eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) امام باقر در حدیثی درباره مقام اهل بیت و اهمیت ولایت اینان با استناد به آیات قرآن کریم توضیحاتی می‌دهند. در فرازی از این حدیث آمده است: ... و خداوند عز و جل به حضرت محمد ص فرمود «بگو اگر آنچه بدان شتاب مىكنيد در اختيار من بود، حتما كار ميان من و شما تمام شده بود» (انعام/58) ؛ فرمود اگر به من دستور داده می‌شد که شما را باخبر کنم از آنچه در سینه‌هایتان مخفی کرده‌اید به این که شتاب دارید در مرگ من تا بعد از من بر اهل بیتم ظلم روا دارید؛ که مَثَلِ شما همان گونه بوده که خداوند عز و جل فرمود «همانند مَثَلِ كسى است كه آتشى را برافروخت، پس همين كه اطراف او را روشن ساخت» (بقره/17) می‌فرماید که زمین را روشن ساخت به نور حضرت محمد ص همان گونه که خورشید روشن می‌سازد؛ پس خداوند مَثَلِ حضرت محمد ص را همانند خورشید دانست و مَثَلِ وصی او همانند ماه و این همان سخن اوست که فرمود «خورشید را روشنایی قرار داد و ماه را نور» (یونس/5) و فرمود «و نشانه‌ای است برای آنها این شب؛ برمی‌کنیم از آن روز را، پس بناگاه آنان به‌تاریکی‌ماندگان‌اند.» (یس/37) و فرمود «خدا نورشان را برد و در ميان تاريكيهايى كه نمىبينند رهايشان كرد» (بقره/17) یعنی حضرت محمد ص را قبض روح کرد و ظلمت آشکار شد و فضل و برتری اهل بیت او را ندیدند و این همان است که فرمود «و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، نمی‌شنوند؛ و آنان را می‌بينى كه به سوى تو می‌نگرند، در حالى كه نمی‌بينند.» (اعراف/198) ... 📚الكافي، ج8، ص380 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: ... وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُحَمَّدٍ ص «قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ» قَالَ لَوْ أَنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُعْلِمَكُمُ الَّذِي أَخْفَيْتُمْ فِي صُدُورِكِمْ مِنِ اسْتِعْجَالِكُمْ بِمَوْتِي لِتَظْلِمُوا أَهْلَ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي فَكَانَ مَثَلُكُمْ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ» يَقُولُ أَضَاءَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ مُحَمَّدٍ كَمَا تُضِيءُ الشَّمْسُ فَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلَ مُحَمَّدٍ ص الشَّمْسَ وَ مَثَلَ الْوَصِيِّ الْقَمَرَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً» وَ قَوْلُهُ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ» يَعْنِي قُبِضَ مُحَمَّدٌ ص وَ ظَهَرَتِ الظُّلْمَةُ فَلَمْ يُبْصِرُوا فَضْلَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ» ... @yekaye
☀️2) دعایی از برخی از ائمه ع برای شب‌های دهه آخر ماه مبارک رمضان روایت شده است. در دعای شب بیست و دوم آمده است: ای برکننده روز از شب که بناگاه ما در ظمت‌ماندگان باشیم؛ و جریان دهنده خورشید به سوی قرارگاهش به تقدیرت، ای عزتمند و ای دانا؛ ای که مقدر فرمودی برای ماه منزلگاه‌هایی را تا اینکه همچون عُرجون کهن [شاخه باریک خشکیده و خمیده درخت خرما] برگردد؛ ای نورِ هر نوری؛ و نهایت آرزوها و سرپرست هر نعمتی؛ یا اللهُ یا رحمان، یا اللهُ یا احد؛ یا واحدُ یا فرد، یا اللهُ یا اللهُ یا الله، نامهای نیکو از آن توست و نیز مَثَل‌های برتر، و کبریاء و عظمت، از تو می‌‌خواهم که بر محمد ص و اهل بیتش صلوات بفرستی و اسم مرا در این شب در زمره سعادتمندان و روحم را همراه با شهیدان و نیکی مرا در علّیّین و بدیِ مرا مورد مغفرت قرار دهی و مرا یقینی ببخشی که همواره قرین دلم باشد و ایمانی که شک را از من ببرد و مرا بدانچه برایم قسمت داده‌ای راضی گردانی و ما را در دنیا حسنه و در آخرت حسنه بدهی و از عذاب سوزان نگهداری و به ما ذکر خود روزی کنی و شکرت را و رغبت به خویش را و توبه را و نیز توفیق بدانچه که حضرت محمد و آل محمد ص را در آن موفق فرمودی. 📚الكافي، ج4، ص161؛ المقنعة، ص184؛ تهذيب الأحكام، ج3، ص101 أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ يَقْطِينٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْهُمْ ع دُعَاءُ الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ: ... و تَقُولُ فِي اللَّيْلَةِ الثَّانِيَةِ: يَا سَالِخَ النَّهَارِ مِنَ اللَّيْلِ فَإِذَا نَحْنُ مُظْلِمُونَ وَ مُجْرِيَ الشَّمْسِ لِمُسْتَقَرِّهَا بِتَقْدِيرِكَ يَا عَزِيزُ يَا عَلِيمُ وَ مُقَدِّرَ الْقَمَرِ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ يَا نُورَ كُلِّ نُورٍ وَ مُنْتَهَى كُلِّ رَغْبَةٍ وَ وَلِيَّ كُلِّ نِعْمَةٍ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا اللَّهُ يَا قُدُّوسُ يَا أَحَدُ يَا وَاحِدُ يَا فَرْدُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ لَكَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَ الْأَمْثَالُ الْعُلْيَا وَ الْكِبْرِيَاءُ وَ الْآلَاءُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فِي السُّعَدَاءِ وَ رُوحِي مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ إِحْسَانِي فِي عِلِّيِّينَ وَ إِسَاءَتِي مَغْفُورَةً وَ أَنْ تَهَبَ لِي يَقِيناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ إِيمَاناً يَذْهَبُ بِالشَّكِّ عَنِّي وَ تُرْضِيَنِي بِمَا قَسَمْتَ لِي وَ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ الْحَرِيقِ وَ ارْزُقْنَا فِيهَا ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَيْكَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْفِيقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ ع. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» یکی از آیات الهی شب است، که وقتی پیراهن روز را از تنش بدرآورند، ناگهان تاریکی همه‌جا را فرامی‌گیرد و همگی در ظلمت می‌مانیم. 🔹هم خود «شب» آیه‌ای از آیات الهی است (تدبر2 https://eitaa.com/yekaye/1888) 🔹هم برکندن روز از شب (تدبر3 https://eitaa.com/yekaye/1889) 🔹و هم اینکه تا روز را از شب برمی‌کنند، بناگاه همه در تاریکی می‌مانند (تدبر4 https://eitaa.com/yekaye/1890). @yekaye
. 2⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ» شب یکی از آیات خداست: 🔹هم خودش آیت است، از اینکه امکان استراحت و آرامش را مهیا می‌کند و انسان را از هیاهوی روز بیرون می‌بَرَد و باب خلوت و راز و نیاز با یگانه محبوب عالم را باز می‌کند؛ تا اینکه با فقدان روشنایی، و ضعف قوای حسی و ادراکات آدمی در مشاهده عالم و ارتباط برقرار کردن با پیرامون، احساس نیاز را در آدمی زنده می‌کند و باب تکبر را می‌بندد و ... 🔹و هم عرصه را بر هزاران آیت الهی مهیا می‌کند؛ ساده‌ترینش همین که چون روشنایی خورشید در کار نیست، امکان مشاهده نور هزاران ستاره در آسمان مهیاست؛ و می‌توان گفت اگر شب نبود، معلوم نبود که علم نجوم بتواند این اندازه پیشرفت کند؛ و ... @yekaye
. 3⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ» اینکه روز را از شب بیرون می‌آورند نیز آیتی از آیات خداست؛ 🔭شاید پیشرفت‌های علمی به درک این آیت بهتر کمک کنند: امروزه فضای کهکشان را کاملا ظلمانی می‌دانند که نور به صورت ذرات فوتون در آن حرکت می‌کند و کره زمین چون با هوا احاطه شده، وقتی ذرات نور خورشید به مولکولهای هوا برخورد می‌کند منعکس می‌شود و هوا را روشن می‌کند؛ اما وقتی در معرض تابش خورشید نیستیم دیگر این ذرات فوتون متشعشع از خورشید، در هوا قرار نمی‌گیرند و همه جا در ظلمت اولیه خود فرو می‌رود؛ پس روز همچون لباسی است که بر تن جهانی که سراسر شب است می‌شود و وقتی روز به پایان می‌رسد این لباس را از تن درمی‌آورد و دوباره همانند اولش همه‌جا تاریک می‌شود. 🔹جالب اینجاست که تعبیر «انسلخ من» آمده؛ در حالی که برای کندن پوست و درآوردن لباس از تعبیر «انسلخ عن» استفاده می‌شده؛ تفاوت این دو – چنانکه در نکات ادبی اشاره شد - https://eitaa.com/yekaye/1878 در آن است که وقتی تعبیر «عن» به کار می‌رود معنای «درآوردن از رو» را القا می‌کند اما وقتی تعبیر «من» به کار می‌رود «درآوردن از درون تمام اجزا و عناصر شیء» را افاده می‌کند؛ و روز را از درون این ظلمات بیرون می‌کشند. @yekaye
. 4⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» اینکه وقتی روز را از دل شب برمی‌کنند بناگاه در ظلمت می‌مانیم نیز آیه‌ای از آیات خداست؛ دست کم از این رو که نشان می‌دهد که چگونه همه چیز بشدت وابسته به اوست و انسان اگر در همین پدیده ساده دقت کند بخوبی درمی‌یابد که چگونه «اگر نازی کند در هم فروریزند قالبها» 🔅ما وقتی که به اشیای پیرامون خود می‌نگریم و آنها را می‌بینیم، اول و پیش از دیدن هر چیز، ابتدا نور را می‌بینیم که می‌توانیم آن اشیا را ببینیم؛ اما در روز به کار خویش مشغولیم چنان از روشنایی روز بهره‌مند می‌شویم که اصلا بدان توجهی نداریم؛ اما همین که روز را برمی‌دارند در حالی که چشم ما سرجایش هست و همه اشیا هم سرجای خود هستند، دیگر چیزی نمی‌بینیم❗️ 🌘و این رفتن روز و در ظلمت فرو رفتن بقدری سریع است که از یک فضای کاملا روشن بناگاه خود را در تاریکی می‌یابیم. در واقع، یکی از مهمترین مشکلات ما این است که نعمت‌های الهی چنان ما را در برگرفته، که از خود این نعمت ها غافلیم و احساس استغنا به ما دست می‌دهد؛ اما همین که یکدفعه در ظلمت شب می‌مانیم در حالی که نه قوای حسی ما ضعفی پیدا کرده و نه اشیای عالم تغییری کرده‌اند، پی می‌بریم که ابعاد نیاز ما خیلی گسترده تر از آن اموری است که در نگاه اول به نظرمان می‌آمد و عالم و نیازهای ما بسیار وسیعتر از آن است که بتوانیم به خود مغرور شویم! @yekaye
. 5⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» 🔹خود شب، 🔹برکنده شدن روز از شب، 🔹و اینکه با رفتن روز ناگهان در ظلمات می‌مانیم، آیه‌اند؛ اما آیه و نشانه بر چه چیزی؟ 🍃الف. بر قدرت خدا؛ از اینکه چگونه حتی دیدن – که ساده‌ترین و دم‌دستی‌ترین ادراک ماست - چه اندازه به سایر تقدیرات الهی وابسته است (تدبر4) و همه در ید قدرت اویند و کسی را توان غلبه بر او نیست. 🍃ب. علم و حکمت الهی، که چگونه اموری کاملا متضاد را این گونه به هم وابسته کرد و ... 🍃ج. برنامه‌ریزی و تدبیر الهی که چه نظم و برنامه‌ای را در عالم و برای گذر زمان – که ساده ترین و البته مهمترین عامل برای برنامه‌ریزی است) قرار داد 🍃د. ... 💠 نکته تفسیری شاید اینکه در آیه بعد بر این تاکید کرد که «ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» ظاهرا می‌خواهد نشان دهد که این هم آیتی است بر علم او هم بر عزتمندی و قدرت او و هم بر تدبیر و تقدیر او. یعنی چه‌بسا آن جمله، شاهدی باشد بر اینکه چه وجوهی از آیه بودن در این آیت مورد نظر بوده است. @yekaye
. 6⃣ «اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ» پيدايش شب و روز تصادفى نيست، كار خداست (تفسير نور، ج9، ص542) 💠نکته‌ای در چنانکه قبلا بارها اشاره شد، دینی بودن علم، صرفا به این نیست که محتوای مطلب از متون دینی برآمده باشد؛ بلکه یکی از ابعاد مهم برای دینی شدن علم و معرفت آن است که هر پدیده‌ای در نسبت با خداوند ملاحظه شود؛ و این منطقی است که قرآن کریم بارها و بارها به ما می‌آموزد: از منظر یک موحد، ⛔️این گونه نیست که: روز از دل شب برکنده شود 💢بلکه این گونه است که: خداوند روز را از دل شب برمی‌کند. @yekaye
. 7⃣ «فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» اغلب مترجمان در ترجمه عبارت اخیر گفته‌اند «پس بناگاه آنان در ظلمت فرو می‌روند» یا «بناگاه ظلمت شب آنان را فرامی‌گیرد» و با اینکه ظاهرا این ترجمه روان‌تر نیز هست؛ اما آیه نفرمود «فَإِذا هُمْ فی ظلمات» یا «فَإِذاً أظلمهم اللیل»؛ بلکه از تعبیر «مُظلِم» که اسم فاعل است استفاده کرد. چرا؟ 🍃الف. اسم فاعل دلالت بر ثبوت و استقرار دارد؛ می‌خواهد نشان دهد که آنان اساساً در ظلمت بوده‌اند و صرفا چون ما نور را بر تن شب کرده‌ایم آنان خود را در روشنایی می‌دیدند؛ یعنی نکته مذکور در تدبر 3 https://eitaa.com/yekaye/1889 . 🍃ب. شاید می‌خواهد اشاره کند که حقیقت هر انسانی، اگر به خودی خود و مستقل ملاحظه شود، جز ظلمت نیست؛ یعنی تنها نور الهی است که همه چیز را روشن می‌کند و اگر نور الهی در کار نباشد حتی برای برترین اولیای الهی هم چیزی جز ظلمت و ضلالت نیست (ضحی/7)؛ یعنی همان که حضرت یوسف ع اشاره کرد که «نفسِ» آدمی، از آن جهت که نفس است، جز دستور دهنده به بدی نیست؛ و تنها و تنها اگر مشمول رحمت خداوند شود، می‌تواند از بدی‌ها دور بماند (وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی؛ یوسف/53)؛ یعنی همان که ما انسان‌ها جز فقر و نیاز نیستیم (يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ؛ فاطر/19) و تنها خداوند است که نور محض است (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ نور/35) و اگر او برای کسی نوری قرار ندهد، هیچ نوری نخواهد داشت (وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ؛ نود/24) 🍃ج. ... @yekaye
. 8⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» قبلا اشاره شد که 🌘گویی حقیقت عالم دنیا «شب» است چنانکه از تمام مقاطع مهم معنوی دنیا با تعبیر شب یاد شده است، مثلا شب قدر، شب معراج، شب نزول قرآن، و … 🔖جلسه۹۷، تدبر۳ http://yekaye.ir/al-qadr-097-01/ 🔖جلسه 267 تدبر1 http://yekaye.ir/al-lail-92-1/ گویی ما تا در دنیا هستیم در شب و ظلمت بسر می‌بریم و برای یافتن راه سعادت نیازمند نور هدایتیم؛ و فرستادگان الهی‌اند که نور این مسیر هستند؛ وقتی پیامبر ص زنده و در میان مردمی است که به او ایمان آورده‌اند و به قدر و ارزش ایشان اعتراف دارند، جهان همچون روز روشن می‌شود؛ اما وقتی او از دنیا می‌رود و خدا این روز را از دل شب دنیا برمی‌کَنَد و قدر و قیمت اهل بیت ایشان نیز در میان مردم مورد غفلت قرار می‌گیرد، هم دوباره در ظلمت می‌مانند. با این توضیح، اکنون یکبار دیگر حدیث1 را بخوانید. https://eitaa.com/yekaye/1883 با این توضیح شاید بتوان به معنای عمیق‌تری از حقیقت غیبت پی برد، غیبتی که شاید بتوان گفت حقیقتِ آن، نه از سال 250 هجری، بلکه از سال 10 هجری و با رحلت پیامبر ص عملاً در جامعه آغاز شد❗️ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺 💐 ترجمه و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است؛ این، تقدیرِ آن عزتمند داناست. سوره یس (36) آیه38 1397/4/11 18 شوال 1439 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹«مُسْتَقَرّ» قبلا بیان شد که ▪️ماده «قرر» در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت می‌کند، یکی معنای «سردی» ، و معنای دوم «تمکن» (=جای گرفتن) است که «استقرار» از همین ماده می‌باشد و «اقرار» هم نقطه مقابل انکار و زیر بار حق نرفتن، را هم از این جهت اقرار گفته‌اند که کسی که به حقی اقرار می‌کند آن حق را در جای مناسب خود قرار داده است؛ ▫️اما برخی این دو معنا را به هم برگردانده و گفته‌اند اصل «قرر» به معنای این است که چیزی در جایی ثابت و مستقر شود و سرما را از این جهت «القُرّ» گفته‌اند که اقتضای سکون دارد، برخلاف گرما که اقتضای حرکت دارد؛ و اقرار هم به معنای اثبات (ثابت کردن) است؛ و معتقدند چه‌بسا تعبیر «قِرْنَ فِي بُيُوتِكُن: در خانه‌های خود بمانید» (احزاب/۳۳) که خطاب به زنان پیامبر بوده، اصلش «إقرِرن» و از همین ماده «قرر» است که یکی از «ر»های آن برای تخفیف در کلام افتاده است همانند «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» (واقعه/ ۶۵) که اصلش «ظللتم» بوده است. 🔖جلسه 226 http://yekaye.ir/al-baqarah-2-36/ ▪️همچنین اشاره شد که «مُسْتَقَرّ» بر وزن اسم مفعول است که برخی آن را اسم مکان (محل استقرار) (📚مجمع البحرين، ج۳، ص۴۵۶) و برخی آن را در معنای مصدری (قرار و استقرار) (📚لسان العرب، ج۵، ص۸۴) دانسته‌اند. 🔖جلسه 371 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-12/ 📖 اختلاف قرائت لِمُسْتَقَرٍّ لَها ▪️در روایت غیرمشهوری (به ترتیب روایت زید و ابن‌یزداد) از دو تن از قراء عشره (یعقوب و ابوجعفر) کلمه «مُسْتَقرّ»‌ به صورت اسم فاعل (مُسْتَقِرٍّ) قرائت شده است. ▪️همچنین در قرائتی که از سه تن از امامان شیعه (امام سجاد و امام باقر و امام صادق ع) و نیز از ابن‌عباس و ابن‌مسعود و عکرمه و عطاء و ابن‌ابی‌عبده، و روایت شیزری از کسائی (از قراء کوفه) این عبارت به صورت «لا مُسْتَقَرَّ لَها» قرائت شده است که گفته‌اند ظاهرش عموم و معنایش خصوص است؛ یعنی خورشید همواره بدون استقرار در حال حرکت است مادامی که آسمانها برپاست، اما همین که آسمانها فروپاشید او هم از حرکت خود باز می‌ایستد ▪️و از ابن أبي عبلة به صورت «لا مُسْتَقَرُّ لَها» نیز قرائت شده است، که ظاهرا همان معنای حالت فوق را می‌دهد اما «لا» مثل «لیس» عمل کرده است. 📚مجمع البيان، ج8، ص662 ؛ البحر المحيط، ج9، ص67 ؛ معجم القرائات، ج7، ص485-486 @yekaye
🔹تَقْديرُ ▪️ماده «قدر» دست کم در دو معنای اصلی به کار می‌رود: ▫️یکی «اندازه» و مقدار 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۸) و «مبلغ» (= حد بلوغ و غایت شیء) و کنه و نهایت ظرفیتی که یک شیء دارد، دلالت می‌کند و به همین جهت به قضای الهی که امور را به نهایت مقدر شده برایشان می‌رساند، قَدَر گویند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص۶۲) ▫️و دیگری همان معنای رایج «قدرت» (= توانایی) است که وضعیتی است که شخص توانایی و تمکن بر انجام کاری دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۸) ▪️اما برخی معنای اول را اصل قرار داده، و بر این باورند که «قدرت» را از این جهت «قدرت» گفته‌اند که شخص را به آن غایتی که می‌خواهد می‌رساند و «رجلٌ ذو قُدرةٍ: شخص قدرتمند» یعنی کسی که توانایی‌هایش به گونه‌ای است که در کارهای مورد نظر، به آن حد و اندازه‌ای که دلش می‌خواهد، می‌رسد 📚(معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۶۳). ▪️اما برخی معنای دوم را اصل قرار داده و گفته‌اند اصل این ماده «توانایی بر انجام یا ترک کار» است و «تقدیر» نیز دلالت بر اجرای قدرت در خارج می‌کند و «قَدَر» به معنای «قضاء» از این باب است که بعد از قدرت داشتن، اجرای آن کار قطعی می‌شود و «قَدَر» به معنای اندازه و مقدار هم اسم مصدر است و به معنای آن چیزی است که حاصل تقدیر و اظهار قدرت می‌باشد. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص206) ▪️از معانی خاص این کلمه وقتی است که با حرف «علی» متعدی شود؛ یک معنای «قَدَرَ علی» به معنای «تنگ گرفتن بر، در تنگنا قرار دادن» می‌باشد، ▫️یا از این جهت که «به «اندازه» کم به کسی چیزی داده شود 📚 (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۶۳) ▫️ویا از این جهت که «اندازه چیزی که به شخص می‌خواهد برسد، محدود قرار داده شده، بر خلاف جایی که بی‌حساب به کسی چیزی ببخشند» که آیاتی مانند «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ: و کسی که روزی‌اش بر او تنگ گرفته شد» (طلاق/۷) ، «يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ: روزی را برای هر که بخواهد بسط می‌دهد یا تنگ می‌گیرد» (روم/۳۷) ، و «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ: [حضرت یونس] گمان کرد که بر او تنگ نگیریم» (انبياء/۸۷) همگی در این معنا می‌باشند. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۹) ▪️البته تعبیر «قَدَرَ علی» می‌تواند به معنای «توانایی داشتن بر انجام کاری» هم باشد؛ چنانکه در قرآن کریم گاهی در این معنا هم به کار رفته است؛ مانند: «لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا: توانایی و قدرتی بر چیزی از آنچه به دست آورده‌اند، ندارند» (بقره/۲۶۴) «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَة: خداوند تواناست بر این که آیه‌ای نازل کند که …» (انعام/۳۷) «عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ: برده مملوکی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۵) « أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْء: شخص لالی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۶) ماده «قدر»‌ و مشتقات آن جمعا 132 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹الْعَزيزِ ▪️در آیه 14 همین سوره درباره ماده «عزز» به تفصیل بحث شد و توضیح داده شد که «عزیز» یعنی کسی که همواره غالب است و هیچگاه مغلوب نمی‌شود. 🔖جلسه 761 http://yekaye.ir/ya-seen-36-14/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) ابوذر غفاری روایت کرده است که یکبار دست در دست پیامبر ص گذاشته بودم و با هم راه می رفتیم و داشتیم به خورشید نگاه می کردیم که در حال غروب بود و از چشم نهان شد. پرسیدم: یا رسول الله؟ خورشید در کجا نهان می‌شود؟ [= مرتبه غیبِ حقیقتِ خورشید کجاست؟] فرمود: در آسمان؛ سپس از این آسمان به آسمانی می‌رود تا به آسمان هفتمِ برتر می‌رسد تا به تحت عرش برسد؛ پس آنجا به سجده افتد و همراه او فرشتگانی که موکل و مامور به آن هستند به سجده افتند و می‌گوید «پروردگارا ! از کجا دستور می‌دهی که طلوع کنم؟ از محل طلوعم یا از محل غروبم؟! و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود «و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است؛ این، تقدیرِ آن عزتمند داناست.» یعنی این صُنع پروردگاری است که در مُلک خویش عزتمند و به مخلوقاتش داناست. ... 📚التوحيد (للصدوق)، ص280-281؛ الأمالي( للصدوق)، ص463 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ الْبَلْخِيُّ عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ حَيَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي ذَرٍّ عَنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: كُنْتُ آخِذاً بِيَدِ النَّبِيِّ ص وَ نَحْنُ نَتَمَاشَى جَمِيعاً فَمَا زِلْنَا نَنْظُرُ إِلَى الشَّمْسِ حَتَّى غَابَتْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيْنَ تَغِيبُ؟ قَالَ ص: فِي السَّمَاءِ ثُمَّ تُرْفَعُ مِنْ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ حَتَّى تُرْفَعَ إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ الْعُلْيَا حَتَّى تَكُونَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَتَخِرَّ سَاجِدَةً فَتَسْجُدُ مَعَهَا الْمَلَائِكَةُ الْمُوَكَّلُونَ بِهَا ثُمَّ تَقُولُ يَا رَبِّ مِنْ أَيْنَ تَأْمُرُنِي أَنْ أَطْلُعَ أَ مِنْ مَغْرِبِي أَمْ مِنْ مَطْلِعِي فَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» يَعْنِي بِذَلِكَ صُنْعَ الرَّبِّ الْعَزِيزِ فِي مُلْكِهِ الْعَلِيمِ بِخَلْقِهِ... ✳️ تبصره ✳️ مرحوم مجلسی بعد از نقل این روایت تاکید کرده که اغلب مضامین این حدیث «استعاره تمثیلیه» و «مجاز» است 📚(بحارالانوار، ج55، ص145-146) یعنی آن را نباید بر ظاهر مادی و فیزیکیِ آن حمل کرد و در واقع، این روایت از روایات ناظر به بطون قرآن است. 🔹این روایت ابوذر در بسیاری از کتب اهل سنت نیز آمده 📚(مثلا در الدر المنثور، ج5، ص263) و جالب این است که در یکی از نقل های اهل سنت از این روایت بعد از این جمله که خورشید سوال می‌کند «از محل طلوعم طلوع کنم یا از محل غروبم؟»‌ آمده: و هنگامی که به او خطاب شود که از مغرب طلوع کن، آن روزی است که «كسى را كه پيش از آن ايمان نداشته يا در حال ايمانش چيزى كسب نكرده ايمان آوردنش سودى نخواهد داشت.» (انعام/158) 📚(مسند البزار، ج9، ص407 ؛ تفسیر عبدالرزاق، ج3، ص80 ؛ البحر المحيط، ج9، ص66) اگر این مطلب را در کنار این قرار دهیم که در روایات شیعه، این آیه 158 سوره انعام بر روز ظهور تطبیق شده است؛ و نیز یکی از علائم ظهور، طلوع خورشید از مغرب معرفی شده است، شاید بتوان راهی به فهم باطن این حقایق یافت. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها» درباره اینکه مراد از این جمله چیست، نظرات متعددی در میان مفسران مطرح شده است، که فخر رازی همه را در یک دسته‌بندی کلی قرار داده است با این بیان که: ▪️این قرارگاه یا زمانی است یا مکانی؛ 🍃الف. قرارگاه زمانی، 🔹یا شب است، که اشاره است به غروب خورشید؛ 🔹یا سال است، که اشاره است به یک دور گردش کامل زمین و خورشید به دور هم و شروع حرکت جدید؛ 🔹یا قیامت است، یعنی خورشید جریان دارد تا انتهای کارش که پایان دنیاست، پس مادام که دنیا برقرار است، خورشید نیز در حرکت است؛ و این معنا، بر قرائت «لا مستقر لها» آمده نیز صدق می‌کند؛📚 (ابومسلم، به نقل مجمع‌البیان، ج8، ص663) و نظر علامه طباطبایی نیز همین معناست 📚(المیزان، ج17، ص89) 🍃ب. قرارگاه مکانی، 🔹یا ناظر است به میزان عمودی یا مورب بودن نحوه خورشید در تابستان و زمستان، که حد و اندازه‌اش کاملا معلوم و معین است؛ 🔹یا ناظر است به نقاط طلوع و غروب خورشید که نقاط آن از یک نقطه در تابستان تا یک نقطه معین در زمستان کاملا معلوم و معین است 🔹یا ناظر است به مدار حرکت خورشید که مداری کاملا معین و معلوم است و از آن تجاوز نمی‌کند. 📚(مفاتیح الغیب، ج26، ص277) @yekaye
. 2⃣ «وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است؛ در این عالمی که خداوند آفریده، نه‌تنها انسان، بلکه هر آفریده‌ای غایت و قرارگاهی دارد که به سوی آن رهسپار است. این تدبیری است که حکایت از آن یگانه شکست‌ناپذیر دانا دارد. 💠نکته تخصصی : برهان 🔷یکی از حقایق عام و جهانشمول اصل علیت غایی است، یعنی این اصل که هر پدیده‌ای که در حرکت است ره به سوی غایتی دارد. این مطلب از آن دسته مطالبی است که اگر درست تصور شود، کسی در تصدیقش درنگ نخواهد کرد: 🔹اساساً حرکت معنی ندارد، مگر اینکه سمت و سو و جهت و غایتی داشته باشد؛ 🔹و اگر این غایت امری تصادفی باشد، هیچ حرکتی، حرکت منظم نخواهد بود؛ 🔹اما همین که هر حرکتی در عالم، حرکتی منظم است (و به خاطر همین نظم عالم است که پیدایش علوم مختلف جهان‌شناسی میسر گردیده) پس هر حرکتی یک غایت واقعی را تعقیب می‌کند که آن غایت در ذات او نهاده شده است. 🌐این تدبیر کلان عالم حکایت دارد از تدبیرگری که نه چیزی از علم او فروگذار می‌شود و نه در تدبیرش شکستی راه دارد. @yekaye
. 3⃣ «وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها» خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است. ⁉️شبهه آیا این جمله مبتنی بر هیئت بطلیموسی و نظریه زمین‌مرکزی نیست؟! 💢پاسخ آیه نفرمود که خورشید به دور زمین می‌گردد، بلکه از حرکت و در جریان بودن خورشید خبر داد؛ و این مطلب هیچ دلالتی بر نظریه بطلمیوسی ندارد. در نظریه خورشیدمرکزی، خورشید، مرکز منظومه شمسی (یعنی مرکز برای چرخش چند سیاره خاص) ‌قلمداد می‌شود، اما نه‌تنها دلیلی بر ثابت بودن خورشید اقامه نشده، بلکه امروزه متخصصان نجوم بر این باورند که حرکت خورشید در مداری خاص در کهکشان راه شیری و به دور مرکز این کهکشان انجام می‌شود و حتی مدت زمان یک چرخش کامل آن را بین 225 تا 250 میلیون سال تخمین زده‌اند؛ و حرکت خورشید جزء واضحات علم نجوم است. @yekaye