یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
.
6⃣ «يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
چرا با اینکه حضرت ابراهیم ع درباره قوم لوط با فرشتگا ن– و نه با خود خداوند – بحث و جدل کرد، خداوند تعبیر «یجادلنا: با ما مجادله میکند» به کار برد؟
🍃الف. چون مخالفت با انجام ماموریت عدهای، مخالفت با آن که آنان را به ماموریت فرستاده محسوب میشود؛ و آنان مامور از طرف خداوند بودند.
🍃ب. فرشتگان مظهر اراده و فعل خداوندند؛ پس بحث و جدال با آنها مصداق بحث و جدال با خداوند است.
💠نکته #عرفانی
تعبیر این آیه مویدی است بر مضمون روایت معروف «قرب نوافل»، که در آن خداوند میفرماید بندهای که در مسیر خدا پیش رود به حدی میرسد که خداوند چشم و گوش و دست او میشود
📚(علل الشرائع، ج1، ص12)
و نیز مویدی است بر روایاتی که امیرالمومنین ع (ویا هریک از چهارده معصوم ع) را دست خدا، وجه خدا و ... معرفی میکنند.
📚(بصائر الدرجات، ج1، ص61-66)
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
861) 📖 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ 📖
7⃣ «يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ»
مصداق این بحث و جدالی که حضرت ابراهیم ع کرد چه بود؟
🍃الف. محور اصلی مجادله، بحث بر سر برداشتن عذاب از قوم لوط بوده است؛
و این مطلبی است که نهتنها در
🔺روایات شیعه
🔖(حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3873) و
🔺نقلهای اهل سنت از صحابه و تابعین
📚(مثلا ابنعباس و سعید بن جبیر و قتاده، به نقل از الدر المنثور ، ج3، ص342؛ و یا حذیفه، به نقل از البحر المحيط، ج6، ص185)
آمده، بلکه شبیه این داستان
🔺در تورات هم آمده است
📚(سفر پیدایش، فصل18)
🔺و اغلب مفسران شیعه و سنی نیز همین نظر را ترجیح دادهاند
📚(مثلا: مجمع البيان، ج5، ص275؛ الميزان، ج10، ص326؛ البحر المحيط، ج6، ص185)
🍃ب. منظور از مجادله، پرسش و پاسخهایی است که حضرت ابراهیم ع درباره عذاب آنان میپرسید مانند اینکه چه چیزی موجب شده که عذاب استیصال به سراغ آنان بیاید؛ یا اینکه آیا واقعا قصد عذاب دارید یا صرفا برای تهدید و ترساندن آنها سراغشان میروید؛ یا اینکه چگونه همه آنان را یکجا هلاک میکنید و مومنان را چگونه نجات میدهید؛ در واقع چون پرسشهای فراوانی کرد تعبیر «مجادله» برایش به کار برده شد.
📚(جبائی، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص275)
🍃ج. شايد مجادله حضرت ابراهيم عليه السلام همان باشد كه در سوره عنكبوت، آيه 31 آمده است كه او به فرشتگان گفت: چگونه منطقه را زير و رو مىكنيد درحالى كه حضرت لوط عليه السلام پيامبر خدا، در ميان آنهاست. آنها جواب دادند: ما به احوال آنان شناخت كامل داريم و لوط و يارانش را نجات مىدهيم.
📚 (تفسير نور، ج4، ص94)
🍃د. ...
@Yekaye
🏴 انا لله و انا الیه راجعون 🏴
همه از خداییم و به سوی او بازمی گردیم.
رحلت عالم ربانی حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی را به عموم مسلمانان بویژه متعلمان علی سبیل النجاة تسلیت عرض می کنم.
@souzanchi
862) 📖 إنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ 📖
💢ترجمه
بهدرستی که ابراهیم قطعا بردباری بسیار تضرعپیشه و بازگشتکننده بوده است.
سوره هود (11) آیه 75
1397/10/4
17 ربیعالثانی 1440
@Yekaye
🔹حَليم
قبلا بیان شد که
▪️درباره اینکه اصل ماده «حلم» بر چه چیزی دلالت دارد بین اهل لغت اختلاف است.
▫️ابن فارس بر این باور است که این ماده حداقل بر سه معنای کاملا متباین و بیربط به هم دلالت دارد:
(۱) بردباری و نقطه مقابل عجله؛
(۲) حالت سوراخ و فاسد شدن پوست که توسط موریانه و سایر حشرات رخ میدهد؛ و
(۳) دیدن چیزی در خواب؛
و این ماده را از بهترین شواهدی دانست که نمیتوان همه معانیاش را بهم برگرداند؛
▫️هرچند برخی معنای اصلی این ماده را خویشتنداری و کنترل هیجانات معرفی کرده و به نحو تکلفآمیزی کوشیدهاند همه معانی مذکور را به این معنا برگردانند.
▪️در هر صورت، بحثی نیست که «حِلْم» به معنای خویشتنداری و کنترل هیجانات است و جمع آن «أَحْلَام» میباشد، و «حلیم» صفت مشبهه است به معنای کسی که بسیار بردبار است و صفتی است که هم در مورد انسان (إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ، هود/۷۵؛ فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ، صافات/۱۰۱) و هم در مورد خداوند به کار رفته است، به همراه اوصافی دیگر (غَفُورٌ حَلِيمٌ، … غَنِيٌّ حَلِيمٌ، … عَلِيمٌ حَلِيمٌ، … شَكُورٌ حَلِيمٌ)
▪️معنای «حلم» به «صبر» بسیار نزدیک است و برخی در تفاوت این دو گفتهاند که «حلم» مهلت دادن حکیمانه در عذاب کردن و مواخذه کردن کسی است که مستحق عقوبت است و از این رو، نقطه مقابل آن «سفاهت» است که نوعی عجلهورزی غیرحکیمانه است؛ اما «صبر» بازداشتن خویش است از افتادن در ناملایمات یا اظهار بیتابی کردن؛ و از این روست که در مورد خداوند تعبیر «حلیم» به کار میرود اما تعبیر «صابر» خیر؛ که اگر این توضیح را قبول کنیم، حق با کسانی است که اصل ماده «حلم» را نقطه مقابل عجله میدانستند؛ و مفهوم «خویشتنداری» را لازمه آن، و نه جزء آن، برمیشمردند.
🔖جلسه 741 http://yekaye.ir/al-fater-35-41/
@Yekaye
🔹أَوَّاه
▪️کلماتی مانند «آه» و سایر اسماء صوتی الفاظیاند که از دهان شخص شخص غمگین به مناسبت غم و اندوهی که در آن گرفتار آمده خارج میشود و به اقتضای حال او تلفظها و حروف مختلفی به کار گرفته میشود. در زبان عربی از این کلمات با اشتقاق انتزاعی فعلی ساخته شده است که الان بر وزن «أوه» میباشد؛ و از این رو، این ماده صرفاً بر بیان حالت غم و اندوه دلالت دارد
📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص199)
▪️در واقع، وقتی کسی که آه میکشد، میگویند «تأوَّهَ»؛ و در گویشهای عربی تلفظهای مختلفی دارد به صورتهای «آوَّهْ» ، «أوَّهْ» ، «أَوَّهْ» ، «آوَهْ» ، «أوِّهْ» ، «أَوْهِ» ، «آهِ» ، «آوِ» و «أَوّتَاه» بیان میشود.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج1، ص163)
و از ابوالعباس (احمد بن یحیی ثعلب) نقل شده که عرب وقتی کسی کارش را کفایت کند «إِيهاً میگوید؛ وقتی فریبش دهند «وَيْهاً» و وقتی دچار تعجب شود «وَاهاً» میگوید
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص101)
▪️بدین ترتیب، «أَوَّاه» به کسی میگویند که زیاد آه میکشد و از این کلمه برای اشاره به کسی که در حرکات و سکنات خویش خشیت از خدا را ابراز میدارد استفاده میشود
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص101)
📿از این ماده تنها همین کلمه، و آن هم دو بار، و هر دوبار در توصیف حضرت ابراهیم ع به کار رفته است.
(مورد دیگر: إِنَّ إِبْراهيمَ لَأَوَّاهٌ حَليمٌ؛ توبه/114)
@Yekaye
🔹مُنيب
درباره ماده «نوب»
▪️ابن فارس میگوید که در اصل بر عادت کردن و انس گرفتن با محلی و برگشتن بدان دلالت دارد، چنانکه به زنبور «النّوب» گفته میشود از این جهت که دائما به کندویش برمیگردد
📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص367)
در واقع، ابنفارس دو عنصر را در معنای این ماده دخالت میدهد:
🔸یکی به جایی انس گرفتن و عادت کردن؛ و
🔸دوم برگشتن؛
اما برخی از اهل لغت، تنها عنصر اول و برخی تنها عنصر دوم را در اصل معنای این ماده دخیل دانستهاند:
▪️برخی اصل معنای این ماده را رجوع پیاپی (رجوع بعد از رجوع) دانسته و علاوه بر اینکه کاربرد آن در مورد زنبور را شاهد بر مدعای خود دانستهاند، وجه تسمیه «نائبة» (بلای بزرگی که یکدفعه بر سر انسان فرو میآید) این دانستهاند که حادثهای است که اقتضایش این است که دوباره برگردد؛ و «إنابة» به درگاه خداوند متعال هم رجوع با توبه و اخلاص به اوست
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص827)
▫️و البته دیگران هم در تفاوت «رجوع» با «إنابه» گفتهاند که انابه اخص از رجوع است و صرفا ناظر به برگشت به طاعت است و «مُنیب» بار مدحآمیز دارد؛ از این رو، برای کسی که به انجام گناه برگردد به کار نمیرود.
📚(الفروق في اللغة، ص300)
▪️در مقابل،مرحوم مصطفوی اصل این ماده را ناظر به نزول اختیاری و عامدانه در محلی دانسته، و مفاهیمی همچون رجوع و انس گرفتن و روی آوردن و توبه را از آثار این معنا قلمداد کرده است.
▫️از نظر ایشان، وجه تسمیه «نائبه» این است که عامدانه از جانب خداوند نازل میشود و برگشتن به محل قبلی نیز امری است که عامدانه انجام میگردد؛ اما استمرار و تکرار، نه ناظر به اصل این ماده، بلکه ناظر به صیغههای مفاعله (مناوبة) و تفاعل (تناوب) است.
▫️«إنابه» هم چون به باب افعال رفته، متعدی شده و به منزله آن است که کسی خویش را در جایگاه خاصی فرود آورد، و «مُنیب» هم کسی است که خود را در مسیر سلوک الی الله قرار داده است، همانند «توکیل» که شخص دیگری را به جای خویش میگمارد؛ و علت اینکه «أنابه» با حرف «الی» میآید و «توکل» با حرف «علی» (عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ؛ هود/88)، این است که در «انابه» شخص خود را درون مسیری قرار میدهد که او را به سوی خدا میبرد و برای اشاره به این غایت «الی»میآید اما در توکل مفهوم اعتماد و تکیه کردن پررنگتر است و از این رو «علی» میآید
📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج12، ص298-299)
📿این ماده در قرآن کریم جمعاً 18 بار، و البته تنها در باب افعال، (هم به صورت فعل [أناب] و هم به صورت اسم فاعل [منیب] به کار رفته است.]
@Yekaye
🔹لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ
به لحاظ ترکیب نحوی،
▪️«لام» لام مزحلقه است (که برای تاکید میآید)؛
▪️«حلیم» خبرِ إنّ است؛
▪️اما «أَوَّاهٌ» را میتوان دو گونه تحلیل کرد:
🔸خبر دوم: ابراهیم بردبار بود و بسیار تضرعپیشه بود؛
🔸صفت برای «حلیم»: ابراهیم بردباری تضرعپیشه بود؛
▪️«مُنيبٌ» را چند گونه میتوان تحلیل کرد:
🔸خبر سوم: ابراهیم بردبار بود و بسیار تضرعپیشه بود و بازگشتکننده بود؛
🔸صفت برای «حلیم»: ابراهیم بردباری تضرعپیشه و بردباری بازگشتکننده بود؛
🔸صفت برای «أواه»
- که در این صورت:
▫️اگر «أواه» خبر دوم باشد، چنین میشود: ابراهیم بردبار بود و تضرعپیشهای بازگشتکننده؛
▫️اگر «أواه» صفت باشد، نقشِ «منیب»، میتواند:
🔻صفتِ فقط برای «أواه» باشد: ابراهیم «بردباری تضرعپیشه»، آن هم «تضرعپیشهای بازگشتکننده» بود؛
🔻صفتِ «أواه» باشد مطلقا: ابراهیم بردبارِ تضرعپیشهی بازگشتکننده بود.
🔻صفت برای ترکیبِ «حلیم أواه» باشد: ابراهیم «بردبارِ تضرعپیشه»ی بازگشتکننده بود.
✳️شیرینیِ این عبارت این است که در آن واحد ظرفیت تمامی این معانی را دارد، و با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، بعید نیست که همگی مد نظر بوده باشد، بویژه که هریک نکته ظریفی را میرساند که دیگری فاقد آن است.
@Yekaye