یک آیه در روز
1045) 📖فی كِتابٍ مَكْنُونٍ 📖 ترجمه 💢در کتابی محفوظ و نهان؛ سوره واقعه (56) آیه 78 1399/8/9 13 ر
.
5️⃣ «فی كِتابٍ مَكْنُونٍ»
چنانکه در تدبر ۱.ج اشاره شد تعبیر «کتاب مکنون» را برخی بر کتب آسمانی پیشین تطبیق دادهاند. شاید برای بسیاری از افراد این تطبیق ناروا به نظر برسد، اما حقیقت این است که از برخی از روایات تاریخی، به نظر میرسد که تعبیر کردن از کتب آسمانی قبلی به «کتاب مکنون» تعبیری رایج بوده است.
شاید بد نباشد که به مناسبت امروز که روز میلاد پیامبر اکرم است این حکایت زیر که در آن فاتح حبشه به عبدالمطلب درباره ولادت پیامبر اکرم ص بر اساس کتاب مکنونی که نزدش بوده خبر میدهد مرور شود:
📜حکایت📜
ابن عباس گوید:
چون سیف بن ذى یزن بر حبشه پیروز شد دو سال بود كه پیغمبر زاده شده بود، نمایندگان و اشراف و شعراى عرب دسته دسته به آستان سیف میرفتند و به او مباركباد میگفتند و مدحش مىكردند و فداكارى او را در باره عرب و خونخواهى آنان یاد میكردند. یك هیئت نمایندگى از قریش پیش او آمد كه عبد المطلب بن هاشم و امیة بن عبد شمس و عبد الله بن جذعان و اسد بن خویلد بن عبد العزى و وهب بن عبد مناف و دیگران از بزرگان قریش با آن بود. این هیئت وارد صنعاء شدند و اجازه شرفیابى خواستند و معلوم شد سیف در كاخ غمدان استراحت كرده (این همان كاخى است كه امیة بن ابىالصلت در باره آن گفته: «بنوش بر تو گوارا باد بر سر تو تاج بلندیست / در رأس غمدان خانهاى دارى كه فرودگاه همه مردم است») دربانش نزد او رفت و آنها را معرفى كرد و به آنها اجازه ورود داد.
چون نزد او رفتند عبد المطلب نزدیك وى رفت و اجازه سخن خواست.
گفت اگر تو از كسانى هستى كه لیاقت دارند پیش پادشاهان سخن گویند ما به تو اجازه دادیم.
عبدالمطلب با ادبیاتی بسیار فصیح و تعابیری دلنشین سخنانی راند که وی را بسیار خوش آمد
سیف گفت خود را از میان دیگران معرفى كن.
فت من عبد المطلب بن هاشم هستم.
گفت خواهرزاده ما؟ [یعنی از همان قبیلهای که شوهر خواهر من از آن است]
گفت آرى.
گفت نزدیك بیا نزدیك او رفت و او روى به همه كرد و گفت؛ آفرین و صدآفرین و مرحبا .... . سپس از آنان دعوت کرد که مدتی در آنجا بمانند و میهمان وی باشند...
بعد از چند روز عبد المطلب را خواست و او را پهلوى خود نشانید و مجلس را خلوت كرد به او گفت اى عبد المطلب من رازى را به تو میسپارم كه اگر جز تو بود براى او روا نمیدانستم ولى تو را اهل آن دیدم و از آن مطلع میسازم. باید نزد تو سر بسته بماند تا خدا اذن آن را صادر كند که خدا كار خود را انجام خواهد داد.
ما در كتاب مكنون و دانش نهفتهای که در اختیار داریم و از دیگران بازداشتیم خبرى عظیم و پیشآمدى بزرگ درك كردیم كه در آن براى همه مردم شرافت زندگى است و به خصوص براى طائفه تو و شخص خودت.
عبد المطلب سوال کرد که آ» چیست؟
گفت در تهامه فرزندى زاده شود كه میان دو كتفش مهر نبوت باشد امامت از ان او است و پیشوائى تا روز قیامت از آن شما است.... اكنون وقتى است كه به دنیا بیاید یا به دنیا آمده؛ نامش محمد است و پدر و مادرش بمیرند و جد و عمش او را سرپرستى كنند. پنهانى متولد شده و خدا او را آشكارا مبعوث كند و از طائفه ما براى او یارانى آماده كند تا دوستان خود را به وسیله آنها عزیز گرداند و دشمنان خود را خوار سازد ... بتها را بشكند و آتشكدهها را خاموش سازد؛ خدا بپرستد و شیطان را براند؛ گفتارش قاطع است و حكمش عادل به خوشرفتارى وادارد و خود بدان عمل كند و از زشتى بازدارد و آن را تباه سازد.
عبد المطلب گفت پادشاها بختت بلند و گامت فراز و ملكت همیشه و عمرت دراز باد. ممكن است پادشاه راز خود را روشنتر كنند من تا اندازهاى توضیح دریافتم.
ابن ذى یزن گفت به همان خانه كه پردهها بر آن افكندهاند و به آن نشانهها كه نصب كردهاند، اى عبد المطلب! بىشک تو خود جد او باشى!
عبد المطلب به سجده افتاد
وی گفت سر بردار. سینهات خنك باد و كارت بر مراد؛ آیا از آنچه گفتیم در مكه چیزى به دست آوردهاى؟
گفت مرا پسرى بود كه بسیارش پسندیده و بر او مهربان بودم یك دختر پاكسیرت از خویشان خود به وى به زنى دادم كه نامش آمنه بنت وهب است. پسرى آورده كه او را محمد نامیدم. پدر و مادرش مردند و من و عمویش او را سرپرستى كنیم.
👇ادامه حکایت👇
@yekaye
ادامه حکایت تدبر ۴
ابن ذى یزن گفت آنچه به تو گفتم همانست كه گفتم؛ پسرت را نگهدارى كن و از نسبت به وى در حذر باش كه یهود دشمنان اویند و خدا براى آنها راهى نسبت وى ندهد؛ و آنچه گفتم از همسفران خود پنهان دار. من ایمن نیستم كه رشك ریاست آنها را وادارد تا براى وى مكر اندیشند و دام گسترند؛ و آنان یا فرزندانشان این كار را خواهند كرد و اگر نه آنكه میدانم پیش از بعثت او مرگ مرا در رباید با سواره و پیاده خود مىآمدم و یثرب را مقر سلطنت خود مینمودم و او را یارى میكردم؛ ولى من در كتاب ناطق و علم سابق یافتهام كه یثرب مقر سلطنت او است در آنجا كارش استوار شود و انصارش به دست آید و قبرش در آنجا باشد. و اگر نه آن بود كه از آفت و آزار او میترسم هم اكنون در آغاز عمرش نبوت او را اعلام میكردم و عرب را به دنبال او میكشاندم.
سپس آنان را با هدیههای فراوان راهی دیار خود کرد ...
📚كمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص177-181 (برگرفته از ترجمه کمرهای؛ ج۱، ص۲۸۸)؛
📚كنز الفوائد، ج1، ص: 187-191
📚خلاصهای از این حکایت در الخرائج و الجرائح، ج1، ص129-130 و ج۳، ص۱۰۷۱-۱۰۷۳ آمده است.
@yekaye
✅ اطلاعیه
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن تبریک میلاد باسعادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام صادق علیه السلام
چنانکه میدانید راهاندازی و تهیه مطالب کانال و سایت «یک آیه در روز» محصول یک تلاش شخصی است و تاکنون هیچ هزینهای از هیچ موسسه دولتی ویا غیردولتی دریافت نکرده و قرار است استفاده از محتویات آن را همواره برای عموم علاقمندان به قرآن کریم آزاد و رایگان باشد.
شاید متوجه شده باشید که در یکی دو ماه گذشته سایت «یک آیه در روز» چندین بار از دسترس خارج شد و دفعه آخر برخی از دوستان احتمال هک شدن دادند و وعده اصلاح اساسی دادند؛ ولی بعد از چند هفته تعطیلی سایت عملا کار خاصی انجام نشد؛ و با کمک یکی دیگر از دوستان سایت دوباره راه اندازی شد.
💢اکنون که بیش از ۴ و نیم سال از شروع کار میگذرد و تاکنون بیش از ۱۰۰۰ آیه مورد بررسی قرار گرفته، شاید مناسب باشد برای نشر بهتر این مطالب، چه در فضای وب و چه در قالب کتاب، اقداماتی شود.
🔸کسانی که مایلند مستقیما در زمینه طراحی و ارتقای سایت مذکور (فقط در صورتی که در این زمینهها تخصص دارند) و یا نشر کاغذی (از صفحهآرایی گرفته تا ...) این محتواها اقدامی انجام دهند میتوانند از طریق فرم مندرج در سایت (به آدرس http://yekaye.ir/financing/) پیام دهند و نحوه مشارکت خود را اعلام فرمایند.
🔸همچنین کسانی که مایلاند در پرداخت هزینههای ارتقاء، توسعه و نشر این مطالب (چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی به نحوی که در چاپی مناسب و با قیمتی مناسب در اختیار علاقمندان قرار گیرد) مشارکت مالی داشته باشند میتوانند مبلغ مورد نظر خود را به کارت بانک تجارت به شماره (۳۰۷۰-۴۰۶۷-۸۳۱۰-۵۸۵۹) به نام حسین سوزنچی واریز نمایند.
▫️در این صورت
پیشنهاد میشود که نام، مبلغ واریزی و تاریخ واریز، و در صورت صلاحدید تلفن تماس و آدرس خود را در فرم مندرج در سایت (به آدرس http://yekaye.ir/financing/) پر کنید تا حساب و کتاب کارها معلوم باشد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
@yekaye
@souzanchi
🔹یمَسُّهُ
▪️درباره ماده «مسس» اگرچه حسن جبل بر این باور است که معنای محوری این ماده «سریان یافتن در اثنای چیزی یا در هم آمیختنی بسیار ظریف که اثرش نمایان باشد» است و حتی «مس» را به معنای جنون (رجل ممسوس به کسی گفته میشود که به جنون گرفتارشده باشد) که در آیه «الَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ» (بقره/۲۷۵) به کار رفته ویا تعبیر مبتلا شدن به بدی و یا خوبی در آياتی شبیه «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ» (انعام/17) را هم شاهد بر این مدعا گرفته (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۰۶۹ ) ،
▪️اما اغلب اهل لغت اتفاق نظر دارند که معنای اصلی این ماده به معنای چیزی را با دست لمس کردن میباشد؛ و «مسوس» کسی است که مورد تماس واقع شده باشد، چنانکه آب مسوس آبی است که دست بدان برسد (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص271 )
▪️ در واقع عموما (برخلاف حسن جبل ) اتفاق نظر دارند که این کلمه به لحاظ معنایی بسیار نزدیک به «لمس» است؛ در تفاوت این دو،
▫️ برخی بر همین نکته تاکید دارند که در «لمس» حتما با دست انجام میشود که نرمی و سختی و گرمی و سری را شخص درک کند اما «مس» میتواند با دست و سنگ و هر چیز دیگری انجام شود و لزوما با دست نیست؛ و لذا خداوند در مواردی همچون «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ» (بقره/۲۱۴) یا «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ» (انعام/17) از تعبیر «مس» و نه از تعبیر «لمس» استفاده کرده است. (الفروق في اللغة، ص: 299 )
▫️برخی گفتهاند که «لمس» در جایی است که گاهی شخص درصدد چیزی برآید اما آن را نیابد چنانکه شاعر گفته : «و ألمسه فلا أجده» اما «مس» حتما به شیء میرسد و با ادراک حسی همراه است (مفردات ألفاظ القرآن، ص767 )؛
▫️برخی دیگر ضمن اینکه قبول دارند که «مس» آن لمس کردنی است که حتما با برخورد کردن همراه باشد اما گفتهاند خواه این تماس برقرار شدن با اراده و احساس همراه باشد یا خیر، و خواه با دست باشد یا با غیر آن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص107 ) و میتواند با ظاهر بدن یا باطن آن و مادی یا معنوی باشد اما «لمس» حتما تماسی است که با ظاهر بدن انجام میشود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص235 ) و احساس کردن در آن شرط است؛ و تفاوت این دوبا «مسح» در این است که در «مسح» علاوه بر اتصال، مرور و حرکت دادن هم لحاظ شده است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص98 )
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه بحث از کلمه «مس»
▪️در هر صورت، کلمه «مس» به نحو کنایی در معانی مختلفی به کار رفته است؛ از جمله:
▫️در معنای نکاح، که هم به صورت ثلاثی مجرد: «وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَ» (بقرة/237)، و «لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَ» (بقرة/236)، و «أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ» (آل عمران/47) و هم به صورت ثلاثی مزید در باب مفاعله (که همین آیه اخیر به صورت «ما لم تُمَاسُّوهُنَّ» هم قرائت شده است) [و باب تفاعل: «وَ الَّذينَ يُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ... فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا» (مجادله/۳-۴)] به کار رفته است.
▫️و در معنای جنون «الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِ» (بقرة/275)
▫️و در مورد هر آزار و اذیتی که به انسان میرسد: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً» (بقرة/80)، و «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ» (بقرة/214)، «ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ» (قمر/48)، «مَسَّنِيَ الضُّرُّ» (أنبياء/83)، «مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ» (ص/41)، «وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا» (يونس/21)، «وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ» (إسراء/67) [«قالَ أَ بَشَّرْتُمُوني عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ» (حجر/54)]. (مفردات ألفاظ القرآن، ص767 )
هرچند که برخی بر این باورند که این برای مطلق چیزهایی که به انسان میرسد بوده و مختص امور شر نیست چنانکه در قرآن تعبیر «وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً» (معارج/۲۱) و «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها» (آل عمران/۱۲۰) به کار رفته است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص107-108 ) اما با توجه به اینکه در قرآن کریم دهها مورد در معنای شر به کار رفته و فقط همین دو مورد در معنای خیر است، شاید بتوان در این دو شاهد مناقشه کرد که شاهد اول «خیر» به معنای مال و ثروت است نه «خوبی» و در شاهد دوم هم از این جهت که «مس حسنه» مایه ناراحتی آن منافقان میشده به طور کنایی از تعبیر «مس» برای حسنه استفاده شده باشد.
▪️تعبیر «مساس» هم ظاهرا مصدر باب مفاعله است و «لا مساس» (قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ؛ طه/۹۷) به معنای «لا مماسة» یعنی «با من درنیامیزید و ارتباط نداشته باشید» (لا تخالطنی) میباشد (المحيط في اللغة، ج8، ص260 ؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۱۰۷ )
📿ماده «مسس» و مشتقات آن 61 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹الْمُطَهَّرُونَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «طهر» به معنای پاکی و پاکیزگی و زوال پلیدی میباشد و نقطه مقابل «نجس» و «قذر» (= پلیدی) میباشد؛ و شامل پاکی از هرگونه آلودگی مادی و معنوی میباشد، چنانکه برای پاکی از نجاست، پلیدیها، حیض، جنابت، نیتها و عقاید فاسد و اخلاق رذیله به کار میرود و بدین ترتیب، تفاوت «طهارت» با «نظافت» (که در فارسی هر دو را پاکیزگی ترجمه میکنیم) در این است که طهارت هم در امور جسمانی و هم در امور معنوی به کار میرود اما نظافت عمدتا ناظر به امور ظاهری (بدن و لباس و …) میباشد.
▪️وقتی این ماده در حالت ثلاثی مجرد به کار میرود (طَهَارَة و طُهْر) خود پاکی و منزه بودن از پلیدی مد نظر است؛ و وقتی در باب تفعّل و افتعال میرود (تطهّر و اطّهار) طهارت را اختیار کردن و پاک شدن مد نظر است و وقتی به باب تفعیل (تَطْهِير) میرود، چیزی را طاهر و پاک کردن
▫️با این ملاحظه، اکنون میافزاییم که حالت ثلاثی مجرد این ماده، بویژه با مصدر «طُهْر» (پاکی، پاکیزگی) وقتی در مورد زنان به کار میرود نقطه مقابل «حيض» است و تعبیر «طَهُرَتِ [یا طَهَرَتِ] المرأة» به معنای برای وقتی که حیض او قطع میشود و از حیض پاک میشود، گفته میشود.
وقتی به باب افتعال (اطّهار) میرود (وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا؛ مائده/۶) به معنای غسل کردن میباشد (كتاب العين، ج۴، ص۱۹)؛ و در آیه «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یطهرن فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ …» (بقره/۲۲۲)، عبارت «حَتَّی یطهرن» هم به صورت «يَطْهُرْنَ» قرائت شده که به معنای «از حیض پاک شدند» است و هم به صورت «يَطَّهَّرْنَ» قرائت شده که به معنای «غسل کردند» میباشد.
▫️وقتی به باب تفعیل میرود به معنای پاک کردن است، که هم کاربردش در تطهیر مادی رایج است: «طَهِّرا بَيْتِي» (بقره/۱۲۵) «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» (مدثر/۴) و هم در تطهیر معنوی و روحانی: «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (احزاب/۳۳) ؛ «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ» (آل عمران/۴۲) «يا عيسی إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا» (آل عمران/۵۵) ؛ «لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» (نساء/۵۷، بقرة/۲۵» ویا در وصف قرآن کریم: «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» (عبس/۱۴) ؛ «يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً» (بینه/۲) ؛ «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» (واقعة/۷۹)
▫️البته در آیه «إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ» (أعراف/۸۲) که سخن قوم لوط به لوط است، اگرچه میتواند در همین معنای «پاک بودن از بدیها و گناهان» باشد؛ و نیز برخی از مشاهیر لغت این را به معنای خاص «پاک بودن از رابطه لواط» معرفی کردهاند، اما چنانکه عموم اهل لغت تذکر دادهاند این گونه تعبیر در اینجا از باب تهکّم (مسخره کردن) است، بویژه که حضرت لوط قبلا به آنها پیشنهاد داده بود که به جای این کار، با دخترانش ازدواج کنند و تعبیر کرده بود که «هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ» (هود/۷۸)؛ شبیه تعبیر «جانماز آب کشیدن» در فارسی، که ظاهرش مدح است اما حقیقتش مسخره کردن است.
🔖جلسه ۸۵۳ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-82/
📖اختلاف قراءت
▪️در عموم روایات مشهور به همین صورت «الْمُطَهَّرُونَ» (اسم مفعول از باب تفعیل) قرائت شده است؛
▪️اما در روایتی از قرائت اهل مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) (روایت ابن حاتم از این دو) و نیز برخی قرائات غیرمشهور (عیسی بن عمر) به صورت «المُطْهَرُون» (اسم مفعول از باب افعال) قرائت شده است.
▪️همچنین در روایتی از سلمان فارسی به صورت «الْمُطَهِّرُونَ» (اسم فاعل از باب تفعیل) قرائت شده است؛
▪️و در روایتی دیگر از سلمان فارسی و روایتی غیرمشهور از قرائت اهل مکه (ابن عبدالرزاق از خزاعی از بزی از ابنکثیر، از طریق دانسی) و برخی قرائات اربعه عشر (حسن) و برخی دیگر از قرائات غیرمشهور (زید) به صورت «الْمُطَّهِّرُونَ» قرائت شده است (که اصل آن «المتطهِّرون» یعنی اسم فاعل از باب افتعال بوده که حرف تاء در طاء ادغام شده است.)
▪️و نیز به صورت «المُتَطَهِّرون» (یعنی همان اسم فاعل ازباب افتعال ولی بدون ادغام) هم قرائت شده است.
📚معجم القراءات ج۹، ص318
@yekaye
🔹الف. ظاهر قرآن را جز پاکیزهشدگان در ظاهر (برخوردار از غسل و وضو) نمیتوانند مس کنند:
☀️۱) از امام کاظم ع روایت شده است:
مصحف را نباید کسی که وضو ندارد یا جنب است مس کند و دوختش را نیز مس نکند و نیز آن را از خود نیاویزد که همانا خداوند متعال میفرماید «جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند». (واقعه/79)
و نیز علی بن جعفر از برادرش امام کاظم ع درباره شخصی پرسید که وضو ندارد، آیا میتواند قرآن را در لوح و دفتر بنویسد؟ فرمودند: خیر.
📚تهذيب الأحكام، ج1، ص127
عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الصَّبَّاحِ جَمِيعاً عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ:
الْمُصْحَفُ لَا تَمَسَّهُ عَلَى غَيْرِ طُهْرٍ وَ لَا جُنُباً وَ لَا تَمَسَّ خَيْطَهُ وَ لَا تُعَلِّقْهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ.»
وَ سَأَلَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ أَخَاهُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنِ الرَّجُلِ أَ يَحِلُّ لَهُ أَنْ يَكْتُبَ الْقُرْآنَ فِي الْأَلْوَاحِ وَ الصَّحِيفَةِ وَ هُوَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ؟ قَالَ: لَا.
✳️توجه:
شیخ در الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج1، ص114 بعد از ذکر قسمت اول حدیث، و با توجه به حدیث دیگری از امام صادق ع که به کسی که وضو نداشته و میخواسته قرآن بخواند، میفرماید «لَا تَمَسَّ الْكِتَابَةَ وَ مَسَّ الْوَرَقَ» (همان، ص۱۱۳ ) توضیح میدهند که این روایت حمل بر کراهت و نه حرمت میشود ؛ و موید نظر وی احادیث بعدی است.
@yekaye
☀️2) از امام باقر ع درباره آیه جز «جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند» (واقعه/79) روایت شده که فرمودند:
مقصود از «پاکیزهشدگان» کسانیاند که از حَدَثها و جنابت پاک شده باشند (یعنی وضو گرفته یا غسل جنابت کرده باشند)؛
و فرمودند برای شخص جُنُب و زن حائض و شخص «مُحدِث» (= کسی که وضویش باطل شده) مس کردن قرآن جایز نیست.
📚مجمع البيان، ج9، ص341؛
📚 عوالي اللئالي العزيزية، ج2، ص11؛
📚وسائل الشيعة، ج1، ص385
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع فِي قَوْلِهِ «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» قَالَ: المطهرون مِنَ الْأَحْدَاثِ وَ الْجَنَابَاتِ؛
وَ قَالَ: لَا يَجُوزُ لِلْجُنُبِ وَ الْحَائِضِ وَ الْمُحْدِثِ مَسُّ الْمُصْحَفِ.
@yekaye
☀️۳) از امام صادق ع سوال میشود از «تعویذ» [دعای برگرفته از قرآن برای در امان ماندن] که آیا شخص حائض جایز است آن را به خود بیاویزد؟
فرمودند: اشکالی ندارد؛ و فرمودند: آن را بخواند و بنویسد ولی دستش را به آن نزند؛ و روایت شده که قرآن را ننویسد.
📚الكافي، ج3، ص106
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّعْوِيذِ يُعَلَّقُ عَلَى الْحَائِضِ؟
قَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ.
قَالَ وَ قَالَ: تَقْرَؤُهُ وَ تَكْتُبُهُ وَ لَا تُصِيبُهُ يَدُهَا؛
وَ رُوِيَ أَنَّهَا لَا تَكْتُبُ الْقُرْآنَ.
@yekaye
🔹ب. کل حقیقت قرآن هم جز به دست پاکیزهشدگان از هر آلودگی (ائمه اطهار) نرسد:
☀️4) عبدالله بن جعفر (شوهر حضرت زینب) روایتی طولانی کرده از اینکه یکبار وی به همراه امام حسن ع و امام حسین ع و ابن عباس نزد معاویه بودند و گفتگوهایی که بین آنها رد و بدل شد. در فرازی از این مجلس میگوید:
ابن عباس گفت: اى معاويه، عمر بن خطاب در زمان حكومتش مرا نزد على بن ابى طالب عليه السّلام فرستاد كه: «من مىخواهم قرآن را در مصحفی گردآورم، آنچه از قرآن نوشتهاى نزد ما بفرست».
حضرت پاسخ داد: به خدا قسم قبل از آنكه تو به آن برسى بايد گردن من را بزنی!
من عرض كردم: چرا؟
فرمود: زيرا خداوند مىفرمايد: «جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند». (واقعه/79)، یعنی جز پاكیزهشدگان به همه قرآن دست نمىيابند. و همانا خداوند فقط ما را قصد كرده است. ما هستيم كه خداوند پلیدی را از ما برده و ما را کاملا پاكیزه گردانيده است» (اشاره به آیه «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا» احزاب/۳۳)...
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص847
أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ مُعَاوِيَةَ وَ مَعَنَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ [وَ عِنْدَهُ] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ [وَ الْفَضْلُ بْنُ الْعَبَّاسِ] ...فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ ... يَا مُعَاوِيَةُ إِنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَرْسَلَنِي فِي إِمَارَتِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع أَنِّي أُرِيدُ أَنْ أَكْتُبَ الْقُرْآنَ فِي مُصْحَفٍ فَابْعَثْ إِلَيْنَا مَا كَتَبْتَ مِنَ الْقُرْآنِ.
فَقَالَ ع تَضْرِبُ وَ اللَّهِ عُنُقِي قَبْلَ أَنْ تَصِلَ إِلَيْهِ!
فَقُلْتُ وَ لِمَ؟
قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» يَعْنِي لَا يَنَالُهُ كُلَّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛ إِيَّانَا عَنَى نَحْنُ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الرِّجْسَ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً...
📚این مطلب با توضیحاتی دیگر در الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص156 از ابوذر غفاری نیز روایت شده است.
@yekaye
🔹ج. حقیقت نهایی قرآن که جز پاکیزهشدگان دستشان بدان نرسد حاوی همه حقایق ازل و ابد است:
☀️5) در فرازی از یکی از مناجاتهایی که از امام سجاد ع نقل شده آمده است:
و آنچه از ذکر تو را که بدان اعتقاد پیدا کردهام از شبهه فتنهها خالص گردان و از درهمآمیختگی نهان و آشکار سالم بدار؛ در حالی که همواره آمیخته با خشیت تو در هر لحظهای باشد و در هر آشکار و نهان کردنی به طاعت تو نزدیک گرداند و در آنچه دین تاییدش میکند داخل سازد و در خارج از آنچه دنیا آن را بنا میکند و منهدم مینماید محفوظ بدارد و از اینکه هر غیر تویی را در آن قصد شود (= اینکه ریاکارانه باشد) منزه بگردان؛ و روزی که محضر تو برپا داشته و به دیدارت نایل شوم مایه آبرویی نزد خودت قرار بده؛ آن را از اینکه بعدا آمیخته به ریا شود مصون بدار و از آسیبهای روزگار مبرایش ساز و همراه با اعمال صالح صبح و شام به سوی خود بالا ببر به طور دائمی که لحظهای این عروجش انقطاع نپذیرد و به انتها نرسد؛ آن را ثابت گردان نزد خودت در حالی که در علیین برافراشته شده، و در دیوان مکتوبی که «مقربان بر آن شهادت دهند» (مطففین/۲۱) و «جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند» (واقعه/۷۹) ذخیره فرما.
📚بحار الأنوار، ج91، ص172
وَ مِنْهَا الْمُنَاجَاةُ الْإِنْجِيلِيَّةُ لِمَوْلَانَا عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ قَدْ وَجَدْتُهَا فِي بَعْضِ مَرْوِيَّاتِ أَصْحَابِنَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فِي كِتَابِ أَنِيسِ الْعَابِدِينَ مِنْ مُؤَلَّفَاتِ بَعْضِ قُدَمَائِنَا عَنْهُ ع وَ هِيَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم ...
... وَ اجْعَلْ مَا اعْتَقَدْتُهُ مِنْ ذِكْرِكَ خَالِصاً مِنْ شِبْهِ الْفِتَنِ سَالِماً مِنْ تَمْوِيهِ الْأَسْرَارِ وَ الْعَلَنِ مَشُوباً بِخَشْيَتِكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ مُقَرَّباً مِنْ طَاعَتِكَ فِي الْإِظْهَارِ وَ الْإِبْطَانِ دَاخِلًا فِيمَا يُؤَيِّدُهُ الدِّينُ وَ يَعْصِمُهُ خَارِجاً مِمَّا تَبْنِيهِ الدُّنْيَا وَ تَهْدِمُهُ مُنَزِّهاً عَنْ قَصْدِ أَحَدٍ سِوَاكَ وَجِيهاً عِنْدَكَ يَوْمَ أَقُومُ لَكَ وَ أَلْقَاكَ مُحَصَّناً مِنْ لَوَاحِقِ الرِّئَاءِ مُبَرَّأً مِنْ بَوَائِقِ الْأَهْوَاءِ عَارِجاً إِلَيْكَ مَعَ صَالِحِ الْأَعْمَالِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ مُتَّصِلًا لَا يَنْقَطِعُ بَوَادِرُهُ وَ لَا يُدْرَكُ آخِرُهُ مُثْبَتاً عِنْدَكَ فِي الْكُتُبِ الْمَرْفُوعَةِ فِي عِلِّيِّينَ مَخْزُوناً فِي الدِّيوَانِ الْمَكْنُونِ الَّذِي يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ وَ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون.
@yekaye
🔹د. آن حقیقت نهایی در همین قرآنی که در دست ماست تجلی یافته؛ ولی ما بدون امداد معصوم ع از درک همه آن ناتوانیم:
☀️۶) از امام صادق ع روایت شده است:
هیچ مطلبی نیست که دو نفر در آن اختلاف نظر داشته باشند مگر اینکه اصل و پایهای در کتاب خداوند عز و جل دارد؛ ولیکن عقول مردان بدان دست نیابد.
📚الكافی، ج1، ص60
مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
مَا مِنْ أَمْرٍ یخْتَلِفُ فِیهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِی كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ.
@yekaye
☀️7) از امام صادق ع روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند:
اى مردم خداى تبارك و تعالى پيغمبر را به سوى شما فرستاد و قرآن حق را بر او نازل فرمود در حالى كه شما هم از قرآن و فرستنده قرآن بىخبر بوديد و هم از پيغمبر و فرستنده او، در زمان فترت [=فاصله افتادن ارسال] پيغمبران و خواب دراز ملتها و گسترش نادانى و سركشى فتنه و گسيختن اساس محكم و كورى از حقيقت و سرکشى ستم و كاهش یافتن دين و شعلهورى آتش جنگ، همزمان با زردى گلستان باغ جهان و خشكيدن شاخهها و پراكندگى برگها و نوميدى از ميوه و فرو رفتن آبهاى آن، زمانی که پرچمهاى هدايت فرسوده و پرچمهاى هلاكت افراشته بود، دنيا به رخسار مردم عبوس و روى درهم كشيده و به آنها پشت گردانيده و روى خوش نشان نميداد: ميوه دنيا آشوب و خوراكيش مردار بود، نهانش ترس و آشكارش شمشير بود، بند از بند شما جدا گشته و پراكنده بوديد، ديدگان مردم جهان نابينا و روزگارشان تاريك بود؛ پيوند خويشى خود را بريده و خون يكديگر را ميريختند، دختران خود را در جوار خود زنده به گور كرده، زندگى خوش و رفاه و آسايش از ايشان دور گشته بود، نه از خدا اميد پاداشى و نه از او بيم كيفرى داشتند، زنده ايشان كورى بود پليد؛ و مرده آنها در آتش و نوميد. در آن هنگام پيغمبر اكرم ص نسخهاى برايشان آورد از «صحف اولی» [= كتابهای آسمانى نخستين] كه كتب پیش از خود را تصديق میکرد و حلال را از حرام مشكوك جدا میساخت. اين همان قرآن است، از او بخواهيد تا با شما سخن گويد، او هرگز سخن نگويد، ولى من از او به شما خبر ميدهم. همانا در قرآن است علم بدانچه گذشته و علم بدانچه تا روز قيامت میآید و حكم میان شما و هرآنچه که در آن اختلاف خواهید کرد؛ پس اگر از من در این باره بپرسيد حتما به شما مىآموزم.
☀️الكافی، ج1، ص60-61
مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ ع:
أَیهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَرْسَلَ إِلَیكُمُ الرَّسُولَ ص وَ أَنْزَلَ إِلَیهِ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَ أَنْتُمْ أُمِّیونَ عَنِ الْكِتَابِ وَ مَنْ أَنْزَلَهُ وَ عَنِ الرَّسُولِ وَ مَنْ أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ انْبِسَاطٍ مِنَ الْجَهْلِ وَ اعْتِرَاضٍ مِنَ الْفِتْنَةِ وَ انْتِقَاضٍ مِنَ الْمُبْرَمِ وَ عَمًی عَنِ الْحَقِّ وَ اعْتِسَافٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ امْتِحَاقٍ مِنَ الدِّینِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ عَلَی حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ رِیاضِ جَنَّاتِ الدُّنْیا وَ یبْسٍ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ انْتِثَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ یأْسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ أَعْلَامُ الْهُدَی فَظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَی فَالدُّنْیا مُتَهَجِّمَةٌ فِی وُجُوهِ أَهْلِهَا مُكْفَهِرَّةٌ مُدْبِرَةٌ غَیرُ مُقْبِلَةٍ ثَمَرَتُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیفُ مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ وَ قَدْ أَعْمَتْ عُیونَ أَهْلِهَا وَ أَظْلَمَتْ عَلَیهَا أَیامُهَا قَدْ قَطَّعُوا أَرْحَامَهُمْ وَ سَفَكُوا دِمَاءَهُمْ وَ دَفَنُوا فِی التُّرَابِ الْمَوْءُودَةَ بَینَهُمْ مِنْ أَوْلَادِهِمْ یجْتَازُ دُونَهُمْ طِیبُ الْعَیشِ وَ رَفَاهِیةُ خُفُوضِ الدُّنْیا لَا یرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ثَوَاباً وَ لَا یخَافُونَ وَ اللَّهِ مِنْهُ عِقَاباً حَیهُمْ أَعْمَی نَجِسٌ وَ مَیتُهُمْ فِی النَّارِ مُبْلِسٌ فَجَاءَهُمْ بِنُسْخَةِ مَا فِی الصُّحُفِ الْأُولَی وَ تَصْدِیقِ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَ تَفْصِیلِ الْحَلَالِ مِنْ رَیبِ الْحَرَامِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ ینْطِقَ لَكُمْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا مَضَی وَ عِلْمَ مَا یأْتِی إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ حُكْمَ مَا بَینَكُمْ وَ بَیانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِی عَنْهُ لَعَلَّمْتُكُمْ.
@yekaye
☀️۸) الف. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
من از رسول الله زاده شدهام در حالی که عالمترین افراد به کتاب الله هستم؛ همانا در آن است از آغاز آفرینش تا هرچه تا روز قیامت رخ دهد؛ و در آن است خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و خبر دوزخ و خبر آنچه بود و خبر آنچه خواهد بود؛ اینها را چنان میدانم که گویی به کف دستم مینگرم؛ همانا خداوند میفرماید «در آن تبیان هر چیزی است».
☀️ب. و باز از امام صادق ع روایت شده است:
کتاب الله! در آن است حکایت آنچه قبل از شما بوده و آنچه بعد از شماست و رفع هر اختلافی که بین شما رخ دهد؛ و ما آن را می دانیم.
📚الكافی، ج1، ص61
☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَی بْنِ أَعْینَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ:
قَدْ وَلَدَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ وَ فِیهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ فِیهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِكَ كَمَا أَنْظُرُ إِلَی كَفِّی إِنَّ اللَّهَ یقُولُ فِیهِ تِبْیانُ كُلِّ شَیءٍ.
☀️ب. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ فَصْلُ مَا بَيْنَكُمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ.
🔖برای تفصیل بیشتر این موضوع میتوانید به بحثهایی که ذیل دو آیه قبل گذشت هم مراجعه کنید.
@yekaye
🔹د. و آن پاکیزهشدگان همان مقرباناند؛ یعنی معصومان.
در بحث از آیات ۱۰ و ۱۱ همین سوره (جلسات ۹۷۷ و ۹۷۸)احادیث و شواهد قرآنی متعددی ارائه شد که مقربان همان مخلَصاناند و در نتیجه همان معصوماناند که مصداق اتم آنان همان اهل بیت ع میباشند: اکنون شواهدی از کتب شیعه و سنی میآوریم بر تطابق مقربان با مطهران:
☀️۹) در فرازی از زیارت جامعه که توسط امام هادی ع برای زیارت تمامی اهل بیت ع تعلیم داده شده آمده است:
و گواهی میدهم که شمایید امامان راهیافته، معصوم، مکرّم، مقرّب، متقی، راستگو، برگزیده، فرمانبردار خدا، قیام کننده به فرمانش، عمل کننده به خواستهاش، دستیافته به کرامتش؛ شما را با دانشش برگزید و برای دینش [غیبش] پسندید و برای رازش انتخاب و به قدرتش اختیار کرد و به هدایتش عزیز نمود و به برهانش اختصاص داد و برای نورش برگزید و به روحش تأیید فرمود، و شما را پسندید برای جانشینی در زمینش و دلایل محکمی بر مخلوقاتش و یاورانی برای دینش و نگهبانانی برای رازش و خزانهدارانی برای دانشش و محل نگهداری برای حکمتش و مترجمان وحیاش و بنیانهای یگانهپرستیاش و گواهانی بر خلقش و پرچمهایی برای بندگانش و منارههایی در سرزمینهایش و راهنمایانی بر راهش، خدا شما را از لغزشها حفظ کرد و از فتنهها ایمن داشت و از آلودگی پاک کرد و پلیدی را از شما ببرد و پاکیزهتان نمود، چه پاکیزه کردنی...
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص273؛
📚من لا يحضره الفقيه، ج2، ص611؛
📚تهذيب الأحكام، ج6، ص97
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ وَ أَبُو الْحُسَيْنِ الْأَسَدِيُّ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْمَكِّيُّ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَلِّمْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلًا أَقُولُهُ بَلِيغاً كَامِلًا إِذَا زُرْتُ وَاحِداً مِنْكُم. فقال: ...
وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِدِينِهِ [لِغَيْبِهِ] وَ اخْتَارَكُمْ لِسِرِّهِ وَ اجْتَبَاكُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ أَعَزَّكُمْ بِهُدَاهُ وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ وَ انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ [بِنُورِهِ] وَ أَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ وَ رَضِيَكُمْ خُلَفَاءَ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجاً عَلَى بَرِيَّتِهِ وَ أَنْصَاراً لِدِينِهِ وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَرَاجِمَةً لِوَحْيِهِ وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِيدِهِ وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَعْلَاماً لِعِبَادِهِ وَ مَنَاراً فِي بِلَادِهِ وَ أَدِلَّاءَ عَلَى صِرَاطِهِ عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيرا...
☀️10) در کتب اهل سنت، ابن عباس ازپیامبر اکرم ص در تفسیر این آیات روایت کرده است: که ایشان فرمودند:
«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ: که قطعا آن بیشک قرآنی است کریم؛ در کتابی محفوظ و نهان» فرمودند نزد خداوند در صحیفههایی پاکیزهشده؛ «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ: با آن تماس برقرار نکنند جز پاکیزهشدگان» فرمودند یعنی مقربان.
📚الدر المنثور، ج6، ص162
أخرج ابن مردويه بسند رواه عن ابن عباس رضى الله عنهما عن النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ» قال عند الله في صحف مطهرة «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» قال: المقربون.
@yekaye
یک آیه در روز
1046) 📖 لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ 📖 ترجمه 💢جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند. سور
.
1️⃣ «لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»
جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند.متناسب با اینکه
▫️ مرجع ضمیر «آن» به «قرآن» برگردد یا «کتاب مکنون» (با فرض اینکه «قرآن» ظهور دنیوی «کتاب مکنون» و لوح محفوظ باشد)؛
▫️و نیز اینکه این جمله خبر باشد یا اخبار در مقام انشاء،
▫️مقصود از «مطهرون» و «مس» متفاوت میشود؛
و ازاین رو این جمله، چنانکه برخی مفسران هم به این نکته اشاره کردهاند (مثلا تفسير الصافي، ج5، ص129 ) ظرفیت معانی متعددی دارد که همگی میتواند مقصود باشد:
🍃الف. اگر مرجع ضمیر «آن» همین قرآن در دست ما باشد، آنگاه:
🌱الف.۱. معنای انشایی این جمله محتملترین معناست؛ یعنی مقصود از «مس» دست زدن ظاهری و مقصود از «مطهرون» کسانیاند که مبتلا به حَدَث اصغر (که نیازمند وضوست) یا اکبر (که نیازمند غسل است) نباشند؛ یعنی هم خودشان جنب یا حائض نباشند و هم دستشان نجس نباشد و وضو داشته باشند؛ و بسیاری از علمای شیعه و سنی از این آیه این حکم شرعی را که «شخص جنب یا حائض ویا دست بدون وضو جایز نیست به نوشتههای قرآن دست بزند» استنباط کردهاند؛ و احادیث نیز این استنباط را تایید میکند (احادیث 1 تا ۳؛ و نیز موضع مذهب مالکی و شافعی و نیز قول ابنعباس و طاووس و عطاء و سالم، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص341 )
▫️درباره اینکه چرا گفته شد «تماس با نوشتهها»، و خود جلود و کاغذ مصحف را خارج کردهاند، با اینکه به اینها هم کتاب اطلاق میشود، گفتهاند به سبب آیه بعد که فرمود «تنزیل من رب العالمین» یعنی آن قرآنی که تنزیل است دست زدن بیوضو به آن ممنوع است، نه صرف جلد کتابش؛ (فقه القرآن، ج1، ص50 )
🌱الف.۲. معنای اخباریای هم میتوان برای آن احتمال داد؛
و آن اینکه:
🌿الف.۲.۱. مقصود از «مس» دسترسی و مقصود از «قرآن» تمام قرآن آن طور که بر پیامبر ص نازل شده، است؛ که این چنین جمع قرآنی تنها توسط حضرت امیر ع انجام شد و چون آن مصحف ایشان را نپذیرفتند آن مصحف فقط در دست اهل بیت ع است که به نص قرآن خداوند آنها را تطهیر کرده (احزاب/۳۳)؛ پس آناناند که مطهَرند و تمام قرآن را مس میکنند و در زمان ظهور مهدی عج، که جهان از شر و بدی پاک میشود، در اختیار عموم قرار میگیرد (حدیث۴).
🌿الف.۲.۲. مس را کنایه از معنای دریافت معانی عمیق قرآن بدانیم؛ و «مطهرون» را ناظر به طهارت معنوی به حساب آوریم؛ یعنی آیه میخواهد بفرماید درک معانی عمیق قرآن تناسبی دارد با میزان طهارت معنوی اشخاص.
🍃ب. اگر مرجع ضمیر «آن»، «کتاب مکنون» و لوح محفوظ باشد، آنگاه:
🌱ب.۱. معنای اخباری محتملتر به نظر میرسد؛یعنی آیه خبر میدهد که جز مطهران بدن حقیقت ماورایی دست نمییابند؛ آنگاه درباره اینکه مقصود از «مطهرون» چیست:
🌿ب.۱.۱. یک قول که در اغلب کتب اهل سنت (تفسير مقاتل بن سليمان، ج4، ص224؛ معانی القرآن (فراء)، ج3، ص130؛ الدر المنثور، ج6، ص162؛ و...) و برخی از علمای شیعه (مجمع البیان، ج9، ص341 ) آمده این است که مقصود فرشتگاناند که از هر گناهی پاکاند؛ و وجهش را این دانسته که کافران میگفتند شیاطین بر پیامبر ص نازل میشوند و خداوند بشدت این را رد کرد (شعراء/۲۱۰-۲۱۲) و اینجا دلیلش را بیان کرد (ضحاک؛ به نقل جامع البيان (طبری) ج27، ص118 )
🌿ب.۱.۲. در میان اهل سنت اقوال دیگری هست که انبیاء و رسل، ویا حمله تورات و انجیل را هم به فرشتگان افزوده و تاکید کردهاند که اختصاص به فرشتگان ندارد؛ و البته برخی تلویحا اشاره کردهاند که مقصود اصحاب و تابعین نیستند زیرا آنان گاه مرتکب گناه میشدند (جامع البيان (طبری) ج27، ص118-119 ؛ الدر المنثور، ج6، ص162)
🌿ب.۱.۳. یک دیدگاه که عموما در شیعه ذکر شده این است که مقصود اهل بیت ع هستند و مهمترین مستند قرآنی این قول، آیه «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا» (احزاب/33) میباشد (المیزان، ج۷، ص۶۷ ) و این در بسیاری از احادیث مورد تاکید قرار گرفته است. (مثلا احادیث 4 و ۸ و9)
🌱ب.۲. چه بسا بتوان معنای انشایی هم برایش در نظر گرفت که جز مطهرون نباید به این کتاب مکنون دست یابند و ناظر به همان آیاتی باشد که شیاطین را از دسترسی به آسمانها و اخبار غیب آسمانی منع میکند: «وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُباً؛ وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَدا) «جن/۸-۹)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه تدبر 1
✅تبصره
در حدی که جستجو شد تقریبا تمام تفاسیر اهل سنت در بحث از این آیه «لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»، در این حالت دوم (اگر مرجع ضمیر «آن»، «کتاب مکنون» و لوح محفوظ باشد، آنگاه مقصود از «مطهرون» چیست) «مطهرون» را بر فرشتگان تطبیق داده، و به تطبیق آن بر اهل بیت هیچ اشارهای نکردهاند؛
با اینکه حدیثی که پیامبر اکرم دیل آیه ۳۳ سوره احزاب تصریح میکند که من و اهل بیتم «مطهرون» هستیم را بسیاری از آنان ذکر کردهاند (الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۶ ؛ فتح الغدیر (شوکانی) ج۴، ص۴۲۲؛ روح المعانی (آلوسی) ج11، ص۱۹۴)؛
گذشته از اینکه تطبیق این آیه بر اهل بیت ظهوری بسیار اقوی از تطبیقش بر فرشتگان دارد؛
زیرا فرشتگان «طاهر: پاک» هستند نه «مطهر: پاک شده»؛ یعنی در آنها اقتضای بدیای وجود ندارد که قرار باشد خدا آنها را پاک کند؛ و در قرآن کریم حتی یک مورد هم تعبیر «مطهر» در خصوص فرشتگان به کار نرفته است؛ در حالی که اهل بیت ع چون انساناند امکان و اقتضای بدی در آنها هست و از این جهت لطف خاص خدا باید شامل حال آنها شود تا آنها پاک شوند و قرآن کریم هم همواره از تعبیر «مُطَهَّر» (تطهیر شده توسط خدا) درباره انسانهای متعالی [همچون حضرت عیسی و مریم: «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلی نِساءِ الْعالَمينَ» (آل عمران/42) «إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسی إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا» (آل عمران/۵۵)] ویا انسانهای بهشتی استفاده کرده («أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» در: بقره/۲۵ و آل عمران/۱۵ و نساء/۵۷) و به طور خاص در آيه ۳۳ سوره احزاب، بر این پاک کردن الهی اهل بیت (نه صرف پاک بودنشان) تاکید دارد.
@yekaye
یک آیه در روز
1046) 📖 لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ 📖 ترجمه 💢جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند. سور
.
2️⃣ «لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»
جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند.
در تدبر قبل بر اساس استعمال لفظ در بیش از یک معنا، معانی مختلفی برای این آیه مطرح شد؛
اما مرحوم آیت الله نجفی همدانی بر این باورند که با توجه به مراتب مختلف مس (از مس جسم تا فهم و عقل و قلب) و طهارت، این معانی مختلف مذکور را میتوان در طول هم و به عنوان مراتب یک معنا دید؛ نه به عنوان معانی متعدد و مستقل.
📝سخن ایشان چنین است:
قرآن كريم محتوی علوم اولين و آخرين و تبيان كل شیء است و برهان و دليل هر علم و نور و طريق هر غايت و مقصد است و هرگز آنچه را بشر نيازمند به آنند از نظر دور نداشته از امور كليه و قواعد از مبدء و اعتقادات و معارف و معاد و از نظر اينكه آيات قرآنی حاوی حقايق و بطون و اسرار است علم به آنها اختصاص به رسول صادع صلی اللَّه عليه و آله و اوصياء طاهرين كه مهبط وحی هستند دارد اوصياء طاهرين ذوات قدسيه آنان در اثر پيروی از رسول صادع و در اثر مجاهدت و رياضت و با صفاء ذاتی و طهارت كه حق سبحانه به هر يك از آنان موهبت فرموده مورد محبت حق سبحانه قرار گرفته و بر هر يك از آنان از علوم الهی و اسرار معارف القاء فرموده هر آنچه را كه به رسول صادع صلی اللَّه عليه و آله افاضه فرموده است و فرق فقط از نظر تابع و متبوع است و علوم آنان هرگز از اجتهاد و حدس و يا از ديگران نخواهد بود بلكه موهوبی و نيز از طريق الهام و حديث است؛ و ناظر به اين حقيقت است قوله سبحانه «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» مبنی بر حصر بر فهم و ادراك معانی و حقايق قرآنی است جز برای افرادی كه واجد طهارت ذاتی حقيقی خواهند بود؛
و مس مراتب بیشمار دارد:
[۱] از جمله مس يا بشره است كه شرط آن طهارت اكتسابی ايمان و طهارت از حدث است در اين صورت جايز است مس ظاهری كلمات آيات كريمه قرآنی.
[۲ و ۳] و مرتبه ديگر مس عبارت از ادراك و تعقل حقايق و معارف و معالم قرآنی است با نيروی عاقله به طور موهبت وجودی كه صورت علمی و اعتقادی اهل ايمان باشد مشروط به ايمان و فضايل اخلاقی و طهارت اعتقادی و مبری از شرك معنوی و وسوسه و تبری از خاطرات وسوسه و قوه واهمه و صفاء روح و فضيلت علمی و عملی در اين صورت كه واجد مرتبه از طهارت ايمان و فضايل خلقی و اعتقادی و مصونيت از وسوسه و خرافات و اوهام باشد ميتواند با اين شرايط طهارت اكتسابی و ايمان و اخلاق و تبری از وسوسه و قوه واهمه بر حقايق و معارف قرآنی دست بيابد و به طور موهبت وجودی از حقايق و معارف قرآنی و رموز آن استفاده نمايد و صورت علمی و اعتقادی و خلقی خود قرار دهد اين مرتبه از مس عبارت از ايمان و اعتقاد به معارف و معالم قرآنی است كه مرتبه نازلی از مس و علم و معالم اكتسابی قرآنی است.
[۴] مرتبه ديگر نهائی آن مسّ و احاطه بر معالم و حقايق و بطون مكنونه آيات كريمه قرآنی است مرتبه امكانی نازل آن كه مشروط به طهارت حقيقی و ذاتی و موهوبی ربوبی است كه ظاهر از كلمه مطهرون به طور اطلاق و جمع آنست كه گروهی از افراد اهل قرآن كه بر حسب موهبت وجودی و قدس روحی آنان مطهّر به تطهير ربوبی از رذايل كفر و شرك عملی و رذايل خلقی هستند بالاخره ارواح قدسيه رسول صادع و اوصياء طاهرين عليهم السّلام كه اهل بيت وحی و نزول آيات قرآنی هستند كه حق تعالی بر حسب موهبت وجودی آنان را مطهر و واجد طهارت ذاتی و صدق وجودی نموده بالاخره ارواح آنان مقدس و روح هر يك قدس محض است و در آنان شائبه و شرك و رذالت خلقی و عملی نبوده است و از آن عصمت الهی تعبير میشود. به عبارت ديگر برای ارواح قدسيّه كه شأنی آنان را از شأن ديگر باز ندارد توجه به نيروی شنوائی آنان مانع از توجه به رؤيت و يا گفتار آنان نشود و با همه نيروهای ظاهری معنوی و باطنی همه يكسان در حيطه قدرت آنان باشد و با جمله (لا يشغلهم شأن عن شأن و لا يحجبهم نشئة عن نشئة) خلاصه میشود.
📚 (درخشان پرتوی از اصول كافی، ج5، ص270-272)
@yekaye
یک آیه در روز
1046) 📖 لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ 📖 ترجمه 💢جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند. سور
.
3️⃣ «لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»
بهره بردن از قرآن آدابی دارد. افراد بی وضو حق دست زدن به آن را ندارند. (تفسير نور، ج9، ص442)
@yekaye