☀️۲) از چندین تن از ائمه اطهار ع روایتی نقل شده است که حضرت امیرالمومنین ع در یک مجلس چهارصد باب از آنچه دین و دنیای انسان مسلمان را آباد میکند، به برخی از اصحابش آموخت. قبلا فرازهایی از این روایت قبلا گذشت. در فراز دیگری از آن فرمودهاند:
با زبان است که اهل جهنم با صورت در جهنم میافتند؛ و با زبان است که به اهل نور نور داده میشود پس زبانتان را حفظ کنید و آن را به یاد خداوند عز و جل مشغول بدارید ....
📚الخصال، ج2، ص635
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاه
... بِاللِّسَانِ كُبَّ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ وَ بِاللِّسَانِ أُعْطِيَ أَهْلُ النُّورِ النُّورَ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ اشْغَلُوهَا بِذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...
@yekaye
☀️ 3) الف. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند: نجات مومن در حفظ زبانش است.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که:
در حکمت آل داود آمده است؛ بر عاقل است که عارف به زمان خویش، مشغول کار و وضع خویش و پاسبان زبان خویش باشد.
📚الكافي، ج2، ص114 و 116
☀️الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ الْحَلَبِيِّ رَفَعَهُ قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: نَجَاةُ الْمُؤْمِنِ فِي حِفْظِ لِسَانِهِ.
☀️ب. أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَعِيدِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ.
@yekaye
.
1️⃣ «إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً»
در آیه قبل فرمود که مقربان در بهشت نه سخن لغو و زایدی میشنوند و نه هیچگونه کلام نابجایی؛
و اینجا میخواهد توضیح دهد چه سخنانی در بهشت بیان میشود که با تعبیر «قیلاً سَلاماً سَلاماً» بیان شده است؛
این یعنی:
🍃الف. تنها چیزی که بین آنان رد و بدل میشود سلام و تحیت نسبت به همدیگر است (مجمع البيان، ج9، ص328 ) یعنی فقط ابراز سلم و صفا نسبت به همدیگر.
🍃ب. تنها چیزی که در آنجا گفته میشود سلام بعد سلام است (الميزان، ج19، ص123 )
🍃ج. تنها چیزی که در آنجا گفته میشود سخنانی است که سالم باشد (الميزان، ج19، ص123 )
🍃د. با توجه به تعبیر «قیل» (که فاعلش معلوم نیست) اشاره دارد که آنان دائما با سلام و صلوات مواجهاند؛ نهتنها از جانب سایر بهشتیان که کلامی که بین بهشتیان با همدیگر رد و بدل میشود سراسر سلام و سلامتی است، بلکه از جانب خود خداوند متعال (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ؛ یس/58) و فرشتگان (وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ؛ رعد/23-24) (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج29، ص400 و 403 )
🍃ه. ...
@yekaye
.
2️⃣ «لا یسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً؛ إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً»
در این دو آیه فرمود «در آن نه بیهودهای میشنوند و نه نابجایی؛ مگر گفتن سلام سلام.»
🔹ظاهر آن است که این جمله اخیر نسبت به جمله قبل استثنای منقطع است؛ زیرا سلام از جنس لغو و تأثیم نیست؛ یعنی معنای آیه این است که «در آن نه بیهودهای میشنوند و نه نابجایی؛ ولیکن به آنها میگویند سلام سلام.»
🔸اما میتوان آن را استثنای متصل هم دانست؛
که در این صورت یک تعبیر مجازی و بلیغ میشود؛
شبیه اینکه کسی بگوید «من گناهی ندارم جز اینکه تو را دوست دارم و این است که مرا اذیت میکند» که اینجا دوست داشتن به عنوان استثنایی از گناه است؛ یعنی گوینده نمیخواهد صرفا بگوید که من تو را دوست دارم؛ بلکه میخواهد از طرفی به عدم گناه خود تاکید کند و از طرفی بگوید اگر گناهی هم دارم که مرا به خاطرش عذاب بدهند همین دوست داشتن توست که حقیقتش یک کار پسندیده است؛
در اینجا نیز گویی میخواهد بگوید چنان آنان از لغو و سخن نابجا دورند و در سخنان متعالی غوطهورند که اگر بخواهیم مصداقی برای سخن لغو آنان بیابیم باید همین سلام و احوالپرسی آنان از همدیگر را که حقیقتا کار خوبی است در نسبت با سایر سخنان آنان در بهشت، کاری لغو ونابجا حساب کنیم! (مفاتيح الغيب، ج29، ص401-402 )
@yekaye
.
3️⃣ «لا یسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً؛ إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً»
بهشت، سراى سلام و سلامت است.
[و میتوان گفت] جامعهاى كه در آن سلام و سلامتى رواج دارد و لغو و بيهودگى در آن وجود ندارد، جامعهاى بهشتى است. (تفسير نور، ج9، ص425)
@yekaye
🏴🏴 شهادت مولی الموحدین امیرمومنان حضرت علی بن ابی طالب علیه آلاف التحیة و الثناء بر همه شیعیان و دوستداران ایشان و عدالتجویان و حقپرستان تسلیت باد 🏴🏴
دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
@yekaye
🔹أَصْحابُ
در آیه ۸ همین سوره اشاره شد که
▪️ماده «صحب» در اصل دلالت دارد بر نزدیک و قرین هم قرار گرفتن؛ و «صاحب» (جمع آن: اصحاب) به هر ملازم و همنشین و همراهی گفته میشود، اعم از اینکه این ملازمت با بدن باشد یا با عنایت و اهتمام؛ و برخی هم معنای اصلی آن را معاشرتی که در مسیر دنیا، در برنامههای ظاهری یا باطنی، تداوم داشته باشد دانسته اند.
▪️البته برخی از اهل لغت با اینکه رواج کاربرد «صاحب» در معنای «قرین» را قبول دارند، اما اصل این ماده را «حفظ کردن» میدانند که فقط در نسبت بین انسانها به کار میرود، و بر یک نوع انتفاع، دست کم در یکی از طرفین، دلالت دارد؛ برخلاف قرین که در نسبت بین اشیاء هم به کار میرود و بر صرف کنار هم قرار داشتن و در یک مسیر بودن دلالت دارد؛ و شاهدی بر اینکه در اصل ماده «صحب» معنای «حفظ» نهفته، آن است که عرب تعبیر «صحبك الله» را به معنای «خداوند حفظت کند» به کار میبرند؛ چنانکه در «لا يَسْتَطيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ» (انبیاء/۴۳) نیز ظاهرا در همین معنا به کار رفته است؛ هرچند که برخی این کلمه در این آیه را هم در همان معنای مصاحبت و همنشینی گرفته و گفتهاند «إصحاب للشیء» به معنای منقاد و مطیع بودن در برابر آن چیز است؛ به نحوی که آن دیگری را صاحب وی میگرداند، و به همین مناسبت، مقصود در این آیه هم آن است که آنان را از جهت این معبودهای دروغینشان هیچ آرامش و راحتی و رفقی در کار نخواهد بود که مصاحب و همراه ایشان باشد؛
ولی اغلب اهل لغت، این را در همان معنای حفظ کردن و جوار و پناه دادن دانستهاند؛ و خود همین مفهوم منقاد و مطیع بودن نیز دلالت بر نوعی حفاظت کردن از جانب شخص مقابل دارد.
▪️راغب اصفهانی که اصل معنای این ماده را ملازمت و همراهی دانسته، توضیح داده که این ماده در عرف در مواردی اطلاق میشود که این همراهی زیاد باشد، و این ماده دلالت بر طول همنشینی و ملازمت دارد و بدین جهت تعبیر «مصاحبت» و «اصطحاب» بلیغتر از تعبیر «اجتماع» است: هر اصطحابی اجتماع است اما هر اجتماعی اصطحاب نیست؛ و چهبسا اینکه پیامبر را در مقام دفاع از اینکه ایشان دیوانه نیستند «صاحب» آنان خواندهاند (ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ، تکویر/۲۲؛ ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ، اعراف/۱۸۴؛ ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ، سبأ/۴۶) بدین جهت باشد که وی مدتها در میان آنان زیسته و با آنان بوده و آنان ظاهر و باطن وی را میشناسند و در واقعا در او دیوانگی و جنونی ندیده بودند.
▪️اما نکته قابل توجه این است که راغب اشاره میکند که این ماده هم در جایی که شخص مافوق و حاکم بر بقیه باشد (مانند صاحب الجیش) و هم در جایی که تحت سلطه قرار گرفته باشد (مانند صاحب الامیر) به کار میرود [به عنوان یک مثال قرآنی، میتوان به «أَصْحابَ النَّارِ» اشاره کرد که هم در مورد جهنمیان که آتش بر آنان مسلط شده به کار رفته، مانند «وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّار (تغابن/۱۰)؛ و هم در مورد فرشتگان موکل بر جهنم که بر آتش آن مسلطاند، مانند: «ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَة» (مدثر/۳۱)]؛
و به همین جهت همراهی زیاد است که به مالک یک چیز و کسی که اختیار تصرف در چیزی را داشته باشد صاحب آن گفته میشود؛ اما با توجه به اینکه صاحب بدین معنا در قرآن کریم به کار نرفته است؛ بلکه عمده کاربردهایش در جایی است که به خاطر کثرت ملازمت و همراهی با کسی یا امری (أَصْحابُ مُوسى، أَصْحابَ السَّبْتِ، أَصْحابُ الْجَنَّةِ، أَصْحابَ النَّارِ، أَصْحابِ السَّعيرِ، أَصْحابِ الْجَحيمِ، أَصْحابَ الْقَرْيَةِ، أَصْحابِ مَدْيَنَ، أَصْحابِ الْقُبُورِ) ویا به مناسبت اینکه نام آنان با آن واقعه و یا آن چیز گره خورده (أَصْحابَ الْكَةفِ، أَصْحابُ الْأُخْدُودِ، أَصْحابَ الرَّسِّ، أَصْحابَ السَّفينَةِ، أَصْحابُ الْأَعْراف، َ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ، أَصْحابُ الْحِجْرِ، أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ، أَصْحابَ الْيَمينِ، أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ، أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ، أَصْحابُ الشِّمالِ) آنان را صاحب و اصحاب آن امر خوانده است، بتوان نظر کسانی که نوعی معنای حفظ را هم در این ماده دخیل دانستهاند ترجیح داد.
🔖جلسه ۹۷۵ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-8/
@yekaye
🔹 الْیمینِ
در آیه ۸ همین سوره درباره ماده «یمن» هم بیان شد که
▪️برخی اصل معنای این ماده را از واژه «یمین» به معنای «دست راست» دانستهاند (وَ ما تِلْكَ بِیمینِكَ یا مُوسى، طه۱۷؛ وَ لا تَخُطُّهُ بِیمینِكَ، عنکبوت/۴۸؛ فَراغَ عَلَیهِمْ ضَرْباً بِالْیمینِ، صافات/۹۳) که بعدا به مناسبتهای مختلف در معانی «قدرت» (چون دست راست غالبا قویتر از دست چپ است)، «یُمن» و برکت (چون عرب سمت راست را غالبا به فال نیک میگرفت)، و «قسم خوردن» (چون هنگام همقسم شدن غالبا دست راست را در دست هم میگذاشتند) به کار رفته است.
▫️برخی هم گفتهاند معنای محوری این ماده چیزی است که ابزار قوت و یاری اساسی برای هر کاری باشد؛ و دست راست را هم به این مناسبت که عموم انسانها برای اقدام به هر کاری دست راستشان را جلو میآورند، «الید الیمنی» خواندهاند؛ اما برخی اصل معنای این ماده را مشتمل بر سه مولفه «قوت» در مسیر «خوبی» همراه با نوعی «زیادت» و فزونی دانستهاند که در مقابل «شوم» است که ضعف و در مسیر بدی و خواری میباشد و معتقدند که «یمین» به معنای سوگند، اگرچه تناسبی با معنای عربی واژه دارد، اما در اصل از زبانهای عبری و سریانی گرفته شده است.
▪️قرابت دو کلمه «یمین» به معنای دست راست و «یُمن» به معنای برکت و زیادتی در نعمت، نوعی مفهوم سعادت را در کلمه «یمین» اشراب نموده است چنانکه خداوند از کسانی که به سعادت میرسند با تعبیر «اصحاب الیمین» (وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْیمِینِ؛ فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْیمِینِ؛ واقعة/۹۰-۹۱) و در مقابل، از کسانی که به شقاوت میافتند با تعبیر «اصحاب الشمال» [شمال به معنای دست چپ هم هست] یاد میکند؛ و در جای دیگر، تعبیر «میمنه» و «مشئمه» که مشخصا از یُمن و شومی است را برای این دو به کار میبرد: «فَأَصْحابُ الْمَیمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیمَنَةِ؛ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» (واقعه/۹) و از این جهت نامه عمل را به دست راست دادن (فَأَمَّا مَنْ أُوتِی كِتابَهُ بِیمینِهِ؛ حاقه/۱۹ و انشقاق/۷) میتواند به طور ضمنی اشاره به یمن و برکت نامه عمل وی هم باشد.
🔖جلسه ۹۷۵ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-8/
@yekaye
در جلسه ۹۷۵ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-8/ احادیث و تدبرهایی گذشت که کاملا به این آیه نیز مرتبط میباشد که در اینجا مجددا تکرار نمی شود.
☀️۱) الف. از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
پیامبر (صلی الله علیه و آله) روز دوشنبه به پیامبری رسید و من صبح روز سهشنبه مسلمان شدم، پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز میخواند و من در طرف راست او نماز میخواندم و از مردها کسی جز من با او نبود؛ و اینچنین بود که خداوند نازل کرد: «و یاران دست راست ...» تا آخر آیه.
📚شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص300
☀️ب. از امام صادق ع روایت مفصلی نقل شده که حضرت توضیح میدهند که چگونه اجزای مختلف نماز در سفر معراج پیامبر ص رقم خورد. در آن توضیح می دهند که چگونه سوره توحید به عنوان نسَبْنامه (= شناسنامه) خداوند در رکعت اول و سوره توحید به عنوان نسَبْنامه پیامبر و اهل بیت ع در رکعت دوم به پیامبر ص وحی شد.
بعد از این توضیحات میفرمایند:
و اولین آیهای که [پیامبر اکرم ص] بعد از [سوره] «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و [سوره] «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» شنید، آیه اصحاب یمین و اصحاب شمال بود...
📚الكافي، ج3، ص486
📚این حدیث با دو سند دیگر در علل الشرائع، ج2، ص316 آمده است ؛ که البته این عبارت (آيَةُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ وَ أَصْحَابِ الشِّمَالِ) را ندارد؛ که به نظر میرسد افتادگی ای در متن رخ داده باشد.
☀️ج. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که:
خداوند عزیز میفرماید هیچ دعاکنندهای متوجّه درگاه من نشده که محبوبتر از آن کسی که به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و اهل بیتش دعا و درخواست مینماید؛ و حضرت آدم ع با آن کلماتی که از خداوند دریافت کرد و خدا را خطاب داد چنین گفت:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی وَ الْقَادِرُ عَلَی طَلِبَتِی وَ قَدْ تَعْلَمُ حَاجَتِی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا مَا رَحِمْتَنِی وَ غَفَرْتَ زَلَّتِی: خدایا تو ولی نعمتم و توانا بر درخواستم هستی و حاجت مرا میدانی؛پس به حق محمد و آل نحند ص از تو میخواهم که بر من رحم کنی و مرا بیامرزی.»
خداوند به حضرت آدم ع وحی فرمود: آدم! من ولی نعمت تو هستم و توانا بر انجام درخواستت میباشم و حاجتت را نیز میدانم؛ امّا چه شد که از من بهحقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و آل او درخواست نمودی»؟
عرض کرد: «پروردگارا! وقتی روح در من دمیدی سر بهجانب عرش بلند کردم دیدم در اطرافش نوشته است؛ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ محمّد رَسُولُ اللهِ، فهمیدم محمّد (صلی الله علیه و آله) گرامیترین مخلوق نزد تو است؛ سپس اسماء بر من عرضه شد در میان گروهی از اصحاب یمین که از پیش من عبور کردند آل محمّد (صلی الله علیه و آله) و پیروان آنها را مشاهده کردم، فهمیدم آنها مقرّبترین مردم در نزد تو هستند.
خطاب آمد: راست گفتی؛ آدم!
📚تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۲۸-629
👇متن احادیث👇
@yekaye
متن احادیث بند ۱
☀️الف. أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الصُّوفِيُّ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْحَافِظُ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: قَالَ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ:
أُنْزِلَتِ النُّبُوَّة عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ وَ أَسْلَمْتُ غَدَاة یَوْمِ الثَّلَاثَاءِ فَکَانَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) یُصَلِّی وَ أَنَا أُصَلِّی عَنْ یَمِینِهِ وَ مَا مَعَهُ أَحَدٌ مِنَ الرِّجَالِ غَیْرِی - فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ إِلَی آخِرِ الْآیَة.
📚شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص300
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَال:
... وَ أَوَّلُ آيَةٍ سَمِعَهَا بَعْدَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ آيَةُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ وَ أَصْحَابِ الشِّمَالِ ...
📚الكافي، ج3، ص486
☀️ج. الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ النَّيْشَابُورِيِّ مَرْفُوعاً إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ مَا تَوَجَّهَ إِلَيَّ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِي أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ دَاعٍ دَعَانِي [وَلِيِّي] يَسْأَلُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ؛ وَ إِنَّ الْكَلِمَاتِ الَّتِي تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ قَالَ «اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِيِّي فِي نِعْمَتِي وَ الْقَادِرُ عَلَى طَلِبَتِي وَ قَدْ تَعْلَمُ حَاجَتِي فَأَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا مَا رَحِمْتَنِي وَ غَفَرْتَ لِي زَلَّتِي.» فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا آدَمُ أَنَا وَلِيُّ نِعْمَتِكَ وَ الْقَادِرُ عَلَى طَلِبَتِكَ وَ قَدْ عَلِمْتَ حَاجَتَكَ فَكَيْفَ سَأَلْتَنِي بِحَقِّ هَؤُلَاءِ؟ فَقَالَ يَا رَبِّ إِنَّكَ لَمَّا نَفَخْتَ فِيَّ الرُّوحَ رَفَعْتُ رَأْسِي إِلَى عَرْشِكَ فَإِذَا حَوْلَهُ مَكْتُوبٌ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» فَعَلِمْتُ أَنَّهُ أَكْرَمُ خَلْقِكَ عَلَيْكَ ثُمَّ عُرِضَتْ عَلَيَّ الْأَسْمَاءُ فَكَانَ مِمَّنْ مَرَّ بِي مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ آلُ مُحَمَّدٍ وَ أَشْيَاعُهُمْ فَعَلِمْتُ أَنَّهُمْ أَقْرَبُ خَلْقِكَ إِلَيْكَ قَالَ صَدَقْتَ يَا آدَمُ.
📚تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۲۸-629
@yekaye
☀️2) الف. از حذیفه نقل شده است که
سیزدهم ماه رجب بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بهدنبال بلال فرستاد و به او دستور داد که پیش از وقت و بیموقع اذان بگوید. وقتی بلال اذن سر داد، مردم از این کار بهشدّت ترسیدند و وحشت کردند و گفتند: پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هنوز در میان ما است؛ نه از ما پنهان شده است و نه مرده است! [یعنی با اینکه پیامبر ص زنده است این چه کاری است که بلال کرد!]
پس جمع شدند و گرد هم آمدند. آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد تا به دری از درهای مسجد رسید و دستش را به در گرفت. در مسجد مکانی بود که سدّه نامیده میشد، سلام کرد و گفت: «ای اهل سدّه! میشنوید»؟
گفتند: «بلی! شنیدیم و اطاعت کردیم».
سپس پرسید: «آیا ابلاغ میکنید»؟
گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! ما آن را ضمانت میکنیم».
سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «به شما خبر دهم که خداوند مردم را دو دسته آفرید؛ و من را در بهترینِ آن دو قرار داده است و این گفتهی خداوند است که فرمود «اصحاب یمین» و «اصحاب شمال»؛ پس من از اصحاب یمین هستم و بهترینِ اصحاب یمین هستم؛ سپس این دو را سه قسم کرد و مرا در بهترین آن سومی قرار داد و این همان است که فرمود: «و اصحاب یمن و برکت؛ چه اصحاب یمن و برکتی؛ و اصحاب شومی و بیبرکتی؛چه اصحاب شومی و بیبرکتیای؛ و سبقتگیرندگان سبقتگیرندگان» پس من از سبقتگیرندگانم و بهترین سبقتگیرندگانم...
📚تفسیر القمی، ج۲، ص۳۴۷
أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ الْكَلْبِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبْدِيِّ عَنْ أَبِي هَارُونَ الْعَبْدِيِّ عَنْ رَبِيعَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَرْسَلَ إِلَى بِلَالٍ فَأَمَرَهُ فَنَادَى بِالصَّلَاةِ قَبْلَ وَقْتِ كُلِّ يَوْمٍ فِي رَجَبٍ لِثَلَاثَةَ عَشَرَ خَلَتْ مِنْهُ.
قَالَ: فَلَمَّا نَادَى بِلَالٌ بِالصَّلَاةِ فَزِعَ النَّاسُ مِنْ ذَلِكَ فَزَعاً شَدِيداً، وَ ذُعِرُوا وَ قَالُوا رَسُولُ اللَّهِ ص بَيْنَ أَظْهُرِنَا لَمْ يَغِبْ عَنَّا وَ لَمْ يَمُتْ، فَاجْتَمَعُوا وَ حَشَدُوا.
فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَمْشِي حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَأَخَذَ بِعِضَادَتِهِ، فِي الْمَسْجِدِ مَكَانٌ يُسَمَّى السُّدَّةَ فَسَلَّمَ.
ثُمَّ قَالَ: هَلْ تَسْمَعُونَ يَا أَهْلَ السُّدَّةِ؟
فَقَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا.
فَقَالَ هَلْ تُبَلِّغُونَ؟
قَالُوا: ضَمِنَّا ذَلِكَ لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ!
قَالَ أُخْبِرُكُمْ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ قِسْمَيْنِ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ «أَصْحابُ الْيَمِينِ» وَ «أَصْحابُ الشِّمالِ» فَأَنَا مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ وَ أَنَا خَيْرُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ثُمَّ جَعَلَ الْقِسْمَيْنِ أَثْلَاثاً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا أَثْلَاثاً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: «فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» فَأَنَا مِنَ السَّابِقِينَ وَ أَنَا خَيْرُ السَّابِقِينَ....
📚در منابع اهل سنت شبیه این حدیث با سندهای متفاوت از ابنعباس روایت شده است؛ مثلا در شواهد التنزيل، ج2، ص48- 49؛ که در در تعلیقه این کتاب این حدیث را با اسناد و گاه عبارات مختلف دیگری نیز در کتب متعددی از اهل سنت روایت کرده است.
@yekaye
☀️ب. سلمان فارسی روایت کرده است:
در مریضیای که پیامبر ص جان به جانآفرین تسلیم کرد، بر ایشان وارد شدم و در مقابلشان نشستم و احوالشان را پرسیدم و بلند شدم که بروم؛ که فرمودند: سلمان! بنشین که خداوند قرار است تو را شاهد بگیرد بر امری که از بهترین امور است.
پس نشستم و در همین حال بودیم که مردانی از اهل بیت ایشان و مردانی از احاب ایشان وارد شدند؛ و حضرت فاطمه س هم در میان کسانی بود که وارد شد. هنگامی که حال و روز ایشان را دید، بغض گلویش را گرفت تا حدی که اشک از دیدگانش جاری شد.
چون نگاه پیامبر ص به او افتاد، فرمود: دخترکم! چرا گریه میکنی؟ خداوند چشم تو را شون کند و هرگز گریانت نگرداند.
گفت: و چگونه نَگِریَم در حالی شما را در این حال و روز میبینم.
پیامبر ص فرمود: بر خداوند توکل کن و صبر پیشه ساز همان گونه که پدرانت که پیامبر بودند، و مادرانت که همسران آنها بودند، صبر پیشه میکردند. فاطمه جان! آیا به تو بشارتی بدهم؟!
گفت: بله ای پیامبر خدا! – یا گفت:بله! پدرم!
فرمود: آیا نمیدانستی که خداوند متعال پدرت را برگزید و او را نبی قرار داد و به سوی جمیع خلایق به رسالت فرستاد؛ سپس علی ع را برگزید و به من دستور داد که تو را به همسری او درآورم و او را به امر پروردگارم وزیر و وصی قرار دادم. فاطمه! همانا علی ع کسی است که بعد از پدرت بیشترین حق را بر مسلمانان دارد؛ او پیش از همه اسلام آورد و به لحاظ دانش از همه عالمتر و به لحاظ بردباری از همه حلیمتر و به لحاظ قدر و میزان از همه میزان عملش استوارتر است.
پس حضرت فاطمه س خوشحال شد؛ رسول خدا ص فرمود: فاطمه! خوشحالت کردم؟
گفت: بله یا رسول الله!
فرمود: آیا دلت میخواهد که درباره همسر و پسرعمویت باز هم از خوبیها و فضیلتهایش بگویم؟
گفت: بله یا رسول الله!
فرمود: همانا علی ع اولین کسی است از این امت که به خداوند عز و جل به رسولش ایمان آورد؛ فقط او بود و مادرت خدیجه؛ او برادرم و برگزیده من و پدر فرزندانم است؛ همانا به علی ع خصلتهایی از خوبی داده شده است که نه پیش از وی و نه پس از وی به کسی داده نشده و نخواهد شد؛ پس تو در عزایت نیکویی بورز و بدان که پدرت بزودی به سوی خداوند رهسپار است.
گفت: پدر جانم! شادم کردی و غمگینم کردی.
فرمود: امور دنیا این گونه رقم خورده است که شادیاش با غم و زلالی اش با تیرگی آمیخته است. دخترکم! آیا دلت میخواهد که باز هم برایت بگویم؟
گفت: بله یا رسول الله!
فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی خلایق را دو دسته آفرید و من و علی را در آن دسته بهتر قرار داد؛ و این سخن خداوند عز و جل است که: «و اصحاب یمین، چه اصحاب یمینی» (واقعه/27)؛ سپس این دوتا را در قبیلههایی قرار داد و ما را در بهترین قبیله گذاشت و این همان است که فرمود: «و شما را شعبهها و قبیلههایی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید؛ همانا گرامی ترین شما نزد خداوند تقواپیشهترینتان است» (حجرات/۱۳) سپس این قبایل را در خانههایی قرار داد و ما را در بهترینِ این بیوت گذاشت آنجا که فرمود « همانا خداوند می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملا پاک و طاهرا گرداند» (احزاب/۳۳)؛ سپس خداوند مرا از میان اهل بیتم برگزید؛ و علی و حسن و حسین و تو را برگزید؛ پس من سید فرزندان آدم هستم و علی ع سید عرب؛ و تو سیده زنان؛ و حسن و حسین سید جوانان بهشتی؛ و امهدی از ذریه شما دو نفر است که خداوند عز و جل زمین را با او از عدل پر میکند همان گونه که پیش از وی با ستم پر شده بود.
📚الأمالي (للطوسي)، ص607-608
📚شبیه این حدیث با سندی دیگر در جلسه 975 با تعبیر اصحاب المیمنه از تفسیر فرات کوفی گذشت.
👇متن حدیث👇
@yekaye
متن حدیث۲.ب.
☀️أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فَيْرُوزَ بْنِ غِيَاثٍ الْجَلَّابُ بِبَابِ الْأَبْوَابِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ الْمُخْتَارِ الْبَانِي، وَ يُعْرَفُ بِفَضْلَانَ صَاحِبِ الْجَارِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي الْفَضْلُ بْنُ مُخْتَارٍ، عَنِ الْحَكَمِ بْنِ ظُهَيْرٍ الْفَزَارِيِّ الْكُوفِيِّ، عَنْ ثَابِتِ بْنِ أَبِي صَفِيَّةَ أَبِي حَمْزَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو عَامِرٍ الْقَاسِمُ بْنُ عَوْفٍ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِي سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ)، قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ، فَجَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ سَأَلْتُهُ عَمَّا يَجِدُ، وَ قُمْتُ لِأَخْرُجَ، فَقَالَ لِي: اجْلِسْ يَا سَلْمَانُ، فَسَيُشْهِدُكَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَمْراً إِنَّهُ لَمِنْ خَيْرِ الْأُمُورِ، فَجَلَسْتُ.
فَبَيْنَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ رِجَالٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا السَّلَامُ) ابْنَتُهُ فِيمَنْ دَخَلَ، فَلَمَّا رَأَتْ مَا بِرَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مِنَ الضَّعْفِ خَنَقَتْهَا الْعَبْرَةُ حَتَّى فَاضَ دَمْعُهَا عَلَى خَدِّهَا، فَأَبْصَرَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: مَا يُبْكِيكِ يَا بُنَيَّةِ، أَقَرَّ اللَّهُ عَيْنَكِ، وَ لَا أَبْكَاهَا؟!
قَالَتْ: وَ كَيْفَ لَا أَبْكِي، وَ أَنَا أَرَى مَا بِكَ مِنَ الضَّعْفِ.
قَالَ لَهَا: يَا فَاطِمَةُ، تَوَكَّلِي عَلَى اللَّهِ، وَ اصْبِرِي كَمَا صَبَرَ آبَاؤُكِ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ، وَ أُمَّهَاتُكِ مِنْ أَزْوَاجِهِمْ، أَ لَا أُبَشِّرُكِ يَا فَاطِمَةُ
قَالَتْ: بَلَى يَا نَبِيَّ اللَّهِ- أَوْ قَالَتْ: يَا أَبَتِ-.
قَالَ: أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) اخْتَارَ أَبَاكِ فَجَعَلَهُ نَبِيّاً، وَ بَعَثَهُ إِلَى كَافَّةِ الْخَلْقِ رَسُولًا، ثُمَّ اخْتَارَ عَلِيّاً فَأَمَرَنِي فَزَوَّجْتُكِ إِيَّاهُ وَ اتَّخَذْتُهُ بِأَمْرِ رَبِّي وَزِيراً وَ وَصِيّاً. يَا فَاطِمَةُ، إِنَّ عَلِيّاً أَعْظَمُ الْمُسْلِمِينَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي حَقّاً، وَ أَقْدَمُهُمْ سِلْماً، وَ أَعْلَمُهُمْ عِلْماً، وَ أَحْلَمُهُمْ حِلْماً، وَ أَثْبَتُهُمْ فِي الْمِيزَانِ قَدْراً.
فَاسْتَبْشَرَتْ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا السَّلَامُ)، فَأَقْبَلَ عَلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: هَلْ سَرَرْتُكِ يَا فَاطِمَةَ؟
قَالَتْ: نَعَمْ يَا أَبَتِ. قَالَ: أَ فَلَا أَزِيدُكِ فِي بَعْلِكِ وَ ابْنِ عَمِّكِ مِنْ مَزِيدِ الْخَيْرِ وَ فَوَاضِلِهِ؟
قَالَتْ: بَلَى يَا نَبِيَّ اللَّهِ.
قَالَ: إِنَّ عَلِيّاً أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ رَسُولِهِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ، هُوَ وَ خَدِيجَةُ أُمِّكَ، وَ أَوَّلُ مَنْ وَازَرَنِي عَلَى مَا جِئْتُ. يَا فَاطِمَةُ، إِنَّ عَلِيّاً أَخِي وَ صَفِيِّي وَ أَبُو وُلْدِي، إِنَّ عَلِيّاً أُعْطِيَ خِصَالًا مِنْ الْخَيْرِ لَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُعْطَاهَا أَحَدٌ بَعْدَهُ، فَأَحْسِنِي عَزَاكِ، وَ اعْلَمِي أَنَّ أَبَاكِ لَاحِقٌ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ).
قَالَتْ: يَا أَبَتَاهْ فَرَّحْتَنِي وَ أَحْزَنْتَنِي.
قَالَ: كَذَلِكِ يَا بُنَيَّةِ أُمُورُ الدُّنْيَا، يَشُوبُ سُرُورَهَا حُزْنُهَا، وَ صَفْوَهَا كَدِرُها، أَ فَلَا أَزِيدُكِ يَا بُنَيَّةِ؟
قَالَتْ: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ.
👇ادامه👇
@yekaye
ادامه متن حدیث۲.ب.
قَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) خَلَقَ الْخَلْقَ فَجَعَلَهُمْ قِسْمَيْنِ، فَجَعَلَنِي وَ عَلِيّاً فِي خَيْرِهِمَا قِسْماً، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ (عَزَّ وَ جَلَّ): «وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ» ثُمَّ جَعَلَ الْقِسْمَيْنِ قَبَائِلَ، فَجَعَلَنَا فِي خَيْرِهَا قَبِيلَةً، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ (عَزَّ وَ جَلَّ): «وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» ثُمَّ جَعَلَ القَبَائِلَ بُيُوتاً، فَجَعَلَنَا فِي خَيْرِهَا بَيْتاً فِي قَوْلِهِ (سُبْحَانَهُ): «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»، ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) اخْتَارَنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، وَ اخْتَارَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ اخْتَارَكِ، فَأَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ، وَ عَلِيٌّ سَيِّدُ الْعَرَبِ، وَ أَنْتَ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ، وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ مِنْ ذُرِّيَّتِكُمَا الْمَهْدِيُّ، يَمْلَأُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ مِنْ قَبْلِهِ جَوْراً.
شبیه این حدیث در جلسه 975 با تعبیر اصحاب المیمنه از تفسیر فرات کوفی گذشت.
@yekaye
☀️3) الف. از امام باقر ع از پدرانشان روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود:
تو کسی هستی که خدا در آغاز آفرینش با تو بود که حجّت را تمام کرد، آن موقعی که شبحهای همگان را برپا داشت و به آنان فرمود: «آیا پروردگارتان نیستم»؟ گفتند: «چرا»! و فرمود: «محمّد (صلی الله علیه و آله) فرستادهی من نیست»؟ گفتند: «آری»! و فرمود: «و علی (علیه السلام) وصی من نیست؟» پس خلایق همگی از روی خودبزرگبینی و سرکشی از ولایت تو سرباز زدند جز تعداد اندکی؛ و آنان کمتر از کماند؛ و آنان همان اصحاب یمین میباشند.
📚الأمالي (للطوسي)، ص233
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي الْمُظَفَّرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الثَّلْجِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الْهَاشِمِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الزُّرَارِيُّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِي زَكَرِيَّا الْمَوْصِلِيِّ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ (عَلَيْهِمْ السَّلَامُ)،
أَنَ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لِعَلِيٍّ: أَنْتَ الَّذِي احْتَجَّ اللَّهُ بِكَ فِي ابْتِدَائِهِ الْخَلْقَ حَيْثُ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً، فَقَالَ لَهُمْ: أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي فَأَبَى الْخَلْقُ جَمِيعاً إِلَّا اسْتِكْبَاراً وَ عَتَوْا مِنْ وَلَايَتِكَ إِلَّا نَفَرٌ قَلِيلٌ، وَ هُمْ أَقَلُّ الْقَلِيلِ، وَ هُمْ أَصْحَابُ الْيَمِينِ.
☀️ب. ابن أبیعمیر گوید: به امام کاظم (علیه السلام) عرض کردم: «چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) انگشتر را به دست راست میکرد»؟
حضرت (علیه السلام) فرمود: « امیرالمؤمنین (علیه السلام) انگشتر را به دست راست میکرد؛ زیرا آنجناب بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امام اصحاب دست راست بودند و خداوند اصحاب دست راست را مدح و اصحاب دست چپ را مذمّت فرمود؛ و همانا خود رسول الله ص انگشتر به دست راست میکرد؛ و آن علامتی است برای شیعیان ما که با آن و نیز با محافظت بر اوقات نماز و ادای زکات و برادری کردن در حق برادران دینی و امر به معروف و نهی از منکر شناخته میشوند.»
📚علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۸
حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ الْعَطَّارُ النَّيْسَابُورِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع أَخْبِرْنِي عَنْ تَخَتُّمِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بِيَمِينِهِ لِأَيِّ شَيْءٍ كَانَ؟
فَقَالَ إِنَّمَا كَانَ يَتَخَتَّمُ بِيَمِينِهِ لِأَنَّهُ إِمَامُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ مَدَحَ اللَّهُ تَعَالَى أَصْحَابَ الْيَمِينِ وَ ذَمَّ أَصْحَابَ الشِّمَالِ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَتَخَتَّمُ بِيَمِينِهِ وَ هُوَ عَلَامَةٌ لِشِيعَتِنَا يُعْرَفُونَ بِهِ وَ بِالْمُحَافَظَةِ عَلَى أَوْقَاتِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ مُوَاسَاةِ الْإِخْوَانِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ.
@yekaye