eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️2) الف. از حذیفه نقل شده است که سیزدهم ماه رجب بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به‌دنبال بلال فرستاد و به او دستور داد که پیش از وقت و بی‌موقع اذان بگوید. وقتی بلال اذن سر داد، مردم از این کار به‌شدّت ترسیدند و وحشت کردند و گفتند: پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هنوز در میان ما است؛ نه از ما پنهان شده است و نه مرده است! [یعنی با اینکه پیامبر ص زنده است این چه کاری است که بلال کرد!] پس جمع شدند و گرد هم آمدند. آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد تا به دری از درهای مسجد رسید و دستش را به در گرفت. در مسجد مکانی بود که سدّه نامیده می‌شد، سلام کرد و گفت: «ای اهل سدّه! می‌شنوید»؟ گفتند: «بلی! شنیدیم و اطاعت کردیم». سپس پرسید: «آیا ابلاغ می‌کنید»؟ گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! ما آن را ضمانت می‌کنیم». سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «به شما خبر دهم که خداوند مردم را دو دسته آفرید؛ و من را در بهترینِ آن دو قرار داده است و این گفته‌ی خداوند است که فرمود «اصحاب یمین» و «اصحاب شمال»؛ پس من از اصحاب یمین هستم و بهترینِ اصحاب یمین هستم؛ سپس این دو را سه قسم کرد و مرا در بهترین آن سومی قرار داد و این همان است که فرمود: «و اصحاب یمن و برکت؛ چه اصحاب یمن و برکتی؛ و اصحاب شومی و بی‌برکتی؛‌چه اصحاب شومی و بی‌برکتی‌ای؛ و سبقت‌گیرندگان سبقت‌گیرندگان» پس من از سبقت‌گیرندگانم و بهترین سبقت‌گیرندگانم... 📚تفسیر القمی، ج۲، ص۳۴۷ أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ الْكَلْبِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبْدِيِّ عَنْ أَبِي هَارُونَ الْعَبْدِيِّ عَنْ رَبِيعَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ‏ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَرْسَلَ إِلَى بِلَالٍ فَأَمَرَهُ فَنَادَى بِالصَّلَاةِ قَبْلَ وَقْتِ كُلِّ يَوْمٍ فِي رَجَبٍ لِثَلَاثَةَ عَشَرَ خَلَتْ مِنْهُ. قَالَ: فَلَمَّا نَادَى بِلَالٌ بِالصَّلَاةِ فَزِعَ النَّاسُ مِنْ ذَلِكَ فَزَعاً شَدِيداً، وَ ذُعِرُوا وَ قَالُوا رَسُولُ اللَّهِ ص بَيْنَ أَظْهُرِنَا لَمْ يَغِبْ عَنَّا وَ لَمْ يَمُتْ، فَاجْتَمَعُوا وَ حَشَدُوا. فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَمْشِي حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَأَخَذَ بِعِضَادَتِهِ، فِي الْمَسْجِدِ مَكَانٌ يُسَمَّى السُّدَّةَ فَسَلَّمَ. ثُمَّ قَالَ: هَلْ تَسْمَعُونَ يَا أَهْلَ السُّدَّةِ؟ فَقَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا. فَقَالَ هَلْ تُبَلِّغُونَ؟ قَالُوا: ضَمِنَّا ذَلِكَ لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ أُخْبِرُكُمْ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ قِسْمَيْنِ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ «أَصْحابُ الْيَمِينِ» وَ «أَصْحابُ الشِّمالِ» فَأَنَا مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ وَ أَنَا خَيْرُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ثُمَّ جَعَلَ الْقِسْمَيْنِ أَثْلَاثاً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا أَثْلَاثاً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: «فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» فَأَنَا مِنَ السَّابِقِينَ وَ أَنَا خَيْرُ السَّابِقِينَ.... 📚در منابع اهل سنت شبیه این حدیث با سندهای متفاوت از ابن‌عباس روایت شده است؛ مثلا در شواهد التنزيل، ج‏2، ص48- 49؛ که در در تعلیقه این کتاب این حدیث را با اسناد و گاه عبارات مختلف دیگری نیز در کتب متعددی از اهل سنت روایت کرده است. @yekaye
☀️ب. سلمان فارسی روایت کرده است: در مریضی‌ای که پیامبر ص جان به جان‌آفرین تسلیم کرد، بر ایشان وارد شدم و در مقابلشان نشستم و احوالشان را پرسیدم و بلند شدم که بروم؛ که فرمودند: سلمان! بنشین که خداوند قرار است تو را شاهد بگیرد بر امری که از بهترین امور است. پس نشستم و در همین حال بودیم که مردانی از اهل بیت ایشان و مردانی از احاب ایشان وارد شدند؛ و حضرت فاطمه س هم در میان کسانی بود که وارد شد. هنگامی که حال و روز ایشان را دید، بغض گلویش را گرفت تا حدی که اشک از دیدگانش جاری شد. چون نگاه پیامبر ص به او افتاد،‌ فرمود: دخترکم! چرا گریه می‌کنی؟ خداوند چشم تو را شون کند و هرگز گریانت نگرداند. گفت: و چگونه نَگِریَم در حالی شما را در این حال و روز می‌بینم. پیامبر ص فرمود: بر خداوند توکل کن و صبر پیشه ساز همان گونه که پدرانت که پیامبر بودند، و مادرانت که همسران آنها بودند، صبر پیشه می‌کردند. فاطمه جان! آیا به تو بشارتی بدهم؟! گفت: بله ای پیامبر خدا! – یا گفت:‌بله! پدرم! فرمود: آیا نمی‌دانستی که خداوند متعال پدرت را برگزید و او را نبی قرار داد و به سوی جمیع خلایق به رسالت فرستاد؛ سپس علی ع را برگزید و به من دستور داد که تو را به همسری او درآورم و او را به امر پروردگارم وزیر و وصی قرار دادم. فاطمه! همانا علی ع کسی است که بعد از پدرت بیشترین حق را بر مسلمانان دارد؛ او پیش از همه اسلام آورد و به لحاظ دانش از همه عالمتر و به لحاظ بردباری از همه حلیمتر و به لحاظ قدر و میزان از همه میزان عملش استوارتر است. پس حضرت فاطمه س خوشحال شد؛ رسول خدا ص فرمود: فاطمه! خوشحالت کردم؟ گفت: ‌بله یا رسول الله! فرمود: آیا دلت می‌خواهد که درباره همسر و پسرعمویت باز هم از خوبی‌ها و فضیلتهایش بگویم؟ گفت: بله یا رسول الله! فرمود: همانا علی ع اولین کسی است از این امت که به خداوند عز و جل به رسولش ایمان آورد؛ فقط او بود و مادرت خدیجه؛ او برادرم و برگزیده‌ من و پدر فرزندانم است؛ همانا به علی ع خصلتهایی از خوبی داده شده است که نه پیش از وی و نه پس از وی به کسی داده نشده و نخواهد شد؛ پس تو در عزایت نیکویی بورز و بدان که پدرت بزودی به سوی خداوند رهسپار است. گفت: پدر جانم! شادم کردی و غمگینم کردی. فرمود: امور دنیا این گونه رقم خورده است که شادی‌اش با غم و زلالی اش با تیرگی آمیخته است. دخترکم! آیا دلت می‌خواهد که باز هم برایت بگویم؟ گفت: بله یا رسول الله! فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی خلایق را دو دسته آفرید و من و علی را در آن دسته بهتر قرار داد؛ و این سخن خداوند عز و جل است که: «و اصحاب یمین، چه اصحاب یمینی» (واقعه/27)؛ ‌سپس این دوتا را در قبیله‌هایی قرار داد و ما را در بهترین قبیله گذاشت و این همان است که فرمود: «و شما را شعبه‌ها و قبیله‌هایی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید؛ همانا گرامی ترین شما نزد خداوند تقواپیشه‌ترین‌تان است» (حجرات/۱۳) سپس این قبایل را در خانه‌هایی قرار داد و ما را در بهترینِ این بیوت گذاشت آنجا که فرمود « همانا خداوند می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملا پاک و طاهرا گرداند» (احزاب/۳۳)؛ سپس خداوند مرا از میان اهل بیتم برگزید؛ و علی و حسن و حسین و تو را برگزید؛‌ پس من سید فرزندان آدم هستم و علی ع سید عرب؛ و تو سیده زنان؛ و حسن و حسین سید جوانان بهشتی؛ و امهدی از ذریه شما دو نفر است که خداوند عز و جل زمین را با او از عدل پر می‌کند همان گونه که پیش از وی با ستم پر شده بود. 📚الأمالي (للطوسي)، ص607-608 📚شبیه این حدیث با سندی دیگر در جلسه 975 با تعبیر اصحاب المیمنه از تفسیر فرات کوفی گذشت. 👇متن حدیث👇 @yekaye
متن حدیث۲.ب. ☀️أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فَيْرُوزَ بْنِ غِيَاثٍ الْجَلَّابُ بِبَابِ الْأَبْوَابِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ الْمُخْتَارِ الْبَانِي، وَ يُعْرَفُ بِفَضْلَانَ صَاحِبِ الْجَارِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي الْفَضْلُ بْنُ مُخْتَارٍ، عَنِ الْحَكَمِ بْنِ ظُهَيْرٍ الْفَزَارِيِّ الْكُوفِيِّ، عَنْ ثَابِتِ بْنِ أَبِي صَفِيَّةَ أَبِي حَمْزَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو عَامِرٍ الْقَاسِمُ بْنُ عَوْفٍ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِي سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ)، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ، فَجَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ سَأَلْتُهُ عَمَّا يَجِدُ، وَ قُمْتُ لِأَخْرُجَ، فَقَالَ لِي: اجْلِسْ يَا سَلْمَانُ، فَسَيُشْهِدُكَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَمْراً إِنَّهُ لَمِنْ خَيْرِ الْأُمُورِ، فَجَلَسْتُ. فَبَيْنَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ رِجَالٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا السَّلَامُ) ابْنَتُهُ فِيمَنْ دَخَلَ، فَلَمَّا رَأَتْ مَا بِرَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مِنَ الضَّعْفِ خَنَقَتْهَا الْعَبْرَةُ حَتَّى فَاضَ دَمْعُهَا عَلَى خَدِّهَا، فَأَبْصَرَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: مَا يُبْكِيكِ يَا بُنَيَّةِ، أَقَرَّ اللَّهُ عَيْنَكِ، وَ لَا أَبْكَاهَا؟! قَالَتْ: وَ كَيْفَ لَا أَبْكِي، وَ أَنَا أَرَى مَا بِكَ مِنَ الضَّعْفِ. قَالَ لَهَا: يَا فَاطِمَةُ، تَوَكَّلِي عَلَى اللَّهِ، وَ اصْبِرِي كَمَا صَبَرَ آبَاؤُكِ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ، وَ أُمَّهَاتُكِ مِنْ أَزْوَاجِهِمْ، أَ لَا أُبَشِّرُكِ يَا فَاطِمَةُ قَالَتْ: بَلَى يَا نَبِيَّ اللَّهِ- أَوْ قَالَتْ: يَا أَبَتِ-. قَالَ: أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) اخْتَارَ أَبَاكِ فَجَعَلَهُ نَبِيّاً، وَ بَعَثَهُ إِلَى كَافَّةِ الْخَلْقِ رَسُولًا، ثُمَّ اخْتَارَ عَلِيّاً فَأَمَرَنِي فَزَوَّجْتُكِ إِيَّاهُ وَ اتَّخَذْتُهُ بِأَمْرِ رَبِّي وَزِيراً وَ وَصِيّاً. يَا فَاطِمَةُ، إِنَّ عَلِيّاً أَعْظَمُ الْمُسْلِمِينَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي حَقّاً، وَ أَقْدَمُهُمْ سِلْماً، وَ أَعْلَمُهُمْ عِلْماً، وَ أَحْلَمُهُمْ حِلْماً، وَ أَثْبَتُهُمْ فِي الْمِيزَانِ قَدْراً. فَاسْتَبْشَرَتْ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا السَّلَامُ)، فَأَقْبَلَ عَلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: هَلْ سَرَرْتُكِ يَا فَاطِمَةَ؟ قَالَتْ: نَعَمْ يَا أَبَتِ. قَالَ: أَ فَلَا أَزِيدُكِ فِي بَعْلِكِ وَ ابْنِ عَمِّكِ مِنْ مَزِيدِ الْخَيْرِ وَ فَوَاضِلِهِ؟ قَالَتْ: بَلَى يَا نَبِيَّ اللَّهِ. قَالَ: إِنَّ عَلِيّاً أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ رَسُولِهِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ، هُوَ وَ خَدِيجَةُ أُمِّكَ، وَ أَوَّلُ مَنْ وَازَرَنِي عَلَى مَا جِئْتُ. يَا فَاطِمَةُ، إِنَّ عَلِيّاً أَخِي وَ صَفِيِّي وَ أَبُو وُلْدِي، إِنَّ عَلِيّاً أُعْطِيَ خِصَالًا مِنْ الْخَيْرِ لَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُعْطَاهَا أَحَدٌ بَعْدَهُ، فَأَحْسِنِي عَزَاكِ، وَ اعْلَمِي أَنَّ أَبَاكِ لَاحِقٌ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ). قَالَتْ: يَا أَبَتَاهْ فَرَّحْتَنِي وَ أَحْزَنْتَنِي. قَالَ: كَذَلِكِ يَا بُنَيَّةِ أُمُورُ الدُّنْيَا، يَشُوبُ سُرُورَهَا حُزْنُهَا، وَ صَفْوَهَا كَدِرُها، أَ فَلَا أَزِيدُكِ يَا بُنَيَّةِ؟ قَالَتْ: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ. 👇ادامه👇 @yekaye
ادامه متن حدیث۲.ب. قَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) خَلَقَ الْخَلْقَ فَجَعَلَهُمْ قِسْمَيْنِ، فَجَعَلَنِي وَ عَلِيّاً فِي خَيْرِهِمَا قِسْماً، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ (عَزَّ وَ جَلَّ): «وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ» ثُمَّ جَعَلَ الْقِسْمَيْنِ قَبَائِلَ، فَجَعَلَنَا فِي خَيْرِهَا قَبِيلَةً، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ (عَزَّ وَ جَلَّ): «وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» ثُمَّ جَعَلَ القَبَائِلَ بُيُوتاً، فَجَعَلَنَا فِي خَيْرِهَا بَيْتاً فِي قَوْلِهِ (سُبْحَانَهُ): «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»، ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) اخْتَارَنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، وَ اخْتَارَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ اخْتَارَكِ، فَأَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ، وَ عَلِيٌّ سَيِّدُ الْعَرَبِ، وَ أَنْتَ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ، وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ مِنْ ذُرِّيَّتِكُمَا الْمَهْدِيُّ، يَمْلَأُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ مِنْ قَبْلِهِ جَوْراً. شبیه این حدیث در جلسه 975 با تعبیر اصحاب المیمنه از تفسیر فرات کوفی گذشت. @yekaye
☀️3) الف. از امام باقر ع از پدرانشان روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود: تو کسی هستی که خدا در آغاز آفرینش با تو بود که حجّت را تمام کرد، آن موقعی که شبح‌های همگان را برپا داشت و به آنان فرمود: «آیا پروردگارتان نیستم»؟ گفتند: «چرا»! و فرمود: «محمّد (صلی الله علیه و آله) فرستاده‌ی من نیست»؟ گفتند: «آری»! و فرمود: «و علی (علیه السلام) وصی من نیست؟» پس خلایق همگی از روی خودبزرگ‌بینی و سرکشی از ولایت تو سرباز زدند جز تعداد اندکی؛ و آنان کمتر از کم‌اند؛ و آنان همان اصحاب یمین می‌باشند. 📚الأمالي (للطوسي)، ص233 أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي الْمُظَفَّرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الثَّلْجِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الْهَاشِمِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الزُّرَارِيُّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِي زَكَرِيَّا الْمَوْصِلِيِّ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ (عَلَيْهِمْ السَّلَامُ)، أَنَ‏ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لِعَلِيٍّ: أَنْتَ الَّذِي احْتَجَّ اللَّهُ بِكَ فِي ابْتِدَائِهِ الْخَلْقَ حَيْثُ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً، فَقَالَ لَهُمْ: أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي فَأَبَى الْخَلْقُ جَمِيعاً إِلَّا اسْتِكْبَاراً وَ عَتَوْا مِنْ وَلَايَتِكَ إِلَّا نَفَرٌ قَلِيلٌ، وَ هُمْ أَقَلُّ الْقَلِيلِ، وَ هُمْ أَصْحَابُ الْيَمِينِ. ☀️ب. ابن أبی‌عمیر گوید: به امام کاظم (علیه السلام) عرض کردم: «چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) انگشتر را به دست راست می‌کرد»؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: « امیرالمؤمنین (علیه السلام) انگشتر را به دست راست می‌کرد؛ زیرا آن‌جناب بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امام اصحاب دست راست بودند و خداوند اصحاب دست راست را مدح و اصحاب دست چپ را مذمّت فرمود؛ و همانا خود رسول الله ص انگشتر به دست راست می‌کرد؛ و آن علامتی است برای شیعیان ما که با آن و نیز با محافظت بر اوقات نماز و ادای زکات و برادری کردن در حق برادران دینی و امر به معروف و نهی از منکر شناخته می‌شوند.» 📚علل الشرائع، ج‏۱، ص۱۵۸ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ الْعَطَّارُ النَّيْسَابُورِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع أَخْبِرْنِي عَنْ تَخَتُّمِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بِيَمِينِهِ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ كَانَ؟ فَقَالَ إِنَّمَا كَانَ يَتَخَتَّمُ بِيَمِينِهِ لِأَنَّهُ إِمَامُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ مَدَحَ اللَّهُ تَعَالَى أَصْحَابَ الْيَمِينِ وَ ذَمَّ أَصْحَابَ الشِّمَالِ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَتَخَتَّمُ بِيَمِينِهِ وَ هُوَ عَلَامَةٌ لِشِيعَتِنَا يُعْرَفُونَ بِهِ وَ بِالْمُحَافَظَةِ عَلَى أَوْقَاتِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ مُوَاسَاةِ الْإِخْوَانِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ. @yekaye
دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
994) 📖 و أَصْحابُ الْیمینِ ما أَصْحابُ الْیمینِ 📖 ترجمه 💢و یاران دست راست؛ [اما] یاران دست راست چی
. 1️⃣ «وَ أَصْحابُ الْیمینِ ما أَصْحابُ الْیمینِ» تعبیر «اصحاب الیمین» ۵ بار در قرآن کریم آمده است که چهار بار آن در همین سوره (آیات 27 و 38 و 90 و 91) و یکبار در سوره مدثر: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ؛ إِلاَّ أَصْحابَ الْيَمينِ» (مدثر/38-39) می‌باشد؛ و آیات مربوطه بخوبی نشان می‌دهد که اینان عمده بهشتیان را تشکیل می‌دهند. 〽️اما وجه تسمیه آنان به «یاران دست راست» چیست؟ ▪️بسیاری از مفسران وجه نامیده شدن آنان به اصحاب دست راست را این دانسته‌اند که اینان همان کسانی‌اند که نامه عملشان به دست راستشان داده می‌شود؛ چنانکه تعبیر «مَنْ أُوتِی كِتَابَهُ بِیمِینِهِ» در معرفی بهشتیان در سه جای دیگر قرآن (اسراء/71؛ حاقه/19؛ انشقاق/7) آمده است (مثلا: الميزان، ج‏19، ص123). ▫️در بحث از آیه ناظر به «أصحاب المیمنة» هم گذشت که برخی که این تعبیر را دقیقا معادل «اصحاب الیمین» می‌دانستند: یا همین نکته فوق را می‌گفتند؛ ▪️ویا می‌گفتند که اینان کسانی‌اند که آنان را از سمت راستشان می‌گیرند و به بهشت می‌برند؛ ▪️ویا از باب آیه «یسْعی‏ نُورُهُمْ بَینَ أَیدِیهِمْ وَ بِأَیمانِهِمْ» (حدید/12) است که دست راستشان به نور ایمان نورانی شده است؛ ▪️ویا کسانی‌اند که در عالم ذر از دست راست حضرت آدم آفریده شدند؛ و خداوند فرمود من اینان را حتما به بهشت خواهم فرستاد. (جلسه975، تدبر۳ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-8/) 🤔اما همچنان این سوال مطرح است که چرا به دست راست دادن موضوعیت پیدا کرده است؟ 🍃الف. کلمه «یمین» با مفهوم «یُمن» و «برکت» پیوند خورده - مثال واضح قرآنی‌اش غیر از تطبیق اصحاب یمین بر اصحاب میمنت (که در جلسه975، تدبر۲ بیان شد) تعبیر «الْوادِ الْأَيْمَنِ» (قصص/۳۰) و «جانِب الطُّورِ الْأَيْمَن» (مریم/۵۲؛ طه/۸۰) است- و نوعی مفهوم سعادت در آن اشراب شده است؛ نقطه مقابل «شوم»ی که به همین مناسبت به کسانی که به شقاوت می‌افتند نیز از تعبیر «اصحاب الشمال» (یاران دست چپ) استفاده شده است؛ و از این جهت نامه عمل را به دست راست دادن می‌تواند به طور ضمنی اشاره به یمن و برکت نامه عمل وی هم باشد. 🍃ب. تعبیر چیزی را در درست راست گرفتن کنایه است از کاملا بر اوضاع و احوال آن چیز مسلط بودن؛ چنانکه در مورد خداوند در نسبت با اموری که بر آنها مسلط است این تعبیر به کار رفته است؛ مثلا: «وَ الْأَرْضُ جَميعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمينِهِ» (زمر/۶۷) ویا «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ؛ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ؛ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ؛ فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزينَ» (حاقه/44-47)؛ ویا در مورد برده و غلام تعبیر «ما مَلَكَتْ يَمينُک: کسی که دست راست تو بر او را در اختیار گرفته است» (احزاب/۵۰ و ۵۲) به کار می‌رود. (و شاید به همین مناسبت هم بوده که سوگند به یمین تشبیه شده است؛ مثلا: أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ؛ مائده/۵۳ و انعام/۱۰۹ و نور/۵۳ و فاطر/۴۲؛ یعنی انسان در جایی سوگند می‌خورد که کاملا بر انجام آن مسلط و توانا باشد). آنگاه چه‌بسا با توجه به اینکه بهشتیان – برخلاف جهنمیان - همه چیز در اختیارشان است و هر کاری بخواهند می‌توانند انجام دهند (لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فيها، ق/۳۵؛ َ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون‏، فصلت/۳۱) به این مناسبت صاحبان دست راست نامیده شده‌اند. 🍃ج. چه‌بسا «الیمین» که معرفه است اشاره به حضرت امیرالمومنین ع است؛ چرا که او کسی بود که دست راست پیامبر ص محسوب می‌شد؛ و از همان ابتدای شروع اسلام در دست راست پیامبر ص نماز می‌خواند (حدیث۱.الف) و در احادیث بسیاری آمده است که در محشر نیز ایشان در سمت راست عرش ویا سمت راست رسول الله ص قرار می‌گیرند (مثلا در تفسير القمي، ج‏۱، ص۱۲۸؛ متن و ترجمه این حدیث در جلسه ۹۰۸ حدیث۹ گذشت: http://yekaye.ir/ale-imran-3-185/ ) وجه نماین در انگشتر به دست راست کردن در سیره ایشان تثبیت شد (حدیث۲.ب) و مقصود از «اصحاب الیمین» کسانی‌اند که در زمره یاران و پیروان ایشان قرار بگیرند چنانکه در روایات متعدد بر اینکه شیعیان ایشان مصداق اصحابِ «الیمین»اند تاکید شده است (علاوه بر احادیث ۱.ج و ۳.الف که در بالا گذشت، این مضمون در بسیاری از احادیث آمده است؛ مثلا ر.ک: المحاسن، ج‏1، ص171 ؛ تفسير فرات الكوفي، ص513-514 ؛ الكافي، ج‏1، ص434 و ج‏8، ص260 و ...) 💠نکته تفسیری نکته‌ای که این دیدگاه را بر دیدگاه‌های قبلی برتری می‌دهد این است که در دیدگاههای اول و دوم «یمین» صفت برای «اصحاب» دانسته شده است، که در این صورت باید به صورت «الاصحاب الیمین» یا «اصحاب یمین» می‌آمد؛ در حالی که در تمامی آیاتی که از «اصحاب الیمین» ‌سخن به میان آمده به صورت مضاف و مضاف الیه است؛ که این با معنای سوم بیشتر تناسب دارد. 🍃د. ... @yekaye
یک آیه در روز
994) 📖 و أَصْحابُ الْیمینِ ما أَصْحابُ الْیمینِ 📖 ترجمه 💢و یاران دست راست؛ [اما] یاران دست راست چی
. 2️⃣ «وَ أَصْحابُ الْیمینِ ما أَصْحابُ الْیمینِ» تعبیر این آیه را می‌توان به صورت «یاران دست راست؛ [اما] یاران دست راست چیست؟» ترجمه کرد؛ که اینکه این تعبیر چه وجوهی دارد شبیه مواردی است که در جلسه 975 در بحث از آیه «فَأَصْحابُ الْمَیمَنَةِ؛ ما أَصْحابُ الْمَیمَنَةِ» (واقعه/۸) گذشت. اما یک احتمال جدی در اینجا این است که «ما» نه مای استفهامیه بلکه مای تعجبیه باشد و معنایش این است که «و یاران دست راست؛ چه یاران دست راست‌ی؟!» یعنی در آیه ۸ که شروع بحث است این مای استفهامیه باشد؛‌ بدین بیان که مثلا دلالت بر اهمیت دادن و بزرگ شمردن مساله کند و بخواهد ذهنیت رایج ما درباره «خوش‌یُمنی» را به هم بزند. اما اکنون که در مقام شرح حال و وصف آنان برآمده است در شروع بحث می‌فرماید: چقدر حکایت آنان عجیب و باورنکردنی است. مطلبی که می‌تواند موید این برداشت (تفاوت معنای «ما» در این دو آیه) باشد این است که این کلمه «ما» را را در مورد «السابقون السابقون» (که همانجا تا نامشان را برد به وصف حال و روزشان در بهشت پرداخت) به کار نبرد. @yekaye
دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
995) 📖 فی‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ 📖 ترجمه 💢در [سایه] سدر [= درخت کُنار] بى‏خار [= بی‌دردسر]؛ سوره واقعه (56) آیه 28 1399/2/30 25 رمضان 1441 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹سِدْرٍ درباره ماده «سدر» ▪️برخی بر این باورند که در اصل دلالت دارد بر چیزی شبیه حیرت و اضطراب رای؛ چنانکه تعبیر «سَدِرَ بصرهُ» در جایی به کار می‌رود که چشمان شخص مات و متحیر به چیزی خیره شود و «سادر»‌به کسی گویند که برایش مهم نیست که چه کاری دارد انجام می‌دهد (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص148 ) ▪️و عده‌ای هم بر همین اساس بر این باورند که اصل این ماده حصول حالت حیرتی است که بی‌مقدمه و بدون اختیار برای شخص حاصل شود و تفاوتش را با کلمه ماده «حیر» و کلمه «حیرت» در این دانسته‌اند که حیرت ابتدا در دل پدید می‌آید و سپس در جوارح ظاهر می‌گردد و نتیجه شک و گمراهی است؛ اما «سدره» تحقق غیراختیاری این حالت است و از این رو به خودی خود شایسته مدح و ذم نیست. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏5، ص83 ) ▪️ اما برخی بر این باورند که معنای محوری این ماده دلالت دارد بر یک نحوه دربرگرفتنی ویا متمرکز شدنی که همراه با امتداد و انتشار و یک نوع مانع شدن همراه باشد چنانکه به انبوه برگهای درخت خرما «سدیر النخل» گویند و یا به درخت کُنار (عناب) نیز که شاخه‌هایش گسترده می‌شود و برگهایش سایه گسترده‌ای ایجاد می‌کند درخت سدر گویند و یا به نهر و دریا هم «سَدیر» گویند؛ و این معنای امتداد هم در جایی که در مورد شخصی که به چیزی خیره می‌شود قابل مشاهده است؛ و البته اینها هم قبول دارند که «سادر» به شخص متحیر گویند. (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص978) ▪️از کاربردهای رایج کلمه «سِدر» کاربرد آن در خصوص نام درخت کُنار (که میوه‌اش عناب یا زالزالک است) دانسته‌اند که برگهای نسبتا کوچک و پهن و انبوهی دارد. (توجه شود که در زبان فارسی نیز اگرچه به این درخت هم درخت سدر می‌گویند؛ اما اسم درخت کنار برای آن رایجتر است؛ و اصطلاح درخت سدر در فارسی را بیشتر برای یک درخت از رده مخروطیان که برگهایش شبیه کاج سوزنی است به کار می‌برند؛ درختی که نامش در زبان «الأزر» است. پس دقت شود «سدر» در عربی با «سدر» در فارسی خلط نشود.) البته شاخه های این درخت پر از خار است؛ و تعبیر «مخضود» در این آیه برای آن، (که به صورت اسم مفعول آمده؛ یعنی چیزی که خارهایش جدا شده) از این جهت تعبیر دقیقی است که در ادامه توضیح داده خواهد شد. ▪️در هر صورت کتب لغت قدیمی عربی تاکید کرده‌اند که «سدر» همان درختی است که میوه اش عناب یا زالزالک (النبق) است؛ و ظاهرا کلمه «سدر» جمع است و مفردش به صورت «سدرة» می‌آید: «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‏ ... إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى‏ (نجم/14-16) (كتاب العين، ج‏7، ص224) ▫️ برخی گفته‌اند این درختی است که میوه‌اش چندان نیاز خوراکی انسان را برآورده نمی‌کند [بیشتر کاربرد دارویی دارد تا کاربرد غذایی] و ظاهرا بدین جهت است که وقتی باغهای پرمیوه قوم سبأ به باغی که مقدار کمی درخت سدر داشته باشند تبدیل شد، عذاب برای آنها محسوب شد: «وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَليلٍ» (سبأ/۱۶)؛ ولی سایه‌اش گسترده و مطلوب و آرامش‌بخش است و از این روست که بهشتیان در زیر سایه چنین درختانی هستند: «فی‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ» (واقعه/۲۸) و گفته‌اند درختی که زیر آن مسلمانان با پیامبر تجدید بیعت ردند و سکینه و آرامش بر آنان نازل شد (لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكينَةَ عَلَيْهِمْ؛ فتح/۱۸) همین درخت سدر بوده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص403 ) و از مهمترین خصلتهای میوه آن (عُناب) را آرامش‌بخشی و رفع اضطراب دانسته‌اند و شاید وجه تسمیه این درخت به سدر -علاوه بر این امتداد شاخه‌هایش که اشاره شد -این باشد که از ماده‌ای که دلالت بر حالت اضطراب می‌کند برای نامیدن این درخت که میوه‌اش علاج اضطراب است استفاده شده باشد. 📿این ماده تنها همین ۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹مَخْضُودٍ ▪️ماده «خضد» در اصل دلالت دارد بر انحنا و خمیدگی در چیزی نرم؛ چنانکه وقتی چوب ترم را خم کنند بدون اینکه بشکند می‌گویند «انخضد العُودُ» و البته گاه تعبیر «خضَدْتُ الشجرةَ» برای شکستن و جدا کردن تیغ‌های یک گیاه به کار می‌رود؛ چنانکه برای قطع کردن چوب از هر شاخه تری نیز به کار می‌رود؛ و «نبات خضید» غالبا برای اشاره به گیاهی به کار می‌رود که به خاطر نرمی‌اش براحتی خم شود [شبیه ترکه آلبالو]؛ و یا وقتی دو تا شتر با هم درگیر شوند و یکی گردن دیگری را خم کند می‌گویند «خَضَدَ البعيرُ عُنقَ البعير» (معجم المقاييس اللغة، ج‏2، ص194) ▪️در واقع، اگرچه برخی این را بیشتر ناظر به رسیدن به حد شکسته شدن دانسته‌اند و بر این باورند که «سدر مخضود» درخت کناری است که تیغهایش را شکسته و گرفته باشند و تعبیر «خُضِدَ عُنُقُ البعير» جایی است که گردن شتر بشکند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص285 )؛ ▫️اما اغلب براین باورند که این ماده دلالت دارد بر خم شدنی که به حد شکسته شدن نرسد (چنانکه به دردی که در برخی از اعضای بدن شدت بگیرد اما به حد شکسته شدن عضو نرسد نیز «خَضَد» گویند) و از این رو معنای محوری این ماده عبارت است از نرمی و انعطاف‌پذیری باطن چیزی که در ظاهرش صاف و محکم است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص570). ▪️به تعبیر دیگر اصل این ماده دلالت دارد بر یک نحوه رفع تصلب و خشونت چیزی به نحوی که آن را منعطف و نرم در برابر چیزهای دیگر کند؛ و تعبیر «سدر مخضود» هم چه‌بسا اشاره دارد به درخت سدری که نه‌تنها تیغ ندارد بلکه در برابر بهشتیان منعطف و سهل التناول است و هیچگونه اذیتی در قبال آنان ندارد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏3، ص73 ) و شاید با توجه به قرابت حروف این کلمه یا ماده «خضع» بتوان این معنا را موجه‌تر دانست. 📿از این ماده تنها همین کلمه «مخضود» در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢تاثیر اشیای مادی در امور معنوی امری است که قابل انکار نیست؛ و البته چون چگونگی آن بر ما آشکار نیست زمینه شکل‌گیری خرافاتی هم شده است؛ 🤔اما نباید هرچه در این زمینه شنیده می‌شود را به صرف اینکه ما چرایی‌اش را درک نمی کنیم خرافه دانست. در روایات برای درخت سدر مزایایی در ابعاد معنوی انسان برشمرده شده است؛ از جمله اینکه: 🔅۱) بر شستن سر با برگ این درخت و اثرات معنوی آن تاکید شده است؛ مثلا: ☀️الف. از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص سرشان را با سدر شست و شو می‌دادند و می‌فرمودند: سرتان را با برگ سدر شست و شو دهید که همانا هر فرشته مقرب و پیامبر مرسلی آن را تقدیس کرده است؛ و نیز می‌فرمودند:‌کسی که سرش را با سدر شست و شو دهد خداوند وسوسه شیطان را از او دور می‌کند؛ و کسی که وسوسه شیطان از او دور شود گناه نمی‌کند و کسی که گناه نکند به بهشت وارد خواهد شد. 📚الأصول الستة عشر، ص205-206 زَيْدٌ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَغْسِلُ رَأْسَهُ بِالسِّدْرِ، وَ يَقُولُ: اغْسِلُوا رُءُوسَكُمْ بِوَرَقِ السِّدْرِ؛ فَإِنَّهُ قَدَّسَهُ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ؛ وَ كَانَ يَقُولُ: مَنْ غَسَلَ رَأْسَهُ بِالسِّدْرِ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ، وَ مَنْ صُرِفَ عَنْهُ وَسْوَسَةُ الشَّيْطَانِ لَمْ يَعْصِ، وَ مَنْ لَمْ يَعْصِ دَخَلَ الْجَنَّةَ. ☀️ب. همین روایت را شیخ صدوق آورده فقط در متن روایت وی تعبیر هفتاد روز دارد؛ یعنی «... خداوند وسوسه شیطان را هفتاد روز از او دور می‌کند و ...» 📚ثواب الأعمال، ص20 أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ زَيْدٍ الْبُرْسِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَغْسِلُ رَأْسَهُ بِالسِّدْرِ وَ يَقُولُ اغْسِلُوا رُءُوسَكُمْ بِوَرَقِ السِّدْرِ فَإِنَّهُ قَدَّسَهُ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ وَ مَنْ غَسَلَ رَأْسَهُ بِوَرَقِ السِّدْرِ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ سَبْعِينَ يَوْماً وَ مَنْ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ سَبْعِينَ يَوْماً لَمْ يَعْصِ وَ مَنْ لَمْ يَعْصِ دَخَلَ الْجَنَّةَ. ☀️ج. از امام کاظم ع روایت شده است که فرموده‌اند: کسی که سرش را با سدر شست و شو دهد روزی را به سوی خود جلب می‌کند، چه جلب کردنی! ☀️د. از امیرالمومنین ع روایت شده است: هنگامی که خداوند عز و جل رسول الله را مامور به آشکار کردن اسلام نمود و وحی آشکار شد، رسول الله ص از کمی تعداد مسلمانان و کثرت مشرکین بسیار اندوهناک بود؛ پس خداوند جبرئیل را با سدری از سدرة المنتهی (ی بهشتی) به سراغش فرستاد و وی با آن سرش را شست و شو داد و بدین طریق اندوهش زایل گردید. 📚الكافي، ج‏6، ص504-505 ☀️ج. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ بُزُرْجَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ غَسْلُ الرَّأْسِ بِالسِّدْرِ يَجْلِبُ الرِّزْقَ جَلْباً. ☀️د. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ يَحْيَى الثَّوْرِيِّ الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَلَوِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ ص بِإِظْهَارِ الْإِسْلَامِ وَ ظَهَرَ الْوَحْيُ رَأَى قِلَّةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ كَثْرَةً مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَاهْتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ ص هَمّاً شَدِيداً فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ جَبْرَئِيلَ ع بِسِدْرٍ مِنْ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَغَسَلَ بِهِ رَأْسَهُ فَجَلَا بِهِ هَمَّهُ. @yekaye
🔅۲) بلکه یکی از آداب غسل میت این است که با سدر شستشو داده شود؛ که احادیث در این باره فراوان است؛ از جمله: ☀️میت را سه بار باید غسل داد؛ یکبار با سدر و یکبار با آبی که اندکی کافور در آن ریخته باشند و یکبار با آب خالص؛‌ سپس کفن شود. 📚الكافي، ج‏3، ص140 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يُغَسَّلُ الْمَيِّتُ ثَلَاثَ غَسَلَاتٍ مَرَّةً بِالسِّدْرِ وَ مَرَّةً بِالْمَاءِ يُطْرَحُ فِيهِ الْكَافُورُ وَ مَرَّةً أُخْرَى بِالْمَاءِ الْقَرَاحِ ثُمَّ يُكَفَّن‏. @yekaye
🔅۳) و حتی همراه گذاشتن شاخه تازه‌ای از این درخت در قبر میت اثراتی در تخفیف عذاب از وی دارد؛‌ البته اصل این مطلب در خصوص شاخه درخت خرما گفته شده؛ و استفاده از شاخه درخت سدر در صورت فقدان آن به عنوان جایگزین مطرح شده است. در کتاب شریف کافی بابی درباره این مساله آمده که برای فهم صورت مساله روایات 1 و 3 و ۷ و ۱۰ از آن باب را می‌آوریم: ☀️الف. از امام صادق ع روایت شده است: در قبر میت دو تا جریده (شاخه تر و تازه درخت خرما) قرار داده شود؛ یکی در راست و دیگری در چپ. و فرمودند: ‌جریده برای مومن و کافر فایده دارد! ☀️ب. زراره می‌گوید:‌به امام باقر ع عرض کردم: دیده اید که وقتی کسی می‌میرد در قبرش همراهش جریده‌ای می‌گذارند؟! فرمودند: این عذاب و حسابرسی [سخت و کوبنده] را از او دفع می‌کند مادامی که هنوز تر و تازه است و خشک نشده. و فرمودند: و عذاب ]ظاهرا اشاره به عذاب قبر است] همه‌اش در یک روز و یک زمان است به اندازه‌ای که وی را در قبر می‌گذارند و مردم متفرق می‌شوند؛ و همانا دو شاخه قرار داده شده تا اینکه ان شاء الله بعد از خشک شدن آنها هم عذاب و حسابرسی [سخت و کوبنده] به وی نرسد. ☀️ج. حریز و فضیل و عبدالرحمن نقل کرده‌اند که در محضر امام صادق ع بودیم؛ از ایشان سوال شد که چرا وقتی کسی می‌میرد در قبر همراهش جریده‌ای می‌گذارند؟! فرمودند: مادامی که آن تر و تازه است عذاب از وی برمی‌گردد. ☀️د. از عده‌ای از اصحاب روایت شده که به ایشان [ظاهرا امام صادق ع] عرض کردند: فدایتان شویم! اگر به جریده دسترسی نداشتیم؟ فرمودند:‌ شاخه تازه سدر. گفتند: اگر به آن هم دسترسی نداشتیم؟ فرمودند: شاخه تازه سنجد. 📚الكافي، ج‏3، ص151-153 ☀️الف. أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُوضَعُ لِلْمَيِّتِ جَرِيدَتَانِ وَاحِدَةٌ فِي الْيَمِينِ وَ الْأُخْرَى فِي الْأَيْسَرِ قَالَ قَالَ الْجَرِيدَةُ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنَ وَ الْكَافِرَ ☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ الْمَيِّتَ إِذَا مَاتَ لِمَ تُجْعَلُ مَعَهُ الْجَرِيدَةُ؟ قَالَ يَتَجَافَى عَنْهُ الْعَذَابُ وَ الْحِسَابُ مَا دَامَ الْعُودُ رَطْباً قَالَ وَ الْعَذَابُ كُلُّهُ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَدْرَ مَا يُدْخَلُ الْقَبْرَ وَ يَرْجِعُ الْقَوْمُ وَ إِنَّمَا جُعِلَتِ السَّعَفَتَانِ لِذَلِكَ فَلَا يُصِيبُهُ عَذَابٌ وَ لَا حِسَابٌ بَعْدَ جُفُوفِهِمَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ. ☀️ج. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ حَرِيزٍ وَ فُضَيْلٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ تُوضَعُ مَعَ الْمَيِّتِ الْجَرِيدَةُ؟ قَالَ إِنَّهُ يَتَجَافَى عَنْهُ الْعَذَابُ مَا دَامَتْ رَطْبَةً. ☀️د. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالُوا: قُلْنَا لَهُ جُعِلْنَا فِدَاكَ إِنْ لَمْ نَقْدِرْ عَلَى الْجَرِيدَةِ؟ فَقَالَ عُودَ السِّدْرِ. قِيلَ فَإِنْ لَمْ نَقْدِرْ عَلَى السِّدْرِ؟ فَقَالَ عُودَ الْخِلَاف‏. @yekaye
دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان @yekaye
🔅۴) اهتمام به حفظ این درخت و توجه به برکات معنوی آن تاحدی بوده که برای برخی این شبهه پیش می‌آمده که شاید قطع این درخت مطلقا حرام باشد❗️ البته قطع غیرمنطقی درختان قطعا ناصواب است؛ اما استفاده از چوب درختان همواره متعارف بوده است و از این جهت فرقی بین این درخت و سایر درختان نیست و از این رو ائمه با این برداشت‌های غلط البته مخالفت کرده‌اند؛ مثلا: ☀️الف. احمد بن محمد می‌گوید از امام رضا ع درباره قطع کردن درخت سدر سوال کردم. فرمودند:‌یکی از دوستانت همین را از من پرسید برایش نوشتم که امام کاظم ع درخت سدری را قطع کرد و به جایش انگور کاشت. ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است: قطع کردن درخت خرما مکروه است. سوال شد درباره قطع درخت؟ فرمودند: خیر؛ ‌اشکال ندارد. در مورد سدر سوال شد. فرمودند: اشکال ندارد؛ آنچه ناشایست است قطع درختان سدر در بیابان است؛ ‌زیرا در آنجا کم است؛ اما در اینجا اشکالی ندارد. 📚الكافي، ج‏5، ص264 ☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ [الرِّضَا] عَلَيْهِ السَّلَام‏ عَنْ قَطْعِ السِّدْرِ فَقَالَ سَأَلَنِي رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِكَ عَنْهُ فَكَتَبْتُ إِلَيْهِ قَدْ قَطَعَ أَبُو الْحَسَنِ‏ ع سِدْراً وَ غَرَسَ مَكَانَهُ عِنَباً. ☀️ب. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَكْرُوهٌ قَطْعُ النَّخْلِ وَ سُئِلَ عَنْ قَطْعِ الشَّجَرَةِ قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ فَالسِّدْرِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِنَّمَا يُكْرَهُ قَطْعُ السِّدْرِ بِالْبَادِيَةِ لِأَنَّهُ بِهَا قَلِيلٌ وَ أَمَّا هَاهُنَا فَلَا يُكْرَهُ. @yekaye
🔅۵) چنین خاصیت معنوی‌ای برای برخی اشیای مادی ناشی از نوعی اقدام آنان برای ابراز عبودیت در برابر خداوند معرفی شده است؛ که البته واضح است که این ابراز عبودیت را باید متناسب با ابعاد ملکوتی‌ای که هر چیزی در عالم دارد فهمید؛ نه امری کاملا ظاهربینانه؛ یعنی از باب همان تعبیر قرآن کریم همه اشیاء در تسبیح خداوندند و خودشان هم به این صلات و تسبیح‌شان آگاهند (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ؛ نور/۴۱) هرچند ما این تسبیح را درک نکنیم (تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ؛ اسراء/۴۴). درباره درخت سدر هم روایتی در این زمینه وارد شده است: ☀️خداوند هرگز برای چیزی غضب نکرد آن گونه که در غضب مربوط به طلح* و سدر رخ داد؛ همانا طلح میوه‌ای همچون ترنج (بالنگ) داشت و سدر همچون هندوانه؛ پی هنگامی که یهودیان گفتند «دست خداوند بسته است» (مائده/۶۴) بار هر دو بشدت کاسته و کوچک؛ و هسته‌دار شد و هسته‌اش سخت شد؛ و چون نصاری گفتند که »مسیح فرزند خداست» (توبه/۳۰) بال و پرشان [= برگهایشان] ریخت و چنین خاری درآوردند و بارشان بسیار کم شد؛ میوه سدر [=عناب و زالزالک] چنین شد که می‌بینی و طلح هم میوه‌اش را از دست داد و دیگر میوه‌دار نخواهد شد تا زمانی که قائم ما قیام کند. سپس فرمودند: کسی که درخت طلح یا سدری را آب دهد گویی مومن تشنه‌ای را آب داده است. 📚تفسير العياشي، ج‏2، ص86 عَنْ يَزِيدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّهُ لَنْ يَغْضَبَ اللَّهُ لِشَيْ‏ءٍ كَغَضَبِ الطَّلْحِ وَ السِّدْرِ؛ إِنَّ الطَّلْحَ كَانَتْ كَالْأُتْرُجِّ، وَ السِّدْرَ كَالْبِطِّيخِ، فَلَمَّا قَالَتِ الْيَهُودُ «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» نُقِصَتَا حَمْلَهُمَا فَصَغِرَ فَصَارَ لَهُ عَجَمٌ، وَ اشْتَدَّ الْعَجَمُ، فَلَمَّا أَنْ قَالَتِ النَّصَارَى «الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ» زَعِرَتَا [إذ عرتا] فَخَرَجَ لَهُمَا هَذَا الشَّوْكُ وَ نُقِصَتَا حَمْلَهُمَا وَ صَارَ السِّدْرُ إِلَى هَذَا الْحَمْلِ وَ ذَهَبَ حَمْلُ الطَّلْحِ فَلَا يَحْمِلُ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا [أن تقوم الساعة] ثم قَالَ: مَنْ سَقَى طَلْحَةً أَوْ سِدْرَةً فَكَأَنَّمَا سَقَى مُؤْمِناً مِنْ ظمآن‏ [ظَمَإٍ]. ✳️* مرحوم مجلسی در ذیل این حدیث گفته است که طلح را هم درخت موز دانسته‌اند و هم برای یک نوع درخت خاردار بیابانی که به ام‌غیلان (در فارسی: مغیلان) معروف است؛ و هم مطلق درختان بزرگی که پر از خار باشند؛ و واضح است که این حدیث بر معنای اول منطبق نمی‌گردد؛ و تعبیر غضب آن دو چه‌بسا تعبیری مجازی از بروز و تجلی غضب خداوند در این دو باشد. (بحار الأنوار، ج‏9، ص212 ) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا