☀️۲) از مناجاتهای امام سجاد ع با پروردگار خویش مناجاتی است که برای بیان ذلت و خواری خویش در پیشگاه خداوند دارند. ایشان میفرمایند:
اى پروردگار من، گناهانم زبانم را بند آورده اند و از گفتار عاجز آمده ام و عذرى دارم. اسير بليّه خويشتنم و در گرو اعمال خود. در وادى خطاى خود سرگردانم و ندانم به كجا مىروم، چونان مسافرى از همه جا بريده و در راه مانده. خود را در جايگاه گنهكاران ذليل بر پاى داشته ام، در جايگاه شوربختانى كه در برابرت گستاخى كردهاند و وعده هاى عذابت را به چيزى نشمرده اند. منزهى تو، اى خداوند. به كدام جرأت با تو گستاخى كردم؟ به دمدمه كدام فريب خود را در ورطه هلاكت افكندم؟
اى مولاى من، مى بينى كه چسان لغزيده ام و به رو در افتاده ام، پس بر من رحمت آور و به حلم خود بر جهل من و به احسان خود بر بدكرداريم ببخشاى، كه به گناه خود اقرار مى كنم و به خطاى خود معترفم. اين دست من و اين پیشانی من، كه اكنون براى قصاص از نفس خود زاروار تسليم كرده ام. بار خدايا، بر پيرى من و پايان يافتن روزگار من و نزديك شدن اجل من و ناتوانى و بيچارگى من رحم كن.
اى مولاى من، بر من رحمت آور آنگاه كه نشان من از جهان بر افتد و یادم از ميان آفريدگان محو شود و در زمره فراموش شدگان در آيم.
اى مولاى من، بر من رحمت آور آنگاه كه چهرهام و حالتم دگرگون شود، آن هنگام كه پيكرم بپوسد و اعضايم پراكنده گردد و بند بندم از هم بگسلند. اى واى بر غفلت من از آنچه برايم مهيا كردهاند.
اى مولاى من، رحم كن بر من در آن روز كه زنده شوم و براى حساب حاضر آيم. در آن روز، جايگاه ايستادنم را در ميان اولياى خود قرار ده و بازگشتم را همراه با دوستانت و مسکنم در جوار خود قرار ده. يا رب العالمين.
📚الصحيفة السجادية، دعاء53 (ترجمه آيتى [با اصلاحات جزیی]، ص373-374)
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي التَّذَلُّلِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
رَبِّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي، فَلَا حُجَّةَ لِي، فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيَّتِي، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي، الْمُتَرَدِّدُ فِي خَطِيئَتِي، الْمُتَحَيِّرُ عَنْ قَصْدِي، الْمُنْقَطَعُ بِي. قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِينَ، مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرِّينَ عَلَيْكَ، الْمُسْتَخِفِّينَ بِوَعْدِكَ سُبْحَانَكَ! أَيَّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ، وَ أَيَّ تَغْرِيرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِي!
مَوْلَايَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرِّ وَجْهِي وَ زَلَّةَ قَدَمِي، وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَاءَتِي، فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِي، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي، وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي، أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي، ارْحَمْ شَيْبَتِي، وَ نَفَادَ أَيَّامِي، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِي وَ ضَعْفِي وَ مَسْكَنَتِي وَ قِلَّةَ حِيلَتِي.
مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْيَا أَثَرِي، وَ امَّحَى مِنَ الْمَخْلُوقِينَ ذِكْرِي، وَ كُنْتُ مِنَ الْمَنْسِيِّينَ كَمَنْ قَدْ نُسِيَ.
مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَيُّرِ صُورَتِي وَ حَالِي إِذَا بَلِيَ جِسْمِي، وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِي، وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِي، يَا غَفْلَتِي عَمَّا يُرَادُ بِي.
مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَ نَشْرِي، وَ اجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي، وَ فِي أَحِبَّائِكَ مَصْدَرِي، وَ فِي جِوَارِكَ مَسْكَنِي، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
@yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
.
1️⃣ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»
این آیه درباره احیای انسان بعد از مرگ است که آماده حساب و کتاب و ثواب و عقاب میشود (مجمع البيان، ج10، ص666 ) و آخرین فراز از آیاتی است که درباره روند حضور انسان در متن هستی سخن میگوید؛ روندی که اگر انسان آن را جدی بگیرد کفرورزیاش جای تعجب دارد:
از نطفهای آفریده شد که خداوند تقدیری برایش رقم زد و راهش را آسان نمود و سپس او را میراند و در قبر کرد و سپس هرگاه بخواهد او را دوباره از قبر بیرون میآورد و زنده میکند.
در این آیه برای اشاره به این مرحله برانگیخته شدن مجدد، از تعبیر «نشر» استفاده کرد و در نکات ادبی اشاره شد که تفاوت این کلمه با کلمه «بعث» (که غالبا برای برانگیخته شدن به کار میرود) این است که کلمه «بعث» صرفا دلالت دارد بر بیرون آمدن از قبرها، اما «نشور» برای ظهور و آشکار شدن برانگیختگان و آشکار شدن اعمال آنان به کار میرود.
یعنی ای انسان! وقتی که تو آن روند از نطفه تا قبر را میپیمایی و نهایتا کاملا در معرض خداوند قرار میگیری و همه ابعاد هستی و اعمالت آشکار در معرض خداوند و سایر انسانها قرار میگیرد، چرا کفر میورزی و حقیقت خودت را جدی نمیگیری؟!
@yekaye
#عبس_22
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
.
2️⃣ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»
در تمامی آیات قبل که درباره روند حضور انسان در متن هستی بود انتقال از هر مرحله به مرحله بعد را صرفا با تعبیر اینکه خدا چنین کرد بیان فرمود: « خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ؛ ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ؛ ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَه: او را آفرید؛ سپس تقدیرش را رقم زد؛ سپس راه را آسانش کرد؛ آنگاه او را میراند؛ سپس قبرش کرد»؛
اما در این آیه نفرمود خدا چنین کرد، بلکه انجام این کار را منوط به مشیت خداوند کرد، که اگر بخواهد چنین کند.
چرا؟
🌴الف. [میخواهد تاکید کند که] زمان وقوع قيامت تنها در اختيار خداست.
(تفسير نور، ج10، ص387)،
و میتواند آن را هر طور خواست جلو یا عقب بیندازد؛ در حالی که سایر احوال قبلی زمانش فی الجمله معلوم است؛ و حتی مرگ هم اگرچه انسان دقیقا از مرگ خود مطلع نیست اما حدودش تقریبا معلوم است یعنی عموما میدانند که زندگیشان از یک سنی بیشتر نخواهد بود؛ در حالی که در مورد وقوع قیامت هیچ وجهی از وقوعش بر ما معلوم نیست
(مفاتيح الغيب، ج31، ص58 ).
🌴ب. [چهبسا] میخواهد اشارهای کند به ناگهانی بودن وقوع این واقعه، که موعدش را هیچکس جز خداوند نمیداند و هر وقت او بخواهد چنین کند (الميزان، ج20، ص208 )؛
🌴ج. چون این واقعه در آینده است و هنوز رخ نداده و میخواهد با این تعبیر بفرماید که اگر وقتش برسد خدا این کار را خواهد کرد
(اقتباس از البحر المحيط، ج10، ص409 ).
🌴د. زیرا اگرچه همه آنچه در عالم میگذرد به مشیت خداوند است و چیزی از ملک او خارج نیست، اما در دنیا خیلی از افراد این مشیت را درک نمیکنند یا انکار میکنند؛ در حالی که قیامت عرصهای است که اینکه همه چیز تحت مشیت و به اراده خداست بر همگان آشکار میگردد: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ؟ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار» (غافر/۱۶).
🌴ه. شاید همین تعبیر یک نحوه تهدیدی در دل خود دارد؛ و اشاره به درنگی است که به عجلهای که برخی از افراد درباره قیامت دارند، خواه در دنیا از باب انکار و مسخره کردن: «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ؛ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين» (عنکبوت/۵۳-۵۴)، خواه در عالم برزخ، و درنگی که طبق بسیاری از احادیث چون هنوز یک نحوه بلاتکلیفی دارند آرزو میکنند که هرچه زودتر قیامت برپا شود و کارشان یکسره شود؛ و آیه تلویحا میفهماند این گونه نیست که چون شما عجله دارید بلافاصله وارد این مرحله شوید، بلکه هرگاه خدا بخواهد این نشر را انجام میدهد.
🌴و. ...
@yekaye
#عبس_22
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
.
5️⃣ «فَأَقْبَرَهُ ... أَنْشَرَهُ»
معاد، جسمانى است؛ زیرا میفرماید همان را كه در قبر برد، بيرون آورد
(تفسير نور، ج10، ص387).
📝بحث و مناقشه در دلالت آیه:
قبول معاد جسمانی حاصل وجود دهها آیه قرآن است که در کنار هم این مطلب را قطعی میکنند؛
اما اگر کسی فقط بخواهد به این یک آیه استناد کند،
چهبسا مناقشه شود که:
ضمیر «ه» در این آیه اشاره به من واقعی و حقیقت اصیل انسانی است، که مسیر از نطفه تا مرگ و عالم قبر را پیموده است؛ و آن حقیقت انسانی قطعا فقط جسم او نیست؛ بلکه این جسم او تنها ظهور و مرتبهای از آن حقیقت است، و این آیه صرفا بیان میکند آن حقیقتی که مسیر نطفه تا مرگ و قبر را پیمود برخواهیم انگیخت و احضار خواهیم کرد
(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص121-122 ).
اما به نظر میرسد این مناقشه وارد نیست؛
درست است که اصل حقیقت انسان منحصر در این بدن نیست، اما این آیه سخن از در قبر گذاشتن او را مطرح کرده است و تردیدی نیست که آنچه در قبر میگذارند بدن اوست نه روح او؛ و سپس کلمه «نشر» را به کار برد که باز ناظر است به آشکار شدن آنچه در قبر قرار گرفته و از دیدگان مخفی شده بود.
پس انصاف این است که ظهور این آیه در معاد جسمانی از ظهورهایی است که به این راحتی قابل مناقشه نیست.
@yekaye
#عبس_22
🔹كَلاَّ
قبلا بیان شد که
▪️اصلیترین معنایی که برای «کلا» بیان شده این است که حرفی است که در مقام برحذر داشتن و نفی کردن و رد کردن دیدگاه شخص مقابل به کار میرود؛ به معنای «نه چنین است»؛ که در متون فارسی تعبیر «حاشا و کلا» نیز گاه به کار رفته است. و تاکیدش از «لا» شدیدتر است و از کسائی نقل شده که «لا» صرفا دلالت بر «نفی» میکند، اما «کلا» چیزی را نفی میکند تا چیز دیگری را اثبات کند.
در هر صورت این معنا چنان شیوع دارد که حتی از قول برخی از اهل لغت (مانند سیبوبه و زجاج و خلیل و مبرد و اغلب علمای نحو بصره) نقل شده که هرجا در قرآن کریم «کلا» آمده تنها به همین معناست.
◾️اما بسیاری از اهل لغت گفتهاند که «کلا» علاوه بر معنای «نفی»، معانی دیگری هم دارد که در قرآن استفاده شده باشد؛ هرچند درباره اینکه آن معانی دیگر چیست، نظر واحدی ندارند و جمعا سه معنا گفته شده است: حقا، ألا، نعم.
▪️برخی گفتهاند در معنای «حقا» به کار میرود و آیه «كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ» (علق/۱۵) را شاهد بر معنای دوم دانستهاند که[در این صورت معنای آیه چنین میشود: حقا اگر او [از گناهش] دست برندارد، پیشانیاش [یا: موهای جلوی سرش] را گرفته، [به سمت عذاب] میکشانیم].
▪️از ابوحاتم سجستانی نقل شده که معتقد است که در قرآن کریم «کلا» به دو معنای «لا» (نفی) و «ألا» (حرف تنبیه، معادل «هان» در فارسی) به کار میرود و «کلا» در آیه «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى» (علق/۶) را مشخصا به همین معنا «ألا» دانسته است.
▪️و نهایتا برخی معنای غیرمنفی «الا» را به معنای کلمه جواب («إی»، «نعم»، معادل «آری» در فارسی هنگامی که در جواب کسی و برای تاکید بر مطلب گفته میشود) دانستهاند.
🔖جلسه ۳۵۳ https://yekaye.ir/al-alaq-96-6/
@yekaye