یک آیه در روز
949) 📖 وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَ
.
5️⃣ ) «وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً ...»
قرآن کریم کلمه «فاحشة» را برای گناهانی مثل زنا (وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً؛ اسراء/32) و لواط (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ؛ اعراف/80) به کار برده است، که روابطی بوده که در نگاه خود افراد هم در قالب ازدواج نبوده است.
🤔چرا برای اقدامی که آن را نوعی ازدواج میدانستهاند هم این کلمه را به کار برد؟
🍃الف. زن پدر، به منزله مادر است؛ و با این تعبیر میخواهد همان قبح شدیدی که برای ازدواج با مادر هست، برای ازدواج با نامادری مستقر کند.
📚(اقتباس از تفسير نور، ج2، ص264)
🍃ب. نشان دهد که صرف قرارداد اجتماعی و رابطهای را ازدواج شمردن، موجب خروج آن از فحشاء نمیشود.
💠نکته تخصصی #جامعهشناختی:
درباره #همجنسگرایی
نکته فوق بخوبی نشان میدهد صرف اینکه در برخی از کشورها روابط جنسی بین دو همجنس را قانونی کرده و عنوان «ازدواج» بر آن نهادهاند ذرهای از فاحشه بودن آن نمیکاهد.
@yekaye
یک آیه در روز
949) 📖 وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَ
.
6️⃣ «وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبيلاً»
🤔خداوند در این آیه، ازدواج با زن پدر را مصداق «فاحشه» و «مقت» و «ساء سبیلا» برشمرد؛
اما در جایی که به سراغ بحث «زنا» رفت، فقط بر «فاحشه» و «ساء سبیلا» بودن آن اشاره کرد: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً» (اسراء/32)
چرا؟
🍃الف. «مقت» دلالت بر بغض و نفرت شدید دارد؛ با توجه به اینکه چنین نکاحی علاوه بر اینکه فحشاء و زشتکاری است، در سنتی که در جاهلیت وجود داشت (که زن پدر را به عنوان ارث تصاحب میکردند)مشتمل بر نوعی ظلم آشکار هم بوده است، حرمت آن با تاکیدات شدیدتری بیان شد.
🍃ب. برخی مدعی شدهاند ظاهرا تعبیر «نکاح مقت» در همان زمان جاهلیت هم برای که کسی با زنِ پدرش ازدواج میکرد، وجود داشته و به فرزند چنین ازدواجی «مَقْتيّ» میگفتند (اساس البلاغه، ص600)
و چهبسا قرآن کریم در اینجا با این تعبیر دارد اشاره میکند به حرام شدن چیزی که خود آنها هم در دوره جاهلیت آن را ناخوش و ناپسند میدانستند.
🍃ج. «مقت» دلالت بر ممنوعیت شرعی میکند (آنچه مبغوض خداوند است)؛ حرمت زناکاری چیزی است که بر هر عقلی آشکار است و کلمه «فاحشة» بر آن دلالت دارد اما اینکه ازدواج با کسی که پدر شخص قبلا با وی ازدواج کرده و اکنون جدا شدهاند نیز مصداق یک کار حرام باشد چیزی است که با ممنوعیت شرعی واضح گردیده است.
(اقتباس از مطلب فخر رازی که در تدبر 8 حواهد آمد)
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
949) 📖 وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَ
.
7️⃣ «وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبيلاً»
از اینکه قرآن کریم علاوه بر «فاحشه» و «مقت» شمردن ازدواج با زن پدر – که هریک دلالت بر بودن این شیوه و رفتار دارد - تعبیر «ساء سبیلا» را هم به کار میبرد، شاید بتوان نتیجه گرفت که قرآن کریم میخواهد این مساله را به عنوان یک سبک زندگی که راه برخی دیگر از رویهها در زندگی را باز میکند، مطرح کند؛
یعنی مثلا:
🔹ازدواج با نامادرى، علاوه بر اینکه بیشرمانه (فاحشه) و به خودی خود هلاکتبار (مقت) است، راه روابط نامشروع با ساير محارم را نيز باز مىكند. (اقتباس از تفسير نور، ج2، ص264)
🔹 و ...
💠نکته تخصصی #حقوقی
در تحلیل ممنوعیت امور، صرفا به آثار و عوارض مستقیم آنها نباید توجه کرد؟ گاه همین که این امر راهی برای امور نامطلوب دیگر می گشاید، کافی است که ممنوع شمرده شود.
@yekaye
یک آیه در روز
949) 📖 وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَ
.
8️⃣ «وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبيلاً»
ممنوعیت ازدواج با زن پدر را این آیه با سه دلیل (فاحشه بودن، مقت بودن، و راه بدی بودن) اثبات میکند؛ تمایز این سه دلیل به چیست؟
🍃الف. حسن و قبح بر سه قسم است:
🔹حسن و قبحی که هر عقلی آن را درک میکند؛
🔹حسن و قبحی که با اعلام شریعت بر خوبی و بدیش آگاه میشویم؛و
🔹 حسن و قبحی که بر اساس عرف و شیوههای رایج در میان مردم بدان حکم میشود.
▪️تعبیر «فاحشه» اشاره به نوع اول، تعبیر «مقت» (هلاکتبار نزد خداوند) اشاره به نوع دوم؛ و تعبیر «ساء سبیلا» اشاره به نوع سوم دارد؛ و در واقع در این آیه قبح مساله در نهایت حالت ممکن تصویر شده است.
📚 (مفاتيح الغيب، ج10، ص22)
🍃ب. ...
@yekaye
950) 📖 حرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً 📖
💢ترجمه
بر شما حرام شد مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههایتان و خالههایتان و دخترانِ برادر و دخترانِ خواهر و مادرانتان که به شما شیر دادهاند، و خواهران رضاعیتان، و مادران زنانتان، و دختران همسرانتان که در دامان شمایند از آن زنانتان که به آنان وارد شدهاید، که اگر به آنان وارد نشدهاید، گناهی بر شما نیست [= ازدواج با آنان بر شما حرام نیست]، و همسرانِ پسرانتان که از پشت شمایند، و اینکه بین دو خواهر جمع کنید جز آنچه قبلا گذشته است؛ همانا خداوند همواره بس خطاپوش و مهربان بوده است.
سوره نساء (4) آیه 23
1398/6/9
29 ذیالحجه 1440
@yekaye
🔹 حُرِّمَتْ
قبلا بیان شد که
▪️ ماده «حرم» در اصل به معنای «منع» (همراه با شدت) است و «حرام» آن چیزی است که ممنوع شده باشد، خواه بر اثر منع الهی، یا منع بشری، ویا به طور قهری، و خواه عقل این منع را پیش آورد یا شرع.
🔸در تفاوت «حرام» و «منع» و «رد» گفتهاند: حرام چیزی است که از اصل و اساس ممنوع باشد (چیزی که حتی قبل از اینکه بخواهند انجامش دهند، حکمش ممنوعیت باشد، مانند حرمت ربا)؛ اما منع و ممنوع، ناظر به بعد از پیدایش و وجود چیزی است [یعنی با اصل آن مساله کاری ندارد، بلکه با وقوعش در موردی خاص کار دارد] (مثلا منع از تحصیل یا سخن گفتنِ کسی) و رد، منع کردنی است که بعد از جریان یافتن و شروع عمل باشد.
▪️«حَرَام» و «حَرَم» و «حَرِيم» همگی صفت مشبهه هستند در معنای چیزی که ممنوع است؛ و در میان آنها «حرم» دلالتش بر ممنوعیت شدیدتر از حرام است؛ و «حرام» نقطه مقابل «حلال» میباشد.
▪️«حرمة» (حرمت) چیزی است که بیاحترامی به آن روا نمیباشد که تنها جمع آن، یعنی «حُرُمات»، در قرآن کریم به کار رفته است (مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّه؛ حج/۳۰)
▪️«مَحرَم» به خویشاوندانی (ذوی الرحم) میگویند که ازدواج با آنها حرام است؛ که اگر چه این کلمه در قرآن کریم به کار نرفته، اما مصادیق آن در آیهای مطرح شده است (نساء/۲۳).
▪️وقتی ماده «حرم» به باب تفعیل میرود (حَرَّمَ، مُحَرَّم) هم اصل تکلیف (حرام بودن) و هم اهمیت موضوع (حرمت داشتن) مورد توجه قرار میگیرد و تاکید و تشدید آن بیش از کلمه «حرام» است (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُم، نساء/۲۳؛ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ، ابراهیم/۳۷؛ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ، مائده/۲۶؛ وَ مُحَرَّمٌ عَلى أَزْواجِنا؛ انعام/۱۳۹؛ و …) (التحقيق، ج۲، ص۲۰۵) و ظاهرا ماه «محرّم» را هم از این جهت چنینن نامیدهاند که اولین ماه قمری است که کشتار را در آن حرام می دانستند.
🔖جلسه 493 http://yekaye.ir/al-qalam-68-27/
@yekaye
🔹أرْضَعْنَكُمْ ؛ الرَّضاعَةِ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «رضع» در اصل به معنای «شیر خوردن از پستان» میباشد که در مورد انسان و حیوان [= پستانداران] به کار میرود.
▪️ «مُرضِعة» و « أرضعت» هر دو از باب إفعال هستند که معنا را متعدی میکند (شیر دادن)؛ اولی اسم فاعل از این ماده است به معنای «شیر دهنده» و دومی فعل ماضی. در زبان عربی هم «مُرضِع» به کار میرود و هم «مُرضِعة»، با توجه به اینکه تنها زنان هستند که شیر میدهند، در تفاوت این دو گفتهاند که «مُرضِع» به «زن شیرده» به طور کلی گفته میشود (جمعِ آن: مَراضِع، قصص/۱۲)؛ اما «مُرضِعة» به زن شیردهنده در حالتی که در حال شیر دادن به بچه است و پستانش در دهان اوست، گفته میشود.
▪️این ماده در قرآن کریم، جمعا ۱۱ بار آمده است که علاوه بر حالت اسم فاعل و فعل، به صورت مصدر «الرَّضاعَة» نیز به کار رفته است. تعبیر «برادر ویا خواهر رضاعی» که در زبان فارسی هم رایج شده، به معنای دو نفری است که هر دو از سینه یک زن شیر خورده باشند، که خواهر و برادر رضاعی، از افرادیاند که طبق قرآن کریم به هم محرم میباشند: «أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَة: خواهران رضاعی شما» (نساء/۲۳)
🔖جلسه 307 http://yekaye.ir/al-hajj-22-2/
📖اختلاف قرائت
🔹اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ / اللاي أَرْضَعْنَكُمْ / الَّتي أَرْضَعْنَكُمْ
▪️اغلب اسم موصول را به صورت جمع «اللاَّتي» قرائت کردهاند
▪️اما در قرائت ابن مسعود بدون حرف «ت» و به صورت «اللاي» و
▪️ در قرائت ابن هرمز به صورت مفرد (التی) قرائت شده است؛ که در این صورت مرجع ضمیر جنس مادر و معنای «امهات» خواهد بود و نه لفظ آن.
📚(معجم القراءات، ج2، ص47)
@yekaye
🔹 ربائِبُكُمُ
در بحث آیه 1 همین سوره بیان شد که
▪️ مادههای «ربب» ، «ربی» ، «ربو» ، و «ربأ» چنان به هم نزدیک است که در توضیح اصل ماده اینها بیان اهل لغت گاه بسیار به هم نزدیک میشود؛ و به تَبَعِ آن، اینکه کلمه «ربّ» و «تربیت» واقعا از دو اصل مستقلند یا هر دو از یک اصلاند محل اختلاف است.
▪️ابن فارس بر این باور است که ماده «ربب» در اصل بر سه معنا دلالت دارد، که این سه معنا نیز بسیار به هم نزدیکند و چه بسا بتوان آنها را به یک معنا برگرداند:
🔸یکی اصلاح شیء و قیام بر آن، که ربّ به معنای مالک و خالق و صاحب؛ و نیز به معنای اصلاح کننده چیزی (مصلحٌ للشیء) از همین اصل است؛ و «ربیبة» (وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ؛ نساء/۲۳) و «رِبّی» (وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ؛ آل عمران/۱۴۶) نیز از همین اصل است.
🔸دوم ملازم چیزی بودن و اقامه بر آن است که با معنای اول بسیار نزدیک است، که در این معنا کلماتی «رَباب» برای ابرهای بارانزا؛ و یا «رُبَّی» برای گوسفندی که به خاطر شیرش دائما در خانه نگه داشته میشود گفته میشود.
🔸و سوم، ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر است، که این معنا نیز به دو معنای قبل نزدیک است. در این معناست کلماتی مانند «الرِّبابة» به معنای عهد، که به دو نفر که همپیمان میشوند نیز «أَرِبَّة» گویند؛ ویا به آب فراوان از این جهت که یکجا جمع شدن «رَبَب» گویند همچنین به گلههای گاو وحشی «رّبْرَب» گویند ظاهرا بدین جهت که با هم حرکت میکنند؛
🔸وی در مقابل ماده «ربب»، حالتی را قرار میدهد که دو حرف «ر» و «ب» بیاید و حرف بعدی حرف عله («ی» یا «و») یا همزه باشد، و همه اینها را در اصل دال بر معنای زیادت و نمو و علو میداند که کلماتی مانند «ربا» (يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقات؛ بقره/۲۷۶) یا «رَبوَة» به معنای مکان مرتفع (وَ آوَيْناهُما إِلى رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ؛ مومنون/۵۰). و البته اینکه «تربیة» از هریک از دو ماده «ربب» یا «ربی» باشد را محتمل میداند.
▪️اما راغب اصفهانی ظاهرا دو ماده «ربب» و «ربی» را به یک معنا برمیگرداند و در مقابل، ماده «ربو» را از این دو جدا میکند؛ چرا که وی اصلِ «ربّ» را برگرفته از «تربیة» میداند و بیان میکند که تربیت عبارت است از اینکه چیزی را از حالی به حالت دیگر درآوردن تا اینکه به حالت نهایی خود برشد، و سه فعل «رَبَّهُ» (ثلاثی مجرد از ربب) و «ربّاهُ» (باب تفعیل از «ربی») و «رَبَّبَهُ» (باب تفعیل از «ربب») را به یک معنا میشمرد؛ و از سوی دیگر «بحث مستقلی درباره ماده «ربو» باز کرده و کلماتی مانند «ربوة» و «ربا» را دلالت بر معنای زیادی و علو دارد جزء آن برمیشمرد. در همین راستا دو کلمه «رَابّ» و «رَابَّة» به یکی از زوجین میگویند در صورتی که تربیت فرزندی که از همسر قبلیاش دارد را برعهده گرفته باشد؛ و به چنین فرزندی «ربیب» و «ربیبة» گویند؛ و وجه تسمیه ابر بارانزا به «رباب» هم این است که گویی تربیت گیاهان را برعهده گرفته است.
▪️مرحوم مصطفوی نیز اگرچه معتقد است که در اشتقاق اکبر همه این مادهها را به هم برمیگردند، اما به لحاظ معنایی بین سه حالت «ربب» و «ربو» و «ربأ» تفاوت میگذارد
و بر این باور است که
🔸 ماده «ربب» بر سوق دادن چیزی به سمت کمال و رفع نقایص آن دلالت دارد، و بدین جهت است که در خصوص اصلاح، انعام و تفضل، تدبیر، به تمام رساندن و … به کار میرود و مالکیت و صاحب بودن و سروری و زیادت و نمو و علو و … از لازمههای این معناست؛ از نظر او، کلمه «رَبّ» هم برای دلالت بر مصدر و هم برای دلالت بر وصف به کار میرود (شبیه ضرب و صعب) و بر مبالغه در اتصاف و ثبوت ربوبیت دلالت دارد؛ ربّ کسی است که تربیت شأن اوست و این صفت در او همواره برقرار است؛ که البته تربیت هر چیزی به فراخور خودش است. وی که ماده «ربی» را اصلا برنمیشمرد، همچون راغب اصفهانی بر این باور است که تربیت، نه از ماده «ربو» به معنای زیادت و نمو، بلکه از همین ماده «ربب» است و مطلب را این گونه توضیح میدهد این ماده وقتی به باب تفعیل میرود به خاطر تضاعف مکرر (که سه تا حرف ب پشت سر هم قرار میگیرد) تخفیف داده میشود و حرف باء آخر به صورت «ی» تسهیل میشود چنانکه در کلماتی مانند «تصدية» و «دسّاها» و «أمليت» چین حالتی رخ داده و اصل این کلمات «تصديد» و «دسّسها» و «أمللت» بوده است؛ و با این توضیحات واضح است که ایشان «رِبّی» را هم منسوب به «ربّ» می داند.
@yekaye
ادامه👇
▪️برخی از اهل لغت، مبنایشان این است که به لحاظ اشتقاقی با نظر دقیق، کلمه، دو حرف اصلی، و نه سه حرف دارد؛ و حرف سوم فقط رنگ و بوی خاصی به کلمه میدهد؛ اما حتی اگر به نحو کلی این سخن قابل قبول نباشد، دست کم در جایی که حرف عله، همزه ویا تکرار یکی از دو حرف در کار است، چنین اشتقاقی بسیار محتمل به نظر میرسد و قرابت معناییِ مادهها «ربب» ، «ربی» ، «ربو» ، و «ربأ» میتواند موید این مطلب باشد.
جلسه 926 http://yekaye.ir/an-nesa-4-1/
@yekaye