🔹فَأَكْثَرُوا ...
▪️حرف فاء را در اینجا فاء عاطفه دانستهاند (الجدول في إعراب القرآن، ج30، ص321)
که البته تفاوت «ف» و «و» در عطف آن است که در فاء عاطفه معنای پشت سر هم بودن نیز لحاظ شده است و در فارسی، اگرچه صریحا از کلمه «سپس» استفاده میشود اما بسیاری از اوقات با حرف «و» نیز بدان اشاره میشود؛ مثلا وقتی گفته میشود «حسن آمد و غذا خورد» اینجا حرف «و» معنایش صرفاً عطف نیست، بلکه به پشت سر هم بودن این دو نیز دلالت دارد، به نحوی که اگر بگوییم «حسن غذا خورد و آمد» معنایش کاملا متفاوت میشود. و در اینجا نیز با این ملاحظه حرف «و» در ترجمه آمد.
▪️البته حرف «ف» در اینجا میتواند فاء تفریع باشد که این جمله را بر جمله قبلی مترتب میکند (معادل کلمه «پس» یا «آنگاه» در فارسی)؛ یعنی آنان طغیان کردند پس فساد را زیاد کردند.
@Yekaye
🔹الْفَسادَ
«فساد» مصدر از ماده «فسد» است.
▪️و قبلا بیان شد که این ماده به معنای «خروج شیء از حالت اعتدال و نظم اصلی خود است و نقطه مقابل «صلاح» است؛ و در واقع به معنای تغییر (کم یا زیاد شدن) از مقداری است که حکمت اقتضا می کرده است (چنانکه صلاح، به معنای باقی ماندن در وضعیتی است که حکمت اقتضا میکند).
🔸تفاوتش با «غیّ: گمراهی» و «قبیح: زشت و ناپسند» در این است که اینها هم اگرچه برخلاف حکمتاند اما در اینها معنای «مقدار» لحاظ نشده است و همچنین هر فسادی لزوما «غی» و «قبیح» نیست (چنانکه میگوییم این سیب فاسد شده است.
🔸همچنین تفاوت «فاسد» با «مردود» و «منهی عنه» [آنچه مورد نهی قرار گرفته] این است که آن دو به حالتی مربوط میشوند که یا ثواب و پاداش بدان تعلق نمیگیرد (نقطه مقابل مقبول)، ویا دلالت بر کراهت و ناراحتی نهیکننده دارد، اما میتواند آن عمل «مُجزی» باشد (رفع تکلیف انجام شده باشد) [مثلا نماز بدون حضور قلب یا نمازی که در حین آن به نامحرم نگاه حرام انداخته شود] اما «فاسد» چیزی است که «مُجزی» نیست.
🔖جلسه 175 http://yekaye.ir/sad-38-28/
@Yekaye
☀️از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند:
فساد ظاهر آدمى از فساد باطن اوست، و كسى كه باطن خود را اصلاح كند، خداوند ظاهر او اصلاح مىفرمايد؛ و کسی که از خداوند در خفا بترسد خداوند در آشکارا پرده او را نَدَرد؛ و کسی که در خفا به خدا خیانت کند خداوند پوشش او را در آشکارا بدَرَد؛؛ و بزرگترین فساد آن است که بنده به غفلت از خداوند متعال رضایت دهد؛ و این فساد زاده میشود از طولانی بودن آرزو و حرص و کبر همان گونه که خداوند متعال در داستان قارون خبر داد در این آیات که: «و در زمين فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمىدارد.» (قصص/77) و نیز فرمود «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در زمين نه خواستار برترىاند و نه فساد» تا آخر آیه (قصص/83)؛ و این خصلتها از ویژگیهای فرعون و اعتقاد او بود و اصل و ریشهاش حب دنیا و جمعآوری آن است و پیروی از نفس و هوای نفس و برپا داشتن شهوات آن؛ و حب ستوده شدن و همراهی با شیطان و پیروی کردن از گامهای وی؛ و همه اینها تحت غفلت از خدا و فراموشی نعمتهای وی جمع میشود...
📚مصباح الشريعة، ص: 107
قَالَ الصَّادِقُ ع:
فَسَادُ الظَّاهِرِ مِنْ فَسَادِ الْبَاطِنِ؛ وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ؛ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ فِي السِّرِّ لَمْ يَهْتِكِ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ؛ وَ مَنْ خَانَ اللَّهَ فِي السِّرِّ هَتَكَ اللَّهُ سِتْرَهُ فِي الْعَلَانِيَةِ؛ وَ أَعْظَمُ الْفَسَادِ أَنْ يَرْضَى الْعَبْدُ بِالْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى؛ وَ هَذَا الْفَسَادُ يَتَوَلَّدُ مِنْ طُولِ الْأَمَلِ وَ الْحِرْصِ وَ الْكِبْرِ، كَمَا أَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَى فِي قِصَّةِ قَارُونَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ» وَ قَوْلِهِ تَعَالَى «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» إِلَى آخِرِهَا.
وَ كَانَتْ هَذِهِ الْخِصَالُ مِنْ صُنْعِ قَارُونَ وَ اعْتِقَادِهِ، وَ أَصْلُهَا مِنْ حُبِّ الدُّنْيَا وَ جَمْعِهَا وَ مُتَابَعَةِ النَّفْسِ وَ هَوَاهَا وَ إِقَامَةِ شَهَوَاتِهَا وَ حُبِّ الْمَحْمَدَةِ وَ مُوَافَقَةِ الشَّيْطَانِ وَ اتِّبَاعِ خُطُوَاتِهِ؛ وَ كُلُّ ذَلِكَ يَجْتَمِعُ تَحْتَ الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ وَ نِسْيَانِ مِنَنِهِ ...
@Yekaye
.
1⃣ «الَّذينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ، فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ»
سرچشمه فساد و تباهی طاغوتها هستند.
(تفسیر نور، ج10، ص475)
به تعبیر دیگر،
کسانی که اهل طغیان و سرکشی باشند (یعنی از حد خود تجاوز کنند) موجب میشوند که فساد و تباهی در جهان زیاد شود.
@Yekaye
.
2⃣ «فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ»
نفرمود: «فأفسدوا فیها: و در آن فساد کردند» بلکه فرمود: فأکثروا ...»
چرا؟
🍃الف. این میتواند ناظر به آیه قبل باشد؛ یعنی میخواهد توجه دهد که ثمره برخی کارها فساد است؛ اما ثمره طغیانگری، نه صرف فساد، بلکه زیاد شدن فساد است.
🍃ب. این میتواند ناظر به آیه بعد باشد؛ یعنی میخواهد توجه دهد که زیاد شدن فساد است که عذاب را در دنیا نازل میکند، نه صرف فساد.
🍃ج. ...
@Yekaye
.
3⃣ «فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ»
با اینکه در آیه قبل «فی البلاد» را ذکر کرده بود،
در این آیه صرفاً نفرمود: «فَأَكْثَرُوا الْفَسادَ: فساد را تکثیر کردند»
و حتی در یک روال طبیعی نفرمود «فَأَكْثَرُوا الْفَسادَ فيهَا: فساد را در آن تکثیر کردند»؛
بلکه «فیها» را آورد، آن هم قبل از فساد (که تاکید بر آن را میرساند).
چرا؟
🍃الف. این میتواند ناظر به آیه قبل باشد؛
یعنی میخواهد توجه دهد که طغیان علنی در سرزمینهاست که فساد را تکثیرمیکند؛ وگرنه طغیانگریای که در خفا انجام شود و در سرزمینها آشکار نگردد، لزوما به تکثیر فساد نمیانجامد.
🍃ب. این میتواند ناظر به آیه بعد باشد؛
یعنی میخواهد توجه دهد که تکثیر علنی فساد در بلاد است که عذاب را در دنیا نازل میکند، وگرنه صرفا زیاد شدن فساد، اگر علنی و عادی نشود معلوم نیست که منجر به نزول عذاب در دنیا شود.
🍃ج. ...
@Yekaye
@Yekaye
884) 📖 فصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ 📖
💢ترجمه
پس بر آنان پروردگارت تازیانه عذاب را فرو ریخت.
سوره فجر (89) آیه13
1397/11/12
25 جمادیالاولی 1440
💐12 بهمن سالروز بازگشت امام خمینی به میهن اسلامی و شروع #ایام_الله #دهه_فجر مبارک باد🌹
@Yekaye
🔹فَصَبَّ = فَـ + صَبَّ
▪️ماده «صبب» در اصل بر ریختن چیزی دلالت دارد (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص280)
و برخی تاکید کردند که ریختن و رها کردنی است که از بالا انجام شود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص473؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص177)
🔸کاربرد این ماده در مورد ریختن آب بسیار متداول است: «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ» (حج/19) «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَميمِ» (دخان/48) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» (عبس/25)
و در این آیه کلمه فروریختن برای نزول عذاب، حکایتگر شدت نزول عذاب میباشد.
📿ماده «صبب» جمعا 4 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
🔹سَوْطَ
▪️ماده «سوط» در اصل به معنای مخلوط کردن چیزی با چیز دیگر میباشد (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص115)
▪️وجه تسمیه تازیانه (شلاق) به «سوط » آن است که تازیانهها غالبا از چرمهای به هم تافتهای درست میشد و چون رشتههای چرم در هم تابیده و مخلوط شده، چنین نامیده شده است و استعاره «تازیانه» برای عذاب هم چهبسا از این جهت بوده که انواع عذاب برای آنان در هم آمیخته میشد چنانکه در جایی میفرماید «حَمِيماً وَ غَسَّاقاً» (نبا/25)
(مفردات ألفاظ القرآن، ص434؛ معجم المقاييس اللغة، ج3، ص116)
و البته با استشهاد به برخی از اشعار عرب، این احتمال هم مطرح است که چون تازیانه زدن، شکنجهای است که در آن گوشت و خون شخص درهم آمیخته میشود بدان «سوط» گفتهاند
(مجمع البيان، ج10، ص735)
🔸در واقع هم ماده «سوط» و هم ماده «مزج» به نوعی مخلوط شدن و درهمآمیختن دلالت دارند و تفاوت این دو در آن است که در «مزج» مخلوط شدن به حدی است که دیگر تمایزی احساس نمیشود اما در «سوط» مخلوط شدنی است که نوعی تمایز و اقتران و اختلاط در آن دیده میشود.
(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص262)
🔸و تازیانه را هم از این جهت که از چرمهای درهمتنیدهای درست شده «سوط» میگویند و از این جهت که بر پوست (جلد) زده میشود «جلدة» نامند. (همان)
▪️برخی گفتهاند «سوط» به معنای سهم و نصیب هم به کار میرود و در این آیه «سوط عذاب» به معنای نصیب و بهرهای از عذاب میباشد.
(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص116؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص262)
📿ماده «سوط» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
🔹سَوْطَ عَذابٍ
اضافه مضاف به مضاف الیه غالبا در معنای «لـ« (برای) است (مثلا «کتاب زید» یعنی «کتاب لزید») اما در اینجا اضافه «سوط» به «عذاب» را اضافه به معنای «من» دانستهاند یعنی «سوط من العذاب.»
@Yekaye
☀️1) از سلمان فارسی روایت شده که وی حدیثی از رسول الله ص درباره حضرت علی ع شنیده بود که آنها را برای امیرالمومنین ع تعریف کرد.
امیرالمومنین ع فرمود:
سلمان! به خدا سوگند که پیامبر ص مرا هم از آنچه به تو خبر داد خبردار نمود و سپس فرمود:
ای علی! همانا تو مبتلا خواهی شد و مردم هم به تو آزمایش میشوند؛
و به خدا سوگند همانا تو حجت خداوند بر آسمانیان و برزمینیان هستی؛ و خداوند هیچیک از خلایق را نیافرید مگر اینکه بر او احتجاج می کند به اسم تو و در مورد آنچه از کتب [آسمانی] از آنان [پیمان] گرفته شد.
سپس فرمود: به خدا سوگند مومنون جز به واسطه تو ایمان نمیآورند و کافران جز به واسطه تو گمراه نمی گردند؛ و چه کسی نزد خداوند از تو گرامیتر است؟!
سپس فرمود: علی! همانا تو لسان خداوندی، که خدا از آن زبان سخن میگوید؛ و تو قطعا آن سختی و شدت خداوندی، که او با آن انتقام میگیرد؛ و قطعا تو تازیانه عذاب خداوندی به واسطه آن نصرت میجوید؛ و تو همان بطشه [خشم و مواخذه شدید] خداوندی که خداوند فرمود: «حقّا كه انذار كرد آنها را از بطشه [خشم و مواخذه شدید] ما، ولى آنها جدل و ترديد در انذارها نمودند» (قمر/36) و تو همان وعده نیکوی خدایی، پس چه کسی نزد خداوند از تو گرامی تر است؟!
سوگند به خدا که خداوند تو را به دست قدرت خود آفرید و تو را در میان مومنین برگزید و مودت تو را در سینههای مومنان ثابت فرمود؛
و به خدا سوگند – ای علی – که همانا در آسمان فرشتگانی هستند که شماره آنان را جز خدا نداند ؛ و تو قیام کننده به عدالت هستی و آنان منتظر دستور تواند و فضل تو را یاد می کنند و به معرفت تو به آسمانیان مباهات می کنند و به واسطه معرفت تو و انتظار کشیدن برای امر تو، به خداوند توسل میجویند؛
یا علی! هیچیک از پیشینیان بر تو سبقت نگرفت و هیچ یک از آیندگان نیز به گرد تو نرسد.
📚تفسير فرات الكوفي، ص455
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَوْدِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ النَّبِيِّ ص فِي كَلَامٍ ذَكَرَهُ فِي عَلِيٍّ؛ فَذَكَرَهُ سَلْمَانُ لِعَلِيٍّ. فَقَالَ: وَ اللَّهِ يَا سَلْمَانُ لَقَدْ أَخْبَرَنِي بِمَا أُخْبِرُكَ بِهِ؛ ثُمَّ قَالَ:
يَا عَلِيُّ إِنَّكَ مُبْتَلًى وَ النَّاسُ مُبْتَلَوْنَ بِكَ وَ اللَّهِ إِنَّكَ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ خَلْقٍ إِلَّا وَ قَدِ احْتَجَّ عَلَيْهِ بِاسْمِكَ وَ فِيمَا أُخِذَتْ إِلَيْهِمْ مِنَ الْكُتُبِ.
ثُمَّ قَالَ: وَ اللَّهِ مَا يُؤْمِنُ الْمُؤْمِنُونَ إِلَّا بِكَ وَ لَا يَضِلُّ الْكَافِرُونَ إِلَّا بِكَ وَ مَنْ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْكَ.
ثُمَّ قَالَ: يَا عَلِيُّ إِنَّكَ لِسَانُ اللَّهِ الَّذِي يَنْطِقُ مِنْهُ وَ إِنَّكَ لِبَاسُ اللَّهِ الَّذِي يَنْتَقِمُ بِهِ وَ إِنَّكَ لَسَوْطُ عَذَابِ اللَّهِ الَّذِي يَنْتَصِرُ بِهِ وَ إِنَّكَ لَبَطْشَةُ اللَّهِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ «وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ» وَ إِنَّكَ إِيعَادُ اللَّهِ فَمَنْ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْكَ وَ إِنَّكَ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَكَ اللَّهُ بِقُدْرَتِهِ وَ أَخْرَجَكَ [مِنَ الْمُؤْمِنِينَ] مِنْ خَلْقِهِ وَ لَقَدْ أَثْبَتَ مَوَدَّتَكَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ. وَ اللَّهِ يَا عَلِيُّ إِنَّ فِي السَّمَاءِ لَمَلَائِكَةً مَا يُحْصِيهِمْ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ يَنْتَظِرُونَ أَمْرَكَ وَ يَذْكُرُونَ فَضْلَكَ وَ يَتَفَاخَرُونَ أَهْلَ السَّمَاءِ بِمَعْرِفَتِكَ وَ يَتَوَسَّلُونَ إِلَى اللَّهِ بِمَعْرِفَتِكَ وَ انْتِظَارِ أَمْرِكَ [وَ اللَّهِ] يَا عَلِيُّ مَا سَبَقَكَ أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ لَا يُدْرِكُكَ أَحَدٌ مِنَ الْآخِرِينَ.
@Yekaye
.
1⃣ «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
وقتی عدهای طغیانگری پیشه کنند و فساد را تکثیر نمایند، خداوند هم چنین نیست که به یک هشدار ویا به عذابی کوتاه و گذرا بسنده کند، بلکه تازیانههای عذاب را همچون باران بر سر آنان فرو میآوَرَد.
@Yekaye
.
2⃣ «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
مقصود از تعبیر «سوط عذاب» چیست و چرا برای عذاب آنان از این تعبیر استفاده کرد؟
🍃الف. مقصود تازیانه عذاب است؛ آنگاه وجه گره زدن مفهوم تازیانه به عذاب این است که:
🌱الف.1. «سوط» به معنای تازیانه، بدین سبب چنین نامیده شده که رشتههای نازک متعددی از چرم به هم بافته میشود و شاید میخواهد با این ترکیب، به درهمآمیخته شدن چند عذاب برای آنان اشاره کند.
(مفردات ألفاظ القرآن، ص434)
🌱الف.2. کیفر دنیوی نسبت به عذاب اخروی همچون تازیانه ای است که درد آن موقت و آثارش سطحی است و تنها بر پوست میماند.
(تفسیر نور، ج10، ص475)
🌱الف.3 شاید برای اشاره به نزول پیاپی عذاب است چنانکه در تازیانه زدن هم عموما تعدادی تازیانه پیاپی نواخته میشود.
🌱الف.4. ...
🍃ب. مقصود از «سوط» در این آیه، نصیب و بهرهای از عذاب است (توضیح در نکات ادبی)
🍃ج. ...
@Yekaye
.
3⃣ «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
برای عذاب فرستادن از تعبیر «ربک» استفاده کرد، نه تعابیری مانند منتقم یا جبار. استفاده از این تعبیر چه نکته خاصی را میخواهد بگوید؟
🍃الف. عذاب کردن هم در راستای ربوبیت الهی است، نه اینکه وجود کسانی که به عذاب گرفتار میشوند حکایتگر اشتباهی باشد که از دست ربوبیت الهی در رفته باشد.
🍃ب. هشداری است به این کفار و معاندانی که در برابر تو ایستادهاند؛ که بدانند پروردگار توست که آن گذشتگان را عذاب کرد؛ و اگر بخواهد اینها را نیز عذاب میکند.
🍃ج. ...
@Yekaye
.
4⃣ «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ؛ الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ؛ الَّذينَ طَغَوْا ... الْفَسادَ؛ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
تمدن و پیشرفت، اگر همراه با تقوا و صلاح نباشد، عامل سقوط و هلاکت است. (تفسیر نور، ج10، ص475)
@Yekaye
.
5⃣ «الَّذينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ؛ فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ؛ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»
طغیان و فساد جز با قهر برطرف نمیشود. (تفسیر نور، ج10، ص475)
@Yekaye