🔹دِيارِكُمْ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «دور» در اصل به معنای احاطه کردن و حدقه زدن چیزی پیرامون چیز دیگر است؛ «دایره» خطی است که به داخل خود احاطه دارد؛ و خانه را به اعتبار اینکه با دیوار دور آن احاطه شده «دار» میگویند که جمع آن «دِیار» میشود.
▪️با اینکه در زبان عربی کاربرد «دار دنیا» در مقابل «دار آخرت» رایج است، اما جالب است که در قرآن کریم نه کلمه «دار» و نه هیچیک از مشتقات آن به صورت ناظر به دنیا مطرح نشده (حداکثر این است که از برخی مشتقات آن، برای اشاره به خانههای برخی افراد استعمال شده است) و همواره ناظر به آخرت است، خواه به نحو کلی (الدار الاخرة)، خواه بهشت (مثلا الدار السلام) و خواه جهنم (مثلا الدار البوار).
🔖جلسه۱۶۱ http://yekaye.ir/al-ankabut-029-64/
@yekaye
🔹تَبَرُّوهُمْ
قبلا بیان شد که
▪️برخی برای ماده «برر» چهار اصل مستقل قائلند؛ یعنی بر این باورند که این ماده به کار رفته است در: معنای صدق، برای حکایت از یک صدا، نقطه مقابل «بحر: دریا»، و برای اشاره به نوعی از گیاهان («بُرّ» به معنای گندم؛ واحد آن: بُرّة)؛
▪️اما به نظر میرسد حق با کسانی است که همه این کاربردها را به یک معنای اصلی برمیگردانند و آن «گشایش و وسعت» است: «بَرّ» به معنای خشکی، عرصه وسیعی است در مقابل گستره دریا؛ «بِرّ» توسع و گشادگی در انجام کار نیک است، که هم به خدا نسبت داده میشود (طور/۲۸) و هم به بنده؛ چنانکه برّ به والدین یعنی با آنان با گشایش و گشادهدستی برخورد کردن (وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ؛ مریم/۱۴)؛ و از این جهت که صدق، نمونه بارزی از عمل خوبی است که گشایش به همراه میآورد، به آن هم «بِرّ» گفته شده؛ به گندم «بُرّ» گفته شده بدین جهت که گستردهترین چیزی است که در تغذیه مورد استفاده قرار میگیرد؛ و تعبیر فلانی «هرّ» را از «بِرّ» تشخیص نمیدهد صرفا دو صوت نیست؛ بلکه یعنی کسی را که در حق او نیکی و بِرّ انجام میدهد از کسی که به او بدی میکند تمییز نمیدهد؛ و البته «بَربَرة» به معنای «زیاد حرف زدن» ظاهرا حکایت از صوت است [شبیه اینکه در فارسی میگوییم فلانی وِروِر میکند].
▪️«بِرّ» به معنای نیکوکاری، مصدر است (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون؛ آل عمران/۹۲) و اسم فاعل آن «بارّ» است که جمعِ آن «أبرار» میشود؛ و وقتی به صورت «بَرّ» بیان شود (إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ؛ طور/۲۸) بلیغتر است؛ همان گونه که توصیف کسی به اینکه او «عدل» است بلیغتر است از اینکه بگوییم عادل است؛ و ظاهرا «بَرَرة» (كِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/۱۶) هم جمعِ «بَرّ» میباشد.
🔖جلسه ۹۱۶ http://yekaye.ir/ale-imran-3-193/
@yekaye
🔹تُقْسِطُوا / الْمُقْسِطينَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قسط» از مادههایی است که در دو معنای متضاد به کار رفته است: هم در معنای «عدل» و هم در معنای «جور و ستم». وقتی به صورت «قِسط» ویا در باب إفعال «أقْسَطَ يُقْسِطُ» به کار میرود به معنای «عدل» است؛ و وقتی به صورت «قَسط» و یا در حالت ثلاثی مجرد «قَسَطَ يَقْسِطُ» به کار میرود در معنای «جور» است؛ لذا برخی این را این گونه تعبیر کردهاند که «قَسَطَ» قسط دیگری را گرفتن و لذا «ستم» است و «أقَسَط» قسط دیگری را دادن، و لذا «عدل» است؛ و این ضابطه در تشخیص دو معنای قسط، در تمام موارد استعمالی آن در قرآن کریم مشاهده میشود و حتی اسم فاعل اگر از ثلاثی مجرد درست شود (= قاسط)، به معنای «ستمگر» است (وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا؛ جن/۱۵) و اگر از باب افعال درست شود (= مُقسِط)، به معنای عادل و عدلگستر است (وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين؛ حجرات/۹).
▪️البته کلمه «قِسط» تفاوت اندکی با عدل دارد؛ «قِسط» به معنای نصیب و سهمی است که بر اساس عدل به شخص میرسد و «إقساط» (باب افعال) به معنای «قسط را در حق دیگران رعایت کردن» میباشد. به تعبیر دیگر، «قِسط» ناظر به مقام اجرا و پیاده شدن عدل است که گاه به نحو خاص در مورد تقسیم عادلانه سهم افراد به کار میرود، و شاهد بر اینکه معنای این دو تفاوتی با هم دارد، این است که گاه در قرآن کریم، توصیه به قسط را بعد از عدل مطرح کرده است «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا» (حجرات/۹).
🔖جلسه ۲۴۹ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-29/
@yekaye
🔹درباره شأن نزول این آیه اقوال متعددی نقل شده است که اهم آنها بدین قرار است:
📜۱) الف. از ابن عباس نقل شده که این آیه در مورد قبیلههای خزاعه و بنیمدلج نازل شد که با رسول الله ص مصالحه کرده بودند که نه وارد جنگ با ایشان شوند و نه به ایشان کمک و یاری برسانند
📚مجمع البيان، ج9، ص408
📜ب. از حسن بصری و ابوصالح نقل شده که این آیه در مورد قبیلههای خزاعه و بنی حارث بن کعب و کنانه و مزینه و سایر قبایل عرب نازل شد که [با اینکه مسلمان نبودند] پشتیبان رسول الله ص و علاقمند به ایشان و به غلبه ایشان بودند
📚البحر المحيط، ج10، ص156
@yekaye
#ممتحنه_8
📜۲) الف. از عبدالله بن زبیر نقل شده که: قُتَيْلَة دختر عبدالعزی (همسر سابق ابوبکر که مشرک بود و در مکه مانده بود) نزد دخترش (اسماء بنت ابیبکر) آمد و هدایایی (روغن و ...) برایش آورده بود. اما اسماء نه آن هدیهها را قبول کرد و نه حتی اجازه داد که وی وارد منزلش شود؛ و شخصی را سراغ عایشه (یعنی خواهرش که همسر پیامبر ص بود) فرستاد که از رسول الله ص برای من در این مورد سوال کن. وی سوال کرد و این آیه نازل شد که: «خداوند شما را برحذر نمیدارد در خصوص کسانی که نه در [امر] دین با شما پیکار نکردند ...». پس پیامبر به وی فرمود که هدیه او را بپذیر و او را منزلت راه بده.
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص444 ؛ الدر المنثور، ج6، ص205 ؛ البحر المحيط، ج10، ص156
و همچنین از عبدالله بن زبیر نقل شده که این آیه در مورد بچهها و زنان کافر بوده است
📚البحر المحيط، ج10، ص156
📜ب. از خود اسماء بنت ابیبکر این واقعه بدین صورت نقل شده که: مادرم در زمانی که مشرک بود و ما با مشرکان معاهدهای داشتیم سراغم آمد، از پیامبر ص سوال کردم که آیا با او ارتباط (صله رحم) برقرار کنم؛ خداوند این آیه را نازل کرد و پیامبر فرمود: بله، با مادرت ارتباط داشته باش
📚الدر المنثور، ج6، ص205
@yekaye
#ممتحنه_8
📜۳) الف. از مجاهد نقل شده است که مقصود از اینها کسانی بودند که درمکه ایمان آوردند ولی مهاجرت نکردند (الدر المنثور، ج6، ص205 )؛ و در واقع به خاطر اینکه هجرت را که بر آنان واجب بود ترک کردند در جایگاه بدی قرار گرفتهاند؛ و از دیگران هم نقل شده که در مورد مطلق مومنانی است که هجرت نکردند اعم از اهل مکه و غیر آنها
📚البحر المحيط، ج10، ص156
📜ب. از نحاس و ثعلبی نقل شده که این آیه در مورد مومنان مستضعفی است که توان مهجرت نداشتند
📚البحر المحيط، ج10، ص156
@yekaye
#ممتحنه_8
☀️۱) ابوجعفر روایت کرده که:
امام رضا ع فرمودند: اینکه کسی قوم و قبیله خود را، هرچند که کافر باشند، دوست بدارد جای هیچ ملامتی ندارد.
به ایشان عرض کردم: [پس چرا] خداوند می فرماید: «نمییابی قومى را كه به خدا و روز دیگر ايمان داشته باشند ولی مودت داشته باشند با کسانی كه با خدا و رسولش مخالفت كردهاند...» (مجادله/۲۲).
فرمودند: مطلب آن گونه که تو گمان کردی نیست. مقصودم کسی بود که به خاطر خدا نسبت به آنان بغض دارد و مودت ندارد؛ ولی به آنها غذا میدهد در حالی که به سایر مردم غذایی نمیدهد [کنایه از اینکه خوشرفتاری و ادامه به معاشرت با آنها و حتی نیکوکاری در حق آنها غیر از مودت داشتن نسبت به آنهاست].
📚السرائر، ج3، ص576
من جامع البزنطي صاحب الرضا ع عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ:
لَا لَوْمَ عَلَى مَنْ أَحَبَّ قَوْمَهُ وَ إِنْ كَانُوا كُفَّاراً!
فَقُلْتُ لَهُ: يَقُولُ اللَّهُ «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» الْآيَةَ.
فَقَالَ: لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِنَّهُ يُبْغِضُهُ فِي اللَّهِ وَ لَا يَوَدُّهُ وَ يَأْكُلُهُ وَ لَا يُطْعِمُهُ غَيْرُهُ مِنَ النَّاس.
@yekaye