یک آیه در روز
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم قطعا آن ر
.
2️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ»
مقصود از تعبیر «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» چیست؟
🍃الف. از آن بلایی که بر سر زراعت شما آمد متعجب شوید (عطاء و کلبی و مقاتل، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص337 )
🍃ب. از زحمت و هزینهای که برای به ثمر نشستن آن محصول انجام دادید پشیمان و متاسف شوید (عکرمه و قتاده و حسن، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص337 )
🍃ج. به خاطر اینکه در اطاعت از خداوند کوتاهی کرده بودید به سرزنش همدیگر بپردازید. (عکرمه، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص337 )
🍃د. «تفکه» به معنای خوردن و دست به دست کردن انواع فاکهه (میوه) است که به استعاره برای دست به دست دادن سخنان به کار رفته؛و مقصود این است که شما از روی تعجب و پشیمانی بر هزینهای که کردهاید با همدیگر سخن میگویید (تفسير الصافي، ج5، ص127 )
🍃ه. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم قطعا آن ر
.
3️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً»
چرا نفرمود «لو شئت لجعلته» و از ضمیر جمع استفاده کرد؟
🍃الف. چهبسا چون از موضع قهاریت است از تعبیر جمع که اصطلاحا «متکلم معظم لنفسه» است استفاده کرد؛ یعنی برای اشاره به اینکه این اقدام یک اقدام از موضع بالاست (شبیه شاهان که میگویند ما چنین و چنان میکنیم).
🍃ب. چهبسا اشارهای دارد به نقش واسطههای فیض و اسباب و مسببات؛ یعنی گویی میخواهد نشان دهد که همان طور که در رویاندن دانه و به ثمر نشستن آن اسباب و واسطهها در کارند؛ اگر قرار باشد این دانه تبدیل به خس و خاشاکی شود باز از طریق اسباب و واسطهها چنین میکنیم.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم قطعا آن ر
.
4️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ»
اگر مقصود از تعبیر «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» چیزی است شبیه اینکه «فتعجبون» یا «فتندمون» چرا از همین تعابیر ساده استفاده نکرد و حتی نفرمود «تَفَكَّهُونَ»؟
🍃الف. تعبیر «ظلتم» (که در اصل «ظللتم») بوده) –چنانکه در نکات ادبی اشاره شد – در اصل به معنای سایه انداختن است اما در اینجا فعل ناقص و به معنای «انجام دادن کار در طول روز» است؛ و دلالت دارد بر یک نحوه استمراری که هیچ تغییری در نحوه انجام کار رخ نمیدهد.
کلمه «تفکهون» هم – چنانکه باز در نکات ادبی اشاره شد – با کلمات «فاکهه» (به معنای میوه) و «فکاهه» (به معنای مزاح و شوخی) مرتبط است؛ گویی اشاره دارد به یک حالت دهان باز که غالبا برای گفتن مطالب شوخی و خندهدار ویا خوردن میوه باز میشد و اکنون همچنان باز مانده و نمیداند بر این حال و روزی که پیش آمده – که کاملا برایش غیرمنتظره بوده- بخندد یا گریه کند و در این باره به اطرافیانش چه بگوید.
و ترکیب این دو کلمه به نحو بسیار رسایی شدت فرو رفتن آنان در بهت و تعجب و ناراحتی و پشیمانی را میرساند؛ که تعابیر سادهای مانند «فتعجبون» یا «فتندمون» چنین معنایی را نمیتوانند منتقل کنند.
🍃ب. ...
@yekaye
📖اختلاف قرائت
🔹إِنَّا
▪️در اغلب قرائات فقط با یک همزه (به صورت جمله خبریه) قرائت شده است؛
▪️اما در روایت شعبه (و نیز روایت غیرمشهوری [روایت مفضل]) از قرائت عاصم (از قراء کوفه) و برخی از قرائات اربعه عشر (اعمش) و برخی قرائات غیرمشهور (جحدری و زر بن حبیش و حماد) با دو همزه: «أ إنّا» (به صورت جمله استفهامیه) قرائت شده است.
📚مجمع البیان، ج9، ص335 ؛ معجم القراءات ج۹، ص314
@yekaye
🔹لمُغْرَمُونَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «غرم» در اصل دلالت میکند بر همراهی و ملازمت؛
▪️ «غُرم» به معنای آن چیزی است که انسان ادای آن را برعهده میگیرد بدون اینکه خودش ضرر یا خسازتی به دیگران زده باشد و ظاهرا بر همین اساس است که برخی اصل این ماده را به معنای التزام و تعهد به ادای چیزی یا کاری دانستهاند که آن کار به خودی خود بر او واجب و لازم نبوده؛ و آن را معادل کلمه فارسی «تاوان» معرفیکردهاند.
▪️«غریم» و «غارم» (الْغارِمِين؛ توبه/۶۰) به کسی میگویند که دِین (بدهی)ای برعهده اوست و برخی در تفاوت «غُرم» و «دین» گفتهاند که به هر بدهکاریای «غرم» نمیگویند، بلکه «غُرم» در جایی است که شخص بدون اینکه خودش اقدامی انجام داده باشد (مثلا قرض گرفته یا خسارتی به کسی زده باشد) مسئولیت پرداخت بدهیای برعهدهاش آمده، مانند جایی که شخصی ولی و سرپرست شخص دیگری است ویا به هر دلیلی ادای دِینِ کس دیگری را برعهده میگیرد.
▪️«غَرام» آن شدت و مصیبتی است که به انسان میرسد (إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً؛ فرقان/۶۵) و در واقع، آن عذاب و شری است که دائما همراه انسان باشد.
▪️«مَغرَم» (توبه/۹۸؛ طور/۴۰؛ قلم/۴۶) مصدر میمی و به معنای «غرامت» و تاوان است.
▪️«اغرام» یعنی کسی را بدهکار (غرامتدار) کردن است و «مُغرَم» اسم مفعول آن میباشد (إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ؛ واقعه/۶۶). یعنی کسی که مالش را بدون اینکه عوضی دریافت کرده باشد از دست بدهد.
🔖جلسه ۵۱۱ http://yekaye.ir/al-qalam-68-46/
🔹إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
▪️این جمله تقریبا هرتاکید ممکنی را که در کلام میشد آورد آورده است:
▫️اولا جمله اسمیه است (که نسبت به جمله فعلیه حاوی تاکید بیشتری است)
▫️ثانیا حرف إنّ را در ابتدایش آورده است
▫️ثالثا حرف لام مزحلقه بر روی خبر آورده است؛
▫️رابعا خبر را هم نه به صورت فعل، بلکه به صورت اسم مفعول (که دلالت بر ثبات و استقرار دارد) آورده است.
@yekaye
☀️۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است که
کفرورزیدن، «مغرم» [= بدهکار شدن بدون فایده بودن] است
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص91
الْكُفْرُ مغْرَمٌ.
@yekaye
☀️۲) از امام رضا ع روایت شده است که
مغرم (بدهکاری که در بدهکار شدنش مقصر نبوده و توان ادای بدهیاش را ندارد) اگر در موردی دَینی بر عهده گرفته ویا دَیْنش را طلب کنند -تردید از راوی است- یک سال مهلت برایش تعیین میشود؛ اگر اوضاعش خوب شد [توانست بدهیاش را ادا کند] که هیچ؛ وگرنه بر عهده امام است که از بیت المال بدهی وی را ادا نماید.
📚الكافي، ج1، ص407
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ طَبَرِسْتَانَ يُقَالُ لَهُ مُحَمَّدٌ قَالَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ لَقِيتُ الطَّبَرِيَّ مُحَمَّداً بَعْدَ ذَلِكَ فَأَخْبَرَنِي قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى ع يَقُولُ:
الْمُغْرَمُ إِذَا تَدَيَّنَ أَوِ اسْتَدَانَ فِي حَقٍّ - الْوَهْمُ مِنْ مُعَاوِيَةَ - أُجِّلَ سَنَةً فَإِنِ اتَّسَعَ وَ إِلَّا قَضَى عَنْهُ الْإِمَامُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ.
@yekaye