eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
116 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. ❇️ د) مقایسه‌ای بین وضعیت و پاداش‌ها و عذابهای مطرح شده برای این سه گروه به نظر می‌رسد که مقایسه‌ای بین وضعیت و پاداش‌ها و عذابهای مطرح شده برای این سه گروه می‌تواند ابعاد دیگری از امور مربوط به این سه دسته را آشکار سازد؛ که وقتی هریک بتنهایی مورد توجه قرار می‌گیرند انسان شاید متوجه آن ابعاد نشود. اگر بخواهیم یک مقایسه مختصری بین آنها انجام دهیم باید گفت: مقربان در جنات نعیم‌اند؛ اصحاب یمین در سدر مخضود و طلح منضود و ظل ممدود و ماء مسکوب، و اصحاب شمال در سموم و حمیم و آتشی از یحموم؛ و برای هر سه گروه به نحوی از سابقه دنیوی‌شان، از خوردنی و آشامیدنی‌شان؛ و موقعیت مکانی‌شان و نحوه پذیرایی از آنان سخن گفته شده؛ در خصوص بهشتیان (مقربان و اصحاب یمین) از همسران خاص بهشتی هم سخن گفته شده؛ و در خصوص مقربان، علاوه بر همسران بهشتی، از ولدان مخلدونی که دائم در پیرامون آنان در گردش و آماده به خدمت‌اند نیز سخن گفته شده است. می‌توان وضعیت دنیوی و اخروی اینان را با توجه به شباهت نوعی‌شان در نمودار زیر این گونه دسته‌بندی کرد:👇 @yekaye
می‌توان وضعیت دنیوی و اخروی سه گروه مطرح شده در سوره واقعه را با توجه به شباهت نوعی‌شان در نمودار ضمیمه این گونه دسته‌بندی کرد @yekaye با توجه به جدول فوق اکنون می‌توان به نکاتی اشاره کرد از جمله:👇
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. د.۱‍) مقایسه این سه از حیث سابقه دنیوی‌شان 7️⃣ در خصوص سابقه‌ این سه گروه (مقربان و اصحاب یمین و اصحاب شمال؛ در سوره واقعه) در دنیا ابتدا به نظر می‌رسد که فقط درباره سابقه جهنمیان سخن گفته شده؛ اما اگر دقت کنیم درباره زندگی دنیوی مقربان و اصحاب یمین هم غیرمستقیم سخنی گفته شده است؛ در واقع: 🌴- در مورد مقربان در دنیا دو نکته گفته شده است: 🔺آنان کسانی بودند که بشدت اهل سبقت بودند که به قرینه مقام و نیز به قرینه آیات دیگر قرآن (که قبلا نشان داده شد که همه سبقت گرفتنهایی که در قرآن مدح شده یا سبقت در ایمان بوده یا سبقت در خیرات ویا ثمره آنها یعنی سبقت به سوی مغفرت و بهشت؛ ر.ک: در جلسه ۹۷۷ تدبر2 ) معلوم می‌شود که این سبقت، سبقت در ایمان و خیرات است؛ یعنی مقربان کسانی‌اند که در دنیا اهل سبقت در ایمان و خیرات بوده‌اند؛ 🔺آنان عموما از اولین بوده و تنها اندکی از آنان از آخرین بوده‌اند. 🌿- در مورد اصحاب یمین هم دو نکته گفته شده: 🔺یکی در فراز پایانی سوره است که فرمود از جانب آنان بر تو سلام؛ که یک معنای بسیار محتمل آن این است که اصحاب یمین کسانی‌اند که هیچ گونه گزندی از آنان به پیامبر ص (و اهل بیت ایشان که قرآن کریم مودت با آنان را اجر رسالت پیامبر ص دانست: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» (شوری/۲۳) و خود حضرت هم آزار ایشان را آزار خود معرفی نمود (الأمالي( للصدوق)، ص487 ؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۲۱ ؛ صحیح مسلم، ج4، ص1903 )؛ 🔺و دیگر اینکه اینان هم در میان اولین جماعت زیادی داشتند و هم در میان آخرین. 🔥- اما در مورد اصحاب شمال توضیحات بیشتری داده شده: 🔻آنان قبلا رفاه‌زده بودند؛ 🔻بر گناهی عظیم اصرار می‌ورزیدند؛ 🔻در برانگیخته شدن تردید می‌کردند؛ 🔻 و در یک کلام آنان گمراه و تکذیب‌کننده بودند. چنانکه قبلا هم بیان شد این نحوه معرفی نشان می‌دهد که تا زمان مرگ تنها در خصوص جمع اندکی از انسانها می‌توان با قاطعیت قضاوت کرد که در قیامت به عنوان مقربان یا اصحاب یمین و یا اصحاب شمال محشور می‌شوند؛ یعنی فقط انسانهایی که به وضوح اهل سبقت در ایمان و عمل صالح‌اند؛ انسانهایی که هیچ گزندی از آنها به پیامبر ص نمی‌رسد؛ و انسانهای رفاه‌زده‌ی گناهکاری که در قیامت تردید دارند و اهل تکذیب حق و حقیقت‌اند؛ اما کسانی که نمی‌توان یکی از این سه ویژگی را در آنها یافت ضرورتا نمی‌توا درباره وضعیت اخروی‌شان قضاوت کرد. به نظر می‌رسد این نوع بیان (که هم عرصه‌هایی از آن واضح است؛ و هم در بسیاری از عرصه‌ها تطبیقش بر افراد ابهام دارد)‌یک خاصیت مهمش این است که ▪️ از سویی در مورد دیگران تا کاملا تکلیفش از یکی از این سه زاویه آشکار نشده سریع دست به قضاوت نزنیم (یعنی با دیدن برخی گناهان در کسی و یا برخی خوبی‌ها در کسی سریع حکم به خوب بودن یا بد بودن وی نکنیم) ▪️و از سوی دیگر، در مورد خودمان حساس شویم که مبادا ویژگی‌های اصحاب شمال در ما پیدا شود؛ و اگر نمی‌توانیم در ایمان و عمل صالح گوی سبقت را از هم برباییم لااقل برنامه زندگی‌مان را طوری تنظیم کنیم که کمترین گزندی از ما به پیامبر ص و اهل بیت ع ایشان نرسد. 📝تذکر آزار پیامبر ص و اهل بیت ع، صرفا به آژار جسمانی منحصر نمی‌شود که بگوییم امروز موضوعیتی ندارد؛ ‌بلکه هر موضع‌گیری ناصواب در قبال آموزه‌های دینی (هر چالشی در ایمان) و هر گناهی (هر چالشی در عمل صالح) موجب آزار آنان خواهد بود. @yekaye
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. د.۲) مقایسه از حیث جایگاه اصلی و -با اندکی تسامح- «موقعیت مکانی» آنان 9️⃣ در مورد مقربان هم در اول بحث و هم در آخرین توصیف آنان از بودن آنها در بهشت نعمت سخن گفت؛ و در خصوص جهنمیان از بودن آنها در جهنم (جحیم) نام برد؛ اما نه در ابتدای بحث؛‌بلکه به عنوان آخرین چیزی که آنان بدان می‌رسند (تَصْلِيَةُ جَحيمٍ)؛ و در خصوص اصحاب یمین هم صرفا به اینکه در باغ و بوستان و آبشارهایند اشاره کرد و اگرچه اینها اوصاف بهشت است اما نامی از بهشت نبرد. چرا؟ 🍃 الف. مقربان کسانی‌اند که در همین دنیا به مقام مخلَصین رسیدند؛ پس نهایت راه را همینجا دست یافتند؛ لذا چنانکه قبلا هم اشاره شد حتی از احضار در صحنه محشر هم معاف‌اند: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُون‏؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۱۲۷-۱۲۸). پس ابتدا و انتها آنان در بهشت نعیم‌اند؛ بلکه تعبیر قرآن شاید از این هم لطیف‌تر باشد؛ ابتدا از بودن آنان در بهشت‌های نعیم سخن می‌گوید: «في‏ جَنَّاتِ النَّعيمِ» اما در انتها چنان سخن می‌گوید که گویی بهشت نعیم، تجلی وجود خود آنان است؛ نه محل آنان (فرمود «ف‍ ... جَنَّةُ نَعيمٍ»؛ و نفرمود «فی جَنَّةِ نَعيمٍ») اما اصحاب شمال کم‌کم به سوی جهنم اصلی برده می‌شوند و شاید بدین جهت دوبار از «نُزُل» (پیشکشی) آنان سخن گفت و تنها در پایان سوره به «افتادن و سوختن در جحیم» اشاره کرد؛ در خصوص اصحاب یمین هم این نکته که عملا اوصاف متعارف بهشت را گفت اما اسم بهشت را نبرد – اگر توجه کنیم که صفت همواره از ذات متاخر است - شاید دلالت دارد در حد و بهره آنان از بهشت؛ یعنی افق فهم آنان بالاخره به حد مقربان نمی‌رسد که حقیقت جنت نعیم در آنان متجلی شود؛ بلکه آنان فقط در حد همین فهم عرفی از بهشت (باغات و میوه‌ها و آبشارها و ...) به بهشت می‌رسند. 🍃 ب. ... 🔟 در خصوص مقربان توصیفی که از موقعیت مکانی آنان در قبال نعمتهای بهشتی شد با تعبیر «علی» بود (عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَة ...)؛ اما هم در خصوص اصحاب یمین و هم اصحاب شمال، ذکر نعمتها و نقمتهایشان را با تعبیر «فی» آغاز کرد (في‏ سِدْرٍ مَخْضُود و ...؛ في‏ سَمُومٍ وَ حَميم‏ و ...). چرا؟ 🍃الف. شاید می‌خواهد که نشان می‌دهد در خصوص مقربان، اشراف و برتری و فوق این نعمتها بودن در کار است؛ اما اصحاب یمین و اصحاب شمال در افق همین نعمتها و عذابهایند نه فوق آنها. 🍃ب. ... @yekaye
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. 8️⃣ در خصوص پراکندگی جمعیتی مقربان در میان اولین و آخرین اشاره کرد که جماعتی در اولین‌اند و اندکی در آخرین؛ در باره اصحاب یمین نسبت آنان در میان اولین و آخرین را تقریبا با تعبیر یکسان بیان کرد و در مورد اصحاب شمال اصلا از این نسبت سخنی نگفت. درباره چرایی این تفاوت قبلا نکاتی در ذیل آیه ۴۰ (جلسه 1007 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-40/) گذشت؛ اما چرا این دسته‌بندی را درباره اصحاب شمال مطرح نکرد؟ 🍃الف. شاید این مویدی است بر نکته‌ای که قبلا اشاره شد که به نظر می‌رسد که کارکرد اصلی این دسته‌بندی سوره برای هشدار به خود انسان است؛ نه برای قضاوت درباره دیگران. اگر چنین باشد اقتضای جمع خوف و رجا این است که از سویی با گفتن اینکه مقربان در گذشتگان خیلی بیشتر بودند مانع غرور بیجا در مخاطب (که علی‌القاعده خود را از متاخران می‌داند) می‌شود؛ و افراد خیلی سریع خود را در زمره مقربان قلمداد نخواهند کرد؛ و از سوی دیگر با بیان اینکه اصحاب یمین در گذشته و حال زیاد بوده مانع یاس و دلسردی کال مومنا از خویش می‌شود و با خود می‌گویند اگر توفیق مقرب بودن را نیافتیم لااقل امید به اینکه اصحاب الیمین باشیم زیاد است. و از آنجا که نمی‌خواهد افراد به قضاوت درباره دیگران بنشینند، از گفتن اینکه در میان گذشتگان چقدر جزء اصحاب الشمال بودند و نسبت آنان به اصحاب الشمال امروزی چقدر است اجتناب شده؛ چرا که بر گفتن این مطلب، چه‌بسا ثمره‌ای جز رفع کنجکاوی، و اقدام نابخردانه برای قضاوت درباره دیگران مترتب نباشد. 🍃ب. ... @yekaye
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. 🔹د.۴) مقایسه بین خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های این سه گروه 2️⃣1️⃣ در خصوص بهشتیان نوشیدنی‌شان را قبل از خوردنی‌شان ذکر کرد اما در مورد جهنمیان بالعکس. (البته هم در دو مورد که صرفا اشاره به موقعیت جهنمیان داشت (آیات 41-44 و 92-94) فقط از نوشیدنی (حمیم) سخن گفت؛ ولی در جایی که داشت ترتیب را ذکر می‌کرد ابتدا از خوردن زقوم سخن گفت سپس از نوشیدن حمیم بر روی آن). چرا؟ 🍃الف. با توجه به اینکه سیاق آیات در مورد جهنمیان بخوبی نشان می‌دهد که آزاری که از آن خوردن دیده‌اند آنان را به سوی نوشیدن مذکور کشانده، شاید اشاره به این است که آن نوشیدنی بهشتیان (بویژه مقربان) از باب لذت است؛ لذا خودش موضوعیت دارد (بویژه که تعبیر جام شراب هم ناظر به جایی است که خود نوشیدن موضوعیت دارد) اما این نوشیدن جهنمیان از باب اضطرار و عذاب مضاعف آنهاست. 🍃ب. شرابی که مقربان می‌نوشند شرابی است که ساقی آن خود خداوند است: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُورا» (انسان/۲۱) و طبق حدیثی که ذیل این آیه آمده آنان را از ماسوی الله پاک می‌کند (مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۶۲۳ )؛ و میوه‌ای که آنان می‌خورند چه‌بسا بنا به مفاد حدیث قرب نوافل (الكافي، ج‏2، ص352 ) ظاهرا درختش به اراده خود آنان ایجاد شده و فرع بر وجود آنهاست؛ پس ابتدا باید از آن شراب بنوشند تا بتوانند به مرتبه‌ای برسند که مصدر و پدیدآورنده اشیاء شوند؛ اما در خصوص جهنمیان چنانکه اشاره شد آن نوشیدنشان ناشی از عطشی است که بعد از خوردن از زقوم برایشان حاصل می‌شود و عذابی روی عذاب است. 🍃ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. 3️⃣1️⃣ با اینکه هم از نوشیدنی مقربان و جهنمیان سخن گفت اما در مورد نوشیدنی اصحاب یمین هم نسبتاً سکوت کرد (البته قبلش از «آبی پیوسته ریزان» سخن گفت؛ اما ظاهرا این بیشتر ناظر به آبشارها و چشم‌انداز آنهاست نه نوشیدنی آنها). چرا؟ 🍃الف. شاید وجهش این باشد که نوشیدنی مقربان همان است که آنان را از ماسوی الله پاک می‌کند و این مقام خاص مقربان است نه عموم اصحاب یمین؛ لذا با اینکه در سوره‌های دیگر از انواع نوشیدنی‌ها برای عموم بهشتیان در قبال حمیمی که برای جهنمیان آماده شده، سخن گفت (مثلا: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُم‏؛ محمد/۱۵)، اما در اینجا که در مقام تمایز مقربان و اصحاب یمین است چون بر نوشیدن از جام شراب توسط مقربان سخن گفت که اشاره شد که احتمالا مال مقام خاص آنان است، درباره نوشیدنی‌های اینان به همان آبی که از آبشارها ریزان است (نه جامی که برایشان آماده شده) بسنده کرد. 🍃ب. ... @yekaye
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. 4️⃣1️⃣ در مورد خوردنی‌ها، برای مقربان از این تعبیر استفاده کرد که: «هر میوه‌ای را که اختیار کنند» و «هر گوشتی را میل و اشتهایش را داشته باشند»؛ برای اصحاب یمین از این تعبیر استفاده کرد «میوه‌های فراوانی که نه تمام می‌شود و نه از آن منع می‌شوند» و برای اصحاب شمال از تعبیر «خوردن از درخت زقوم» سخن گفت. چرا؟ 🍃الف. این ناظر به سه مرتبه و جایگاه آنان است: مقربان چون فوق همه چیز قرار دارند همه امور به اختیارشان است؛ اصحاب یمین چون در بهشت‌اند با کثرتی از میوه‌ها مواجهند که هیچ محدودیت و ممنوعیتی در استفاده از آنها برایشان در کار نیست؛ اما در عین حال چون مادون مقربان‌اند اختیاراتشان نامحدود نیست؛ برخلاف جهنمیان که از درختی کاملا معین باید بخورند و گزینه دیگری در پیش ندارند. 🍃ب. ... @yekaye @yekaye
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. 5️⃣1️⃣ در حالی که در سوره واقعه برای هرسه گروه از مصرف میوه سخن گفت (در مورد مقربان و اصحاب یمین که صریحا لفظ «فاکهة» را به کار برد؛ در مورد اصحاب شمال هم از تعبیر «خوردن از درخت زقوم» استفاده کرد که علی‌القاعده خوردن از درخت به معنای خوردن از میوه و ثمره درخت است؛ بویژه اگر میوه را به معنای مطلق ثمره و محصول و هر چیزی که از درخت گرفته می‌شود بدانیم)، اما فقط برای مقربان از اینکه گوشت هم برایشان مهیاست خبر داد. چرا؟ 🍃الف. با توجه به برتر بودن مقربان نسبت به اصحاب یمین شاید می‌خواهد اشاره کند که تنوع نعمتهای پیش روی مقربان بیشتر است؛ یعنی همان طور که در خصوص «میوه» محدوده بهره‌مندی مقربان بیش از اصحاب یمین بود و عموم بهشتیان نسبت به جهنمیان با گزینه‌های متنوع مواجه بودند و امکان انتخاب داشتند، یک مزیتی هم که در حوزه خوردنی‌ها برای مقربان نسبت به اصحاب یمین برشمرده شد که بالاتر بودن جایگاه آنان را به مخاطب القا کند تنوع از حیث میوه و گوشت است. 🍃ب. شاید چنانکه قبلا احتمالش مطرح شد (جلسه 988 تدبر۶ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-21/) اساسا خوردن گوشت در بهشت یک مزیت خاص برای مقربان باشد؛ که در این صورت باید برای پاسخ به سوال فوق درباره حقیقت خوردن در بهشت بیشتر تامل شود؛ که این تامل نیازمند چند مقدمه است: ▪️مقدمه۱. بر طبق روایات – و ظاهرا برخلاف تحلیلی که در فلسفه از موجودات مجرد می‌شود - ظاهرا تمام مخلوقات نیاز به خوردن دارند. بله، اگر خوردن صرفا جویدن و هضم و سپس دفع کردن مواد زاید باشد، این امر در تمام مخلوقات ضرورت ندارد؛ اما اگر خوردن به معنای آن است که موجود مربوطه برای امتداد یافتن وجود و بقایش نیازمند امدادی بیرونی (امدادی غیر از افاضه وجودیِ اصل آفرینش خود) است، هر امری که به امتداد یافتن وجود شخص بهره می‌رساند غذای او محسوب می‌شود و ظاهرا بر همین اساس است که بر طبق روایات حتی فرشتگان مقرب هم غذا دارند و البته غذای آنان نور است. ▪️مقدمه۲. بر اساس آیات قرآن کریم، در آفرینش انسانها دو مولفه در نظر گرفته شده است: طین و روح؛ و البته این به معنای دوگانگی خارجی در وجود انسان نیست؛ بلکه به تعبیر فلاسفه بین نفس (به عنوان وجهه بارز روح) و بدن (به عنوان وجهه بارز طین) ترکیب اتحادی برقرار است. ولی این مقدار هست که این دو اجمالا تفاوتی با هم دارند و لذا همان گونه که روح انسان اقتضائاتی دارد، بدن (بُعد طینی انسان) هم اقتضائاتی دارد. در روایات آفرینش، انسانها از حیث «طینت» شان – که ظاهرا غیر از «روح» شان است – نیز تفاوت‌هایی با هم دارند؛ و به نظر می‌رسد که بهره‌مندی از همین طینت است که موجب می‌شود بهشت منحصرا بهشت روحانی و معنوی نباشد بلکه ابعادی شبیه ابعاد زندگی «طین»ی دنیوی پیدا کند و خوردن و آشامیدن و نکاح و ... هم در بهشت مطرح باشد. ▪️مقدمه۳. مرتبه وجودی حیوانات (در همین افق طین و طینت)‌ برتر از مرتبه وجودی گیاهان است؛ یعنی تفاوت مراتب وجودی موجودات صرفا از این جهت نیست که مرتبه عالم برزخ (عالم ملکوت؛ و به قول فلاسفه: عالم مثال) و عالم قیامت (عالم جبروت؛ به قول فلاسفه: عالم عقل) فوق عالم دنیا (عالم ناسوت؛ و به قول فلاسفه: عالم طبیعت) است و موجودات عوالم مافوق، فوق موجودات عوالم پایین‌تر هستند؛ ‌بلکه در درون هر یک از این عوالم هم تفاوت مراتب وجودی موجودات قابل انکار نیست. ▪️نتیجه: چه‌بسا اینکه مقربان علاوه بر گیاه، گوشت هم می‌خورند اشاره‌ای باشد به نحوه امداد وجودی آنان، که حتی در افق بدن و طینت آنان نیز، مرتبه وجوی بالاتری دارند؛ و لذا غذایی که امدادبخش وجود این مرتبه آنان است، در افق وجودی بالاتری هم باید باشد. 🍃ج. ... 👇ادامه مطلب: (تاملی درباره )👇 @yekaye
ادامه تدبر15 ✅تبصره 1 (تاملی درباره ) هریک از تحلیل‌های فوق که درست باشد یا نباشد آنچه مسلم است این است که در این سوره صریحا از مصرف گوشت توسط مقربان سخن گفت و در مورد اصحاب یمین در این خصوص چیزی نگفت. این یعنی مقربان حتما از گوشت استفاده خواهند کرد؛ و این نشان می‌دهد این ذهنیت عوامانه‌ای که از فضاهای هندی ریشه گرفته که به بهانه اینکه جان حیوانات محترم است از خوردن گوشت پرهیز می‌کنند و صرفا به خوردن گیاهان بسنده می‌کند به هیچ عنوان دلیل بر فضیلت بیشتر آنان نیست❗️ علت اینکه این تحلیل را نامیدم این است که اگر کشتن موجود زنده اشکال دارد، اولا چه فرقی بین حیوان و گیاه است؟! و ثانیا چه فرقی بین حیوانات زنده بزرگ و کوچک است؛ یعنی چرا اینها از کشتن گاو و گوسفند را ناروا می‌شمرند ولی کشتن حشرات موذی، انگل‌ها و حیواناتی که در درون بدن انسان زندگی می‌کنند (مثلا کرم روده و ...) و ... ‌را مجاز می‌دانند؟! همان خداوندی که نظام عالم را به گونه‌ای آفریده که به لحاظ زیست‌شناختی، برخی جانداران غذای برخی دیگر از جانداران باشند و نیازهای بدنی آنها را رفع کنند، جواز خوردن آن جانداران را نیز صادر کرده است. ضمنا این احتمال هم (که چه‌بسا چون مقربان در دنیا از گوشت استفاده نکرده‌اند در آخرت از گوشت استفاده خواهند کرد) اصلا قابل اعتنا نیست؛ زیرا اولا مبتنی بر تلقی ناصواب هندویی-مسیحی است که بین بهره‌مندی از دنیا و آخرت تضاد می‌بیند؛ در حالی که در نگاه اسلامی بین اینها تضادی نیست؛ و ثانیا نه‌تنها خود پیامبر ص و اهل بیت ع از گوشت استفاده می‌کردند، بلکه بر اساس نقل‌های تاریخی در مورد هیچ پیامبری ذکر نشده که کلا از گوشت اجتناب کرده باشد؛ و شاید یکی از عللی که در احادیث فراوانی این مساله که شخص خوردن گوشت را بیش از ۴۰ روز ترک کند بشدت مذمت شده است (مثلا الكافي، ج‏6، ص309 ) مبارزه با همین عوام‌زدگی‌های روشنفکرمآبانه باشد. @yekaye
🔷د.۵. مقایسه نحوه پذیرایی 6️⃣1️⃣ درباره نحوه پذیرایی از این گروه‌های سه‌گانه در سوره واقعه، 🔺در مورد مقربان بیان شد که بچه‌هایی که جاودانه‌اند با قدح‌ها و تُنگ‌ها و پیاله‌ شراب دور آنان می‌گردند و در واقع بدین سان از آنان پذیرایی می‌کنند؛ یعنی پذیرایی از مقربان به نحوی است که همیشه عده‌ای آماده به خدمت با انواعی از ظروف و وسائل پذیرایی پیرامون آنها می‌گردند؛ 🔸 در مورد اصحاب یمین فرازی که می‌تواند مربوط به نحوه پذیرایی از آنان باشد ظاهرا این عبارت است که آنچه برای آنان آماده شده نه تمام می‌شود و منعی در کار خواهد بود، یعنی آنان در استفاده از نعمتهای بهشتی با هیچ تمام شدن و منعی مواجه نیستند؛ 🔻و در مورد اصحاب شمال هم ظاهرا عبارتی که ناظر به نحوه پذیرایی از آنان باشد این است که پیشکشی آنان حمیم (آب جوشان) است و نوشیدن آنان از حمیم همچون نوشیدن شتران عطشان است. این تفاوت در نحوه پذیرایی چه دلالت یا دلالت‌هایی می‌تواند داشته باشد؟ 🍃الف. یکی از تفاوت‌های انسان و حیوان را در این می‌دانند که زندگی انسان بشدت با استفاده از ابزار و وسایل گره خورده، تا جایی که برخی تفاوت اصلی انسان و حیوانات را در اینکه انسان ابزارساز است دانسته‌اند. حتی اگر این تفاوت به عنوان تفاوت بنیادین قبول نشود باز این مقدار هست که یکی از مهمترین عوامل پیشرفته قلمداد کردن جوامع نسبت به همدیگر را میزان پیشرفتی می‌دانند که در ابزار و تکنولوژی‌های مورد استفاده این جوامع مشاهده می‌شود؛ و هرچه وسایل پیشرفته و تجملاتی‌تری در زندگی حضور داشته باشد گویی شخص در راحتی بیشتر است و دلالت بر پیشرفته‌تر بودن سبک زندگی وی دارد. شاید بتوان این احتمال را مطرح کرد که این مساله انعکاسی در مراتب جسمانی بهشت دارد؛ ‌بدین ترتیب که مقربان به خاطر مرتبه بالاترشان انواعی از ابزار و وسایل پذیرایی برای آنان مهیاست (هرچند که این ابزارها تجلی اعمال خود آنها باشد)؛ اصحاب یمین اگرچه این مقدار سعه وجودی پیدا کرده‌اند که از همه نعمتها به طور نامحدود استفاده می‌کنند اما به هیچ ابزار و وسیله‌ای برای بهره‌مندی آنان اشاره نشده است؛ و اصحاب شمال که نحوه نوشیدنشان کاملابه حیوانات تشبیه شده، افق وجودی‌شان بیش از حیوان نشده است! 🍃ب. ... @yekaye
یک آیه در روز
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ
. 🔷د.۶. مقایسه اطرافیان سه گروه مقربان، اصحاب یمین و اصحاب شمال در سوره واقعه 7️⃣1️⃣ درباره اطرافیان این سه گروه هم تفاوت بسیار بارز است. 🔻در مورد جهنمیان ارتباطی با کس دیگری مطرح نشد اما در مورد بهشتیان ارتباطاتی مطرح شد؛ البته با تفاوتی: 🔺در مورد اصحاب یمین فقط از «فرش مرفوعة» سخن گفته شد؛ یعنی ظاهرا اصحاب یمین همسرانی دارند که چه‌بسا اشاره دارد به بهره‌مندی متقابل از لذت جنسی (ولو در این سطح منحصر نماند)؛ ‌چرا که فرمود: و همخوابگانی رفیع و گرانمایه؛ همانا ما آنان [= آن افراد مونث] را به آفرینشی خاص ایجاد کردیم؛ پس آنان را بِکر گرداندیم؛ دلدادگانی هم‌سن‌ و ‌سال. ♦️و در مورد مقربان صریحا از سه گونه ارتباط با دیگران سخن گفته شد: 🔺یکی، ارتباط با سایر مقربان، که با تعبیر «تکیه‌زنان بر تخت‌ها، رو به روی همدیگر» بر این تاکید کرد؛ ‌و این اصلا مابه‌ازایی در دو گروه دیگر ندارد؛ ‌که برای چرایی این نکته در تدبر۱۱ احتمالاتی مطرح شد. 🔺دسته دوم ارتباط با «ولدان مخلدون» است که با توجه به تشابه این تعبیر با تعبیر «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُون‏» (طور/۲۱) یک احتمال این است که مقصود از «ولدان» همان «غلمان» به معنای خدمتکاران کم‌سن و سال باشد. البته احتمال دیگر این است که «غلمان» را با «ولدان» شرح دهیم؛ یعنی این خدمتکاران کم سن و سال، به نحوی فرزند آنان هستند؛ ‌هرچند نه لزوما فرزند دنیوی آنها؛ بلکه فرزند پدیدآمده آنها در آنجا. و یک احتمال سوم این است که «ولدان» و «غلمان» اساسا دو نعمت متفاوت باشند ؛ و در هر صورت وجود «ولدان مخلدون»، طفیلی وجود مقربان است چرا که همواره آماده به خدمت و پذیرایی از مقربان‌اند؛ و در این مورد نیز در این سوره مابه‌ازایی در دو گروه دیگر برایش مطرح نشد. 🔺دسته سوم ارتباط با «حور عین: سپیداندام‌هایی شهلاچشم» می‌باشد؛ که بر طبق روایاتی که ذیل آیه مربوطه گذشت در زمره برترین همسران بهشتی هستند و در اینجا هم با تعبیر «همچون دُرّ مکنون» از آنان یاد کرد. 🔸بدین ترتیب، در این سوره، از حیث همنشینان هم‌رتبه، و نیز از حیث افراد کاملا طفیلی (خدمتکاران ویا فرزندان بهشتی)، فقط برای مقربان سخنی گفته شد؛ 🔸اما هم مقربان و هم اصحاب یمین از همسرانی بهشتی برخوردارند (ولو با توضیحی متفاوت، که در این باره در تدبر 18 نکاتی بیان خواهد شد) ولی درقبال این نعمت – برخلاف خوردن و نوشیدن و موقعیت مکانی- ما‌به‌ازایی برای جهنمیان ذکر نشد. در خصوص این نعمت، این احتمال که این همسری، ناظر به مساله نکاح و لذت جنسی در بهشت باشد بسیار است که شاید بهترین شاهد بر این احتمال - صرف نظر از نکاتی که در این باره در ذیل بحث حور عین (جلسه 989 تدبر ۳ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-22/( گذشت - استفاده از تعبیر «باکره» می‌باشد؛ و نیر شاید به همین جهت است که درقبال این نعمت ما‌به‌ازایی برای جهنمیان ذکر نشد؛ زیرا جنس این مساله (یعنی نکاح و لذت جنسی) از دید اغلب انسانها فقط از جنس نعمتی لذت‌بخش است، برخلاف خوردن و آشامیدن و قرار گرفتن در یک موقعیت مکانی، که عذاب‌ از طریق آنها برای همگان کاملا قابل فهم است. @yekaye 👇تبصره‌ای بر توضیحات فوق👇