eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بِجَهالَةٍ قبلا بیان شد که ▪️ماده «جهل» را عموما نقطه مقابل «علم» و به معنای «نادانی» دانسته‌اند و «جاهیلت» را به صرفاً معنای دوره‌ای که جهل و نادانی در آن غلبه داشته است معرفی کرده‌اند. ▪️برخی گفته‌اند «جهل» در سه مورد به کار می‌رود: ▫️جایی که با فقدان علم مواجهیم (يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ؛ بقرة/۲۷۳)؛ ▫️جایی که اعتقاد به چیزی هست درست برخلاف آنچه در واقعیت وجود دارد [وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِين؛ اعراف/۱۹۹]؛ ▫️و جایی که کاری برخلاف آنچه سزاوار است انجام شود، خواه شخص مطلب درست را بداند یا نداند، چنانکه در آیه «قالُوا: أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً؟ قالَ: أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ» (بقرة/۶۷) «مسخره کردن» را «جهل» معرفی کرده است. ▪️اما برخی معتقدند که این ماده در اصل در دو معنا به کار می‌رفته است. ▫️یکی همین معنای نقطه مقابل علم است و ▫️دیگری به معنای «سبکی» (خفت) و «اضطراب»؛ چنانکه به چوبی که با حرارت آتش حرکت می‌کند «مِجْهَل» گویند و تعبیر «استجهلت الرِّيحُ الغُصْنَ» به معنای این است که باد شاخه‌ها را می‌لرزاند. ▪️بر این اساس شاید در کلمه «الْجاهِلِيَّة»، اشاره‌ای به عدم سکون اضطراب و بیقراری نیز وجود باشد؛ چنانکه برخی گفته‌اند که اساساً جهل تلازم با اضطراب و عدم طمأنینه دارد. 🔖جلسه 523 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-33/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام صادق ع روایت شده است که درباره این آیه شریفه «و حقّا كه من بسيار آمرزندهام كسى را كه توبه كند و ايمان آورد و عملهاى شايسته كند، سپس در هدايت استوار ماند» (طه/82) فرمودند: برای این آیه تفسیری هست که آن تفسیر دلالت دارد بر اینکه خداوند هیچ عملی را قبول نمی‌کند از کسی که آن عمل را انجام داده، مگر اینکه وی با التزام بدان تفسیر، و آنچه خداوند بر مومنان شرط کرده، با او ملاقات کند؛ و خداوند فرمود: «قطعا توبه‌ی بر عهده خدا تنها برای کسانی است که روی جهالت بدی را مرتکب می‌شوند» یعنی هر گناهی را که بنده مرتکب می‌شود، هرچند به گناه بودن آن آگاه باشد، اما در آن هنگامی که در درون خویش معصیت پروردگار را خطور دهد، او جاهل است؛ و در این مورد خداوند تبارک و تعالی حکایت می‌کند سخن یوسف به برادرانش را که: «آیا دانستید که با یوسف و برادرش چه کردید وقتی که شما جاهل بودید» پس آنان را به جهالت منسوب کرد به خاطر اینکه در درون خویش معصیت خداوند را خطور دادند. 📚تفسير العياشي، ج1، ص228؛ مجمع البيان، ج3، ص37 عَنْ أَبِي عَمْرٍو الزُّبَيْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى» قَالَ: لِهَذِهِ الْآيَةِ تَفْسِيرٌ يَدُلُّ ذَلِكَ التَّفْسِيرُ عَلَى أَنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ مَنْ عَمِلَ عَمَلًا إِلَّا مِمَّنْ لَقِيَهُ بِالْوَفَاءِ مِنْهُ بِذَلِكَ التَّفْسِيرِ وَ مَا اشْتَرَطَ فِيهِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ؛ وَ قَالَ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ» يَعْنِي كُلَّ ذَنْبٍ عَمِلَهُ الْعَبْدُ وَ إِنْ كَانَ بِهِ عَالِماً فَهُوَ جَاهِلٌ حِينَ خَاطَرَ بِنَفْسِهِ فِي مَعْصِيَةِ رَبِّهِ. وَ قَدْ قَالَ فِي ذَلِكَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَحْكِي قَوْلَ يُوسُفَ لِإِخْوَتِهِ: «هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ»، فَنَسَبَهُمْ إِلَى الْجَهْلِ لِمُخَاطَرَتِهِمْ بِأَنْفُسِهِمْ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ. @yekaye
☀️2) الف. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند: همانا می‌شود که بنده مرتکب گناهی گردد و به خاطر آن به بهشت وارد شود! گفتند: یا رسول الله! چگونه چنین شود؟! فرمود: همواره آن گناه در پیش چشمش است و دائم از آن استغفار می‌کند و به خاطر آن پشیمان است؛ و خداوند بدین جهت او را به بهشت می‌برد؛ و من چیزی ندیدم بهتر باشد از کار حسنه‌ای که بعد از انجام یک گناه ریشه‌دار سر بزند که «همانا حسنات بدی‌ها را [از بین] می‌برند؛ این تذکری برای اهل ذکر است» (هود/114) ☀️ب. و نیز از ایشان روایت شده است که فرمودند: وقتی بنده گناه کند نقطه سیاهی در دلش پدید آید؛ پس اگر توبه کند و آن را ریشه‌کن سازد و استغفار کند دلش از آن صاف گردد؛ و اگر توبه و استغفار نکند گناه بر گناه و سیاهی بر سیاهی می‌افزاید تا اینکه دل را کاملا بپوشاند و دل به خاطر کثرت پوشش گناهان بر آن بمیرد و این همان سخن خداوند است که «بلكه بر دلهاى آنان آنچه كسب مىكردهاند زنگار بسته است.» (مطففین/14) یعنی همان پوشش؛ و عاقل خود را چنین در نظر می‌گیرد که «مرده است و از خداوند طلب بازگشت می‌کند تا توبه کند و آن را ریشه‌کن سازد و اصلاح کند و خداوند این درخواست او را اجابت کرده است» پس به جد و جهد می‌کوشد. 📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج1، ص46 ☀️الف. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ فَيَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ قِيلَ وَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ يَكُونُ نُصْبَ عَيْنَيْهِ لَا يَزَالُ يَسْتَغْفِرُ مِنْهُ وَ يَنْدَمُ عَلَيْهِ فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ لَمْ أَرَ أَحْسَنَ مِنْ حَسَنَةٍ حَدَثَتْ بَعْدَ ذَنْبٍ قَدِيمٍ «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ». ☀️ب. وَ قَالَ صلی الله علیه و آله و سلم: إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ كَانَ نُقْطَةً سَوْدَاءَ عَلَى قَلْبِهِ فَإِنْ هُوَ تَابَ وَ أَقْلَعَ وَ اسْتَغْفَرَ صَفَا قَلْبُهُ مِنْهَا وَ إِنْ هُوَ لَمْ يَتُبْ وَ لَمْ يَسْتَغْفِرْ كَانَ الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ السَّوَادُ عَلَى السَّوَادِ حَتَّى يَغْمُرَ الْقَلْبَ فَيَمُوتَ بِكَثْرَةِ غِطَاءِ الذُّنُوبِ عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى «بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» يَعْنِي الْغِطَاءَ وَ الْعَاقِلُ يَحْسَبُ نَفْسَهُ قَدْ مَاتَ وَ يَسْأَلُ اللَّهَ الرَّجْعَةَ لِيَتُوبَ وَ يُقْلِعَ وَ يُصْلِحَ فَأَجَابَهُ اللَّهُ فَيَجِدُّ وَ يَجْتَهِدُ. @yekaye
☀️3) الف. اما سجاد ع در فرازی از دعای معروف به دعای ابوحمزه ثمالی فرموده‌اند: خدایا هنگامی که عصیانت کردم، عصیانم بدین جهت نبود که منکر ربوبیت تو باشم و نه اینکه نسبت به دستور تو بی‌اعتنا باشم و متعرض عقوبت تو شده باشم و نسبت به وعده‌های تو سست‌انگار باشم؛ و لیکن گناهی بود که بر من عارض شد و نفسم فریبم داد و هوا و هوس بر من غلبه کرد و بدبختی‌ام مرا در این مسیر یاری نمود و پرده‌پوشی تو بر من مرا فریب داد. 📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص589؛ إقبال الأعمال، ج1، ص166 رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ: إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِك ... إِلَهِي لَمْ أَعْصِكَ حِينَ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جَاحِدٌ وَ لَا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لَا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لَا لِوَعِيدِكَ مُتَهَاوِنٌ لَكِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَوَايَ وَ أَعَانَتْنِي عَلَيْهَا شِقْوَتِي وَ غَرَّنِي سِتْرُكَ الْمُرْخَى عَلَيَّ. ☀️ب. امام سجاد ع در دعای 16 صحیفه سجادیه که دعایی است که حضرت هنگام درخواست عفو از گناهان می‌خواندند چنین دعا می کردند: خدایا ! ای کسی که گناهکاران به پیشگاه رحمت وی نالاه کنند؛ و ای کسی که بیچارگان به یاد احسان وی پناهنده گردند؛ و ای کسی که خطاکاران از ترس او صدای گریه‌شان بلند شود؛ ای انیس هر وحشت‌زده‌ی غریب؛ ای گشایش هر گرفتار درمانده؛ ای فریادرس هر خوارشده‌ی تنهامانده؛ و ای یاور هر نیازمندِ رانده‌شده؛ تو آنی که با رحم و علم هر چیزی را در برگرفته‌ای؛ و تو آنی که برای هر مخلوقی از نعمتهایت سهمی در نظر گرفته‌ای؛ و تو آنی که عفوش برتر از عقابش است؛ و تو آنی که رحمتش بر غضبش پیشی می‌گیرد؛ و تو آنی که عطایش بیش از ندادنش است؛ و تو آنی که همه خلایق در سعه او در گشایش‌اند؛ و تو آنی که نه به مجازات کردن کسی که به او عطا کرده، رغبتی دارد و نه در عقاب کسی که او را عصیان کرده افراط می‌کند؛ و من، ای خدای من! همان بنده ای هستم که به من دستور دعا دادی و او لبیک گفت؛ هان این منم، ای پروردگارا ! همان که در پیشگاه ت بر زمین افتاده؛ من همانم که خطاها پشتش را خم کرده؛ من همانم که گناهان عمرش را بر باد داده؛ و هم همانم که از روی جهالت تو را عصیان کرده در حالی که تو سزاوار چنان کاری نبودی! ... 📚الصحيفة السجادية، دعای16 (كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا اسْتَقَالَ مِنْ ذُنُوبِهِ، أَوْ تَضَرَّعَ فِي طَلَبِ الْعَفْوِ عَنْ عُيُوبِهِ) اللَّهُمَّ يَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ يَسْتَغيثُ الْمُذْنِبُونَ وَ يَا مَنْ إِلَى ذِكْرِ إِحْسَانِهِ يَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ وَ يَا مَنْ لِخِيفَتِهِ يَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ؛ يَا أُنْسَ كُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَرِيبٍ، وَ يَا فَرَجَ كُلِّ مَكْرُوبٍ كَئِيبٍ، وَ يَا غَوْثَ كُلِّ مَخْذُولٍ فَرِيدٍ، وَ يَا عَضُدَ كُلِّ مُحْتَاجٍ طَرِيدٍ؛ أَنْتَ الَّذِي وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً؛ وَ أَنْتَ الَّذِي جَعَلْتَ لِكُلِّ مَخْلُوقٍ فِي نِعَمِكَ سَهْماً؛ وَ أَنْتَ الَّذِي عَفْوُهُ أَعْلَى مِنْ عِقَابِهِ؛ وَ أَنْتَ الَّذِي تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ؛ وَ أَنْتَ الَّذِي عَطَاؤُهُ أَكْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ. وَ أَنْتَ الَّذِي اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ كُلُّهُمْ فِي وُسْعِهِ. وَ أَنْتَ الَّذِي لَا يَرْغَبُ فِي جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ. وَ أَنْتَ الَّذِي لَا يُفْرِطُ فِي عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ. وَ أَنَا، يَا إِلَهِي، عَبْدُكَ الَّذِي أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ فَقَالَ: لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ، هَا أَنَا ذَا، يَا رَبِّ، مَطْرُوحٌ بَيْنَ يَدَيْكَ. أَنَا الَّذِي أَوْقَرَتِ الْخَطَايَا ظَهْرَهُ، وَ أَنَا الَّذِي أَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ، وَ أَنَا الَّذِي بِجَهْلِهِ عَصَاكَ، وَ لَمْ تَكُنْ أَهْلًا مِنْهُ لِذَاكَ... @yekaye
☀️4) الف. محمد بن مسلم می‌گوید: امام باقر ع فرمود: محمد بن مسلم! گناهان مومن، اگر توبه کند، برایش مورد مغفرت قرار می‌گیرد؛ پس مومن باید بعد از توبه و استغفار عمل را از سر گیرد؛ اما به خدا سوگند این [تخفیف] ‌جز برای اهل ایمان نیست. گفتم: اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان بازگشت و دوباره به توبه بازگشت، چطور؟ فرمود: محمد بن مسلم! آیا چنین می‌پنداری که بنده مومن از گناهش پشیمان شود و به خاطر آن استغفار کند و خداوند توبه‌اش را قبول نکند؟! گفتم: اگر بارها گناه کرد و سپس توبه و استغفار کرد چطور؟ فرمود:هر بار که مومن با توبه و استغفار برگردد، خداوند هم با مغفرت به سوی او برمی‌گردد و «همانا خداوند بسیار آمرزنده و رحیم است» (مزمل/20)؛ «[از بندگانش] توبه را می‌پذیرد و از بدی‌های درمی‌گذرد» (شوری/25)؛ پس مبادا که مومنان را از رحمت خدا مایوس سازی. 📚الكافي، ج2، ص434 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ! ذُنُوبُ الْمُؤْمِنِ إِذَا تَابَ مِنْهَا مَغْفُورَةٌ لَهُ؛ فَلْيَعْمَلِ الْمُؤْمِنُ لِمَا يَسْتَأْنِفُ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ؛ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّهَا لَيْسَتْ إِلَّا لِأَهْلِ الْإِيمَانِ. قُلْتُ: فَإِنْ عَادَ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ عَادَ فِي التَّوْبَةِ؟ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ! أَ تَرَى الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ يَنْدَمُ عَلَى ذَنْبِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ مِنْهُ وَ يَتُوبُ ثُمَّ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ تَوْبَتَهُ؟! قُلْتُ: فَإِنَّهُ فَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً يُذْنِبُ ثُمَّ يَتُوبُ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ؟ فَقَالَ: كُلَّمَا عَادَ الْمُؤْمِنُ بِالاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَةِ عَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «يَقْبَلُ التَّوْبَةَ ... وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ»؛ فَإِيَّاكَ أَنْ تُقَنِّطَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه. ☀️ب. از امیرالمومنین ع هم روایت شده است که از ایشان پرسیده شد: اگر باز برگردد و بارها توبه کند چطور؟ فرمودند: خداوند او را می‌آمرزد. گفته شد: تا به کی؟ فرمود:‌تا جایی که شیطان باشد که در حسرت‌ و افسوس بماند. 📚مجمع البيان، ج3، ص37 رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قِيلَ: فَإِنْ عَادَ وَ تَابَ مِرَاراً؟ قَالَ: يَغْفِرُ اللَّهُ لَهُ. قِيلَ: إِلَى مَتَى؟ قَالَ: حَتَّى يَكُونَ الشَّيْطَانُ هُوَ الْمَحْسُورَ. @yekaye
☀️5) الف. از ابن‌عباس و دیگران روایت شده است که پیامبر اکرم ص در فرازی از آخرین خطبه‌ای که پیش از وفاتشان ایراد کردند، چنین فرمودند: همانا من نزد خداوند تخفیفی برای امتم خواستم پس به من گفتند: باب توبه باز است تا زمانی که در صور دمیده شود! سپس رسول الله ص به ما رو کردند و فرمودند: همانا کسی که یک سال قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. سپس گفتند: یک سال خیلی زیاد است؛ کسی که یک ماه قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. سپس گفتند: یک ماه زیاد است؛ کسی که یک جمعه قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. سپس گفتند: یک جمعه زیاد است؛ کسی که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. سپس گفتند: یک روز زیاد است؛ کسی که ساعتی قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. سپس گفتند: کسی که توبه کند در حالی که جانش به اینجا رسیده – و با دست به حلق خویش اشاره کردند - خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص295؛ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص: 133؛ الكافي، ج2، ص440 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّيَ الْحُسَيْنُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو الصِّينِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِيِّ عَنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَائِشَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ يَزِيدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالا خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْلَ وَفَاتِهِ وَ هِيَ آخِرُ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا بِالْمَدِينَةِ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ تَعَالَى ... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ... إِنِّي قَدْ نَازَلْتُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ فِي أُمَّتِي فَقَالَ لِي بَابُ التَّوْبَةِ مَفْتُوحٌ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ. ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ: إِنَّهُ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: وَ إِنَّ السَّنَةَ لَكَثِيرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ يَمُوتَ بِشَهْرٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: وَ إِنَّ الشَّهْرَ لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِجُمْعَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: وَ جُمْعَةٌ كَثِيرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ يَمُوتَ بِيَوْمٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: وَ يَوْمٌ كَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ يَمُوتَ بِسَاعَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: مَنْ تَابَ وَ قَدْ بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَوْمَى بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ تَابَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ. قَالَ: ثُمَّ تَرَكَ فَكَانَتْ آخِرَ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. ☀️ب. برخی منابع اهل سنت شبیه همین حدیث را از قول عبادة‌بن صامت از پیامبر نقل کرده‌اند، فقط فراز آخرش را چنین روایت کرده‌اند که می‌فرماید:‌ یک ساعت هم زیاد است، کسی که پیش از اینکه به خرخر مرگ بیفتد توبه کند خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. 📚الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج3، ص274 خالد بن [سعدان] عن عبادة بن الصامت قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و [آله و] سلّم: «من تاب قبل موته بسنة تاب اللّه عليه» ثم قال: «إن السنة لكثير، من تاب قبل موته بشهر تاب اللّه عليه» ثم قال: «إن الشهر لكثير، من تاب قبل موته بجمعة تاب اللّه عليه». ثم قال: «إن الجمعة لكثير، من تاب قبل موته بساعة تاب اللّه عليه». ثم قال: «إن الساعة لكثير، من تاب قبل موته قبل أن يغرغر بها تاب اللّه عليه» ثم قال: «إن الساعة لكثير، من تاب قبل موته قبل أن يغرغر بها تاب اللّه عليه» ☀️ج. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند: هنگامی که ابلیس [از بهشت رانده شد و] به زمین هبوط کرد گفت: به عزت و عظمتت سوگند، از فرزند آدم جدا نخواهم شد تا اینکه روحش از بدنش جدا شود. خداوند عز و جل فرمود: به عزت و عظمتم سوگند، من هم [قبولیِ] توبه را از بنده‌ام دریغ نکنم تا اینکه به خرخر مرگ بیفتد. 📚الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج3، ص274 المسيب بن شريك عن عمرو بن عبيد عن الحسن قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و [آله و] سلّم: لما هبط إبليس قال: و عزتك و عظمتك لا أفارق ابن آدم حتى يفارق روحه جسده! فقال اللّه عزّ و جلّ: و عزتي و عظمتي لا أحجب التوبة عن عبدي حتى يغرغر. @yekaye
☀️6) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند: کسی که به او چهار چیز داده شد، از چهار چیز دیگر محروم نشود: 🔸کسی که به او عا داده شد، از اجابت محروم نشود؛ 🔸کسی که به او توبه داده شد، از قبولی توبه محروم نشود. 🔸کسی که به او استغفار داده شد، از مورد مغفرت قرار گرفتن محروم نشود؛ 🔸و به کسی که شکرگزاری داده شد، از اینکه بر نعمتش بیفزایند محروم نشود. 📚نهج البلاغه، حکمت 135 وَ قَالَ ع: منْ أُعْطِيَ أَرْبَعاً لَمْ يُحْرَمْ أَرْبَعاً؛ 🔹منْ أُعْطِيَ الدُّعَاءَ لَمْ يُحْرَمِ الْإِجَابَةَ؛ 🔹و مَنْ أُعْطِيَ التَّوْبَةَ لَمْ يُحْرَمِ الْقَبُولَ؛ 🔹و مَنْ أُعْطِيَ الِاسْتِغْفَارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ؛ 🔹و مَنْ أُعْطِيَ الشُّكْرَ لَمْ يُحْرَمِ الزِّيَادَة. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً» بعد از اینکه در آیه قبل بر مجازات کسانی که مرتکب فحشاء می‌شوند تاکید کرد و در عین حال فرمود اگر توبه کردند توبه‌شان را بپذیرید؛ تذکر می‌دهد که این توبه‌ای که خداوند آن را می‌پذیرد توبه در جایی است که شخص از روی جهالت کار بدی انجام دهد و زود پشیمان شود و توبه کند؛ نه اینکه توبه را بهانه انجام دادن گناه و فرار کردن از مجازاتش قرار دهد. 💢در واقع، در این آیه بر دو شرط از شروط توبه تاکید می‌شود: 🔺یکی اینکه گناه، از روى جهالت باشد، نه از روى كفر و عناد. 🔺دوم اینکه زود توبه كند، پيش از آنكه گناه او را احاطه كند، يا خصلت او شود، يا قهر و عذاب الهى فرا رسد. (تفسير نور، ج2، ص258) @yekaye
. 2️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ ...» پذيرفتن توبه واقعى، از حقوقى است كه خداوند براى مردم، بر عهده خودش قرار داده است. (تفسير نور، ج2، ص258) در حقیقت، اگرچه ⛔️اولا هیچکس حقی برعهده خدا ندارد؛ و ⛔️ثانیا حتی در جایی که افراد نسبت به همدیگر حق دارند، اگر کسی در حق دیگری بدی‌ای مرتکب شد، حقی ندارد که مورد عفو قرار گرفتن را از او مطالبه کند، با این حال، ❇️خداوند از باب لطف و عنایت خویش، و چه‌بسا برای تقویت امید انسان در برابر شیطان (حدیث 4.ب) این حق را به نفع بندگان بر خویش لازم کرده که اگر از گناهشان پشیمان شوند و توبه کنند، توبه آنان را بپذیرد و از مجازات آنان درگذرد. @yekaye
. 3️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ» اولین شرطی که خداوند برای قبولی توبه قرار داده این است که گناه از روی جهالت باشد. مقصود از «از روی جهالت بودن» در اینجا چیست؟ 🍃الف. مقصود از جهل، نه ندانستن، بلکه نقطه مقابل عقل عملی است؛ یعنی آن چیزی که انسان را به سوی بدی سوق می‌دهد و بدی را در نظر انسان زینت می‌دهد؛ و در واقع، هر معصیتی که هرکس انجام می‌دهد ناشی از جهل است. (حدیث1؛ و نیز ابن عباس و عطاء و مجاهد و قتادة، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص36) 🍃ب. مقصود این است که کنه عقوبتی که بر اثر آن کار متوجه آن خواهد شد را نمی دانند؛ یعنی نقطه مقابل علم یقینی‌ای که انسان را قطعا به سوی عمل می‌کشاند. (فراء/ به نقل مجمع البيان، ج3، ص36) 🍃ج. آنان نمی‌دانند که این گناه است یا از این باب که خطای خود را توجیه می‌کنند و یا در استدلال بر بدی آن بدرستی مساله را حل نکرده‌اند. (جبائی، به نقل مجمع البيان، ج3، ص36) 🍃د. همین که لذت فانی را بر لذت باقی و همیشگی ترجیح می‌دهند مصداق جهل در تصمیم‌گیری است. (زجاج، به نقل مجمع البيان، ج3، ص36) 🍃ه. جهل در مقابل علم است و هر عمل ارادی که از انسان رخ می‌دهد از روی علم است؛ اما از آنجا که مردم دیده‌اند که هرجا کسی مرتکب بدی‌ای می‌شود تحت تاثیر شهوت و غضب و ... قرار گرفته و عقلش (که تشخیص و شناسایی برعهده اوست) کنار گذاشته شده، به این موارد هم تعبیر «جهل»‌اطلاق می‌کنند چنانکه به جوان لاابالی کم‌تجربه هم به همین مناسبت «جاهل» می‌گویند؛ در مقابل کسی که اگر کار بدی انجام می‌دهد کارش کاملا حساب شده باشد و این گونه نباشد که تحت تاثیر عاطف یکدفعه به گناه اقدام کرده باشد؛ که در این موارد می گویند او از روی عناد چنین کرد نه از روی جهالت؛ و شاید به همین مناسبت است که جمله «زود برمی‌گردند»‌ را افزود که نشان دهد که این جهالت، همین غلبه هواها بر عقل بوده، نه از روی عناد و کاملا آگاهانه؛ زیرا جایی که هوا و هوس غلبه می‌کند وقتی هوا و هوس تمام شد فرد پشیمان می‌شود و احتمال توبه‌اش زیاد می‌شود برخلاف جایی که از روی عناد باشد، که شخص به این سادگی پشیمان نمی‌شود. (المیزان، ج4، ص239) (چه‌بسا حدیث 3 هم همین را مد نظر دارد) 🍃و. علمى كه در برابر هوسها و غرائز پايدار نباشد، جهل است. (تفسير نور، ج2، ص259) 🍃ز. ... 💠بحثی درباره تکلیف بسیاری از افراد این معنا را که در این آیه ‌به معنای باشد صریحا رد می‌کنند با این اعتقاد که در جایی که شخص، از گناه بودن گناهی اطلاع ندارد، آن کار اساسا گناه و قابل مجازات نمی باشد؛ 🤔اما به نظر می‌رسد که این تحلیل جامعی نیست و همین ندانستن هم می‌تواند قابل مجازات و سزاوار توبه کردن باشد: ▪️در جایی که شخص جاهل مقصر است (یعنی در موقعیتی بوده که وظیفه داشته برود و یاد بگیرد و در این جهت کوتاهی کرده است) که مساله کاملا واضح است؛ ▪️در جایی هم که جاهل قاصر باشد، باز اقتضای اولیه اعمال مجازات برای یک حکم این نیست که تک تک اشخاص حتما بر آن مطلع شده باشند؛ چنانکه در تمامی کشورها صرف همین که قانون ابلاغ عمومی شده باشد برای اینکه کسی را که از قانون تخطی می‌کند مجازات کنند کافی می‌دانند؛ و اطلاع نداشتن از قانون را، در صورتی که قانون در معرض عموم قرار گرفته باشد، دلیل موجهی برای عدم مجازات نمی دانند؛ ▫️و اگر هم در چنین مواردی مجازات را به طور کامل اجرا نکنند این را مصداق لطف و فضل می‌دانند نه حق شخص؛ ▫️و همین مطلب هم که در احادیث نبوی آمده که خداوند این مورد را بر مسلمانان تخفیف داده، شاهدی بر همین مدعاست. @yekaye
. 4️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ» مقصود از اینکه «بزودی توبه می‌کنند» چیست و چرا این تعبیر را به کار برد؟ 🍃الف. به قرینه آیه بعد، مقصود تا پیش از مردن است؛ و کنایه است از اینکه اهل سهل‌انگاری و عقب انداختن توبه نیستند که با رسیدن مرگ فرصت توبه را از دست دهند. (المیزان، ج4، ص240) 🍃ب.برخی گفته‌اند مقصود از آن، همان زمانی است که عرفاً نزدیک به زمان انجام گناه باشد و شخص سریع توبه کند و زیاد بین گناه و توبه فاصله نیندازد. بر این نظر اشکال گرفته شده که چون آیه با آوردن کلمه «إنما» در مقام «حصر» است، اینکه کسی بعد از گذشت زمانی طولانی از گناه، توبه کند و توبه‌اش پذیرفته نشود، با آیه بعد ناسازگار است. (المیزان، ج4، ص240) اما می‌توان از این معنا هم دفاع کرد که : ▪️«إنما» از باب تاکید باشد نه حصر؛ و یا ▪️اگر حصر است، ناظر به مراتب بالای مغفرت باشد نه تمام مراتب آن؛ بویژه که کاملا طبیعی است که در مقام هشدار دادن به انسان برای جلوگیری از سهل‌انگاری و فراموشی او، بر ضرروت زود اقدام به توبه کردن تاکید شود. 🍃ج. با این تعبیر، خداوند، گناهكاران را به توبه‌ فورى تشويق مىكند. (تفسير نور، ج2، ص259) 🍃د. می‌خواهد نشان دهد سرعت در توبه، كليد قبولى آن است. (تفسير نور، ج2، ص259) 🍃ه. ... @yekaye
. 5️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» چرا با اینکه در ابتدا فرموده بود «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ» دوباره فرمود «فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»؟ 🍃الف. جمله اول، اعلام این است که خداوند از باب کرم و فضل و احسان این قبول توبه را بر خود واجب کرده است؛ و جمله دوم در مقام اخبار است که خداوند این کار را خواهد کرد. (مفاتيح الغيب، ج‏10، ص8) 🍃ب. جمله اول در مقام بیان این است که برعهده خداست هدایت کردن به توبه و توفیق توبه دادن برای کسی که از روی جهالت مرتکب گناه شده؛ و جمله دوم در مقام بیان قبولی توبه است. (مفاتيح الغيب، ج‏10، ص8) در واقع، توبه بنده، محفوف به دو توبه از جانب خداوند است: یعنی ابتدا خداوند باید با رحمتش متوجه بنده شود تا توفیق توبه در بنده پدید آید «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» (توبه/118) و بعد از اینکه توبه کرد دوباره با رحمت به سوی او برگردد تا با این رحمت، توبه بنده مورد قبول واقع گردد: «إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ» (توبه/160). (الميزان، ج‏4، ص243) و عبارت اول ناظر به توبه اول خداوند است و عبارت دوم ناظر به توبه دوم او. 🍃ج. ... 6️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً» چرا آیه را با اشاره به علیم و حکیم بودن خداوند ختم کرد؟ 🍃الف. با اینکه مقام، مقام پذیرش توبه است، اما در عین حال شرط و شروطی برای توبه گذاشته و برخلاف آیه قبل است که سخن از توبه و بلافاصله پذیرش آن به میان آورد. در چنان مواردی اقتضای فصاحت این است که بر غفاریت و رحمت خداوند تاکید شود؛ اما در اینجا که توبه را مشروط به شروطی می‌کند مناسب این است که بر علم و حکمت خداوند تاکید شود، که به مخاطب بفهماند اگر چنین شروطی قرار داده شده، از روی علم و حکمت است و خود همین شروط به نفع فرد گناهکار است. 🍃ب. توبه بايد واقعى باشد، اگر تظاهر به توبه كنيم خدا مىداند. (تفسير نور، ج2، ص259) 🍃ج. پذيرش عذر گناهكاران بى‌عناد، مطابق با حكمت است. (تفسير نور، ج2، ص259) 🍃د. با توجه به اینکه مقام بحث، مقام قبول توبه است، علیم بودنش اشاره به این است که او می‌داند که بنده به خاطر استیلای شهوت و غضب و از روی جهالت مرتکب گناه شده؛ و حکیم بودنش اشاره به این است که وقتی او بدین مطلب علم دارد، اقتضای حکمتش این است که راه توبه را برای چنین بنده ای باز بگذارد و اگر او زود توبه کرد از او بپذیرد. (مفاتيح الغيب، ج‏10، ص8) 🍃ه. ... @yekaye
🏴شهادت امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت باد 🏴 @yekaye
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً 📖 💢ترجمه و توبه برای کسانی نیست که مرتکب بدیها می‌شوند، تا هنگامی که مرگ نزد یکی از آنان حاضر شود، گوید: من همین الان توبه کردم؛ و نه کسانی که می‌میرند و کافرند؛ آنان‌اند که برایشان عذابی دردناک آماده کرده‌ایم. سوره نساء (4) آیه 18 1398/5/18 7 ذی‌الحجه 1440 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الْآنَ قبلا بیان شد که ▪️ اینکه ماده اصلی این کلمه و کلمات مشابه «أنی» یا «أون» است محل اختلاف است؛ و این اختلاف ناشی از آن است که حرف عله ظاهرا اصالتی ندارد و جایش قابل تغییر است؛ و هرچه باشد این ماده را دارای چهار اصل معنایی دانسته‌اند 🔹درنگ و بردباری؛ 🔹لحظه زمان، 🔹رسیدن به چیزی، و 🔹ظرفی از ظروف. ▪️اما به نظر می‌رسد همه این معانی (و یا لااقل سه معنای اول) را را می‌توان به یک اصل واحد بر‌گرداند و آن را به معنای «نزدیک شدن زمانِ چیزی» و یا «به بلوغ و زمان موعود رسیدن و نُضج گرفتن به لحاظ زمانی» دانست. مثلا «یأن» در آیه «أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ» (حدید/16) یعنی آیا زمان اینکه دلهای آنان خاشع شود نرسیده است. ▪️از این ماده کلمات «آن» (به معنای لحظه) و «تأنّی» (به معنای درنگ کردن) در فارسی هم به کار می‌رود. ▪️«آناء» جمعِ «آن» (به معنای لحظه) می‌باشد که برخی گفته‌اند در این آیه به معنای آن لحظاتی است که شب به اوج خود رسیده است. «الْآنَ» ظرف برای وقت حاضر است و از ابن سراج نقل شده که الف و لام آن، «ال» معرفه نیست؛ زیرا حرف تعریف برای تمییز دادن بین امور مشترک است؛ بلکه «آن» با حرف الف و لام اساساً برای وقت حاضر وضع شده همانند الف و لام در کلماتی مانند «الثریا» و «الّذی». ▪️«آن» معنای دیگری هم دارد که این کلمه (و مونث آن: «آنیة») در عبارات «عَيْنٍ آنِيَةٍ» (غاشیه/5) و «حَمِيمٍ آنٍ» (الرحمن/44) به معنای چشمه یا آب جوشانی که به نهایت درجه حرارت رسیده است. «آنیة» نیز معنای دیگری دارد: «ظرف» (وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّة؛ انسان/15) و وجه تسمیه‌اش را این دانسته‌اند که ظرفی است که به عالی‌ترین وجه ساخته شده و در وقت مورد نظر، از آن در حد نهایت استفاده می‌شود. 🔖جلسه 542 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-53/ @yekaye
🔹كُفَّارٌ قبلا بیان شد که ▪️ماده «کفر» در اصل دلالت بر پوشاندن و مخفی کردن می‌کند؛ ▫️به کشاورز »کافر» گفته می‌شود چون دانه را در دل خاک مخفی می‌کند و ▫️«کفاره» هم کفاره است چون گناه را می‌پوشاند و ▫️«تکفیر» هم به معنای اقدامی است که چنان روی گناه را می‌پوشاند که گویی انسان گناهی انجام نداده (در مقابل حبط که در مورد نابود شدن کارهای خوب است) [البته در زبان فارسی، حکم کردن به کفر شخص دیگری را «تکفیر» می‌گوییم که در زبان عربی تعبیر «إکفار» بدین معناست]؛ و ▫️ کفر، هم در نقظه مقابل ایمان به کار می‌رود زیرا «حق را می‌پوشاند» و هم در نقطه مقابل «شکر»‌ و به معنای «ناسپاسی» به کار می‌رود زیرا نعمت را می‌پوشاند. ▪️در خصوص این مطلب اخیر، راغب اصفهانی توضیح داده که در مورد ناسپاسی نعمت، غالبا تعبیر «کفران» به کار می‌رود، و در مورد انکار خدا و نبوت و شریعت (بی‌دینی) غالبا تعبیر «کُفر» (که فاعل آن، «کافر» است) به کار می‌رود و «کُفُور» در هر دو با هم به کار می‌رود. ▪️بر اساس توضیحات ایشان اگر بخواهیم با توجه به این دو معنای ناسپاسی (کفران نعمت) و بی‌دینی، مشتقات این ماده را دسته بندی کنیم باید بگوییم: ▫️الف. «کفران» غالبا برای ناسپاسی نعمت به کار می‌رود، و کسی که زیاد کفران نعمت می‌کند، «کَفور» است و«کَفّار» بلیغ‌تر از «کَفور» است، و غالبا برای جمع بستن کسی که کفران نعمت می‌کند از تعبیر «کَفَرَة» استفاده می‌شود. ▫️ب. «کُفر» غالبا برای بی‌دینی به کار می‌رود، و کسی که منکر خدا یا نبوت یا شریعت است «کافر» است که جمع آن «کُفّار» است. و توجه شود که اینها معانی پراستعمال است وگرنه چنانکه اشاره شد برای «زارع» و کشاورز هم تعبیر «کافر» به کار می‌رود و لذا «کُفّار» که جمع «کافر» است در آیه ۲۰ سوره حدید، می‌تواند به معنای «زُرّاع» (کشاورزان)‌ باشد و می‌تواند به همان معنای مخالفان اسلام باشد. ▪️همچنین اگرچه در فرهنگ دینی غالبا کلمه «کافر» فقط به معنای منکر خدا و نبوت و شریعت به کار می‌رود اما در ادبیات قرآنی در مورد منکر ولایت و امامت الهی هم این تعبیر به کار می‌رود چنانکه کسانی که به جای ولایت الله، ولایت طاغوت را پذیرفته باشند کارشان «کفر» معرفی شده (بقره/۲۵۶) و حتی منافق هم (که ظاهرا مسلمان است و خدا و نبوت و شریعت را قبول دارد) کافر خوانده شده است (نساء/۱۳۷-۱۳۸؛ منافقون/۱-۳). همچنین قبلا حدیثی گذشت که توضیح داده بود که کفر در قرآن به پنج معنا به کار رفته: کفر حجود (انکار) [که دو قسم می‌شد: انکار از روی ظن و گمان، ویا کاملا آگاهانه در برابر حقیقت ایستادن]، ترک آنچه خدا دستور داده، کفر برائت و کفر نعمت (جلسه۱۵۹، حدیث۱) 🔖جلسه 205 http://yekaye.ir/al-furqan-025-50/ @yekaye
🔹أَعْتَدْنا ▪️درباره ماده «عتد» برخی اصل آن را به معنای حضور و نزدیک شدن می‌دانند (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص216)؛ برخی آن را ذخیره کردن و آماده کردن چیزی پیش از آن که بدان نیاز افتد معرفی کرده اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص545). ▪️این ماده به کلماتی مانند «إعداد» (از ماده «عدد») و «تهیّؤ» (از ماده «هیء») و احضار (از ماده«حضر») نزدیک است؛ در تفاوت اینها گفته‌اند که 🔸«إعداد» در جایی است که آماده کردن با شمارش دقیق همراه است؛ 🔸در «احضار» مطلق حاضر کردن، اعم از اینکه مقدمه چیز دیگر باشد یا خیر، مد نظر است؛ 🔸در «تهیه» مطلق تنظیم مقدمات کاری از ابتدا تا انتهایش مورد نظر است؛ 🔸اما ماده «عتد» ناظر است به تهیه کردن بالفعل که امر مورد نظر را حاضر می‌کند. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص25) ▪️«عتید» صیغه مبالغه‌ای است که هم به معنای اسم مفعول (مُعَدّ: آماده شده) «وَ قالَ قَرينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتيدٌ» (ق/23) به کار می‌رود و هم به معنای اسم فاعل (مُعِدّ: آماده‌کننده) که در آیه «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ» (ق/18) به معنای «مُعتِدّ» (ذخیره‌کننده) است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص545) ▪️لازم به ذکر است که برخی فعل «أعتد» در قرآن را (أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً، یوسف/31؛ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً، نساء/18) اساسا نه از ماده «عتد» بلکه از ماده «عدد» قلمداد کرده‌اند که یکی از دالهای آن به تاء تبدیل شده است. (به نقل از مفردات ألفاظ القرآن، ص545) 📿اگر ماده «عتد» را مستقل از «عدد» بدانیم، و فعل «أعتَدَ» در قرآن را از این ماده بدانیم، این ماده 16 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹عَذاباً قبلا بیان شد که ▪️ماده «عذب» در معانی بسیار متعددی به کار رفته است، مثلا: ▫️عَذُبَ الماءُ: آبی است که گوارا و طیب باشد؛ ▫️عاذب و عَذُوب: هم به کسی می‌گویند که از شدت عطش، توانایی خوردن هم ندارد و از خوردن هم خودداری می‌کند؛ و هم به کسی یا جایی می‌گویند که بین او و آسمان ستر و پوششی وجود نداشته باشد؛ ▫️أعذَبَ عن الشَّىء، به معنای دوری گزیدن از چیزی است؛ ▫️عَذَّب، یُعَذّبُ، عذاب، به معنای کتک زدن است و در مورد هر سختگیری شدید (شکنجه کردن) هم به کار می‌رود، ▫️عَذَبة (که جمع آن، عَذَب است) به انتهای شلاق گفته می‌شود. ▪️با این تکثر معانی، ▫️ برخی از اهل لغت مانند ابن فارس، از اینکه یک اصل واحدی برای تمامی این معانی بیابند اظهار عجز کرده‌اند؛ ▫️ برخی همچون راغب اصفهانی سعی کرده‌اند دو معنای اصلی برای این واژه مطرح کنند، یکی معنای طیب و گوارا، و دیگری به معنای عذاب دادن، یا کتک زدن و شکنجه دادن، و همه معانی اخیر را به نحوی به این دومی برگردانند، هرچند این احتمال را هم داده‌اند که اصل عذاب دادن هم به نحوی به «عَذب: گوارایی» ‌برگردد بدین صورت که تعذیب به معنای «زایل کردن عَذب و گوارایی معیشت» باشد؛ و ▫️برخی هم همچون مرحوم مصطفوی همه را به یک معنا ارجاع داده‌ و گفته‌اند معنای اصلی این واژه عبارت است از «آن چیزی که ملائم طبع و مقتضای حال باشد» که این معنا در مورد «گوارا» کاملا معلوم است، و در مورد «عذاب» هم اضافه شدن حرف «الف» دلالت بر نوعی امتداد دارد و این کلمه در مورد عقوبتها و امور ناخوشایندی به کار می‌رود که به نحوی مقتضای حال افراد گردیده است و بدین سان تمامی معانی دسته دوم را هم به همین معنا برگردانده‌اند. ▪️هرچه باشد، عذاب در این معنای دوم با معنای «درد» (ألم) و «عقوبت» (تنبیه کردن) بسیار نزدیک است؛ و 🔸 در تفاوت «عذاب» و «ألم» گفته‌اند که در مفهوم عذاب، نوعی استمرار نهفته است اما «درد» لزوما بدین معنا نیست که ادامه داشته باشد؛ و 🔸در تفاوت «عذاب» با «عقوبت» گفته‌اند که عقوبت در جایی به کار می‌رود که شخص سزاوار تنبیه باشد، اما عذاب لزوما چنین نیست و نه‌تنها در مورد کسانی که مستحق عقوبتند، بلکه در مورد آزار و اذیت اشخاص بی‌گناه هم این تعبیر به کار می‌رود. 🔖جلسه 499 http://yekaye.ir/al-qalam-68-33/ @yekaye
🔹أَليماً ▪️ماده «ألم» در اصل دلالت دارد بر معنای «درد» (= وجع) (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص126) و ▫️ برخی گفته‌اند نه هر دردی، بلکه دلالت دارد بر درد شدید (مفردات ألفاظ القرآن، ص82؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص115) فعل آن بر وزن «أَلِمَ یَألَمُ» می باشد:‌ «إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ» (نساء/104) ▪️«ألیم» (أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً، نساء/18؛ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَليمَ، یونس/88) را اغلب به معنای اسم فاعل (مُؤلِم: دردآور) دانسته‌اند ((معجم المقاييس اللغة، ج1، ص126؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص82) اما برخی این تحلیل را قبول ندارند و آن را صفت مشبهه می‌دانند به معنای آنچه درد برایش ثابت و مستقر است، در مقابل ءألم» که چیزی است که درد از آن ظاهر و صادر می‌شود؛ و از این رو، توصیف عذاب به الیم را اشاره به شدت خود آن عذاب می دانند که بلیغ‌تر از معنای عذاب دردآور است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص115) 📿ماده «ألم» 75 بار در قرآن کریم به کار رفته است که غیر از سه فعل مذکور در آیه 104 سوره نساء تمامی کاربردهای دیگر آن همین کلمه «ألیم» است که غیر از عبارات «عَذابَ يَوْمٍ أَليمٍ» (هود/26؛ زخرف/65) و «إِنَّ أَخْذَهُ أَليمٌ شَديدٌ» (هود/102) که در وصف امری غیر از خود عذاب آمده؛ در تمامی موارد دیگر مستقیما وصف عذاب قرار گرفته است. البته در عبارت «عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَليمٌ» (سبأ/5؛ جاثیه/11) اگرچه بین عذاب و الیم فاصله‌ای افتاده، اما بر اساس قرائت حفص از عاصم «الیم» وصف عذاب است نه وصف رجز؛ هرچند که بر اساس برخی دیگر از قرائتها (که «ألیمٍ» قرائت کرده‌اند) وصف رجز است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند «و توبه برای کسانی نیست که مرتکب بدیها می‌شوند، تا هنگامی که مرگ نزد یکی از آنان حاضر شود، گوید: من همین الان توبه کردم» روایت شده که فرمودند: این کسی است که دائما فرار می‌کرده؛ توبه می‌کند در زمانی که دیگر توبه سودی ندارد و از او پذیرفته نمی‌شود. 📚تفسير العياشي، ج1، ص228 عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ». قَالَ: هُوَ الْفَرَّارُ تَابَ حِينَ لَمْ يَنْفَعْهُ التَّوْبَةُ وَ لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ. @yekaye