ مُعَذَّبٌ عَلَيْهَا، وَ هُوَ أَهْوَنُ عَذَاباً مِنَ الْأَوَّلِ وَ يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَا يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِسْلَامِ. 📚الكافي، ج‏2، ص280 ☀️ب . قَالَ الصَّادِقُ ع مَعْنَى صِفَةِ الْإِيمَانِ الْإِقْرَارُ وَ الْخُضُوعُ لِلَّهِ بِذُلِّ الْإِقْرَارِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَيْهِ بِهِ وَ الْأَدَاءُ لَهُ بِعِلْمِ كُلِّ مَفْرُوضٍ مِنْ صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ مِنْ حَدِّ التَّوْحِيدِ فَمَا دُونَهُ إِلَى آخِرِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ أَوَّلًا فَأَوَّلًا مَقْرُونٌ ذَلِكَ كُلُّهُ بَعْضُهُ إِلَى بَعْضٍ مَوْصُولٌ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ فَإِذَا أَدَّى الْعَبْدُ مَا فُرِضَ عَلَيْهِ مِمَّا وَصَلَ إِلَيْهِ عَلَى صِفَةِ مَا وَصَفْنَاهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ مُسْتَحِقٌّ لِصِفَةِ الْإِيمَانِ مُسْتَوْجِبٌ لِلثَّوَابِ وَ ذَلِكَ أَنَّ مَعْنَى جُمْلَةِ الْإِيمَانِ الْإِقْرَارُ وَ مَعْنَى الْإِقْرَارِ التَّصْدِيقُ بِالطَّاعَةِ فَلِذَلِكَ ثَبَتَ أَنَّ الطَّاعَةَ كُلَّهَا صَغِيرَهَا وَ كَبِيرَهَا مَقْرُونَةٌ بَعْضُهَا إِلَى بَعْضٍ فَلَا يَخْرُجُ الْمُؤْمِنُ مِنْ صِفَةِ الْإِيمَانِ إِلَّا بِتَرْكِ مَا اسْتَحَقَّ أَنْ يَكُونَ بِهِ مُؤْمِناً وَ إِنَّمَا اسْتَوْجَبَ وَ اسْتَحَقَّ اسْمَ الْإِيمَانِ وَ مَعْنَاهُ بِأَدَاءِ كِبَارِ الْفَرَائِضِ مَوْصُولَةً وَ تَرْكِ كِبَارِ الْمَعَاصِي وَ اجْتِنَابِهَا وَ إِنْ تَرَكَ صِغَارَ الطَّاعَةِ وَ ارْتَكَبَ صِغَارَ الْمَعَاصِي فَلَيْسَ بِخَارِجٍ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَا تَارِكٍ لَهُ مَا لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً مِنْ كِبَارِ الطَّاعَةِ وَ لَمْ يَرْتَكِبْ شَيْئاً مِنْ كِبَارِ الْمَعَاصِي فَمَا لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ لِقَوْلِ اللَّهِ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً» يَعْنِي الْمَغْفِرَةَ مَا دُونَ الْكَبَائِرِ فَإِنْ هُوَ ارْتَكَبَ كَبِيرَةً مِنْ كَبَائِرِ الْمَعَاصِي كَانَ مَأْخُوذاً بِجَمِيعِ الْمَعَاصِي صِغَارِهَا وَ كِبَارِهَا مُعَاقَباً عَلَيْهَا مُعَذَّباً بِهَا فَهَذِهِ صِفَةُ الْإِيمَانِ وَ صِفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَوْجِبِ لِلثَّوَابِ. @yekaye
☀️10) از امام صادق ع روایت شده است: ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است؛ و تقوی یک درجه بالاتر از ایمان است؛ و اینها مراتب مختلفی‌اند؛ و بسا از زبان مؤمن گناهى سرزند (يعنى: گناه صغيره) كه خدا براى آن تهديد به جهنم نكرده، و خدا فرموده: «اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن بازتان می‌دارند کناره گیرید بدی‌هایتان را از شما محو می‌کنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد می‌کنیم.» (نساء/31)، و فردى ديگری هست كه زبان فهميده‏تر و سنجیده‌ترى دارد ولی برخوردش با گناه بيشتر است ولى هر دو مؤمنند. و يقين يك درجه بالاتر از تقوی است، و هيچ چيز سخت‏تر [= كمياب‏تر] از يقين ميان مردم قسمت نشده است. بى‏شك برخى از مردم از برخى يقينشان محكم‏تر است، در حالى كه همگی مؤمن‌اند، و برخى از برخى بر مصيبت و فقر و بيمارى و ترس صبورترند، كه ريشه‏اش يقين است. 📚تحف العقول، ص372 قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ الْإِيمَانَ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ بَعْضَهُ مِنْ بَعْضٍ فَقَدْ يَكُونُ الْمُؤْمِنُ فِي لِسَانِهِ بَعْضُ الشَّيْ‏ءِ الَّذِي لَمْ يَعِدِ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ وَ قَالَ اللَّهُ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً» وَ يَكُونُ الْآخَرُ وَ هُوَ الْفَهِمُ لِسَاناً وَ هُوَ أَشَدُّ لِقَاءً لِلذُّنُوبِ وَ كِلَاهُمَا مُؤْمِنٌ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْ‏ءٌ أَشَدُّ مِنَ الْيَقِينِ إِنَّ بَعْضَ‏ النَّاسِ أَشَدُّ يَقِيناً مِنْ بَعْضٍ وَ هُمْ مُؤْمِنُونَ وَ بَعْضَهُمْ أَصْبَرُ مِنْ بَعْضٍ عَلَى الْمُصِيبَةِ وَ عَلَى الْفَقْرِ وَ عَلَى الْمَرَضِ وَ عَلَى الْخَوْفِ وَ ذَلِكَ مِنَ الْيَقِينِ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَریماً» در دو آیه قبل هشدار داد که دست به کاری که منجر به هلاکتتان شود نزنید زیرا خداوند بر شما رحیم است. در آیه قبل تذکر داد که این رحیم بودن خداوند بدین معنا نیست که کسی را عذاب نمی‌کند؛ بلکه اگر کسی ظالمانه آنچه را که ما ممنوع کردیم مرتکب شود او را در آتش می‌اندازیم و چنین اقدامی برای خداوند کاری ندارد. در این دوباره به سراغ بُعد رحمت خداوند برمی‌گردد که این تهدید ما شما را ناامید از رحمتمان نکند. اگر از گناهان کبیره‌ای که شما را از آن نهی کرده‌ایم اجتناب کنید ما هم هوای شما را خواهیم داشت و گناهان صغیره‌تان را پاک می‌کنیم و چنان بزرگوارانه با شما رفتار می‌کنیم که شما را در جایگاهی که شایسته بزرگواران است وارد می‌نماییم. @yekaye
. 2️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ» گناهانی که انسان را از ارتکاب آنها بازداشته‌اند یکسان نیستند. برخی از گناهان بزرگتر و انجام آنان بسیار بدتر از برخی دیگر از گناهان است؛ و اهتمام انسان به انجام ندادن این گناهان باید بیشتر باشد. ✳️ تبصره این آیه به هیچ عنوان در مقام کم‌اهمیت شمردن گناهان صغیره نیست که انسان با استناد به آن (اینکه گفته که ترک گناهان کبیره مایه محو و بخشودگی گناهان صغیره می‌شود) بخواهد مرتکب گناه صغیره شود؛ چرا که اولا خود بی‌اهمیت شمردن دستورات خداوند از مصادیق گناهان کبیره است؛ و ثانیا بی‌پروایی در انجام گناه صغیره به تکرار گناه صغیره (به تعبیر احادیث: اصرار بر گناه) می‌انجامد که خودش گناه کبیره است. در واقع، آیه در مقام بیان ضعف و ناتوانی انسان است که بالاخره گاه پایش می‌لغزد و می‌گوید اگر در جاهای مهم خودتان را حفظ کردید خداوند این لغزش‌های جزیی را نادیده می‌گیرد؛ و از این جهت شبیه آیات توبه است که خداوند وعده بخشش می‌دهد: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ» (زمر/54) و همان گونه که معنی ندارد کسی به بهانه اینکه توبه می‌کنم بخواهد به گناه اقدام کند، توجیهی ندارد که کسی به بهانه اینکه من گناهان کبیره را ترک می‌کنم بخواهد مرتکب گناه صغیره شود. 📚(المیزان، ج4، ص325) @yekaye
. 3️⃣ «كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ» درباره اینکه مقصود از «کبائر: گناهان کبیره» چیست، دیدگاههای متنوعی بیان شده است که می‌توان آنها را در دو دسته کلی قرار داد: 🍃الف. کبیره (یا صغیره) بودن گناه، صفت خود گناهان است؛ آنگاه گناه کبیره عبارت است از: 🌱الف.1. هر گناهی که بر آن وعده عذاب داده‌اند (حدیث1، الف) 🌱الف.2. هر آنچه خداوند وعده عذاب در آخرت بر آن داده و در دنیا هم حد برای آن تعیین فرموده است. (سعید بن جبیر و مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص61) 🌱الف.3. برخی گناهان کاملا معین می‌باشند؛ که آنچه در احادیث بر آن اتفاق است عبارت است از: کفر (ویا شرک و بت‌پرستی) به خداوند (که تارک الصلوة بودن نیز مصداقی از این حالت معرفی شده)؛ کشتن انسانی که جانش محترم دانسته شده (با این قید کشتن در قصاص و جهاد مشروع و ... خارج می‌شود)؛ آزار والدین و عاق والدین شدن؛ رباخواری؛ و خوردن مال یتیم بناحق؛ و فرار از جنگ؛ برخی موارد که در بسیاری از احادیث بر کبیره بودنش تاکید شده عبارتند از: تعرب بعد از هجرت [اینکه کسی که در دیار اسلامی زندگی ‌می‌کند به خاطر مشکلات در این دیار، به بلاد کفر برود و بخواهد برای همیشه آنجا زندگی کند]؛ تهمت زدن به زنان پاکدامن؛ و برخی از موارد که در احادیث پراکنده به عنوان گناه کبیره از آن یاد شده، عبارتند از: دروغ بستن بر خدا و پیامبر ص و ائمه اطهار ع؛ انکار آنچه خداوند نازل فرموده؛ انکار حق اهل بیت ع؛ شرابخواری؛ استخدام شدن در حکومت و رفع نیازهای آنان؛ ستم و بی‌عدالتی ورزیدن در وصیت. 🌱الف.4. ... 🍃ب. «کبیره» (و صغیره) بودن گناهان، مفهومی نسبی است؛ آنگاه 🌱ب.1. هر آنچه خداوند از آن نهی کرده است، خودش گناه کبیره است؛ و در این منظر، کبیره و صغیره بودن گناهان در نسبت با هم مطرح می‌شود که هرگناهی که عذابش شدیدتر باشد نسبت به گناهی که عقوبتش کمتر است گناه کبیره است. (ابن عباس، و نظر علمای شیعه، به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص61) 🌱ب.2. صغیره گناهی است که از عقابش از ثواب‌های صاحبش کمتر باشد و کبیره آن گناهی است که عقابش از ثوابهای صاحبش بیشتر باشد و لذا شخص را جهنمی می‌کند. (نظریه معتزله، به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص61) 🌱ب.3. ... 🍃ج. در عین حال که برخی گناهان به خودی خود کبیره، و برخی به خودی خود صغیره‌اند؛ اما تحت شرایطی ممکن است گناه کبیره‌ای به صغیره تبدیل شود و بالعکس؛ آنگاه این شرایط عبارت است از اینکه: 🌱ج.1. هر گناهی اگر با استغفار همراه شود صغیره می‌شود و اگر بر انجام آن اصرار شود، کبیره می‌شود. 🌱ج.2. ... ✳️تبصره اینکه هر سه دسته قول مذکور صحیح باشند هیچ اشکالی ندارد، یعنی صغیره و کبیره بودن می‌تواند با لحاظ‌های متعدد مطرح شود؛ چنانکه برخی از مفسران در عین حال که با استناد به این آیه و نیز آیه «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها» (کهف/49) بیان می‌کنند که تردیدی نیست که گناهان به دو قسم کبیره و صغیره تقسیم می‌شود؛ در عین حال می‌افزایند که از لحاظی دیگر، یعنی از جهت بزرگی و عظمت خدایی که مورد عصیان قرار گرفته، هر گناهی را می‌توان معصیت کبیره دانست؛ یعنی از حیث نسبت بین انسان و پروردگارش، همه گناهان کبیره‌اند؛ اما از حیث مقایسه بین خود گناهان، برخی گناهان صغیره و برخی دیگر کبیره‌اند. 📚(المیزان، ج4، ص323-325) @yekaye
. 4️⃣ «ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ» انسان آزادی مطلق ندارد که هرکاری دلش بخواهد حق داشته باشد انجام دهد. برخی کارها هست که انسان را از ارتکاب آن بازداشته‌اند. @yekaye
. 5️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ» به قرینه تقابل «سیئات» با «کبائر» معلوم می‌شود که مقصود از «سیئات» در این آیه، گناهان صغیره است. 🤔 البته لازم به ذکر است که در قرآن کریم کلمه «سیئه» (و جمع آن: «سیئات») گاهی به معنای ▪️- مطلق هر چیز بد و آزاردهنده، ولو گناه نباشد (مثلا: «وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ الآية» نساء/79؛ یا «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَة» رعد/6)؛ و یا ▪️- جزای گناهان (مثلا: «فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا» نحل/34؛ یا «سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا» زمر/51) ویا ▪️- مطلق گناهان و بدیها (مثلا: «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها» شورى/40) ویا ▪️- مطلق گناهان با تاکید بر گناهان کبیره (مثلا: «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ» جاثية/21) هم به کار رفته است. 📚(المیزان، ج4، ص324) @yekaye
. 6️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ» اگرچه اعمال در وجود انسان موثرند و کارهای خوب و بد ما دامن‌گیر ما می‌شود، اما این تنها قانون عالم نیست. این آیه تصریح دارد که این گونه نیست که اگر کسی مرتکب عمل بدی شد حتما و الزاماً بدی‌اش دامن‌گیر وی شود: با انجام دادن، و یا حتی انجام ندادن برخی از کارهای دیگر، می‌توان آن عمل را تکفیر، و اثرش در وجود انسان را محو کرد. به تعبیر دیگر، پاداش كسانى كه گناهان بزرگ را ترك مى‏كنند، آن است كه خداوند از گناهان كوچكشان بگذرد. (تفسير نور، ج‏2، ص56) @yekaye
. 7️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ» كسانى كه اصول فكرى وعملى صحيحى دارند، در مورد تخلّفات جزئى آنان گذشت لازم است. (تفسير نور، ج‏2، ص56) @yekaye
. 8️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ ... نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَریماً» خداوند کسی را که از گناه کبیره خودداری می‌کند، در جایگاهی کریمانه وارد می‌کند؛ و از آنجا که کارهای خداوند همگی بر اساس حکمت است، چنین کسی، با لطف و عنایت خداوند سزاوار جایگاهی کریمانه شده است. 🤔پس، اگرچه اقتضای منطق عدالت این است که کسی که مرتکب بدی‌اش شود ارزش و ارجمندی خود را از دست بدهد؛ اما در پرتوی لطف و تفضل الهی، همین مقدار که انسان از گناهان کبیره خودداری کند ارزشمند و سزاوار جایگاهی کریمانه می‌شود، هرچند مرتکب برخی از بدی‌ها و گناهان صغیره شده باشد. ✳️تبصره برخی از مفسران در این آیه به تکلف افتاده و گفته‌اند صرف اجتناب از گناهان کبیره انسان را بهشتی نمی‌کند بلکه حتما باید به انجام طاعات هم اقدام کرده باشد و لذا در اینجا تمام العله بیان نشده است. (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج‏10، ص64 ) در حالی که چنین تکلفی نیاز نیست؛ زیرا ترک انجام طاعات خودش از مصادیق گناهان کبیره است، چنانکه در روایات متعددی تارک الصلوة را کافر خوانده‌اند. @yekaye
. 9️⃣ «نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَریماً» تا از گناهان كبيره و صغيره پاك نشويم، به بهشت نخواهيم رفت. 📚(تفسير نور، ج‏2، ص56) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَی‏ءٍ عَلیماً 📖 💢ترجمه آنچه را که خداوند بدان برخی از شما را بر برخی دیگر تفضیل داده است، آرزو مکنید؛ برای مردان حظّ و بهره‌ای است از آنچه به دست آوردند و زنان را هم حظّ و بهره‌ای است از آنچه به دست آوردند؛ و از خداوند از فضلش درخواست کنید؛ همانا خداوند به همه چیز داناست. سوره نساء (4) آیه 32 1398/8/21 14 ربیع‌الاول 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹لا تَتَمَنَّوْا قبلا بیان شد که ▪️اصل ماده «منی» به معنای «تقدیرِ» (=اندازه‌گیریِ) چیزی می‌باشد ویا اینکه حکمی در مورد آن چیز محقق گردد. به «منیِ» انسان و حیوانات از این جهت «منی» می‌گویند که خلقت آنها از این طریق مقدر شده است. برخی گفته‌اند اصل این ماده به معنای «میل به حصول چیزی است که البته در آن نوعی تقدیر و اندازه‌گیری هم مد نظر باشد. و «منی» همچنی به معنای «قصد» هم به کار رفته است؛ که ممکن است «منی» اصطلاحی هم از این جهت باشد که بروز و ظهور نوعی قصد و میل است. ▪️«أمنی یُمنی» را اغلب به همان معنای «مقدر کردن» دانسته‌اند و لذا تعبیر «أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى‏» اشاره است به منی‌ای که به اراده خداوند انسان از آن مقدر می‌شود و برخی آن را هم‌معنای «منی الرجل» (منی از آن مرد خارج شد) دانسته‌اند [یعنی اشاره است به منی‌ای که از انسان خارج می‌شود] و حتی برخی تعبیر کرده‌اند که این به معنای ریختن منی در رَحِم می‌باشد. ▪️«مَنِیّة» به معنای «مرگ» است از این جهت که برای همگان مقدر شده است. ▪️«تَمَنِّي‏» (فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ ... وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً، بقره/94-95 وجمعه/6-7؛ وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ، آل‌عمران/143؛ وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ، نساء/31؛ وَ أَصْبَحَ الَّذينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ، قصص/82؛ أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى، نجم/24) به معنای آرزویی است که شخص در نظر گرفته است و گفته‌اند در واقع یک نوع معین و مقدر کردن چیزی در ذهن است و چون غالبا بر اساس تخمین و گمان بوده است و غالبا نادرست درمی‌آمده، اغلب برای آرزوهای بی‌پشتوانه به کار می‌رود [در فارسی تعبیر «تمنا کردن» از همین ماده است]؛ چنانکه مرحوم طبرسی توضیح داده که «تمنی» آن است که وقتی چیزی واقع شده باشد شخص بگوید ای کاش نمی‌شد؛ و یا اگر رخ نداده باشد بگوید ای کاش رخ می داد؛ و از ابوهاشم نقل کرده که تمنی حصول یک معنای در دل است، نه از مقوله شهوت است و نه اراده؛ زیرا اراده فقط به چیزی تعلق می‌گیرد که رخ دادنش صحیح و ممکن باشد و شهوت هم بدان چیزی که گذشته است تعلق نمی‌گیرد؛ در حالی که تمنی غالبا نسبت به گذشته است. «اُمْنِيَّة» (إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في‏ أُمْنِيَّتِهِ؛ حج/۵۲) هم صورتی است که از تمنای چیزی در ذهن حاصل می‌آید و جمع آن «أَمانِيَّ» (لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِیّ، بقره/۷۸؛ لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتاب، نساء/۱۲۳) می‌باشد. وقتی به وزن تفعیل برود «منّی یمنّی» (وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُم ... يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ؛ نساء/۱۱۹-۱۲۰) به معنای آن است که با مشتبه کردن امور، امنیه و آرزویی در شخصی ایجاد کنند. 🔖جلسه 395 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-37/ @yekaye
📖 اختلاف قرائت 🔹وَ سْئَلُوا / وَ سَلُوا ▪️در قرائت اهل مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) و شام (ابن عامر) و اغلب اهل کوفه (عاصم و حمزه) و نیز قرائت یعقوب و روایت مشهور از قرائت ابوجعفر (هر دو از قراء عشره) فعل امر «اسئلو» به همین صورت با حرف همزه آمده است؛ ▪️اما در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و برخی از اهل کوفه (کسائی) و نیز قرائت خلف و روایتی از قرائت ابوجعفر (از قراء عشره) و ابن‌محیصن (از قراء اربعه عشر) و برخی از قرائت غیرمشهور (قرائت سهل و اسماعیل و أبان و روایتی از قرائت شیبه) به صورت «وَ سَلوا» (یعنی با حذف حرف همزه و انتقال حرکت آن به سین) قرائت شده است؛ و در حمزه هم در وقف شبیه این حالت قرائت کرده است؛ 🔸 گفته‌اند حذف همزه در فعل امر از ماده «سئل» گویش اهل حجاز است؛ و باقی نگهداشتنش گویش بنی تمیم؛ و نیز گفته‌اند در گویش قریش همزاه را حذف می‌کنند مگر اینکه قبل از آن حرف «و» یا «فـ» آمده باشد. در هر صورت هر دو حالت در زبان عربی رایج است. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص63 ؛ معجم القراءات، ج2، ص60 @yekaye
🔹فَضَّلَ / فَضْلِهِ قبلا بیان شد که ▪️این ماده دلالت بر «زیادتر از حالت میانه و معمول» می‌کند و با بار معنایی مثبت و منفی به کار می‌رود که غالبا تعبیر«فضل» بار معنایی مثبت دارد و تعبیر «فضول» بار معنایی منفی دارد (هر دو را باید به «زیادی» ترجمه کرد.) و فضل خدا به معنای اعطای بیش از حدی که به طور معمول نیاز است و انتظار می‌رود، می‌باشد. ▪️اغلب مفسران نیز «فضل» را عطایی اضافه بر آنچه که گیرنده آن استحقاقش را داشته است، معرفی کرده‌اند و تقابلش با «اجر» در آیه « لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» (فاطر/30) موید خوبی بر این مدعاست. 🔖جلسه ۷۳۰ http://yekaye.ir/al-fater-35-30/ @yekaye
🔹اكْتَسَبُوا /اكْتَسَبْنَ ▪️ابن‌فارس ماده «کسب» رادر اصل به معنای طلب کردن ودرصدد چیزی برآمدن و بدان رسیدن معرفی کرده (معجم المقاييس اللغة، ج‏5، ص179) و ▫️مرحوم مصطفوی توضیح داده که اصل معنای آن به دست آوردن چیزی (مادی یا معنوی) است و مقصود ابن‌فارس این کارها با هم است، نه صرف مثلا طلب کردن یا درصدد برآمدن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏10، ص53). ▫️در هر صورت کسب عبارت است از آنچه انسان انجام می دهد تا به چیزی که از نظر خودش منفعت و بهره‌ای عاید او می‌کند برسد؛ و حتی در جایی که واقعا ضرری متوجه وی می‌شود اما به خیال خودش منفعت خواهد داشت نیز به کار می‌رود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص709) ▪️در قرآن کریم از این ماده تنها به دو صورت فعل ثلاثی مجرد (کسب) و فعل باب افتعال (اکتسب) به کار رفته است. 🔸در تفاوت «کسب» و «اکتساب» ▪️ برخی گفته‌اند که «کسب» اعم از جایی است که انسان منفعتی برای خود یا برای دیگران به دست آورد و لذاست که «کسب» به صورت دومفعولی هم به کار می‌رود و می‌گویند «کسبتُ فلاناً کذا» [شاید این آیه شاهد خوبی بر این مدعا باشد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس»؛ روم/41] اما اکتساب در جایی است که صرفا درصدد منفعتی برای خودش باشد [«لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ» (نساء/32)]؛ لذا هر اکتسابی کسب هست اما هر کسبی اکتساب نیست (مفردات ألفاظ القرآن، ص709). ▪️ اما برخی بر این باورند که «کسب» صرف به دست آوردن چیزی است «وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها» (انعام/164) «لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُ» (بقره/134 و 141) «يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ» (رعد/42) «ما تَدْري نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً» (لقمان/34) « لا يَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا» (بقرة/264)؛ اما اکتساب به خاطر اینکه به باب افتعال رفته دلالت بر اختیار و قصد مخصوص داشتن در کسب دارد، و از این جهت است که در خصوص آنچه انسان با اختیار و تلاش خود کسب می‌کند: «لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ» (نساء/32) ویا اعمال زشتی که با تعمد انجام شده: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ» (نور/11) به کار می‌رود. ▪️البته کلمه «کسب» عام است و ▫️هم در مورد به دست آوردن اعمال صالح و هم اعمال زشت به کار رفته است؛ مثلا ▫️در خوبی‌ها: «أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً» (أنعام/158) یا «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً ... لهم نصیبٌ مِمَّا كَسَبُوا» (بقرة/201- 202)؛ ▫️و در بدی‌ها: «أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ»‏ (أنعام/70)، «أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا« (أنعام/70)، «إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ‏« (أنعام/120)، «وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ‏» (بقره/79) «فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» (اعراف/39) «هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» (یونس/52) (مفردات ألفاظ القرآن، ص710) ▫️و البته در خصوص مطلق اعمال (صرف نظر از خوب یا بد بودن آنها) نیز استعمال می‌شود، مثلا: «وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ» (آل عمران/25) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏10، ص54) ▪️در مورد آیه «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ» (بقره/286) گفته شده «کسب» ناظر به اعمال صالح و «اکتساب» ناظر به اعمال بد است؛ و نیز گفته شده که «کسب» ناظر به اعمالی است که در آخرت به دست انسان می‌رسد و اکتساب اعمالی است که در دنیا به انسان می‌رسد؛ و نیز گفته شده «کسب» کارهای خوبی است که انسان انجام می‌دهد و نفعش به دیگران می‌رسد اما اکتساب کارهایی است که برای نفع بردن خودش انجام می دهد (همگی به نقل از مفردات ألفاظ القرآن، ص710) 📿ماده «کسب» در قالب همین دو باب مذکور 67 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹در شأن نزول این آیه سه مطلب گفته شده است: 📜 1) جمعی از زنان حدمت رسول الله ص آمدند و گفتند: یا رسول الله! مگر نه این است که خداوند پروردگار هم مردان و هم زنان است و شما پیامبر خدا به سوی همه آنانی؟! پس چرا خداوند مردان را ذکر کرد و ما را یاد نکرد؛ می‌ترسیم که مبادا در ما خیری نباشد و خداوند کاری به کار ما نداشته باشد؛ آنگاه این آیه نازل شد. 📜 2) از مجاهد روایت شده که ام سلمه گفت:‌یا رسول الله! مردان به جهاد می‌روند و زنان از جهاد محرومند؛ و همانا برای ما نصف سهم الارث قرار داده شده است؛ ای کاش ما هم مرد بودیم و به جهاد می‌رفتیم و به آن مقاماتی که مردان می‌رسند می‌رسیدیم. پس این آیه نازل شد. (در روایتی از عکرمه این سخن از قول جمعی از زنان صادر شد؛ اسباب نزول القرآن، ص154 ) 📜 3) از قتاده و سدی روایت شده که: [هنگامی که آیه «بهره مردان دو برابر بهره زنان است» نازل شد،] مردان گفتند: امیدواریم که خداوند ما را به خاطر کارهای خوبمان بر زنان در آخرت هم برتری دهد همان گونه که در دنیا در سهم الارث برتری داد؛ و در نتیجه پاداش ما دو برابر پاداش زنان باشد. و زنان گفتند: ما هم امیدواریم که بار گناهان ما در آخرت نصف بار گناهان مردان باشد همان گونه که سهم الارث ما در دنیا نصف سهم الارث مردان است؛ پس این آیه نازل شد. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص63-64؛ اسباب نزول القرآن، ص154 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) الف. از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل که می‌فرماید «آنچه را که خداوند بدان برخی از شما را بر برخی دیگر تفضیل داده است، آرزو مکنید» (نساء/32) سوال شد؛ فرمودند: مردی زنِ مرد دیگری و یا دختر وی را آرزو نکند؛ بلکه مثل آنها را آرزو کند. [ظاهرا یعنی اگر می‌خواهد آرزو کند، از خدا بخواهد خدا مثل آنها را نصیب وی کند نه اینکه خود آن زن را آرزو کند و دنبال زن شوهردار راه بیفتد و ...] 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص239 عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعبدالله ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ‏ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ» قَالَ: لَا يَتَمَنَّى الرَّجُلُ امْرَأَةَ الرَّجُلِ وَ لَا ابْنَتَهُ وَ لَكِنْ يَتَمَنَّى مِثْلَهُمَا. ☀️ب. و باز از امام صادق ع روایت شده است: اینکه خداوند می‌فرماید «آنچه را که خداوند بدان برخی از شما را بر برخی دیگر تفضیل داده است، آرزو مکنید» (نساء/32) یعنی احدی از شما نگوید ای کلاش آنچه از مال و نعمت و زن زیبا به فلانی داده شده بود به من داده می‌شد زیرا این حسد است؛ ولیکن جایز است که بگوید خدایا مثل اینها را به من بده! 📚مجمع البيان، ج‏3، ص64 قال «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ» أي‏ لا يقل أحدكم ليت ما أعطي فلان من المال و النعمة و المرأة الحسناء كان لي فإن ذلك يكون حسدا و لكن يجوز أن يقول اللهم أعطني مثله؛ عن ابن عباس و هو المروي عن أبي عبد الله (ع) @yekaye