🔹خَبیرٌ
درباره ماده «خبر» قبلا بیان شد که
▪️برخی بر این باورند که در اصل در دو معنی به کار میرود یکی در معنای علم و دیگری در معنای نرمی و سستی، چنانکه به کشاورزی که زمین را شخم میزند هم «خبیر» گویند چون زمین را نرم و آماده رویش گیاه میکند.
▪️اما اغلب این دو معنا را به یک معنا برگردانده و گفتهاند علمی است که با اطلاع و احاطه دقیق باشد و به کنه معلومات پی ببرد؛ و کشاورز شخمزننده را هم از این جهت خبیر گفتهاند که به زوایای پنهان مزرعهاش کاملا احاطه دارد و هنگام کار همه چیز را تحت نظر قرار میدهد.
▪️بدین ترتیب «خُبْر» و «خِبْرَةً» مصدر این ماده و به معنای خبردار شدن است و در آیه «قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً» (کهف/۹۱) آن را به معنای علم و معرفت دقیق به حساب آوردهاند.
▪️«خَبَر» را به معنای وسیله اطلاع و رسیدن به علم دانستهاند: «سَآتيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ؛ نمل/۷) به معنای این است که بتوانم علم و اطلاعی در این زمینه پیدا کنم.
▪️«خبیر» اسم فاعل و یا صفت مشبهه از این ماده است و کاربرد آن در مورد خداوند به معنای کسی است که علم به باطن و حقایق امور دارد و البته برخی این احتمال را هم مطرح کردهاند که شاید «خبیر» در مورد خدا به معنای «مُخبِر:خبر دهنده» باشد.
🔖جلسه ۵۲۴ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-34/
@yekaye
برای این آیه چندین شأن نزول ذکر شده است:
📜۱) از ابن عباس نقل شده است که:
آیه درباره ثابت بن قیس نازل شد كه وقتی که میخواست در مجلس بنشیند و کسی برای جا باز نکرد و او به یک نفر [که او را کنار زد و به زور خودش را جا کرد،] گفت: «پسر فلان زن»! [تفصیل واقعه به عنوان اولین شأن نزول ذیل آیه ۱۱ گذشت].
پیغمبر (ص) سؤال كرد چه كسی نام آن زن را برد؟
ثابت برخاست و گفت من بودم.
حضرت فرمود: به صورت این جمعیت نگاه كن. ثابت نگاه كرد.
حضرت پرسید: چه دیدی؟ گفت: سفید چهره و سرخ چهره و سیاه چهره.
حضرت فرمود: بدان كه تو بر اینها هیچ برتری نداری مگر با دین و تقوی. و آیه مورد بحث نازل شد: «ای مردم ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را قومها و قبیلهها گردانیدیم تا همدیگر را بشناسید همانا بزرگوارترین و محترمترین شما در نظر خدا پرهیزكارترین شما است».
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص410 ؛ ترجمه اسباب نزول، ص209؛
📚مجمع البیان، ج9، ص203
@yekaye
📜۲) الف. از مقاتل نقل شده است:
روز فتح مكّه رسول خدا (ص) به بلال حبشی دستور فرمودند بلال روی پشت بام خانه كعبه رفته اذان گفت.
عتاب بن اسید بن ابی العیص گفت: شكر خدا را كه پدرم مرد و نماند این روز را ببیند!
حارث بن هشام گفت: آیا محمد غیر از این كلاغ سیاه مؤذنی پیدا نكرد؟
و سهیل بن عمرو گفت: اگر خدا بخواهد چیزی را تغییر دهد میدهد.
ابو سفیان گفت: من چیزی نمیگویم زیرا بیم دارم پروردگار آسمان خبرم را فاش سازد.
جبرئیل بر پیغمبر (ص) نازل شد و از حرفهای آنان با خبرش كرد. حضرت احضارشان فرمود و پرسید: چه گفتید؟ همه اقرار كردند. آیه بالا در نهی و توبیخ ایشان در فخر ورزیدن بر نژاد و نسب و مال، و سركوفت زدنشان بر فقرا نازل گردید.
جبرئیل بر حضرت نازل شد و گفتههای آنان را به حضرت رسانید، حضرت آنان را احضار كرده در مورد گفتههایشان از آنان پرسش فرمود، همگی به گفتههای خود اقرار كردند، به دنبال آن، آیه فوق نازل شد، و خداوند آنان را از تفاخر در انساب و تكاثر اموال و سرزنش فقراء بازداشت.
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص411 ؛ ترجمه اسباب نزول، ص209-210؛
📚مجمع البیان، ج9، ص203
📜ب. این واقعه را ابن ابی ملیکه چنین روایت کرده که:
چون روز فتح مكه بلال بر بام كعبه رفت، بعضی گفتند: ای بندگان خدا آیا روا است این برده سیاه بالای بام كعبه اذان بگوید؟ و دیگری جواب داد: اگر خدا راضی به این كار نبود تغییرش میداد. پس آیه نازل شد که ای مردم! همانا ما شما را از نری و مادهای آفریدیم و ... .
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص411 ؛ ترجمه اسباب نزول، ص210؛
📚الدر المنثور، ج6، ص97
@yekaye
📜۳) یزید بن شجره روایت کرده است:
روزی رسول اللّه (ص) در یكی از بازارهای مدینه میگذشت غلام سیاهی را دید بر پا داشتهاند و دلالی حراجش میكند و غلام میگفت: هر كس مرا بخرد شرطی دارم. پرسیدند: آن شرط چیست؟ غلام گفت: خریدار من مانع نشود كه من نماز پنجگانه را پشت سر پیغمبر (ص) بخوانم. و مردی با این شرط خریدش.
پیغمبر (ص) در هر نماز واجب آن غلام را در مسجد میدید تا روزی ندیدش. از صاحبش پرسید: غلام كجاست؟
گفت یا رسول اللّه (ص) تب دارد.
پیغمبر (ص) به اصحاب فرمود: برخیزید به عیادتش برویم. اصحاب همراه پیغمبر (ص) روان شدند و از غلام عیادت كردند.
چند روز بعد، پیغمبر (ص) از صاحب غلام پرسید: حالش چطور است؟
گفت مرگش نزدیك شده. حضرت برخاست و بر بالین غلام رفت كه در حال نزع بود؛ و غلام همان دم جان سپرد و پیغمبر (ص) شخصا غسل و كفن و دفنش را انجام داد.
اصحاب از این رویه ناراحت شدند. مهاجران با خود گفتند ما از خانمان و خانواده و دیارمان بریدیم و هجرت كردیم و هیچ یك از ما در زندگی و بیماری و مرگش این لطفی كه حضرت در حق این غلام روا داشت را را ندید. و انصار گفتند: ما او را پناه دادیم و یاریش نمودیم و اموال خویش را نثارش كردیم اما بردهای حبشی را بر ما ترجیح نهاد.
پس خداوند تبارک و تعالی این آیه را نازل کرد که «ای مردم! همانا ما شما را از مردی و زنی آفریدیم» یعنی همه شما فرزندان یک مرد و یک زن هستید؛ و فضیلت آنها را به تقوا دانست و فرمود: «مسلماً باکرامتترین شما نزد خداوند باتقواترینتان است».
📚أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص411-412 ؛ ترجمه اسباب نزول، ص210
@yekaye
📜۴) از زهری و عایشه نقل شده است که
رسول الله ص واسطه شد که خاندان بنی بیاضة زنی از خاندان خود را به همسری ابو هند (که پیامبر ص را حجامت میکرد) درآورند.
آنان گفتند که آیا دخترانمان را به کسانی که در حد بردگان آزادشده ما هستند بدهیم؟
پس خداوند این آیه را نازل فرمود که: ای مردم! ما شما را از زن و مردی آفریدیم ...»
📚الدر المنثور، ج6، ص98
@yekaye
☀️۱) چون كه اين آيه نازل شد: «و خويشان نزديكت را انذار بده» (شعراء/۲۱۴)، پیامبر اکرم ص بر كوه صفا بالا رفت و طايفه و عشيرۀ خود را جمع كرد و فرمود:
اى پسران عبدالمطّلب! ای بنیهاشم! اى پسران عبد مناف! اى پسران قصى! خودتان را از خداوند خريدارى كنيد؛ که همانا من بینیازکننده شما در پیشگاه خداوند نیستم. اى عباس عموى محمد! اى صفيّه عمۀ او! اى فاطمه دختر او!
پس هر مرد و زن را به اسم صدا زد و فرمود: مبادا چنین باشد که برخی روز قيامت بیايند در حالى كه وزر و وبال خود را به دوش گرفتهاند، و بگويند محمد ص از ماست و ندا دهند: يا محمّد يا محمد، و من این چنین از آنان رو برگردانم - و از راست و چپ رو برگرداند. به خدا قسم دوستان من نيستند مگر اهل تقوا. مسلماً باکرامتترین شما نزد خداوند باتقواترینتان است.
📚إرشاد القلوب (للديلمي)، ج1، ص32-33
لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» صَعِدَ عَلَى الصَّفَا وَ جَمَعَ عَشِيرَتَهُ وَ قَالَ:
يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ! يَا بَنِي هَاشِمٍ! يَا بَنِي عَبْدِ مَنَافٍ! يَا بَنِي قُصَيٍّ! اشْتَرُوا أَنْفُسَكُمْ مِنَ اللَّهِ؛ فَإِنِّي لَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً. يَا عَبَّاسُ عَمَّ مُحَمَّدٍ! يَا صَفِيَّةُ عَمَّتَهُ! يَا فَاطِمَةُ ابْنَتَهُ!
ثُمَّ نَادَى كُلَّ رَجُلٍ بِاسْمِهِ وَ كُلَّ امْرَأَةٍ بِاسْمِهَا: أَ لَا يَجِيءُ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَحْمِلُونَ الْآخِرَةَ وَ يَأْتُونَ وَ يَقُولُونَ بِأَنَّ مُحَمَّداً مِنَّا وَ يُنَادُونَ يَا مُحَمَّدُ يَا مُحَمَّدُ فَأُعْرِضُ بِهَذَا وَ هَكَذَا - وَ أُعْرِضُ عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ - فَوَ اللَّهِ مَا أَوْلِيَائِي مِنْكُمْ إِلَّا الْمُتَّقُونَ؛ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ».
@yekaye
۲) رسول الله ص با استناد به این آیه عبارتی را در حجة الوداع بیان فرمودند که به تعابیر مختلفی روایت شده است که برخی از آن تعابیر تقدیم میشود:
☀️الف. فرمودند: ای مردم! عرب بودن پدر و جد کسی نیست؛ بلکه فقط زبانی گویاست که کسی که به این زبان تکلم کند عرب است. بدانید که همه شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک؛ به خدا سوگند برده حبشی وقتی که اطاعت خدا را میکند بهتر است از سید قریشی وقتی که معصیت خدا را میکند و «مسلماً باکرامتترین شما نزد خداوند باتقواترینتان است».
📚تفسير القمي، ج2، ص94
قَال رَسُولِ اللَّهِ ص:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّ الْعَرَبِيَّةَ لَيْسَتْ بِأَبٍ وَ جَدٍّ وَ إِنَّمَا هُوَ لِسَانٌ نَاطِقٌ؛ فَمَنْ تَكَلَّمَ بِهِ فَهُوَ عَرَبِيٌّ. أَلَا إِنَّكُمْ وُلْدُ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ؛ وَ اللَّهِ لَعَبْدٌ حَبَشِيٌّ حِينَ أَطَاعَ اللَّهَ خَيْرٌ مِنْ سَيِّدٍ قُرَشِيٍّ عَصَى اللَّهَ وَ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم».
☀️ب. رسول الله روز فتح مکه فرمودند:
ای مردم! خداوند با اسلام نخوت و غرور جاهلی و فخرفروشی به پدران را از شما دور کرد. همانا عرب بودن پدر و والد کسی نیست؛ بلکه فقط زبانی گویاست که کسی که به این زبان تکلم کند عرب است. بدانید که همه شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک؛ و «مسلماً باکرامتترین شما نزد خداوند باتقواترینتان است».
📚تفسير القمي، ج2، ص322
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ بِالْإِسْلَامِ نَخْوَةَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا إِنَّ الْعَرَبِيَّةَ لَيْسَتْ بِأَبٍ وَ وَالِدَةٍ وَ إِنَّمَا هُوَ لِسَانٌ نَاطِقٌ، فَمَنْ تَكَلَّمَ بِهِ فَهُوَ عَرَبِيٌّ، أَلَا إِنَّكُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ وَ أَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم
☀️ج. ابن شعبه حرانی که متن کامل این خطبه را روایت کرده این عبارات را چنین آورده است:
اى مردم! به تحقيق پروردگارتان يكى است، و پدرتان نيز يكى است، همه شما از آدم، و او نيز از خاك بود. «مسلماً باکرامتترین شما نزد خداوند باتقواترینتان است». و عرب برتریای ندارد بر عجم [و نه عجم بر عرب، و نه سیاه بر سفید، و نه سفید بر سیاه] ، مگر بر اساس تقوا. آیا ابلاغ کردم؟!
گفتند: بله.
فرمود: پس حاضران به غایبان پیام را برسانند.
📚تحف العقول، ص34؛ الدر المنثور، ج6، ص98
... أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ كُلُّكُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» وَ لَيْسَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى. أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ؟
قَالُوا: نَعَمْ.
قَالَ: فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِب.
☀️د. روایت شده است که سال فتح مکه رسول الله ص وارد خانه خدا شد و همراه وی فضل بن عباس و اسامة بن زید بودند. سپس بیرون آمد و حلقه در را گرفت و فرمود:
سپاس خدایی را که به بندهاش راست گفت و وعدهاش را محقق کرد و بتنهایی احزاب را شکست داد. همانا خداوند نخوت و غرور عرب و تکبر ورزیدن به پدران را از بین برد؛ و همه شما از آدم هستید و آدم از خاک بود و «مسلماً باکرامتترین شما نزد خداوند باتقواترینتان است».
📚مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص59
يُرْوَى أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَخَلَ الْبَيْتَ عَامَ الْفَتْحِ وَ مَعَهُ الْفَضْلُ بْنُ عَبَّاسٍ وَ أُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ ثُمَّ خَرَجَ فَأَخَذَ بِحَلْقَةِ الْبَابِ ثُمَّ قَالَ:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَ عَبْدَهُ وَ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ غَلَبَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ إِنَّ اللَّهَ أَذْهَبَ نَخْوَةَ الْعَرَبِ وَ تَكَبُّرَهَا بِآبَائِهَا وَ كُلُّكُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ وَ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ».
و در منابع اهل سنت این طور آمده:
☀️ه. رسول الله در فتح مکه سوار بر شترش طواف کرد و رکنها را با عصای خویش استلام نمود؛ و چون بیرون آمد جایی برای خوابانیدن شتر [برای پیاده شدن] نیافت؛ پس روی دستان مردم پیاده شد و خطبهای برایشان خواند؛ حمد و ثنای خدا را گفت و فرمود:
حمد خدایی را که جاهلیت و تکبر ورزیدن به پدران را از میان شما برد. مردم دو دستهاند: شخص نیکوکار باتقوا که نزد خداوند کرامت دارد؛ و شخص فاسق شقاوتمندی که نزد خداوند سبک و بیارزش است؛ و مردم فردان آدماند و خداوند آدم را از خاک آفرید؛ و خداوند میفرماید: ای مردم همانا شما را از مردی و زنی آفریدیم» تا آخر آیه.
سپس فرمود: این سخنم را به شما میگویم و در پیشگاه خداوند برای خودم و شما طلب مغفرت میکنم.
📚الدر المنثور، ج6، ص98
@yekaye
☀️۳) از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
خداوند خلایق را بر دو قسم آفرید؛ و سپس آن دو قسم را به قبایلی تقسیم کرد و مرا در بهترین قبیله گذاشت؛ و این همان سخن خداوند متعال است که فرمود: «ای مردم! همانا ما شما را از نری و مادهای آفریدیم و شما را نژادها (شعبهها) و قبیلههایی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید.» تا آخر آیه. پس همان من باتقواترین فرزند آدم هستم و خاندانم بهترین خاندان و باکرامتترین آنان نزد خداوند هستند و این فخرفروشی نیست.
📚تفسير فرات الكوفي، ص433
قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ زَكَرِيَّا الدِّهْقَانُ قَالَ حَدَّثَنَا يُونُسُ يَعْنِي ابْنَ عَلِيٍّ الْقَطَّانَ قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ يَعْنِي ابْنَ الْحَكَمِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو هَارُونَ الْعَبْدِيُّ عَنْ رَبِيعَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ قِسْمَيْنِ ثُمَّ قَسَمَ الْقِسْمَيْنِ قَبَائِلَ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا قَبِيلَةً فَذَلِكَ [وَ ذَلِكَ] قَوْلُهُ [تَعَالَى] «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا» [إِلَى آخِرِ الْآيَةِ] فَأَنَا أَتْقَى وُلْدِ آدَمَ وَ قَبِيلَتِي خَيْرُ القَبَائِلِ وَ أَكْرَمُهَا عَلَى اللَّهِ وَ لَا فَخْرَ.
📚فرات کوفی به این مضمون دو روایت دیگر هم همینجا آورده است ؛
🔖و این مضمون با عباراتی متفاوت در حدیث سوم جلسه ۹۷۴ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-7/ و
🔖باز با اندکی تفاوت در حدیث چهارم جلسه ۹۷۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-10/ آمده بود که در آنجا بیشتر حالت استشهاد به آیه را داشت.
@yekaye
☀️۴) از امام صادق ع روایت شده است که:
رسول الله ص مقداد بن اسود را به همسری ضباعة دختر زبیر بن عبدالمطلب درآورد و فرمود:
همانا وی را به عقد مقداد درآوردم تا ازدواجها راحت شود و به رسول الله اقتدا کنند و بدانید که و «مسلماً باکرامتترین شما نزد خداوند باتقواترینتان است».
و زبیر برادر عبدالله [پدر پیامبر ص] و ابوطالب بود؛ برادری از یک پدر و مادر.
📚الكافي، ج5، ص344
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص زَوَّجَ الْمِقْدَادَ بْنَ أَسْوَدَ ضُبَاعَةَ بِنْتَ الزُّبَيْرِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ثُمَّ قَالَ:
إِنَّمَا زَوَّجَهَا الْمِقْدَادَ لِتَتَّضِعَ الْمَنَاكِحُ وَ لِيَتَأَسَّوْا بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لِتَعْلَمُوا «أَنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ».
وَ كَانَ الزُّبَيْرُ أَخَا عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي طَالِبٍ لِأَبِيهِمَا وَ أُمِّهِمَا.
📚مرحوم کلینی شبیه همین مضمون را با سند دیگری هم در همین صحفه آورده است.
@yekaye
☀️۵) الف. از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه فرمودند:
سلمان با چند تن از قريشيان در مسجد نشسته بود. آنان سخن گفتن پيرامون اصل و نسب خود را آغاز كردند و هر يك نسب خويش را بالا مىبرد تا نوبت به سلمان رسيد.
عمر بن خطّاب به او گفت: بگو تو كيستى و پدرت كيست و اصل و نسبت چيست؟
سلمان گفت: من سلمان، فرزند بنده خدا هستم؛ گمراه بودم و خداى عزّ و جل به وسیله حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هدايتم نمود؛ و بينوا بودم و خداوند به وسیله حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا توانگر ساخت. بردهاى بودم كه خداوند به وسیله حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آزادم كرد. اين بود اصل و نسب من.
سلمان هنوز مشغول گفتگو با آنها بود که رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم وارد شد.
سلمان به حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم عرض كرد: يا رسول اللَّه! من از دست اينان چه كشيدم! با آنها همنشين شدم و هر يك اصل و نسب خود را بيان مىكرد و نسب خود را رفعت میبخشید تا نوبت به من رسيد و عمر بن خطّاب به من گفت: تو كيستى و اصل و نسبت كدام است؟
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: تو در پاسخ چه گفتى؟
عرض كرد: گفتم: من سلمان، فرزند بنده خدا هستم؛ گمراه بودم و خداى عزّ و جل به وسیله حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هدايتم نمود؛ و بينوا بودم و خداوند به وسیله حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا توانگر ساخت. بردهاى بودم كه خداوند به وسیله حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آزادم كرد. اين بود اصل و نسب من.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: اى قريشيان! اصل و نسب مرد، دين اوست؛ و جوانمردىاش به اخلاق اوست و اصل و ريشهاش عقل اوست و خداوند مىفرمايد: ای مردم! همانا ما شما را از نری و مادهای آفریدیم و شما را نژادها (شعبهها) و قبیلههایی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید مسلماً باکرامتترین شما نزد خداوند باتقواترینتان است».
سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به سلمان فرمود: هيچ يك از اينها بر تو برترى ندارند جز به تقوا، و اگر تقواى تو بيش از آنها باشد تو از آنها برترى.
📚الكافي، ج8، ص181؛
📚الأمالي (للطوسي)، ص147 ؛
📚رجال الكشي، ص14 ؛
📚بهشت كافى (ترجمه روضه كافى)، ص228
☀️ب. این روایت را فتال نیشابوری به اختصار نقل کرده است با این مقدمه که:
نزد امام باقر ع سخن از سلمان فارسی به میان آمد؛ ایشان فرمودند: نه! نگویید سلمان فارسی؛ بلکه بگویید سلمان محمدی؛ او همانا مردی از ما اهل بیت ع بود.
سپس این حکایت را تعریف کردند.
📚روضة الواعظين، ج2، ص283
@yekaye
👇سند و متن حدیث👈
https://eitaa.com/yekaye/10247