🔹أَنْ تَبْتَغُوا
قبلا بیان شد که
▪️ماده «بغی» در دو معنا به کار میرود: یکی در معنای «طلب کردن» و «درصدد برآمدن» و دیگری به معنای فساد و تجاوز از حد؛ ولی وقتی به باب افتعال میرود ظاهرا تنها در معنای اولش رایج است.
🔸در اینکه آیا میتوان این دو معنا را به یک معنا برگرداند، برخی گفتهاند که اصل این ماده به معنای «طلب خروج از حالت معمولی و میانه» است که اگر این خروج از حالت عدل به احسان باشد خوب و ممدوح است و اگر خروج از حق به باطل باشد، مذموم و به معنای تجاوز است؛ و برخی گفتهاند که اصل این ماده تنها دلالت بر «طلب شدید» دارد و تنها در صورتی که حرف «علی» بدان ضمیمه شود و یا قرینهای در کلام باشد، دلالت بر تعدی و تجاوز از حد میکند.
🔖جلسه۱۹۶، http://yekaye.ir/al-kahf-018-108/
🔹به لحاظ نحوی، «أَنْ تَبْتَغُوا» را میتوان منصوب یا مرفوع گرفت: یعنی مصدری که «أَنْ تَبْتَغُوا» بر آن دلالت میکند را میتوان در محل رفع (عطف به «ما») یا منصوب به نزع خافض در نظر بگیریم که حرف «ل» حذف شده و در اصل چنین بوده: «لأَنْ تَبْتَغُوا»
📚مجمع البيان، ج3، ص50
@yekaye
🔹مُسافِحينَ
▪️ماده «سفح» در اصل بر ریختن چیزی دلالت میکند (معجم مقاييس اللغة، ج3، ص81) و
▫️ برخی توضیح دادهاند که این ماده نقطه مقابل ماده «حصن» است و در نه هرگونه ریختن، بلکه ریختنی است در جایی که اقتضاء و شأن آن این بوده که حفظ شود؛
▪️و تفاوت آن با کلماتی مانند «سقط» و «صبّ» و «سکب» و «سفک» در این است که:
🔸«سقط» فرود آمدن از بالا به طور دفعی و بدون اختیار است؛
🔸«صبّ» مطلق ریختن از بالا به پایین است بدون هر گونه قیدی، که هم در امور مادی و هم در امور معنوی به کار میرود؛
🔸«سکب» مطلق ریختن در ماده است بدون اینکه حفظ و نگهداریای [= پرهیز از ریختن] مد نظر باشد؛
🔸«سفک» ریختنی است که در آن دشمنی مد نظر است. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج5، ص163)
▪️کاربرد این ماده، بویژه در مورد ریختن خون شایع است «دَماً مَسْفُوحاً» (انعام/145) و «سِفاح» برای اشاره به عمل زناکاری است از این جهت که مرد منیاش را به باطل و بدون نکاح در زن میریزد (معجم مقاييس اللغة، ج3، ص81)
▫️و از زجاج نقل شده که «سفاح» و «مسافحه» درباره زناکاری است که به رابطه با هرکسی تن میدهد وگرنه در مورد کسی که فقط با یک نفر رابطه برقرار کند تعبیر «ذات خدن» به کار میرود (مجمع البيان، ج3، ص50).
▫️ البته برخی بر این باورند که وجه تسمیه سفاح این است که نقطه مقابل «حصن» و عفت است و «مُسافح» کسی است که خود را حفظ نکرده و از حد عفت و خویشتنداری خارج شده باشد: «مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ» (نساء/24 و مائده/5) «مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ» (نساء/25) (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج5، ص164) که چنانکه مشاهده میشود این تعبیر هم در مورد زنان و هم در مورد مردان به کار رفته است.
📿ماده «سفح» و مشتقات آن همین 4 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹مَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «متع» در اصل بر منفعت و بهرهوری دلالت دارد؛
🔸و در تفاوتش با نفع، برخی گفتهاند نفعی است که مدتی ادامه داشته باشد و برخی گفتهاند نفع و منفعتی است که همراه با لذت و رفع حاجت باشد؛ مخصوصا اگر انسان لذتش را زود درک کند مانند لذت پولدار شدن؛ در حالی که نفع در جایی که برای رسیدن به لذت باید صبر کرد نیز به کار میرود.
▪️«متاع»، هم به معنای مصدری به کار میرود (به معنای بهرهمند شدن و نفع بردن)، و هم به معنای آن چیزی که مورد بهرهوری قرار میگیرد؛ که به هر چیزی که به نحوی از آن بتوان استفاده کرد اطلاق میشود و در بسیاری از آیات قرآن هر دو میتواند مد نظر بوده باشد: (قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ؛ نساء/۷۷) و جمع آن «أَمْتِعَة» (أَمْتِعَتِكُمْ؛ نساء/۱۰۲) میباشد.
▪️«مُتْعَة» نیز به معنای چیزی است که برای رفع نیاز استفاده میشود و به نحو اصطلاحی، با دو تعبیر «متعه نکاح» و «متعه حج» مواجهیم؛ که اولی همان است که «ازدواج موقت» نامیده میشود که تفاوت مهمش با ازدواج عادی این است که زمانش معلوم است و با پایان زمان، بدون طلاق از هم جدا میشوند [و در قرآن کریم با تعبیر «استمتع» از آن یاد شده «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُ» (نساء/۲۴)]؛ و و دومی آن است که انسان عمره را به حج ملحق کند «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ» (بقرة/۱۹۶) و از خلیفه دوم روایت شده است که «مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص، وَأَنَا أَنْهَى عَنْهُمَا وَأُعَاقِبُ عَلَيْهِمَا: دو متعه در زمان پیامبر رایج بود اما من از آن دو نهی کردم و هرکس انجامش دهد مجازاتش میکند» (الموطأ (مالک)، ج۱، ص۱۷۰ ؛ السنن (سعید بن منصور)، ج۱، ص۲۵۲ )
▪️همچنین به طور اصطلاحی، دو کلمه «متعه» و «متاع» هم به صورت اسم (مثلا: وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ؛ بقرة/۲۴۱) وهم به صورت فعل (مثلا: وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ؛ بقرة/۲۳۶) در مورد چیزی که به زن مطلقه میدهند تا در ایامی که عده نگه میدارد مخارجش تامین باشد نیز گفته میشود.
📖 اختلاف قرائت
🔹فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ
این فراز آیه به دو صورت قرائت شده است.
▪️یکی به همین صورت «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ»
و
▪️ دوم در قرائتی که از برخی از صحابه (از جمله أبیّ بن کعب، ابن عباس و ابن مسعود) در کتب شیعه و سنی نقل شده، آنها این را با این اضافه نیز قرائت کردهاند: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ إلی أجَلٍ مُسَمًّی»
📚مجمع البيان، ج3، ص52 ؛ معجم القراءات، ج2، ص50
@yekaye
🔹أُجُورَهُنَّ
▪️ماده «أجر» را در اصل در دو معنا دانستهاند:
▫️یکی در معنای پاداش و کرایهای که برای کاری داده میشود؛ و
▫️دوم در معنای پانسمان کردن و درست کردن استخوان شکسته؛
و البته چه بسا بتوان این دو را این گونه به هم برگرداند که گویی اجرتی که به کارگر میدهند چیزی است که مشکلات و شکستگیای که در زندگیاش پیش آمده را جبران و رفع میکند. (معجم مقاييس اللغة، ج1، ص63)
▪️فعل ثلاثی مجرد این به صورت «أَجَرَ يَأْجُرُ» است (عَلى أَنْ تَأْجُرَني ثَمانِيَ حِجَجٍ؛ قصص/27) و اگرچه مصدر آن به صورت «أَجْر» رایج است (إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ؛ توبه/120 و هود/115 و یوسف/90)؛
▫️اما برخی «إجاره» (بر وزن فعاله) را نیز مصدر ثلاثی مجرد دانستهاند (همانند تجارت) که مصدر باب افعال آن «ایجار» میشود که به معنای اجاره دادن است و هم به صورت یک مفعولی و هم به صورت دومفعولی (آجرت الزید الدار) به کار میرود. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص42)
▫️ هرچند برخی بر این باورند که «أجاره» اسم است برای آنچه از اجرت که در عمل داده میشود (معجم مقاييس اللغة، ج1، ص63)
و با توجه به اینکه «أجر» به صورت «أجور» جمع بسته میشود (إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَة؛ آل عمران/185) بعید نیست که از معنای مصدری به صورت حاصل مصدر و اسم تبدیل شده باشد؛
▪️ یکی از کاربردهای رایج «أجر» کاربرد آن در خصوص مهریه زنان است: «فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً» (نساء/24) (معجم مقاييس اللغة، ج1، ص63) هرچند برخی این را کاربردی کنایی و استعاری دانستهاند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص64)
▪️کلمات «أجر» و «أجرت» با کلماتی مانند «ثواب» و «جزاء» نزدیکند؛ تفاوتشان در این است که:
🔸«أجر» را در جایی که عقد (قرارداد) یا چیزی شبیه آن باشد به کار میبرند و صرفا در خصوص نفع، و نه در مورد ضرر استفاده میکنند (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ؛ يونس/72)؛ در حالی که «جزاء» را چه در جایی که عقد و قراردادی در کار باشد یا نباشد و نیز اعم از اینکه نفع باشد یا ضرر استفاده میکنند؛ مثلا: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً» (إنسان/12)، و «فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ» (نساء/93). (مفردات ألفاظ القرآن، ص64)
🔸و در تفاوت «أجر» و «ثواب» گفتهاند که أجر و أجرت میتواند قبل از انجام عمل باشد اما ثواب حتما بعد از انجام عمل است؛ و ثواب نیز جزء مواردی است که حتما برای کار خوب به کار میرود؛ در حالی که اجر میتواند برای حالت معاملهای (یعنی جایی که فی نفسه نه خوب است و نه بد) نیز به کار رود. (الفروق فى اللغة، ص232)
▪️«أجیر» کسی است که در ازای دریافت اجرت کاری را انجام میدهد و به چنین کسی «مُستاجَر» نیز گفته میشود (معجم مقاييس اللغة، ج1، ص63) هرچند برخی آن را فعیلی که هم به معنای فاعل و هم به معنای مفاعل به کار رفته میدانند (مفردات ألفاظ القرآن، ص65)
▪️استیجار طلب کردن چیزی است در ازای اجرتی و سپس به مطلق اینکه با اجرت انسان چیزی را در اختیار بگیرد به کار رفته است: «قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمينُ» (قصص/26) (مفردات ألفاظ القرآن، ص65)
📿ماده «اجر» و مشتقات آن جمعا 108 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹فَريضَةً / الْفَريضَةِ
در آیه ۷ و 11 همین سوره اشاره شد که:
▪️ماده «فرض» در اصل دلالت دارد بر اثر گذاشتن در چیزی که با بریدن و اره کردن و مانند آن حاصل میشود. به تعبیر دیگر، برای قطع کردن و بریدن چیز محکمی همانند آهن به کار میرود چنانکه به ارّه «مِفْرَاضُ» و «مِفْرَضُ» گویند.
▪️از همین معنا کلمه «فَرْض» و «فریضة» به معنای آنچه واجب شده، به کار رفته است؛ و وجه تسمیهاش این است که هر امر واجبی یک حد و اندازهای دارد و گویی بُرشی قاطع در مساله انجام شده است و تفاوتش با «واجب» (از ماده «وجب») را در همین دانستهاند که ایجاب و واجب کردن، به اعتبار وقوع و ثباتش است، اما «فرض» از این جهت است که حکم در آن بریده میشود و قطعیت مییابد؛ چنانکه «سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها» (نور/۱) یعنی سورهای که نازل کردیم و عمل بدان را واجب نمودیم؛ یا «إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ» (قصص/۸۵) یعنی عمل بدان را بر تو واجب کرد.
▪️بدین ترتیب معلوم میشود که «فریضه» به امری که واجب و لازم شده اطلاق می گردد «فَريضَةً مِنَ اللَّهِ» (نساء/۱۱ و توبه/۶۰) که جمع آن «فرائض» است؛ و برخی گمان کردهاند که فریضه فقط در مورد آنچه خداوند واجب و قطعی میگرداند به کار میرود؛ در حالی که چنین نیست؛ چرا که حتی مهریه، از این جهت که مرد، خودش آن را به عنوان یک امر معین و مشخص بر خود لازم و واجب میسازد، «فریضة» دانسته شده: «لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَريضَةً» (بقره/۲۳۶) «وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ» (بقرة/۲۳۷) «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَة» (نساء/۲۴) و حتی در جایی که شخص خود را متعهد به انجام واجبی میکند، تعبیر «فرض» به کار میرود: «فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَ» ویا به نفقهای که حاکم شرع مقدار آن را تعیین و پرداخت آن را بر شوهر الزام میکند «فرض» گویند؛ که در این مورد اخیر، برخی وجه تسمیهاش را این دانسته اند که چون این نفقه یک مقدار کاملا معلوم و معین است همچون اثر و برشی است که به طور واضح بر روی چیزی دیده میشود.
🔖جلسه ۹۳۲ http://yekaye.ir/an-nesa-4-7/
🔹به لحاظ نحوی، «فریضه» را میتوان مفعول مطلق قلمداد کرد [برای فعل محذوف]؛ یعنی این را بپردازید به عنوان واجبی که خداوند بر شما واجب کرده؛ و میتوان آن را در موضع حال دانست: یعنی در حالی که بر شما واجب است آن را بپردازید.
📚(مجمع البيان، ج3، ص51 )
@yekaye
🔹 فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ
قبلا بیان شد که
▪️اگرچه افعال ماضی و مضارع این ماده به صورت «رضی یرضی» می باشد اما عموم اهل لغت ماده اصلی این کلمه را «رضو» – و نه «رضی» – دانستهاند به قرینه کلمه «رضوان»؛
و در هر صورت، این ماده نقطه مقابل «سخط» (خشم گرفتن و ناراحت شدن) است.
و از این جهت شاید بتوان آن را معادل خشنودی دانست .
▫️برخی توضیح داده اند که «فرح» به معنای مطلق سرور و خشنودی است؛ اما «رضایت» به معنای موافقت میل است با آنچه جریان می یابد و شخص با آن مواجه می شود. که این هم در مورد خداوند نسبت به بنده مصداق دارد (که معنایش این است که بنده را در حالتی ببیند که همواره به اوامر الهی عمل می کند) و هم در مورد بنده نسبت به خداوند (که آنچه خداوند برایش مقدر کرده را ناخوش ندارد): «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» (مائده/۱۱۹؛ توبه/۱۰۰؛ مجادله/۲۹)
▪️وقتی این ماده به باب افعال می رود (ارضاء) متعدی می شود و به معنای راضی کردن دیگری است: «يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ» (توبه/۸) «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ» (توبه/۶۲)
و
▪️ وقتی به باب افتعال می رود (ارتضاء) به معنای اختیار کردن از روی رضایت است: «إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» (جن/۲۷) «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» (انبیاء/۲۸) «لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُم» (نور/۵۵)
و
▪️ وقتی هم به باب تفاعل می رود (تراضی) به معنای رضایت طرفینی است، چنانکه در آیه «إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ» (بقرة/۲۳۲) یعنی هریک از طرف مقابل خود راضی باشد و نسبت به طرف مقابل خویش ابراز رضایت کند: «فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما» (بقره/۲۳۳) یا «تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُم» (نساء/۲۹) «وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَة» (نساء/۲۴)
🔖جلسه 845 http://yekaye.ir/ale-imran-3-174-2/
@yekaye
📖الف. وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ
☀️1) الف. از امام صادق ع سوال شد درباره این آیه که میفرماید «آن محصِنها از میان زنان».
فرمودند: مقصود زنانیاند که همسردارند.
و سوال شد درباره این آیه که «و آن محصنهای [زنی] از کسانی که پیش از شما بدانان کتاب [آسمانی] داده شد.
فرمودند: مقصود زنان عفیف است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص437
☀️وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ» قَالَ هُنَّ ذَوَاتُ الْأَزْوَاجِ قُلْتُ «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ» قَالَ هُنَّ الْعَفَائِف.
✅ظاهرا این حدیث اشاره است که کلمه «محصنات» در مورد زنان گاه به معنای زن شوهردار در قرآن به کار رفته و گاه به معنای زن عفیف؛ شاهد بر این مدعا هم روایتی است که:
☀️ب. اهل سنت از پیامبر ص نقل کردهاند که فرمودند:
«إحصان» [= محصن بودن] دوگونه است: إحصانِ [ناشی از] ازدواج، و إحصان [ناشی از] عفاف.
📚الدر المنثور، ج2، ص139
و أخرج ابن أبى حاتم من طريق الزهري عن ابن المسيب عن أبى هريرة قال قال النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم:
الإحصان احصانان إحصان نكاح و إحصان عفاف.
@yekaye
📖ب. إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ
☀️2) الف. محمد بن مسلم می گوید:
از امام باقر ع درباره این آیه سوال کردم که میفرماید: «و زنان مُحصن مگر آنان که تحت ملکیت شما باشند»
فرمودند: مقصود این است که مردی به بندهاش که با کنیز وی ازدواج کرده دستور دهد که از همسرت جدا شو و دیگر با او نزدیکی نکن؛ و سپس این زن را از او جدا نگه دارد تا اینکه حائض شود و سپس خودش با وی ارتباط جنسی برقرار کند؛ و وقتی که دوباره آن زن حائض شد، وی را به نزد همان بندهاش برگرداند بدون اینکه نیازی به ازدواج باشد.
✅توضیح:
مرد همان گونه که میتواند با همسر شرعی اش رابطه جنسی برقرار کند، با کنیزش هم چنین اجازهای دارد؛ منتها اگر این کنیز را به عقد کسی درآورده باشد، دیگر چنین اجازه ای ندارد؛ موردی که از این حالت استثنا شده در جایی است که آن کس که با این کنیز ازدواج کرده، نیز غلام وی باشد؛ [چون هم غلام و هم کنیز تحت ولایت اویند و ازدواج و طلاقشان به دست اوست] در اینجا نیز حق ندارد ابتدا به ساکن با این کنیز رابطه برقرار کند، بلکه ابتدا باید این غلام و کنیزش از هم جدا شوند و یک دوره حائض شدن زن بگذرد و بعد از ارتباط هم باز برای اینکه این کنیز نزد همان غلام برگردد باید یک دوره حائض شدن زن فاصله شود.
📚الكافي، ج5، ص481؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص346؛ تفسير العياشي، ج1، ص232
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ» قَالَ هُوَ أَنْ يَأْمُرَ الرَّجُلُ عَبْدَهُ وَ تَحْتَهُ أَمَتُهُ فَيَقُولَ لَهُ اعْتَزِلِ امْرَأَتَكَ وَ لَا تَقْرَبْهَا ثُمَّ يَحْبِسَهَا عَنْهُ حَتَّى تَحِيضَ ثُمَّ يَمَسَّهَا فَإِذَا حَاضَتْ بَعْدَ مَسِّهِ إِيَّاهَا رَدَّهَا عَلَيْهِ بِغَيْرِ نِكَاحٍ.
☀️ب. ابوبصیر میگوید
از یکی از آن دو امام [= امام باقر ع یا امام صادق ع] درباره این آیه سوال کردم که میفرماید: «و زنان مُحصن مگر آنان که تحت ملکیت شما باشند»
فرمودند: مقصود زنانی است که ازدواج کردهاند؛ و «مگر تحت ملکیت شما باشند» [این است که:] اگر کنیزت را به همسری غلامت درآوردهای هرگاه بخواهی میتوانی آن کنیز را از همسریِ آن غلام درآوری.
گفتم: اگر آن کنیز را به همسری فردی غیر از غلام خود درآورده باشد چطور؟
فرمودند: حق ندارد که آن کنیز را از همسری آن مرد درآورد تا زمانی که وی را بفروشد. وقتی که کنیزش را فروخت، اختیارش در دست مشتری قرار میگیرد و این مشتری اگر خواست بین این کنیز و همسرش جدایی میافکند و اگر خواست ازدواج آنان را امضا میکند.
📚تفسير العياشي، ج1، ص233
عن ابن مسكان عن أبي بصير عن أحدهما في قول الله «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ» قال هن ذوات الأزواج «إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ» إن كنت زوجت أمتك غلامك نزعتها منه إذا شئت،
فقلت: أ رأيت إن زوج غير غلامه
قال: ليس له أن ينزع حتى تباع، فإن باعها صار بضعها في يد غيره، و إن شاء المشتري فرق و إن شاء أقر .
@yekaye
📖 ج. فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ
❇️ 3) قرآن بر آن دلالت دارد
☀️ الف. ابوبصیر میگوید: از امام باقر ع درباره متعه (ازدواج موقت) سوال کردم.
فرمود: در قرآن نازل شده است: «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت میدهید بر شما خرده گرفته نشود.»
📚الكافي، ج5، ص448؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص250؛ الإستبصار، ج3، ص142
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ:
نَزَلَتْ فِي الْقُرْآنِ «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ».
☀️ب. از امام صادق ع نیز روایت شده که فرمودند: این آیه دلیل بر [جواز و مشروعیت] متعه است.
☀️ج. محمد بن بکر ازدی نیز میگوید از امام صادق ع درباره متعه سوال کردم، همین آیه را خواندند که «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت میدهید بر شما خرده گرفته نشود»
و از امام کاظم ع درباره آن سوال کردم که آیا جزء چهار همسر است [که در آیه 3 سوره نساء بدان اشاره شده]
فرمودند: خیر.
📚تفسير القمي، ج1، ص136
☀️ب. قَالَ الصَّادِقُ ع: «فَمَنِ اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً»
قَالَ الصَّادِقُ ع فَهَذِهِ الْآيَةُ دَلِيلٌ عَلَى الْمُتْعَة
☀️ج. حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيُّ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْمُتْعَةِ،
فَقَالَ: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ».
قَالَ: وَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى عَنْهَا، أَ مِنَ الْأَرْبَعِ هِيَ؟
فَقَالَ: «لَا».
@yekaye
❇️ 4) با نهی عمر بود که مسلمانان آن را حرام شمردند
☀️ الف. از امام باقر ع روایت شده است که امیرالمومنین ع میفرمود:
اگر نبود که پسر خطاب بر من پیشی گرفت، کسی زنا نمی کرد مگر فرد شقاوتمند؛
و سپس این آیه را قرائت کردند: «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت میدهید بر شما خرده گرفته نشود» که میفرماید هنگامی که زمانی که بین خودتان قرار گذاشته بودید به پایان رسید میتوانی آن زن را در صورت رضایتش تا مدتی دیگر بر خود حلال کنی؛ ولی بر غیر تو حلال نشود مگر اینکه زمانش بسر آید و عِدّهی آن دو بار حائض شدن است.
📚الأصول الستة عشر، ص151-152
✳️ این جمله حضرت علی ع نهتنها با اسناد مختلف به کرات در منابع شیعه (مانند الكافي، ج5، ص448؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص250؛ الإستبصار، ج3، ص142 ) ذکر شده
بلکه با این تعبیر در بسیاری از منابع اهل سنت هم آمده است که:
☀️ب. حضرت علی ع فرمود: اگر عمر از متعه نهی نمیکرد، جز فرد شقاوتمند زنا نمیکرد.
📚جامع البيان (طبری) (تحقیق شاكر) ج8، ص178 ؛
📚النكت والعيون (ماوردی)، ج1، ص471 ؛
📚المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (ابنعطیه) ج2، ص36 ؛
📚البحر المحيط، ج3، ص589
✅البته در بسیاری از منابع اهل سنت عین همین سخن از ابنعباس نقل شده است؛ مثلا در
📚شرح معاني الآثار (طحاوی)، ج3، ص26 ؛
📚تأويلات أهل السنة (ماتریدی) ج3، ص116 ؛
📚الجامع لأحكام القرآن (قرطبي) ج5، ص130 )
☀️ج. زراره میگوید: عبدالله بن عمیر لیثی نزد امام باقر ع آمد و گفت: شما درباره متعه زنان چه میگویید؟
فرمود: خداوند آن را در کتابش و بر زبان پیامبرش حلال کرد پس تا روز قیامت حلال است.
گفت: یا اباجعفر! مثل تو چنین سخنی میگوید در حالی که عمر آن را حرام کرده است؟
فرمود: بله، هرچند که او چنین کرده باشد.
گفت: من تو را به پناه بردن به خداوند دعوت میکنم از اینکه چیزی را حلال کنی که عمر حرام کرده است.
فرمود: پس تو بر سخن رفیقت باش و من بر سخن رسول الله؛ پس بیا همدیگر را نفرین کنیم تا معلوم شود که سخن حق سخن رسول الله ص است و آنچه رفیق تو گفته باطل است.
وی گفت: آیا خوشحال میشوی که زنان و دختران و خواهران و دخترعموهایت چنین کنند؟!
وقتی او [به جای بحث منطقی] این چنین برخوردی کرد امام باقر ع از [ادامه بحث با] او روی گرداند.
📚الكافي، ج5، ص449؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص250
☀️د. عبدالرحمن بن ابیعبدالله میگوید: شنیدم که ابوحنیفه از امام صادق ع درباره متعه سوال کرد.
فرمود: کدامیک از دو متعه را میگویی؟
گفت: می خواستم درباره متعه حج* سوال کنم، اما درباره متعه زنان بگو؛ آیا حق و صحیح است؟
فرمود: سبحان الله! آیا کتاب الله عز و جل را نخواندهای که میفرماید: «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید»
ابوحنیفه گفت: گویی این آیهای بود که تاکنون نخوانده بودم.
📚الكافي، ج5، ص449؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص250
✳️ پینوشت
منظور از متعه حج اين است كه انسان در ماه هاى حج به قصد انجام حج تمتّع از ميقات، لباس احرام بپوشد، سپس به خانه خدا بيايد و طواف كند و پس از سعى بين صفا و مروه، تقصير نمايد و از احرام درآيد. آن گاه در همان سفر، دوباره از مكه لباس احرام بپوشد و مُحرِم شود؛ هر چند بهتر است كه از مسجد الحرام مُحرِم شود. سپس به سوى عرفات و مشعر الحرام برود و اعمال حج را تا پايان به جاى آورد. با اين اقدام، حج تمتّع و عمره آن را انجام داده است. واژه «متعه» به معناى بهره و لذّت بردن است. از آن جا كه در اين نوع حج، انجام امور ممنوع در حال احرام و لذّت بردن ها، در فاصله زمانى ميان دو احرام مباح مى شود، از آن به متعه حج ياد مى شود.
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 4
☀️الف. عَنْهُ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ:
قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَوْ لَا مَا سَبَقَنِي بِهِ ابْنُ الْخَطَّابِ مَا زَنَى إِلَّا شَقِيٌّ، قَالَ : ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ»
قَالَ: يَقُولُ إِذَا انْقَطَعَ الْأَجَلُ فِيمَا بَيْنَكُمَا اسْتَحْلَلْتَهَا بِأَجَلٍ آخَرَ بِرِضَاهَا، وَ لَا تَحِلُّ لِغَيْرِكَ حَتَّى يَنْقَضِيَ الْأَجَلُ، وَ عِدَّتُهَا حَيْضَتَانِ.
📚
📚الأصول الستة عشر، ص151-152
ایضا فی:
📚الكافي، ج5، ص448؛
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص250؛
📚الإستبصار، ج3، ص142
و فی اهل السنة:
☀️ب. حدثنا محمد بن المثنى قال، حدثنا محمد بن جعفر قال، حدثنا شعبة، عن الحكم قال:
سألته عن هذه الآية:"والمحصنات من النساء إلا ما ملكت أيمانكم" إلى هذا الموضع:"فما استمْتَعتم به منهن"، أمنسوخة هي؟
قال: لا.
قال الحكم: وقال علي رضي الله عنه: لولا أن عمر رضي الله عنه نهى عن المتعة ما زنى إلا شَقِيٌّ.
📚جامع البيان (طبری) (تحقیق شاكر) ج8، ص178 ؛
📚النكت والعيون (ماوردی)، ج1، ص471 ؛
📚المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (ابنعطیه) ج2، ص36 ؛
📚البحر المحيط، ج3، ص589
حَدَّثَنَا رَبِيعٌ الْجِيزِيُّ قَالَ: ثنا سَعِيدُ بْنُ كَثِيرِ بْنِ عُفَيْرٍ قَالَ: ثنا يَحْيَى بْنُ أَيُّوبَ , عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ , عَنْ عَطَاءٍ , عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «مَا كَانَتِ الْمُتْعَةُ إِلَّا رَحْمَةً رَحِمَ اللهُ بِهَا هَذِهِ الْأُمَّةَ , وَلَوْلَا نَهْيُ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْهَا مَا زَنَى إِلَّا شَقِيٌّ». قَالَ عَطَاءٌ: كَأَنِّي أَسْمَعُهَا مِنَ ابْنِ عَبَّاسٍ: إِلَّا شَقِيٌّ
📚شرح معاني الآثار (طحاوی)، ج3، ص26 ؛
📚تأويلات أهل السنة (ماتریدی) ج3، ص116 ؛
📚الجامع لأحكام القرآن (قرطبي) ج5، ص130 )
☀️ج. عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ:
جَاءَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَيْرٍ اللَّيْثِيُّ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَهُ: مَا تَقُولُ فِي مُتْعَةِ النِّسَاءِ؟
فَقَالَ أَحَلَّهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ ص فَهِيَ حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
فَقَالَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مِثْلُكَ يَقُولُ هَذَا وَ قَدْ حَرَّمَهَا عُمَرُ وَ نَهَى عَنْهَا؟
فَقَالَ وَ إِنْ كَانَ فَعَلَ!
قَالَ إِنِّي أُعِيذُكَ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ أَنْ تُحِلَّ شَيْئاً حَرَّمَهُ عُمَرُ.
قَالَ فَقَالَ لَهُ فَأَنْتَ عَلَى قَوْلِ صَاحِبِكَ وَ أَنَا عَلَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص! فَهَلُمَّ أُلَاعِنْكَ أَنَّ الْقَوْلَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَّ الْبَاطِلَ مَا قَالَ صَاحِبُكَ.
قَالَ فَأَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَيْرٍ فَقَالَ يَسُرُّكَ أَنَّ نِسَاءَكَ وَ بَنَاتِكَ وَ أَخَوَاتِكَ وَ بَنَاتِ عَمِّكَ يَفْعَلْنَ؟
قَالَ فَأَعْرَضَ عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع حِينَ ذَكَرَ نِسَاءَهُ وَ بَنَاتِ عَمِّهِ.
📚الكافي، ج5، ص449؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص250
☀️د. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ رِبَاطٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا حَنِيفَةَ يَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ
فَقَالَ أَيَّ الْمُتْعَتَيْنِ تَسْأَلُ
قَالَ سَأَلْتُكَ عَنْ مُتْعَةِ الْحَجِّ فَأَنْبِئْنِي عَنْ مُتْعَةِ النِّسَاءِ أَ حَقٌّ هِيَ
فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا قَرَأْتَ- كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً»
فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ وَ اللَّهِ فَكَأَنَّهَا آيَةٌ لَمْ أَقْرَأْهَا قَطُّ.
الكافي، ج5، ص449؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص250
@yekaye
☀️ه. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
متعه مطلبی است که آیه قرآن در مورد آن نازل شده و سنت رسول الله بر انجام آن بوده است.
📚الكافي، ج5، ص449؛
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص251
☀️و. در فرازی از روایتی طولانی که مفضل از گفتگوی خود با امام صادق ع نقل کرده آمده است:
گفتم: مولای من! متعه چطور؟
ایشان فرمودند: متعه کاملا حلال است؛ و سپس آیات متعددی درباره مساله ازدواج و طلاق و ... ایراد فرمودند تا بدینجا که:
و متعهای که خداوند در کتابش حلال فرمود و پیامبر ص از جانب خداوند برای بقیه مسلممین حلال کرد همان سخن خداوند است که «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت میدهید بر شما خرده گرفته نشود همانا خداوند دانایی حکیم بوده است» و فرق بین همسر و زن متعه این است که مهریه همسر «صداق» و مهریه متعه «اجرت» نام دارد؛ و مسلمانان در زمان رسول الله ص در حج و غیر آن و نیز در ایام ابوبکر و چهار سال از دوره حکومت عمر متعه انجام میدادند؛ تا اینکه یکبار عمر بر خواهرش عفراء وارد شد و در دامن وی طفلی دید که از سینه او شیر میخورد؛ گفت: خواهرم! این چیست؟
گفت: پسرم است از گوشت و پوست خودم؛ در حالی که شوهری نداشت؛ لذا به او گفت: از کجا این آمده؟
گفت: متعه کردم؛ و سپس لباس را از روی پستانش کنار زد و عمر جاری شدن شیر در دهان کودک را دید؛ پس عصبانی شد و لباس او را کنار زد و فریادی کشید و رنگش کبود شد و با عصبانیت کودک را گرفت و بیرون آمد تا به مسجد رسید و بر منبر رفت و گفت مردم را – در حالی که وقت نماز نبود- به مسجد بخوانند؛ مسلمانان فهمیدیند که مطلب خاصی پیش آمده که عمر در چنین وقتی آنان را فراخوانده پس حاضر شدند و عمر گفت:
ای جماعت مهاجرین و انصار و اولاد قحطان [= نام جد اعلای عربهای حجاز] کدامیک از شما دوست دارد که در میان محارمش از میان زنان، مانند این کودک را ببیند که از شکم مادرش بیرون آمده و او به این کودک شیر میدهد در حالی که شوهری ندارد؟
برخی گفتند: یا امیرالمومنین! کسی این را دوست ندارد.
گفت: آیا شما میدانید که خواهرم عفراء که از مادرم حنتمه و پدرم خطاب است شوهری ندارد؟
گفتند: بله!
گفت: الان من بر او وارد شدم و این بچه را در دامان او دیدم و سوگندش دادم که این از کجا آمده؛ گفت فرزندم از پوست و گوشتم است؛ و دیدم که شیر وی در دهانش چاری بود؛ گفتم از کجا برای تو آمده؟ گفت: متعه کردم. ای مردم بدانید که این متعه در زمان رسول الله ص و بعد از وی حلال بود و من نظرم این است که حرامش کنم؛ پس اگر از این پس کسی مرتکب آن شود با این تازیانه پهلوهایش را خواهم نواخت؛ و در میان آن جماعت کسی بر او انکار نکرد و سخنش را رد ننمود و هیچکس نگفت که بعد از رسول الله مگر پیامبری آمده و بعد از قرآن مگر کتابی نازل شده و مخالفتت با خدا و رسول را نمیپذیریم؛ بلکه تسلیم وی شدند و بدان رضایت دادند ...
📚الهداية الكبرى، ص422-423
☀️ز. جابر بن عبدالله انصاری میگوید که همراه با پیامبر ص در جهاد بودیم و متعه را بر ما حلال کرد و هیچگاه حرام نکرد و حضرت علی ع هم میگفت: اگر عمر بر من سبقت نگرفته بود، جز شقاوتمند زنا نمیکرد؛ و ابنعباس هم آیه را چنین قرائت میکرد: «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید تا زمانی معین، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید» و اینان بدان کافرند در حالی که رسول الله ص آن را حلال کرد و حرام نکرد
📚تفسير العياشي، ج1، ص233
✅در اهل سنت با اینکه احادیثی آوردهاند که این زمان پیامبر ص حرام شده،
اما خودشان احادیث متعددی دارند که متعه در زمان پیامبر و ابوبکر رواج داشت و زمان عمر حرام شد؛ مثلا در
📚صحيح مسلم، ج2، ص1023 ؛
📚مسند أحمد، ج23، ص306 ؛
📚مستخرج أبي عوانة، ج3، ص35 ؛
📚مصنف عبد الرزاق الصنعاني، ج7، ص496-497
@yekaye
👇متن احادیث👇
متن احادیث فوق
☀️ ه. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْ بِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص.
📚الكافي، ج5، ص449؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص251
☀️و. قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ حَمْدَانَ الْخُصَيْبِيٌّ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيَّانِ عَنْ أَبِي شُعَيْبٍ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَيْرٍ عَنِ ابْنِ الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ سَيِّدِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَال ...
قُلْتُ يَا مَوْلَايَ فَالْمُتْعَةُ؟
قَالَ الْمُتْعَةُ حَلَالٌ طِلْقٌ وَ الشَّاهِد ...
وَ الْمُتْعَةُ الَّتِي حَلَّلَهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ أَطْلَقَهَا الرَّسُولُ عَنِ اللَّهِ لِسَائِرِ الْمُسْلِمِينَ فَهِيَ قَوْلُهُ: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً»
وَ الْفَرْقُ بَيْنَ الْمُزَوَّجَةِ وَ الْمُمَتَّعَةِ أَنَ لِلْمُزَوَّجَةِ صَدَاقاً وَ لِلْمُمَتَّعَةِ أُجْرَةً فَتَمَتَّعَ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فِي الْحَجِّ وَ غَيْرِهِ وَ أَيَّامِ أَبِي بَكْرٍ وَ أَرْبَعِ سِنِينَ مِنْ أَيَّامِ عُمَرَ، حَتَّى دَخَلَ عَلَى أُخْتِهِ عَفْرَاءَ فَوَجَدَ فِي حَجْرِهَا طِفْلًا تُرْضِعُهُ مِنْ ثَدْيِهَا؛ فَقَالَ يَا أُخْتِي مَا هَذَا؟
فَقَالَتْ لَهُ ابْنِي مِنْ أَحْشَائِي؛ وَ لَمْ تَكُنْ مُتَبَعِّلَةً.
فَقَالَ لَهَا مِنْ أَيْنَ ذَلِكِ؟
فَقَالَتْ: تَمَتَّعْتُ! فَكَشَفَتْ عَنْ ثَدْيِهَا فَنَظَرَ إِلَى دِرَّةِ اللَّبَنِ فِي فِي الطِّفْلِ، فَاغْتَضَبَ فَكَشَفَ عَنْ ثَدْيِهَا وَ أَرْعَدَ وَ ارْبَدَّ لَوْنُهُ وَ أَخَذَ الطِّفْلَ عَلَى يَدِهِ مُغْضَباً وَ خَرَجَ وَ مَشَى حَتَّى أَتَى الْمَسْجِدَ؛ فَرَقِيَ الْمِنْبَرَ وَ قَالَ: نَادُوا فِي النَّاسِ فِي غَيْرِ وَقْتِ الصَّلَاةِ.
فَعَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّ ذَلِكَ لِأَمْرٍ يُرِيدُهُ عُمَرُ فَحَضَرُوا؛ فَقَالَ: مَعَاشِرَ النَّاسِ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ أَوْلَادِ قَحْطَانَ مَنْ مِنْكُمْ يُحِبُّ أَنْ يَرَى الْمُحَرَّمَاتِ مِنَ النِّسَاءِ كَهَذَا الطِّفْلِ قَدْ خَرَجَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ وَ سَقَتْهُ لَبَنَهَا وَ هِيَ غَيْرُ مُتَبَعِّلَةٍ؟
فَقَالَ بَعْضُ الْقَوْمِ مَا يُحِبُّ هَذَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ.
فَقَالَ: أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أُخْتِي عَفْرَاءَ مِنْ حَنْتَمَةَ أُمِّي وَ أَبِي الْخَطَّابِ أَنَّهَا غَيْرُ مُتَبَعِّلَةٍ؟
قَالُوا: بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ.
قَالَ: فَإِنِّي دَخَلْتُ السَّاعَةَ فَوَجَدْتُ هَذَا الطِّفْلَ فِي حَجْرِهَا فَنَاشَدْتُهَا مِنْ أَيْنَ لَكِ هَذَا قَالَتِ ابْنِي مِنْ أَحْشَائِي وَ رَأَيْتُ دَرَّ اللَّبَنِ مِنْ ثَدْيِهَا؛ فَقُلْتُ: مِنْ أَيْنَ لَكِ هَذَا؟ فَقَالَتْ تَمَتَّعْتُ. فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَّ هَذِهِ الْمُتْعَةَ كَانَتْ حَلَالًا فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ بَعْدَهُ وَ قَدْ رَأَيْتُ تَحْرِيمَهَا فَمَنْ أَتَاهَا ضَرَبْتُ جَنْبَيْهِ بِالسَّوْطِ!
وَ لَمْ يَكُنْ فِي الْقَوْمِ مُنْكِرٌ لِقَوْلِهِ وَ لَا رَادٌّ عَلَيْهِ وَ لَا قَائِلٌ أَيُّ رَسُولٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَيُّ كِتَابٍ بَعْدَ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُقْبَلُ خِلَافُكَ عَلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ كِتَابِهِ بَلْ سَلَّمُوا وَ رَضُوا.
قَالَ الْمُفَضَّلُ: يَا مَوْلَايَ فَمَا شَرَائِطُهَا؟...
📚الهداية الكبرى، ص422-423
☀️ز. عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر ع قال: قال جابر بن عبد الله عن رسول الله ص أنهم غزوا معه فأحل لهم المتعة و لم يحرمها، و كان علي ع يقول: لو لا ما سبقني به ابن الخطاب يعني عمر ما زنى إلا شفي و كان ابن عباس يقول: «فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى فآتوهن أجورهن فريضة» و هؤلاء يكفرون بها و رسول الله ص أحلها و لم يحرمها.
📚تفسير العياشي، ج1، ص233
@yekaye
👇ادامه👇
ادامه متن احادیث
فی اهل السنة
☀️حدَّثَنَا الْحَسَنُ الْحُلْوَانِيُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ، قَالَ: قَالَ عَطَاءٌ: قَدِمَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ مُعْتَمِرًا، فَجِئْنَاهُ فِي مَنْزِلِهِ، فَسَأَلَهُ الْقَوْمُ عَنْ أَشْيَاءَ، ثُمَّ ذَكَرُوا الْمُتْعَةَ، فَقَالَ: «نَعَمْ، اسْتَمْتَعْنَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ [آله و]سَلَّمَ، وَأَبِي بَكْرٍ، وَعُمَرَ»
☀️حدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ، قَالَ عَطَاءٌ: حِينَ قَدِمَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ مُعْتَمِرًا فَجِئْنَاهُ فِي مَنْزِلِهِ، فَسَأَلَهُ الْقَوْمُ عَنْ أَشْيَاءَ، ثُمَّ ذَكَرُوا لَهُ الْمُتْعَةَ، فَقَالَ: " نَعَمْ اسْتَمْتَعْنَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ [آله و]سَلَّمَ، وَأَبِي بَكْرٍ، وَعُمَرَ حَتَّى إِذَا كَانَ فِي آخِرِ خِلَافَةِ عُمَرَ " رَضِيَ اللهُ عَنْهُ.
📚صحيح مسلم، ج2، ص1023 ؛
📚مسند أحمد، ج23، ص306 ؛
📚مستخرج أبي عوانة، ج3، ص35 ؛
📚مصنف عبد الرزاق الصنعاني، ج7، ص496-497
@yekaye
✅ البته ظاهرا این اقدام عمر در برخی مناطق دور از مدینه مانند عراق با مخالفتهایی مواجه شده
و خلیفه دوم مدعی شد که من حلالی را حرام نکردم بلکه بنا به مصالحی آن را ممنوع کردم؛
که اگر این سخنش درست باشد معنایش این است که او به دلایلی مردم را از این کار بازداشته و بعدا این در اهل سنت تبدیل به یک رویه شده است. مثلا:
☀️ط. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
به عمر خبر رسید که مردم عراق گمان میکنند که عمر متعه را حرام کرده است.
فلانی را – که اسمش را هم برد- به نزد آنان فرستاد که به آنان خبر بده که من آن را حرام نکردهام و عمر را نسزد که آنچه را خداوند حلال کرده حرام کند بلکه عمر [فقط] از انجام آن نهی کرده است.
📚النوادر(للأشعري)، ص89
الْقَاسِمُ عَنْ أَبَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ عَنِ الْفَضْلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
بَلَغَ عُمَرَ أَنَّ أَهْلَ الْعِرَاقِ يَزْعُمُونَ أَنَّ عُمَرَ حَرَّمَ الْمُتْعَةَ
فَأَرْسَلَ فُلَاناً قَدْ سَمَّاهُ فَقَالَ أَخْبِرْهُمْ أَنِّي لَمْ أُحَرِّمْهَا وَ لَيْسَ لِعُمَرَ أَنْ يُحَرِّمَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ وَ لَكِنْ عُمَرُ قَدْ نَهَى عَنْهَا.
@yekaye
❇️ 5) اهل بیت ضمن اصرار بر احیای آن به عنوان اقامه سنت، از سوء استفاده به بهانه آن برحذر داشتهاند:
☀️الف. از امام صادق ع روایت شده است:
از ما نیست کسی که به رجعت ما ایمان نیاورد و متعه ما را حلال نشمرد.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص458
☀️ب. علی سائی میگوید:
به امام کاظم ع عرض کردم: فدایت شوم. من قبلا به صورت متعه ازدواج میکردم؛ اما از این کار بدم آمدم و آن را به فال بد زدم و با خداوند در بین رکن و مقام [= کنار کعبه] عهد بستم و برعهده خودم نذر و روزهای را واجب کردم که دیگر چنین ازدواجی نکنم؛ سپس این کار بر من سخت آمد و از سوگندم پشیمان شدم و در اختیارم این امکان نبود که آشکارا چنین ازدواجی انجام دهم.
فرمودند: با خداوند عهد بستهای که اطاعتش نکنی! به خدا سوگند همین که اطاعتش نکنی عین معصیت کردنش است.
📚الكافي، ج5، ص450؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص251؛ الإستبصار، ج3، ص142
☀️ج. علی بن یقطین میگوید: از امام کاظم ع درباره متعه سوال کردم. فرمود: تو را چه به آن؟! خداوند تو را از آن بینیاز کرده است!
گفتم: میخواستم مسالهاش را بدانم.
فرمود: آن در کتاب علی ع موجود است. [ظاهرا یعنی حکم شرعی است و حضرت علی ع هم بعد از اینکه عمر مانع شد، باز آن را مجاز شمرد]
گفتم: آیا اجازه داریم زیادش کنیم و او هم زیاد کند؟ [ظاهرا یعنی ما مهریه را اضافه کنیم و او مدت را بیفزاید]
فرمود: و آیا خوشایند بودنش جز با این است؟
📚الكافي، ج5، ص452؛ النوادر(للأشعري)، ص87
☀️د. فتح بن یزید میگوید: از امام کاظم ع درباره متعه سوال کردم.
فرمودند: آن حلال و مباح و آزاد است برای هرکس که خداوند با ازدواج وی را بینیاز نکرده است؛ پس چنین کسی با متعه خویشتن را عفیف مگه دارد؛ و اگر با ازدواج [دائم] از متعه بینیاز شد، پس برایش مباح است هرگاه که از زنش دور بود.
☀️الكافي، ج5، ص452
☀️ه. حسن بن شمون میگوید: امام کاظم ع به برخی از دوستدارانش نوشت:
بر متعه کردن اصرار نورزید؛ آنچه برعهده شماست تنها برپا داشتن سنت است؛ پس با اهتمام به این کار از همسران و خانوادهتان غافل نشوید که این کارتان موجب کفر ورزیدن و تبری جستن و نفرین کردن آنان نسبت به کسانی که این را مجاز شمردند میشود و ما را لعنت خواهند کرد!
📚الكافي، ج5، ص453
☀️و. مفضل بن عمر میگوید: شنیدم که امام صادق ع درباره متعه فرمود: آن را رها کنید! آیا هیچیک از شما خحالت نمیکشد که در جایی که مورد عیبجویی واقع شود دیده شود؛ و این موجب عیبجویی از برادران و یاران نیکوکارش هم بشود.
📚الكافي، ج5، ص453
@yekaye
👇متن احادیث👇
متن احادیث بند 5
☀️ الف. قَالَ الصَّادِقُ ع:
لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا وَ يَسْتَحِلَّ مُتْعَتَنَا.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص458
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيٍّ السَّائِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع:
جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنِّي كُنْتُ أَتَزَوَّجُ الْمُتْعَةَ فَكَرِهْتُهَا وَ تَشَأَّمْتُ بِهَا. فَأَعْطَيْتُ اللَّهَ عَهْداً بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ جَعَلْتُ عَلَيَّ فِي ذَلِكَ نَذْراً وَ صِيَاماً أَلَّا أَتَزَوَّجَهَا. ثُمَّ إِنَّ ذَلِكَ شَقَّ عَلَيَّ وَ نَدِمْتُ عَلَى يَمِينِي وَ لَمْ يَكُنْ بِيَدِي مِنَ الْقُوَّةِ مَا أَتَزَوَّجُ فِي الْعَلَانِيَةِ.
قَالَ فَقَالَ لِي: عَاهَدْتَ اللَّهَ أَنْ لَا تُطِيعَهُ وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تُطِعْهُ لَتَعْصِيَنَّهُ.
📚الكافي، ج5، ص450؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص251؛ الإستبصار، ج3، ص142
☀️ج. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْمُتْعَةِ؟
فَقَالَ وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا.
قُلْتُ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَعْلَمَهَا.
فَقَالَ هِيَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع.
فَقُلْتُ نَزِيدُهَا وَ تَزْدَادُ؟
فَقَالَ وَ هَلْ يَطِيبُهُ إِلَّا ذَاكَ؟!
📚الكافي، ج5، ص452؛ النوادر(للأشعري)، ص87
☀️د. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُخْتَارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ جَمِيعاً عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ؟
فَقَالَ هِيَ حَلَالٌ مُبَاحٌ مُطْلَقٌ لِمَنْ لَمْ يُغْنِهِ اللَّهُ بِالتَّزْوِيجِ، فَلْيَسْتَعْفِفْ بِالْمُتْعَةِ. فَإِنِ اسْتَغْنَى عَنْهَا بِالتَّزْوِيجِ، فَهِيَ مُبَاحٌ لَهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا.
📚الكافي، ج5، ص452
ه. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ قَالَ:
كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِلَى بَعْضِ مَوَالِيهِ:
لَا تُلِحُّوا عَلَى الْمُتْعَةِ إِنَّمَا عَلَيْكُمْ إِقَامَةُ السُّنَّةِ فَلَا تَشْتَغِلُوا بِهَا عَنْ فُرُشِكُمْ وَ حَرَائِرِكُمْ فَيَكْفُرْنَ وَ يَتَبَرَّيْنَ وَ يَدْعِينَ عَلَى الْآمِرِ بِذَلِكَ وَ يَلْعَنُونَا.
📚الكافي، ج5، ص453
و. عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي الْمُتْعَةِ:
دَعُوهَا أَ مَا يَسْتَحْيِي أَحَدُكُمْ أَنْ يُرَى فِي مَوْضِعِ الْعَوْرَةِ فَيُحْمَلَ ذَلِكَ عَلَى صَالِحِي إِخْوَانِهِ وَ أَصْحَابِهِ؟!
📚الكافي، ج5، ص453
@yekaye
☀️ز. مفضل نامهای خدمت امام صادق ع مینویسد و در بخشی از آن، گلایههایی را درباره برخی از اعتقاداتی که در میان برخی از افراد تاویلگرا (باطنیه) رواج دارد مطرح میکند.
فرازی از این حدیث در جلسه قبل (حدیث2) گذشت. در ادامه آن فراز آمده است:
و اما اینکه گفتی برخی شیعیان با یک زن واحد پشت سر هم ارتباط برقرار میکنند، به خداوند پناه میبرم از اینکه چنین چیزی در دین خدا و رسوش باشد؛ همانا دین او [= پیامبر] آن است که آنچه خداوند حلال شمرده را حلال بداند و آنچه حرام شمرده را حرام بشمرد؛
و از جمله چیزهایی که خداوند حلال کرده، یکی متعه زنان است در کتاب خود، و دیگری متعه حج است؛ و هرگز این دو را حرام نکرد؛
پس هرگاه مرد مسلمانی بخواهد زنی را متعه کند این بر اساس کتاب الله و سنت پیامبر است، ازدواج است نه بیعفتی، طرفین رضایت میدهند به آنچه دلشان بخواهد در خصوص مهریه و زمان ازدواج همان گونه که خداوند فرمود: «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت میدهید بر شما خرده گرفته نشود»
و اگر هر دو دوست داشتند که با همان مهریه مدت را اضافه کنند، آخرین روزی که از این ازدواج باقی است و قبل از اینکه مهلت آن پیش از غروب خورشید به پایان رسد آن را تمدید می کنند و هرقدر دوست داشته باشند زمانش را اضافه میکنند؛
اما اگر روز آخرش هم گذشت جایز نیست مگر اینکه دوباره امر جدیدی برقرار کنند و بین خودشان نیاز نیست عده نگه دارند، مگر اینکه مرد دیگری بخواهد آن زن را متعه کند که در این صورت آن زن باید 45 روز عده نگه دارد؛ و با این ازدواج ارث و میراثی برقرار نمیشود؛ سپس این زن دوباره اگر دلش خواست با هرکس دیگری متعه میکند و این کار برای هر دو طرف تا روز قیامت حلال است؛
اگر آن زن خواست تا ابد در متعه او میماند و اگر بخواهد با افراد مختلفی متعه میکند که بعد از هریک باید 45 روز عده نگه دارد؛ و این مادامی که در دنیاست برای این زن حلال است؛
و این برای هردوی اینها بر اساس حدود الهی حلال است و کسی که از حدود الهی تجاوز کند به خویش ستم کرده است؛ ...
📚بصائر الدرجات، ج1، ص533؛ مختصر البصائر، ص249-250
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ الرَّبِيعِ الوَرَّاقُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَاءَهُ هَذَا الْجَوَابُ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ...
... وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ أَنْ الشِّيعَةَ يَتَرَادَفُونَ الْمَرْأَةَ الْوَاحِدَةَ فَأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِنَّمَا دِينُهُ أَنْ يُحَلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ وَ يُحَرَّمَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ إِنَّ مِمَّا أَحَلَّ اللَّهُ الْمُتْعَةَ مِنَ النِّسَاءِ فِي كِتَابِهِ وَ الْمُتْعَةَ فِي الْحَجِّ أَحَلَّهُمَا ثُمَّ لَمْ يُحَرِّمْهُمَا فَإِذَا أَرَادَ الرَّجُلُ الْمُسْلِمُ أَنْ يَتَمَتَّعَ مِنَ الْمَرْأَةِ فَعَلَى كِتَابِ اللَّهِ [فَعَلَ مَا شَاءَ وَ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ] وَ سُنَّتِهِ [سُنَّةِ نَبِيِّهِ] نِكَاحٍ غَيْرِ سِفَاحٍ تَرَاضَيَا عَلَى مَا أَحَبَّا مِنَ الْأُجْرَةِ وَ الْأَجَلِ كَمَا قَالَ اللَّهُ «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ» إِنْ هُمَا أَحَبَّا أَنْ يَمُدَّا فِي الْأَجَلِ عَلَى ذَلِكَ الْأَجْرِ فَآخِرُ [أَوْ مَا أَحَبَّا فِي آخِرِ] يَوْمٍ مِنْ أَجَلِهَا قَبْلَ أَنْ يَنْقَضِيَ الْأَجَلُ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ مَدَّا فِيهِ وَ زَادَا فِي الْأَجَلِ مَا أَحَبَّا، فَإِنْ مَضَى آخِرُ يَوْمٍ مِنْهُ لَمْ يَصْلُحْ إِلَّا بِأَمْرٍ مُسْتَقْبِلٍ وَ لَيْسَ بَيْنَهُمَا عِدَّةٌ [إِلَّا] مِنْ سِوَاهُ [لِرَجُلٍ سِوَاهُ] فَإِنْ أَرَادَتْ سِوَاهُ اعْتَدَّتْ خَمْسَةً وَ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْسَ بَيْنَهُمَا مِيرَاثٌ. ثُمَّ إِنْ شَاءَتْ تَمَتَّعَتْ مِنْ آخَرَ فَهَذَا حَلَالٌ لَهُمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنْ هِيَ شَاءَتْ مِنْ سَبْعَةٍ [إِنْ شَاءَتْ تَمَتَّعَتْ مِنْهُ أَبَداً] وَ إِنْ هِيَ شَاءَتْ مِنْ عِشْرِينَ [وَ إِنْ شَاءَتْ مِنْ عِشْرِينَ بَعْدَ أَنْ تَعْتَدَّ مِنْ كُلِّ وَاحِدٍ فَارَقَتْهُ خَمْسَةً وَ أَرْبَعِينَ يَوْماً، فَلَهَا ذَلِكَ] مَا بَقِيَتْ فِي الدُّنْيَا كُلُّ هَذَا حَلَالٌ لَهُمَا عَلَى حُدُودِ اللَّهِ [الَّتِي بَيَّنَهَا عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ ص]وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَه؛ وَ إِذَا أَرَدْتَ الْمُتْعَةَ فِي الْحَج...
@yekaye
🔹6) با چه زنی متعه انجام شود
☀️الف. از امام باقر ع درباره متعه سوال شد، فرمودند:
همانا متعه امروز همانند ایام سابق نیست؛ زنان در آن زمان مورد اطمینان بودند و امروز از آنان ایمن نیستید؛ پس ابتدا درباره آنان پرس و جو کنید.
📚الكافي، ج5، ص453؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص459؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص251
☀️ب. محمد بن فیض میگوید: از امام صادق ع درباره [جواز] متعه سوال کردم.
فرمودند: بله، اگر که آن زن مساله را بداند.
گفتم: فدایت شوم؛ اگر نداند چطور؟
فرمود: به او مساله را عرضه کن؛ اگر پذیرفت با او ازدواج کن [او را متعه کن] و اگر پرهیز داشت از این که به سخن تو راضی شود او را رها کن* و تو را برحذر میدارم از «کواشف» [= خودنمایان] و «دواعی» [به خود دعوتکنندگان] و «بغایا» [دریدگان] و زنان شوهردار.
گفتم: «کواشف» چیست؟
فرمود: زنانی که حجاب برمیدارند و خانههایشان معلوم است و مردان به سراغشان میروند.
گفتم: «دواعی» چیست؟
فرمود: زنانی که دیگران را به خود دعوت میکنند و به فساد معروفند.
گفتم:«بغایا» چیست؟
فرمود: زنانی که به زناکاری مشهورند.
گفتم: مقصودتان از زنان شوهردار چیست؟ [ریرا واضح است که زن شوهردار را نمیشود متعه کرد]
فرمود: زنانی که بر اساس رویهای غیر از رویه شرعی طلاق داده شدهاند.
📚الكافي، ج5، ص453؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص459؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص251
☀️ج. ابوساره میگوید: از امام صادق ع درباره متعه سوال کردم.
فرمود: حلال است، اما در این زمینه جز با زن عفیف ازدواج مکن که همانا خداوند عز و جل میفرماید «آنان که نسبت به اندامهای جنسیشان مراقبت دارند» (مومنون/5) پس با کسی که در مورد اموالت بر او ایمن نیستی، رابطه جنسی هم برقرار مکن.
📚الكافي، ج5، ص453؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص252
☀️د. ابن ابی یعفور میگوید: از امام صادق سوال کردم درباره زنی که حال و روزش را نمیدانم؛ آیا با او ازدواج متعه انجام دهم؟
فرمود: متعرض او شود؛ اگر دیدی به درخواست گناه پاسخ مثبت داد چنین کسی را متعه نکن.
📚الكافي، ج5، ص454
☀️ه. اسحاق بن جریر میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم: نزد ما در کوفه زنی هست که به فسق و فجور معروف است؛ آیا جایز است که با او ازدواج موقت انجام دهم؟
فرمود: آیا پرچمی بر در خانهاش برافراشته است؟! [در جاهلیت فاحشهها روی در خانهشان پرچم نصب میکردند که مشتری بداند!]
گفتم: خیر! اگر پرچم برافرازد حاکم او را دستگیر میکند.
فرمود: بله، میتوانی با او ازدواج موقت انجام دهی!
سپس به یکی از نزدیکانش اشاره کرد و مخفیانه مطلبی را به او گفت. در دلم چیزی گذشت. بعدا آن شخص را دیدم و پرسیدم امام صادق ع به تو چه گفت؟
گفت: چیزی نیست که تو بدت بیاید!
گفتم: پس به من بگو چه گفت.
گفت: فقط به من فرمود که اگر هم بر در خانهاش پرچم نصب کرده بود باز ازدواج با او برای وی بیاشکال بود زیرا بدین ترتیب او را از حرام به سوی حلال بیرون میکرد.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص485
☀️و. از امام صادق ع سوال شد درباره مردی که زنی را برای چند روز متعه کرده بود؛ یکبار در همین ایام به سراغش رفت و آن زن گفت؛ اندکی پیش از آمدن تو من با یک نفر رابطه نامشروع داشتم؛ آیا آن مرد حق دارد با آن زن نزدیکی کند در حالی که او به این کار بیشرمانهاش اعتراف کرده است؟
فرمود: خیر! سزاوار نیست که با او نزدیکی کند.
📚الكافي، ج5، ص465
☀️ز. محمد بن راشد میگوید: به امام صادق ع عرض کردم که من زنی را متعه کردم و در دلم گذشت که مبادا همسر داشته باشد؛ در این زمینه تحقیق کردم دیدم که همسر دارد.
حضرت فرمود: چرا تحقیق کردی؟!
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص252
ح. همچنین از امام صادق ع روایت شده است که:
زن مومنهای [زن مومنی که منزلت اجتماعی دارد] را متعه نکن چرا که [در صورت علنی شدن این مطلب] او را خوار میکنی.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص252
@yekaye
👇متن احادیث👇
متن احادیث بند 6
☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ:
إِنَّ الْمُتْعَةَ الْيَوْمَ لَيْسَ كَمَا كَانَتْ قَبْلَ الْيَوْمِ إِنَّهُنَّ كُنَّ يَوْمَئِذٍ يُؤْمَنَّ وَ الْيَوْمَ لَا يُؤْمَنَّ فَاسْأَلُوا عَنْهُنَّ.
📚الكافي، ج5، ص453؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص459؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص251
☀️ب. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ إِسْحَاقَ الْحَذَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَيْضِ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ.
فَقَالَ: نَعَمْ إِذَا كَانَتْ عَارِفَةً.
قُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ عَارِفَةً؟
قَالَ: فَاعْرِضْ عَلَيْهَا وَ قُلْ لَهَا؛ فَإِنْ قَبِلَتْ فَتَزَوَّجْهَا وَ إِنْ أَبَتْ أَنْ تَرْضَى بِقَوْلِكَ فَدَعْهَا؛ وَ إِيَّاكَ وَ الْكَوَاشِفَ وَ الدَّوَاعِيَ وَ الْبَغَايَا وَ ذَوَاتِ الْأَزْوَاجِ.
قُلْتُ: مَا الْكَوَاشِفُ؟
قَالَ: اللَّوَاتِي يُكَاشِفْنَ وَ بُيُوتُهُنَّ مَعْلُومَةٌ وَ يُؤْتَيْنَ.
قُلْتُ: فَالدَّوَاعِي؟
قَالَ: اللَّوَاتِي يَدَّعِينَ إِلَى أَنْفُسِهِنَّ وَ قَدْ عُرِفْنَ بِالْفَسَادِ.
قُلْتُ: فَالْبَغَايَا؟
قَالَ: الْمَعْرُوفَاتُ بِالزِّنَا.
قُلْتُ: فَذَوَاتُ الْأَزْوَاجِ؟
قَالَ: الْمُطَلَّقَاتُ عَلَى غَيْرِ السُّنَّةِ.
📚الكافي، ج5، ص453؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص459؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص251
☀️ج. عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُوسَى عَنْ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِي سَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْهَا يَعْنِي الْمُتْعَةَ.
قَالَ لِي: حَلَالٌ فَلَا تَتَزَوَّجْ إِلَّا عَفِيفَةً إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» فَلَا تَضَعْ فَرْجَكَ حَيْثُ لَا تَأْمَنُ عَلَى دِرْهَمِكَ.
📚الكافي، ج5، ص453؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص252
☀️د. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ رَفَعَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ وَ لَا أَدْرِي مَا حَالُهَا أَ يَتَزَوَّجُهَا الرَّجُلُ مُتْعَةً؟
قَالَ: يَتَعَرَّضُ لَهَا فَإِنْ أَجَابَتْهُ إِلَى الْفُجُورِ فَلَا يَفْعَلْ.
📚الكافي، ج5، ص454
☀️ه. الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوب عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِيرٍ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ عِنْدَنَا بِالْكُوفَةِ امْرَأَةً مَعْرُوفَةً بِالْفُجُورِ أَ يَحِلُّ أَنْ أَتَزَوَّجَهَا مُتْعَةً.
قَالَ فَقَالَ رَفَعَتْ رَايَةً؟
قُلْتُ لَا لَوْ رَفَعَتْ رَايَةً أَخَذَهَا السُّلْطَانُ.
قَالَ فَقَالَ نَعَمْ تَزَوَّجْهَا مُتْعَةً.
قَالَ ثُمَّ إِنَّهُ أَصْغَى إِلَى بَعْضِ مَوَالِيهِ فَأَسَرَّ إِلَيْهِ شَيْئاً. قَالَ فَدَخَلَ قَلْبِي مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ.
قَالَ فَلَقِيتُ مَوْلَاهُ فَقُلْتُ لَهُ أَيَّ شَيْءٍ قَالَ لَكَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع؟
قَالَ فَقَالَ لِي لَيْسَ هُوَ شَيْئاً تَكْرَهُهُ.
فَقُلْتُ فَأَخْبِرْنِي بِهِ.
قَالَ فَقَالَ إِنَّمَا قَالَ لِي وَ لَوْ رَفَعَتْ رَايَةً مَا كَانَ عَلَيْهِ فِي تَزْوِيجِهَا شَيْءٌ إِنَّمَا يُخْرِجُهَا مِنْ حَرَامٍ إِلَى حَلَالٍ.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص485
☀️و. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّد عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ مُتْعَةً أَيَّاماً مَعْلُومَةً فَتَجِيئُهُ فِي بَعْضِ أَيَّامِهَا فَتَقُولُ إِنِّي قَدْ بَغَيْتُ قَبْلَ مَجِيئِي إِلَيْكَ بِسَاعَةٍ أَوْ بِيَوْمٍ هَلْ لَهُ أَنْ يَطَأَهَا وَ قَدْ أَقَرَّتْ لَهُ بِبَغْيِهَا
قَالَ لَا يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَطَأَهَا.
📚الكافي، ج5، ص465
☀️ز. رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ فَضْلٍ مَوْلَى مُحَمَّدِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ: إِنِّي تَزَوَّجْتُ امْرَأَةً مُتْعَةً فَوَقَعَ فِي نَفْسِي أَنَّ لَهَا زَوْجاً فَفَتَّشْتُ عَنْ ذَلِكَ فَوَجَدْتُ لَهَا زَوْجاً.
قَالَ: وَ لِمَ فَتَّشْتَ؟!
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص252
☀️ح.أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا تَتَمَتَّعْ بِالْمُؤْمِنَةِ فَتُذِلَّهَا.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص252
@yekaye
🔹7) متعه با دختر باکره!
☀️الف. از امام صادق ع روایت شده که: بپرهیزید از اینکه با دختران باکره ازدواج موقت کنید.
☀️ب. و نیز از ایشان روایت شده که در پاسخ کسی که درباره متعه سوال می کرد فرمودند:
مساله متعه بسیار سخت و پیچیده است؛ پس، از رفتن به سراغ دختران باکره خودداری کنید.
📚النوادر(للأشعري)، ص84 و 86
☀️ج. باز از ایشان روایت شده که فرمودند: ازدواج موقت با دختر باکره اشکالی ندارد به شرطی که بکارتش را زایل نکنند چرا که بیم این میرود که خانوادهاش این را عیب و عار بدانند.
📚الكافي، ج5، ص463
✳️ از روایات فوق فهمیده میشود که متعه کردن دختر باکره جایز است هرچند کراهت دارد؛
اما اینکه آیا #اذن_پدر شرط است یا خیر؛ احادیث مختلفی روایت شده که مساله را پیچیده میکند:
☀️د. از امام صادق ع روایت شده است:
دختر باکرهای که پدر دارد جز با اذن پدرش نباید ازدواج موقت انجام دهد.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص461؛ الإستبصار، ج3، ص145
☀️ه. وباز از امام صادق ع روایت شده است:
اشکالی ندارد که با دختر باکره ازدواج شود اگر خودش راضی باشد بدون اینکه اذن از والدینش گرفته شود.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص254
✳️ فتوای فقها در این زمینه مختلف است؛
برخی بین ازدواج دائم و موقت فرق گذاشتهاند؛
عدهای بر اساس قواعد رجال و درایه، برخی از این احادیث را بر برخی دیگر ترجیح دادهاند؛ و ...
در این میان شیخ طوسی نظرش این است که شاید آنکه اذن پدر را شرط کرده درباره دختری است که هنوز به سن بلوغ نرسیده باشد؛ و به این حدیث استناد کرده است:
☀️و. محمد بن مسلم میگوید: از امام ع سوال کردم درباره دختر [باکره] که آیا جایز است مرد او را متعه کند؟
فرمودند: بله؛ مگر اینکه دختربچهای باشد که فریب بخورد.
گفتم: خداوند کار شما را درست کند؛ دختر اگر به چه حدی برسد به بلوغی رسیده که فریب نمیخورد؟
فرمود: ده سالگی.
📚الإستبصار، ج3، ص145؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص255؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص461
✳️ اما به نظر میرسد احتمال قویتر در این حدیث مساله «فریب نخوردن» است؛ نه «سن»؛
که چهبسا در فرهنگهای مختلف این سن رشدیافتگی متفاوت باشد و امام درباره فرهنگ زمان خود این سن را مطرح کرده؛
یعنی چهبسا اذن پدر برای هرجایی است که مساله رشدنیافتگی و فریب جدی باشد؛
یعنی چهبسا در جایی که مردی ابتداءا سراغ یک دختر برود، چهبسا اذن پدر شرط است که مبادا وی اغفال شود؛ اما در جایی که خود دختر چنین تمایلی داشته باشد، چه بسا اذن پدر شرط نباشد مادام که به حد رفع بکارت نرسند.
شاید این دو حدیث زیر نیز موید برداشت فوق باشد:
☀️ز. از امام صادق درباره متعه کردن دختر باکره در حالی که نزد والدینش زندگی میکند سوال میشود که آیا بدون اذن والدینش جایز است؟
فرمود: اشکالی ندارد ما دامی که به حد رفع بکارت نرسد تا بدین وسیله عفتش حفظ شود.
☀️ح. وباز شخصی به امام میگوید: دختر باکرهای که نزد والدینش زندگی میکند بدون اطلاع والدینش مرا به [ازدواج موقت با] خویش دعوت کرده است؛ آیا این کار را انجام بدهم؟
فرمود: ولی از نزدیکی کردن بپرهیز.
گفتم: هرچند که خودش بدین کار راضی باشد؟
فرمود: بله، هرچند که بدین کار راضی باشد زیرا که این مساله [از دست دادن بکارت] برای دختران باکره مایه عیب و عار است.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص254
✅ توجه
در این مساله (و هر مساله شرعی دیگر)، با توجه به ظرایف فراوانی که در مقام بررسی #اعتبار_احادیث و نیز نحوه #استنباط_حکم_شرعی وجود دارد، هر کس که مجتهد نیست موظف است در مقام عمل به #مرجع_تقلید خویش مراجعه کند.
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 7
ا☀️لف. الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يَا أَبَا بَكْرٍ إِيَّاكُمْ وَ الْأَبْكَارَ أَنْ تَزَوَّجُوهُنَّ مُتْعَةً.
☀️ب. ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ وَ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ؟
فَقَالَ: إِنَّ أَمْرَهَا شَدِيدٌ فَاتَّقُوا الْأَبْكَارَ.
📚النوادر(للأشعري)، ص84 و 86
☀️ج.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَيْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي الْحَلَّالِ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: لَا بَأْسَ بِأَنْ يَتَمَتَّعَ بِالْبِكْرِ مَا لَمْ يُفْضِ إِلَيْهَا مَخَافَةَ كَرَاهِيَةِ الْعَيْبِ عَلَى أَهْلِهَا.
📚الكافي، ج5، ص463
☀️د. رَوَى أَبَانٌ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْعَذْرَاءُ الَّتِي لَهَا أَبٌ لَا تَتَزَوَّجُ مُتْعَةً إِلَّا بِإِذْنِ أَبِيهَا.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص461؛ الإستبصار، ج3، ص145
☀️ه. مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا بَأْسَ بِتَزْوِيجِ الْبِكْرِ إِذَا رَضِيَتْ مِنْ غَيْرِ إِذْنِ أَبَوَيْهَا.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص254
☀️و. مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحْرِزٍ الْخَثْعَمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ الْجَارِيَةِ يَتَمَتَّعُ مِنْهَا الرَّجُلُ؟
قَالَ: نَعَمْ إِلَّا أَنْ تَكُونَ صَبِيَّةً تُخْدَعُ.
قَالَ: قُلْتُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَكَمِ الْحَدُّ الَّذِي إِذَا بَلَغَتْهُ لَمْ تُخْدَعْ؟
قَالَ: بِنْتُ عَشْرِ سِنِينَ.
📚الإستبصار، ج3، ص145؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص255؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص461
☀️ح. أَبُو سَعِيدٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّمَتُّعِ مِنَ الْبِكْرِ إِذَا كَانَتْ بَيْنَ أَبَوَيْهَا بِلَا إِذْنِ أَبَوَيْهَا؟
قَالَ: لَا بَأْسَ مَا لَمْ يَفْتَضَّ مَا هُنَاكَ لِتَعِفَّ بِذَلِكَ.
مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْقَمَّاطِ عَمَّنْ رَوَاهُ قَالَ:
قُلْتُ: لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جَارِيَةٌ بِكْرٌ بَيْنَ أَبَوَيْهَا تَدْعُونِي إِلَى نَفْسِهَا سِرّاً مِنْ أَبَوَيْهَا أَ فَأَفْعَلُ ذَلِكَ؟
قَالَ: نَعَمْ وَ اتَّقِ مَوْضِعَ الْفَرْجِ.
قَالَ: قُلْتُ: فَإِنْ رَضِيَتْ بِذَلِكَ؟
قَالَ: وَ إِنْ رَضِيَتْ بِذَلِكَ فَإِنَّهُ عَارٌ عَلَى الْأَبْكَارِ.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص254
☀️ط. رَوَى عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّمَتُّعِ بِالْأَبْكَارِ؟
قَالَ: هَلْ جُعِلَ ذَلِكَ إِلَّا لَهُنَّ؟ فَلْيَسْتَتِرْنَ مِنْهُ وَ لْيَسْتَعْفِفْن.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص466
@yekaye
🔹8) تعیین محدودیت زمانی و مهریه برای متعه
☀️الف. از امام صادق ع روایت شده است: متعه جز با دو امر حاصل نمیشود: مهلت معین و مهریه مشخص.
📚الكافي، ج5، ص455
☀️ب. ابان بن تغلب میگوید: به امام صادق ع عرض کردم: وقتی [برای متعه کردن] با وی خلوت کردم چه بگویم؟
فرمود: بگو: با تو ازدواج متعه میکنم بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبرش؛ در حالی که هیچ ارث بردن و ارث گرفتنی در کار نخواهد بود، به فلان تعداد روز ویا مثلا فلان تعداد سال؛ و به فلان تعداد درهم، و مبلغ مهریه را دقیقا تعیین کن بنا بر آنچه با هم توافق کردهاید، کم باشد یا زیاد؛ پس وقتی که گفت: بله، رضایت دادم؛ او زن توست و تو سزاوارترین مردم به او هستی.
گفتم: ولی من خجالت میکشم که زمان را شرط کنم.
فرمود: این بیشتر به ضرر توست!
گفتم: چطور؟!
فرمود: چون اگر شرط نکنی تبدیل به ازدواج دائم میشود و [حتی] در ایام عده [نیز] نفقهاش بر تو واجب میگردد؛ و وراثت هم در کار خواهد بود و جز با طلاق شرعی حق جدا شدن از او را نداری.
📚الكافي، ج5، ص455
☀️ج. از امام صادق ع روایت شده است که زنی نزد عمر آمد و گفت: من زنا کردهام، مرا پاک گردان. [یعنی حد الهی بر من جاری کن تا از گناه پاک شوم]
عمر دستور داد که وی را سنگسار کنند. امیرالمومنین ع را باخبر کردند. ایشان آمد و از زن سوال کرد: چگونه زنا کردی؟
گفت: از بیابان عبور میکردم و بشدت تشنه شدم؛ عرب بادیهنشینی دیدم و از او آب خواستم؛ او از دادن آب خودداری کرد مگر در ازای اینکه خودم را در اختیار او قرار دهم. وقتی که دیدم تشنگی بسیار غلبه کرده و بر جان خود ترسیدم، به من آب داد و من هم خود را در اختیار او قرار دادم.
امیرالمومنین ع فرمود: به پروردگار کعبه سوگند که این مصداق ازدواج [موقت] است [، نه زنا].
📚الكافي، ج5، ص467
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 8
☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَكُونُ مُتْعَةٌ إِلَّا بِأَمْرَيْنِ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ أَجْرٍ مُسَمًّى.
📚الكافي، ج5، ص455
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:
قُلْتُ: لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ أَقُولُ لَهَا إِذَا خَلَوْتُ بِهَا؟
قَالَ: تَقُولُ أَتَزَوَّجُكِ مُتْعَةً عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص لَا وَارِثَةً وَ لَا مَوْرُوثَةً كَذَا وَ كَذَا يَوْماً وَ إِنْ شِئْتَ كَذَا وَ كَذَا سَنَةً بِكَذَا وَ كَذَا دِرْهَماً وَ تُسَمِّي مِنَ الْأَجْرِ مَا تَرَاضَيْتُمَا عَلَيْهِ قَلِيلًا كَانَ أَمْ كَثِيراً. فَإِذَا قَالَتْ نَعَمْ، فَقَدْ رَضِيَتْ؛ فَهِيَ امْرَأَتُكَ وَ أَنْتَ أَوْلَى النَّاسِ بِهَا.
قُلْتُ: فَإِنِّي أَسْتَحْيِي أَنْ أَذْكُرَ شَرْطَ الْأَيَّامِ.
قَالَ: هُوَ أَضَرُّ عَلَيْكَ!
قُلْتُ: وَ كَيْفَ؟
قَالَ: إِنَّكَ إِنْ لَمْ تَشْتَرِطْ كَانَ تَزْوِيجَ مُقَامٍ وَ لَزِمَتْكَ النَّفَقَةُ فِي الْعِدَّةِ وَ كَانَتْ وَارِثَةً وَ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى أَنْ تُطَلِّقَهَا إِلَّا طَلَاقَ السُّنَّةِ.
📚الكافي، ج5، ص455
☀️ج. علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ: إِنِّي زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِي.
فَأَمَرَ بِهَا أَنْ تُرْجَمَ. فَأُخْبِرَ بِذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ: كَيْفَ زَنَيْتِ؟
فَقَالَتْ مَرَرْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَاسْتَسْقَيْتُ أَعْرَابِيّاً، فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي. فَلَمَّا أَجْهَدَنِي الْعَطَشُ وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِي، سَقَانِي فَأَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي.
فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: تَزْوِيجٌ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ.
📚الكافي، ج5، ص467
@yekaye