🔹فَاخْشَوْهُمْ
قبلا بیان شد که
▪️ ماده «خشی» در اصل دلالت بر نوعی خوف و ترس میکند و البته با توجه به اینکه در برخی آیات در کنار «خوف» مطرح شده (لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى؛ طه/۷۷) به هر گونه ترسی گفته نمیشود:
▪️برخی «خشیت» را خوفی دانستهاند که همراه با نوعی تعظیم نسبت به امر مورد نظر باشد،
▪️اما دیگران با توجه به برخی از کاربردهای قرآنی این واژه مانند «فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً» (کهف/۸۰) «تَخْشَوْنَ كَسادَها» (توبه/۲۴) «ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ منکم» (نساء/۲۵) «خَشْيَةَ إِمْلاقٍ» (اسراء/۳۱) و «خَشْيَةَ الْإِنْفاق» (اسراء/۱۰۰) با این تحلیل مخالفت کرده، و گفتهاند که معنای این ماده «مراقبت و محافظت کردنی است که همراه با خوف باشد» و به لحاظ معنایی به ماده «خشع» نیز نزدیک است (خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّه؛ حشر/۲۱)
▪️اگرچه مرحوم مصطفوی با توجه به نکات فوق، محور معنای خشیت را «مراقبت» قرار داده که البته همراه با ترس باشد، اما به نظر میرسد که این معنایی که ایشان مطرح کرده، معنای «اتقاء» است و به نظر میرسد تعبیر بهتر این است که بگوییم محور معنای «خشیت» خوف است، و البته خوفی است که شخص را به مراقبت و اجتناب وادارد.
▫️در واقع در هر دو کلمه «خشیت» و «اتقاء» دو معنای خوف و مراقبت وجود دارد اما در خشیت محور اصلی خوف است و در اتقاء محور اصلی مراقبت است.
🔖جلسه ۷۲۸ http://yekaye.ir/al-fater-35-28/
@Yekaye
🔹الْوَكيلُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «وکل» در اصل دلالت دارد بر اعتماد و تکیه کردن به دیگری در کار خود؛ و «وکالت» (واگذاری کار به دیگری و وی را نایب خود کردن در انجام امری) کلمهای است که در زبان فارسی هم با آن آشناییم.
▪️«وکیل» بر وزن فعیل و به معنای مفعول است؛ یعنی کسی که مورد وکالت قرار گرفته است. و لذا دغدغه اصلی وکیل این است که منافع موکلش رعایت شود. وکیل گاه انجام کار به نیابت از موکل را عهدهدار میشود و گاه از کاری که موکلش انجام داده دفاع میکند و مسئولیت آن را توجیه مینماید.
▫️تعبیر «وکیل» ۲۴ بار در قرآن کریم آمده است که در تمامی آنها تاکید است که تنها و تنها خداست که «وکیل» حقیقیِ انسان است و نباید غیر خدا را وکیل گرفت، و حتی پیامبر ص را هم خدا فرستاده، به عنوان «وکیل» نفرستاده است. (وَ ما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ وَكيلاً؛ اسراء/۵۴) و البته این به معنای آن است که غیر از خداوند متعال هیچکس نمیتواند مستقلا تکیهگاه و کارساز شخص دیگری باشد؛ وگرنه اگر توجه شود که همه کارها نهایتا به خداوند برمیگردد، اشکالی ندارد که بگوییم خداوند برخی را برای برخی از کارها وکیل میکند؛ چنانکه در آیات قرآن، مواردی از «توکیل» افراد توسط خداوند مطرح میشود: «فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرينَ» (انعام/۸۹) «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُمْ» (سجده/۱۱).
🔖جلسه 422 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-3/
@Yekaye
📜شأن نزول📜
🔷برای این آیه دو شأن نزول روایت شده است:
🔹 در بحث از شأن نزول آیه قبل اشاره شد که ابوسفیان تصمیم به بازگشت گرفت که البته افرادی مانند عکرمه پسر ابوجهل، خالد بن ولید، عمرو عاص و حارث بن هشام بر این بازگشت و حمله مجدد اصرار داشتند، بویژه میگفتند حالا که فرد شجاع و قدرتمند آنان حمزه را کشتهایم چرا به آنان مجال دهیم؛ و اشاره شد که پیامبر اکرم ص نیروهای مجروح را برای مقابله با حمله احتمالی ابوسفیان بسیج کرد و به سمت حمراء الاسد حرکت داد.
https://eitaa.com/yekaye/3290
در روایات آمده خبر حرکت آنان به ابوسفیان رسید و او ترسید و شخصی را دید که در حرکت به مدینه است؛
وی را خواست و به او وعده اموال زیادی داد به این شرط که وقتی به مسلمانان رسید آنان را بترساند و خبر دهد که قریش با لشکری عظیم در حال تدارک حمله دوباره هستند.
او آمد و به مسلمانان را در حال حرکت دید و به آنها گفت: قریش لشکر عطیمی جمع کرده و بزدوی طلایهداران لشکر آنان به شما خواهند رسید؛ و خود با لشکریانش به سوی مکه گریخت.
اما برخلاف انتظار او، آن جماعتی که به دستور پیامبر ص حرکت کرده بودند گفتند:
خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی است!
آنگاه جبرئیل از طرف خداوند نازل شد و خبر هزیمت لشکر قریسش را آورد و این آیات نازل شد که:
«همان کسانی که مردم به آنها گفتند: همانا مردم علیه شما گرد آمدهاند؛ پس، از آنان بترسید! پس، به لحاظ ایمان فزونی یافتند و گفتند: خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی [کارسازی] است. پس به نعمتی و فضلی از خداوند بازگشتند و هیچ گزندی بدانان نرسید و ...»
📚 (تفسير القمي، ج1، ص124-126)
▫️و در روایات متعددی از شیعه و سنی از قول ابورافع نقل شده که گوینده این سخنان (که خدا مار را بس است و ...) امیرالمومنین ع بود.
📚(كنز الفوائد، ج2، ص19 ؛ مناقب آل أبي طالب، ج1، ص194 ؛ كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص317؛ كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين ع، ص375؛ نهج الحق و كشف الصدق، ص198؛ تأويل الآيات الظاهرة، ص131 )
🔹 شأن نزول دیگری که برای این آیه مطرح شده، ظاهرا مربوط به جریان اعلام برائت از مشرکین است:
از امام باقر ع روایت شده است که
هنگامی که پیامبر اکرم ص امیرالمومنین ع و عمار یاسر را به سوی اهل مکه فرستاد، برخی گفتند: چرا این جوانک را فرستاد و بهتر بود که دیگری را به مکه میفرستاد چرا که مکه پر است از بزرگان و رجال قریش؛ به خدا سوگند که کافر شدن بهتر از این وضعیتی است که برای ما پیش آمده❗️
پس به سراغ حضرت علی ع و عمار رفتند و آنان را از اهل مکه و اینکه آنان علیه ایشان شدت به خرج خواهند داد و کار را بر ایشان دشوار خواهند کرد، ترساندند؛
پس حضرت علی ع فرمود: «خداوند ما را کافی است و چه نیکو وکیلی است» و به همراه عمار به راه خود ادامه دادند؛
پس چون به مکه وارد شدند خداوند پیامبرش را از سخن آنها به حضرت علی ع و پاسخ وی بدانها آگاه کرد و نامهای آنان را در کتابش نازل کرد و این همان سخن خداوند است که فرمود:
آیا ندیدید «کسانی را که مردم به آنها گفتند: همانا مردم علیه شما گرد آمدهاند؛ پس، از آنان بترسید! پس، به لحاظ ایمان فزونی یافتند و گفتند: خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی [کارسازی] است؛ پس به نعمتی از خداوند و به فضلی برگشتند که هیچ گزندی بدانان نرسید و از رضایت خداوند پیروی نمودند و خداوند صاحب فضل عظیم است.»
و آیه این طور نازل شد: : آیا ندیدید «فلانی و فلانی را که با علی و عمار دیدار کردند و گفتند: همانا ابوسفیان و عبدالله بن عامر و اهل مکه علیه شما گرد آمدهاند؛ پس، از آنان بترسید! پس، به لحاظ ایمان فزونی یافتند و گفتند: خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی [کارسازی] است».
📚تفسير العياشي، ج1، ص206 و 279
📖نکته تخصصی درباره نحوه نزول قرآن کریم
تصور اغلب افراد این است که تمامی آیات قرآن تنها یکبار نازل شدهاند؛
در حالی که شواهدی وجود دارد که گاه یک آیه چهبسا در دو موقعیت مستقل نازل شده باشد❗️
و چهبسا روایاتی که بیان میدارد هر سال جبرئیل یکبار کل آیات نازل شده از قرآن را بر پیامبر عرضه میکرد و در سال پایانی عمر ایشان دوبار عرضه شد (که در ادبیات محققان این رشته این واقعه به «عرضه اخیره» معروف است) نیز مویدی بر این مدعا باشد. 🤔
اگر این سخن درست باشد چهبسا یکی از عللی که شأن نزولهای متعددی برای یک آیه مطرح شده؛ و یا گاه شأن نزولی برای یک آیه مکی مطرح شده که عموما آن سوره را مدنی دانستهاند ویا بالعکس، همین امر بوده است؛ ر این صورت، از درست بودن یک شأن نزول به لحاظ قراین تاریخی، منطقا نمیتوان نادرست بودن شأن نزول دوم را نتیجه گرفت.
در مورد فوق نیز چهبسا بتوان هر دو شأن نزول را درست دانست.
@Yekaye
☀️1) از امام صادق ع روایتی نقل شده در اظهار تعجب ایشان از کسی که از چهار چیز فرار میکند، که چرا به چهار چیز پناهنده نمیشود.
مورد اول آن چنین است:
در عجبم از کسی که میترسد، چگونه است که پناه نمیبرد به این آیه شریفه که «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ: خداوند ما را بس است و او نیکو وکیلی است»؛ چرا که شنیدم خداوند عز و جل بعد از این فرمود: «پس به نعمتی از خداوند برگشتند و نیز به فضلی؛ و هیچ گزندی به آنان نرسید.» (آل عمران/173)
📚الأمالي( للصدوق)، ص6؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص392
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ مِنْ مَشَايِخِنَا مِنْهُمْ أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ؛ عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ...
@Yekaye
☀️2) از امام باقر ع روایت شده است که
امام سحاد ع فرمودندک یکبار بشدت مریض شدم.
پدرم [امام حسین ع] گفت: دلت چه میخواهد؟
گفتم: دام می خواهد که از کسانی باشم که به پروردگارم جز آنچه خودش برایم تدبیر میکند پیشنهاد نکنم!
فرمود: احسنت! شبیه ابراهیم خلیل شدی آنگاه که جبرئیل به او گفت چه حاجتی داری؟ او گفت: من به پروردگارم پیشنهاد نمی دهم؛ بلکه خداوند مرا بس است و او نیکو کارگزاری است!
📚الدعوات (للراوندي) ، ص168
عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع مَرِضْتُ مَرَضاً شَدِيداً؛ فَقَالَ لِي أَبِي ع: مَا تَشْتَهِي؟
فَقُلْتُ أَشْتَهِي أَنْ أَكُونَ مِمَّنْ لَا أَقْتَرِحُ عَلَى [اللَّهِ] رَبِّي سِوَى مَا يُدَبِّرُهُ لِي.
فَقَالَ لِي أَحْسَنْتَ ضَاهَيْتَ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلَ ع حَيْثُ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ ع هَلْ مِنْ حَاجَةٍ فَقَالَ لَا أَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّي بَلْ حَسْبِي اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ
☀️اشاره امام حسین ع به واقعهای است که در حدیثی پیامبر اکرم - به نقل از امام صادق ع – آن را این گونه بیان فرموده است :
اینکه میگوییم ابراهیم، خلیل خداوند است؛ «خلیل» از «خُلّت» اشتقاق یافته و معنای اصلی «خُلّت» فقر و نیازمندی است؛ چرا که او خلیل به درگاه خداوند و نیازمند به او و بریده از همه به سوی او بود، و از غیر او خویشتندار و رویگردان و بینیاز؛
و مطلب از این قرار است که وقتی خواستند او را در آتش بیندازند و او را در منجنیق نهادند، خداوند جبرئیل را فرستاد و فرمود: بندهام را دریاب! پس آمد و او را در میانه هوا و زمین یافت و به او گفت: هرچه به نظرت میرسد از من بخواه که برای یاری تو آمدهام.
حضرت ابراهیم ع فرمود: خداوند مرا بس است واو نیکو کارگزاری است! من از غیر او درخواست نمیکنم و نیازی به غیر او ندارم؛ و به این جهت او را خلیل خود نامید یعنی فقیر و ینازمند به درگاه خویش و بریده از غیر به سوی او؛ و وقتی که معنای آن را از «خلت» قرار داد یعنی او در معانیاش [= امور معنوی] با وی خلوت کرد و ی را به اسراری آگاه ساخت که غیر او را بر آن آگاه نکرد؛ که خلیل کسی است که عالم به شخص و به امورات اوست ...
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص24
عن أبی محمد الحسن العسکری عن الصادق ع قال...
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ... أَنَّ قَوْلَنَا إِبْرَاهِيمُ خَلِيلُ اللَّهِ فَإِنَّمَا هُوَ مُشْتَقٌّ مِنَ الْخَلَّةِ وَ الْخَلَّةُ إِنَّمَا مَعْنَاهَا الْفَقْرُ وَ الْفَاقَةُ فَقَدْ كَانَ خَلِيلًا إِلَى رَبِّهِ فَقِيراً وَ إِلَيْهِ مُنْقَطِعاً وَ عَنْ غَيْرِهِ مُتَعَفِّفاً مُعْرِضاً مُسْتَغْنِياً وَ ذَلِكَ لَمَّا أُرِيدَ قَذْفُهُ فِي النَّارِ فَرُمِيَ بِهِ فِي الْمَنْجَنِيقِ فَبَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ فَقَالَ لَهُ أَدْرِكْ عَبْدِي فَجَاءَ فَلَقِيَهُ فِي الْهَوَاءِ فَقَالَ لَهُ كَلِّفْنِي مَا بَدَا لَكَ فَقَدْ بَعَثَنِيَ اللَّهُ لِنُصْرَتِكَ فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ إِنِّي لَا أَسْأَلُ غَيْرَهُ وَ لَا حَاجَةَ لِي إِلَّا إِلَيْهِ فَسَمَّاهُ خَلِيلَهُ أَيْ فَقِيرَهُ وَ مُحْتَاجَهُ وَ الْمُنْقَطِعَ إِلَيْهِ عَمَّنْ سِوَاهُ وَ إِذَا جُعِلَ مَعْنَى ذَلِكَ مِنَ الْخَلَّةِ وَ هُوَ أَنَّهُ قَدْ تَخَلَّلَ [به] مَعَانِيَهُ وَ وَقَفَ عَلَى أَسْرَارٍ لَمْ يَقِفْ عَلَيْهَا غَيْرُهُ كَانَ الْخَلِيلُ مَعْنَاهُ الْعَالِمَ بِهِ وَ بِأُمُورِهِ ...
@Yekaye
☀️3) از چندین تن از ائمه اطهار روایتی نقل شده است که حضرت امیرالمومنین ع در یک مجلس چهارصد باب از آنچه دین و دنیای انسان مسلمان را آباد میکند، به برخی از اصحابش آموخت. قبلا فرازهایی از این روایت قبلا گذشت ، در یکی از فرازها میفرمایند:
هریک از شما هنگامی که از خواب بیدار شد بگوید:
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ سُبْحَانَ رَبِّ النَّبِيِّينَ وَ إِلَهِ الْمُرْسَلِينَ وَ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ رَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ:
هیچ خدایی نیست به جز خداوند بردبار کریم زنده و پابرجا که بر هر کاری تواناست؛ منزه است پروردگار پیامبران و خدای رسولان و منزه است پروردگار آسمانهای هفتگانه و آنچه در آنهاست و پروردگار زمینهای هفتگانه و آنچه در آنهاست؛ و پروردگار عرض عظیم و حمد و پاس تنها از آن پروردگار عالمین است.»
پس هنگامی که از بستر برخاست و نشست، پیش از آنکه کامل بلند شود، بگوید:
«حَسْبِيَ اللَّهُ حَسْبِيَ الرَّبُّ مِنَ الْعِبَادِ حَسْبِيَ الَّذِي هُوَ حَسْبِي مُنْذُ كُنْتُ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل:
خداوند مرا بس است؛ پروردگار در قبال بندگان مرا بس است؛ بس است کسی که از زمانی که بودهام او مرا بس بوده است؛ خداوند مرا بس است و او نیکو کارگزاری است»
📚الخصال، ج2، ص625
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاه قال ...
إِذَا انْتَبَهَ أَحَدُكُمْ مِنْ نَوْمِهِ فَلْيَقُلْ:
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ سُبْحَانَ رَبِّ النَّبِيِّينَ وَ إِلَهِ الْمُرْسَلِينَ وَ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ رَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»
فَإِذَا جَلَسَ مِنْ نَوْمِهِ فَلْيَقُلْ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ:
«حَسْبِيَ اللَّهُ حَسْبِيَ الرَّبُّ مِنَ الْعِبَادِ حَسْبِيَ الَّذِي هُوَ حَسْبِي مُنْذُ كُنْتُ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل»
@Yekaye
☀️4) حضرت علی ع در نامهای به مخنف بن سلیم، که یکی از کارگزاران حضرت بود، چنین نوشت:
سلام علیکم
خدایی را سپاس میگویم که معبودی جز او نیست.
اما بعد، همانا جهاد با کسی که از حق رویگردان شده به خاطر اینکه آن را خوش نمی داشته و به اختیار خویش در خواب کوری و ضلالت فرورفته بر عارفان واجب است؛ همانا خداوند از کسی که در رضایت او بکوشد راضی میشود و بر کسی که عصیان او کند خشم میگیرد؛ و همانا ما عزم راهی را کردهایم به سوی کسانی که در مورد بندگان خداوند به غیر از آنچه از جانب خداوند نازل شده عمل کردند و اموال عمومی را برای خود برداشتند و حدود الهی را تعطیل کردند و حق را میراندند و در زمین فساد را آشکار کردند و به جای مومنان، فاسقان را به ددوستی برگزیدند؛ و هرگاه ولیّای از اولیای خداوند بدعتهای آنان را عظیم و ناروا شمرد، او را مورد غضب قرار دادند و دورش کردند و از حقوقش محروم نمودند؛ و اگر ظالمی بر ظلمشان یاریشان کرد با او دوستی کردند و به خود نزدیک نمودند و در حق او عطایا دادند؛ پس بر ظلم اصرار ورزیدند و بر مخالفت اجماع کردند؛ و از قدیم این گونه بودند که در مقابل حقسد میشدند و بر گناه همکاری میکردند و ظالم بودند.
پس هنگامی که نامهام به دستت رسید مطمئنتترین فرد از یارانت را به جای خویش بگمار و به سوی ما بیا؛ امید است که با رویارویی این دشمن متجاوز نایل شوی و توفیق امر به معروف و نهی از منکر بیایی و در کنار حق قرار گیری و از باطل جدا شوی؛ که نه ما و نه شما از اجر جهاد بینیاز نیستیم و خداوند ما را بس است و او بهترین کارگزار است و هیچ تحول و قدرتی جز به خواست خداوند برتر و عظیم نیست.
📚وقعة صفين، ص104-105
قَالَ نَصْرٌ وَ فِي حَدِيثِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: وَ كَتَبَ عَلِيٌّ إِلَى عُمَّالِهِ فَكَتَبَ إِلَى مِخْنَفِ بْنَ سُلَيْمٍ:
سَلَامٌ عَلَيْكَ؛ فَإِنِّي أَحْمَدَ اللَّهَ إِلَيْكَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ. أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ جِهَادَ مَنْ صَدَفَ عَنِ الْحَقِّ رَغْبَةً عَنْهُ وَ هَبَّ فِي نُعَاسِ الْعَمَى وَ الضَّلَالِ اخْتِيَاراً لَهُ فَرِيضَةٌ عَلَى الْعَارِفِينَ؛ إِنَّ اللَّهَ يَرْضَى عَمَّنْ أَرْضَاهُ وَ يُسْخِطُ عَلَى مَنْ عَصَاهُ؛ وَ إِنَّا قَدْ هَمَمْنَا بِالْمَسِيرِ إِلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ الَّذِينَ عَمِلُوا فِي عِبَادِ اللَّهِ بِغَيْرِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْءِ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ أَمَاتُوا الْحَقَّ وَ أَظْهَرُوا فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ وَ اتَّخَذُوا الْفَاسِقِينَ وَلِيجَةً مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِذَا وَلِيٌّ لِلَّهِ أَعْظَمُ أَحْدَاثُهُمْ أَبْغَضُوهُ وَ أَقْصَوْهُ وَ حَرَمُوهُ وَ إِذَا ظَالِمٌ سَاعَدَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ أَحَبُّوهُ وَ أَدْنَوْهُ وَ بَرُّوهُ فَقَدْ أَصَرُّوا عَلَى الظُّلْمِ وَ أَجْمَعُوا عَلَى الْخِلَافِ. وَ قَدِيماً مَا صَدُّوا عَنْ الْحَقِّ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ كانُوا ظالِمِينَ. فَإِذَا أُتِيتَ بِكِتَابِي هَذَا فَاسْتَخْلِفْ عَلَى عَمَلِكَ أَوْثَقَ أَصْحَابِكَ فِي نَفْسِكَ وَ أَقْبِلْ إِلَيْنَا لَعَلَّكَ تَلْقَى هَذَا الْعَدُوَّ الْمُحِلِّ فَتَأْمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُجَامِعَ الْحَقَّ وَ تُبَايِنَ الْبَاطِلَ فَإِنَّهُ لَا غَنَاءَ بِنَا وَ لَا بِكَ عَنْ أَجْرِ الْجِهَادِ «وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ» وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم.
@Yekaye
☀️5) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
همانا رسول الله در بیماریاش فرمود: من در مورد تو بیم این ندارم که بعد از هدایت گمراه شوی و لیکن بر تو از فاسقان قریش و دشمنیشان بیمناکم؛ خداوند ما را بس است و او نیکو کارگزاری است ...
📚بصائر الدرجات، ج1، ص121
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ دَاوُدَالرَّقِّيِّ عَنْ أَبِيحَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِيالْحِجَازِ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ ع:
... إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ فِي مَرَضِهِ لَسْتُ أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَضِلَّ بَعْدَ الْهُدَى وَ لَكِنْ أَخَافُ عَلَيْكَ فُسَّاقَ قُرَيْشٍ وَ عَادِيَتَهُمْ «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ» ...
@Yekaye
☀️6) از امام حسن مجتبی ع روایت شده که من شنیدم که رسول الله ص فرمودند:
من سرور پیامبرانم و علی بن ابی طالب سرور جانشینان است و حسن و حسین سرور جوانان بهشتیاند و امامان پس از ایشان سرور تقواپیشگاناند. ولیّ ما ولیّ خداست و دشمن ما دشمن خداست و اطاعت از ما اطاعت از خداست و معصیت ما معصیت خداوند عز و جل است؛ و ما را خدا بس است و او نیکو کارگزاری است.
📚الأمالي( للصدوق)، ص558
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ عَنْ بَكْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ سَلَّامِ بْنِ أَبِي عَمْرَةَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ:
أَنَا سَيِّدُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الْأَئِمَّةُ بَعْدَهُمَا سَادَاتُ الْمُتَّقِينَ وَلِيُّنَا وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوُّنَا عَدُوُّ اللَّهِ وَ طَاعَتُنَا طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتُنَا مَعْصِيَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل.
@Yekaye
☀️7) از ابوسعید خدری روایت شده که
یکبار رسول الله ص فرمود: چگونه خوش باشم در حالی که صاحب صور صورش را آماده کرده و برای دمیدن در آن حاضر نشسته و گوش به انتظار دارد که چه موقع دستور میرسد.
گفتند: یا رسول الله چه بگوییم؟ [= چه کنیم]
فرمود: بگویید: حسبنا الله و نعم الوکیل: خدا ما را بس است و او نیکو کارگزاری است.
📚مجموعة ورام، ج1، ص11؛ كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج2، ص134
رَوَى أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
كَيْفَ أُنْعَمُ وَ قَدِ الْتَقَمَ صَاحِبُ الْقَرْنِ الْقَرْنَ وَ جَثَى جِثْيَتَهُ وَ أَصْغَى سَمْعَهُ يَنْتَظِرُ أَنْ يُؤْمَرَ فَيَنْفُخَ!
قَالُوا كَيْفَ نَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟
قَالَ قُولُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ.
@Yekaye
یک آیه در روز
844) 📖 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إي
.
1⃣ «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ»
مومن واقعی کسی است که وقتی او را از جمع شدن دشمنان علیه وی میترسانند، نهتنها نمیترسد، بلکه ایمانش زیادتر میشود❗️
اینکه چرا از دشمن نمیترسند در ادامه آیه بخوبی معلوم میشود: چون خدا را کافی میبینند و کار خود را به خدا واگذار کردهاند؛
اما چرا ایمانشان زیادتر شد؟
🍃الف. مؤمن وقتى در گرداب بلا قرار مىگيرد، توكّل و اتصال خود را با خدا بيشتر مىكند.
📚(تفسير نور، ج1، ص654)
و همین مایه زیاد شدن ایمانش میشود.
🍃ب. خداوند به مومنان بارها یادآوری کرده است که کسی که در مسیر حق قدم برمیدارد، حتما در این مسیر با دشمن دارد و سختیهای فراوانی مواجه خواهد شد؛ و نصرت خداوند در اوج سختیها میرسد. پس، وقتی به او خبر میدهند که سختیهای شدیدی در راه است، میفهمد که آنچه به وی وعده داده بودند درست بود و از این رو، ایمانش بیشتر میشود؛ یعنی همان مضمونی که صریحا در جنگ احزاب بدان اشاره شد:
📖«وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليما: و به محض اینکه مومنان احزاب را دیدند گفتند این همان است که خدا و رسولش به ما وعده دادند، و خدا و رسولش راست گفتند؛ و بر آنان جز ایمانی و تسلیمی نیفزود.» (احزاب/22)
🔖(درباره این آیه سوره احزاب در جلسه 440 به تفصیل بحث شد: http://yekaye.ir/al-ahzab-33-22/)
🍃ج. چون مومن میداند که ایمان آوردن با امتحانات سخت الهی همراه است:
📖«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون» (عنکبوت/2؛ بحث این آیه در جلسه 399 گذشت: http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-2/)
و به تعبیر سادهتر:
«هرکه در این دار مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند»
📚 (کافی، ج2، ص252)
از این رو،
مومنان وقتی با سختیهای بیشتری مواجه میشوند، خود را مصداق کسانی میبینند که به خاطر ایمان به سختی و زحمت افتادهاند، از این رو، به ایمانشان دلگرمتر میگردند و همین موجب میشود ایمانشان فزونی یابد.
به تعبیر دیگر،
چهبسا این زیادت ایمان به خاطر این بوده که خبرهای وحیانیای که بدانها رسیده بود که پیش از آنکه نصرت الهی بیاید، آنها در راه خداوند اذیت میشوند؛ و این اذیتها را علامتی بر رسیدن نصرت میدیدند.
📚(المیزان، ج2، ص65)
🍃د. وقتی انسانی، بویژه انسانی که خود را برحق میبیند و در حقانیت خود شک ندارد، بر انجام کاری تصمیم قاطع میگیرد، هر مخالفتی او را بر انجام تصمیمش مصممتر میکند؛ بویژه اگر آن مخالفت از جانب کسانی باشد که بدانها حسن ظن ندارد.
📚(المیزان، ج2، ص65)
🍃ه. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
844) 📖 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إي
.
2⃣ «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ»
🤔نفرمود: به آنان گفتند مردم برای شما جمع شدهاند «و آنان را ترساندند»؛
بلکه صریحا از آنان این را ذکر کرد که گفتند: «پس بترسید»
این تعبیر نشان میدهد که هدف دشمن از ایجاد شایعه، مشخصاً ایجاد رعب و وحشت در میان مومنان است؛
و نه اطلاعرسانی و خیرخواهی‼️
در واقع، این آیه هشدار میدهد که:
در برابر تبليغاتِ و جنگ روانى دشمن نهراسيد، و در تحلیلها مواظب افراد نفوذى دشمن باشيد.
📚(تفسير نور، ج1، ص654)
@Yekaye
یک آیه در روز
844) 📖 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إي
.
3⃣ «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ»
چرا آن کسانی که این شایعه را در میان مسلمانان پراکندند را صریحا اسم نبرد و یا دست کم از آنان به عنوان #منافق یاد نکرد، بلکه با تعبیر «ناس: مردم» از آنان یاد کرد؟
🍃الف. چون شایعه پراکندن از طریق #مردم انجام میشود؛ مردمی که چهبسا خودشان منافق نباشند و قصد بدی هم ندارند، و چهبسا قصدشان خیرخواهی و آگاه کردن است؛ اما ابزار دست منافقان و دشمنان میشوند.
💠ثمره #اخلاقی_اجتماعی
صرف قصد خوب داشتن برای انتقال اخباری که میشنویم کافی نیست❗️
گاه با قصد خوب، ابزار شایعهپراکنی دشمنان میشویم‼️
در آیه دیگری ریشه این خطا را این دانسته که این شایعه پراکندن را امری سهل و کم اهمیت میشمریم در حالی که از منظر کسی که بر عالَم اشراف دارد، اصلا چنین نیست! إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيم (نور/15)
🍃ب. چون در شایعه شخصی که آن را میپراکند مهم نیست؛ مهم اثری است که بر شایعه بار میشود.
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
844) 📖 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إي
.
4⃣ «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ»
چرا کسانی که خبر حمله دشمن را دادند در مورد دشمن از تعبیر «ناس: مردم» استفاده کردند،
نه از تعابیری مانند از «کفار» یا «اعداء: دشمنان»؟
🍃الف. کسانی که قصد تضعیف روحیه مومنان را دارند، سعی میکنند دشمن را «عموم مردم» معرفی کنند، که مومنان خود را در مقابل کل جوامع بشری ببینند و از ایمانشان دست بردارند!
💠تطبیق بر روز
از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، کسانی که قصد وادار کردن ملت ما به عقبنشینی از اهدافشان را داشتهاند، همواره دشمنان ایران اسلامی - که البته چندتا از حکومتهای قلدر جهان هستند - «جامعه جهانی» معرفی میکردهاند‼️
🍃ب. کسانی که قصد تضعیف روحیه مومنان را دارند، سعی میکنند مرز مومن و کافر، و دوست و دشمن را کمرنگ کنند، و چنین القا کنند که آن کسانی که علیه شما جمع شدهاند همین مردماند و شما در مقابل مردم قرار گرفتهاید!
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
844) 📖 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إي
.
5⃣ «فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ»
کسی که کارش را به خدا واگذار کند، جای هیچ نگرانی و ترسی ندارد،
زیرا
🔹اولا خداوند بیشریک است؛ پس برای انجام هر کاری بتنهایی کافی است؛
🔹ثانیا خداوند عالم مطلق و قادر علی الاطلاق است: پس بهترین کارگزار برای انجام هر کاری است.
@Yekaye
یک آیه در روز
844) 📖 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إي
.
6⃣ «فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ»
قوىترين اهرم در برابر تهديدات دشمن، ايمان و توكّل به خداست.
📚(تفسير نور، ج1، ص654)
@Yekaye
یک آیه در روز
844) 📖 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إي
.
7⃣ «اسْتَجابُوا ... حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ»
هم حركت وتلاش لازم است، هم ايمان وتوكّل.
📚(تفسير نور، ج1، ص654)
@Yekaye
✅اطلاعیه
ان شاءالله امروز (چهارشنبه 2 آبان 1397) راهی عتبات هستم تا اگر خدا توفیق دهد در پیاده روی نجف به کربلا برای اربعین شرکت کنم.
ان شاءالله نایب الزیاره همه مشتاقان خواهم بود.
بدین جهت کار این کانال چند روزی متوقف می شود.