☀️۱۷) الف. از معلّی بن خنيس نقل شده است كه به امام صادق ع عرض کردم: حق مسلمان بر مسلمان [حق مؤمن بر مؤمن] چيست؟
فرمود: هفت حق واجب است كه هیچیک از آنها نیست مگر اینکه بر او واجب است چنانچه يكی از آن حقوق را پايمال کند از ولايت خداوند خارج گشته و ترك طاعت او كرده است و نزد خداوند هيچ حظ و بهرهای نخواهد داشت.
عرض کردم: فدایت شوم؛ آنها چیستند؟
فرمود: همانا من نسبت به تو دلسوزم، میترسم ضایع کنی و حفظ و رعايت ننمايی؛ بدانی و عمل نكنی.
اظهار داشتم: قوهای نيست مگر به خداوند متعال.
فرمود: [اولين و] و سادهترين حقوق اين است كه آن چه را برای خود دوست داری برای او دوست داشته باشی و آنچه برای خود ناپسند میدانی برای او هم ناپسند دانی.
و حق دوم اینکه او را با جان و مال و زبان و دست و پایت یاری کنی؛
و حق سوم اینکه در مسیر خوشنودی او گام برداری و از ناراحت کردنش اجتناب نموده و دستورش را اطاعت کنی.
و حق چهارم اینکه چشم و راهنما و آئينه او باشی.
و حق پنجم مبادا تو سير باشی و او گرسنه، تو سيراب و او تشنه، تو پوشيده باشی و او برهنه باشد!
و حق ششم اینکه اگر تو خدمتكار داشته باشی و او بدون خادم باشد، خادم خود را نزد او بفرستی تا لباسهايش را بشويد، خوراكش را آماده سازد، بستر او را مرتب نمايد.
و حق هفتم سوگند او را تصديق، دعوتش را اجابت کنی، در مريضی عيادتش نمایی، و در تشييع جنازهاش حاضر شوی، و اگر مطلع شدی که خواستهای دارد بر انجام آن مبادرت کنی، و مجبورش نکنی که از تو درخواست نمايد؛ بلکه خودت ابتداءا به انجام آن مبادرت نمایی.
اگر چنين کنی ولايتت را به ولایت او و ولایت او را به ولایتت پيوسته نمودهای. [= رابطه ولایی بین شما برقرار میشود.]
☀️ب. از معلی بن خنیس ظاهرا همین روایت به طور مختصرتری با سند دیگری هم ذکر شده است که جمله پایانیاش چنین است:
اگر چنين کنی ولايتت را به ولایت او و ولایت او را به ولایت خداوند عز و جل پيوسته نمودهای.
📚الكافي، ج2، ص169 و ۱۷۴؛
📚المؤمن، ص40
@yekaye
👇سند و متن حدیث:👇
سند و متن حدیث ۱۷
☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ الْهَجَرِيِّ عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ: مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ؟ [مَا حَقُّ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ؟]
قَالَ لَهُ: سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَيْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَيَّعَ مِنْهَا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَايَةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ فِيهِ مِنْ نَصِيبٍ.
قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هِيَ؟
قَالَ: يَا مُعَلَّی إِنِّي عَلَيْكَ شَفِيقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَيِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ!
قَالَ قُلْتُ لَهُ: لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
قَالَ: أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ؛
وَ الْحَقُّ الثَّانِي أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِيعَ أَمْرَهُ؛
وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِينَهُ بِنَفْسِكَ وَ مَالِكَ وَ لِسَانِكَ وَ يَدِكَ وَ رِجْلِكَ؛
وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَكُونَ عَيْنَهُ وَ دَلِيلَهُ وَ مِرْآتَهُ؛
وَ الْحَقُّ الْخَامِسُ أَنْ لَا تَشْبَعَ وَ يَجُوعُ وَ لَا تَرْوَی وَ يَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ يَعْرَی؛
وَ الْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ يَكُونَ لَكَ خَادِمٌ وَ لَيْسَ لِأَخِيكَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَكَ فَيَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ يَمْهَدَ فِرَاشَهُ؛
وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِيبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِيضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَی قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ يَسْأَلَكَهَا وَ لَكِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً.
فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَايَتَكَ بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَتَهُ بِوَلَايَتِكَ.
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ رَفَعَهُ عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ.
فَقَالَ: سَبْعُونَ حَقّاً لَا أُخْبِرُكَ إِلَّا بِسَبْعَةٍ فَإِنِّي عَلَيْكَ مُشْفِقٌ أَخْشَی أَلَّا تَحْتَمِلَ.
فَقُلْتُ بَلَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
فَقَالَ لَا تَشْبَعُ وَ يَجُوعُ وَ لَا تَكْتَسِي وَ يَعْرَی وَ تَكُونُ دَلِيلَهُ وَ قَمِيصَهُ الَّذِي يَلْبَسُهُ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَتَكَلَّمُ بِهِ وَ تُحِبُّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ إِنْ كَانَتْ لَكَ جَارِيَةٌ بَعَثْتَهَا لِتَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ تَسْعَی فِي حَوَائِجِهِ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَايَتَكَ بِوَلَايَتِنَا وَ وَلَايَتَنَا بِوَلَايَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
📚الكافي، ج2، ص169 و ۱۷۴؛
📚المؤمن، ص40
@yekaye
☀️۱۸) از عيسی بن ابی منصور روایت کرده است:
من و عبد الله بن ابی يعفور و عبد الله بن طلحه در محضر امام صادق ع بوديم كه حضرت بدون مقدمه فرمود:
ای فرزند ابی يعفور! رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله فرموده است: شش خصلت است كه هر كس متصّف به آن باشد در محضر خداوند عزّ و جلّ و در سمت راست [عرش] خدا قرار دارد.
ابن ابی يعفور عرضه داشت: فدايت گردم، آن خصلتها چيست؟
حضرت فرمود: شخص مسلمان آنچه را كه برای عزيزترين خانوادهاش دوست میدارد برای برادر [ايمانی] خود نيز دوست بدارد، و برايش ناپسند بدارد آن چه را كه برای عزيزترين اهل خويش ناپسند میدارد و در ولایت [متقابل بین خودشان] خیرخواه او باشد.
پس ابن ابی يعفور گريست و گفت: چگونه در ولایت [متقابل بین خودشان] خیرخواه او باشد؟
فرمود: ای فرزند ابی يعفور! هنگامی مؤمن در چنان منزلتی باشد که آنچه مورد اهتمام اوست وی را هم برمیانگیزاند. اگر او را خوشحال ديد به خاطر خوشحالی او شاد، و اگر او را محزون يافت به خاطر حزن او غمگين میشود و چنانچه توان گشايشی برايش باشد از او رفع مشكل مینمايد وگرنه برايش دعا میكند.
سپس امام صادق ع فرمود: سه چيز برای شماست و سه چيز هم برای ما: اين كه فضايل ما را بشناسيد، پشت سر ما قدم بردارید و منتظر عاقبت کار ما باشید. كسی كه چنين باشد در محضر خداوند قرار دارد، پس ديگرانی كه در مرحلهای پايين باشند از نور اين افراد استفاده مینمايند. و امّا آن اشخاصی كه در سمت راست [عرش] خدا قرار دارند، اگر افراد پايينتر ايشان را بنگرند زندگی برايشان گوارا نخواهد شد، به جهت برتریای كه در ايشان میبينند.
ابن ابی يعفور اظهار داشت: ايشان را چه میشود كه [آنها را] نمیبینند در حالی که آنان در سمت راست [عرش] الهی قرار دارند!؟
حضرت فرمود: ای فرزند ابی يعفور! آنان به نور الهی محجوبند، آيا حديث رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ به تو نرسيده است كه میفرمود: همانا خداوند را در سمت راست عرش آفریدگانی است در پیشگاه خدا و سمت راست [عرش] خداوند میباشند، صورتهايشان از برف سفيدتر و از خورشيد تابناك تابندهتر است، پس سوالکنندهای میپرسد كه اينان چه كسانی هستند؟ پاسخ داده میشود اینان کسانیاند که در [ذیل] جلال خداوند همدیگر را دوست میداشتند.
📚الكافي، ج2، ص172-173
📚المؤمن، ص41
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عِيسَی بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَا وَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ طَلْحَةَ، فَقَالَ ابْتِدَاءً مِنْهُ: يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ! قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص «سِتُّ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ»
فَقَالَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ: وَ مَا هُنَّ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟
قَالَ: يُحِبُّ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِأَعَزِّ أَهْلِهِ وَ يَكْرَهُ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ لِأَخِيهِ مَا يَكْرَهُ لِأَعَزِّ أَهْلِهِ وَ يُنَاصِحُهُ الْوَلَايَةَ.
فَبَكَی ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ وَ قَالَ: كَيْفَ يُنَاصِحُهُ الْوَلَايَةَ؟
قَالَ: يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ! إِذَا كَانَ مِنْهُ بِتِلْكَ الْمَنْزِلَةِ بَثَّهُ هَمَّهُ، ففَرِحَ لِفَرَحِهِ إِنْ هُوَ فَرِحَ، وَ حَزِنَ لِحُزْنِهِ إِنْ هُوَ حَزِنَ، وَ إِنْ كَانَ عِنْدَهُ مَا يُفَرِّجُ عَنْهُ فَرَّجَ عَنْهُ، وَ إِلَّا دَعَا اللَّهَ لَهُ.
قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: ثَلَاثٌ لَكُمْ وَ ثَلَاثٌ لَنَا؛ أَنْ تَعْرِفُوا فَضْلَنَا وَ أَنْ تَطَئُوا عَقِبَنَا وَ أَنْ تَنْتَظِرُوا عَاقِبَتَنَا؛ فَمَنْ كَانَ هَكَذَا كَانَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَسْتَضِيئُ بِنُورِهِمُ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْهُمْ؛ وَ أَمَّا الَّذِينَ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّهُمْ يَرَاهُمْ مَنْ دُونَهُمْ لَمْ يَهْنِئْهُمُ الْعَيْشُ مِمَّا يَرَوْنَ مِنْ فَضْلِهِمْ.
فَقَالَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ: مَا لَهُمْ لَا يَرَوْنَ وَ هُمْ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ؟
قَالَ: يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ! إِنَّهُمْ مَحْجُوبُونَ بِنُورِ اللَّهِ. أَ مَا بَلَغَكَ الحَدِيثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَقُولُ «إِنَّ لِلَّهِ خَلْقاً عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ [/ الْمُؤْمِنِينَ] بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ وُجُوهُهُمْ أَبْيَضُ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ. يَسْأَلُ السَّائِلُ: مَا هَؤُلَاءِ؟ فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الَّذِينَ تَحَابُّوا فِي جَلَالِ اللَّهِ» .
@yekaye
۱۹) از امام صادق ع نقل شده است كه فرمودند:
☀️الف. مؤمن برادر مؤمن، ديدبان و راهنمای او است، پس به او خيانت نمیكند و او را خوار نمیسازد. و از جمله حقوق مسلمان بر مسلمان اين است كه نبايد او سير و برادرش گرسنه، او سيراب و برادرش تشنه، او پوشيده و برادرش برهنه باشد؛ و حقّ مسلمان بر برادر مسلمانش چقدر عظیم است؟!
☀️ب. و فرمود: آنچه را كه برای خود دوست میداری برای برادر مسلمانت دوست بدار، چنانچه نيازمند شدی از او كمك بخواه؛ و اگر او از تو درخواستی داشت عطايش كن و [حتی با نیت] خوب او را آزرده خاطر مگردان، و او هم به به خاطر تو آزرده نشود. پشتيبان او باش كه او هم پشتيبان تو میباشد، اگر از نزد تو غايب گردد در غیابش حافظ [آبرو و موقعيّت] او باش؛و اگر حضور داشته باشد از او ديدن كن و تجليلش نما و گراميش دار، چرا كه او از تو و تو از او هستی؛ و اگر خسته و درمانده است رهايش نكن تا وقتی كه آرامش يابد؛ و اگر خيری به او رسيد شكر خدا گوی؛ و چنانچه [به نیازی] مبتلا شد، به او عطا کن و از طرف وی قبول مسئولیت کن و او را یاری نما.
ج. و اگر شخصی به برادرش بگوید تف بر تو! ولایت بین این دو منقطع میگردد؛ و اگر بگوید تو دشمن منی یکی از آن دو کافر شدهاند؛ و اگر او را [بیدلیل] متهم سازد ایمان در قلبش از بین میرود چنانکه نمک در آب از بین میرود.
☀️د. و نیز فرمود: همانا مومن چنان برای اهل آسمان نور میدهد و میدرخشد که ستارگان آسمان برای اهل زمین میدرخشند.
☀️ه. و فرمود: همانا مومن ولی خداست؛ او را یاری میکند و برای او کار انجام میدهد و بر او جز حق نمیگوید و از غیر او نمیترسد.
📚الكافي، ج2، ص170 ؛
📚المؤمن، ص42
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَی عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
☀️الف. حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ أَنْ لَا يَشْبَعَ وَ يَجُوعُ أَخُوهُ وَ لَا يَرْوَی وَ يَعْطَشُ أَخُوهُ وَ لَا يَكْتَسِيَ وَ يَعْرَی أَخُوهُ فَمَا أَعْظَمَ حَقَّ الْمُسْلِمِ عَلَی أَخِيهِ الْمُسْلِمِ؛
☀️ب. وَ قَالَ: أَحِبَّ لِأَخِيكَ الْمُسْلِمِ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ إِذَا احْتَجْتَ فَسَلْهُ وَ إِنْ سَأَلَكَ فَأَعْطِهِ لَا تَمَلَّهُ خَيْراً وَ لَا يَمَلَّهُ لَكَ. كُنْ لَهُ ظَهْراً [ظَهِيراً] فَإِنَّهُ لَكَ ظَهْرٌ [ظَهِير] إِذَا غَابَ فَاحْفَظْهُ فِي غَيْبَتِهِ وَ إِذَا شَهِدَ فَزُرْهُ وَ أَجِلَّهُ وَ أَكْرِمْهُ فَإِنَّهُ مِنْكَ وَ أَنْتَ مِنْهُ فَإِنْ كَانَ عَلَيْكَ عَاتِباً فَلَا تُفَارِقْهُ حَتَّی تَسْأَلَ سُمَيْحَتَهُ [تَسُلَّ سَخِيمَتَهُ] وَ إِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ إِنِ ابْتُلِيَ فَاعْضُدْهُ وَ إِنْ تُمُحِّلَ لَهُ فَأَعِنْهُ.
ج. وَ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِيهِ أُفٍّ انْقَطَعَ مَا بَيْنَهُمَا مِنَ الْوَلَايَةِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّي كَفَرَ أَحَدُهُمَا فَإِذَا اتَّهَمَهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ.
☀️د. وَ قَالَ بَلَغَنِي أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَزْهَرُ نُورُهُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تَزْهَرُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ؛
☀️ه. وَ قَال:َ إِنَّ الْمُؤْمِنَ وَلِيُّ اللَّهِ يُعِينُهُ وَ يَصْنَعُ لَهُ وَ لَا يَقُولُ عَلَيْهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ لَا يَخَافُ غَيْرَهُ.
@yekaye
☀️۲۰) از امام صادق عَلَيْهِ السَّلاَمُ (نقل شده است كه) فرمود:
[به خدا سوگند!] كه خداوند به چيزی برتر از ادای حقّ مؤمن پرستش نگرديده است.
📚الكافي، ج2، ص170؛
📚المؤمن، ص42
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَی عَنْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ بْنِ عِيسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
[و الله] مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ.
@yekaye
☀️۲۱) ابان بن تغلب گويد: با امام صادق عليه السّلام طواف ميكردم که مردی از اصحاب به من برخورد و از من میخواست همراه او بروم كه حاجتی دارد. او به من اشاره كرد و من كراهت داشتم امام صادق عليه السّلام را رها كنم و با او بروم.
باز در ميان طواف به من اشاره كرد و امام صادق عليه السّلام او را ديد، به من فرمود: ای ابان! اين تو را ميخواهد؟
عرض كردم: آری.
فرمود: او كيست؟
گفتم: مردی از اصحاب ماست.
فرمود: او بر همان باوری است که تو بر آن هستی [یعنی او هم امامت را قبول دارد]؟
عرض كردم: آری.
فرمود: پس نزدش برو.
عرض كردم: طواف را بشكنم؟
فرمود: آری.
گفتم: اگر چه طواف واجب باشد؟
فرمود: آری.
ابان گويد: پس همراه او رفتم و سپس خدمت حضرت رسيدم و پرسيدم به من از حق مؤمن بر مؤمن خبر ده.
فرمود: ای ابان اين موضوع را كنار گذار و بر آن وارد مشو.
عرض كردم: قربانت گردم! چرا!
سپس همواره تكرار كردم و به او اصرار نمودم تا فرمود: ای ابان نيمی از اموالت را به او ميدهی؟!
سپس به من نگريست و چون ديد كه چه حالی به من دست داد، فرمود: ای ابان! مگر نميدانی كه خدای عز و جل كسانی را كه ديگران را بر خود ترجيح دادهاند ياد فرموده است؟ [اشاره به آیه «وَ يُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة: و [آنها را در اموال خود] بر خود ترجیح میدهند هر چند خودشان گرفتار فقر و نياز باشند» (حشر/۹)]
عرض كردم: قربانت گردم! چر!
فرمود: اما وقتی تو نيمی از اموالت را به او میدهی هنوز او را بر خود ترجيح ندادهای؛ چرا كه تو و او برابر شدهايد! زمانی او را بر خود ترجیح دادهای كه از نصف ديگر هم به او بدهی!
📚الكافي، ج2، ص171-172
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ صَاحِبِ الْكِلَلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:
كُنْتُ أَطُوفُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَعَرَضَ لِي رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا كَانَ سَأَلَنِي الذَّهَابَ مَعَهُ فِي حَاجَةٍ؛ فَأَشَارَ إِلَيَّ. فَكَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَذْهَبَ إِلَيْهِ.
فَبَيْنَا أَنَا أَطُوفُ إِذْ أَشَارَ إِلَيَّ أَيْضاً؛ فَرَآهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع؛ فَقَالَ: يَا أَبَانُ! إِيَّاكَ يُرِيدُ هَذَا؟
قُلْتُ: نَعَمْ!
قَالَ: فَمَنْ هُوَ؟
قُلْتُ: رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا.
قَالَ: هُوَ عَلَی مِثْلِ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ؟
قُلْتُ: نَعَمْ!
قَالَ: فَاذْهَبْ إِلَيْهِ!
قُلْتُ: فَأَقْطَعُ الطَّوَافَ؟!
قَالَ: نَعَمْ.
قُلْتُ: وَ إِنْ كَانَ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ؟
قَالَ: نَعَمْ.
قَالَ: فَذَهَبْتُ مَعَهُ. ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْدُ؛ فَسَأَلْتُهُ، فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِي عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ.
فَقَالَ: يَا أَبَانُ! دَعْهُ لَا تَرِدْهُ!
قُلْتُ: بَلَی! جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَلَمْ أَزَلْ أُرَدِّدُ عَلَيْهِ.
فَقَالَ: يَا أَبَانُ! تُقَاسِمُهُ شَطْرَ مَالِكَ؟
ثُمَّ نَظَرَ إِلَيَّ فَرَأَی مَا دَخَلَنِي؛ فَقَالَ: يَا أَبَانُ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَكَرَ الْمُؤْثِرِينَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ؟
قُلْتُ: بَلَی جُعِلْتُ فِدَاكَ!
فَقَالَ: أَمَّا إِذَا أَنْتَ قَاسَمْتَهُ، فَلَمْ تُؤْثِرْهُ بَعْدُ؛ إِنَّمَا أَنْتَ وَ هُوَ سَوَاءٌ! إِنَّمَا تُؤْثِرُهُ إِذَا أَنْتَ أَعْطَيْتَهُ مِنَ النِّصْفِ الْآخَرِ.
@yekaye
☀️۲۲) محمد بن عجلان گويد: خدمت امام صادق عليه السّلام بودم كه مردی در آمد و سلام كرد.
حضرت از او پرسيد: برادرانت كه از آنها جدا شدی چگونه بودند؟
او ستايش نيكو كرد و آنها را از بدی مبرا دانست و مدح بسيار نمود.
حضرت به او فرمود: ثروتمندانشان از فقرایشان چگونه عيادت كنند؟
عرض كرد: اندك.
فرمود: نگاه و توجه ثروتمندانشان به فقرایشان چگونه است؟
عرض كرد: اندك.
فرمود: دستگيری و پیوند توانگرانشان نسبت به فقرایشان در آنجا که دستشان میرسد چگونه است؟
عرض كرد: شما اخلاق را ذكر ميكنید كه در ميان کسانی که نزد ما هستند كمياب است.
فرمود: پس چگونه آنها گمان میکنند که شيعهاند؟!
📚الكافي، ج2، ص173
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَدَخَلَ رَجُلٌ فَسَلَّمَ. فَسَأَلَهُ: كَيْفَ مَنْ خَلَّفْتَ مِنْ إِخْوَانِكَ؟
قَالَ: فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ وَ زَكَّی وَ أَطْرَی.
فَقَالَ لَهُ: كَيْفَ عِيَادَةُ أَغْنِيَائِهِمْ عَلَی فُقَرَائِهِمْ؟
فَقَالَ: قَلِيلَةٌ!
قَالَ: وَ كَيْفَ مُشَاهَدَةُ أَغْنِيَائِهِمْ لِفُقَرَائِهِمْ؟
قَالَ: قَلِيلَةٌ!
قَالَ: فَكَيْفَ صِلَةُ أَغْنِيَائِهِمْ لِفُقَرَائِهِمْ فِي ذَاتِ أَيْدِيهِمْ؟
فَقَالَ: إِنَّكَ لَتَذْكُرُ أَخْلَاقاً قَلَّ مَا هِيَ فِيمَنْ عِنْدَنَا!
قَالَ فَقَالَ: فَكَيْفَ تَزْعُمُ هَؤُلَاءِ أَنَّهُمْ شِيعَةٌ؟!
@yekaye
☀️۲۳) الف. از ابنعباس روایت شده است:
زمانیکه آیه «إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوةٌ: در واقع مومنان برادرند» (حجرات/۱۰) نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میان مسلمانان با یکدیگر پیمان برادری برقرار کرد؛ پس بین ابوبکر و عمر، عثمان و عبدالرحمن و ... برادری برقرار کرد تا اینکه بین همه اصحاب خویش متناسب با منزلت و جایگاهشان برادری برقرار کرد. سپس خطاب به علیبنابیطالب (علیه السلام) فرمود: تو برادر من هستی و من برادر تو.
☀️ب. همچنین از حذيفه بن يمان روایت شده است:
رسول خدا صلّی اللّه عليه و اله ميان انصار و مهاجر برادری دينی برقرار ساخت. حضرت هركس را با همانندش برادر میكرد. سپس دست علی بن ابی طالب عليه السّلام را گرفت و فرمود: اين برادر من است.
حذيفه ادامه داد: پس رسول خدا سرور فرستادگان و پيشوای پرهيزگاران و فرستادۀ پروردگار جهانيان است؛ كسی است كه در ميان خلایق شبیه و مانندی ندارد و علی بن ابی طالب برادر او است.
📚الأمالي (للطوسي)، ص587
☀️الف. أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ، وَ أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارٍ الثَّقَفِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ النَّوْفَلِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ، قَالَ:
لَمَّا نَزَلَتْ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» آخَی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ، فَآخَی بَيْنَ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ، وَ بَيْنَ عُثْمَانَ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، وَ بَيْنَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ حَتَّی آخَی بَيْنَ أَصْحَابِهِ أَجْمَعِهِمْ عَلَی قَدْرِ مَنَازِلِهِمْ.
ثُمَّ قَالَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): أَنْتَ أَخِي، وَ أَنَا أَخُوكَ.
☀️ب. أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُطَّلِبِ الشَّيْبَانِيُّ سَنَةَ سِتَّ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ- وَ فِيهَا مَاتَ-، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ بِشْرٍ بِالْكُوفَةِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ أَبِي نُوَيْرَةَ الْأَسَدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ شَمِرٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْأَعْلَی، عَنْ سَعْدِ بْنِ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ:
آخَی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بَيْنَ الْأَنْصَارِ وَ الْمُهَاجِرِينَ أُخُوَّةَ الدِّينِ، وَ كَانَ يُؤَاخِي بَيْنَ الرَّجُلِ وَ نَظِيرِهِ، ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ: هَذَا أَخِي.
قَالَ حُذَيْفَةُ: فَرَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) سَيِّدُ الْمُرْسَلِينَ، وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ، الَّذِي لَيْسَ لَهُ فِي الْأَنَامِ شِبْهٌ وَ لَا نَظِيرٌ، وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَخُوهُ.
@yekaye
☀️۲۴) ابوهارون میگوید: سراغ ابوسعید خدری رفتم و گفتم آیا تو در جنگ بدر حضور داشتی؟
گفت: آری!
[سپس از وی درباره داستان بدگوییهایی که از علی ع نزد فاطمه س شد و از گفتگویی که بین پیامبر ص و فاطمه س رد و بدل شد سوال کرد تا این فراز که:]
پیامبر (صلی الله علیه و آله) به فاطمه فرمود: ای فاطمه! علیبنابیطالب (علیه السلام) هشت فضیلت دندانشکن دارد که به احدی از گذشتگان و آیندگان داده نشده است: علیبنابیطالب (علیه السلام) برادر من در دنیا و آخرت است و کسی جز او چنین نیست؛ ... .
📚الإرشاد، ج1، ص36
أَخْبَرَنِي أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ الْبَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ بَشِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی عَنْ قَيْسٍ عَنْ أَبِي هَارُونَ قَالَ:
أَتَيْتُ أَبَا سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقُلْتُ لَهُ هَلْ شَهِدْتَ بَدْراً قَالَ نَعَمْ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ لِفَاطِمَةَ ...
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَا فَاطِمَةُ إِنَّ لِعَلِيٍّ ثَمَانِيَةَ أَضْرَاسٍ قَوَاطِعَ لَمْ تُجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ هُوَ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ لَيْسَ ذَلِكَ لِغَيْرِهِ مِنَ النَّاسِ...
@yekaye
ادامه روایات بند ۲۵ (روایات منابع اهل سنت درباره اخوت رسول الله ص و حضرت علی ع)
☀️ط. خوارزمی در کتاب الاربعین خود از ابورافع روایت کرده است که همانا رسول الله ص نگاهی به علی ع انداخت و فرمود: تو برادر من در دنیا و آخرت و وزیر و وارث من هستی.
☀️ی. در کتاب اعتقاد اهل السنة از مخدوج بن زید ذهلی روایت شده است که: همانا پیامبر ص وقتی بین مسلمانان اخوت برقرار کرد دست علی ع را گرفت و بر سینهاش گذاشت و فرمود: ای علی! تو نسبت به من و من نسبت به تو همچون نسبت بین موسی و هارون هستیم.
☀️ک. شیخ اهل سنت قاضی ابوعمرو با اسناد خود از شرحبیل در ضمن روایتی نقل کرده است که: پس علی ع به رسول الله ص عرض کرد: پس من یا رسول الله چطور؟ برادر من کیست؟ فرمود: به کسی که مرا به حق مبعوث فرمود سوگند، که کار تو را به تاخیر نینداختم جز برای خودم؛ و تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست و تو برادر من هستی در دنیا و آخرت.
☀️ل. در کتاب فضائل العشرة از ابن عباس روایت شده است که پیامبر ص فرمودند: هنگامی که روز قیامت شود از باطن عرش نداد داده شود: ای محمد! چه پدر خوبی است پدرت ابراهیم؛ و چه برادر خوبی است برادرت علی بن ابیطالب.
☀️م. سمعانی در کتاب «فضائل» خویش از ابوصلت اهوازی با اسناد خود از جابر [بن عبدالله انصاری] روایت کرده است که: همانا پیامبر ع نگاهش به علی ع افتاد و فرمود: این برادر من و همنشین من است و کسی است که خداوند به او نزد فرشتگانش مباهات میکند و کسی است که با سلام وارد بهشت میشود.
☀️ن. فردوس دیلمی از حذیفه روایت کرده است که پیامبر ص فرمود: علی ع برادر و پسرعموی من است.
☀️س. در کتاب مناقب (ابن مغازلی) از ابواسحاق عدل روایت شده که ابویحیی میگفت: علی ع بر منبری ننشست [یعنی خطبهای نخواند] مگر اینکه در آن فرمود: من بنده خدا و برادر رسول الله ص هستم و بعد از من کسی چنین سخنی نگوید مگر اینکه کذاب و دروغگو باشد.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص185-186
@yekaye
👇متن اصلی روایات فوق👇
☀️۲۵) ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خویش فصلی را به اخوت امیرالمومنین ع با پیامبر ص اختصاص، و توضیح داده است که ایشان از سه جهت برادر رسول الله ص است:
🔹اول به دلیل روایتی که دلالت دارد که نور پیامبر ص و امیرالمومنین ع همواره در میان پدران نیکوسرشت و مادران پاکدامن منتقل میشد؛
و
🔹دوم از این جهت که ابوطالب و فاطمه بنت اسد (پدر و مادر حضرت علی ع) سرپرستی پیامبر ص را از کودکی عهدهدار شدند و طبق روایات کسی که سرپرستی کسی را از کودکی عهدهدار شود همچون پدرش است و نیز روایاتی که عمو را همچون پدر معرفی کرده چنانکه در مورد حضرت ابراهیم ع هم برای عمویش آذر در قرآن کریم از تعبیر «أبیه» استفاده شده است؛
و
🔹سومین مورد -که محل اصلی بحث اینجاست- آن است که رسول الله در موقعیتهای مختلف صریحا بین خود و حضرت علی ع پیوند برادری برقرار کردند:
مهمترین آنها
▪️یکی در روز بیعت عشیره است (که پیامبر ص در ابتدای دعوت خویش عشیره خود را جمع کرد و اسلام را برآنها عرضه کرد و جز حضرت علی ع کسی اسلام نیاورد) که در آن موقع تنها حضرت علی با او بیعت کرد بر این اساس که برادر او در دو سرا (دنیا و آخرت) باشد؛ و
▪️دیگری در جنگ خیبر بود که حضرت تعبیر «انت اخی و وصیی» را در مورد حضرت علی ع به کار برد؛ و
▪️از همه مشهورتر در روزی بود که پیوند برادری بین مسلمانان برقرار کرد و علی ع را برادر خود خواند.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج2، ص184-185
💢سپس ابن شهر آشوب فهرستی از ذکر این پیوند اخوت امیرالمومنین ع با پیامبر ص مبتنی بر منابع اهل سنت میآورد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
☀️الف. و روایت شده است که پیامبر ص در لشکرگاه بود و هفتصد و چهل نفر از مردانش پیرامونش بودند که جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند متعال بین فرشتگان و نیز بین من و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و دردائیل و راحیل اخوت برقرار کرده است. پس پیامبر ص بین اصحابش اخوت برقرار کرد.
☀️ب. و خطیب خوارزمی در کتابش با اسناد خود از ابن مسعود روایت کرده که پیامبر ص فرمود: اولین کسی که علی بن ابیطالب را به برادری گرفت اسرافیل بود، سپس جبرئیل.
☀️ج. در تاریخ بلاذری و سلامی و غیر اینها از ابن عباس و دیگران روایت شده است که زمانیکه آیه «إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوةٌ: در واقع مومنان برادرند» (حجرات/۱۰) نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میان افراد شبیه و مثل هم پیمان برادری برقرار کرد؛ پس بین ابوبکر و عمر، و بین عثمان و عبدالرحمن و بین سعد بن أبی وقاص و سعید بن زید، و بین طلحه و زبیر، و بین ابوعبیده و سعد بن معاذ، و بین مصعب بن عمیر و ابوایوب انصاری، و بین ابوذر و ابن مسعود، و بین سلمان و حذیفه، و بین حزمه و زید بن حارثه، و بین ابیالدرداء و بلال، و بین جعفر طیار و معاذ بن جبل، و بین مقداد و عمار، و بین عایشه و حفصه، و بین زینب بنت جحش و میمونة، و بین امسلمه و صفیه پیوند اخوت* برقرار کرد تا اینکه بین همه اصحاب خویش متناسب با منزلت و جایگاهشان برادری برقرار کرد. سپس خطاب به علیبنابیطالب (علیه السلام) فرمود: تو برادر من هستی و من برادر تو.
✳️* پینوشت:
توجه شود که برخلاف زبان فارسی که دو کلمه «برادری» و «خواهری» در مقابل هم است و به جای هم نمیشود به کار رود، کلمه «اخوّت» و «إخوة» وقتی به صورت مطلق به کار میرود میتواند در معنای اعم از برادری و خواهری استفاده شود؛ چنانکه در قرآن کریم میفرماید: «وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً» (نساء/۱۷۶). از این رو کاربرد کلمه «اخوت» در خصوص پیوند بین زنان به معنای «پیوند خواهری» میباشد. توضیح بیشتر در ذیل کلمه «أخوة» در نکات ادبی گذشت.
☀️د. محمد بن اسحاق روایت کرده است: پیامبر ص بین اصحابش اعم از مهاجران و انصار دونفر دو نفر پیوند اخوت برقرار کرد؛ سپس دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود: این برادر من است!
☀️ه. ترمذی و سمعانی و نطنزی از عمر و زید بن ابیاوفی [در نسخه بدل:زید بن حارثه] روایت کردهاند که رسول الله ص بین اصحابش پینود اخوت برقرار کرد. سپس علی ع با چشمانی اشکآلود سراغ پیامبر ص آمد و گفت:یا رسول الله! بین تمام اصحابت پیوند برادری برقرار کردی و بین من با هیچکس چنین پیوندی برقرار نکردی. پیامبر ص فرمود: تو برادر من در دنیا و آخرتی.
☀️ز. احمد بن حنبل در کتاب فضائل این روایت را چنین نقل کرده است که [پیامبر ص فرمود:] همانا تو را به خاطر خودم نگه داشتم؛ تو برادر منی و من برادر تو؛
☀️ح. و در همین کتاب به روایت زید بن اوفی این جملات را هم در ادامه آورده است: به کسی که مرا به حق مبعوث فرمود سوگند، که کار تو را به تاخیر نینداختم جز برای خودم؛ و تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇