eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
116 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️۴) امیرالمومنین ع خطبه‌ای دارند که به خطبه غراء معروف است و فرازی از آن ذیل آیه۲ سوره علق (جلسه351 حدیث۲ https://yekaye.ir/al-alaq-96-2/) گذشت. در ادامه آن فراز (که ناظر بود به توصیف نحوه پا گذاشتن انسان به دار وجود و نعمتهای ادراکی که خداوند به او داده) آمده است: چندان كه جوانى شد راست اندام، تندرست و به قامت تمام، گردن كشانه [از راه حقّ] دورى گزيد، و بيهُشانه اين سو و آن سو دويد. از چاهسار آرزو نوشا، و در پى دنيا كوشا. سرمست لذّت و شادمانى، از عنفوان و نشاط جوانى. نه انديشه رسيدن مصيبتش در سر، و نه از خدا و تقوايش خبر، تا آنكه در اين آزمايش، فريب خورده مرد، و روزگارى كوتاه را در خطا به سر برد. نه عوضى به دست آورد، و نه واجبى را كه بر عهده داشت ادا كرد. در واپسين دوره جوانى و آخرين منزلهاى كامرانى، درد مرگ او را فرو گرفت، چندان كه روز را با حيرانى به سر مى‏برد، و شب را با بيدارى و نگرانى. هر روز به سختى درد مى‏كشيد و هر شب رنج و بيمارى به سر وقتش مى‏رسيد. حالى كه گردش برادرى بود به جان برابر، و پدرى مهربان و نصيحتگر، و مادرى از ناشكيبايى فريادكنان و از ناآرامى بر سينه‌زنان. و او در بيهوشى و غفلت، سختى و مصيبت، و ناله‏اى زار، و نفسى افتاده به‏ شمار، و جان كندنى طاقت‌زا و دشوار. سپس او را خاموش، درون كفنهايش گذارند، و گردن نهاده و رام از زمينش برگيرند و بر پاره چوبهايش بردارند. پيكرى كوفته و رنجديده، لاغر از بيماريى كه كشيده. فرزند و نواده و برادران همگان تابوتش را بردارند و به خانه غربتش رسانند. آنجا كه ديگر هيچ كس او را نبيند [و تنها خود در آن خانه نشيند]. تا چون مشايعت كنندگان باز گرديدند و مصيبت زدگان واپس گراييدند، او را در گودالش نشانند، زمزمه كنان، حيرت‌زده از پرسش [فرشتگان] و خطا كردن در امتحان. و دشوارتر چيز آنجا، بلاى حاصل از «پذیرایی‌ای است از آب جوشان و چشیدن جهنم سوزان» (واقعه/۹۳) و زبانه‌های سرکش آتش و بانگ‌های تیز پیاپی آن. نه لختى آسوده بودن، و نه راحتى، تا بدان رنج را زدودن. نه نيرويى بازدارنده تا در امان ماند، و نه مرگى تا او را از اين بلا برهاند، و نه خوابى سبك تا آرامشى رساند. سختيهاى مردن از پى هم، عذابها هر ساعت و هر دم، به خدا پناه بريم از اين غم. 📚نهج البلاغة، خطبه ۸۳ (خطبه غراء) (ترجمه با اقتباس از ترجمه سید جعفر شهیدی، ص64-65) وَ مِنْهَا فِي صِفَةِ خَلْقِ الْإِنْسَانِ ... حَتَّی إِذَا قَامَ اعْتِدَالُهُ وَ اسْتَوَی مِثَالُهُ نَفَرَ مُسْتَكْبِراً وَ خَبَطَ سَادِراً مَاتِحاً فِي غَرْبِ هَوَاهُ كَادِحاً سَعْياً لِدُنْيَاهُ فِي لَذَّاتِ طَرَبِهِ وَ بَدَوَاتِ أَرَبِهِ. ثُمَّ لَا يَحْتَسِبُ رَزِيَّةً وَ لَا يَخْشَعُ تَقِيَّةً فَمَاتَ فِي فِتْنَتِهِ غَرِيراً وَ عَاشَ فِي هَفْوَتِهِ يَسِيراً [أَسِيراً]؛ لَمْ يُفِدْ عِوَضاً [غَرَضاً] وَ لَمْ يَقْضِ مُفْتَرَضاً. دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ الْمَنِيَّةِ فِي غُبَّرِ [غَبْرَةِ] جِمَاحِهِ وَ سَنَنِ مِرَاحِهِ فَظَلَّ سَادِراً وَ بَاتَ سَاهِراً فِي غَمَرَاتِ الآْلَامِ وَ طَوَارِقِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ، بَيْنَ أَخٍ شَقِيقٍ وَ وَالِدٍ شَفِيقٍ‏ وَ دَاعِيَةٍ بِالْوَيْلِ جَزَعاً وَ لَادِمَةٍ لِلصَّدْرِ قَلَقاً؛ وَ الْمَرْءُ فِي سَكْرَةٍ مُلْهِثَةٍ وَ غَمْرَةٍ كَارِثَةٍ وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ وَ جَذْبَةٍ مُكْرِبَةٍ وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ. ثُمَّ أُدْرِجَ فِي أَكْفَانِهِ مُبْلِساً [مُلْبَساً] وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً؛ ثُمَّ أُلْقِيَ عَلَی الْأَعْوَادِ، رَجِيعَ وَصَبٍ وَ نِضْوَ سَقَمٍ، تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ إِلَی دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ. حَتَّی إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَيِّعُ وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ [مُفِجِ‏] أُقْعِدَ فِي حُفْرَتِهِ نَجِيّاً لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ وَ عَثْرَةِ الِامْتِحَانِ؛ وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ الْحَمِيمِ وَ تَصْلِيَةُ الْجَحِيمِ وَ فَوْرَاتُ السَّعِيرِ وَ سَوْرَاتُ الزَّفِيرِ [السَّعِيرِ]؛ لَا فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ وَ لَا دَعَةٌ مُزِيحَةٌ وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لَا سِنَةٌ مُسْلِيَةٌ؛ بَيْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ؛ إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
1060) 📖 فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ 📖 ترجمه 💢پس پیشکشی از [= پذیرایی ابتدایی‌ای با] آبی جوشان. سوره واقع
در ذیل آيه 54 (جلسه ۱۰۲۱، تدبر۲ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-54/) درباره اینکه بر اساس آیات قرآن «حمیم» عذاب چه کسانی است و چرا آنان چنین عذابی شامل حال آنان شده مطالبی گذشت که به این آیه نیز مرتبط می‌باشد. @yekaye
یک آیه در روز
1060) 📖 فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ 📖 ترجمه 💢پس پیشکشی از [= پذیرایی ابتدایی‌ای با] آبی جوشان. سوره واقع
. 1️⃣ «فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ» در لحظه‌ای که جان به لب می‌رسد و کاری از دست اطرافیان برنمی‌آید، کسی که از تکذیب‌کنندگان گمراه باشد، اولین چیزی که با آن مواجه می‌شود «نُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ» است؛ چنانکه در نکات ادبی گذشت «نُزُل» هم به معنای پیشکش و پذیرایی اولیه است و هم به معنای جایگاه؛ پس مقصود از این تعبیر می‌تواند اشاره باشد به اینکه الف. او با پیشکشی از آب جوشان جهنم استقبال و پذیرایی می‌شود. ب. جایگاه او بلافاصله قرار گرفتن در عذاب‌های ناشی آب جوشان است. وقتی لحظه شروع زندگی جدید او این گونه است، وای بر او از آنچه بعد از این در پیش خواهد داشت. @yekaye
یک آیه در روز
1060) 📖 فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ 📖 ترجمه 💢پس پیشکشی از [= پذیرایی ابتدایی‌ای با] آبی جوشان. سوره واقع
. 2️⃣ «فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ» این حمیمی که پیشکش یا جایگاه این تکذیب‌کنندگان گمراه در لحظه مرگ است، احتمالا نازله‌ای همان وضعیتی است در قیامت در آیات قبل در خصوص این افراد این گونه توضیح داده شد: «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ ؛ لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ؛ فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ ؛ فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَميمِ ؛ فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهيمِ ؛ هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ: سپس حتما شما ای گمراهان دروغ‌پرداز! قطعا از درختی از زقوم می‌خورید. پس، از آن شکمها را پر کنید. پس، بر آن از آن آب جوشان بنوشید؛ پس بنوشید [همچون] نوشیدن شتران عطشان. این است پیشکش [یا جایگاه] آنان روز جزا.» (واقعه/51-56) @yekaye
یک آیه در روز
1060) 📖 فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ 📖 ترجمه 💢پس پیشکشی از [= پذیرایی ابتدایی‌ای با] آبی جوشان. سوره واقع
. 3️⃣ «فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ» چرا اولین عذاب آنان بعد از مرگ «حمیم» است؟ 🍃الف. ۱۵ مورد کلمه «حمیم» به عنوان عذاب در قرآن کریم آمده است که در این میان تنها دو مورد است که به ثمره و اثر حمیم بر آنان اشاره کرده است: «وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» (محمد/15) و «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ؛ يُصْهَرُ بِهِ ما في‏ بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُود» (حج/19-20) جالب اینجاست که یک مورد هم تصریح شده که این عذاب کاملا پاداشی است که وفاق دارد: «لا يَذُوقُونَ فيها بَرْداً وَ لا شَرابا، إِلاَّ حَميماً وَ غَسَّاقاً؛ جَزاءً وِفاقاً» (نبأ/ 24-26) که ظاهرا می‌خواهد بفرماید پاداشی است که با وضعیت آنان و به عنوان جزای عمل آنان وفاق دارد. با این مقدمه شاید بتوان گفت آنان وجودشان را سراسر پلیدی و آلودگی و ناخالصی دربرگرفته است که این پلیدی‌ها بوده که موجب گردیده آنان حق را تکذیب و در گمراهی مستقر شوند؛ پس چاره آنان چیزی نیست جز آبی جوشان که تمامی درون (امعاء و بطون) و بیرون (جلود) آنان را پاره پاره کند و بسوزاند. 🍃ب. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1061) 📖 وَ تَصْلِیةُ جَحیمٍ 📖 ترجمه 💢و همنشینی [درافتادن به / سوزاندن با] جهنم. سوره واقعه (56) آیه 94 1399/10/14 19 جمادی‌الاولی 1442 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹تصْلِیةُ قبلا بیان شد ▪️درباره اینکه آیا «صلو» و «صلی» دو ماده مستقلند یا به همدیگر برمی‌گردند، و در هر صورت اصل و خاستگاه این ماده چیست بین اهل لغت اختلاف است. در کاربردهای متعارف می‌توان از دو معنای مستقل برای «صلو» و «صلی» یاد کرد: ▫️«صلو» در معنای دعا و نماز و عبادت؛ و ▫️ «صلی» [به صورت اسم،] در معنای «آتش» و [به صورت فعل در معنای] «سوزاندن با آتش» یا «افتادن در آتش» به کار می‌رود؛ و حتی برخی هم به طور مطلق گفته‌اند که وقتی حرف عله بعد از دو حرف «صل» بیاید (یعنی فرقی ندارد صلو باشد یا صلی) بر یکی از این دو معنا دلالت دارد؛ اما برخی یکی از این دو را اصل قرار داده و سعی کرده‌اند دیگری را به آن برگردانند. ▪️در هر صورت برخی همچون مرحوم طبرسی که اینها را دو اصل کاملا مستقل می‌دانند گفته‌اند اصل «صلاء» [ماده «صلی»] به معنای ملازمت و همراهی است؛ و توضیح داده که «صلي الرجل النار» یعنی آن مرد ملازم آتش شد؛ و وقتی گفته می‌شود «صلي الأمر» یعنی حرارت و شدت کار بالا گرفت؛ و «شاة مصلية» به معنای «گوسفند بریان» است؛ منظور از «اصْلَوْهَا» در آیه «اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» (یس/۶۴)، همنشین و ملازم آتش شدن است؛ و از ابومسلم نقل شده که منظور از «اصْلَوْهَا» ، «صيروا صلاها: ماده سوختنیِ آتش شوید، هیزمِ آتش شوید» است. ▪️اما مرحوم مصطفوی بر این باور است که «صلی» ([به صورت اسم،] در معنای «آتش» و [به صورت فعل در معنای] «سوزاندن با آتش» یا «افتادن در آتش») در اصل از زبان عبری گرفته شده و به معنای آن است که چیزی را به طوری در مقابل آتش بگذارند که کباب شود. ▪️اسم فاعل رایج از «صلو» غالبا در حالت ثلاثی مزید (باب تفعیل: صلّی، یصلّی) و به صورت «مُصَلّی» است؛ اما اسم فاعل رایج از «صلی» غالبا در حالت ثلاثی مجرد و به صورت «صالی» است، یعنی به معنای کسی که همنشنی آتش می‌شود و بدین سبب می‌سوزد: «إِلاَّ مَنْ هُوَ صالِ الْجَحيمِ» (صافات/۱۶۳) [إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ؛ ص/۵۹)]. کاربرد آن به صورت فعل در قرآن کریم نیز غالبا به صورت فعل ثلاثی مجرد بوده است؛ هرچند در باب افعال (فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً، نساء/۳۰؛ إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً، نساء/۵۶) و باب افتعال (آتيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، نمل/۷؛ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، قصص/۲۹) هم به کار رفته است. ▪️همچنین کاربرد آن به صورت اسم، علاوه بر اسم فاعل (صالی)، به صورت مصدر، هم بر وزن «فعول» (صِلیّ): «ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذينَ هُمْ أَوْلى‏ بِها صِلِيًّاً» (مریم/۷۰) و هم بر وزن «تصلیة»: «وَ تَصْلِيَةُ جَحيمٍ» (واقعه/۹۴) به کار رفته است. ▪️درباره ماده «صلی» دیدیم که برخی تذکر دادند که این به معنای نزدیک شدن و در کنار آتش قرار گرفتن است؛ ابوحیان در همین راستا به تفاوت دقیق بین «صلا» و «احراق» اشاره می‌کند: «صلا» آن حالت مجاورت در کنار آتش است که موجب حرارت دیدن، پخته شدن و … می‌گردد؛ اما احراق آن است که مستقیما توسط آتش سوزانده و نابود شود؛ و چه‌بسا اینکه قرآن غالبا از تعبیر «صلا» برای عذاب استفاده می‌کند به طور غیرمستقیم اشاره دارد که قرار نیست در اثر حرارت آتش، آنان به طور کامل نیست و نابود شوند؛ چنانکه در جای دیگر فرمود: «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ» (نساء/۵۶). 🔖جلسه ۹۳۵ https://yekaye.ir/an-nsea-4-10/ 📖اختلاف قرائات ▪️در اغلب قرائات کلمه «تصلیة» را مرفوع خوانده‌اند که عطف به «نُزُل» می‌شود؛ ▪️اما در دو روایت غیرمشهور از قرائت اهل بصره (یعنی روایتهای احمد بن موسی منقری و لؤلؤی از ابوعمرو) به صورت مجرور: «وتصليةِ» قرائت شده که در این صورت عطف به «حمیمٍ» می شود. @yekaye
🔹جَحیمٍ درباره ماده «جحم» قبلا بیان شد که ▪️این ماده در اصل برای حرارت بسیار زیاد و شدت التهاب آتش به کار می‌رود و «جاحم» به مکان بسیار داغ گفته می‌شود و «جحیم» صیغه مبالغه از آن است لذا به جهنم گفته می‌شود. ▪️تفاوتش با «سعیر» و «حریق» و «جهنم» در این است که ▫️ «سعیر» فقط در مورد وضعیت آتش در همان لحظات اشتعال به کار می‌رود؛ و ▫️«حریق» به وضعیت آتش در حالی که دارد اشیای دیگر را نابود می‌کند؛ و ▫️ «جهنم» دلالت بر گودی بسیار عمیق می‌کند؛ ▫️اما «جحیم» آتش بسیار شدیدی است که گویی آتشی روی آتشی و گدازه‌ای روی گدازه‌ای دیگر قرار گیرد، چنانکه جاحمه، شدن التهاب آتش است و «جاحم الحرب» قسمتی از میدان جنگ است که شدیدترین درگیری در آنجا رخ می‌دهد. 🔖جلسه ۴۵۷ https://yekaye.ir/al-muzzammil-73-12/ 📖اختلاف قرائات ▪️در قرائت اهل بصره (ابوعمرو) و نیز برخی قرئات عشر (یعقوب) این دو کلمه هم به همین صورت مستقل و هم به صورت ادغام «ة» در «ج» (تَصْلِیَة جَّحیمٍ) قرائت شده است. 📚معجم القراءات ج۹، ص322 @yekaye