eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 8️⃣ «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ» همگامى، همراهى و هماهنگى فكرى و عملى با رهبران الهى لازم است (تفسير نور، ج‏9، ص580). @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 9️⃣ «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا ...» در این آیه تعبیر «اسوه حسنه» را مقدم بر حضرت ابراهیم ع [و پیروانش] آورد. اما در آیه‌ای که از اسوه حسنه بودن رسول الله ص سخن گفت اسم رسول الله را مقدم بر تعبیر «اسوة حسنة» آورد: «كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/۲۱). در آیه ۶ هم همین طور: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَة». این جلو یا عقب اتفادن چه دلالتی دارد؟ 🌴الف. وقتی اسم شخص جلو می‌افتد گویی کلام این ظرفیت را پیدا می‌کند که خود شخص وی به تمامه اسوه معرفی شود (قبلا ذیل آيه ۲۱ سوره احزاب از رمخشری نقل شد که تعبیر «كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» هم به معنای این می‌تواند باشد که «خود رسول خدا به گونه‌ای است که به خودی خود اسوه برای شماست» و هم به معنای اینکه «در رسول خدا خصلتی هست که آن خصلت موجب می‌شود که او اسوه شما باشد» (الکشاف، ج۳،ص۵۳۱)؛ اما ظاهرا در این آیه صرفا معنای دوم را می‌دهد؛ و شاهدش هم اینکه در این آیه اسوه بودن در زمینه خاصی مطرح شد در حالی که دو آیه مذکور مطلق بود. 🌴ب. ... @yekaye اگر برای سوال مطرح شده پاسخی به نظرتان می‌رسد ممنون می‌شوم که آن را در قسمت دیدگاه (پایین صفحه) در لینک زیر مکتوب فرمایید تا در اختیار دیگران هم قرار گیرد https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-04-2/
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 7️⃣ «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ» هم انبيا الگو هستند و هم پيروان و تربيت شدگان آن بزرگواران (تفسير نور، ج‏9، ص580). 📝نکته‌ای درباره و یکی از شبهاتی که در زمینه عدل الهی مطرح می‌شود و شاید در ذهن بسیاری از افراد باشد وجود تفاوت‌ها بین انسانهاست. بسیاری از افراد با خود می‌گویند چرا ما جای فلان شخص آفریده نشدیم؛ و به‌ویژه این اشکال در مورد معصومان بیشتر است؛ یعنی بسیاری گمان می‌کنند که چون عصمت در پیامبران و امامان یک عطیه الهی است، نعوذ بالله پارتی بازی‌ای رخ داده است و خدا از اول کسانی را با امتیاز بیشتری آفریده است و نهایتا هم آنها بهتر از همه می‌شوند❗️ 💢پاسخ این بحث مفصل است؛ فقط آن مقدار که به این آیه مرتبط می‌شود این است که 🔺آنچه معیار ارزش‌گذاری بین انسانها در دستگاه الهی است به سعی و تلاش و اخلاصی که خود شخص از خود بروز داده مربوط می‌شود نه امتیازهای ابتدایی‌ای که خداوند به افراد داده است. در واقع، اگر خداوند می‌تواند انسانهای متعدد بیافریند، و تعدد بدون تفاوت فرض ندارد؛ و لذا صرف متفاوت آفریدن تبعیض نیست؛ ‌بلکه تبعیض آنجاست که هنگام ارزش گذاری و پاداش دادن به صرف تفاوتهای غیرارادی افراد امتیازی برای آنها در نظر گرفته شود؛ و این چیزی است که صریحا در آیات متعدد انکار شده است؛ خداوند تصریح کرده که معیار برتری و کرامت انسانها نزد خداوند فقط به تقواست: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات/۱۳)؛ و آشکار است که تقوا به عمل و اراده خود شخص برمی‌گردد نه به اراده و فعل الهی؛ و تنها معیار پاداش را هم سعی و تلاش خود افراد معرفی کرده است: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏؛ وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى؛ ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى‏» (نجم/39-41). اکنون در این آیه تصریح می‌کند که اگر کسی مثل ابراهیم ع پیامبر بود و عصمت داشت، دیگرانی هم هستند که چون همراه او بودند و از او پیروی کردند چنان در عرض او جایگاه پیدا کرده‌اند که خداوند مومنان را همان طور که به پیروی از حضرت ابراهیم ع دعوت کرد به پیروی از آنان هم دعوت می‌کند. @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 🔟 «إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ ...» پرونده ‏هاى قومى و روابط اجتماعى نبايد مانع اظهار حق شود (تفسير نور، ج‏9، ص580). @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 1️⃣1️⃣ «إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» صلابت و صراحت در اظهار برائت از مشركان [و معبودهای دروغین آنها]، يك ارزش است (تفسير نور، ج‏9، ص580). @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 2️⃣1️⃣«بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» محور برائت، شرك و اسباب شرك و دورى از خداست (تفسير نور، ج‏9، ص580). @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 3️⃣1️⃣ «وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً» کلمه «ابدا» دلالت دارد که دشمنی و بغض بین حزب الله و حزب شیطان تا روز قیامت ادامه دارد و هیچ‌گونه آشتی و دوستی جدی و واقعی‌ای بین این دو متصور نیست. ملاصدرا بعد از اذعان به این نکته، این را از نکاتی دانسته که در حدیث معروف «عقل و جهل» نیز بدان اشاره‌ای شده است 📚شرح أصول الكافي (صدرا)، ج‏1، ص410 @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 4️⃣1️⃣ «إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا» از سویی خیلی قاطع و محکم از قوم خود تبری جستند و بدانها ابراز کردند که دشمنی‌ای همیشگی بین ما برقرار خواهد بود؛ از سوی دیگر، این دشمنی و نفرت همیشگی را مقید کرد به «حتی تؤمنوا». این نشان می‌دهد: «برائت بايد مكتبى و هدفدار باشد نه انتقامى» (تفسير نور، ج‏9، ص580). @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 5️⃣1️⃣ «إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً» مفسران تذکر داده‌اند که عبارت «کفرنا ...» توضیحی برای این برائت است و نشان می‌دهد که این برائت صرفا لفظی (قالُوا لِقَوْمِهِمْ ...) نیست؛ بلکه قلبی و عملی هم هست؛ اما در اینکه کدام عبارت دلالت بر کدام دارد توضیحات متفاوتی ارائه کرده‌اند؛ برخی همچون علامه طباطبایی فراز اول (كَفَرْنا بِكُمْ) را به معنای مخالفت عملی با شرک ورزیدن آنها دانسته و فراز دون (بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ) را ناظر به جدایی و مخالفت قلبی دانسته‌اند (الميزان، ج‏19، ص230 )؛ و برخی همچون آقای قرائتی فراز اول را مرحله قلبى و فراز دوم را مرحله عملى دانسته اند (تفسير نور، ج‏9، ص580). @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 6️⃣1️⃣ «تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ» با توجه به اینکه قرآن کریم در آیات دیگر، ایمان به پیامبران و قیامت و ... را هم علاوه بر ایمان به خدا، از ما خواسته است، واضح می‌شود که مقصود از «وحده» در اینجا در مقابل شرک ورزیدن است و می‌خواهد بفرماید «ايمان به خدا، بايد از هرگونه شرك، خالص باشد» (تفسير نور، ج‏9، ص580)؛ نه اینکه فقط به خدا ایمان بیاورند و به لوازم آن (همچون نبوت و معاد و ...) نیازی نیست ایمان بیاورند. 📝تأملی در تهمت شرک به شیعه به استناد برخی آیات❗️ با اینکه بسیاری از بزرگان اهل سنت ذیل آیه فوق تذکر داده‌اند که این «وحده» در این آیه هیچ منافاتی ندارد که ایمان به خداوند واحد لوازمی داشته باشد که ایمان به آنها هم در امتداد ایمان به خدا لازم باشد (مثلا فخر رازی در مفاتيح الغيب، ج‏29، ص519 )؛ اما در کمال تعجب، برخی از اهل سنت (مانند وهابیت) شیعه را مشرک معرفی می‌کند به خاطر باور به ولایت و شفاعت و علم به غیب اهل بیت❗️ در حالی که شیعه برخورداری اهل بیت از همه اینها را به اذن و عنایت خداوند و در طول توحید می‌دانند. جالب اینجاست که همان طور که در اینجا در خصوص ایمان بر «تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ» تصریح کرد اما در جای دیگر امور دیگری را بر ایمان به خداوند عطف کرد و فرمود «الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِه‏»، در خصوص ولایت و شفاعت و علم غیب هم به نحوی سخن گفت که توحید در اینها منافاتی با اینکه خداوند عده‌ای را از اینها برخوردار کرده باشد ندارد؛ یعنی: 🌴الف. همان خدایی که از قبول ولایت غیر خدا نهی کرد «ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ» (بقره/۱۰۷)، خودش ما را به ولایت کسانی غیر از خدا دعوت کرد: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون‏» (مائده/۵۵)؛ 🌴ب. همان خدایی که شفاعت را منحصر در خداوند دانست: «وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيع» (انعام/۷۰)، «ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفيعٍ» (سجده/۴)، «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاء» (زمر/۴۳)، همان خداوند هم از تاثیر شفاعت شافعان به اذن خداوند سخن گفت: «مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِه» (بقره/۲۵۵)، «ما مِنْ شَفيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِه» (یونس/۳)، «لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» (مریم/87)، «يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً» (طه/109)، «لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ» (انبیاء/28). 🌴ج. همان خدایی که علم غیب را منحصر به خویش دانست: «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّه» (نمل/۶۵)، خودش از آشکار کردن این علم برای برخی از انسانهای برگزیده سخن گفت: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً؛ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ» (جن/۲۶-۲۷). @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۴) 📖 قدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِ
. 7️⃣1️⃣ «إِلّا قَوْلَ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ» «إلّا ...» استثنا از چه مطلبی چیست؟ 🌴الف. استثنائی برای «اسوه بودن حضرت ابراهیم ع» یعنی آیه می‌خواهد بفرماید: اقتدا کنید به ابراهیم در همه امورش به غیر از این استغفارش نسبت به پدرش، و در این زمینه به او اقتدا نکنید؛ زیرا که همین استغفارش نیز - چنانکه در جای دیگر فرموده- به خاطر یک وعده‌ای بود که به پدرش داده بود و وقتی که برایش یقینی شد که او دشمن خداست از او تبری جست: «وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْه‏» (توبه/۱۱۴). برخی همچون حسن و مجاهد و قتاده و ابن زید توضیح داده‌اند که این تبیّن هنگام مرگ پدرش برایش حاصل شد؛ و اگر خداوند این استثناء را بیان نمی‌کرد چه‌بسا افراد فکر می‌کردند استغفار برای کفار ولو در حال کفر مرده باشند هم اشکالی ندارد و لذا خواست جلوی این اشتباه را بگیرد؛ و از حسن و جبایی نقل شده که آزر جلوی ابراهیم طوری وانمود می‌کرد که وی فکر می‌کرد مسلمان شده که برایش استغفار کرد (مجمع البيان، ج‏9، ص404 و 407 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏29، ص518 و ۵۱۹ ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص155 ). 🤔نقد و بررسی این دیدگاه در اینجا 🌴ب. استثنایی برای «عداوت حضرت ابراهیم ع با مشرکان» یعنی این عداوتی که بین آنها آشکار شد در همه جا مشاهده می‌شود مگر در آن سخن ابراهیم با پدرش. این معنا در ترجمه‌های موجود – در حدی که تفحص شد – فقط در ترجمه ابوالقاسم پاینده (ص۴۶۶) آمده است بدین صورت که: «... [و ميانشان مودتى نبود] بجز گفتار ابراهيم با پدرش كه براى تو آمرزش ميخواهم و در قبال خدا اختيارى در باره تو ندارم». و در میان قدما از ابن قتیبه و ابن عطیه هم نقل شده است که: آیه می‌خواهد بفرماید ابراهیم ع در همه امور با آنها دشمنی کرد و از آنها دوری گزید غیر از این سخن استغفار آمیزش به پدرش (به نقل از مفاتيح الغيب، ج‏29، ص518 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص155 )؛ و علامه طباطبایی هم که بدین قول تمایل دارد این را این طور توضیح می‌دهد که آنها تبری جستند و رابطه‌شان را با قومشان قطع کردند و تنها موردی که رابطه را قطع نکردند همین مصداق استغفار ابراهیم ع برای پدرش بود؛ که البته همان طور که مصداق تبری نبود مصداق تولی جستن هم نبود، بلکه صرفا وعده‌ای به وی داده بود به امید اینکه از شرک توبه کند و ایمان آورد ولی وقتی که برایش یقینی شد که ایمان نمی‌آورد تبری قطعی جست. شاهد بر این مدها هم این محاجه او با پدرش است: ««قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بِي حَفِيًّا وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» (مريم/48) که در پایان آن اعلام اعتزال خود را با ضمیر «کم» می‌آورد و نمی‌فرماید أعتزلُ القوم؛ که پدرش استتثناء شود. که در این صورت، استثناء استثنای متصل می‌شود بدین معنا که: آنان با قوم خود با زبان تبری سخن گفتند غیر از این سخن ابراهیم ع به پدرش که نه مصداق تبری بود و نه تولی، بلکه وعده‌ای بود به امید ایمان آوردن پدرش (الميزان، ج‏19، ص230 ). 🤔نقد و بررسی این دیدگاه در اینجا 🌴ج. استثنایی برای بیان «محدوده تبری جستن صریح» یعنی می‌فرماید حضرت ابراهیم ع اسوه شماست در مساله تبری، ولی تبری را کاملا بی‌قید و شرط و بدون ملاحظه اوضاع و احوال بیرونی انجام ندهید؛ چنانکه او هم یک استغفاری برای پدرش کرد که ظهورش این است که در اینجا تبری را رعایت نکرد؛ پس گمان نکنید که تبری جستنی که ما از شما خواسته‌ایم کاملا بی‌قید و شرط و بدون ملاحظه اوضاع و احوال بیرونی است؛ مثلا اگر درصدد باشید با یک مواجهه نرم و مثبت، مانند وعده استغفار دادن، زمینه ایمان آوردن آنها را مهیا کنید، این کار شما منافاتی با تبری‌ای که ما گفتیم ندارد، بلکه در مواجهه با برخی از افراد- که مثلا با به خاطر روابط عاطفی‌تان چه‌بسا احتمال هدایت در آنها می‌دهید - می‌توانید مواجهه نرمی داشته باشید که ظاهرش چه‌بسا تخطی از برائت صریح باشد. توضیح و ادله این دیدگاه در اینجا و در نهایت: 📝تکمله: استغفار پیامبر ص برای حضرت ابوطالب ع و حضرت عبدالله ع و حضرت آمنه ع در اینجا @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر ۱۷ 🌴الف. نقد و بررسی این تحلیل که «إلا قول ابراهیم ...» استثنائی برای «اسوه بودن حضرت ابراهیم ع» است بر این برداشت از آیه چند اشکال وارد و پاسخهایی هم داده شده است: ۱. خود «سخن» که مصداق اسوه نیست، تا گفته شود که او اسوه شماست مگر در این سخن؟ پاسخ: تقدیری در کلام هست؛ یعنی او در این سخنانی که گفت اسوه شماست مگر در این سخن خاص او (الكشاف، ج‏4، ص514 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص155 ). ۲. چگونه این را استثنای متصل از اسوه بودنش بدانیم در حالی که ادامه داد «وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ»؟ آیا در این نگرش توحیدی به وی اقتدا نکنیم؟ پاسخ: آنچه محل استثناء است همان استغفار وی نسبت به پدرش است؛ و بقیه جمله دارد حال خود حضرت ابراهیم ع را شرح می‌دهد؛ یعنی حضرت ابراهیم ع به پدرش گفت من برایت استغفار می‌کنم ولی امور به دست خداست و من توانی بیش از استغفار ندارم (الكشاف، ج‏4، ص514 )؛ و چه‌بسا بتوان خود همین را مویدی دانست بر اینکه این استغفار وی در جایی بود که هنوز امیدی به ایمان وی داشت چرا که دارد با ادبیاتی که وی به ایمان تشویق شود استغفارش را توضیح می‌دهد (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج‏29، ص518 و ۵۱۹ ). ۳. آیه اصلا نفرمود حضرت ابراهیم ع در همه امور و همه سخنانش اسوه است، تا بخواهید این را استثناء از اسوه بودن او بگیرید؛ بلکه آیه فقط او را در خصوص تبری جستنش از کفار اسوه معرفی کرد (الميزان، ج‏19، ص231 ). پاسخ: اگرچه ظهور اولی این آیه، اسوه بودن در تبری جستن است؛ اما در دو آیه بعدتر ایشان را به طور مطلق اسوه خواند و این اطلاق با آمدن همین استثناء هم تایید می‌شود (زمانی استثناء می‌آورند که مخاطب، فهم مطلق و شامل دارد و می‌خواهند یک عرصه خاص را از آن مطلق استثناء کنند). @yekaye 👇ادامه مطلب👇