☀️11) مرحوم ابن قولویه در کتاب خویش با سندش از ابوالاشهب از خالد ربعی از شخصی روایت کرده که وی از کعب* شنیده که میگفته است:
اول کسی که قاتل حسین بن علی ع را لعنت کرد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ع بود که وی را لعنت کرد و به فرزندانش دستور داد که چنین کنند و بر آنان عهد و میثاق گرفت؛ سپس حضرت موسی بن عمران ع وی را لعنت کرد و به امتش دستور داد که چنین کنند؛ سپس حضرت داوود ع او را لعنت کرد و به بنی اسرائیل دستور داد که چنین کنند؛ سپس حضرت عیسی ع او را لعنت کرد و فراوان میگفت: ای بنیاسرائیل! قاتل وی را لعنت کنید و اگر زمان وی را درک کردید از [یاریِ] وی زمین ننشینید چرا که شهیدی که همراه او شهید شود همانند شهید همراه پیامبران است که روی آورده و اصلا پشت به جبهه نمیکند و گویی که من بقعه او را میبینم و هیچ پیامبری نیست مگر اینکه کربلا را زیارت کرده و بر آن ایستاده است. و فرمود: همانا آن بقعهای است که خیر فراوانی در آن هست و در آن ماه درخشانی دفن می شود.
📚كامل الزيارات، ص67
حَدَّثَنِي أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ النَّاقِدُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو هَارُونَ الْعِيسِيُّ [الْعَبْسِيُ] عَنْ أَبِي الْأَشْهَبِ جَعْفَرِ بْنِ حَنَانٍ [حَيَّانَ] عَنْ خَالِدٍ الرَّبَعِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ كَعْباً يَقُولُ:
أَوَّلُ مَنْ لَعَنَ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع إِبْرَاهِيمُ خَلِيلُ الرَّحْمَنِ لَعَنَهُ وَ أَمَرَ وُلْدَهُ بِذَلِكَ وَ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْعَهْدَ وَ الْمِيثَاقَ ثُمَّ لَعَنَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ أَمَرَ أُمَّتَهُ بِذَلِكَ ثُمَّ لَعَنَهُ دَاوُدُ وَ أَمَرَ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِذَلِكَ ثُمَّ لَعَنَهُ عِيسَى وَ أَكْثَرَ أَنْ قَالَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْعَنُوا قَاتِلَهُ وَ إِنْ أَدْرَكْتُمْ أَيَّامَهُ فَلَا تَجْلِسُوا عَنْهُ فَإِنَّ الشَّهِيدَ مَعَهُ كَالشَّهِيدِ مَعَ الْأَنْبِيَاءِ مُقْبِلٍ غَيْرِ مُدْبِرٍ [مُقْبِلًا غَيْرَ مُدْبِرٍ] وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى بُقْعَتِهِ وَ مَا مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا وَ قَدْ زَارَ كَرْبَلَاءَ وَ وَقَفَ عَلَيْهَا وَ قَالَ إِنَّكِ لَبُقْعَةٌ كَثِيرَةُ الْخَيْرِ فِيكِ يُدْفَنُ الْقَمَرُ الْأَزْهَرُ.
✳️پینوشت:
کعب ظاهرا همان کعب الأحبار، عالم معروف یهودی است که مسلمان شد و در سال ۳۲ یا ۳۴ قمری از دنیا رفت. وی مورد توجه عمر بود و مطالب فراوانی را از تورات و ... نقل میکرد. در این سند، ابوالاشهب (که اهل سنت وی را معتبر میدانند) در سالهای ۷۰-۱۶۵ میزیسته است. درباره خالد بن ربعی اهل سنت اختلاف دارند برخی وی را تضعیف کردهاند (لسان الميزان، ج2، ص 374 ) ولی امثال ابن حبان وی را در ثقاتش یاد کرده است (الثقات لابن حبان، ج4، ص200 ). از آنجا خالد ربعی از عایشه روایت دارد کاملا طبیعی است که کعب الاحبار را درک کرده باشد و از او نقل کرده باشد. با اینکه کعب الاحبار متهم است که اسرائیلیات را وارد در فضای احادیث مسلمانان کرده است، اما با توجه به اینکه نقلی که وی انجام داده برخلاف فضایی است که در دستگاه حکومتی از او می خواستند از باب الفضل ما شهدت به الأعداء، احتمال صدقش زیاد است و احتمال دارد وی این مطلب را در کتب آسمانی قبلی دیده یا از برخی از صحابه که از پیامبر ص شنیدهاند شنیده باشد.
@yekaye
May 11
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
1️⃣«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»
بعد از اینکه مومنان را از ابراز دوستی با کافران برحذر داشت در آیه ۴ حضرت ابراهیم و همراهیانش را در این زمینه به عنوان یک اسوه نیکو معرفی کرد که ببینید چگونه تبری جست.
در این آیه دوباره بر اسوه بودن آنها تأکید میکند و تفاوتش با آیه ۴ در این است که اولا اینجا اسوه بودن را مطلق آورد (نه صرفا در مسأله تبری)، یعنی همان طور که در تبری جستن او را اسوه خود قرار دهید در این گونه دعا کردن و روی آوردن و تضرع به درگاه خدا [که در آیه قبل گذشتن] هم اسوهتان باشد و ثانیا در اینجا توضیح میدهد که حضرت ابراهیم ع برای کسانی اسوه است که به خدا و روز قیامت امید و باور دارند.
ظاهرا میخواهد بفرماید اگرچه ما وی را به عنوان أسوه برای همه شما معرفی کردیم اما در میان شما تنها چنین کسانی با چه ویژگیای هستند که عملا اسوه بودن حضرت ابراهیم ع را جدی میگیرند و به وی اقتدا میکنند؛
به تعبیر دیگر، اسوه بودن حضرت ابراهیم ع فقط به درد چنین کسانی میخورد زیرا اسوه به درد کسی میخورد که به وی اقتدا کند؛ و تذکر میدهد که اگر کسی به این اسوه اقتدا نکرد و رویگردان شد خودش ضرر کرده است چرا که خداوند کاملا بینیاز و ستوده مطلق است؛ یعنی اگر کاری را از ما خواسته نیازی نداشته است و خوب بودن وی تحت الشعاع رفتارهای بد ما تغییری نمیکند که به خاطر آن مذمت شود
(اقتباس از الميزان، ج19، ص233 ).
@yekaye
#ممتحنه_6
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
2️⃣ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»
ذیل آیه ۴ اشاره شد که اسوه بودن حضرت ابراهیم ع صرفا منحصر به مساله تبری نیست و یکی از شواهد مهم بر این ادعا همین آیه سوره ممتحنه مطرح شد.
در احادیث برخی محورهایی که حضرت ابراهیم به عنوان اولین کسی که آن کار را انجام داد بیان شد، که علیالقاعده در تمام آنها مقصود این بوده که او در این زمینه سزاوار است اسوه شما گردد. اکنون مناسبت دارد به ویژگیهای حضرت ابراهیم ع در قرآن کریم که ظرفیت این را دارند که در آنها از وی تبعیت کنیم اشاره شود:
📝 #اسوه بودن حضرت #ابراهیم ع
🌴۱. بارزترین آن ظاهرا همین ویژگی تبری جستن از دشمنان خدا و معبودهای دروغین است که در آیه ۴ بدان اشاره و بر اسوه بودن از این جهت تأکید شد و در آیات دیگری نیز مورد تاکید قرار گرفته است مانند: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ لِأَبيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّني بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ» (زخرف/26).
🔹مرحوم مصطفوی با مراجعه به آیات شش ویژگیهای زیر را به عنوان صفات ممتاز حضرت ابراهیم ع یاد کرده است (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص25-26 ) که با اصلاحاتی میتوان به صورت زیر بیان کرد:
🌴۲. صرفا حقمدار و تسلیم محض خداوند بود، نه یهودی و نصرانی بود و نه مشرک: شاید میخواهد بگوید به هیچ عنوان به صورت جناحی عمل نکرد نه در جناحبازیهای موحدان و یکتاپرستان وارد شد و نه در جناحبازیهای مشرکان و کافران: «ما كانَ إِبْراهيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكين» (آل عمران/۶۷) .
🌴۳. در عین اینکه بردبار بود و در راه حق استقامت میورزید اما اوّاه [= بسیار آه کشنده] و منیب هم بود، یعنی با خضوع و خشوع تمام متوجه نقاط ضعف خویش بود و مرتب به سوی خدا رجوع میکرد: «إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيب» (هود/۷۵)، «وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهيمَ لَأَوَّاهٌ حَليمٌ» (توبه/114).
🌴۴. چنان زندگی کرد که شایسته سلام الهی (سلامتی همهجانبه در بدن و دل و ایمانش) شد: «سَلامٌ عَلى إِبْراهيمَ» (صافات/109).
🌴۵. به میثاق و عهد خویش وفا میکرد و بر حق استقامت میورزید: «وَ إِبْراهيمَ الَّذي وَفَّى» (نجم/37).
🌴۶. نهتنها پیامبر بود بلکه از صدیقین در قول و عمل بود: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا» (مریم/41).
🌴۷. به مرتبهای رسید که خداوند ملکوت آسمانها و زمین را به او نشان داد و اهل یقین شد: «وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ» (75).
🔹آقای قرائتی هم مواردی برشمرده (تفسير نور، ج9، ص579 ) که میتوان با توجه به آنها ۵ مورد دیگر به فهرست فوق اضافه کرد:
🌴۸. در معرض امتحانهای سخت قرار گرفتن و موفّقيّت كامل در امتحانهاى سخت الهى. «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» (بقره/۱۲۴).
🌴۹. خدمت به مسجد (مسجدالحرام) و پاکیزه و آماده کردن آن برای زائران و طوافکنندگان و نمازگزاران: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» (بقره/125) و «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» (حج/26).
🌴۱۰. به منزله يك امت بود، آن هم امتی فروتن و شکرگزار در برابر خدا و البته حقمدار و به دور از هرگونه شرکورزیدن. «إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكينَ (120) شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (121) وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحينَ (122) ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ» (نحل/120-123).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر 2️⃣ (#اسوه بودن حضرت #ابراهیم ع)
🌴۱۱. دلير و قهرمان بود؛ چرا که در یک جامعه بتپرست صریحا گفت: «تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ: به خدا سوگند! براى بتهاى شما نقشه مىكشم» و تا آخر هم پای کار خویش ایستاد و حتی وقتی خواستند او را آتش بزنند از مواضع خود برنگشت: «وَ تَاللَّهِ لَأَكيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرينَ (57) فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ كَبيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ (58) قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمينَ (59) قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهيمُ (60) قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ (61) قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا يا إِبْراهيمُ (62) قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ (63) فَرَجَعُوا إِلى أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ (64) ثُمَّ نُكِسُوا عَلى رُؤُسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ يَنْطِقُونَ (65) قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ (66) أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (67) قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلينَ (68) قُلْنا يا نارُ كُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهيمَ (69) وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرينَ» (انبیاء/57-70).
🌴۱۲. گذشت و ايثار داشتن؛ که به خاطر دستور خداوند حاضر شد فرزندش را قربانی کند: فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ (102) فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبينِ (103) وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيمُ (104) قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ (105) إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبينُ (106) وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ (107) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرينَ» (صافات/102-108)
🔹اما با مراجعه به آیات قرآن موارد دیگری را هم میشود به این فهرست افزود:
🌴۱۳. برخورداری از یک نگاه توحیدی که همه کارها را تنها در صورت قبولی در درگاه خدا قابل اعتنا میدانست و شریعت و برنامه الهی را بسیار جدی میگیرد و تسلیم محض خدا بود و مبرا از هرگونه شرک: «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ (127) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ (128) رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (129) وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحينَ (130) إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمينَ (131) وَ وَصَّى بِها إِبْراهيمُ بَنيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (بقره/ 127-132). این توحید محض و دوری از هر عبادتی غیر از خدا در آیات دیگر هم مورد تاکید است مانند: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» (ابراهیم/35) و دست کم در ۷ آیه بر اینکه او مشرک نبوده است تاکید دارد: «مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ» (بقره/۱۳۵؛ آل عمران/۹۵؛ انعام/۱۶۱؛ نحل/123) «ما كانَ إِبْراهيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكين» (آل عمران/۶۷) « إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين» (انعام/۷۹) «إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكينَ» (نحل/120) و حدیث۸.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر 2️⃣ (#اسوه بودن حضرت #ابراهیم ع)
🌴۱۴. قلب خود را از همه بدیها و گناهان سالم نگه داشتن و با قلب سلیم به پیشگاه خدا رفتن: « وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيمَ؛ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ» (صافات/83-84) که در منطق قرآن تنها چیزی که واقعا در قیامت نفع میدهد همین قلب را سالم به پیشگاه الهی آوردن است: «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ؛ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ» (شعراء/88-89)
🌴۱۵. بر اساس حجتهای الهی با دیگران بحث و گفتگو کردن: «وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهيمَ عَلى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكيمٌ عَليمٌ» (انعام/83).
🌴۱۶ میهماننوازی: «هَلْ أَتاكَ حَديثُ ضَيْفِ إِبْراهيمَ الْمُكْرَمينَ (24) إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (25) فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمينٍ (26) فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ» (ذاریات/24-27) همچنین حدیث۳
🌴۱۷. رشید بودن و رشدیافتگی بر اساس معیارهای الهی و دینی: «وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمينَ» (انبیاء/51).
🌴۱۸. اهل جهاد بودن: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ» (حج/78). همچنین حدیث۱ و ۲.
🌴۱۹. اهل عمل و بصیرت بودن: «وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدي وَ الْأَبْصارِ» (ص/45)
🌴۲۰. پرهیز از غفلت و بشدت به یاد معاد بودن: «وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهيمَ وَ ...؛ إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ» (ص/46).
🌴۲۱. از برگزیدگان و از خوبان بودن: «وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهيمَ وَ ...؛ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ» (ص/۴۵-47).
@yekaye
#ممتحنه_6
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
4️⃣ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»
نفرمود «فیه»، که فقط حضرت ابراهیم ع مد نظر باشد؛ بلکه فرمود «فیهم»،
یعنی نه فقط پيامبران، بلكه ياران راستین آنها نيز براى ما الگو هستند (تفسير نور، ج9، ص583).
@yekaye
#ممتحنه_6
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
5️⃣«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»
بستگانِ منحرفِ الگوها، دليل موجهى بر ترك آنها نيست. در قرآن، كلمه «أُسْوَةٌ» براى پيامبر اسلام و حضرت ابراهيم به كار رفته است در حالى كه هر دو نفر، دست کم یک عموی مشرک داشته اند.
📚تفسير نور، ج9، ص580 با اندکی اصلاح و تغییر
@yekaye
#ممتحنه_6
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
6️⃣ ) «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»
قبلا (آیه ۴، تدبر۲) اشاره شد که تنها مواردی که در قرآن تعبیر «أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» به کار رفته است یکی در مورد حضرت ابراهیم ع است و دیگری در مورد پیامبر اکرم ص؛
و اکنون می افزاییم که تعبیر «لمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ» یکبار در اینجا و ناظر به اسوه بودن حضرت ابراهیم ع به کار رفته است و یکبار در آیه «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيرا» (احزاب/۲۱) و ناظر به اسوه بودن پیامبر اکرم ص.
اگر دقت کنید اسوه بودن دو پیامبر الهی را مطرح میکند برای کسانی که امید به توحید و معاد دارند.
شاید میخواهد بگوید اگر کسی واقعا خدا و معاد را قبول داشت نهتنها حتما اصل نبوت را قبول خواهد کرد بلکه در عمل هم به این اعتقادش پایبند خواهد بود و پیامبران الهی را اسوه و مقتدای اعمال و رفتار خویش قرار خواهد دارد.
این ترکیب شاید دلالت دارد که شأن اصلی پیامبران الهی صرفا انتقال پیام به ذهن مخاطب نیست؛ بلکه اساسا خودشان باید الگوی تمامعیاری از تعالیمی که آوردهاند باشند تا مخاطب با دیدن آنها به اعمال و رفتار آنها اقتدا کند.
🔹درباره اینکه مقصود از تعبیر «یرجو» در اینجا چیست گفته اند: ظاهرا مقصود از رجاء به خداوند، امید به ثواب الهی است که به خاطر ایمان به خدا به انسان میرسد و مقصود از رجای آخرت، امید به وعدههای الهی است و آنچه از ثواب برای مومنان آماده کرده است و اینها کنایه از ایمان است (الميزان، ج19، ص233 ).
اما اگر چنین است چرا از تعبیر «یرجو» استفاده کرد، نه از «یؤمن»؟
شاید میخواهد بگوید ایمانی واقعا ایمانی است که شخص واقعا امید به خدا و آخرت داشته باشد، که اگر این امید در کار باشد وی به پیروی از پیامبر و دستوراتی که او از جانب خداوند آورده اقدام میکند. و اینکه نقطه مقابل این انسان امیدوار به خدا و معاد را انسان رویگردان از اقتدا به پیامبران معرفی کرد دلالت دارد که رویگردانی افراد از اقتدا به پیامبران به خاطر ناامیدی آنان از خدا و معاد است که در حقیقت، در عدم باور جدی آنها به خداوند و آخرت ریشه دارد.
@yekaye
#ممتحنه_6
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
7️⃣ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ»
در این آیه اسوه بودن حضرت ابراهیم ع و پیروانش برای کسانی معرفی شد که «به خدا و روز آخرت امید دارند».
اما در آیه «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيرا» (احزاب/۲۱) اسوه بودن پیامبر ص برای کسانی است که علاوه بر امید فوق، خداوند را هم زیاد یاد میکنند.
شاید بتوان نتیجه گرفت که کسی که اهل امید به خدا و روز آخرت است میتواند در حد حضرت ابراهیم ع و یارانش را اسوه قرار دهد؛
اما کسی که بخواهد اسوه خود را پیامبر اکرم ص قرار دهد علاوه بر آن باید تا میتواند همواره به یاد خدا بودن را در زندگی خود جدی بگیرد؛
چرا که بسیار میشود که انسانهایی مومناند و به خدا و قیامت امید دارند اما مکرر غفلت عارضشان میشود و این گونه نیست که همواره خدا را حاضر و ناظر خویش ببینند. چنین کسی افق وجودیاش شاید تا اقتدا به حضرت ابراهیم و پیروانش جواب دهد اما معلوم نیست تا آنجا که حضرت محمد ص میخواهد ما را بالا ببرد جواب دهد.
@yekaye
#ممتحنه_6
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
9️⃣ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»
تقابل نهادن «مَنْ يَتَوَلَّ: کسی که رویگردان میشود» در برابر «مَنْ كانَ يَرْجُوا: کسی که همواره امید دارد» نشان میدهد کسانی که از خدا و دین خدا رویگردان میشوند، به لحاظ روانشناختی انسانهای عمیقا ناامید و مأیوس هستند، زیرا اگر بارقههایی از امید هم در آنها باشد چون به خدا و زندگی جاودانه ایمان و امید ندارند، این امیدشان صرفا به اسباب دنیوی و در محدوده زندگی فانی دنیاست، که در صورتی که اندک تأملی کنند متوجه میشوند ارزش امید بستن ندارد.
📝 تقابل #دینداری_اصیل و #نهیلیسم
کسی که به خدا و زندگی جاودانه امید نداشته باشد در دنیا هیچ چیزی نمیتواند پیدا کند که ارزش امید بستن داشته باشد، زیرا همه اسباب و علل دنیوی محدودند و همیشه جواب نمیدهند و خود دنیا هم فانی است و امکان بقای همیشگی در آن نیست.
از این روست که چنین انسانهایی اگر اهل تأمل باشند به پوچگرایی میرسند و بسیاری از آنها دست به خودکشی میزنند؛
و واضح است که از مهمترین ریشههای خودکشی در افراد ناامیدی است.
از این نکته میتوان نتیجه گرفت که:
«عقايد صحيح، زير بناى الگوپذيرى [درست] در رفتار و اخلاق است. كسانى از الگوهاى صحيح بهرهمند مىشوند كه نور اميد [به خدا و جاودانگی] در دلشان روشن باشد و كسانى پشت مىكنند كه افراد مأيوس و به اصطلاح بريده هستند» (تفسير نور، ج9، ص583).
@yekaye
#ممتحنه_6
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
یک آیه در روز
۱۱۳۶) 📖 لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِ
.
1️⃣1️⃣ «فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»
در تدبر ۱ وجه آوردن این جمله در پایان آیه این معرفی شد که خداوند تذکر میدهد که اگر کسی به این اسوه اقتدا نکرد و رویگردان شد خودش ضرر کرده است چرا که خداوند کاملا بینیاز و ستوده مطلق است؛ یعنی اگر کاری را از ما خواسته نیازی نداشته است و خوب بودن وی تحت الشعاع رفتارهای بد ما تغییری نمیکند که به خاطر آن مذمت شود.
این معنا بر این اساس است که «حمید» را به معنای اسم مفعول (= محمود، یعنی ستوده، کسی که مورد حمد و ستایش واقع شده) بگیریم؛ که اغلب مترجمان و مفسران همین را برگزیدهاند؛
اما چنانکه در نکات ادبی اشاره شد «حمید» میتواند به معنای اسم فاعل (حامد: ستایشگر) باشد، که در این صورت این فراز پایانی ناظر به هر دو بخش آیه میشود، یعنی میخواهد بگوید که خداوند کاملا بینیاز است و در عین حال در قبال آنهایی که به وی امید دارند و به اسوه مذکور اقتدا میکنند حامد است و با دادن پاداش نیکو از آنان تشکر میکند (مفاتيح الغيب، ج29، ص520 ).
در میان مترجمان، مرحوم آیت الله مشکینی جزء معدود مترجمانی است که نهتنها به این دو معنا توجه کرده است، بلکه عملا توجه کرده که معنای اول هم میتواند ناظر به صفات خداوند باشد هم ناظر به افعال خدا و از این رو این فراز را این گونه ترجمه کرده است: «زيرا خداوند بىنياز و ستوده صفات و ستايشگر و ستايش شده است».
@yekaye
#ممتحنه_6
۱۱۳۷) 📖عَسَی اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَديرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ 📖
ترجمه
💢چهبسا خداوند بین شما و بین آن کسانی از آنان که [با آنان] دشمنی ورزیدید دوستی برقرار کند و خداوند تواناست و خداوند بسیار آمرزنده و رحیم است.
سوره ممتحنة (۶۰) آیه ۷
۱۴۰۳/۷/۱۹
۶ ربیعالثانی ۱۴۴۶
@yekaye
#ممتحنه_7
🔹عَسَی
«عسی» کلمهای است که برای اظهار امید و آرزو بیان میشود و وقتی در مورد خداوند به کار میرود، برای تقویت حالت رجاء و امید به خداوند است و بدین معناست که نسبت به خداوند چنین امیدی میرود.
📚مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۷
@yekaye
🔹عادَيْتُمْ
درباره ماده «عدو» ذیل آیه 4 همین سوره بحث شد؛
🔖جلسه ۱۱۳۴ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-04-2/
🔹مَوَدَّةً
درباره ماده «ودد» ذیل آیه ۲ همین سوره بحث شد؛
🔖جلسه ۱۱۳۲ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-02/
🔹قَديرٌ
درباره ماده «قدر» قبلا بحث شد:
🔖جلسه ۷۸۶ http://yekaye.ir/ya-seen-36-38/
🔹غَفُورٌ
درباره ماده «غفر» و کلمه «غفور» ذیل آیه قبل بحث شد؛
🔖جلسه ۱۱۳۶ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-05/
🔹رَحيمٌ
درباره ماده «رحم» ذیل آیه ۳ همین سوره بحث شد؛
🔖جلسه ۱۱۳۳ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-03/
@yekaye
📜شأن نزول
ناظر به شأن نزول این آیه آمده است وقتی آیه «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُم ...» (ممتحنه/۴) نازل شد مومنان به خاطر خدا به دشمنی با خویشاوندان مشرک خویش روی آوردند و دشمنی و برائت خود از ایشان را آشکار نمودند و وقتی شدت و حدیت مومنین در این امر معلوم شد خداوند این آیه «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً» (ممتحنه/۶) را نازل کرد و کاری کرد که بسیاری از آنان اسلام آوردند پس با هم رفت و آمد برقرار کردند و ازدواج نمودند.
اما در برخی از کتب تفسیری در ادامه این شأن نزول چنین آمده است:
و رسول الله ص با ام حبیبه دختر ابوسفیان ازدواج کرد و وقتی خبر به ابوسفیان رسید گفت: او شیرمردی است که نمیتوان بینی او را به خاک مالید
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص443
📚الكشف و البيان عن تفسير القرآن (ثعلبی)، ج4، ص99 و ج۹، ص۲۹۳-۲۹۴
بسیاری از مفسران این واقعه را بدون فراز آخر (ازدواج با دختر ابوسفیان) نقل کردهاند
(مثلا مرحوم طبرسی مطلب را از قتاده نقل میکند و ظاهرا خودش هم قبول میکند؛ ر.ک: مجمع البيان، ج9، ص408 )؛
اما به نظر میرسد فراز آخر این مطلب، نه شأن نزول تاریخی این آیه، بلکه تطبیقی از جانب مفسران مذکور باشد ، و بهویژه نقل این شأن نزول از قول ابن عباس، چهبسا ساخته دستگاه بنیامیه بوده که وجهه مثبتی برای ابوسفیان بسازد
زیرا به لحاظ تاریخی واضح است که ام حبیبه کسی بود که به خاطر آزار اهل مکه، از جمله خود ابوسفیان، همراه با همسرش و عدهای دیگر به حبشه هجرت کردند؛ و بعد از درگذشت همسرش چون کسی را نداشت پیامبر با او ازدواج کرد، یعنی در فضای امتداد دشمنی پیامبر ص با ابوسفیان بود که این ازدواج رخ داد نه در فضای برقراری مودت بین آنها؛
و این دشمنی بقدری شدید بود که وقتی در جریان تجدید صلح حدیبیه، ابوسفیان که هنوز مشرک بود به مدینه آمد وقتی نزد دخترش ام حبیبه رفت، او پدرش را مشرک و ناپاک خواند و اجازه نداد که وی بر جای رسول خدا(ص) بنشیند و رسول الله ص هم حاضر به گفتگو با وی نشد
📚سيرة ابن هشام، ج2، ص396
در حالی که در ابتدای شأن نزول میگوید به خاطر اسلام آوردن باب رفت و آمد و نکاح باز شد؛ که این ناظر به ازدواجهایی است که بعد از فتح مکه رخ داد.
🔸چیزی که این احتمال (ساخته دستگاه بنیامیه بودن این فراز پایانی) را تقویت میکند این است که در منابع اهل سنت از قول ابوهریره و دیگران روایت شده است که اصلا این آیه در شأن ابوسفیان نازل شد چون او اولین کسی است که برای اقامه دین خدا با مرتدان جنگید!!! (الدر المنثور، ج6، ص205 ).
💢اینکه این چنین شأن نزولی به لحاظ تاریخی نادرست است مورد اذعان برخی از مفسران بزرگ اهل سنت (مانند ابن عطیه، و به تبع وی، ابوحیان) هم بوده است و ایشان تصریح میکند که اینکه این احادیث را از قول ابن عباس آوردهاند نیز جای تعجب دارد زیرا او بخوبی میدانسته که این ازدواج سالها قبل از فتح مکه رخ داده است
📚البحر المحيط، ج10، ص156
@yekaye
#ممتحنه_7