eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
1031) 📖 أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 📖 ترجمه 💢آیا شما آن را می‌رویانید یا م
. 1️⃣ «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» در مورد دانه‌هایی که در زمین می‌کارید؛ آیا شما آن را می‌رویانید یا ماییم که رویاننده آنیم؟! پس کسی که از دانه‌ای بی‌جان و کوچک می‌تواند دانه‌های کثیری پدید آورد، می‌تواند خلایق را هم بعد از اینکه مردند دوباره برانگیزاند (مجمع البيان، ج‏9، ص337 ) به تعبیر دیگر، همان قدرتى كه از يك دانه بذر، خوشه‏ها پديد مى‏آورد، مى‏تواند از تك سلّول انسان مرده‏اى دوباره او را زنده كند. (تفسير نور، ج‏9، ص436) @yekaye
یک آیه در روز
1031) 📖 أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 📖 ترجمه 💢آیا شما آن را می‌رویانید یا م
. 2️⃣ «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» در عبارت «نَحْنُ الزَّارِعُونَ» آمدن «ال» بر روی خبر دلالت بر حصر دارد؛ ‌پس مفاد این جمله آن است که «آیا شمایید که زرع می‌کنید با فقط ما زارع هستیم؟» و واضح است که در مقام تاکید بر این است که زارع خداوند است؛ نه انسان! 💢اما توجه شود که این سخن به معنای نفی استقلال در تاثیر است نه نفی تاثیر اسباب و واسطه‌ها در امور؛ یعنی در مقام توجه دادن به این حقیقت است که اگر اسباب و واسطه‌ای در امور هست همان سبب بودنش را هم از خداوند گرفته است و بنابر این فاعل حقیقی در هر امری خداوند است و همه امور به او برمی‌گردد (الميزان، ج‏19، ص135) ▪️ از این روست که ▫️با اینکه در موارد متعددی همچون آیه فوق رویاندن زراعت را به خود نسبت داده: «يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ» (نحل/11) «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ ... فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً (سجده/27) «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً ... ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً» (زمر/21)، ▫️در عین حال هم استناد دادن زرع به کشاورزان مشکلی هم ندارد چنانکه هم خود خداوند گاه زراعت را به انسانها نسبت داده: «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» (فتح/۲۹) و هم برخی از پیامبران او: «قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ في‏ سُنْبُلِهِ» (یوسف/۴۷) 🤔و این تعابیر منافاتی با مضمون آیه محل بحث ندارد تا همچون برخی از مفسران در توجیه این آیات اخیر و یا برخی روایات معصومین که در آنها از تعبیر «زارع» برای انسانها استفاده شده به تکلف بیفتیم. (مثلا نگاه کنید به توجیهات تکلف‌آمیز فخر رازی در مفاتيح الغيب، ج‏29، ص420) @yekaye
یک آیه در روز
1031) 📖 أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 📖 ترجمه 💢آیا شما آن را می‌رویانید یا م
. 3️⃣ «أَ فَرَأَیتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» حتی اگر ما شروع کننده کشت و کار باشیم و نقشی هم در تولید محصول داشته باشیم، اما به ثمر رساننده هرچیزی خداوند است. 💠ثمره اگر در نظام عالم و در متن زندگی، انجام دادن بخشی از کاری به دست ما داده شده، نباید به خود مغرور شویم و حتی در به نتیجه رسیدن آن کار خود را همه‌کاره بپنداریم (حدیث۲)؛ چه رسد به غرور کلی، و خود را در همه امورات خود همه‌کاره دیدن. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر می‌خواستیم قطعا آن را خس و خاشاکی می‌کردیم که شما با دهان باز [= حسرت‌زده] بمانید [و بگویید:] سوره واقعه (56) آیه 65 1399/6/15 16 محرم 1442 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹حُطاماً ▪️درباره ماده «حطم» اتفاق نظر است که اصل معنای آن بر شکستن چیزی دلالت می‌کند (معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص78؛ مجمع البیان، ج‏9، ص335)؛ برخی قیودی را هم در آن دخیل دانسته‌اند؛ ‌مثلا گفته‌اند ▫️نه مطلق شکستن، بلکه شکستن چیزی خشک همچون استخوان و هیزم و مانند آن (كتاب العين، ج‏3، ص175 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص242) ویا ▫️شکسته و خرد شدن چیز خشکی که با فشار شدید ویا سنگینی‌ای که بر روی آن وارد شده، واقع شود (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۴۵۶ ) و ▫️ برخی بر نحوه شکسته شدن تاکید داشته و گفته‌اند شکسته شدن هیات شیء به نحوی که نظم آن را از بین ببرد و حالت مورد انتظار از آن را نابود کند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص287 ) ▪️و ظاهرا چون نوعی معنای شدت و خشونت در این شکنندگی لحاظ شده برای بسیاری از وضعیتهای شکننده استعاره گرفته می‌شود مثلا به سالی که قحطی شدید بیاید «حُطمة» گویند ویا درد شدیدی که چارپایان بدان مبتلا می‌شوند و آنها را از ایستادن ناتوان می‌کند «حَطَم» گویند ویا به شتربانی که در حرکت دادن شتران شدت عمل به خرج می‌دهد «سائق حُطَم» گویند گویی که با این نحوه حرکت دادنشان آنها را در هم می‌شکند و به آتش جهنم هم از این جهت که کسانی را که در آن می‌ریزند خرد می‌کند و صدای شکستن استخوانهای آنها به گوش می‌رسد «حُطَمة» گویند « كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ؛ وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ؛ نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَة» (همزه/4-6) و ظاهرا به هین جهت به فرد پرخور هم «حطمه» گویند چون گویی همچون جهنم همه چیز را خرد می‌کند! و در قرآن کریم هم برای خرد شدن مورچه‌ها در زیر پای اسبها از همین تعبیر استفاده شده است «قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُه‏» (نمل/۱۸) (معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص78 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص242 ) ▪️لازم به ذکر است که کلمه «حُطَمة» صیغه مبالغه است و برخی تذکر داده‌اند که شاید وجه تسمیه جهنم به آن این است که نه‌تنها استخوانها و جسم و زیبایی ظاهری جهنمیان، بلکه تمامی عناوین و اعتبارات و تشخص‌های دنیوی‌ای را که جهنمیان برای خود داشتند خرد و نابود می‌کند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص287-288) ▪️«حُطام»« به هر چیزی که از فرط خشکی درهم بشکند گویند : «ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً» (زمر/21) (مفردات ألفاظ القرآن، ص242 ) و برخی گفته‌اند اساسا به هر خس و خاشاکی که هیچ منفعت خوراکی و غذایی نداشته باشد گویند: «ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً» (زمر/21؛ حدید/۲۰) «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» (واقعه/65) (مجمع البیان، ج‏9، ص335) 📿ماده «حطم» و مشتقات آن همین ۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹فظَلْتُمْ قبلا بیان شد که ▪️ماده «ظلل» در اصل بر سایه افکندن و پوشاندن چیزی توسط چیز دیگر دلالت دارد و نقطه مقابل روشنایی «الضُحّ»» است. درباره مفهوم «ظِلّ» و «ظلال» در آیه ۳۰ همین سوره توضیحاتی گذشت؛ 🔖جلسه ۹۹۷ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-30/ ▪️در اینجا، به تبع بحثهای قبلی فقط اضافه می‌کنیم: این ماده وقتی به صورت فعل به کار می‌رود می‌تواند به معنای فعل تام باشد ویا فعل ناقص: ▫️در صورتی که فعل تام باشد به همان معنای «سایه افکندن» است (وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ‏، بقرة/۵۷)، ▫️اما به صورت فعل ناقص (فعل کمکی) که به کار می‌رود (ظلَّ یفعل) به معنای انجام دادن کار در روز است (لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ‏؛ روم/۵۱)، چرا که سایه داشتن امور، وضعیتی است که مختص روز است و شب خودش سایه است؛ و در این حالت گاه با حذف یکی از «لـ»هایش همراه است (فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ،‏واقعة/۶۵؛ ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً؛ طه/۹۷) 🔖جلسه ۷۲۱ http://yekaye.ir/al-fater-35-21/ 📖 اختلاف قرائات ▪️در اغلب روایات مشهور به همین صورت »فَظَلْتُمْ» قرائت شده است؛ که در اصل «فظَلِلْتُمْ» بوده که لام اول که مکسوره بوده برای تخفیف و سهولت در کلام حذف شده است. ▪️اما در برخی روایات غیرمشهور از عاصم (قاری معروف کوفه؛ یعنی روایت هارون از حسین از شعبه از عاصم؛ و نیز روایت عتکی از شعبه از عاصم؛ و روایت ابن نبهان از عاصم) و برخی قرائات اربعه عشر (اعمش) و برخی قرائات غیرمشهور دیگر (ابوحیوة و شعبی و ابوالعالیة و قتاده و ابوبرهسم و ابن ابی عبله و ابن مجالد و روایت ثوری از قرائت ابن مسعود) ب صورت «فَظِلْتُمْ» (با کسر ظاء) قرائت شده است؛ که درواقع حرف کسره لام محذوف به حرف ظاء ‌منتقل شده است. ▪️و در قرائت ابن مسعود و برخی دیگر از قرائات غیرمشهور (عاصم جحدری و مطوعی) بدون حذف و به صورت «فظَلِلْتُمْ» قرائت شده است؛ ▪️و در برخی دیگر از قرائات غیرمشهور (جحدری و احمد بن موسی) به صورت «فظَلَلْتُمْ» قرائت شده که لام اول را هم مفتوح خوانده‌اند؛ که البته برای ماده «ظلل» وزن «فَعِلَ یَفعَلُ» معروفتر است. 📚(معجم القراءات ج۹، ص312 ) @yekaye
🔹تفَكَّهُونَ این کلمه را عموما از ماده «فکه» دانسته‌اند و ▪️در مورد ماده «فکه» در آيه ۲۰ همین سوره بیان شد که ▫️برخی گفته‌اند که در اصل دلالت دارد بر طیب خاطر و دلپسندی، و یا خوش طبع بودن؛ و ▫️برخی با اشاره به کاربرد کلمه «مُفکِهة» و «مُفکِه» در خصوص شتری که آماده وضع حمل است (که نشیمنگاهش باز می‌شود) [و احتمالا باز شدن دهان در هنگام خندیدن] گفته‌اند اصل این ماده دلالت دارد بر گشودگی و باز شدن میانه چیزی با امر لطیفی که آن را پر می‌کند ویا از آن بیرون می‌زند و «فاکهه» (لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ؛ یس/۵۷) هم به میوه گویند از آن جهت که انسان از آن احساس طیب خاطر می‌کند و یا اینکه چون طبیعتش دلپسند است و یا اثر طیب و دلپسندی در نفس آدمی باقی می گذارد. ▪️فعل «فَکَّهَ» و «فاکَهَ» و به تبع آن اسمهای «مُفاكَهة» و «فُكَاهَة» به معنای مزاح کردن و هر سخنی است که بر انسان شیرین و دلپسند باشد ویا هر سخنی که بین افرادی که با هم انس دارند رد و بدل می‌شود. ▪️اما همانجا اشاره شد که درباره کلمه «تفکّه» (لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ‏؛ واقعه/۶۵-۶۶) اختلاف جدی است. ▫️ خلیل آن را به معنای تعجب کردن دانسته‌؛ و ▫️البته این قول را هم نقل کرده که در این آیه برخی آن را به معنای «نادم» و «پشیمان» گرفته‌اند. ▫️مرحوم مصطفوی با توجه به اینکه «تفکیه» را حالت متعدی شده «فَکِهَ» دانسته و باب تفعل نشان دهنده قبول اثر تفعیل می‌داند «تفکّه» را به معنای به شوخی و مسخره گرفتن (=جدی نگرفتن) قلمداد کرده است. ▫️مرحوم طبرسی هم که اصل ماده «فکه» را به همان معنای طیب نفس و شوخ‌طبعی نزدیک دانسته بود، محور معنای «تفکه» را کلمه «فاکهه: میوه» قرار داده و آن را به معنای «تناول انواع میوه‌ها برای خوردن» دانسته است و ▫️ راغب هم که «فکاهة» را به صرف شوخی بلکه هرگونه حدیث انس بین دوستان قلمداد کرده‌ بود، هم قول مرحوم طبرسی را محتمل دانسته و هم اینکه «تفکّه» به معنای رد و بدل کردن همین فکاهة باشد (و اشاره شد که شبیه این اختلاف نظر در خصوص کلمه «فاکه» هم رخ داده است). ▪️شبیه این اختلاف نظر در خصوص کلمه «فاکه» هم رخ داده است؛ خلیل با اینکه در حالت عادی این کلمه را اسم فاعل و به معنای به کسی که شوخ‌طبع است و شوخی می‌کند معرفی کرده اما در خصوص آیه «فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ»‏ (طور/۱۸) به تبع معنای «تعجب» که در خصوص «تفکه» مطرح کرد، آن را به معنای نعمت‌گیرندگانی که از نعمت خود به اعجاب درآمده‌اند دانسته؛ و راغب همان دو معنای «تفکه» (رد و بدل سخنان دوستانه و تناول کردن میوه) را در مورد «فاکه» محتمل دانسته و مرحوم طبرسی هم ذیل آیه «إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ في‏ شُغُلٍ فاكِهُونَ» (یس/۵۵) علاوه بر این متعنم بودن و دچار اعجاب شدن از نعمتهای الهی، معانیِ «خندان و خوشحال و فرحناک بودن» ، «در حال گفتگوهای پاک و طیب بودن» و «دارای فاکهه بودن» (شبیه آنکه به ذو لحم و ذوشحم و ذوعسل، لاحم و شاحم و عاسل گفته می‌شود) را نیز محتمل دانسته است. 🔖جلسه ۹۸۷ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-20/ ▪️البته ابن فارس کلمه «تفکّه» در این آیه را از ماده «فکن» (نه «فکه») دانسته‌ که ابدال در آن رخ داده است؛ و توضیح داده که «فکن» به معنای پشیمان شدن است (معجم المقاييس اللغة، ج‏۴، ص۴۴۶ ). و ظاهرا این ابدال نظر مجاهد هم بوده است و البته وی «تفکن» را به معنای تعجب دانسته است. (به نقل از تاج العروس، ج‏18، ص434) 📿 اگر این کلمه از ماده «فکن» باشد باید گفت که این ماده فقط همین یکبار در قرآن به کار رفته است 📖فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ▪️در اغلب قرائات به همین صورت «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» قرائت شده است؛ ▪️اما در برخی از روایات از قرائت اهل مکه (روایت بزی و ابن فلیح از ابن‌کثیر) و برخی از قرائات عشر (ابن محیصن) و قرائات غیرمشهور (ابوربیعه) با ضمه بر میم و تشدید حرف «ت» قرائت شده است: «فَظَلْتُمُ تَّفَكَّهُونَ» (معجم القراءات ج۹، ص312 ) 📖تَفَكَّهُونَ ▪️این کلمه در اغلب قرائات به همین صورت «تَفَكَّهُونَ» قرائت شده است؛‌ ▪️ولی در برخی از قرائات غیرمشهور همانند قرائت أبي‌بن‌كعب و أبوحزام عكلي و ابن‌سميفع و قاسم بن محمد و عروة به صورت «تَفَكَّنُونَ» قرائت شده است که به معنای تعجب و پشیمانی است؛ و در بالا بیان شد که برخی بر این باورند که کلمه «تَفَكَّهُونَ» ابدال شده از همین کلمه بوده است. (معجم القراءات ج۹، ص312 ) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا