🔹یَزَّكَّى
▪️کلمه «یَزَّكَّى» در اصل «یتزکّی» بوده است که حرف «ت» به دلیل قریب المخرج بودن در حرف «ز» ادغام شده است.
▪️درباره ماده «زکو» یا «زکی» در همین سوره در جلسه ۱۰۸۸ به تفصیل بحث شد.
https://yekaye.ir/ababsa-80-03/
@yekaye
ذیل آیه ۳ احادیث متعددی درباره تزکیه نفس گذشت که در اینجا نیز میتواند مورد توجه قرار گیرد. اما احادیث دیگر:
☀️۱) ذیل آیه ۵ (جلسه ۱۰۹۰، حدیث۱ https://yekaye.ir/ababsa-80-05/ ) روایتی از امام باقر ع گذشت که یکی از مصادیق آيه «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى» را کسی معرفی کرده بود که ترککننده حق اهل بیت، و ضایعکننده ولایت ایشان باشد. در ادامه فرمودند:
[و اینکه فرمود] «و بر تو [مسئولیتی] نیست که پاکی پیشه نمیکند» میفرماید: ای محمد! چیزی بر عهده تو نیست که او نماز نخواند و زکات ندهد و روزه نگیرد، زیرا که همانا اگر او همه اعمال خیر را هم انجام دهد و همه واجبات را بتمامه بجا آورد ولی ولایت اوصیاء را قبول نکند آنچه انجام داده نزد خداوند سبحان به اندازه بال مگسی وزن ندارد.
📚شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج1، ص239
[عن الحسين بن الحكم الحبري، باسناده، عن] عبد اللّه بن محمد بن عقيل، عن أبي جعفر عليه السّلام، إنه قال في قول اللّه تعالى: «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى»، قال: هو التارك لحقنا، المضيع لما افترضه اللّه تعالى عليه من ولايتنا.
«وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى»، قال: يقول ليس عليك يا محمد ألا يصلي و يزكي و يصوم، فانه إن عمل أعمال الخير كلها و أتى بالفرائض بأسرها ثم لم يقبل بولاية الأوصياء لم يزن ما عمل عند اللّه سبحانه جناح بعوضة.
@yekaye
☀️۲) از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
آنچه سبب تزکیه اخلاق میشود حسن ادب است.
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص281
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص247
سَبَبُ تَزْكِيَةِ الْأَخْلَاقِ حُسْنُ الْأَدَبِ.
@yekaye
.
1️⃣ «وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى»
اغلب مفسران معنای این آیه را از جنس توصیه عامی به پیامبر ص (و به عموم مبلغان دینی) دانستهاند همانند آیه: «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغ: پس اگر [از دعوتت] روى برتابند [تو را نكوهشى نيست، زيرا ما] تو را بر آنان نگهبان نفرستاده ايم، بر عهده تو جز ابلاغ نيست» (شوری/۴۸) مثلا:
📚مجمع البيان، ج10، ص665
📚الكشاف، ج4، ص702
📚مفاتيح الغيب، ج31، ص54
یعنی همان که: پيامبر مسئول ارشاد مردم است، نه دیندار شدن آنان .
▪️برخی همین را در سه وجه معرفی کردهاند و گفتهاند به ترتیب زیر مناسبترین معنای این آیه آن است که:
الف. اصلا نگران نباش که چنین کسی از پلیدی کفر و فجور پاک نشود؛
ب. اگر او پاک نشود چه چیزی برعهده تو خواهد بود؛ تو فقط پیامبری و جز ابلاغ وظیفهای نداری؛
ج. باکی بر تو نیست که وی به تزکیه اقدام نکند، که تو به خاطر این اقدام نکردن وی و حرص بر اسلام آوردنش به اعراض و بیاعتنایی نسبت به کسی که اسلام آورده و به تو اقبال دارد اقدام کنی
📚الميزان، ج20، ص201
▪️وبعید نیست که با توجه به سیاق آیه، بتوان این آیه را، نه ناظر به قبول کردن یا نکردن مخاطب، بلکه ناظر به نوع اهتمام مبلغ به مخاطبان نیز فهمید؛
یعنی این آیه هشدار میدهد که تو باید در دعوتت توجهات به افراد فقیر و غنی فرقی نکند و اگر چنین آدم مستغنیای رو به سمت تزکیه نیاورد و فقرا و افراد ضعیف رو به سوی تزکیه آورند، هیچ حرجی بر تو نیست.
@yekaye
#عبس_7
.
2️⃣ «فَأَنْتَ لَهُ تُصَدَّى؛ وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى»
در قسمت اختلاف قراءات آیه قبل و نیز در حدیث ۵ ذیل همان آیه اشاره شد یکی از قراءات آیه قبل، قرائت کلمه «تصدی» به نحو مجهول است: «فَأَنْتَ لَهُ تُصَدَّى»؛ که بر این اساس معنایش این میشود که : «تو فقط متصدی او شده باشی»؛ یعنی از تو انتظار دارند که اهتمام اصلیات را این شخص ثرومتمند و مستغنی قرار دهی؛ و در آیه حاضر خداوند این را به چالش میکشد (توضیح بیشتر در جلسه ۱۰۹۱، آیه قبل، تدبر۱).
بر اساس آن قرائت،
معنی آیه حاضر هم این است که:
ای پیامبر! نیاز نیست که تو به اهتمام و نظام ارزشگذاری آنان پایبند باشی. اگر از نظر بسیاری از متدینان، هدایت افراد دارای ثروت و قدرت و ... اولویت بیشتری دارد، این هیچ اولویتی برای تو نمیآورد و اگر این صاحبان ثروت و قدرت و ... مسیر تزکیه را نپیمایند حرجی بر تو نیست. تو باید وظیفه خودت را درست انجام دهی.
@yekaye
#عبس_7
.
4️⃣ «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى؛ فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى؛ وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى»
ذیل آیه قبل، در تدبر ۲ بیان شد دنیا دار تزاحم است و ما انسانها نمیتوانیم برای تصدی امور و رسیدگی به کار همه انسانها وقت بگذاریم؛ پس برای پرداختن به امور دیگران چارهای نداریم جز یک اولویتبندی؛
و هر اولویتبندی هم خواه ناخواه مبتنی بر یک نظام ارزشگذاری است؛
یعنی علی القاعده ما برای کسی بیشتر وقت میگذاریم که اهمیت بیشتری در دیدگان ما داشته باشد؛ و این اهمیت دادن به نظام ارزشیای برمیگردد که در ذهن ما حاکم باشد؛ در حالی که این سه آیه دارد این نظام ارزشی ما را به چالش میکشد؛
و در همین زمینه هشدار یکی از متفکران را یادآوری کردیم که تذکر میداد که چرا اهتمام شما به آمریکاییان و اروپاییان بمراتب بیش از مردم آفریقا و آمریکای لاتین است؟
به همین ترتیب میتوان این تذکر ایشان را توسعه داد:
آیا اهتمام ما مبلغان دینی، به دعوت و تزکیه افراد بالاشهری بیش از افراد پایینشهری و روستایی نیست؟
آیا اهتمام ما به افراد تحصیلکرده بیش از تودهها نیست؟
آیا ...؟
و آیا واقعا ما وظیفه داریم که هم و غم اصلی خود را هدایت شدن این افراد، که اتفاقا چندان احساس نیاز نمیکنند، قرار دهیم؟!
آیا چنین اهتمامی که ظاهرش اهتمام به دیندار شدن دیگران است، واقعا برخاسته از یک انگیزه الهی است، یا بروز همان نگاه دنیامدارانه است که این گونه در امثال ما، که کار و برنامه اصلی زندگیمان، تبلیغ و دعوت به دین است، خود را نشان میدهد؟!
✅تبصره
توجه شود این سخن به معنای پرهیز از #تبلیغ_تخصصی نیست؛
به تعبیر دیگر، ممکن است شخصی به دلایل مختلف، در مواجه با قشر خاصی از جامعه زبدهتر باشد و آمادگی بیشتری برای حرکت دادن گروه خاصی به سمت تزکیه در خود سراغ داشته باشد و این تخصص را در برخورد با سایر اقشار جامعه نداشته باشد.
اگر کسی این گونه بود نمیتوان وی را با استناد به این آیه مواخذه کرد.
فقط باید مراقب باشیم که این از باب توجیه نباشد، یعنی واقعا در زمینه گروه خاصی، که دست بر قضا، به لحاظ اعتبار اجتماعی دنیوی از دیگران برترند، توانایی بیشتری داریم، یا چون اینها را به خاطر همین برتری ظاهری و دنیویشان مهمتر از دیگران میشماریم به اینها اهتمام ویژه میکنیم؟
💢در واقع، هشدار فوق، از جنس تذکری بود که هرکس باید به خود بدهد که مبادا با بهانهای سر خود کلاه بگذارد، چرا که خداوند میفرماید: «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصيرَة؛ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذيرَه: بلكه انسان بر نفس خويشتن بيناست؛ هر چند عذر و بهانهها در میان افکند» (قیامت/۱۴-۱۵)؛
نه اینکه بخواهیم درباره درون دیگران قضاوت کنیم و افراد را بر اساس حدس و گمان به دنیامداری متهم سازیم؛
که خود این امری بمراتب بدتر است که خداوند متعال فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ: ای کسانی که ایمان آوردهاند، بسیار از گمان اجتناب کنید، که همانا بعضی از آن گمانها گناه است» (حجرات/۱۲).
@yekaye
#عبس_7
🔹یَسْعى
▪️ماده «سعی» در اصل دلالت دارد بر یک نحوه راه رفتنی که سریعتر از قدم زدن و کندتر از دویدن باشد (ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْياً، بقره/۲۶۰؛ فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى، طه/20؛ وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدينَةِ يَسْعى، قصص/۲۰ و صافات/۲۰؛ ِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ، حدید12 و تحریم/۸؛ إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ، جمعه/۹؛ وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى، عبس/8)
و آن را برای انجام دادن یک کار یا عمل هم به کار میبرند (الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا، کهف/۱۰۴؛ لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى، طه/15)
📚كتاب العين، ج2، ص202 ؛
📚المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۰۱۱
▪️و برخی گفتهاند برای برای جدیت در کاری،
چه کار خوب (وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً، اسراء/19)
و چه کار بد (مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى في خَرابِها، بقره/114؛ وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها، بقره/205؛ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسادا، مائده/۳۳)، به کار میرود،
هرچند که کاربردش برای کار خیر شایعتر است،
و به طور خاص برای «هروله کردن بین صفا و مروه» به صورت اصطلاح درآمده است
📚مفردات ألفاظ القرآن، ص411
▪️ البته برخی، ظاهرا با توجه به کاربردهای این در کلماتی مانند «سعایة» هم به معنای سخنچینی به کار میرود و هم به معنای هزینههایی که یک برده متحمل میشود تا قیمت خود را پرداخت کند و آزاد شود،، و «ساعی» به معنای مامور جمعآوری زکات، و ... (كتاب العين، ج2، ص202 )،
بر این باورند که اساسا معنای اصلی و محوری آن مرتبهای از جدیت است، که در هر چیزی به حسب خویش است، در راه رفتن، با جدیت و تند رفتن است، در کسب و تجارت به دقت و استقامت و مراقبت، در آزادی برده به تحصیل مقدمات مالی، و ...؛ و مفاهیمی مانند هرولهکردن و تند راه رفتن و ... از مصادیق آن است
📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص132
اما بقیه اینها را هم به نحوی به همان معنای تندر رفتن برگردانده و یا مجاز از آن دانستهاند؛
در هر صورت کاربردهای اینچنینی آن در قرآن فراوان است، که در بسیاری از اوقات برای جد و تلاش بسیار در امری به کار میرود مانند: «وَ الَّذينَ سَعَوْا في آياتِنا مُعاجِزينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ» (سبأ/51)
📚مفردات ألفاظ القرآن، ص412 ؛
📚 التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص132-۱۳۳
📿ماده «سعی» در قرآن کریم فقط به همین صورت فعل ثلاثی مجرد یا مصدر (سَعْی) و جمعا ۳۰ بار به کار رفته است.
@yekaye
#عبس_8
درباره اقدام کردن یا نکردن به کمک به برادر دینیای که سراغ انسان میآید ذیل آیه ۶ احادیثی گذشت. موارد دیگری هم در ادامه تقدیم میشود:
☀️۱) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
مردی از شیعیان ما نیست که مردی از برادرانش سراغش بیاید و در حاجتی که دارد از او کمک بخواهد و در حالی که میتواند کمکش نکند، مگر اینکه خداوند او را مبتلا کند به اینکه حاجتهای افراد دیگری که از دشمنان ما هستند برآورده کند که خداوند به خاطر آن روز قیامت وی را عذاب کند.
📚الكافي، ج2، ص366
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
أَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِنَا أَتَى رَجُلًا مِنْ إِخْوَانِهِ فَاسْتَعَانَ بِهِ فِي حَاجَتِهِ فَلَمْ يُعِنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ إِلَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِأَنْ يَقْضِيَ حَوَائِجَ غَيْرِهِ مِنْ أَعْدَائِنَا يُعَذِّبُهُ اللَّهُ عَلَيْهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
@yekaye
☀️۲) از امام کاظم ع روایت شده است که فرمودند:
کسی که برادر مومنش برای حاجتی سراغش بیاید این همانا رحمتی از رحمت خداوند عز و جل است که خداوند به سوی وی سوق داده است؛ پس اگر آن را بپذیرد به ولایتش ما متصلش نماید که آن هم به ولایت خداوند عز و جل متصل است؛ و اگر در حالی که میتواند حاجت وی را برآورده نکند خداوند ماری از آتش را بر وی مسلط میکند که تا روز قیامت وی را در قبرش نیش میزند خواه [در مجموع] مورد مغفرت واقع شده باشد یا خیر؛ و اگر آن کسی که سراغش آ«ده بود عذر وی را قبول کند حال وی بدتر خواهد بود.
و باز فرمودند:
کسی که برادری از برادرانش دنبالش بیاید که برای رفع نیازی به وی پناه آورده باشد و وی با اینکه میتواند وی را پناه ندهد ولایت خداوند عز و جل را قطع نموده است.
📚الكافي، ج2، ص368
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ:
مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِي حَاجَةٍ فَإِنَّمَا هِيَ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَاقَهَا إِلَيْهِ فَإِنْ قَبِلَ ذَلِكَ فَقَدْ وَصَلَهُ بِوَلَايَتِنَا وَ هُوَ مَوْصُولٌ بِوَلَايَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ رَدَّهُ عَنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى قَضَائِهَا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ شُجَاعاً مِنْ نَارٍ يَنْهَشُهُ فِي قَبْرِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَغْفُورٌ لَهُ أَوْ مُعَذَّبٌ فَإِنْ عَذَرَهُ الطَّالِبُ كَانَ أَسْوَأَ حَالًا
قَالَ وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
مَنْ قَصَدَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ مُسْتَجِيراً بِهِ فِي بَعْضِ أَحْوَالِهِ فَلَمْ يُجِرْهُ بَعْدَ أَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ فَقَدْ قَطَعَ وَلَايَةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى.
📚مرحوم کلینی فراز آخر این روایت را در الكافي، ج2، ص366-۳۶۷ هم آورده است.
@yekaye
.
1️⃣ «وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى»
«یسعی» حال آن فرد نابیناست که نزد پیامبر ص آمد. مقصود از آن چیست؟
🌴الف. همان معنای لغویاش مد نظر است؛ یعنی اشارهای است به اینکه وی با سرعت و شتاب داشت خدمت پیامبر ص میرسید؛ که کنایه است از حرص و علاقه وی برای دیدار پیامبر ص در قبال آن فردی که حالت استغنا و بینیازی در قبال دعوت پیامبر داشت (التحرير و التنوير، ج30، ص96 ).
🌴ب. با توجه به مقام دلالت دارد بر اینکه شتابان میآید تا با معارف دین که از تو میآموزد متذکر و تزکیه شود (الميزان، ج20، ص201 ).
🌴ج. سعی غالبا برای کار خیر به کار میرود؛ و در اینجا مقصود این است که در حالی که میکوشید کار خوبی انجام دهد (مجمع البيان، ج10، ص665)، شبیه تعبیر «فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ» (جمعة/9) (مفاتيح الغيب، ج31، ص54 ).
🌴د. ...
@yekaye
#عبس_8