eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
در این آیه، تعدد قرائات مربوط به عبارت «انّا»، وجود کلمه «ماء»، استفاده از ماده «صبب» برای نزول، و نهایتا آوردن مفعول مطلق «صبا» ظرفیتهای معنایی متعددی را برای آیه ایجاد کرده است که موجب شده مترجمان و مفسران معانی متعددی از این آیه برداشت کنند، که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
یک آیه در روز
. ۱۱۱۱) 📖 أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا 📖 ترجمه 💢همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛ سوره عبس
. 1️⃣ «أَنَّا صَبَبْنَا ...» بر اساس سه قرائتی که از کلمه «انّا» در این آیه وجود دارد (أنّا، إنّا، أنّی) (توضیح در اختلاف قراءات گذشت)، نسبت این آیه با آیه قبل (توصیه به اینکه انسان به طعامش بنگرد) دست کم چند حالت می‌تواند داشته باشد: 🌴الف. بر اساس قرائت إنّا: 🌿الف.۱. این آیه جمله استینافی است؛ یعنی مطلب جدیدی آغاز شده است. 🌿الف.۲. این جمله (و جملات بعدی)‌ حالت تفسیری برای جمله قبل دارد؛ یعنی در آیه قبل به انسان توصیه شد که به طعام خویش بنگرد؛ و اکنون توضیح می‌دهد که اگر بنگرد این ابعاد را متوجه خواهد شد. 🌿الف.۳. ... 🌴ب. بر اساس قرائت «أنَّا»: 🌿ب.۱. لام تعلیل در تقدیر است و تقدیر کلام این بوده «لأنا»، یعنی می‌فرماید: «انسان به طعامش بنگرد؛ زیرا کها ما آب را ریختیم ...». 🌿ب.۲. جمله جدید (و توضیحاتی که در آیات بعد می‌آید) بدل است، بدل اشتمال از طعام؛ بدین بیان که ریزش آب سبب اخراج طعام است، و لذا مشتمل بر آن است؛ پس اینکه گفته‌اند «انسان به طعامش بنگرد» یعنی به وجود و آنچه مایه حدوث این طعام شده است (ریزش باران و شکافته شدن زمین و ...) بنگرد. 🌿ب.۳. ... 🌴ج. بر اساس قرائت «أَنَّى»، به معنای «کیف» است: 🌿ج.۱. این آیات تفسیری است برای چگونگی نگاه کردن انسان به طعامش؛ می‌گوید انسان به طعامش بنگرد؛ تا ببیند که چگونه آب را ریختیم و ... 🌿ج.۲. ... @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۱۱) 📖 أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا 📖 ترجمه 💢همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛ سوره عبس
. 2️⃣ «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» چرا با اینکه در قرآن کریم غالبا برای ریزش باران از ماده «نزول» استفاده می‌شود این بار از ماده «صبب» استفاده کرد؟ 🌴الف. تاکید بر فراوان بودن آبی که ریخته می‌شود (ترجمه‌های: انصاریان، انصاری، برزی، تشکری، صفارزاده، گرمارودی، مجد، مکارم؛ و تفاسیر: بیان السعاده، ج۱۴، ص۴۴۰؛ جوامع الجامع، ج۶، ص۵۶۴؛ تفسير عاملي، ج‏8، ص480). 🌴ب. تاکید بر یکدفعه ریختن آب است؛ که در این صورت، قرینه‌ای می‌شود که مقصود لزوما و منحصرا بارش باران نیست؛ بویژه که طبق برخی از احادیث، نکته مهم بارش باران از ابر، تدریجی و قطره‌قطره بودنش است (ذیل «وَ اللَّهُ الَّذي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی‏ بَلَدٍ مَيِّتٍ» (فاطر/۹)، که در جلسه ۷۰۹، حدیث۱ https://yekaye.ir/al-fater-35-9/ گذشت)؛ که این ظرفیت معانی جدیدی برای آیه می‌آورد؛ از جمله معنای القای دفعی علم به افراد مستعد (توضیح بیشتر در تدبر ۳.ج) 🌴ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۱۱) 📖 أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا 📖 ترجمه 💢همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛ سوره عبس
. 3️⃣ «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ ...» مقصود از کلمه «ماء» در این آیه چیست؟ 🌴الف. مقصود، آب باران باشد، و این برداشت اولیه‌ای است که اکثریت مترجمان و مفسران داشته‌اند (مثلا ر.ک: ترجمه‌های فولادوند ، آیتی ، بروجردی ، حلبی ، رضایی ، کاویانپور ، ترجمه رهنما، ج‏4، ص486 ، تفسير نسفى، ج‏2، ص1138 ) 🤔البته با توجه به نکته‌ای که در بند ب از تدبر قبل بیان شد، می‌تواند معانی دیگری نیز مد نظر باشد؛ از جمله: 🌴ب. چه‌بسا مقصود هرگونه بارشی باشد که از بالا فرو می‌ریزد؛ که شاید بخاطر این توجه بسیاری از مترجمان از تعبیر «آب» استفاده کرده و اشاره ای به ابر یا باران نکرده‌اند، و برخی این عام بودن را توضیح داده‌اند که: 🌿ب.۱. شامل نزول باران از آسمان و ريزش آب از آبشارها نيز مى‏شود (تفسير نور، ج‏10، ص388) 🌿ب.۲. اشاره به انواع تنوع در بارش است، به شكل باران و برف و تگرگ (ترجمه مشکینی). 🌴ج. چه‌بسا با انضمام به این آیه: «جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ» (انبیاء/۳۰)، اشاره به هر امری است که حیات را در زمین جاری و ساری کند؛ آنگاه: 🌿ج.۱. بر این اساس و متناسب با حدیثی که در آیه قبل، مصداق طعام را علمی که انسان دریافت می‌کند دانست (جلسه ۱۱۱۰، حدیث۱)، اینجا نیز این احتمال مطرح شده که مقصود علومی است که از جانب خداوند افاضه شده است (بحار الأنوار، ج‏2، ص96 )؛ که اگر افاضه آن به قلب پیامبر ص و اهل بیت ع را در نظر بگیریم وجه کاربرد ماده «صبب» که دلالت بر نزول دفعی دارد آشکارتر می‌شود (ر.ک: تدبر۲.ب). 🌿ج.۲. ... @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۱۱) 📖 أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا 📖 ترجمه 💢همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛ سوره عبس
. 4️⃣ «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» چرا در این آیه و به گفتن «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ» بسنده نکرد، مفعول مطلق (صَبًّا) آورد؟ و با آوردن آن بر چه نکته‌ای می‌خواهد تأکید کند؟ مترجمان و مفسران با توجه به ذهنیتی که در برابر این پرسیش داشته‌اند، ترجمه‌های مختلفی از آیه ارائه داده‌اند. بسیاری فقط به این اشاره کرده‌اند که می‌خواهد بر نحوه خاص بودن آن تأکید کند؛ یعنی می‌فرماید: مایيم كه آب را از آسمان به نحو مخصوصى فرو ريخته و ميريزيم (تفسیر آسان، ج۱۸، ص۱۳۳)؛ ولی برخی سعی کرده‌اند این خاص بودن را هم توضیح دهند؛ و آن را عبارت دانسته‌اند از: 🌴الف. به اشکال مختلف بودن: «ما آب را به ريزش خاصى فرو ريختيم، [به شكل باران و برف و تگرگ] (ترجمه مشکینی). 🌴ب. عبرت‌انگیز بودن: «ما آب را بريختيم ريختنى عبرت انگيز» (ترجمه پاینده). 🌴ج. شدید و عجیب بودن: «همانا ما از بالا باران را بزمين ريختيم ريختنى شديد و عجيب» (ترجمه خسروی). 🌴د. مجهول بودن کیفیتش بر آدمیان: «اين ما بوديم كه آب را به كيفيتى كه انسانها خبر ندارند از آسمان فرستاديم» (ترجمه تفسیر المیزان). 🌴ه. به قدرت الهی بودن: «در حقيقت ما به قدرت كامله خودمان باران را از ابرها به كثرت روى زمين بارانيديم» (ترجمه نوبری). 🌴و. تأکید بر عوامل نزول باران: «ما از ابر با فشارهاى باد و هوا و ... آب باران بر آن فرو ريختيم» (حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، ج‏7، ص17۴). 🌴ز. منظم بودن نزول: «ما ريختيم آب را از ابرها ريزشى منظم» (ترجمه یاسری). 🌴ح. در حد ضرورت بودن: «باران را در حد ضرورت فرو باريديم» (ترجمه طاهری). 🌴ط. سودمند بودن برای بشر: «(ببيند) محقّقا ما آب (باران) را (از ابر) ريختيم ريختنى با نفع و سود» (ترجمه فيض الاسلام، ج‏3، ص1180). 🌴ی. ... @yekaye
🔹تکمله درباره ثمرات و فواید مترتب بر باران و نعمت بودن آن قبلا ذیل آیات زیر بحثهایی مطرح شد که عمده آنها را در همین جا نیز می‌توان در نظر گرفت و دوباره تکرار نمی‌کنیم: «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى‏ ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُون» (جلسه ۳۹ http://yekaye.ir/18-23-al-muminoon/) «وَ هُوَ الَّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْراً بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ و أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً» (جلسه ۲۰۳ http://yekaye.ir/al-furqan-025-48/) «وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَیْناکُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنینَ» (جلسه ۲۶۰ http://yekaye.ir/al-hegr-15-22/) «… وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ» (جلسه ۳۱۰ http://yekaye.ir/al-hajj-22-5/) «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَی‏ءٍ مُقْتَدِراً» (جلسه ۶۲۶ http://yekaye.ir/al-kahf-18-45/) «وَ اللَّهُ الَّذي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی‏ بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُور» (جلسه ۷۰۹ https://yekaye.ir/al-fater-35-9/) «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ» (جلسه ۷۲۷ http://yekaye.ir/al-fater-35-27/) «وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ» (جلسه ۷۸۱ https://yekaye.ir/ya-seen-36-33/) «وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ» (جلسه ۹۹۸ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/) «أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ» (جلسه ۱۰۳۶ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-69/) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۱۱۱) 📖 أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا 📖 ترجمه 💢همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛ سوره عبس
۱۱۱۲) 📖 ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا 📖 ترجمه 💢سپس زمین را شکافتیم، [چه] شکافتنی؛ سوره عبس (۸۰) آیه ۲۶ ۱۴۰۲/۸/۲۳ ۲۹ ربیع‌الثانی ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹شَقَقْنَا / شَقًّا قبلا بیان شد که ▪️ماده «شقق» در اصل دلالت دارد بر شکافی در چیزی و بتدریج برای خود شکاف هم به کار رفته است. در واقع به مطلق شکافتن گفته می‌شود، خواه بر اثر این شکاف جدایی و تفرقه بین اجزاء ‌حاصل شود یا نشود؛ و «شَقّ» که مصدر ثلاثی مجرد است: «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» (عبس/۲۶) گاه به خود شکافی که در چیزی افتاده نیز گفته می‌شود. ▪️به همین مناسبت، «شِقّ» و «شِقّة» به «نیمی از چیزی»‌، یا به عبارت دیگر، به جزء‌ جدا شده‌ای از چیزی اطلاق می‌گردد؛ و البته «شِقّ» به معنای «مشقت» هم به کار می‌رود: «لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ‏» (نحل/۷)، گویی بر اثر آن انسان دو نیم می‌شود و شکستگی و انکساری است که در نفس یا بدن حاصل می‌شود. و از آن نه‌تنها افعل تفضیل ساخته شده: «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ» (رعد/۳۴) بلکه به همین مناسبت فعل «شَقَ یَشُقُّ» به معنای مشقتی را بر کسی تحمیل کردن به کار رفته است: «وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ» (قصص/۲۷) ▪️فعل ثلاثی مجرد این ماده «شَقَ یَشُقُّ» متعدی است: «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» (عبس/۲۶) (همانند فعل «شکافتن» در فارسی) و برای دلالت بر معنای لازم (در فارسی: شکافته شدن) به باب انفعال و تفعل می‌رود ... 🔖جلسه ۹۶۳ https://yekaye.ir/an-nesa-4-35/ @yekaye
🔹الْأَرْضَ قبلا بیان شد که ▪️ماده «أرض» در زبان عربی در معانی متعددی به کار رفته است که برخی اینها را به سه معنا برمی‌گردانند که دوتای آنها در قرآن کریم به کار نرفته است (یکی در معنای زکام و سرماخوردگی؛ دیگری در معنای «رعشه و تزلزل»). اما معنایی که با آن سر و کار داریم به هر چیزی که در موقعیت پست و پایین قرار گرفته، نقطه مقابل سماء و عُلُو باشد. ▪️برخی معتقدند که اصل معنای آن، همین کره زمین در مقابل آسمان بوده و به تَبَعِ آن بر هر چیز پست و پایینی در مقابل بالا اطلاق شده؛ و برخی هم توضیح داده‌اند که هرگاه این کلمه در کنار «سماء» قرار بگیرد کاملا بر همین معنای مقابل «سماء» به کار می‌رود و شامل جمیع موجودات زمینی هم می‌شود؛ اما وقتی که به صورت مطلق به کار می‌رود (وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ، حجر/۱۹؛ أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً، مرسلات/۲۵) غالبا خود کره زمین مورد نظر است؛ هرچند که گاه به قسمت و منطقه معینی از زمین هم اطلاق می‌شود (يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ، مائده/۲۱؛ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ‏، لقمان/۳۴). ▪️البته برخی هم بر این باورند که اصل این ماده دلالت دارد بر جرم متراکمی که درونش با امر لطیفی پر شده که اشیاء به آن و بر آن قائم‌اند؛ یعنی فقط دلالت بر پایین بودن، و اینکه چیزی بر روی باشد ندارد؛ بلکه هم بر تراکم آن جرم و در عین حال اینکه درونش امر لطیفی باشد دلالت دارد، و هم بر اینکه اموری نه فقط بر روی آن‌اند، بلکه بدان قائم‌اند؛ چنانکه گیاهان، نه فقط روی زمین‌اند بلکه به زمین قائم‌اند؛ و یا به پاهای اسب، در مقایسه با قسمت بالای آن «قوائمه» گویند که فقط نسبت بالا و پایین نیست، بلکه قیام اسب هم بر آن است. همچنین اینکه این ماده بر یک امر متراکم و البته با درونی لطیف دلالت دارد نیز از بسیاری از کاربردهای این ماده قابل استنباط است؛ چنانکه به زمین نرم و طیب «أرض أریضة» گویند؛ ویا «إرَاض» به معنای بساط ضخیمی است که از پشم یا بز یا پشم شتر درست شده باشد و یا «تَأَرَّضَ النَّبْت‏» یعنی گیاهی که امکان برکندن آن از زمین وجود دارد. این کلمه، مونث مجازی است (صفات آن مونث می‌شود مانند همین تعبیر «الأرض المیتة» (یس/۳۳) یا «الأرض المقدّسه» (مائده/۲۱) هرچند جمع آن، علاوه بر «أراضی» به صورت «أَرَضُون‏» و «أرَضین»‌ هم به کار رفته که تبیین آن معرکه آراء شده است. ▪️به نظر می‌رسد که همین در مقابل «سماء» ‌بودن ظرفیتی را در این کلمه قرار داده که استعمال آن در قرآن لزوما منحصر به اشاره به زمین جسمانی نباشد؛ چنانکه حتی برخی در توضیح آیه «اللَّهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ» (طلاق/۱۲) و نیز روایاتی که از هفت زمین در قبال هفت آسمان سخن می‌گوید این احتمال را مطرح کرده‌اند که مقصود از هر زمینی، آسمانِ تحت آسمان بالاتر است؛ و بدین ترتیب، هفت آسمان و یک زمین داریم که شش آسمانِ آن، هریک زمینی برای آسمان بالاتر از خود است. ▪️در احادیث، این توسعه معنایی «أرض» جدی گرفته شده و تعابیر زمین دل، زمین جان و … – دست کم به طور استعاری – رایج است؛ و برخی روایات، برخی از تعابیر «أرض» در قرآن را بر همین معانی توسعه‌یافته نیز اطلاق کرده‌اند. 🔖جلسه ۷۸۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-33/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) از امام حسن عسکری از پدرانشان از امام حسین ع روایت شده است که در مورد این سخن خداوند عز و جل «همان خدايى كه زمين را براى شما گستراند» (بقره/۲۲) فرمودند: آن را ملايم براى سرشتهاى شما و موافق تن‌هاى شما قرار داد. آن را نه بسیار گرم و باحرارت شدید كرد، كه شما را بسوزاند؛ ونه شدیدا سرد، كه شما را منجمد كند؛ نه بشدت خوشبو، كه سرهایتان را به درد آورد و نه چنان بدبو كه شما را به هلاكت اندازد؛ نه شدیدا نرم همچون آب، كه شما را در خود فروبرد؛ و نه چنان سفت و سخت كه مانع شما از کشت و ساختن خانه بر روی آن شود و نتوانید مردگانتان را در آن دفن كنيد. و ليكن خداوند را به اندازه‌اى از استوارى در آن قرار داد تا از آن بهره ببريد و خود را نگاهداريد و بدن‌ها و بنيادهاى شما بر روى آن قرار گيرد و در عین حال به لحاظ نرمی آن را به گونه‌اى قرار داد كه برای زراعت و خانه‌سازی و حفر قبرها و بسيارى از منفعت‌هاى دیگر به کارتان آید؛ و بدین ترتیب بود که زمين را فرشى گسترده براى شما گردانيد... 📚التوحيد (للصدوق)، ص404؛ 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص137؛ 📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص142 ؛ 📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏2، ص456 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبَوَيْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع: فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً» قَالَ: جَعَلَهَا مُلَائِمَةً لِطَبَائِعِكُمْ، مُوَافِقَةً لِأَجْسَادِكُمْ، لَمْ يَجْعَلْهَا شَدِيدَةَ الْحُمَّى وَ الْحَرَارَةِ فَتُحْرِقَكُمْ، وَ لَا شَدِيدَةَ الْبَرْدِ [/الْبُرُودَةِ] فَتُجْمِدَكُمْ، وَ لَا شَدِيدَةَ طِيبِ الرِّيحِ فَتُصَدَّعَ هَامَاتُكُمْ، وَ لَا شَدِيدَةَ النَّتْنِ فَتُعْطِبَكُمْ، وَ لَا شَدِيدَةَ اللِّينِ كَالْمَاءِ فَتُغْرِقَكُمْ، وَ لَا شَدِيدَةَ الصَّلَابَةِ فَتَمْتَنِعَ عَلَيْكُمْ فِي دُورِكُمْ [/حَرْثِكُمْ] وَ أَبْنِيَتِكُمْ، وَ قُبُورِ [/ دَفْنِ] مَوْتَاكُمْ، وَ لَكِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ فِيهَا مِنَ الْمَتَانَةِ مَا تَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ تَتَمَاسَكُونَ، وَ تَتَمَاسَكُ عَلَيْهَا أَبْدَانُكُمْ وَ بُنْيَانُكُمْ، وَ جَعَلَ فِيهَا [مِنَ اللِّينِ] مَا تَنْقَادُ بِهِ لِدُورِكُمْ [لِحَرْثِكُمْ] وَ قُبُورِكُمْ وَ كَثِيرٍ مِنْ مَنَافِعِكُمْ. فَلِذَلِكَ جَعَلَ الْأَرْضَ فِرَاشاً لَكُمْ... . @yekaye
☀️۲) قبلا فرازهای متعددی از حدیث معروف توحید مفضل که از امام صادق ع روایت شده تقدیم شد. در فراز دیگری از این حدیث آمده است: سپس زمين از حیث آن طبیعتی که خداوند در او قرار داده سرد و خشك است، سنگ نيز اين گونه است؛ ولی فرق بین زمين و سنگ، خشكى بيشتر سنگ است. براستى اگر این خشکی مقداری در خصوص زمین زیادتر می‌شد که زمین مانند سنگی سخت مى‌گشت، آيا این گیاهانی که غذای حیوانات هستند بر روی آن مى‌روييد و آيا شخم زدن و بنا کردن خانه در آن ممكن مى‌گشت‌؟؟ آيا نمى‌بينى كه از خشكى و سختى سنگ، كاسته شده و جاى جاى زمين [به صورت خاك] سست و نرم گشته تا بتوان با آن تکیه کرد و از آن بهره برد؟ 📚توحيد المفضل، ص144؛ بحار الأنوار، ج‏57، ص87 قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع‏: ... ثُمَّ إِنَّ الْأَرْضَ فِي طِبَاعِهَا الَّذِي طَبَعَهَا اللَّهُ عَلَيْهِ بَارِدَةٌ يَابِسَةٌ وَ كَذَلِكَ الْحِجَارَةُ وَ إِنَّمَا الْفَرْقُ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ الْحِجَارَةِ فَضْلُ يُبْسٍ فِي الْحِجَارَةِ. أَ فَرَأَيْتَ لَوْ أَنَّ الْيُبْسَ أَفْرَطَ عَلَى الْأَرْضِ قَلِيلًا حَتَّى تَكُونَ حَجَراً صَلْداً أَ كَانَتْ تُنْبِتُ هَذَا النَّبَاتَ الَّذِي بِهِ حَيَاةُ الْحَيَوَانِ وَ كَانَ يُمْكِنُ بِهَا حَرْثٌ أَوْ بِنَاءٌ؟ أَ فَلَا تَرَى كَيْفَ نَقَصَتْ عَنْ يُبْسِ الْحِجَارَةِ وَ جُعِلَتْ عَلَى مَا هِيَ عَلَيْهِ مِنَ اللِّينِ وَ الرَّخَاوَةِ وَ لِيَتَهَيَّأَ لِلِاعْتِمَادِ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖درباره «زمین» در قرآن کریم، با توجه به تمامی کاربردهای این کلمه در قرآن در جلسه ۹۷۱ تدبر ۲ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-4/ توضیحاتی گذشت؛ که در اینجا دیگر تکرار نمی‌شود.
یک آیه در روز
۱۱۱۲) 📖 ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا 📖 ترجمه 💢سپس زمین را شکافتیم، [چه] شکافتنی؛ سوره عبس (۸۰
. 1️⃣ «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» تعبیر «شق أرض» در قرآن در موارد دیگر تنها در مورد قیامت آمده است: «تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا» (مریم/90) «يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسيرٌ» (ق/44)؛ اما در اینجا درباره زندگی دنیوی است؛ آنگاه در خصوص مقصود از آن: 🌴الف. برداشت اغلب مفسران این بوده است که مقصود از آن شكافتن زمين به وسيله جوانه گياهان است كه براى سربرآوردن از خاك، آن را مى‏شكافند و به رشد خود ادامه مى‏دهند (مجمع البيان، ج‏10، ص668 ؛ مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص59 ؛ تفسير نور، ج‏10، ص388)؛ و برخی همین عطف این آیه با «ثم» به آیه قبل (أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا)، و سپس عطف آیه بعد (فَأَنْبَتْنا فيها حَبًّا) با حرف «ف» بدین آيه را شاهدی بر این برداشت گرفته‌اند (الميزان، ج‏20، ص209 ). 🔹البته اقوال دیگری در اینجا نیز مطرح است از جمله: 🌴ب. مقصود شکافته شدن زمین توسط کشاورزان است که زمین را برای کشت گیاهان آماده می‌کند (البحر المحيط، ج‏10، ص410 )؛ و چه‌بسا بتوان گفت تعبیر «ف» در آيه بعد، احتمال این قول را بیش از قول قبل می‌گرداند، زیرا روییدن گیاه را متفرع بر این شکافتن کرد، در حالی که اگر مقصود شکافتن توسط خود گیاه بود، مناسب بود یا آیه بعد، قبل از این آیه بیاید ویا لااقل با حرف «و» آیه بعد به این آيه عطف شود. 🌴ج. بر اساس اینکه مقصود از «طعام» در آیه ۲۴، علم باشد (جلسه ۱۱۱۰، حدیث۱)، آنگاه مقصود از زمین: 🌿ج.۱. قلب و روح آدمی است (بحار الأنوار، ج‏2، ص96 )، که بذر علم در آن کاشته می‌شود. 🌿ج.۲. بدن انسان، و مقصود از شکافته شدن آن، احتمالا قبول علم در روح است که در عمق وجودیِ بدن جای دارد؛ به تعبیر دیگر، شکافته شدن زمینِ بدن است که عرصه را برای قبول علم به عنوان یک حقیقت مجرد توسط نفس آدمی میسر می‌کند. 🌿ج.۳. زمینِ علم است که قرار است با شکافته شدن آن، عرصه‌های جدید معرفتی برای انسان رقم بخورد، چنانکه امام پنجم شیعیان را به همین مناسبت باقرالعلوم (شکافنده دانشها) می‌خوانند. 🌿د. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۱۲) 📖 ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا 📖 ترجمه 💢سپس زمین را شکافتیم، [چه] شکافتنی؛ سوره عبس (۸۰
. 2️⃣ ‌«ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» چرا در این آیه و به گفتن «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ» بسنده نکرد، مفعول مطلق (شَقًّا) آورد؟ و با آوردن آن بر چه نکته‌ای می‌خواهد تأکید کند؟ مترجمان و مفسران با توجه به ذهنیتی که در برابر این پرسش داشته‌اند، ترجمه‌های مختلفی از آیه ارائه داده‌اند. بسیاری فقط به این اشاره کرده‌اند که می‌خواهد بر نحوه خاص بودن آن تأکید کند؛ ولی برخی سعی کرده‌اند این خاص بودن را هم توضیح دهند؛ و آن را عبارت دانسته‌اند از: 🌴الف. به صورتى سودمند (ترجمه انصاریان) و به نيكى (ترجمه انصاری، ترجمه بيان السعادة، ج‏14، ص440) 🌴ب. شكافتنى لازم (ترجمه فولادوند) که می‌تواند همان «به حدّ لازم» (ترجمه برزی) ویا «كاملاً» (ترجمه رضایی) باشد. 🌴ج. و شايسته (ترجمه فیض الاسلام) و به‌درستى (ترجمه گرمارودی؛ تفسير عاملي، ج‏8، ص480) و به اندازه (ترجمه یاسری) و متناسب حال گياهان و درختان و چشمه‏ها (ترجمه مشکینی) 🌴ه. شكافتنى ديدنى‏ (ترجمه پاینده) 🌴و. به كيفيتى ناگفتنى و به وسيله دانه‌‏ها (ترجمه المیزان، ج۲۰، ص۳۳۵) 🌴ز. بشدت (حجة التفاسير، ج‏7، ص174 ) 🌴ح. به گونه‌‏اى شگفت‌انگيز (ترجمه طاهری)؛ یعنی شكافتنى عجيب و بديع (بوسيله گياه) (تفسير خسروي، ج‏8، ص489) 🌴ط. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
۱۱۱۲) 📖 ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا 📖 ترجمه 💢سپس زمین را شکافتیم، [چه] شکافتنی؛ سوره عبس (۸۰
. ۱۱۱۳) 📖 فأَنْبَتْنا فيها حَبًّا 📖 ترجمه 💢پس در آن دانه‌ای رویانیدیم. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۷ ۱۴۰۲/۸/۲۸ ۵ جمادی‌الاولی ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹فأَنْبَتْنا ▪️ماده «نبت» در مجموع دلالت بر روییدن دارد: ▫️ابن فارس اصل این ماده را روییدنی که در خصوص کِشتزار باشد دانسته که به استعاره در جاهای دیگر به کار رفته (معجم المقاييس اللغة، ج‏5، ص378 )؛ و ▫️ظاهرا خلیل هم چنین نظری دارد زیرا «نَبت» را به معنای گیاه بدون ساقه دانسته و «نبات» را فعل آن معرفی کرده است (كتاب العين، ج‏8، ص129 )؛ و ▫️حسن جبل هم معنای محوری آن را امتداد یافتن گیاهی تر و تازه از زمین به سوی بالا معرفی کرده است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۱۴۹ )؛ ▫️اما مرحوم مصطفوی آن را تعمیم داده و اصل آن را خروج چیزی از محل خود بر اثر روییدن دانسته، اعم از اینکه آن محل زمین باشد یا محلی دیگر، و اعم از اینکه آن روییدنی همچون درختان تنه داشته باشد یا همچون علفها بدون تنه باشد ویا اساسا غیرگیاه و غیرمادی باشد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص20 )؛ ▫️هرچند راغب تقریبا حد میانه را گرفته است، یعنی بر این باور است که «نَبْت» و «نَبَات» در اصل برای گیاهانی که از زمین بیرون می‌آید به کار می‌رود، اعم از اینکه تنه داشته باشند یا خیر، اما به نحو متعارف برای چیزی که تنه ندارد رایج شده است، بلکه نزد عامه در خصوص چیزی که حیوان آن را بخورد به کار می‌رود (شاید این آیه را هم موید خود بیاورند که: «کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ» (یونس/۲۴)]، وگرنه اگر حقیقتش در نظر گرفته شود برای هر چیزی که رشد دارد اعم از گیاه و حیوان و انسان به کار می‌رود، چنانکه فعل انبات در قرآن کریم نه‌‌تنها برای گیاهان «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا؛ وَ عِنَباً وَ قَضْباً؛ وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا؛ وَ حَدائِقَ غُلْباً؛ وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» (عبس/27-31)، بلکه برای انسان هم به کار رفته است، مانند «وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً» (نوح/17) ویا تعبیر «وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً» (آل عمران/37) در مورد حضرت مریم ع (مفردات ألفاظ القرآن، ص787 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص21 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیحات ماده «نبت» ▪️این ماده در وزنهای افعال و تفعیل به صورت متعدی به کار می‌رود؛ البته در قرآن کریم فقط وزن افعال آن به کار رفته است: «يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها» (بقره/۶۱)، «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِل» (بقره/۲۶۱)، «فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَه» (نمل/۶۰)، «تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ» (حج/5)، «فَأَنْبَتْنا فيها حَبًّا» (عبس/27) ؛ و در خصوص تعبیر «أنبت علی» در آيه «وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطينٍ» (صافات/146)، توضیح داده‌اند که مقصود آن است که برگهای درخت مذکور چنان بزرگ بود که بدن و اعضای بدن وی را تحت پوشش خود قرار داد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص21 ). ▪️اما درباره اینکه فعل ثلاثی مجرد آن لازم است یا متعدی، اختلاف است: ▫️مرحوم مصطفوی «نَبْت» و «نَبَات» را دو مصدر ثلاثی مجرد دانسته که لازم‌اند؛ و بر این باور است که برای متعدی شدن یا به باب افعال و تفعیل می‌رود ویا با حرف «ب» متعدی می‌شود، مانند: «وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلينَ» (مومنون/20) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص20 )؛ ▫️اما راغب بر این باور است که در حالت ثلاثی مجرد هم متعدی است و در خصوص آیه فوق هم تحلیلش این است که حرف «ب» نه برای تعدیه، بلکه برای حال آمده است و تقدیر کلام این است که «تَنْبُتُ حاملةً للدُّهْن» یعنی می‌روید در حالی که دهن در آن بالقوه موجود است؛ و بر همین اساس هم احتمال اولی که برای کلمه «نبات» در آیه «وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً» (نوح/17) ذکر کرده این است که «نبات» مفعول مطلق و دقیقا به جای «انبات» به کار رفته باشد ؛ هرچند که به عنوان احتمال دوم این را هم مطرح می‌کند که که در اینجا نبات، حال باشد نه مصدر، یعنی می‌خواهد تنبه دهد که انسان از این وجه که اصل او از خاک آفریده شده و از خاک بیرون آمده همانند نبات است هرچند که وصفی زاید بر نباتات و گیاهان هم دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص787 ). ▫️البته به نظر می‌رسد حق با مرحم مصطفوی باشد که واقعا «نبت» (روییدن) فعل لازم است؛ و در خصوص اینکه چرا در دو آیه «وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً» (نوح/17) ویا تعبیر «وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً» (آل عمران/37) برای فعل «أنبت» از مصدر نبات استفاده شد مرحوم مصطفوی به نکته جالبی اشاره می‌کنند که: «إنبات» بر وزن افعال دلالت بر جهت نسبت فعل به فاعل دارد و این مقدار از معنا، با خود فعل «أنبت» در آیه حاصل می‌شود؛ از این رو اگر «إنباتا» می‌فرمود جز مفعول مطلقی برای تأکید نمی‌بود؛ اما «نبات» که مصدر ثلاثی مجرد است دلالت بر استمرار و امتداد در مفهوم رشد و نمو فی نفسه دارد و الف آن دلالت بر استمرار دارد، پس در ترکیب «أنبَت نباتا» هم لحاظ قیام فعل به فاعل (اینکه خداوند چینن کرد) وجود دارد و هم دلالت بر استمرار رشد و نمو (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص22 ). ▪️البته کلمه «نبات» علاوه بر معنای مصدری، به معنای اسمی (خود گیاه) هم به کار می‌رود: «فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى» (طه/53) و گفته‌اند به اعتبار اینکه مصداق نبت و روییدن است چنین اطلاق می‌شود و حرف «ا» هم موید این اطلاق است گویی این معنای نبت و روییدن در «نبات» استمرار دارد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص20 ). 🔸از توضیحات فوق معلوم می‌شود که ماده «نبت» به ماده «نمو» خیلی نزدیک است؛ در تفاوت این دو گفته‌اند که در «نبات» نظر به این ماده است از جهت خروجش از محل با روییدن؛ اما در «نمو» نگاه به حصول زیاده و رشد بعد از خروج است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص20 ). 🔖ماده «نبت» و مشتقات آن ۲۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye