یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
1️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
تعبیر «بین یدیه» به معنای «جلوی او» و «پیش روی او» است؛
درباره اینکه مقصود از نهی از تقدم جستن جلوی خدا و رسولش چیست، دیدگاههای متنوعی بیان شده است؛
مثلا گفتهاند مقصود از آن این است که:
🔹الف. به هیچ کاری بدون لحاظ امر و نهی خدا اقدام نکنید
📚(ابوعبید، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص195 ).
🔹ب. به انجام واجبات را قبل از وقتی که خدا و رسولش دستور دادهاند اقدام نکنید (زجاج) چنانکه در روز عید قربان عدهای قبل از نماز عید قربانی کردند و پیامبر ص به آنان دستور داد اعاده کنند (حسن بصری)
📚(به نقل از مجمع البيان، ج9، ص195 ).
🔹ج. اجازه ندهید کسی جلوتر از ایشان راه برود؛ بلکه پشت سر ایشان راه بروید
📚(به نقل از مجمع البيان، ج9، ص196 ).
🔹د. قبل از سخن گفتن ایشان سخن نگویید؛ مثلا اگر در مجلسی در محضر ایشان هستید و کسی سوالی مطرح کرد قبل از اینکه ایشان به جواب دادن لب بگشایند شما جواب ندهید
📚(ابنعباس، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص196 ).
🔹ه. در سخن گفتن و عمل بر ایشان سبقت نگیرید و صبر کنید تا زمانی که ایشان به شما دستور دهد
📚(کلبی و سدی، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص196 )
🔹و. آیه ناظر است به مقام حکم کردن، که بالذات به خداوند اختصاص دارد: «إن الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ» (يوسف/40)، و به اذن خداوند به رسولش «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ» (نساء/64)؛ زیرا اولا خدا و رسول را یکجا مورد نظر قرار داد، پس امری است که مشترک بین خدا و رسول است؛ ثانیا مطلب را با عبارت «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» کرد و با عبارت «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» ختم نمود، که نشان میدهد مقامی است که به مومنان متقی مرتبط است؛ که همان است که احکام اعتقادی و عملیشان را از خدا و رسول میگیرند؛ پس مراد از «لا تقدموا» این است که در قبال هیچ حکمی، پیش از آنکه از جانب خدا و رسولش صادر شود از جانب خودتان حکمی ندهید
📚(الميزان، ج18، ص305-306 ).
🤔به نظر میرسد حق با مرحوم طبرسی است که میفرماید که آیه را میتوان بر همه اینها حمل کرد، زیرا هر کاری که در آن مخالفت با خدا و رسولش باشد مصداق جلو افتادن از خدا و رسولش است حتما جایز نیست
📚(مجمع البيان، ج9، ص196 ).
البته مرحوم علامه طباطبایی بر این باور است که برخی از این اقوال پذیرفتنی نیست زیرا فقط به پیامبر ص اختصاص دارد در حالی که آیه خدا و رسول را با هم ذکر کرده است؛ پس باید مسالهای باشد که مشترک بین آن دو باشد
📚(الميزان، ج18، ص307 )؛
اما این تخصیص چندان قابل دفاع نیست؛ چرا که چنانکه برخی از مفسران اشاره کردهاند در این موارد ذکر خداوند در کنار رسول میتواند از باب تعظیم رسول باشد و اشعار به این داشته باشد که اگر نسبت به رسول ص چنین وظیفهای دارید به خاطر نسبت او با خداوند است.
📚(تفسير الصافي، ج5، ص47 ).
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
2️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
تعبیر «تُقَدِّمُوا» فعل ثلاثی مزید از باب تفعیل است. اگرچه برخی آن را در اینجا فعل لازم دانستهاند (= جلو نیفتید)؛ اما بسیاری از اهل لغت بر متعدی بودن آن تاکید کرده (= جلو نیندازید) و گفتهاند مفعول آن محذوف است (ر.ک: نکات ادبی).
اینکه به جای «جلو نیفتید» از تعبیر متعدی «جلو نیندازید» استفاده کرد،
شاید میخواهد نشان دهد که:
اگرچه فعل لازم آن (صرف جلو افتادن شما از خدا و رسول –ولو غیرعامدانه باشد – ) مذموم است (زیرا به هر حال قرائاتی از آیه که به صورت فعل لازم باشد هم داریم)؛
اما آنچه مشکل اصلی شماست فعل و اقدام عامدانه شماست؛ یعنی اینکه چیزی را (یا خودتان را) جلو بیندازید؛
این است که مایه هلاکت شما و خلاف تقواست.
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
3️⃣ «لا تقدمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
در بحث اختلاف قرائات اشاره شد که از جمله قرائات این آیه قرائت به صورت فعل ثلاثی مجرد (لاتَقْدَموا) ویا باب افعال (لاتُقْدِموا) است؛ که میتواند به معنای «در پیشگاه خدا و رسولش اقدام نکنید» باشد.
در این صورت مقصود از این آیه چیست؟
🔹الف. با توجه به اینکه آیات بعدی در مقام تعلیم رعایت ادب در محضر پیامبر ص است، چهبسا مقصود از این آیه نیز توصیه کلی به رعایت ادب در محضر خدا و رسولش باشد؛ یعنی حرمت محضر نگه دارید و در پیشگاه خدا و رسولش دست به هر اقدامی نزنید.
🔹ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
4️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
از آنجا که انجام دادن یا ندادن هر کاری بناچار حکمی دارد، این نهی از تقدم جستن بر احکام خدا و رسول را میتوان دعوت انسانها دانست به دخول در ولایت الله و وقوف در موقف عبودیت و سیر در مسیری که مشیت بنده را (در امور تشریعی هم) تابع مشیت خداوند میکند؛
و به نظر میرسد کسانی که بتوانند به این دستور ملتزم بمانند، همانند فرشتگانی خواهند بود که خداوند در موردشان فرمود: «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ» (أنبياء/27)
📚(الميزان، ج18، ص306 ).
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
5️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
وقتی خداوند به مومنان دستور میدهد که کسی و چیزی را جلوتر از رسولش نیندازید، قطعا خود پیامبر ص به عنوان برترین مومنان عامل به این وظیفه است؛
و لذا با این همه روایاتی که درباره فضیلت امیرالمومنین علی ع داریم اما در کتب شیعه روایتی یافت نمیشود که خود پیامبر ص حضرت علی ع را بر خود مقدم داشته باشد ویا حضرت علی ع بر پیامبر ص در امری سبقت گرفته باشد.
اما وقتی قرار شد برای برخی از افراد فضیلت جعل کنند سازندگان فضیلت چون به همه آیات قرآن اشراف ندارند ترفندشان با مراجعه به قرآن کریم برملا میشود؛
و در اینجا به یکی از فضیلتهای جعلیای که دستگاه اموی ساخت و بعدا چون بسیار ضایع بود مورد اصلاحاتی قرار گرفت اشاره کنیم؛ که متاسفانه هنوز این فضیلت جعلی در میان برخی از اهل سنت طرفدار دارد.
از روایات جعلیای که برای توجیه خلافت ابوبکر توسط بنیامیه بسیار رواج پیدا کرد و بهترین دلیل بر جعلی بودنش این است که صریحا خلاف این آیه قرآن است این است که ادعا میشود که:
پیامبر اکرم ص در اواخر عمرشان که در بستر بیماری بودند به مسجد آمدند و دیدند که ابوبکر به جای ایشان به نماز ایستاده است؛ و به ابوبکر اقتدا کردند❗️
مثلا بلاذری این واقعه را این گونه نقل میکند:
«روزی که آن روز پیامبر ص رحلت کرد هنگام صبح ابوبکر برای اقامه جماعت به مسجد رفت. سپس رسول الله ص در پی او آمد. ابوبکر وقتی متوجه شد خواست عقب بیاید اما رسول الله ص نگذاشت! بلکه خودش به ابوبکر اقتدا کرد و ابوبکر امامت مردم را عهدهدار بود (فَصَلَّى هُوَ بِأَبِي بَكْرٍ، وَأَبُو بَكْرٍ إِمَامُ النَّاسِ) و رسول الله ص نمازش را نشسته خواند. چون از نماز فارغ شد، ابوبکر [که قرار بود در لشکر اسامه و بیرون شهر باشد، احتمالا وقتی تعجب رسول الله ص را از حضورش و این کارش دید] گفت: یا رسول الله ص! امروز میبینم که حالتان خوب است؛ امروز سهم دختر خارجه -یعنی همسرش از میان انصار- است [یعنی سهم یکی از زنان ابوبکر، برای اینکه آن شب ابوبکر نزد او باشد]؛ و ابوبکر سراغ آن زن رفت؛ و پیامبر ص مردم را نسبت به وقوع فتنهها هشدار میداد.»
📚أنساب الأشراف، ج1، ص558 ؛
و نیز نقل دیگری از این واقعه با تعابیری نظیر «صَلَّى رَسُولُ اللهِ ص خَلْفَ أَبِي بَكْرٍ» یا «فَصَلَّى أَبُو بَكْرٍ، وَصَلَّى النَّبِيُّ ص خَلْفَهُ» در
📚مسند أحمد، ج42، ص151-152 ؛ و ج21، ص181 ؛
که در تعلیقههای این کتاب فهرستی از منابع اهل سنت که این روایت بدین صورت در آنها نقل شده آمده است
در حالی که آیه۱ سوره حجرات به صراحت میفرماید که کسی حق ندارد جلوی رسول الله ص قرار بگیرد؛ چه رسد به اینکه در نماز، امام رسول الله ص قرار بگیرد به نحوی که در تمام اعمال نماز بر رسول الله ص سبقت بگیرد و رسول الله ص در تمام اعمالش در نماز موظف به پیروی از او باشد.
⛔️وقوع این واقعه به این صورت بقدری نامعقول و خلاف قرآن است که خود اهل سنت در روایت دیگری در بسیاری کتب معتبرشان نقل کردهاند که یکبار پیامبر ص برای رفع نزاعی رفته بود و عدهای ابوبکر را پیشنماز قرار دادند، اما به محض اینکه پیامبر ص رسید خود ابوبکر عقب عقب آمد تا در میان صفوف قرار گیرد و خود پیامبر امام جماعت شد
📚(صحيح البخاري، ج1، ص۴۰۲)
یعنی واضح بوده که هیچ معنا ندارد که کسی امام رسول الله ص شود. از این رو برخی که ظاهرا متوجه این اشکال در این داستان هم شده بودند واقعه را این طور اصلاح کردند که وقتی پیامبر ص آمد، در کنار ابوبکر قرار گرفت؛ و ابوبکر به پیامبر ص اقتدا کرد و مردم به ابوبکر!
📚(صحيح البخاري، ج1، ص۲۳۶)
اما باید از این جاعلان پرسید که چرا مردم در اینجا مثل دفعه قبل مستقیم به خود پیامبر ص اقتدا نکردند و به کسی که خودش مأموم قرار گرفته اقتدا کردند؛ و آیا اصلا در اسلام اقتدا کردن به کسی که خودش مأموم است جایی دارد؟ آن هم در جایی که خود حضور شخص پیامبر ص حضور دارد؟!
👇ادامه مطلب👇
https://eitaa.com/yekaye/9169
ادامه تدبر 5️⃣
در هر صورت این مساله، که ظاهرا امویان بعدا برای توجیه خلافت ابوبکر (که چون پیامبر ص ابوبکر را در نماز بر خود مقدم کرده است پس مسلمانان هم در حکومت باید وی را بر دیگران مقدم کنند) جعل کردهاند، همواره مورد نقد بوده است که:
اگر ابوبکر چنین کاری کرده باشد نهتنها فضیلت نیست بلکه عملی کاملا برخلاف این آیه قرآن است؛ و بسیاری از بزرگان شیعه از قدیم در کتب خود این را گوشزد کردهاند؛ مانند:
📔طبری آملی (م۳۲۶) در المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، ص212 ؛ یا
📓ابن شهر آشوب (م۵۵۸) در متشابه القرآن و مختلفه، ج2، ص71-72
در میان متاخرین هم به دو کتابی که در نقد این واقعه تالیف شده است میتوان اشاره کرد:
📗«آخرین نماز پیامبر ص» سید مرتضی عسکری؛ و
📘«چگونگی نماز ابو بکر به جای رسول خدا صلی الله علیه وآله» سید علی حسینی میلانی
علامه عسکری بعد از نشان دادن تناقضات متعدد در روایاتی که در کتب اهل سنت درباره این داستان آمده اصل واقعه که مورد تحریف واقع شده را از ارشاد شیخ مفید (م۴۱۳) چنین روایت میکند:
🗞بعد از اینکه پیامبر ص لشکری را به فرماندهی اسامه آماده کرد و اصرار شدید داشت که همه بزرگان مهاجران و انصار در آن لشکر حاضر شوند در بستر بیماری افتاد. ابتدا در منزل امسلمه بود اما به اصرار عایشه به منزل وی رفت. یک روز صبح بلال اذان صبح گفت و به پیامبر ص خبر داد که مردم منتظرند. ایشان فرمود: من حالم خوب نیست و بگویید خود مردم با هم نماز بخوانند (یکی را خودشان به امامت انتخاب کنند). عایشه پیام را این طور منتقل کرد که بگویید ابوبکر با مردم نماز بگذارد؛ و حفصه گفت: بگویید عمر با مردم، نماز بگزارد.
هنگامی که پیامبر ص سخنان عایشه و حفصه را شنید و علاقه شدید هر کدام از آنها را به امامت یافتن پدرانشان و فریفتگیشان را در این کار در حالی که ایشان، هنوز زنده بود، مشاهده کرد، فرمود: «دست بردارید! شما، همانند زنان اطراف یوسف هستید».
سپس آن حضرت، شتابان از بستر برخاست، که مبادا یکی از آن دو برای این کار، پیشی بگیرند، در حالی که حضرت، به هر دو امر کرده بود تا با اُسامه، از شهر خارج شوند و به ایشان خبر نداده بودند که آن دو، سرپیچی کردهاند و وقتی سخنان عایشه و حفصه را شنید، دانست که ابو بکر و عمر، از فرمان ایشان، سرپیچی کردهاند. لذا برای جلوگیری از فتنه و از بین بردن شبهه، با شتاب از جا برخاست، در حالی که از شدّت ضعف، توان ایستادن بر پاهایش را نداشت. پس علی بن ابی طالب ع و فضل بن عبّاس، زیر بغل های پیامبر ص را گرفتند و حضرت، بر آن دو، تکیه کرده، به راه افتاد، در حالی که پاهای مبارکش از ضعف و ناتوانی، بر زمین کشیده می شد.
هنگامی که پیامبر ص وارد مسجد شد، ابو بکر را دید که در محراب، قرار گرفته است. پس حضرت با دستش به ابوبکر اشاره کرد که از محراب، کنار برود. ابو بکر هم به عقب رفت. پیامبر خدا ص در جای ابو بکر نشست و تکبیره الإحرام نماز را گفت و نمازی را که ابو بکر، شروع کرده بود، از نو آغاز کرد و بنا را بر افعالی که در نماز ابو بکر گذشته بود، نگذاشت. هنگامی که حضرت، سلام نماز را داد، به خانه برگشت و ابو بکر و عمر و گروهی از مسلمانان را که در مسجد حاضر بودند، خواست و به آنها فرمود: «چرا از دستورم، سرپیچی کردید؟».
ابو بکر گفت: من از شهر خارج شدم؛ ولی باز گشتم تا با شما، تجدید پیمان کنم!
عمر هم گفت: ای پیامبر خدا! من از مدینه خارج نشدم؛ زیرا دوست نداشتم از شهر، خارج شوم و حال شما را از دیگران بپرسم.
پس پیامبر ص فرمود: «لشکر اُسامه را حرکت دهید» و سه بار این جمله را تکرارکرد. سپس به علّت درد و خستگیای که بر ایشان، مستولی شده بود از حال رفت...
📙الإرشاد، ج1، ص182-184
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
6️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
آیه چنانکه کاملا واضح است و اغلب مفسران شیعه و سنی نیز تصریح کردهاند صریحا در مقام مذمت آن است که در حکمی از احکام دین کسی از خدا و رسولش جلو بیفتد و نظری بدهد که هنوز خدا و رسولش در آن زمینه نظر ندادهاند، ویا مخالف نظر خدا و رسول باشد؛
و وقتی که بعد از این نهی، دستور به تقوا داده است، یعنی بیاعتنایی به این نهی و سبقت جستن بر پیامبر ص را بوضوح مصداق بیتقوایی معرفی کرده است.
و باز چنانکه در معتبرترین منابع شیعه و سنی روایت شده (ر.ک: شان نزول و حدیث) شأن نزول اصلیاش در مورد ابوبکر و عمر بود که آنان ادب محضر رسول الله ص را رعایت نکردند و در خصوص قومی که برای تعیین رئیس خدمت رسول الله ص آمده بودند بر ایشان پیشدستی کردند.
🌀با این حال آنچه جای تاسف دارد این است که دست تحریفگران تاریخ کاری کرده که امروزه در میان اهل سنت احادیثی به عنوان «موافقات عمر» رایج شده است
📚(سیوطی این گونه موارد را بالغ بر ۲۰ مورد میشمرد؛ ر.ک: تاریخ الخلفاء، ص۹۹-۱۰۱ )
که مفاد بسیاری از آنها این است که رسول الله ص نظری داشت که عمر با آن مخالف بود (مثلا درباره حجاب زنان یا درباره نماز بر برخی از افراد یا ...) ویا عمر اقدامی انجام داده بود که در اسلام حرام بود (مانند جماع در ماه رمضان قبل از نزول آیه جواز)، اما آیه آمد و نظر عمر را تایید کرد ویا کار حرام عمر را از آن پس جایز شمرد❗️
یعنی دقیقا در مقابل مفاد این آیه سوره حجرات، که اهل ایمان را از تقدم جستن بر خدا و رسول ص برحذر میدارد؛ و خودشان هم تصریح کردهاند که شأن نزول این نهی، مشخصا شخص ابوبکر و عمر بوده است، با این حال این گونه موارد را که همگی مصادیقی از جلو انداختن خود بر رسول الله ص و مخالفت با ایشان است به عنوان مدح عمر مطرح میکنند‼️
آیا نعوذبالله خداوند تناقضگویی کرده است یا اینکه باید شأن نزولهای اینچنینی این آیات را جعلی دانست؟
⛔️تاسفبارتر اینکه بقدری این بدعت مذموم فضیلتسازی از کارهای ناپسند خلیفه دوم در میان افراطیون اهل سنت رایج شده که برخی از وقایعی که بوضوح دلالت بر بیادبی وی نسبت به محضر رسول الله ص دارد و امثال ابنعباس از آن به عنوان بزرگترین رزیه و مصیبت (الرزیة کل الرزیة) یاد میکنند (اینکه پیامبر اکرم ص در بستر بیماری قلم و دوات خواستند تا وصیتنامهای بنویسند که بعد از ایشان کسی گمراه نشود و عمر صریحا با تعبیر «این مرد هذیان میگوید» مانع از این اقدام شد؛ این مطلب در معتبرترین منابع اهل سنت مانند صحیح بخاری و مسلم آمده است؛ و ان شاء الله ذیل آیه بعد به تفصیل بیان خواهد شد) جزء موافقات عمر و فضایل وی به حساب آوردهاند
📚 (ر.ک: موافقات حضرت عمر، محمد ضیاء القاسمی، ترجمه غلام محمد سربازی، ص24).
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
7️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ
آوردن تعبیر «بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» حاوی نکات متعددی است؛ از جمله:
🔹الف. وقتی میگویند فلانی «بین یدی» بهمانی است، اشاره دارد که این دو در نزد هم حاضرند ولی یکی از آنها جایگاه برتری دارد، بویژه که کلمه «یدین» دلالتی بر قدرت و تحت اختیار داشتن دارد، و خود همین اقتضای رعایت حرمت و تقدم نجستن را بیشتر میکند.
🔹ب. اینکه خدا را ابتدا ذکر کرد دلالت دارد بر اینکه وجوب احترام خاص برای رسول الله ص؛ زیرا او «رسولِ» الله است که همه شما وقتی نزد اویید در محضر الله هم هستید؛ و رعایت ادب رسول و فرستاده یک شخصیت وقتی در محضر خود او باشد جدیتر است؛
🔹ج. این عبارت همان طور که تاکید کننده بر نهی «جلو نیندازید» است؛ تاکیدی برای امر «تقوا پیشه کنید» نیز هست؛ زیرا وقتی بدانید در پیشگاه و محضر خداوند هستید رعایت تقوا را باید جدیتر بگیرید.
📚(مفاتيح الغيب، ج28، ص92 )
د ...
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
8️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ»
یکی از راههایی که برخی از مکاتب فقهی اهل سنت (مانند مکتب حنفی و مالکی) برای تعیین حکم شرعی در پیش میگیرند «استحسان» است؛ و کارکرد تمسک به استحسان وقتی است که فقیهی بخواهد به خاطر مصلحتی که به نظرش میرسد از یک دلیل فقهی عدول کند؛ به تعبیر اصطلاحی: «استحسان، عدول از حکم مستفاد از قاعده کلّی به دلیل وجود مصالح جزئی است.» (ویکیفقه).
در مقابل، شیعه و برخی دیگر از مکاتب اهل سنت (مانند شافعی و ظاهریه) این روش را برای رسیدن به حکم شرع جایز نمیدانند؛
زیرا چهبسا کار مورد نظر مصلحت دیگری دارد که ما از آن غفلت کردهایم؛ صرف اینکه مصلحتی به نظر ما مهمتر رسیده است، دلیل نمیشود که حکم خدا را تغییر دهیم.
💢بویژه اگر توجه شود که بسیاری از احکام شرعی، نه حاصل یک مصلحت یا مفسده، بلکه حاصل کسر و انکسار [= جمع و تفریق] مصالح و مفاسد گوناگون است؛ و گاه یک کار دهها منفعت، اما یک ضرر عظیم دارد، که خداوند به خاطر آن یک ضرر عظیم حکم به حرمت آن کرده است؛ چنانکه در مورد حرمت شراب و قمار همین نکته مورد توجه واقع شده است: يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما، بقره/۲۱۹؛
📝(تفصیل این بحث را در دو مقاله «تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق» و «تمایز فقه و اخلاق، تاملی در یک اشتباه تاریخی» شرح دادهام).
برخی از علمای شیعه، یکی از ادله رد استحسان را همین آیه دانستهاند؛ زیرا در جایی که حکم واضحی از جانب خداوند وجود دارد بخواهیم چیزی را که به نظر خودمان میرسد بر حکم خداوند مقدم کنیم دقیقا مصداق تقدم جستن بر خدا و رسولش است.
📚(نهج الحق و كشف الصدق، ص405)
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۶۶) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا ا
.
9️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
درباره مقصود از دستور «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» که بعد از «لا تُقَدِّمُوا» آمده،
🔹 یک احتمال جدی این است که این دو فراز «لا تُقَدِّمُوا» و «اتَّقُوا اللَّهَ» دو دستور مستقل باشد که هر دو جانب افراط و تفریط در دینداری را مد نظر قرار دهد؛
▫️در اولی توصیه میکند در دینداری از خدا و رسول جلوتر نیفتید؛ که خطاب اصلی این توصیه به خشکهمقدسان است؛ و
▫️در دومی توصیه میکند به تقوا را رعایت کنید و در انجام دستورات کم نگذارید و از دین عقب نیفتید، که خطاب اصلی این به کسانی است که دین را جدی نمیگیرند؛
▪️ آنگاه میتواند به ترتیب معادل همان دو فرازی باشد که در احادیث آمده است که: «الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ، وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ: کسی که از آنان جلو بیفتد خارج از دین است، و کسی که از آنان عقب بیفتد نابودشدنی است» (حدیث۶).
به نظر میرسد آن دسته از مفسرانی که بعد از توضیحات رایج درباره «لا تُقَدِّمُوا»، عبارت «اتَّقُوا اللَّهَ» را به معنای «اجتنبوا معاصیه» تفسیر میکنند (📚مثلا مجمع البيان، ج9، ص196) بر اساس این احتمال باشد.
🔹احتمال دیگر این است که «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» توضیح و تاکیدی بر نحوه رعایت «لا تُقَدِّمُوا» باشد؛ بویژه بر مبنای آن قول که «قدم نجستن بر خدا و رسول» را دعوتی به عبودیت مطلق معرفی میکرد (📚مثلا الميزان، ج18، ص307)؛
▫️که چون بر این دیدگاه ثمره اجتماعی مهمی مترتب میشود در تدبری مستقل بدان خواهیم پرداخت؛
🔹و البته کاملا محتمل است که هردوی اینها مد نظر باشد؛ و چنانکه بارها توضیح داده شد اثبات یک معنای درست برای یک آیه، امکان وجود معنای درست کاملا متفاوتی برای آن آیه را نفی نمیکند.
@yekaye
حدیثی از بحثها جا مانده بود که اینک ابتدا آن حدیث تقدیم میشود و سپس تدبر بعدی