☀️ 3) از امام صادق ع روایت شده است:
در کتاب علی ع خواندم که همانا خداوند از جاهلان عهد پیمانی برای علمجویی نگرفت، مگر آنکه پیش از آن از عالمان عهد و پیمانی برای بذل و بخشش علم به جاهلان گرفت؛ زیرا که علم قبل از جهل بوده است.
📚الكافي، ج1، ص41
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَرَأْتُ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع:
إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ كَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ.
📜حکایت📜
در کتب اهل سنت حکایتی از حسن بن عماره نقل شده که میگوید
به سراغ زهری (از علمای معروف اهل سنت در قرن دوم) رفتم، بعد از اینکه گفتن حدیث را ترک کرده بود. او را جلوی خانهاش دیدم. گفتم برایم حدیث میگویی؟
گفت: میدانی که گفتن حدیث را ترک کردهام.
گفتم یا تو برایم حدیث بگو یا من برایت میگویم.
گفت: بگو.
گفتم: حکم بن عیینه از نجم جزار روایت کرده که او گفت از حضرت علی ع شنیدم که: خداوند از اهل جهل عهد به علمآموزی نگرفت مگر اینکه از اهل علم، عهد به آموزش و تعلیم گرفت.
چنین شد که برایم چهل حدیث گفت.
📚الكشف و البيان (تفسير ثعلبی) ج3، ص228
@Yekaye
☀️4) از امام باقر ع روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند:
قوام و استواری دین به چهار صنف است:
🔹عالم سخنگویی که به سخنش عمل میکند؛
🔹ثروتمندی که در بذل و بخشش نسبت به دینمداران بخل نمیورزد؛
🔹فقیری که آخرتش را به دنیایش نمیفروشد؛
🔹جاهلی که چنین نیست که به خاطر خودبزرگبینی از علمجویی رویگردان شود؛
اما وقتی که عالم علمش را کتمان نمود و ثروتمند به مالش بخل ورزید و فقیر آخرتش را به دنیایش فروخت و جاهل از طلب علم تکبر ورزید؛ دنیا رو به انحطاط مینهد؛ پس در آن موقع کثرت مساجد و پیکر افرادی که در رفت و آمدند فریبتان ندهد!
گفته شد: یا امیرالمومنین! زندگی در آن زمان چگونه است؟
فرمود: با آن در ظاهر درآمیزید ولی در باطن مخالفت ورزید؛ برای هرکس آن چیزی است که کسب نموده، و او همراه کسی است که دوست دارد؛ و با این وصف، در انمتظار فرج از جانب خداوند عز و جل باشید.
📚الخصال، ج1، ص197
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
قِوَامُ الدِّينِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِيٍّ لَا يَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِينِ اللَّهِ وَ بِفَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لَا يَتَكَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ فَإِذَا كَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ اسْتَكْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ رَجَعَتِ الدُّنْيَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى فَلَا تَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ الْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ.
قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ الْعَيْشُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ؟
فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِيَّةِ يَعْنِي فِي الظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِي الْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ انْتَظِرُوا مَعَ ذَلِكَ الْفَرَجَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
@Yekaye
☀️5) از امام صادق ع روایت شده است:
همانا هنگامی که روز قیامت شود، هرکس با امامی که در زمان او میزیسته فراخوانده شود؛ پس اگر او را اثبات کند، نامه عملش به «یمینِ» او [= دست راستش] داده میشود چرا که فرمود: «روزی که هر مردمی را به امامشان فراخوانیم؛ پس هرکس نامهاش به «یمینِ» او [= دست راستش] داده شد آنان نامهشان را می خوانند...» (اسراء/71)؛ و «یمین» [= دست راست] اثبات امام است، زیرا که او کتابی است که میخوانندش؛ چرا که خداوند می فرماید: «امّا كسى كه نامهاش به «یمینِ» او [= دست راستش] داده شود، گويد: «بياييد و كتابم را بخوانيد. همانا من گمان می کردم که حتما ملاقاتکننده حسابم خواهم بود.» (حاقه/19-20) تا آخر آیات؛ و کتاب همان امام است؛ پس هرکس آن را پشت سرش اندازد همان گونه خواهد بود که فرمود «پس او را پشت سرشان انداختند» (آل عمران/187) و کسی که او را منکر شود از اصحاب «شِمال» (سمت چپ) خواهد بود که خداوند دربارهشان فرمود «و اصحاب شمال چیست؟ در میان بادهای داغ و آب جوشان؛ و سایهاش از دودی سیاه و غلیظ» (واقعه/41-43) تا آخر آیات.
📚تفسير العياشي، ج2، ص302
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع:
أَنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُدْعَى كُلٌّ بِإِمَامِهِ الَّذِي مَاتَ فِي عَصْرِهِ فَإِنْ أَثْبَتَهُ أُعْطِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ لِقَوْلِهِ «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ» وَ الْيَمِينُ إِثْبَاتُ الْإِمَامِ لِأَنَّهُ كِتَابٌ [لَهُ] يَقْرَؤُهُ [لِـ]انَّ اللَّهَ «يَقُولُ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ» إِلَى آخِرِ الْآيَاتِ؛ وَ الْكِتَابُ الْإِمَامُ، فَمَنْ نَبَذَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ كَانَ كَمَا قَالَ «فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ» وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الشِّمَالِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ «ما أَصْحابُ الشِّمالِ فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ» إِلَى آخِرِ الْآيَاتِ.
@Yekaye
☀️6) عبدالعزیز بن مسلم میگوید اوایلی که امام رضا ع به مرو آمده بود خدمتشان رفتم و درباره اختلاف مردم در مساله امامت به ایشان گزارشی دادم. حضرت در کلامی طولانی مساله امامت را از زوایای مختلف باز میکنند. در فرازی از آن روایت آمده است:
پس آنان چگونه می توانند امام را برگزینند [= با عقل خود تشخیص دهند]؟ ...
و وقتی خداوند بندهای را برای امور بندگانش برگزیند، شرح صدری برای این کار به او عطا فرماید و دلش را منبع حکمت سازد و علم را به او الهام کند؛ پس بعد از آن در پاسخگویی عاجز نماند و در راه صواب حیران نشود؛
و او معصوم و مورد تایید و دارای توفیق و برخوردار از سخن محکم و سدید است به طوری که از خطایا و لغزشها و گناهان ایمن شده؛
خداوند وی را بدین امور متمایز ساخته تا حجتی بر بندگان و شاهدی بر خلایقش باشد «این فضل خداست که به هرکس بخواهد میدهد و خداوند دارای فضل عظیم است» (حدید/21)
پس آیا توان این را دارند که مانند این را برگزینند؟ یا برگزیده آنها دارای چنین صفتی بوده است، که او را مقدم داشتند؟!
به کعبه قسم که از حق تجاوز کردند و «کتاب خدا را پشت سرشان انداختند گویی که نمی دانند» (بقره/101)؛ و در کتاب خدا آمده است که «پس او را پشت سرشان انداختند» (آل عمران/187) «و از هواهای نفسانیشان پیروی نمودند» (محمد/14)؛ پس خداوند آنان را مذمت کرد و بر آنان خشم گرفت و فرمود: «و كيست گمراهتر از آنكه بدون هدایتی از جانب خدا از هوای [نفس]ش پيروی كرد؟ بیترديد خدا مردم ستمگر را هدایت نمیكند.» (قصص/50) و خداوند عز و جل فرمود «نگونساری بر آنان باد و [خدا] اعمالشان را بر باد داد.» (محمد/8) و فرمود «مورد خشم سختی در نزد خدا و در نزد كسانی كه ايمان آوردهاند میباشند. اين گونه خداوند بر هر دل متكبر زورگویی مُهر مینهد» (غافر/35)
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص436
وَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنَّا فِي أَيَّامِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِي جَامِعِهَا فِي يَوْمِ جُمُعَةٍ فِي بَدْوِ قُدُومِنَا فَأَدَارَ النَّاسُ أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَ ذَكَرُوا كَثْرَةَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فِيهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ الرِّضَا ع فَأَعْلَمْتُهُ مَا خَاضَ النَّاسُ فِيهِ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ ...
فَكَيْفَ لَهُمْ بِاخْتِيَارِ الْإِمَامِ ... وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ الْجَوَابَ وَ لَا يَحِيرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ فَخَصَّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» فَهَلْ يَقْدِرُونَ عَلَى مِثْلِ هَذَا فَيَخْتَارُوهُ أَوْ يَكُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَيُقَدِّمُوهُ؟ تَعَدَّوْا وَ بَيْتِ اللَّهِ الْحَقَّ وَ نَبَذُوا «كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ «فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ» فَذَمَّهُمُ اللَّهُ وَ مَقَّتَهُمْ أَنْفُسَهُمْ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ «فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ»...
@Yekaye
☀️7) از رسول الله ص روایت شده است:
هنگامی که بدعتها در امتم آشکار شد عالم باید علمش را آشکار کند؛ و اگر نکند لعنت خدا بر او باد!
📚الكافي، ج1، ص54؛ المحاسن، ج1، ص231
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّيِّ يَرْفَعُهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ [الْبِدْعَةُ] فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ [فَإِنْ] لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ.
📜حکایت📜
یونس بن عبدالرحمن میگوید:
وقتی امام کاظم ع از دنیا رفت، هیچیک از کارگزارانش نبود مگر اینکه اموال فراوانی از وجوهات در دستش بود، و همین موجب توقف آنان و انکار رحلت ایشان توسط آنان شد.* از جمله، زیاد قندی هفتاد هزار دینار (=سکه طلا)، علی بن ابی حمزه سی هزار دینار در اختیار داشت.
وقتی چنین دیدم و حق آشکار شد و حقانیت امام رضا ع برای من واضح گردید لب به سخن گشودم و مردم را به امام رضا ع فراخواندم.
پس این دو نفر پیکی به نزد من فرستادند و پیام دادند که چه چیزی تو را به این افشاگری کشانده؟ اگر پول میخواهی ما تو را ثروتمند میکنیم؛ و دادن ده هزار دینار را به من ضمانت کردند که من سکوت کنم.
اما نپذیرفتم و بدانها گفتم: به ما از ائمه راستگو روایت شده است که فرمودند: هنگامی که بدعتها آشکار شد پس بر عالِم است که علم خود را آشکار کند؛ که اگر نکند نور ایمان از او سلب شود؛ و من کسی نیستم که جهاد در راه خدا را در هیچ حالی فروگذار شوم؛
پس آن دو پرچم دشمنی با من برافراشتند و کینه مرا به دل گرفتند.
✳️* واقفیه نام فرقهای است که بعد از شهادت امام کاظم ع توسط برخی از کارگزارا ایشان پدید آمد. آنان ادعا کردند که امام کاظم ع زنده است و از دیدگان مخفی شده و همان مهدی موعود است؛ از این رو در امام کاظم ع توقف کردند و امامت امام رضا ع را انکار نمودند. با توجه به اعتبار آن افراد عدهای از بزرگان شیعه هم ابتدا فریب خوردند؛ اما بعدا با دلایلی که از امام رضا ع دیدند اغلب به امام رضا ع برگشتند.
📚علل الشرائع، ج1، ص235-236
@Yekaye
☀️9) الف. ابنمسعود روایت کرده است که پیامبر اکرم ص فرمودند:
هرکس که خداوند علم و دانستهای در اختیار او قرار دهد و او آن را عامداً کتمان کند، روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات خواهد کرد که لجامی از آتش بر دهانش نهادهاند.
📚الأمالي (للطوسي)، ص377
أَخْبَرَنَا الْحَفَّارُ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ غَالِبِ بْنِ حَرْبٍ الَتَّمْتَامُ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ الْبَزَّازُ بِالْبَصْرَةِ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُوسَی بْنُ عُمَيْرٍ الْكُوفِيُّ، عَنِ الْحَكَمِ [الْحَكِيمِ] بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الْأَسْوَدِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
أَيُّمَا رَجُلٍ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَكَتَمَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُهُ، لَقِيَ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُلْجَماً بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ.
☀️ب. این سخن پیامبر ص از طریق امیرالمومنین ع هم روایت شده، اما در روایت امیرالمومنین ع ظرافتی هست و آن اینکه قیدی دارد به این عبارت «آن را کتمان کند در جایی که باید آن را آشکار سازد و در موقعیت تقیه هم نباشد.»
(التفسير المنسوب إلی الإمام الحسن العسكري ع، ص402)
عدم توجه به این قید، موجب شده برداشت غلطی از این روایت نبوی رخ دهد که ائمه اطهار ع آن برداشت را تخطئه کردهاند. مثلا:
☀️ج. حلبی میگوید:
من در محضر امام باقر ع بودم که مردی گفت: حسن بصری روایت میکند که رسول الله ص فرمود: کسی که علمی را کتمان کند، روز قیامت آورده میشود در حالی که لگامی از آتش بر دهان او زدهاند. [ظاهرا طعنه و کنایهای به امام باقر ع بوده، که اگر مدعی امامت و برخورداری از علم خاص است، چرا بر امامتش به طور علنی اصرار نمیورزد؟!]
امام باقر ع فرمود: وای بر او که دروغ گفت [یعنی به نحوی مطلب را بیان کرد که لازمهاش فهم نادرست از کلام پیامبر ص بود] اگر چنین است پس این سخن خداوند چه میشود که فرمود «و مردى مؤمن از آل فرعون كه ايمان خود را کتمان می کرد، گفت: «آيا مردى را مىكشيد كه مىگويد: پروردگار من خداست؟» (غافر/28)
سپس امام باقر ع صدایش را کشید [= با صدایی تأسفبار] فرمود: هرجا که میخواهند بروند؛ اما به خدا سوگند علم را جز در اینجا نخواهند یافت.
سپس لحظهای ساکت شد و بعد فرمود: نزد آل محمد ص.
📚بصائر الدرجات، ج1، ص10
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَجُلٌ وَ أَنَا عِنْدَهُ:
إِنَّ الْحَسَنَ الْبَصْرِيَّ يَرْوِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: مَنْ كَتَمَ عِلْماً جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُلْجَماً بِلِجَامٍ مِنَ النَّارِ.
قَالَ: كَذَبَ وَيْحَهُ؛ فَأَيْنَ قَوْلُ اللَّهِ «قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ»؟!
ثُمَّ مَدَّ بِهَا أَبُو جَعْفَرٍ ع صَوْتَهُ فَقَالَ: لِيَذْهَبُوا حَيْثُ شَاءُوا؛ أَمَا وَ اللَّهِ لَا يَجِدُونَ الْعِلْمَ إِلَّا هَاهُنَا.
ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: عِنْدَ آلِ مُحَمَّدٍ.
@Yekaye
☀️10) جابر جعفی [که از اصحاب سرّ امام باقر ع و امام صادق ع بوده و هزاران حدیث از این دو امام ع یاد گرفته بود که خودش میگفت اجازه نداشت آنها را برای کسی نقل کند] میگوید: در جوانی بر امام باقر ع وارد شدم. فرمود: تو کیستی؟
گفتم: از اهل کوفهام؟
فرمود: از کدام [طایفه]؟
گفتم: از [طایفه] جُعفی.
فرمود: چه چیزی تو را بدینجا آورده؟
گفتم: طلب علم.
بین او و امام سخنانی رد و بدل میشود. وی نهایتا میگوید: امام ع نوشتهای به من داد و فرمود: اگر تا پیش از اینکه بنیامیه هلاک شوند اینها را بازگو کنی، لعنت من و لعنت پدرانم بر تو باد! و اگر بعد از هلاکت آنان، چیزی از اینها را مخفی بداری باز هم لعنت من و لعنت پدرانم بر تو! سپس نوشته دیگری به من داد و فرمود: این را هم بگیر! اگر از این چیزی را ابدا اظهار داری لعنت من و پدرانم بر تو!
📚رجال الكشي، ص193
جِبْرِيلُ بْنُ أَحْمَدَ، حَدَّثَنِي الشُّجَاعِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِي جَعْفَرٍ (ع) وَ أَنَا شَابٌّ، فَقَالَ مَنْ أَنْتَ؟
قُلْتُ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ.
قَالَ مِمَّنْ؟
قُلْتُ مِنْ جُعْفِيٍّ،
قَالَ مَا أَقْدَمَكَ إِلَی هَاهُنَا؟
قُلْتُ طَلَبُ الْعِلْمِ، ...
قَالَ وَ دَفَعَ إِلَيَّ كِتَاباً؛ وَ قَالَ لِي: إِنْ أَنْتَ حَدَّثْتَ بِهِ حَتَّی تَهْلِكَ بَنُو أُمَيَّةَ فَعَلَيْكَ لَعْنَتِي وَ لَعْنَةُ آبَائِي، وَ إِذَا أَنْتَ كَتَمْتَ مِنْهُ شَيْئاً بَعْدَ هَلَاكِ بَنِي أُمَيَّةَ فَعَلَيْكَ لَعْنَتِي وَ لَعْنَةُ آبَائِي،
ثُمَّ دَفَعَ إِلَيَّ كِتَاباً آخَرَ ثُمَّ قَالَ: وَ هَاكَ هَذَا فَإِنْ حَدَّثْتَ بِشَيْءٍ مِنْهُ أَبَداً فَعَلَيْكَ لَعْنَتِي وَ لَعْنَةُ آبَائِي.
@Yekaye
☀️11)علی بن سوید میگوید نامهای برای امام کاظم ع نوشتم در زمانی که ایشان در زندان بود و از حال ایشان جویا شدم و جواب سوالاتی را خواستم. ایشان برای من پاسخی نوشت. در فرازی از پاسخ امام ع آمده است:
اما بعد، تو شخصی هستی که خداوند برای تو نزد آل محمد ص جایگاهی از مودت قرار داده، به خاطر رشدی که به تو الهام فرموده و به خاطر یاوریت در امر دین، و اعتراف تو به برتری آل محمد ص و بازگرداندن همه امور بدانها و رضایت بدانچه آنان میگویند؛ و بعد از مطالبی طولانی، فرمودند:
هرکس را که امید داری اجابتت کند، به صراط پروردگارت در مورد ما دعوت کن، اما [برای حفظ جانت] در محضر ما حاضر مشو ولی ولایت آل محمد ص را داشته باش؛ و اگر مطلبی از ما به تو رسید ویا نزد تو چیزی را به ما نسبت دادند نگو این باطل است، هرچند که خلاف بودن آن را بدانی، زیرا که تو نمیدانی که ما آن را ممکن است به چه دلیلی گفته باشیم ویا در چه وجهی آن کلام را قرار دادهایم؛ بدانچه به تو خبر دادم ایمان بیاور؛ و آنچه را که از تو مخفی داشتهام تفتیش منما؛ به تو خبر میدهم که از واجبترین حقوق برادر [دینی] تو، این است که چیزی را از او مخفی نکنی که به نفع او باشد، خواه نفع دنیوی یا نفع اخروی.
📚رجال الكشي، ص454-455
حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُوسَی، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْخُزَاعِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ السَّائِيِّ، قَالَ:، كَتَبْتُ إِلَی أَبِي الْحَسَنِ (ع) وَ هُوَ فِي الْحَبْسِ أَسْأَلُهُ فِيهِ عَنْ حَالِهِ وَ عَنْ جَوَابِ مَسَائِلَ كَتَبْتُ بِهَا إِلَيْهِ فَكَتَبَ إِلَيَّ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ...
أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّكَ امْرُؤٌ أَنْزَلَكَ اللَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بِمَنْزِلَةٍ خَاصَّةٍ مَوَدَّةً، بِمَا أَلْهَمَكَ مِنْ رُشْدِكَ، وَ نَصَرَكَ مِنْ أَمْرِ دِينِكَ، بِفَضْلِهِمْ وَ رَدِّ الْأُمُورِ إِلَيْهِمْ وَ الرِّضَا بِمَا قَالُوا، فِي كَلَامٍ طَوِيلٍ ،
وَ قَالَ وَ ادْعُ إِلَی صِرَاطِ رَبِّكَ فِينَا مَنْ رَجَوْتَ إِجَابَتَهُ، فلا تحضر حضرنا ، وَ وَالِ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا أَوْ نُسِبَ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِلٌ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ خِلَافَهُ، فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي لِمَ قُلْنَاهُ وَ عَلَی أَيِّ وَجْهٍ وَضَعْنَاهُ، آمِنْ بِمَا أَخْبَرْتُكَ، وَ لَا تُفْشِ مَا اسْتَكْتَمْتُكَ، أُخْبِرُكَ أَنَّ مِنْ أَوْجَبِ حَقِّ أَخِيكَ أَنْ لَا تَكْتُمَهُ شَيْئاً يَنْفَعُهُ لَا مِنْ دُنْيَاهُ وَ لَا مِنْ آخِرَتِهِ.
@Yekaye
☀️8) از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند:
همانا عالِمی که علمش را کتمان میکند، بدبوترین شخص در قیامت محشور میشود؛ و هر جنبدهای حتی حشرات ریز زمین هم او را لعنت میکنند.
📚المحاسن، ج1، ص231
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع:
إِنَّ الْعَالِمَ الْكَاتِمَ عِلْمَهُ يُبْعَثُ أَنْتَنَ أَهْلِ الْقِيَامَةِ رِيحاً يَلْعَنُهُ كُلُّ دَابَّةٍ حَتَّی دَوَابُّ الْأَرْضِ الصِّغَارُ.
@Yekaye
☀️12) الف. از امام باقر ع روایت شده است:
زکات علم آن است که به بندگان خداوند تعلیم دهد.
📚الكافي، ج1، ص41
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
زَكَاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبَادَ اللَّهِ.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است:
برای هر چیزی زکاتی است و زکات علم آن است که آن را به اهلش تعلیم دهد.
📚تحف العقول، ص364
وَ قَالَ الصادق ع:
إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَهْلَهُ.
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
1⃣ «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ»
تعبیر «الَّذين اوتوا الکتاب» در 16 آیه قرآن به کار رفته که اگر سه مورد تعبیر «الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ» را هم بدان اضافه کنیم، جمعاً 19 آیه میشود.
در مورد برخی از این آیات، به دلایلی (مانند وجود تعابیری همچون «من قبلکم» (نساء/131؛ آل عمران/186؛ مائده/56) یا «من قبل» (حدید/16) در آیه؛ و یا تناسب حکم و موضوع، مانند «طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ» (مائده/5) و یا ...) واضح است که مقصود، امتهای پیشین است که کتاب آسمانی بدانها داده شده (مانند یهود و نصاری)؛
اما دلیلی نداریم که هرجا این تعبیر هست، صرفاً درباره امتهای پیشین باشد؛
و چون به این امت هم کتاب آسمانی داده شده، افرادی از این امت هم مفهوماً میتوانند مصداق «الذین اوتوا الکتاب» باشند. (چنانکه در برخی احادیثاین آیات را ناظر به همین امت دانستهاند، مانند احادیث5 و 6)؛
از این رو، اگرچه بسیاری از مفسران این آیه را ناظر به یهود و نصاری دانستهاند،
اما برخی گفتهاند شامل کسانی هم میشود که بهرهای از هر کتاب آسمانیای به او داده شده باشد. (به نقل از مجمع البيان، ج2، ص904) و بلکه تصریح کردهاند شامل علمای اسلام هم میشود (البحر المحیط، ج3، ص464)
از تعبیر «آن را برای مردم تبیین کنند» فهمیده میشود که در این آیه، مقصود از کسانی که به آنان کتاب داده شده، علمای دینهای الهی (دینهایی که کتاب آسمانی دارند) میباشد؛ نه همه افراد.
درباره اینکه مرجع ضمیر هاء در «لَتُبَيِّنُنَّهُ» و «لا تَكْتُمُونَهُ» چیست، اقوال متعددی مطرح شده، که بعید نیست همه آنها مراد بوده باشد:
🍃الف. منظور حضرت محمد ص است که در کتابهای آسمانی قبلی مشخصات دقیق او آمده بوده ولی آنان این را مخفی کردند
(سعید بن جبیر و سدی؛ مجمع البيان، ج2، ص904)
🍃ب. منظور همان کتاب آسمانیای است که بدانها داده شده؛ که چون در کتاب آنها پیامبر اکرم ص معرفی شده، ضرورت بیان اینکه حضرت محمد ص پیامبر است، نیز بر آنها واجب بوده و مخفی کردند.
(حسن و قتاده، مجمع البيان، ج2، ص904)
🍃ج. خود میثاقی که خداوند برای بازگو کردن معارف دین از علماء گرفته است.
(به نقل از البحر المحیط، ج3، ص464)
🍃د. هر امری از دین که دانستنش برای مردم ضرورت دارد.
(احادیث 3 و 4 و حدیث 7 به بعد)
🍃ه. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
2⃣ «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
میشود کسی عالم دین باشد، اما به خاطر منافع دنیوی حقایق دین را از مردم مخفی، و دینفروشی کند❗️
هم در امتهای گذشته چنین کسانی بودند؛ و هم در این امت چنین کسانی پیدا میشوند‼️
💠ثمره اجتماعی
مطلب فوق، که سخن حقی است، همانند هر حق دیگری بشدت ظرفیت سوءاستفاده دارد.
بله،
قطعا افراد سوءاستفادهگری در میان کسانی که علم دین آموختهاند پیدا میشود؛
اما این بدان معنا نیست که هرکس که علم دین آموخته، سوءاستفادهگر است❗️
🤔آیا کسی که به این گونه آیات تمسک میکند تا هرگونه مراجعه به عالمان دین را تخطئه کند، خودش مصداق کسی نیست که به جای تبیین درست حقیقت، حقیقت را مخفی میکند تا دین را پشت سر بیندازد⁉️
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
3⃣ «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
اینکه انسان اهل معامله باشد لزوما بد نیست؛
🤔 اما اینکه قیمت اجناس را نشناسد و چیز گرانبهایی مثل دین را به قیمت ناچیزی مثل بهره دنیا بفروشد، بد است.
در واقع،
هر چه در برابر كتمان آيات الهى گرفته شود اندك است. (تفسير نور، ج2، ص219)
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
4⃣ «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
خداوند از عالمان دین میثاق گرفته که حقایق دین را برای مردم بیان کنند.
واضح است که میثاق الهی این نیست که بیایند و قراردادی امضا کنند؛ همین که شخص در مسیر علم دین قدم برمیدارد امضای میثاقی با خداست.
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
5⃣ «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ ... وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
برخورداری از علم به تنهايى براى سعادت و نجات كافى نيست، بىاعتنايى به مال و مقام نيز لازم است.
(تفسير نور، ج2، ص219)
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
6⃣ «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ ... اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
عمل به دين و تعهّدات الهى ارزش والا دارد. اگر به هر مقام و مالى برسيم، ولى آن را از دست بدهيم باختهايم.
(تفسير نور، ج2، ص219)
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
7⃣ «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
📜حکایت منع حدیث📜
از جریانات عجیب و تاملبرانگیز صدر اسلام منع بیان حدیث توسط دو خلیفه اول است.
🔹این ممانعت از نشر احادیث پیامبر از زمان خود رسول الله ص آغاز شد. بر اساس نقل در معتبرترین منابع اهل سنت، در واپسین روزهای حیات پیامبر اکرم ص، ایشان که در بستر بیماری بودند درخواست کردند قلم و دوات بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید. اما عمر به بهانه اینکه – نعوذ بالله – پیامبر ص هذیان میگوید، مانع این کار شد و عدهای با وی همراهی کردند
📚(صحيح البخاري، ج6، ص9 و ص10؛ صحيح البخاري، ج7، ص120 ؛ صحيح مسلم، ج3، ص1257 و 1259)
و
🤔 عجیب اینکه این اقدام عمر که مانع نشر حقیقت از جانب پیامبر ص شد را برخی از علمای اهل سنت ناشی از شدت فقاهت و ذکاوت عمر دانستهاند چرا که مانع نوشتن چیزی شد که اگر نوشته میشد از نظر آنان مایه اختلاف در میان مسلمانان میشد‼️
📚 (شرح صحیح مسلم، نووی، ج۱۱، ص۹۰)
🔹بعد از شهادت ایشان هم، به نقل منابع خود اهل سنت ابوبکر به بهانه اینکه شما در احادیث پیامبر اختلاف دارید و این باعث شیوع اختلافات بین امت میشود، مردم را از ذکر احادیث پیامبر منع کرد
📚(تذكرة الحفاظ (للذهبي) ج1، ص9)
🔹عمر این کار را با شدت بیشتری انجام داد چنانکه رسما جزء دستوراتش به والیانی که منصوب میکرد، این بود که فقط قرآن بخوانند و آنها را منع میکرد که حدیثی از پیامبر اکرم ص مطلبی روایت کنند؛ و حتی برخی از صحابه مانند ابن مسعود و ابوالدرداء و ابومسعود انصاری را به خاطر اینکه احادیث نبوی را برای مردم بیان میکردند زندانی کرد و بسیاری از صحابه که بعد از مرگ او برخی احادیث را میگفتند، تصریح میکردند که زمان عمر جرات نداشتیم و اگر خبردار میشد بشدت ما را تنبیه میکرد
📚(تذكرة الحفاظ، للذهبي، ج1، ص12 ؛ تاريخ الطبري، ج4، ص204) .
🤔وی در اقدامی عجیب از مردم خواست هرچه حدیث از پیامبر دارند بیاورند و آنگاه در کمال تعجب حضار، تمام آنها را سوزاند
📚(الطبقات الكبرى (ابن سعد) طبع العلمية ج5، ص143) .
🤔 برخی از علمای اهل سنت خواستهاند کارهای او را چنین توجیه کنند که او هدفش این بود که مردم به خاطر مشغول شدن به احادیث نبوی از حفظ کردن قرآن بازنمانند (تذکرة الحفاظ، ج1، ص12) این در حالی است که بزرگان اهل سنت (مثلا مالک، امام فرقه مالکی) نقل کردهاند که عمر محلی در مسجد به نام «بطیحاء» بنا کرده بود که بیایند و اشعار جاهلی را بخوانند (موطأ مالك (تحقیق عبد الباقي) ج1، ص175)
🔖برای مطالعه بیشتر در این زمینه به مقاله «منع کتابت و انتشار حدیث و سنت نبوی» مراجعه کنید:
🌐 https://hawzah.net/fa/Article/View/78207/
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
8⃣ «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
📜حکایت زهری📜
امام سجّاد ع نامهای به محمّد بن مسلم زهری، عالم معروف اهل سنت، که در دربار خلفای بنیامیه هم نفوذ داشت، نوشتند. در فرازی از این نامه آمده است:
اميدوارم خداوند ما و تو را از گرفتاريها حفظ كند و در باره دوزخ به تو رحم كند، امروز حال تو به گونهای شده كه هر آشنا را سزد كه بر تو رحم آرد، بیشكّ بار نعمات الهی بر تو سنگين شده، چرا كه تنی سالم و عمری درازت داده، و دلائل و حجّتهای خداوند بر تو تمام شده، كه تو را به دستورات قرآن موظّف ساخته، و توسّط آن فقه دينت آموخته، و تو را با رفتار پيامبر خود محمّد صلّی اللَّه عليه و اله و سلّم آشنا كرده، پس برای هر نعمتی كه بر تو انعام فرموده، و در هر دليلی كه بدان بر تو اقامه نموده، وظيفهای را مقرّر داشته است، و اينها تنها برای اين است كه شكر و سپاس تو را بيازمايد، و احسان و فضل خود را بر تو آشكار نمايد، آنجا كه فرموده: «اگر شكرگزاريد همانا شما را [نعمت] بيفزايم، و اگر ناشكری كنيد بیترديد عذاب من سخت است» (ابراهیم/7).
پس خوب بيانديش فردا روز كه در حضور خدا بايستی و از نعمتهائی كه بر تو ارزانی داشته بپرسد كه چگونه رعايت كردی؟ و از حجّتهای خود جويا شود كه به چه ترتيبی حقّشان را ادا نمودی، چگونه فردی خواهی بود؟ مبادا فكر كنی كه خدا عذر تو را بپذيرد، و به كوتاهی و تقصير تو راضی شود!! هرگز هرگز، اين گونه نيست! در كتاب خود [قرآن] از دانشمندان پيمان گرفته، آنگاه كه فرموده: « حتما باید آن را برای مردم تبیین نمایید و پنهانش مدارید» (آل عمران/187)، و تو بدين نكته توجّه كن كه بیشكّ كمترين چيزی كه پنهان داشتهای و سبكترين باری كه بر دوش كشيدهای اين است كه همدم تنهايی ستمگر گشتهای، و با نزديك شدن به او و اجابت خواستهاش جادّه گمراهی و ضلالت را برايش هموار ساختهای، چقدر میترسم كه فردا روز همراه با خيانتكاران گرفتار گناه خود باشی و از درآمدی كه به جهت همكاری با ستمگران گرد آوردهای بازخواست و مؤاخذه شوی، زيرا تو مالی را كه حقّ تو نبوده دريافت داشتهای، و به فردی نزديك شدهای كه حقّ هيچ كس را ملاحظه ننموده، و تو نيز حرام و باطلی را میبينی ردّ نميكنی، و آن كس را كه به جنگ خدا برخاسته اجابت كردهای، آيا جز اين است كه وقتی تو را فراخواندند با اين كار خواستند كه تو را محوری سازند تا آسيای ستمشان بر آن محور بچرخد؟! و تو را پلی سازند تا در خلافكاريشان بر آن عبور كنند؟! و نردبان گمراهی خود قرارت دادهاند تا مبلّغ گمراهی و پوينده راهشان باشی؟ و میخواهند توسّط تو شخصيت علما را در نظر مردم مشكوك نمايند، و با كمك تو دل افراد نادان را به سمت خود جذب كنند و مطيع خود سازند، و تو آن گونه بر فساد آن جماعت سرپوش نهادی؛ و آنچنان رفت و آمد عام و خاصّ مردم را به درگاهشان معمول داشتی كه از عهده برجستهترين وزيرانشان و قویترين يارانشان هم بر نمیآمد. وه كه چه ناچيز است عطايشان به تو در مقابل آنچه از تو گرفتند! و چه كم برای شخصيّت تو عمل كردند! تا چه رسد به ميزان خرابيشان بر تو! بحال خود انديشه و فكر كن، زيرا هيچ كس جز خودت بدان نمیانديشد، و همچون يك فرد مسئول به حساب شخصت رسيدگی كن.
📚تحف العقول، ترجمه جعفری، ص254-256
📝 متن این نامه ظاهرا در اهل سنت هم معروف است، چنانکه ابن ابیالحدید در شرح نهج البلاغة، ج17، ص43-44 این را از كتاب إحياء علوم الدين غزالی نقل میکند؛ و البته نامی از امام سجاد ع نمیآورند و به عنوان نامهای که یک برادر دینی به زهری نوشت، از آن یاد کردهاند.
@Yekaye
یک آیه در روز
910) 📖 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَك
.
9⃣ «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ»
📜حکایت حجاج📜
یحیی بن یعمر عامری میگوید:
حجاج مرا احضار کرد و گفت: آیا تو کسی هستی که مدعی شده که فرزندان علی ع از نسل فاطمه س فرزندان رسول الله ص میباشند؟
گفتم: اگر مرا امان دهی سخن میگویم.
گفت: امان دادم.
گفتم: بله؛ و برایت از قرآن دلیل میآورم. همانا خداوند می فرماید «و به ابراهیم اسحاق و یعقوب را دادیم ...» تا آنجا که میفرماید «و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس، که همگی از صالحان بودند» (انعام/84-85) و میدانی که حضرت عیسی کلمة الله و روح الله بود که خداوند او را به آن باکره مقدس عطا فرمود؛ و خداوند متعال او را به حضرت ابراهیم ع نسبت داد.
گفت: حالا چه چیزی تو را به نشر این مطالب واداشته است؟
گفتم: آنچه خداوند عز و جل بر اهل علم درباره علمشان واجب کرد که فرمود «حتما باید آن را برای مردم تبیین نمایید و پنهانش مدارید» (آل عمران/187).
گفت: راست گفتی؛ اما دیگر این را در جایی مگو و نشر مده!
📚بحار الأنوار، ج43، ص228
📝 البته شبیه این واقعه را عامر شعبی نقل میکند که دیدم سعید بن جبیر را در غل و زنجیر آوردند و حجاج این سوال را از او پرسید و ی با استناد به این آیات پاسخ داد. (بحار الأنوار، ج43، ص229)
@Yekaye
🌹 میلاد با سعادت امام محمد تقی جواد الائمه بر همه دوستداران اهل بیت ع مبارک باد 🌷
@Yekaye
911) 📖 لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ 📖
💢ترجمه
هرگز گمان مبر کسانی که بدانچه [بجا] آوردهاند شادمانی میکنند و دوست دارند که بدانچه نکردهاند ستایش شوند، به هیچ وجه گمان مبر آنان را اندک نجاتی از عذاب باشد؛ و برای آنان است عذابی دردناک.
سوره آل عمران، (3) آیه 188
1397/12/26
10 رجب 1440
@Yekaye
🔹بِمَفازَةٍ
در بحث از آیه 185 (جلسه 908) بیان شد که
▪️ماده «فوز» به معنای نجات یافتن از وضعیت بد و دست یافتن به وضع خوب و مطلوب است؛
و توضیح داده شد که
با توجه به نزاعی که در مورد اصل ماده «فوز» هست درباره کلمه «مفاز» (إِنَّ لِلْمُتَّقينَ مَفازاً؛ نبأ/۳۱) و «مفازة» (فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ، آلعمران/۱۸۸؛ وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ، زمر/۶۱) نیز نزاعی درگرفته است. برخی آن را به معنای «منجاة» (محل و عرصه نجات) دانسته، برخی آن را به معنای «مهلک» (محل و عرصه هلاکت) قلمداد کرده، و عدهای تحلیل کردهاند که اگرچه از «فوّز» به معنای مردن بوده، اما همینجا نیز از باب تفأّل به خیر و سلامتی، آن را «مفازة» نامیدهاند [یعنی به عرصهای که محل هلاکت بوده، تفأل زده و به آن «مفازة: محل نجات» گفتهاند].
🔖 http://yekaye.ir/ale-imran-3-185/
📖 اختلاف قرائت
🔹بِما أَتَوْا
▪️اغلب به همین صورت «بِما أَتَوْا» یعنی فعل ثلاثی مجرد معلوم از ماده «أتی» (به معنای «آورد») قرائت کردهاند؛
▪️اما در برخی قرائات غیرمشهور (روایت حسین بن علی حعفی از اعمش؛ و قرائت نخعی و مروان» به صورت «بِما آتَوْا» (یعنی فعل ثلاثی مزید، باب افعال، به معنای «داد، اعطاء کرد») قرائت شده است
▪️همچنین در روایت سلمی از امیرالمومنین ع و ابن جبیر و ابی بن کعب به صورت «بِما أوتوْا» (یعنی فعل مجعول، به معنای «داده شدند») قرائت شده است.
▪️و در قرائت «ابی بن کعب» به صورت «بما فعلوا» نیز قرائت شده است.
📚البحر المحيط، ج3، ص466-468
🔹لا تَحْسبنَّ ... فَلا تَحْسبنَّهُمْ
این دو عبارت شبیه این عبارت در آیه 180، در قرائات مختلف به صورت مخاطب و غایب، و مفرد و جمع، با تلفظ مفتوح و مکسور سین (سَ / سِ) قرائت شدهاند که کسانی که مایلند از تفصیل این قرائات مطلع شوند، به سایت «یک آیه در روز» شماره 911 مراجعه کنند.
@Yekaye
☀️شأن نزول
درباره شأن نزول این آیه چندین مطلب گفته شده است؛ برخی آن را درباره منافقان دانستهاند، و برخی درباره یهود:
🔹الف. درباره یهود:
🔸الف.1. در مورد یهودیان نازل شد به خاطر اینکه مردم بدانان رجوع میکردند و آنان را صاحب علم میدانستند خیلی شادمان بودند.
(ابنعباس، به نقل از مجمع البيان، ج2، ص906)
🔸الف.2. پیامبر ص از یهودیان درباره مطلبی که در تورات آمده بود سوالی پرسید. آنان برخلاف آنچه بود را گفتند و خیال کردند که پیامبر آنان را تصدیق کرد و بدین جهت خوشحال شدند (أنوار التنزيل (بیضاوی) ج2، ص54) ویا اینکه آنان نزد پیامبر ص آمدند و به دروغ ابراز ایمان کردند و مسلمانان آنان را مدح گفتند (قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج2، ص906)
🔹ب. منافقان
🔸ب.1. منافقانی که از حضور در جهاد تخلف میکردند و وقتی مسلمانان برمیگشتند انتظار داشتند عذر آنان را بپذیرند و به خاطر ایمانی که ندارند، مدح شوند.
(ابوسعید خدری و زید بن ثابت، به نقل از مجمع البيان، ج2، ص906)
🔸ب.2. به طور کلی درباره منافقان بود از این جهت که برای هر کار مرده و نکردهای انتظار مدح و ستایش از دیگران داشتند.
(تفسير القمي، ج1، ص129؛ أنوار التنزيل، ج2، ص54)
@Yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است:
یهودیان گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او و اهل نماز و روزهایم؛
در حالی که نه از اولیاء الله بودند و نه از دوستان خدا و نه اهل نماز و روزه؛ ولیکن اهل شرک و نفاق بودند.
📚مجمع البيان، ج2، ص907
قال أبو القاسم البلخي: أن اليهود قالوا نحن أبناء الله و أحباؤه و أهل الصلاة و الصوم و ليسوا أولياء الله و لا أحباءه و لا أهل الصلاة و الصوم و لكنهم أهل الشرك و النفاق؛
و هو المروي عن أبي جعفر الباقر (ع)
@Yekaye
☀️2) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابنمسعود آمده که مجموعه وصایایی است از ایشان خطاب به ابنمسعود؛ و در واقع، خطاب به تمامی مومنان. فرازهایی از آن قبلا گذشت.
در فرازی دیگر از آن حدیث آمده است:
ابن مسعود! هنگامی که مردم تو را مدح کردند و گفتند که تویی که روزها روزه میگیری و شبها به عبادت برمیخیزی، و تو چنین نبودی؛ پس بدین سبب شادمان مشو که خداوند متعال میفرماید « هرگز گمان مبر کسانی که بدانچه [بجا] آوردهاند شادمانی میکنند و دوست دارند که بدانچه نکردهاند مورد ستایش شوند، به هیچ وجه گمان مبر آنان را اندک نجاتی از عذاب باشد؛ و برای آنان است عذابی دردناک.» (آل عمران/188)
📚مكارم الأخلاق، ص454
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَمْ يَكُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَى مَتَى نَحْنُ عَلَى هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِيدَةِ؟
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لَا تَزَالُونَ فِيهَا مَا عِشْتُمْ فَأَحْدِثُوا لِلَّهِ شُكْراً فَإِنِّي قَرَأْتُ كِتَابَ اللَّهِ الَّذِي أُنْزِلَ عَلَيَّ وَ عَلَى مَنْ كَانَ قَبْلِي فَمَا وَجَدْتُ مَنْ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إِلَّا الصَّابِرُون …
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا مَدَحَكَ النَّاسُ فَقَالُوا إِنَّكَ تَصُومُ النَّهَارَ وَ تَقُومُ اللَّيْلَ وَ أَنْتَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ فَلَا تَفْرَحْ بِذَلِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ.»
@Yekaye
☀️3) از امیرالمؤمنین روایت شده است:
🔅الف. برحذر باش از خودبزرگبینی و دوست داشتن مدح و ثنا؛ که همانا این از محکمترین کمندهای شیطان است.
🔅ب. بپرهیز از اینکه کسی را بدانچه در او نیست مدح و ثنا گویی؛ که همانا کار او بر وصف او دلالت صادقانه دارد و دروغ تو را آشکار کند.
🔅ج. کسی که تو را بدانچه که در تو نیست مدح گوید، در حقیقت تو را مذمت کرده است، اگر بیندیشی!
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص466-467
🔅الف. إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ.
🔅ب. إِيَّاكَ أَنْ تُثْنِيَ عَلَى أَحَدٍ بِمَا لَيْسَ فِيهِ فَإِنَّ فِعْلَهُ يَصْدُقُ عَنْ وَصْفِهِ وَ يُكَذِّبُكَ.
🔅ج. مَنْ مَدَحَكَ بِمَا لَيْسَ فِيكَ فَهُوَ ذَمٌّ لَكَ إِنْ عَقَلْتَ.
@Yekaye