یک آیه در روز
843) 📖 الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْ
.
3⃣ «الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ»
بعد از تایید جوابگویی آنان به دعوت خدا و رسول، از احسان و تقوا نام برد و نفرمود «لهم اجر عظیم»، بلکه فرمود «برای کسانی که نیکی کردند از آنان، و تقوا پیشه نمودند، پاداشی عظیم است»!
این نشان میدهد که اجابت دعوت خدا و رسول، یک عمل ظاهری است که ممکن است با حقیقت احسان و تقوا – که پاداش عظیم در حقیقت، در گروی اینهاست- همراه نباشد؛
و این از مراقبتهای قرآن است که کسی در حد ظاهر عمل متوقف نشود و این تعبیر نشان میدهد که همه این مجروحانی که دعوت پیامبر را استجابت کردند، لزوما اخلاص نداشتهاند بلکه در میان آنان کسانی هم بودهاند که واقعا درصدد نیکوکاری و تقوا نبودهاند
📚(الميزان، ج4، ص63)
به تعبیر دیگر، حضور در جبهه و مجروح شدن، اگر همراه با تقوا نباشد بىارزش است!
📚(تفسیر نور، ج1، ص652)
💠برای تامل بیشتر
برخی از مفسران تعجب کردهاند که کسی در راه خدا مجروح شود و باز دعوت پیامبر را لبیک گوید، با این حال، مشمول کسانی که اجر عظیم دارند نباشند؛ از این رو یا «مِن» در عبارت «للذین احسنوا منهم» را «مِن» بیانیه گرفتهاند که در مقام بیان همه آنهاست (به معنای «اعم از همه آنان»)؛ نه «مِن» تبعیضیه، که فقط شامل برخی از آنان شود؛ و یا «منهم» را حال برای «احسنوا» قرار دادهاند
📚(البحر المحیط، ج3، ص436)
اما چنانکه دیگران تذکر دادهاند این مطلب با سیاق آیه سازگار نیست
📚(الميزان، ج4، ص63)
و به نظر میرسد مشکل اینها در آن بوده که درک درستی از «نفاق» در قرآن ندارند:
💢اگر کسی مفهوم منافق در قرآن را درست دریابد و بفهمد که منافق لزوما «کافرِ چهرهپنهان کرده» نیست؛ بلکه بسیاری بودهاند که ابتدا مومن بوده و بعدا منافق شدهاند: « إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبيلا؛ بَشِّرِ الْمُنافِقينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَليماً» (نساء/137-138)
🔖تفصیل این توضیح درباره اینکه منافق با کافر چهرهپوشیده متفاوت است، در جلسه 838، تدبر6 گذشت:
http://yekaye.ir/ale-imran-3-167/
💠ثمره اجتماعی
بعید نیست که کسی جانباز جنگ تحمیلی باشد، اما بعد از جنگ و در کوران حوادث کمکم در مسیر باطل قرار گیرد و آخرتش را از دست بدهد و جزء کسانی که مشمول اجر عظیم خواهند شد، نشود‼️
@Yekaye
یک آیه در روز
843) 📖 الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْ
.
4⃣ «الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا ...»
آوردن کلمه «منهم» نشان میدهد:
💢برخى از اصحاب پيامبر ص كه در جبهه هم شركت كردهاند، از سلامت فكر و تقوا دور شدند.
📚(تفسیر نور، ج1، ص652)
💠نقدی بر نظریه #عدالت_صحابه
اهل سنت هر مسلمانی که بعد از اسلام آوردنش پیامبر ص را دیده باشد «صحابه» میدانند و بر اساس جمله «اصحابى كالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم: اصحاب من مانند ستارگاناند؛ به هر کدام اقتدا کنید هدایت میشوید!» که آن را حدیث نبوی میپندارند، به عدالت تمامی صحابه و جواز پیروی از تمامی آنان معتقدند.
وقتی بر آنان اعتراض شود که «پس منافقان چطور؟»
پاسخ میدهند که منافقان افراد کاملا شناخته شدهای (عبدالله بن اُبَیّ و یارانش) بودند و البته اینها صحابه محسوب نمیشوند؛ اما بقیه همگی صحابهاند.
این روایت با بسیاری از آیات قرآن در تعارض است؛
و از این رو، مصداق بارز حدیث جعلیای است که پیامبر ص فرمود حدیث مرا به قرآن عرضه کنید و اگر دروغ بود به دیوار بکوبید❗️
مثلا در بسیاری از آیات تصریح شده که «تو بسیاری از منافقان را نمیشناسی» (مثلا: توبه/101) در نتیجه بسیاری از کسانی که طبق ضابطه فوق مصداق صحابه میباشند، از نظر قرآن مصداق منافقاند.
🔹آیه کنونی نیز مصداقی از آیاتی است که آن برداشت را نفی میکند:
در تاریخ واضح است که عبدالله بن ابی و دار و دستهاش در جنگ احد نیامدند؛ پس هیچیک از مجروحان جنگ احد، مصداق منافقان مذکور نیستند؛ با این حال، خداوند اینان که همه اینان که مجروح شدهاند و دعوت بعدی پیامبر ص را هم اجابت گفتند، شایسته اجر عظیم نمیداند.
@Yekaye
یک آیه در روز
843) 📖 الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْ
.
5⃣ «الَّذينَ اسْتَجابُوا ... لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ»
در تدبر 3، چرایی افزودن دو عبارت «احسان» و «تقوا» بر استجابت بیان شد؛
🔖https://eitaa.com/yekaye/3301
اکنون سوال این است که این دو تعبیر خودشان با هم چه تفاوتی دارند؟
🍃الف. احسان به معنای نیکی کردن است و تقوا از ماده «وقی» به معنای خود را نگهداشتن؛ شاید با این دو تعبیر میخواهد نشان دهد که هم در کارهای خیر پیشتازند و هم در کارهای بد خودنگهدار؛ هم به واجبات اهتمام میورزند و هم از گناهان و محرمات اجتناب میکنند.
🍃ب. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
843) 📖 الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْ
.
6⃣ «الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
🔺مومن اجابت رسول را کاملا در راستای اجابت خدا میبیند؛ و وقتی رسول، حتی بعد از آنکه وی جراحت و سختی دیده، از او دعوت میکند که باز برای کارزار بعدی آماده شود، دعوت وی را اجابت میکند؛
🔻اما منافق برای حفظ جان خود، از همان ابتدا هم در برابر دعوت پیامبر، و مفید بودن اقدام ایشان، تشکیک میکرد
🔖(آیه 167؛ جلسه بویژه تدبرهای 3 و 8 و 9 http://yekaye.ir/ale-imran-3-167/)
@Yekaye
یک آیه در روز
843) 📖 الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْ
.
7⃣ «الَّذينَ اسْتَجابُوا ... لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ»
چرا «منهم» را بعد از کلمه «أحسنوا» آورد و نفرمود «للذین احسنوا و اتقوا منهم» (آن گونه که اغلب مترجمان ترجمه کردهاند که «برای کسانی از آنان که نیکی و تقوا پیشه کردند»)
🍃الف. چهبسا میخواهد نشان دهد که «احسنوا» ناظر به استجابت آنان باشد ولی «اتقوا» ناظر به عرصههای بعدی زندگیشان؛ یعنی درست است که اجابت خدا و رسول پاداش دارد؛ اما بهرهمندی از پاداش عظیم شرط و شروطی دارد؛ آنگاه همین جا نیز دو معنا قابل برداشت است که این دو عبارت را دو شرط مستقل ببینیم یا دو شرط در طول هم:
🌱الف.1. اجر عظیم برای کسانی است که اولا این اجابتشان را به بهترین وجه انجام دادند؛ و ثانیا در ادامه زندگیشان تقوا پیشه میکنند.
🌱الف.2. اجر عظیم برای دو گروه است: یکی کسانی از آنان که اجابت کردند، یعنی فقط کسانی که اجابتشان را به بهترین وجه انجام دادند؛ و یا کسانی که اگرچه اجابتشان نیکو نبود و مصداق «احسنوا منهم» نیستند؛ اما در ادامه زندگیشان تقوا پیشه کردند.
🍃ب. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
843) 📖 الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْ
.
8⃣ «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ»
کسی که در دنیا نیکوکاری و تقوا پیشه کند، شاید به لحاظ محاسبات مادی اندکی ضرر کند، اما پاداشی عظیم در انتظار اوست.
@Yekaye
844) 📖 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ 📖
💢ترجمه
همان کسانی که مردم به آنها گفتند: همانا مردم علیه شما گرد آمدهاند؛ پس، از آنان بترسید! پس، به لحاظ ایمان فزونی یافتند و گفتند: خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی [کارسازی] است.
سوره آلعمران (3) آیه 173
1397/7/30
12 صفر 1440
@Yekaye
🔹فَاخْشَوْهُمْ
قبلا بیان شد که
▪️ ماده «خشی» در اصل دلالت بر نوعی خوف و ترس میکند و البته با توجه به اینکه در برخی آیات در کنار «خوف» مطرح شده (لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى؛ طه/۷۷) به هر گونه ترسی گفته نمیشود:
▪️برخی «خشیت» را خوفی دانستهاند که همراه با نوعی تعظیم نسبت به امر مورد نظر باشد،
▪️اما دیگران با توجه به برخی از کاربردهای قرآنی این واژه مانند «فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً» (کهف/۸۰) «تَخْشَوْنَ كَسادَها» (توبه/۲۴) «ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ منکم» (نساء/۲۵) «خَشْيَةَ إِمْلاقٍ» (اسراء/۳۱) و «خَشْيَةَ الْإِنْفاق» (اسراء/۱۰۰) با این تحلیل مخالفت کرده، و گفتهاند که معنای این ماده «مراقبت و محافظت کردنی است که همراه با خوف باشد» و به لحاظ معنایی به ماده «خشع» نیز نزدیک است (خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّه؛ حشر/۲۱)
▪️اگرچه مرحوم مصطفوی با توجه به نکات فوق، محور معنای خشیت را «مراقبت» قرار داده که البته همراه با ترس باشد، اما به نظر میرسد که این معنایی که ایشان مطرح کرده، معنای «اتقاء» است و به نظر میرسد تعبیر بهتر این است که بگوییم محور معنای «خشیت» خوف است، و البته خوفی است که شخص را به مراقبت و اجتناب وادارد.
▫️در واقع در هر دو کلمه «خشیت» و «اتقاء» دو معنای خوف و مراقبت وجود دارد اما در خشیت محور اصلی خوف است و در اتقاء محور اصلی مراقبت است.
🔖جلسه ۷۲۸ http://yekaye.ir/al-fater-35-28/
@Yekaye
🔹الْوَكيلُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «وکل» در اصل دلالت دارد بر اعتماد و تکیه کردن به دیگری در کار خود؛ و «وکالت» (واگذاری کار به دیگری و وی را نایب خود کردن در انجام امری) کلمهای است که در زبان فارسی هم با آن آشناییم.
▪️«وکیل» بر وزن فعیل و به معنای مفعول است؛ یعنی کسی که مورد وکالت قرار گرفته است. و لذا دغدغه اصلی وکیل این است که منافع موکلش رعایت شود. وکیل گاه انجام کار به نیابت از موکل را عهدهدار میشود و گاه از کاری که موکلش انجام داده دفاع میکند و مسئولیت آن را توجیه مینماید.
▫️تعبیر «وکیل» ۲۴ بار در قرآن کریم آمده است که در تمامی آنها تاکید است که تنها و تنها خداست که «وکیل» حقیقیِ انسان است و نباید غیر خدا را وکیل گرفت، و حتی پیامبر ص را هم خدا فرستاده، به عنوان «وکیل» نفرستاده است. (وَ ما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ وَكيلاً؛ اسراء/۵۴) و البته این به معنای آن است که غیر از خداوند متعال هیچکس نمیتواند مستقلا تکیهگاه و کارساز شخص دیگری باشد؛ وگرنه اگر توجه شود که همه کارها نهایتا به خداوند برمیگردد، اشکالی ندارد که بگوییم خداوند برخی را برای برخی از کارها وکیل میکند؛ چنانکه در آیات قرآن، مواردی از «توکیل» افراد توسط خداوند مطرح میشود: «فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرينَ» (انعام/۸۹) «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُمْ» (سجده/۱۱).
🔖جلسه 422 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-3/
@Yekaye