📜ادامه حکایت
عمر بن اذینه میگوید: به زراره گفتم: آیا اینها که گفتی، رای و نظر خودت بود؟
گفت: من کسی هستم که رای و نظر خودم را بگویم؟! در این صورت حتما انسان فاجری خواهم بود! شهادت میدهم که اینها حقی است از جانب خداوند و رسولش ص.
✳️پی نوشت
* عصبه: سنتی در جاهلیت بوده که ارث را فقط به مردهای فامیل، هرچقدر هم که دور باشند میدادند و به آنها عصبه میگفتند. عمر این سنت جاهلی را در زمان خلافت خویش تاحدودی برگرداند؛ یعنی مواردی از ارث که اضافه بر سهم واجب میآمد به جای اینکه بین همان طبقه به نسبت سهمهایشان تقسیم کند به عصبه میداد. در این فراز زراره اشکال میکند که اگر عصبه را معیار قرار دادید چرا به بقیه عصبه چیزی نمیدهید.
📚الكافي، ج7، ص100-101
@yekaye
939) 📖 تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ 📖
💢ترجمه
این حدود [=حد و مرزهای تعیین شدهی] خداوند است؛ و کسی که از خداوند و پیامبرش اطاعت کند او را به بهشتهایی داخل کند که از پایین آن رودها جریان دارد، در آن جاودانهاند؛ و این است رستگاری بزرگ.
سوره نساء (4) آیه 13
1398/5/2
21 ذیالقعده 1440
@yekaye
🔹حدُودُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «حدد» را برخی در اصل ناظر به حدّت و شدت دانستهاند و
▫️برخی معنای اصلی این ماده را «مرز شیء (حد و مرز) که دو چیز را از همدیگر جدا میکند» معرفی کردهاند و
▫️ برخی هم مدعیاند که اساسا این ماده در دو معنای مختلف «منع کردن» [شبیه شدت و حدت] و «طرف و انتهای شیء» [شبیه مرز] به کار رفته است؛
🔺 اما به نظر میرسد که در اغلب مشتقات این ماده هردو معنا اشراب شده باشد:
▪️«حدّ» شرعی (مجازاتهای شرعی) را از این جهت «حدّ» (جمع آن: حدود) گفتهاند که مرز دینداری و بیدینی را معلوم ساخته ویا اینکه اجرای آن، مانع ارتکاب مجدد گناه و تخطی از دین میشود (مثلا ْ: يُقيما حُدُودَ اللَّه، بقره/۲۳۰)؛
▪️«حدید» را از این جهت درباره آهن به کار میبرند که سخت و مقاوم است و مانع از آن میشود که براحتی بتوان تغییری در آن داد. همچنین از آنجا که حد به معنای مرز هر چیز است، به لبه تیز اشیاء و به تبع آن، به شیء تیز و برنده، و بلکه به هر چیز دقیق و ظریفی هم «حدید» (جمع آن: «حداد») گفتهاند (مثلا «بَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديد» ق/۲۲) (شبیه تیزبین در فارسی) و تعبیر «لسان حدید» (أَلْسِنَةٍ حِدادٍ) یا از این جهت تشبیه آن به تیزی و آزاری است که ایجاد میکند؛ یا از جهت تشبیه آن به آهن که همچون ضربه آهن (گرز آهنین) بر سر مخاطب خود فرود میآید و او را آزار میدهد.
🔖جلسه 438 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-19/
📖اختلاف قرائت
🔹يُدْخِلْهُ
▪️در قراءات اهل مکه (ابن کثیر) و بصره (ابو عمرو) و کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و یعقوب (از قراء عشره) به صورت فعل غایب (یدخله) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل مدینه (نمافع) و شام (ابن عامر) و حسن (از قرائات اربعه عشر) به صورت متکلم معظم لنفسه (ندخله) قرائت شده است.
📚مجمع البيان، ج3، ص31 ؛ البحر المحيط، ج3، ص551؛ معجم القراءات، ج2، ص33
@yekaye
🔹الْفَوْزُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «فوز» از مادههای بحثبرانگیز بین اهل لغت است.
آنچه همگان در آن اتفاق نظر دارند، کاربرد آن در معنای نجات یافتن از وضعیت بد و دست یافتن به وضع خوب مطلوب است و
🔸تفاوت آن با «نجات» را در همین دانستهاند که «نجات» صرفا به رهایی از هلاکت و موقعیت نامطلوب اشاره دارد، اما «فوز» هم نجات از بدی است و هم رسیدن به وضع مطلوب؛
مثلا: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز» (آلعمران/۱۸۵).
به نظر میرسد در مجموع، وصول به خیر و سعادت در آن پررنگتر باشد، چنانکه در کاربردهای قرآنی مواردی که صرفاً به جنبه وصول به خیر در آنها اشاره شده باشد (مثلا: وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً؛ نساء/۷۳؛ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ توبه/۷۲؛ و…) بسیار زیاد است؛
اما مواردی که صرفاً به حیثیت رهایی از بدی اشاره شده باشد (مثلا: مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبينُ، انعام/۱۶)، خیلی کم است؛
که اگر نکته فوق درست باشد، آنگاه در معدود مواردی که گویی «نجات از بدی» محور آن قرار گرفته معنای استعارهای لطیفی را میرساند؛ گویی همین نجات یافتن و رها شدن از بدی، رسیدن به بالاترین خوبیهاست.
🔖جلسه 908 http://yekaye.ir/ale-imran-3-185/
@yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
رسول الله ص [بود که] دیه چشم و دیه جان را مقرر فرمود و نبیذ [= نوعی شراب] و هر مستکنندهای [غیر از خمر که مستقیما در قرآن تحریم شده بود] را نیز حرام کرد.
شخصی به ایشان فرمود: آیا رسول الله ص اینها را قرار داد بدون اینکه در مورد آن چیزی [از جانب خداوند] آمده باشد؟
فرمود: بله، تا معلوم کند کسی را که از رسول تبعیت میکند از کسی که نسبت به وی راه عصیان در پش میگیرد.
📚الكافي، ج1، ص267
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص دِيَةَ الْعَيْنِ وَ دِيَةَ النَّفْسِ وَ حَرَّمَ النَّبِيذَ وَ كُلَّ مُسْكِرٍ.
فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونَ جَاءَ فِيهِ شَيْءٌ؟
قَالَ: نَعَمْ لِيَعْلَمَ مَنْ يُطِيعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَعْصِيهِ.
@yekaye
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
بر شما باد به اطاعت از کسی که در نشناختنش معذور نخواهید بود.
📚نهج البلاغة، حکمت 156
قَالَ ع: عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ [فِي جَهَالَتِهِ] بِجَهَالَتِه.
@yekaye
☀️ 3) از امام صادق ع از پدرانشان از رسول الله ص روایت شده است:
طاعت، مایه روشنی چشم است.
📚بحار الأنوار، ج67، ص105، به نقل از كِتَابُ الْإِمَامَةِ وَ التَّبْصِرَة
عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: الطَّاعَةُ قُرَّةُ الْعَيْنِ.
@yekaye
☀️ 4) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
راهها و مکاتب مختلف شما را به بیراهه نکشاند! به خدا سوگند شیعه ما نیست مگر کسی که از خداوند عز و جل اطاعت کند.
📚الكافي، ج2، ص73
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدٍ أَخِي عُرَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
لَا تَذْهَبْ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.
@yekaye