🔹حَلائِلُ
درباره ماده «حلل» در آیه 19 همین سوره توضیحاتی گذشت و اشاره شد که
▪️ماده «حلل» در اصل به معنای «گشودن» و «باز کردن» (باز کردن گره؛ طه/۲۷) دانستهاند؛ و
▪️«حلال» (در مقابل «حرام») را از این جهت حلال گفتهاند که وقتی چیزی حلال است، گویی گره آن را گشوده و در آن اجازه تصرف داده شده است.
▪️«فرود آمدن و در جایی اقامت کردن» را هم «حلول» (و مکان آن را «محل») گویند از این جهت که وقتی مسافر در جایی فرود میآید بارهایش را باز میکند؛ و کمکم در مورد هر نزول و جای گرفتنی به کار رفته است.
▪️به زن و شوهر هم «حلیله» و «حلیل» (جمع آن: «حلائل»؛ نساء/۲۳) میگویند از این جهت که هر یک بر دیگری حلال شده است (و برخی گفتهاند از این جهت هریک حق دارد لباس دیگری را بگشاید و یا اینکه چون هریک از آنها در بستر و نزد دیگری حلول میکند)؛ و برخی گفتهاند: علاوه بر زن و شوهر، به هر همنشینی حلیل و حلیله گویند از این جهت که در یک محل قرار گرفتهاند.
🔖جلسه 946 http://yekaye.ir/an-nesa-4-19/
@yekaye
🔹أَصْلابِكُمْ
▪️ماده «صلب» در اصل ظاهرا بر دو معنای مستقل دلالت کند،
▫️یکی به معنای نوع خاصی از چربیِ حیوان، که غالبا از مغز استخوانش گرفته میشود، و
▫️دوم به معنای سفتی و شدت و قوت است (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص301)،
که برخی اساسا همین معنای دوم را معنای اصلی این ماده دانستهاند، و وجه تسمیه آن چربی را هم این دانستهاند که چون این چربی از استخوان حیوان میگیرند به مناسبت محل آن کلمه «صلب» را برایش به کار بردهاند؛ و
▪️در تقاوت آن با شدت و قوت گفتهاند که
🔸«صلب»در مقابل «لین» (نرمی) است؛ اما
🔸«شدت» در مقابل «رخاء» و «رخوت» (سستی) است و
🔸«قوت» در مقابل «ضعف».
(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص262)
همچنین در تفاوت «شدت» و «صلابت» گفتهاند که در صلابت درهم تنیده شدن اجزاء به نحوی که از هرگونه خللی خالی باشد و نیز خشک بودن لحاظ شده است؛ اما در «شدت» عمدتا به هم چسبیدگی اجزاء است و استعمالش در جایی که کلمه صلابت به کار میرود نوعی استعاره است.
(الفروق في اللغة، ص101)
▪️بدین ترتیب به چیزی که سفت و محکم باشد «صُلب» میگویند و پشت [و ستون فقرات] انسان را هم به خاطر محکم بودنش «صُلب» نامیدهاند: «يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ» (طارق/7) (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص301؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص489) که جمع آن هم «أصلاب» میشود: «حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ» (نساء/23)
▪️همچنین این ماده به صورت فعل برای نوعی اعدام (که با محکم بستن شخص به چوب که امکان حرکت را از او سلب میکند تا شخص بمیرد) به کار میرود: «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ» (نساء/157) ، «وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ» (یوسف/41) ، ، «أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا» (مائدة/33) و البته به باب تفعیل هم میرود «لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعينَ» (اعراف/124) ، «وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ» (شعراء/49) ، «وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ»(طه/71) و ظاهرا بین حالت ثلاثی مجرد (صَلَبَ یصلُبُ) و باب تفعیل آن (صَلَّبَ یُصَلِّبُ) تقاوت فقط در تاکید و مبالغهای است که در دومی است. (لسان العرب، ج1، ص529)
▪️ به همین مناسبت، چوبی که شخص را روی آن میبندند «صلیب»، و شخصی که این گونه اعدام میشود «مصلوب» (= به صلیب کشیده شده) گویند و وجه تسمیهاش را
▫️برخی همین محکم بستن دانستهاند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص262) و
▫️ برخی هم این دانستهاند که «صُلب» و پشت وی را به چوب میبندند (مفردات ألفاظ القرآن، ص489)؛ و
▫️ این احتمال هم مطرح شده که از همان معنای چربی باشد که گویی شخص مصلوب که غالبا زیر حرارت آفتاب جان می دهد، روغن روی چهرهاش روان میگردد. (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص301)
📿ماده «صلب» و مشتقات آن همین 8 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹غَفُوراً
قبلا بیان شد که
▪️ماده «غفر» در اصل در معنای «پوشاندن» ویا «محو کردن اثر شیء» است؛ و
🔸 در تفاوت «مغفرت» با «عفو» گفته شده که در عفو، شخص از مذمت و عذاب کردن منصرف میشود، و لذا در مورد انسانهای عادی هم «عفو کردن و طلب عفو» به کار برده میشود؛ اما در مغفرت، گناه شخص را میپوشاند و آبروی او را نمیبرد و در واقع، نحوهای ساقط کردن عذاب است که نوعی پاداش دادن را در دل خود دارد،
▫️و لذا کلماتی همچون «مغفرت» و «استغفار» فقط در مورد خداوند به کار میرود.
🔖جلسه ۱۸۳ . http://yekaye.ir/an-nisa-004-099/
@yekaye
🔹رَحيماً
قبلا بیان شد که
▪️ماده «رحم» در اصل دلالت بر معانیای همچون رقت و و عطوفت و مهربانی (= رأفت) میکند؛ و
🔸 البته برخی بین کلمات مربوط به این معنا تفاوت ظریفی قائلند و معتقدند رحمت، تجلی رأفت، و ظهور شوق و شفقت است، و مربوط به مقام ابراز نسبت به چیز خاصی است که در آن خیر و صلاح مخاطب لحاظ میشود، ولو خود مخاطب آن را خوش ندارد، مانند خوراندن دوای تلخ به مریض.
🔸همچنین در تفاوت «رئوف» (مهربان) با «رحمن» و «رحیم» هم گفتهاند در «رأفت» رقت قلب بیشتری از «رحمت» وجود دارد؛ لذا کلمه رأفت هیچگاه در موردی که با کراهت توام باشد به کار نمیرود؛ اما «رحمت» گاه با کراهت توام است. (آنچه در پزشک است، «رحمت» است؛ نه «رأفت» وگرنه هیچگاه آمپول تجویز نمیکرد!)
▪️برخی از اهل لغت چنین توضیح دادهاند که «رحیم» دلالت بر ثبوت و استمرار رحمت دارد و آن را صفت مشبهه دانستهاند اما بسیاری آن را صیغه مبالغه دانستهاند و البته تذکر دادهاند که مبالغه در «رحمان» بیشتر از «رحیم» است؛ چرا که رحمان رحمتش همه چیز را در برمیگیرد اما رحیم رحمتی است که بسیاری از چیزها را دربرمیگیرد (البته وزن «فعیل» هم در صیغه مبالغه به کار رفته و هم در صفت مشبهه).
▪️با توجه به همین توضیحات اخیر، بسیاری اطلاق کلمه «رحمان» – و نه «رحیم» – را مورد فقط در مورد خداوند جایز دانستهاند (ازهری، به نقل لسان العرب، ج۱۲، ص۲۳۱)، بویژه که این کلمه در قرآن تنها در مورد خداوند به کار رفته، اما کلمه «رحیم» در قرآن کریم در مورد غیر خداوند هم به کار رفته است (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ … بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ؛ توبة/۱۲۸) و با توجه به عمویت بیشتر کلمه «رحمن» عدهای آن رحمت عمومی را «رحمانیت» خداوند دانسته؛ و آن رحمت خاص شده را «رحیمیت» خداوند معرفی کردهاند، بویژه که در قرآن کریم اگرچه از کفر کافران به رحمانیت خداوند هم سخن به میان آمده (وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ؛ رعد/۳۰؛ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ، انبیاء/۳۶) اما چنانکه در آیات فوق اشاره شد «رحمانیت» او نسبت به کافران هم مطرح شده، در حالی که رحیمیت او خاص مومنان معرفی شده است. (هُوَ الَّذي … كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً؛ احزاب/۴۳: تقدیم «مومنین» بر «رحیم» دلالت بر حصر دارد)
🔖جلسه 1 http://yekaye.ir/fatehat-alketab-1-1/
@yekaye
🕋شأن نزول
در شأن نزول این آیه گفتهاند که وقتی پیامبر اکرم به دستور خداوند با همسر زید (پسرخوانده پیامبر) ازدواج کرد، قریش بر ایشان خرده گرفتند و این آیه نازل شد که «حرام شد بر شما ... همسرانِ پسرانتان که از پشت شمایند»
📚مجمع البيان، ج3، ص 48؛ الدر المنثور، ج2، ص136
@yekaye
🤔احادیث ناظر به این آیه چون فراوان بود آنها را دستهبندی کردیم و حدیث 2 در آیه قبل هم کاملا به این آیه مرتبط میشود که چون یکبار بیان شد تکرار نمیکنیم.
اما بقیه احادیث:
📖الف. حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ
☀️1) مفضل نامهای خدمت امام صادق ع مینویسد و در بخشی از آن، گلایههایی را درباره برخی از اعتقاداتی که در میان برخی از افراد تاویلگرا (باطنیه) رواج دارد مطرح میکند. در فرازی از پاسخی که از امام ع روایت شده، آمده است:
و اما اینکه گفتی آنان نکاح با خویشاوندان که خداوند در کتابش حرام فرموده را حلال میشمرند، گمان [استدلال] آنها این است که مقصود خداوند از حرمت مذکور [حرمت ازدواج با خویشاوندان]، حرمت ازدواج با زنان پیامبر ص است، که این کار در راستای بزرگداشت حق خدا و تکریم و تعظیم پیامبرش بوده است، و این همان حرمتی است که خداوند بر پیروان پیامبر مقدر فرمود و ازدواج با زنان پیامبر ص را حرام کرد و فرمود «و شما را نرسد که رسول الله ص را برنجانید و نه اینکه بعد از او هرگز با همسرانش ازدواج کنید؛ که مسلماً این کارتان نزد خداوند [گناهی] بزرگ است.» (احزاب/53) و خداوند تبارک و تعالی فرمود «پیامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسرانش [بهمنزله] مادران آنهایند»؛ و خود او به منزله پدر ایشان است و نیز فرمود «و ازدواج مکنید با آن زنانی که پدرانتان نکاح کردند جز آنچه قبلا گذشته است؛ همانا این کاری شنیع و هلاکتبار بوده است و بد راه و رسمی بود.» [ظاهرا یعنی آنان به این بهانه که مقصود از مادران و ... همین زنان پیامبر و ... است که به منزله مادر و ... شمرده شدهاند، ازدواج با خویشانودان نزدیک را جایز میشمرند]
در حالی که اگر کسی به خاطر این [آیات] [ازدواج با] زنان پیامبر را حرام بشمرد، باید بداند که خداوند در کتابش «مادران و دختران و خواهران و عمهها و خالهها و برادرزادهها و خواهرزادهها و کسانی که به خاطر شیر خوردن حرام میشوند را نیز حرام اعلام کرد؛ و حرام دانستن اینها هم همانند حرام دانستن زنان پیامبر ص است؛ پس کسی که آنچه خداوند درباره زنان پیامبر ص را حرام کرده حرامن میداند ولی سایر آنچه خداوند حرام کرده را حلال میشمرد، شرک ورزیده است چرا که این را به عنوان یک دین قرار داده است!
📚بصائر الدرجات، ج1، ص532-533؛ مختصر البصائر، ص248-249
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ الرَّبِيعِ الوَرَّاقُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَی أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَاءَهُ هَذَا الْجَوَابُ مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُوصِيكَ وَ نَفْسِي بِتَقْوَی اللَّهِ وَ طَاعَتِه ...
وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ أَنَّهُمْ يَسْتَحِلُّونَ نِكَاحَ ذَوَاتِ الْأَرْحَامِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ، فَإِنَّهُمْ زَعَمُوا أَنَّهُ إِنَّمَا حُرِّمَ عَلَيْنَا بِذَلِكَ [حَرَّمَ وَ عَنَی بِذَلِكَ النِّكَاحِ] نِكَاحُ نِسَاءِ النَّبِيِّ ص فَإِنَّ أَحَقَّ مَا بَدَأَ مِنْهُ [يُبْدَأُ بِهِ] تَعْظِيمُ حَقِّ اللَّهِ [وَ كَرَامَتُهُ،] وَ كَرَامَةُ رَسُولِهِ وَ تَعْظِيمُ شَأْنِهِ، وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَی تَابِعِيهِ وَ نِكَاحُ نِسَائِهِ مِنْ بَعْدِ [هِ بـ] قَوْلِهِ «وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً» وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی «النَّبِيُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ هُوَ أَبٌ لَهُمْ» ثُمَّ قَالَ «وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلًا» فَمَنْ حَرَّمَ نِسَاءَ النَّبِيِّ لِتَحْرِيمِ اللَّهِ ذَلِكَ فَقَدْ [حَرَّمَ مَا] حَرَّمَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ [مِنَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَ الْأَخَوَاتِ وَ] الْعَمَّاتِ وَ الْخَالاتِ وَ بَنَاتِ الْأَخِ وَ بَنَاتِ الْأُخْتِ، وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ [الرَّضَاعِ] لِأَنَّ تَحْرِيمَ ذَلِكَ [کـ] تَحْرِيمُ نِسَاءِ النَّبِيِّ ص، فَمَنْ {حَرَّمَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ مِنَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَ الْأَخَوَاتِ وَ الْعَمَّاتِ مِنْ نِكَاحِ نِسَاءِ النَّبِيِّ ص وَ} اسْتَحَلَّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَقَدْ أَشْرَكَ [ِاللَّهِ] إِذَا اتَّخَذَ ذَلِكَ دِيناً.
@yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است:
اگر شخصی مالک پدر و مادر یا خواهر یا برادر یا عمه یا خاله یا دختر برادر یا دختر خواهرش شود - و کسانی که در این آیه ذکر شدهاند را نام برد – همه اینها آزاد میشوند ... و نیز شخص نمیتواند مالک مادر رضاعی یا خواهر و عمع و خاله رضاعی خودش شود، که اگر مالک آنها شد خود به خود آزاد میشوند. سپس فرمود: هر زنی که به واسطه رابطه نَسَبی حرام است به خاطر رابطه شیرخوارگی هم حرام میشود...
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص113-114
رُوِيَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ أَبِي الْعَبَّاسِ وَ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِذَا مَلَكَ الرَّجُلُ وَالِدَيْهِ أَوْ أُخْتَهُ أَوْ عَمَّتَهُ أَوْ خَالَتَهُ أَوِ ابْنَةَ أَخِيهِ أَوِ ابْنَةَ أُخْتِهِ وَ ذَكَرَ أَهْلَ هَذِهِ الْآيَةِ مِنَ النِّسَاءِ عَتَقُوا جَمِيعاً ... وَ لَا يَمْلِكُ أُمَّهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَ لَا أُخْتَهُ وَ لَا عَمَّتَهُ وَ لَا خَالَتَهُ فَإِذَا مَلَكَهُنَّ عَتَقْنَ. قَالَ وَ مَا يَحْرُمُ مِنَ النَّسَبِ مِنَ النِّسَاءِ فَإِنَّهُ يَحْرُمُ مِنَ الرَّضَاعِ ...
@yekaye
☀️3) ابوبکر حضرمی میگوید:
از امام باقر ع درباره این آیه که خداوند میفرماید «ای پیامبر ص! همسرانت را بر تو حلال کردیم ...» سوال کردم که ازدواج با چند زن بر پیامبر ص حلال بود؟
فرمود: آن اندازه که خودش صلاح می دید.
گفتم: اینکه میفرماید «و زن مومنی، اگر که خود را بر پیامبر ص ببخشد»؟
فرمود: هبه و بخشش این چنینی فقط برای رسول الله ص مجاز بود، اما در مورد غیر ایشان، ازدواج جز با مهریه مجاز نیست.
گفتم:نظرتان درباره این سخن خداوند عز و جل چیست که: «از این پس زنان بر تو حلال نیستند»
فرمود: همانا مقصود آن زنانی است که خداوند در این آیه سوره نساء حرام کرد که فرمود: « بر شما حرام شد مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههایتان و خالههایتان ...» تا آخر آیه؛ و اگر مطلب آن گونه بود که شما میگویید باید بر شما چیزی حلال شده باشد که بر او حلال نشده است؛ زیرا هریک از شما هرگاه بواهد میتواند همسری را طلاق دهد و با همسر دیگری ازدواج کند؛ [اما طبق تلقی شما پیامبر ص نمیتواند] ولیکن مطلب این گونه نیست که میگویند؛ همانا خداوند عز و جل برای پیامبرش حلال شمرد آن زنانی را که ازدواج با آنان را به مصلحت میبیند، مگر زنانی را که در این آیه سوره نساء حرام شمرد.
📚الكافي، ج5، ص388؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص451
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ ص «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ» كَمْ أَحَلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ؟
قَالَ مَا شَاءَ مِنْ شَيْءٍ؟
قُلْتُ [قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ] «وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِ»؟
فَقَالَ لَا تَحِلُّ الْهِبَةُ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ ص، وَ أَمَّا لِغَيْرِ رَسُولِ اللَّهِ فَلَا يَصْلُحُ نِكَاحٌ إِلَّا بِمَهْرٍ.
قُلْتُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ»؟
فَقَالَ إِنَّمَا عَنَى بِهِ لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ» إِلَى آخِرِهَا وَ لَوْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا تَقُولُونَ كَانَ قَدْ أَحَلَّ لَكُمْ مَا لَمْ يُحِلَّ لَهُ لِأَنَّ أَحَدَكُمْ يَسْتَبْدِلُ كُلَّمَا أَرَادَ؛ وَ لَكِنْ لَيْسَ الْأَمْرُ كَمَا يَقُولُونَ. إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَلَّ لِنَبِيِّهِ ص أَنْ يَنْكِحَ مِنَ النِّسَاءِ مَا أَرَادَ إِلَّا مَا حَرَّمَ عَلَيْهِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ فِي سُورَةِ النِّسَاءِ.
@yekaye
☀️4) از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که امیرالمومنین ع در بیان آیات محکم قرآن کریم فرمودند:
و از جمله آنهاست این سخن خداوند که: »بر شما حرام شد، مردار و خون و گوشت خوک و هرآنچه نام غیر خدا بر آن برده شود» پس تاویل آن همان تنزیلش است؛ و نیز این سخن او که «بر شما حرام شد مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههایتان و خالههایتان ...» تا آخر آیه، که این کاملا آِه محکم است و چیزی از آن نسخ نشده و با تنزیلش نیازی به تاویل ندارد و هرآنچه که این جنین است.
📚وسائل الشيعة، ج20، ص411
عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي [قال شيخنا أبو عبد الله؛ محمد بن إبراهيم بن جعفر النعماني رضي الله عنه في كتابه في (تفسير القرآن): أحمد بن محمد بن سعيد بن عقدة، قال: حدثنا أحمد بن يوسف بن يعقوب الجعفي، عن إسماعيل بن مهران، عن الحسن بن علي بن أبي حمزة، عن أبيه، عن إسماعيل بن جابر، قال: سمعت أبا عبد الله؛ جعفر بن محمد؛ الصادق عليه السلام، و ذكر الحديث عن آبائه] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي بَيَانِ الْمُحْكَمِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ:
وَ مِنْهُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ» فَتَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ وَ مِنْهُ قَوْلُهُ «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَهَذَا كُلُّهُ مُحْكَمٌ لَمْ يَنْسَخْهُ شَيْءٌ قَدِ اسْتُغْنِيَ بِتَنْزِيلِهِ عَنْ تَأْوِيلِهِ وَ كُلُّ مَا يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى.
@yekaye
📖ب. وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ
☀️5) از امام صادق ع روایت شده است: رسول الله ص فرمودند:
بر اثر رضاع [شیر دادن] همان حرمت و محرمیتی حاصل میشود که بر اثر نَسَب (نسبتهای خویشاوندی) حاصل میشد.
📚الكافي، ج5، ص446
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... ثُمَّ قَالَ:
أَ لَيْسَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ: يَحْرُمُ مِنَ الرَّضَاعِ مَا يَحْرُمُ مِنَ النَّسَبِ.
📚این حدیث نبوی تقریبا به طور متواتر و با سندهای متعدد در کتب شیعه و سنی آمده است.
@yekaye
☀️۶) الف. حماد بن عثمان میگوید: شنیدم که امام صادق ع فرمود: بعد از فطام (بچه را از شیر گرفتن)، دیگر شیر دادن (رضاع) (که موجب محرمیت و حرمت ازدواج میشود) در کار نیست.
گفتم: «فطام» چیست؟
فرمود: همان دو سالی که خداوند عز و جل در قرآن فرمود. [اشاره به آیه: وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ؛ بقره/233]
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که:
رسول الله ص فرمودند: «بعد از فطام (بچه را از شیر گرفتن)، دیگر شیر دادن (رضاع) در کار نیست.» و مقصود ایشان از این جمله آن است که اگر فرزندی بعد از اینکه او را از شیر گرفتند، از شیر زنی بخورد، این شیرخوردن موجب حرمت ازدواج نمیشود.
📚الكافي، ج5، ص443-444
☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِطَامٍ.
قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْفِطَامُ؟
قَالَ: الْحَوْلَانِ اللَّذَانِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِطَامٍ .... فَمَعْنَى قَوْلِهِ لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِطَامٍ أَنَّ الْوَلَدَ إِذَا شَرِبَ مِنْ لَبَنِ الْمَرْأَةِ بَعْدَ مَا تَفْطِمُهُ لَا يُحَرِّمُ ذَلِكَ الرَّضَاعُ التَّنَاكُحَ.
@yekaye
☀️7) الف. زراره میگوید: از امام صادق ع درباره شیر دادن سوال کردم که حداقل مقداری که موجب حرمت و محرمیت میشود چه اندازه است؟
فرمودند: آن مقدار که موجب شود گوشت و خونی بروید. سپس فرمود: آیا گمان میکنی که با یکبار شیر دادن گوشت و خونی بروید؟!
گفتم: خداوند شما را خیر دهد، یا دوبار چطور؟
فرمود: خیر. و من این سوالم را مرتب تکرار کردم تا به ده بار شیر دادن رسیدم.
☀️ب. باز هم از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
آن شیر دادنی که از آن گوشت و خون میروید، شیر دادنی است که [شکم بچه] پر میشود و قوت میگیرد [یا: پهلویش برآمده میشود] و خودش شیر خوردن را تمام میکند.
📚الكافي، ج5، ص438 و 445
☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّضَاعِ مَا أَدْنَى مَا يُحَرِّمُ مِنْهُ قَالَ مَا أَنْبَتَ اللَّحْمَ أَوِ الدَّمَ. ثُمَّ قَالَ تَرَى وَاحِدَةً تُنْبِتُهُ؟
فَقُلْتُ أَسْأَلُكَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ [اثْنَتَانِ]؟
قَالَ لَا. فَلَمْ أَزَلْ أَعُدُّ عَلَيْهِ حَتَّى بَلَغْتُ عَشْرَ رَضَعَات.
☀️ب. عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الرَّضَاعُ الَّذِي يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ الدَّمَ هُوَ الَّذِي يَرْضِعُ حَتَّى يَتَمَلَّى وَ يَتَضَلَّعَ وَ يَنْتَهِيَ نَفْسُهُ.
@yekaye
📖ج. وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ
☀️8) الف. در کتب اهل سنت با سندهای متعدد از پیامبر ص روایت کردهاند که فرمود:
هرگاه مردی با زنی ازدواج کند، جایز نیست که با مادرش ازدواج کند، خواه با آن زن نزدیکی کرده باشد یا نکرده باشد؛ و اگر با مادری ازدواج کند و با او نزدیکی نکرده باشد و وی را طلاق دهد، اگر بخواهد میتواند با دختر وی ازدواج کند.
📚الدر المنثور، ج2، ص135
☀️ب. ابوحمزه میگوید: از امام باقر ع درباره مردی سوال کردم که با زنی ازدواج کرد و پیش از آنکه به وی نزدیکی کند او را طلاق داد، آیا جایز است با دختر وی ازدواج کند؟
فرمود: همانا امیرالمومنین ع در چنین موردی حکم کرد که اشکالی ندارد، چرا که خداوند میفرماید: «و دختران همسرانتان که در دامان شمایند از آن زنانتان که با آنان نزدیکی کردهاید، که اگر به آنان نزدیکی کردهاید، گناهی بر شما نیست» (نساء/23) ولیکن اگر با دختری ازدواج کرد و سپس پیش از آنکه با وی نزدیکی کند طلاقش داد، مادر وی بر او حلال نیست.
گفتم: آیا این دو یکسان نیستند؟
فرمود: خیر، این مثل آن نیست؛ همانا خداوند [در مورد این دومی] میفرماید «و مادران زنانتان» و در اینجا آن شرطی را که در مورد قبل گذاست [اینکه: «با آنان نزدیکی کرده باشید] را نگذاشت و به ابهامش رها کرد؛ در اینجا شرطی نگذاشت در حالی که آن قبلی را مشروط کرده بود.
📚تفسير العياشي، ج1، ص230
☀️ج. از امام صادق ع از پدرشان از امیرالمومنین ع روایت شده که ایشان میفرمودند:
[ازدواج با] ربیبهها (دخترانِ همسران) بر شما حرام است در مورد آن مادرانی که با آنها نزدیکی کردهاید؛ خواه این دختران در دامان شما رشد یافته باشند یا خیر، که از این جهت یکسانند؛ ولی مادران [که با دخترشان ازدواج کردهاید] را خداوند مبهم گذشاته، چه با دخترشان نزدیکی کرده باشید چه نکرده باشید؛ پس در هر صورت [ازدواج با] آن مادران را حرام بشارید و آنچه خداوند مبهم گذاشته را مبهم نامتعین بدانید.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص273؛ تفسير العياشي، ج1، ص231؛ مجمع البيان، ج3، ص48
☀️د. از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که امیرالمومنین ع درباره این سخن خداوند عز وجل «و دختران همسرانتان که در دامان شمایند از آن زنانتان که با آنان نزدیکی کردهاید» فرمودند:
این دخترِ مادری است که بر مرد حرام است اگر که با مادرش نزدیکی رخ داده باشد؛ اما اگر با مادرش نزدیکی رخ نداده باشد، ازدواج با وی حلال است؛ و در مورد این سخن خداوند «در «حجور» [= دامان] شما» فرمود: «حِجر» حرمتی است که در حرمت شماست؛ و این همانند آن سخن خداوند متعال است که فرمود «چارپایان و زراعتی که «حِجر» [= ممنوع] است» (انعام/138)؛ یعنی بر شما حرام است.
✅توضیح:
کلمه «حجور» هم میتواند جمع «حِجر» به معنای «آغوش» باشد که در فارسی به «در دامان کسی بودن» تعبیر میشود و هم میتواند جمع «حِجر» به معنای منع کردن باشد؛ و حضرت در اینجا دو معنای «حجر» را با لطافت خاصی به هم برمیگرداند.
📚دعائم الإسلام، ج2، ص232
@yekaye
👇ادامه دارد👇
ادامه احادیث بند ج. شماره 8
✅چنانکه دیدیم هم احادیث شیعه و هم در احادیث اهل سنت، درباره اینکه اگر نزدیکی رخ نداده باشد، حکم مادر با دختر متفاوت است؛ یعنی مادر زن به صرفا خواندن عقد حرام میشود اما دخترش تنها در صورتی حرام میشود که نزدیکی رخ داده باشد.با این حال در فضای اهل سنت، برخی فتوایشان این بوده که این دو مساویاند و در مورد مادر زن هم تنها در صورتی که نزدیکی رخ داده باشد، وی حرام میشود. فضای اختناق در زمان امام صادق ع چنان بوده که ایشان گاه مجبور میشدند از باب تقیه همین را به عنوان حکم شرعی اعلام کنند روایت زیر فضای تقیهای حاکم بر دوره امام صادق ع در این مورد را بخوبی نشان میدهد، که یکی از اصحاب متوجه فضای تقیه نیست و سخن خلاف تقیه میگوید:
☀️ه. منصور بن حازم میگوید: من خدمت امام صادق ع بودم که شخصی آمد و از ایشان در مورد مردی سوال کرد که با زنی ازدواج کرده و قبل از اینکه نزدیکیای رخ دهد آن زن وفات یافته است؛ آیا با مادر آن زن ازدواج بکند؟
امام صادق ع فرمود: مردی از آشنایان ما چنین کاری کرد و ما بر او خرده نگرفتیم.
من گفتم: فدایت شوم! میدانید که شیعه افتخار میکند به قضاوت حضرت علی ع در جریان «شمخیه»* که ابن مسعود فتوا داد که اشکالی ندارد، سپس نزد حضرت علی ع آمد و این را از ایشان سوال کرد و حضرت علی ع فرمود: چنین فتوایی را از کجا به دست آوردی؟ او گفت: از این سخن خداوند عز و جل «و دختران همسرانتان که در دامان شمایند از آن زنانتان که با آنان نزدیکی کردهاید، که اگر با آنان نزدیکی نکردهاید، گناهی بر شما نیست [= ازدواج با آنان بر شما حرام نیست].»
حضرت علی ع فرمود: این قید دارد اما آنجا که فرمود «و مادران زنانتان» قیدی ندارد.
امام صادق به آن مرد فرمود: آیا این چیزی را که این مرد از حضرت علی ع روایت کرد، نشنیدی؟!
منصور میگوید: وقتی از جایم بلند شدم و رفتم با خودم گفتم این چه کاری بود که من کردم؛ امام می فرماید ما بر او خردهای نگرفتیم، آن وقت من جلوی امام ع میگویم که حضرت علی ع چنان قضاوتی کرد؟! بار دیگر که امام ع را دیدم عرض کردم:
فدایت شوم! مساله آن مرد، آن چیزی که من گفتم، لغزشی بود که از من سر زد؛ شما در مورد آن چه میفرمایید؟
فرمود: پیرمرد! به من خبر میدهی که حضرت علی ع چنان حکم کرد و بعد سوال میکنی، من در این مورد چه میگویم؟!
📚الكافي، ج5، ص422؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص274؛ النوادر (للأشعري)، ص99؛ تفسير العياشي، ج1، ص231
✳️* «شمخیه»: این کلمه در نقلهای مختلف به الفاظ متعددی نقل شده، ممکن است مقصود اسم شخصی باشد ویا اینکه از ریشه «شمخ» به معنای تکبر و اشاره باشد به مسالهای که موجب شکستن غرور ابن مسعود شد، ویا اشاره به نام جد اعلای ابن مسعود که «حبیب بن شمخ» نام داشت.
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
ج. وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ
☀️8) الف. أخرج عبد الرزاق و عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر و البيهقي في سننه من طريقين عن عمرو بن شعب عن أبيه عن جده عن النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم قال:
إذا نكح الرجل المرأة فلا يحل له ان يتزوج أمها دخل بالابنة أو لم يدخل و إذا تزوج الام فلم يدخل بها ثم طلقها فان شاء تزوج الابنة.
📚الدر المنثور، ج2، ص135
☀️ب. عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا أَ تَحِلُّ لَهُ ابْنَتُهَا؟
قَالَ فَقَالَ قَدْ قَضَى فِي هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَا بَأْسَ بِهِ؛ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ «وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُم» لکنه وَ لَوْ تَزَوَّجَت الِابْنَةَ ثُمَّ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا لَمْ تَحِلَّ لَهُ أُمُّهَا.
قَالَ قُلْتُ: لَهُ أَ لَيْسَ هُمَا سَوَاءً؟
قَالَ فَقَالَ لَا، لَيْسَ هَذِهِ مِثْلَ هَذِهِ. إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ «وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ» لَمْ يَسْتَثْنِ فِي هَذِهِ كَمَا اشْتَرَطَ فِي تِلْكَ هَذِهِ؛ هُنَا مُبْهَمَةٌ لَيْسَ فِيهَا شَرْطٌ، وَ تِلْكَ فِيهَا شَرْطٌ.
📚تفسير العياشي، ج1، ص230
☀️ج. مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ غِيَاثِ بْنِ كَلُّوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَقُولُ:
الرَّبَائِبُ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ مَعَ الْأُمَّهَاتِ اللَّاتِي قَدْ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ هُنَّ فِي الْحُجُورِ وَ غَيْرِ الْحُجُورِ سَوَاءٌ وَ الْأُمَّهَاتُ مُبْهَمَاتٌ دُخِلَ بِالْبَنَاتِ أَمْ لَمْ يُدْخَلْ بِهِنَّ فَحَرِّمُوا وَ أَبْهِمُوا مَا أَبْهَمَ اللَّهُ.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص273؛ تفسير العياشي، ج1، ص231؛ مجمع البيان، ج3، ص48
☀️د. رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ .. وَ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَ» قَالَ ع:
هِيَ ابْنَةُ امْرَأَتِهِ عَلَيْهِ حَرَامٌ إِذَا كَانَ دَخَلَ بِأُمِهَّا فَإِنْ لَمْ يَكُنْ دَخَلَ بِأُمِّهَا فَتَزْوِيجُهَا لَهُ حَلَالٌ وَ قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ جَلَ فِي حُجُورِكُمْ الْحَجْرُ الْحُرْمَةُ الَّتِي فِي حُرْمَتِكُمْ وَ ذَلِكَ مِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَى «أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ» يَقُولُ مُحَرَّمَةٌ.
📚دعائم الإسلام، ج2، ص232
@yekaye
👇ادامه متن احادیث بند 8👇
ادامه متن احادیث بند 8
✅چنانکه دیدیم هم احادیث شیعه و هم در احادیث اهل سنت، درباره اینکه اگر نزدیکی رخ نداده باشد، حکم مادر با دختر متفاوت است؛ یعنی مادر زن به صرفا خواندن عقد حرام میشود اما دخترش تنها در صورتی حرام میشود که نزدیکی رخ داده باشد.با این حال در فضای اهل سنت، برخی فتوایشان این بوده که این دو مساویاند و در مورد مادر زن هم تنها در صورتی که نزدیکی رخ داده باشد، وی حرام میشود. فضای اختناق در زمان امام صادق ع چنان بوده که ایشان گاه مجبور میشدند از باب تقیه همین را به عنوان حکم شرعی اعلام کنند روایت زیر فضای تقیهای حاکم بر دوره امام صادق ع در این مورد را بخوبی نشان میدهد، که یکی از اصحاب متوجه فضای تقیه نیست و سخن خلاف تقیه میگوید:
☀️ه. أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَمَاتَتْ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا أَ يَتَزَوَّجُ بِأُمِّهَا.
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَدْ فَعَلَهُ رَجُلٌ مِنَّا فَلَمْ نَرَ بِهِ بَأْساً.
فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَفْخَرُ الشِّيعَةُ إِلَّا بِقَضَاءِ عَلِيٍّ ع فِي هَذِهِ الشَّمْخِيَّةِ [السَّمْجِيَّةِ] الَّتِي أَفْتَاهَا ابْنُ مَسْعُودٍ أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ ثُمَّ أَتَى عَلِيّاً ع فَسَأَلَهُ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع مِنْ أَيْنَ أَخَذْتَهَا فَقَالَ مِنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُم» فَقَالَ عَلِيٌّ ع إِنَّ هَذِهِ مُسْتَثْنَاةٌ وَ هَذِهِ مُرْسَلَةٌ «وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ» فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِلرَّجُلِ أَ مَا تَسْمَعُ مَا يَرْوِي هَذَا عَنْ عَلِيٍّ ع فَلَمَّا قُمْتُ نَدِمْتُ وَ قُلْتُ أَيَّ شَيْءٍ صَنَعْتُ يَقُولُ هُوَ قَدْ فَعَلَهُ رَجُلٌ مِنَّا فَلَمْ نَرَ بِهِ بَأْساً وَ أَقُولُ أَنَا قَضَى عَلِيٌّ ع فِيهَا فَلَقِيتُهُ بَعْدَ ذَلِكَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَسْأَلَةُ الرَّجُلِ إِنَّمَا كَانَ الَّذِي قُلْتُ يَقُولُ كَانَ زَلَّةً مِنِّي فَمَا تَقُولُ فِيهَا فَقَالَ يَا شَيْخُ تُخْبِرُنِي أَنَّ عَلِيّاً ع قَضَى بِهَا وَ تَسْأَلُنِي مَا تَقُولُ فِيهَا؟!
📚الكافي، ج5، ص422؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص274؛ النوادر (للأشعري)، ص99؛ تفسير العياشي، ج1، ص231
@yekaye
☀️9) الف. از امام صادق ع روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
هنگامی که مردی با زنی ازدواج کند دختر آن زن بر وی حرام میشود در صورای که با مادر نزدیکی رخ داده باشد؛ اما اگر نزدیکی رخ نداده باشد اشکالی ندارد که [بعد از جدا شدن مرد و زن] با این دختر ازدواج کند؛ و اگر با دختر ازدواج کند چه نزدیکی رخ داده باشد و چه نداده باشد مادرش بر او حرام میشود؛
و فرمودند: ربیبهها [دخترانِ همسر] بر شما حرامند خواه در دامان شما و تحت کفالت باشند یا نباشند.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص273
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ: إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ حُرِّمَتْ عَلَيْهِ ابْنَتُهَا إِذَا دَخَلَ بِالْأُمِّ فَإِذَا لَمْ يَدْخُلْ بِالْأُمِّ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَتَزَوَّجَ بِالابْنَةِ وَ إِذَا تَزَوَّجَ الِابْنَةَ فَدَخَلَ بِهَا أَوْ لَمْ يَدْخُلْ بِهَا فَقَدْ حُرِّمَتْ عَلَيْهِ الْأُمُّ وَ قَالَ الرَّبَائِبُ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كُنَّ فِي الْحَجْرِ أَوْ لَمْ يَكُنَّ.
☀️ب. علی بن ابراهیم قمی میگوید: درباره آیه «و ربیبههای شما [=دختران همسرانتان] که در دامان شمایند از آن زنانتان که به آنان وارد شدهاید» خوارج گمان کردند که اگر مردی همسرش دختری داشت و این دختر در دامان و تحت تکفل او نبود، [ازدواج با او] برای حلال است چون خداوند فرموده «که در دامان شمایند» در حالی که امام صادق ع فرمود: اینها حلال نیستند. [یعنی این قید، صرفا قید توضیحی است، نه اینکه تخصیص بزند دختران را]
📚تفسير القمي، ج1، ص135
و أما قوله «وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ» فالخوارج زعمت أن الرجل إذا كانت لأهله بنت و لم يربها و لم تكن في حجره حلت له لقول الله « [و] اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ» قَالَ الصَّادِقُ ع لَا تَحِلُّ لَهُ.
@yekaye
☀️10) الف. احمد بن محمد بن ابی نصر میگوید:
از امام رضا ع سوال کردم درباره مردی که با زنی ازدواج موقت کرده است؛ آیا جایز است که [بعدا] با دختر وی ازدواج کند؟
فرمودند: خیر.
📚الكافي، ج5، ص422؛ قرب الإسناد، ص366
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ مُتْعَةً أَ يَحِلُّ لَهُ أَنْ يَتَزَوَّجَ ابْنَتَهَا قَالَ لَا.
☀️ب. محمد بن مسلم میگوید:
از امام صادق ع درباره مردی پرسیدم که کنیزی را از مردی خریده بود [که آن مرد با وی نکاح کرده بود]، سپس وی را آزاد کرد و با او ازدواج نمود و برایش فرزندی آورد؛ آیا صاحب اول آن میتواند با دختر وی ازدواج کند؟
فرمود: خیر، آن دختر بر وی حرام است چرا که ربیبه [= دختر همسر] اوست؛ و در این مورد: زن آزاد و کنیز یکسانند؛ سپس این آیه را تلاوت فرمود: و «ربیبههایی [دختران همسری] که در دامان شمایند.»
📚النوادر(للأشعري)، ص121؛ الكافي، ج5، ص433؛ تفسير العياشي، ج1، ص230
صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ كَانَتْ لَهُ جَارِيَةٌ [يطأها قد باعها من رجل] فَأُعْتِقَتْ فَتَزَوَّجَتْ [فولدت] أَ يَصْلُحُ لِمَوْلَاهَا الْأَوَّلِ أَنْ يَتَزَوَّجَ ابْنَتَهَا؟
قَالَ لَا هِيَ عَلَيْهِ حَرَامٌ وَ هِيَ ابْنَتُهُ [ربیبته]، الْحُرَّةُ وَ الْمَمْلُوكَةُ فِي هَذَا سَوَاءٌ ثُمَّ قَرَأَ «وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ».
@yekaye
☀️11) از امام باقر ع سوال میشود درباره مردی که با زنی ازدواج کرد و به سر [= بدون روسری] ویا برخی از قسمتهای بدن وی [که پوشش آن بر زن واجب است] نگاه کرد [یعنی نزدیکی نکردند اما مرد به موها و بدن زن که فقط دیدنش بر محارم جایز است، نگاه کرده] آیا [در صورتی که از هم جدا شوند] جایز است که با دختر وی ازدواج کند؟
فرمود: خیر؛ اگر جایی از وی را دید که دیدنش بر نامحرمان حرام است، سزاوار نیست که با دختر وی ازدواج کند.
📚الكافي، ج5، ص422؛ دعائم الإسلام، ج2، ص233
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع [عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع] قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَنَظَرَ إِلَى رَأْسِهَا وَ إِلَى بَعْضِ جَسَدِهَا أَ يَتَزَوَّجُ ابْنَتَهَا؟
فَقَالَ لَا إِذَا رَأَى مِنْهَا مَا يَحْرُمُ عَلَى غَيْرِهِ فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَزَوَّجُ ابْنَتَهَا.
@yekaye
☀️12) عمر بن اذینه با سند خویش از حسن بصری نقل میکند که:
رسول الله با زنی از قبیله بنی عامر بن صعصعه ازدواج کرد که نامش «سنی» بود و از زیباترین زنان زمانه خویش بود؛ چون چشم عایشه و حفصه بر او افتاد گفتند: این با زیباییاش دیگر ارج و قربی برای ما نزد پیامبر باقی نخواهد گذاشت؛ پس [برای اینکه بین او و پیامبر را به هم بزنند] به او گفتند: مبادا طوری رفتاری کنی که پیامبر حرصی از تو نسبت به روابط با خویش احساس کند! چون بر پیامبر داخل شد و پیامبر خواست دست نوازش بر سر و روی او بکشد، گفت به خدا پناه میبرم! و دست پیامبر را عقب زد! [با برخوردهایی که کرد] پیامبر [نهایتا بدون اینکه با او نزدیکی کند] او را طلاق گفت و وی را به نزد خانوادهاش برگرداند.
همچنین رسول الله ص با زنی از قبیله کنده به نام دختر ابی جون ازدواج کرد؛ وقتی که ابراهیم دختر ماریه قبطیه از دنیا رفت، این زن گفت: اگر وی واقعا پیامبر بود پسرش نمیمرد! پیامبر وی را نیز پیش از اینکه با او نزدیکی کند نزد خانوادهاش فرستاد. [= او را هم طلاق داد].
چون رسول الله ص از دنیا رفت و ابوبکر حکومت را به دست گرفت: این دو زن عامری و کندی نزد ابوبکر آمدند در حالی که مورد خواستگاری قرار گرفته بودند [و طبق آیه 6 سوره احزاب، زنان پیامبر به منزله مادران مسلماناناند و کسی حق ازدواج با آنان را ندارد]. ابوبکر و عمر با هم مشورت کردند و به آنها گفتند: اگر دلتان میخواهد در پرده بودن [عمل به آیه 53 سوره احزاب، که زنان پیامبر را از رابطه با نامحرمان برحذر میدارد] انتخاب کنید و اگر دلتان میخواهد لذت جنسی را برگزینید؛ و آن دو لذت جنسی را برگزیدند و ازدواج کردند؛ یکی از دو مردی که با آنها ازدواج کرد مبتلا به جذام شد و دیگری هم دیوانه شد.
☀️عمر بن اذینه میگوید:
این حدیث را نزد زراره و فضیل بازگو کردم؛ هردو از امام باقر ع روایت کردند که خداوند عز و جل هیچ چیزی را نهی نکرد مگر اینکه در آن عدهای عصیان کردند تا جایی که حتی با زنان پیامبر ص هم بعد از وی ازدواج کردند و همین حکایت زنان عامری و کندی را بازگو کرد؛ و سپس فرمود: اگر از آنها سوال میکردید درباره مردی که با زنی ازدواج کرده و سپس پیش از آنکه با وی نزدیکی کند وی را طلاق داده است، آیا جایز است با دختر وی ازدواج کند، خودشان میگفتند جایز نیست؛ در حالی که [طبق آیه 6 سوره احزاب] حرمت رسول الله بالاتر از حرمت پدرانشان بود.
☀️همچنین با سند دیگری از زراره نقل شده که از امام باقر ع روایت کرد که ایشان شبیه همین واقعه را تعریف کردند و فرمودند: و آنان، اگر که مومن بودند، جایز نمیدانستند که با مادران خویش ازدواج کنند؛ در حالی که حرمت زنان پیامبر [مطابق با آیه 6 سوره احزاب] همانند حرمت مادرانشان بود.
📚الكافي، ج5، ص421
@yekaye
👇متن حدیث👇
متن حدیث 12
☀️علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ أَبِي عُرْوَةَ عَنْ قَتَادَةَ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص تَزَوَّجَ امْرَأَةً مِنْ بَنِي عَامِرِ بْنِ صَعْصَعَةَ يُقَالُ لَهَا سَنَى وَ كَانَتْ مِنْ أَجْمَلِ أَهْلِ زَمَانِهَا. فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَيْهَا عَائِشَةُ وَ حَفْصَةُ قَالَتَا لَتَغْلِبُنَا هَذِهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِجَمَالِهَا. فَقَالَتَا لَهَا لَا يَرَى مِنْكِ رَسُولُ اللَّهِ ص حِرْصاً! فَلَمَّا دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص تَنَاوَلَهَا بِيَدِهِ فَقَالَتْ: أَعُوذُ بِاللَّهِ، فَانْقَبَضَتْ يَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْهَا. فَطَلَّقَهَا وَ أَلْحَقَهَا بِأَهْلِهَا.
وَ تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ ص امْرَأَةً مِنْ كِنْدَةَ بِنْتَ أَبِي الْجَوْنِ. فَلَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص ابْنُ مَارِيَةَ الْقِبْطِيَّةِ قَالَتْ: لَوْ كَانَ نَبِيّاً مَا مَاتَ ابْنُهُ! فَأَلْحَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِأَهْلِهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا.
فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ وُلِّيَ النَّاسَ أَبُو بَكْرٍ أَتَتْهُ الْعَامِرِيَّةُ وَ الْكِنْدِيَّةُ وَ قَدْ خُطِبَتَا. فَاجْتَمَعَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا لَهُمَا: اخْتَارَا إِنْ شِئْتُمَا الْحِجَابَ وَ إِنْ شِئْتُمَا الْبَاهَ! فَاخْتَارَتَا الْبَاهَ فَتَزَوَّجَتَا فَجُذِمَ أَحَدُ الرَّجُلَيْنِ وَ جُنَّ الْآخَرُ.
☀️ قالَ عُمَرُ بْنُ أُذَيْنَةَ فَحَدَّثْتُ بِهَذَا الْحَدِيثِ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلَ فَرَوَيَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
مَا نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ قَدْ عُصِيَ فِيهِ حَتَّى لَقَدْ نَكَحُوا أَزْوَاجَ النَّبِيِّ ص مِنْ بَعْدِهِ وَ ذَكَرَ هَاتَيْنِ الْعَامِرِيَّةَ وَ الْكِنْدِيَّةَ.
ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: لَوْ سَأَلْتَهُمْ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَطَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا أَ تَحِلُّ لِابْنِهِ لَقَالُوا لَا فَرَسُولُ اللَّهِ ص أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْ آبَائِهِمْ.
☀️ محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع نَحْوَهُ وَ قَالَ فِي حَدِيثِهِ:
وَ لَا هُمْ يَسْتَحِلُّونَ أَنْ يَتَزَوَّجُوا أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ وَ إِنَّ أَزْوَاجَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي الْحُرْمَةِ مِثْلُ أُمَّهَاتِهِمْ.
📚الكافي، ج5، ص421
@yekaye
📖د. وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ
☀️13) از ابوجارود روایت شده است که:
امام باقر ع به من فرمود: ابا جارود! در مورد امام حسن و امام حسین علیهما السلام به شما چه میگویند؟
گفتم: بر ما انکار میکنند که آنان را پسران رسول الله ص [مورد خطاب با تعبیر: یا ابن رسول الله ص] میخوانیم.
فرمود: شما در جوابشان چگونه احتجاج میکنید؟
گفتم: به سخن خداوند عز و جل در مورد حضرت عیسی ع احتجاج میکنیم که فرمود: «و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را؛ و اين گونه، نيكوكاران را پاداش مىدهيم؛ و نیز زکریا و یحیی و عیسی ع را» (انعام/84-85) و اینکه عیسی بن مریم را از ذریه حضرت ابراهیم ع قرار داد.
فرمود: آنان در جواب شما چه میگویند؟
گفتم: میگویند گاهی فرزندِ دختر را جزء فرزند به حساب میآورند، اما هر چه باشد از صُلب او نیست.
فرمود: شما در جوابشان چگونه احتجاج میکنید؟
گفتم: به این سخن خداوند عز و جل به رسولش [در جریان مباهله] احتجاج میکنیم که فرمود: «پس بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خویشتنمان و خویشتنتان را بیاورید» (آل عمران/61)
فرمود: آنان چه میگویند؟
گفتم: میگویند گاهی در کلام عرب چنین است که پسران فلان مرد است اما دیگری میگوید پسرانمان.
فرمود: اباجارود! از کتاب الله جل جلاله مطلبی به تو میدهم که نشان میدهد که آنان از صلب رسول اللهاند و جز کافر آن را رد نمیکند.
گفتم: فدایت شوم؛ آن چیست؟
فرمود: آنجا که خداوند متعال میفرماید: «حرام شد بر شما مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان» تا آنجایی که فرمود «و زنان پسرانتان که از صُلب شمایند»؛ از آنان بپرس که آیا برای رسول الله حلال بود که با همسران این دو امام ع ازدواج کند؟ اگر گفتند:بله، دروغ گفته و فاسق شدهاند؛ و اگر گفتند خیر، به خاطر این است که آن دو پسرانِ از صُلبِ اویند؛ و این ازدواج بر پیامبر ص حرام نشده جز بدین سبب که اینان از صُلبِ اویند.
📚الكافي، ج8، ص317؛
📚تفسير القمي، ج1، ص209 ؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص324-325
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِيفٍ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
قَالَ [لِي] أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا أَبَا الْجَارُودِ مَا يَقُولُونَ لَكُمْ فِي الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع؟
قُلْتُ يُنْكِرُونَ عَلَيْنَا أَنَّهُمَا ابْنَا رَسُولِ اللَّهِ ص.
قَالَ فَأَيَّ شَيْءٍ احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ؟
قُلْتُ احْتَجَجْنَا عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع «وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى وَ عِيسى» فَجَعَلَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ [نُوحٍ] ع.
قَالَ فَأَيَّ شَيْءٍ قَالُوا لَكُمْ؟
قُلْتُ قَالُوا قَدْ يَكُونُ وَلَدُ الِابْنَةِ مِنَ الْوَلَدِ وَ لَا يَكُونُ مِنَ الصُّلْبِ.
قَالَ فَأَيَّ شَيْءٍ احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ؟
قُلْتُ احْتَجَجْنَا عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى لِرَسُولِهِ ص «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ»
قَالَ فَأَيَّ شَيْءٍ قَالُوا؟
قُلْتُ قَالُوا قَدْ يَكُونُ فِي كَلَامِ الْعَرَبِ أَبْنَاءُ رَجُلٍ وَ آخَرُ يَقُولُ أَبْنَاؤُنَا.
قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا أَبَا الْجَارُودِ لَأُعْطِيَنَّكَهَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ جَلَّ وَ تَعَالَى أَنَّهُمَا مِنْ صُلْبِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَا يَرُدُّهَا إِلَّا الْكَافِرُ.
قُلْتُ وَ أَيْنَ ذَلِكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟
قَالَ مِنْ حَيْثُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ» الْآيَةَ إِلَى أَنِ انْتَهَى إِلَى قَوْلِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ» فَسَلْهُمْ يَا أَبَا الْجَارُودِ هَلْ كَانَ يَحِلُّ لِرَسُولِ اللَّهِ ص نِكَاحُ حَلِيلَتَيْهِمَا؟ فَإِنْ قَالُوا نَعَمْ، كَذَبُوا وَ فَجَرُوا؛ وَ إِنْ قَالُوا لَا، فَهُمَا ابْنَاهُ لِصُلْبِهِ؛ [وَ مَا حُرِّمَتَا [حَرُمْنَ] عَلَيْهِ إِلَّا لِلصُّلْبِ.]
@yekaye