eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 عُدْواناً قبلا بیان شد که ▪️ماده «عدو» [یا «عدی] در اصل دلالت دارد بر تجاوز کردن (گذر کردن) از حد خود و پیشی گرفتن در جایی که سزاوار است بدانجا بسنده شود؛ و تفاوتش با «تجاوز» در این است که تجاوز، به صرفِ گذر کردن از نقطه معین (خروج از حق خود) گفته می‌شود؛ اما «تعدی»، تجاوزی است که ورود نابجا به حقوق دیگران هم در آن لحاظ شده است. برخی اصل این ماده را از کلمه «عُدوَة» (أنفال/۴۲) دانسته‌اند («عدوة الوادی» لبه و حاشیه یک سرزمین) دانسته‌اند گویی کسی که تعدی می‌کند، به سمت لبه حق خود می‌رود و از آن گذر می‌کند. ▪️این ماده هم در مورد امور قلبی و درونی (مانند «عداوت»: دشمنی، «عَدُوّ»: دشمن، جمع آن: اعداء) و هم در مورد امور ظاهری و مادی (مانند «عَدْو» به معنای تندتر از معمول راه رفتن، دویدن) به کار می‌رود. 🔖جلسه ۳۰۲ http://yekaye.ir/al-maaarij-70-31/ @yekaye
🔹ظُلْماً قبلا بیان شد که ▪️ماده «ظلم» در اصل بر دو معنا دلالت می‌کند: یکی ظلمت و تاریکی در مقابل نور و روشنایی؛ و دیگری قرار دادن چیزی در غیر جایگاه اصلی خود، که ظلم و ستم از این معنای دوم است. برخی معتقدند معنای اول هم به این معنای دوم برمی‌گردد، با این توجیه که اصل در عالم بر نور و روشنایی است و ظلمت و تاریکی، نبودن این اصل در جایگاه خود است. ضمنا معنای دوم آن (قرار ندادن چیزی در جای خود) بقدری عام است که حتی در مورد زمینی که در محصول مناسب نمی‌دهد هم به کار رفته است: «كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً» (کهف/۳۳) ▪️کلمه «ظالم» واضح است که در معنای ظلم و تجاوز از حق به کار می‌رود، و چون تجاوز از حق عام است هر کسی که مرتکب هر گناه کوچک یا بزرگی شده باشد، شامل می‌شود. 🔖جلسه 720 http://yekaye.ir/al-fater-35-20/ @yekaye
🔹نُصْلیهِ در بحث از آیه 10 همین سوره گذشت که: ▪️در اینکه اصل و خاستگاه این ماده چیست، و آیا «صلو» و «صلی» دو ماده مستقلند یا به همدیگر برمی‌گردند، بین اهل لغت اختلاف است. در کاربردهای متعارف می‌توان از دو معنای مستقل برای «صلو» و «صلی» یاد کرد: 🔸 «صلو» در معنای دعا و نماز و عبادت؛ و 🔸«صلی» [به صورت اسم،] در معنای «آتش» و [به صورت فعل در معنای] «سوزاندن با آتش» یا «افتادن در آتش» به کار می‌رود؛ و حتی برخی هم به طور مطلق گفته‌اند که وقتی حرف عله بعد از دو حرف «صل» بیاید (یعنی فرقی ندارد صلو باشد یا صلی) بر یکی از این دو معنا دلالت دارد؛ ▪️ اما برخی یکی از این دو را اصل قرار داده و سعی کرده‌اند دیگری را به آن برگردانند: ▫️راغب اصفهانی بعد از اینکه «صلاه» را در ذیل ماده «صلی: برافروختن آتش» آورده و می‌گوید «صلاه» به معنای دعا و عبادت است، به دیدگاهی اشاره می‌کند که معتقد است که «صلات» از «صلی» به معنای آتش گرفته شده از این جهت که نمازگزار با نماز خود را از آتش جهنم حفظ می‌کند و خودش درباره اینکه این دیدگاه را قبول دارد، موضعی نمی گیرد؛ ویا فیومی به این قول اشاره می‌کند که «صلات» از «صلیتِ العود بالنار: عود را با آتش گرم و نرم کردم» گرفته شده از این جهت که نمازگزار با نمازش در مقابل خدا نرم و خاشع می گردد. ▫️مرحوم طبرسی اصل «صلاء» [ماده «صلی»] را به معنای ملازمت و همراهی دانسته؛ و توضیح داده که «صلي الرجل النار» یعنی آن مرد ملازم آتش شد؛ و وقتی گفته می‌شود «صلي الأمر» یعنی حرارت و شدت کار بالا گرفت؛ و «شاة مصلية» به معنای «گوسفند بریان» است؛ منظور از «اصْلَوْهَا» در آیه «اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» (یس/۶۴)، همنشین و ملازم آتش شدن است؛ و از ابومسلم نقل شده که منظور از «اصْلَوْهَا» ، «صيروا صلاها: ماده سوختنیِ آتش شوید، هیزمِ آتش شوید» است.” ▫️اما مرحوم مصطفوی بر این باور است که «صلی» ([به صورت اسم،] در معنای «آتش» و [به صورت فعل در معنای] «سوزاندن با آتش» یا «افتادن در آتش») در اصل از زبان عبری گرفته شده و به معنای آن است که چیزی را به طوری در مقابل آتش بگذارند که کباب شود؛ اما ماده «صلو» یک ریشه در زبانهای سریانی و آرامی دارد، که از آن زبان‌ها به زبان عبری هم منتقل شده و در همه این زبانها به معنای «یک عبادت مخصوص [= نماز]» بوده است. ▪️اسم فاعل رایج از «صلی» غالبا در حالت ثلاثی مجرد و به صورت «صالی» است، یعنی به معنای کسی که همنشنی آتش می‌شود و بدین سبب می‌سوزد: «إِلاَّ مَنْ هُوَ صالِ الْجَحيمِ» (صافات/۱۶۳) [إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ؛ ص/۵۹)] (مجمع البيان، ج‏۸، ص۷۲۰). ▪️ کاربرد آن به صورت فعل در قرآن کریم نیز غالبا به صورت فعل ثلاثی مجرد بوده است؛ هرچند در باب افعال (فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً، نساء/۳۰؛ إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً، نساء/۵۶) و باب افتعال (آتيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، نمل/۷؛ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، قصص/۲۹) هم به کار رفته است. همچنین کاربرد آن به صورت اسم، علاوه بر اسم فاعل (صالی)، به صورت مصدر، هم بر وزن «فعول» (صِلیّ): «ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذينَ هُمْ أَوْلى‏ بِها صِلِيًّاً» (مریم/۷۰) (مجمع‌البیان، ج۶، ص۸۰۶) و هم بر وزن «تصلیة»: «وَ تَصْلِيَةُ جَحيمٍ» (واقعه/۹۴) به کار رفته است. ▪️در تفاوت بین «صلا» و «احراق» گفته‌اند: «صلا» آن حالت مجاورت در کنار آتش است که موجب حرارت دیدن، پخته شدن و … می‌گردد؛ اما احراق آن است که مستقیما توسط آتش سوزانده و نابود شود؛ و چه‌بسا اینکه قرآن غالبا از تعبیر «صلا» برای عذاب استفاده می‌کند به طور غیرمستقیم اشاره دارد که قرار نیست در اثر حرارت آتش، آنان به طور کامل نیست و نابود شوند؛ چنانکه در جای دیگر فرمود: «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ» (نساء/۵۶). 🔖جلسه 935 http://yekaye.ir/an-nsea-4-10/ @yekaye
🔹یسیراً قبلا بیان شد که ▪️ماده «یسر» در اصل بر دو معنا دلالت دارد؛ یکی بر معنای گشایش و سبکی؛ و دیگری بر عضوی از اعضای بدن (دست چپ) [و یا سمت چپ] که البته در معنای دوم در قرآن کریم ظاهرا به کار نرفته است. ▪️کلمه «يَسِير» هم در دو معنا به کار می‌رود: یکی در معنای سهل و آسان (كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً؛ نساء/۳۰) و مترادف با کلمه «مَيْسُور» (فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُوراً؛ إسراء/۲۸)؛ و دوم در معنای «مقدار کم و اندک» (وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً؛ أحزاب/۱۴) 🔖جلسه 567 http://yekaye.ir/al-lail-92-7/ @yekaye
☀️4) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند: همانا شخصی را روز قیامت [به پای حساب] می‌آورند که به اندازه یک شیشه حجامت خونِ [بناحق ریخته شده] برعهده‌اش است. می‌گوید به خدا سوگند من نه کسی را کشتم و نه در ریختن خون کسی مشارکت کردم. پاسخ می‌شنود: خیر؛ تو درباره فلانی چنان سخنی گفتی و این از این دهان به آن دهان گشت تا اینکه منجر به کشته شدن او شد؛ و این مقدار از خونش برعهده توست. 📚دعائم الإسلام، ج‏2، ص: 403 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَيَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَهُ قَدْرُ مِحْجَمَةٍ مِنْ دَمٍ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ مَا قَتَلْتُ وَ لَا شَرِكْتُ فِي دَمٍ فَيُقَالُ بَلَى ذَكَرْتَ فُلَاناً فَتَرَقَّى ذَلِكَ حَتَّى قُتِلَ فَأَصَابَكَ هَذَا مِنْ دَمِهِ. @yekaye
☀️1) از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده است که رسول الله ص روز قربانی کردن در منی در حجة الوداع در حالی که بر شتر خویش سوار بود خطبه‌ای خواند و در ضمن آن فرمود: ای مردم! همانا من می‌ترسم که بعد از این بار که اینجا هستم در سال بعد دیگر شما را نبینم؛ پس آنچه به شما می‌گویم خوب گوش دهید و از آن سود برید. سپس فرمود: چه روزی حرمتش عظیم‌تر است؟ گفتند: امروز یا رسول الله! فرمود: چه ماهی نزد خداوند حرمتش عظیم‌تر است؟ گفتند: امروز یا رسول الله! فرمود: چه روزی حرمتش عظیم‌تر است؟ گفتند: همین ماه یا رسول الله! فرمود: کدام سرزمین حرمتش عظیم‌تر است؟ گفتند: همین سرزمین یا رسول الله! فرمود: همانا حرمت اموالتان بر شما و نیز حرمت خونتان همانند حرمت امروزتان در این ماه و در این سرزمین است؛ تا اینکه پروردگارتان را ملاقات کنید و از شما از اعمالتان بپرسد. آیا مطلب را به شما ابلاغ کردم؟ گفتند: بله. فرمود: خدایا شاهد باش! 📚دعائم الإسلام، ج‏2، ص484 رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ص أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ يَوْمَ النَّحْرِ بِمِنًى فِي حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هُوَ عَلَى نَاقَتِهِ الْقَصْوَاءِ فَقَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي خَشِيتُ أَلَّا أَلْقَاكُمْ بَعْدَ مَوْقِفِي هَذَا بَعْدَ عَامِي هَذَا فَاسْمَعُوا مَا أَقُولُ لَكُمْ وَ انْتَفِعُوا بِهِ. ثُمَّ قَالَ: أَيُّ يَوْمٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً؟ قَالُوا هَذَا الْيَوْمُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ فَأَيُّ الشُّهُورِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَةً؟ قَالُوا هَذَا الشَّهْرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ فَأَيُّ بَلَدٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً؟ قَالُوا هَذَا الْبَلَدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ فَإِنَّ حُرْمَةَ أَمْوَالِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ حُرْمَةَ دِمَائِكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا إِلَى أَنْ تَلْقَوْا رَبَّكُمْ فَيَسْأَلَكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ؟ قَالُوا نَعَمْ. قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَد؛ وَ ذَكَرَ بَاقِيَ الْحَدِيثِ بِطُولِهِ. @yekaye
☀️2) از امام باقر ع روایت شده است: هر گناهی را کشته شدن در راه خداوند عز و جل تکفیر و نابود می‌سازد مگر بدهی که هیچ کفاره‌ای برایش وجود ندارد مگر ادا کردنش ویا اینکه رفیق انسان آن را به جای انسان بازپرداخت کند ویا اینکه کسی که صاحب حق است از حق خویش بگذرد. 📚الكافي، ج‏5، ص94؛ تهذيب الأحكام، ج‏6، ص184 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ [عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ] عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كُلُّ ذَنْبٍ يُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الدَّيْنَ لَا كَفَّارَةَ لَهُ إِلَّا أَدَاؤُهُ أَوْ يَقْضِيَ صَاحِبُهُ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي لَهُ الْحَقُّ. @yekaye
☀️3) از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند: همانا در جهنم وادی‌ای هست که بدان «سعیر» گویند؛ هنگامی که آن وادی گشوده شود آتش‌ها از آن به ضجه درآیند! و خداوند آن را برای قاتلان آماده کرده است. 📚دعائم الإسلام، ج‏2، ص402 رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ‏ ص قَالَ: إِنَّ فِي جَهَنَّمَ وَادِياً يُقَالُ لَهُ السَّعِيرُ إِذَا فُتِحَ ذَلِكَ الْوَادِي ضَجَّتِ النِّيرَانُ مِنْهُ أَعَدَّهُ اللَّهُ لِلْقَاتِلِينَ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 2️⃣ «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً» درباره اینکه مرجع «ذلک» چیست (هرکس چنین کند) دیدگاههای متعددی بیان شده که با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست همگی مد نظر باشد): 🍃الف. ناظر است به مساله قتل نفس محرمه، چون ضمیر به آخرین مطلب برمی‌گردد. (عطاء، به نقل از مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج10، ص59) 🍃ب. اشاره است به خوردن مال به باطل و کشتن نفس، که در آیه قبل بدان اشاره شد. (زجاج، به نقل از مفاتیح الغیب، ج10، ص59) 🍃ج. کل محرماتی که از ابتدای سوره بیان شد؛ از آنجا که فرمود «حلال نیست بر شما که به زور از زنان ارث ببرید» (نساء/19) (به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص60) 🍃د. همه کارهایی که از ابتدای این سوره مورد نهی قرار گرفت. (ابن‌عباس، به نقل از مفاتیح الغیب، ج10، ص59) 🍃ه. ... @yekaye
. 1️⃣ «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یسیراً» در آیه قبل درباره خوردن مال به باطل و کشتن نفوس هشدار داد. اکنون با عتاب تمام می‌فرماید اگر کسی از روی تجاوزگری و ستم‌پیشگی آنچه از آن نهی کردیم مرتکب شود، بزودی او را در آتشی سوزان خواهد انداخت و این کار برای خداوند هیچ زحمت و موونه‌ای ندارد. @yekaye
. 3️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَینَكُمْ بِالْباطِلِ ... وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً» ابتدا نهی کرد که اموالتان را به باطل نخورید؛ سپس نفرمود هرکس چنین کند جهنمی می‌شود بلکه فرمود هرکس این کار را از روز تجاوزگری و ستم انجام دهد جهنمی می‌شود. 💠بحث تخصصی و این تعبیر بخوبی نشان می‌دهد که (باطل و صحیح بودنِ) معامله غیر از (حرام و حلال بودنِ) آن است. مثلا کسی که اشتباها معامله باطلی انجام دهد، اگرچه معامله‌اش باطل است اما جهنمی نمی‌شود. @yekaye
. 4️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا ... لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ... وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً» ابتدا نهی کرد که خودهایتان را مکشید (چه خودکشی باشد یا کشتن دیگران ویا خود را در ورطه هلاکت افکندن)؛ سپس نفرمود هرکس چنین کند جهنمی می‌شود بلکه فرمود هرکس این کار را از روز تجاوزگری و ستم انجام دهد جهنمی می‌شود. از این روست که در فقه بین قتل عمد (که از روی عداوت و ظلم است) با قتل غیرعمد (که بر اثر اشتباه و ... رخ داده) تفکیک می‌کنند؛ و مجازات این دو را متفاوت قرار می‌دهند. به تعبیر دیگر، كارهايى كه از سر ظلم و عدوان از انسان سر نزند، قهر الهى ندارد. (تفسير نور، ج‏2، ص276) @yekaye
. 5️⃣ «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً ...» قصد و انگيزه، نقش اصلى را در كيفر يا پاداش دارد. (تفسير نور، ج‏2، ص276) @yekaye
. 6️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا ... وَ لا تَقْتُلُوا ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحیماً؛ وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یسیراً» خداوند با اینکه بر بندگان خود مهربان است؛ اما مهربانی‌اش مانع نمی‌شود که کسی که از روی عداوت و ظلم حقی را از کسی پایمال کند ویا دست به قتل کسی بزند، عذاب نکند؛ خیر، چنین کسی را حتما عذاب خواهد کرد و این برای خداوند کاری ندارد. @yekaye
. 7️⃣ «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحیماً ... فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یسیراً» تقابل این دو فراز در این دو آیه جای تامل دارد: از طرفی تاکید می‌کند که خودتان را نکشید که خداوند به شما مهربان است؛ بلافاصله در آیه بعد تذکر می‌دهد که فکر نکنید این یک مهربانی عاطفی و احساسی محض است؛ خیر همان خدایی که راضی به کشته شدن شما نیست، اگر ببیند که بنا را بر عداوت و ظلم گذاشته‌اید شما را به آتش جهنم می‌سوزاند و هیچ دغدغه‌ای از این بابت نخواهد داشت. 📚(اقتباس از المیزان، ج4، ص321 ) @yekaye
. 8️⃣ ‌ «وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یسیراً» با اینکه انجام همه کارها برای خداوند یکسان است، و برای او انجام هیچ کاری نسبت به کار دیگر آسانتر یا سخت‌تر نیست، چرا در اینجا فرمود این بر خداوند آسان است؟ 🍃الف. از باب مبالغه در تهدید است؛ یعنی بدانید که هیچکس نمی‌تواند جلوی او را در این کار بگیرد. (مفاتیح الغیب، ج10، ص59) 🍃ب. بنا بر آنچه که در میان ما متعارف است بیان شده است شبیه تعبیر «وَ هُوَ الَّذي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْه‏» (روم/۲۷) (مفاتیح الغیب، ج10، ص59) 🍃ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَریماً 📖 💢ترجمه اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن بازتان می‌دارند کناره گیرید بدی‌هایتان را از شما محو می‌کنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد می‌کنیم. سوره نساء (4) آیه 31 1398/8/17 10 ربیع‌الاول 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹تَجْتَنِبُوا قبلا بیان شد که ▪️«اجْتَنَب» از ماده «جنب» است. این ماده در دو معنا به کار می‌رود: 🔸یکی جَنب و سمت و ناحیه [که در فارسی هم رواج دارد] و 🔸دیگری به معنای «دوری» و فاصله گرفتن؛ و «جُنُب» را هم از همین باب گویند که به خاطر وضعیتی که بر او عارض شده باید از نماز و مسجد و ... اجتناب کند. ▪️شاید تعبیر «کناره» در فارسی بهترین معادل آن باشد که هم بر «پهلو» دلالت می‌کند و هم در ترکیب‌هایی مانند «کناره‌گیری» بر دوری و فاصله گرفتن. 🔖جلسه 139 http://yekaye.ir/az-zumar-039-17/ @yekaye
🔹كبائِرَ ▪️ماده «کبر» به معنای «بزرگی» و نقطه مقابل «صغر» (کوچکی) می‌باشد؛ و این دو کلمه متضایف هستند، یعنی همواره در نسبت با دیگری سنجیده می‌شوند، (مفردات ألفاظ القرآن، ص696)، برخلاف «عظمت» و «حقارت» که درباره خود شیء به خودی خود و صرف نظر از مقایسه آن با چیزی دیگر به کار می‌روند (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏10، ص17) ▪️«کِبَر» و بزرگی گاهی از حیث زمان است، و در این مقام به شخص سالخورده و مسن «کبیر» می‌گویند: «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما» (إسراء/23) «وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ» (بقرة/266) «وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَر» (آل عمران/40) «قالَ كَبيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ» (یوسف/80) و البته به هرگونه کسی که به لحاظی از دیگران بزرگتر باشد هم «کبیر» می‌گویند؛ چنانکه گاه «کبیر» به معنای رئیس به کار می‌رود: «إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ» (طه/71 و شعراء/49) یا «إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ» (احزاب/67) (مفردات ألفاظ القرآن، ص696) ▪️این ماده در باب ثلاثی مجرد وقتی به کار می‌رود به معنای لازم می‌باشد؛ که غالبا در معنای بزرگ بودن است که گاه به صورت مجاز در معنای کاری که انجامش سخت و شاق است نیز به کار می‌رود «أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ في‏ صُدُورِكُم» (اسراء/51) یا «كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ» (کهف/5) یا «وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ» (انعام/35) یا «إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامي‏ وَ تَذْكيري بِآياتِ اللَّهِ» (یونس/71) یا «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ» (غافر/35 و صف/3) یا «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ» (شوری/13) و گاه به معنای بزرگ شدن هم به کار می‌رود: «وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا» (نساء/6) ▪️گفتیم «کبیر» به معنای بزرگ است؛ اما «کبیرة» (جمع آن: کبائر) به صورت اصطلاح به معنای گناهی که عقوبتش عظیم است به کار می‌رود: «لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها» (کهف/49) «الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ‏» (نجم/32) و «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ‏» (نساء/31). و البته تعبیر «کبیرة» به تبع فعل «کَبُرَ» برای کاری که شاق و سخت است نیز به کار می‌رود «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ‏» (بقره/45) یا «وَ إِنْ كانَتْ لَكَبيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ» (بقره/143) (مفردات ألفاظ القرآن، ص696) ▪️همچنین کلمه «کُبار» از «کبیر» بلیغ‌تر و کلمه «کُبّار» (وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً؛ نوح/22) از هر دو ابلغ است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص698) ▪️«کبریاء» به معنای خود را از هرگونه تسلیم و انقیاد برتر قرار دادن است، که این امر تنها وصف خداوند است «وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (جاثیه/37) و هرکس دیگری که مدعی آن شود خلاف شان خود رفتار کرده است و لذا این وصف برای خدا مدح و برای انسانها مذموم است: «قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ» (یونس/78) (مفردات ألفاظ القرآن، ص698) ▪️کاربرد این ماده در معنای افعل تفضیل هم به صورت مذکر (إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما، بقره/219؛ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً، انعام/19؛ الْعَذاب الْأَكْبَر، سجده/21 و غاشیه/24؛ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ، توبه/3؛ الْفَزَعُ الْأَكْبَر، انبیاء/103) و هم به صورت مونث (يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى، دخان/‏16؛ فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى، نازعات/20؛ فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى،‏ نازعات/34؛ الَّذي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى، ‏اعلی/12) بسیار شایع است؛ که جمع «اکبر»، «أکابر»: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها» (أنعام/123)، و جمع «کبری» ، «کُبَر» می‌باشد: «إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ» (مدثر/35) (النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‏4، ص142) @yekaye 👇ادامه👇
ادامه توضیح ماده «کبر» ▪️کاربرد این ماده در دو باب «تفعل» (فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها؛ اعراف/13) و «استفعال» (وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً؛ نوح/7) بسیار شایع است: ▫️باب «تفعّل» برای مطاوعه (قبول یک حالت) به کار می‌رود، پس «تکبر» به معنای حالت بزرگی به خود گرفتن است؛ و ▫️باب «استفعال» برای طلب کردن یک وضعیت به کار می‌رود، پس «استکبار» به معنای بزرگی را برای خود طلب کردن است؛ و لذا راغب اصفهانی توضیح داده‌ که: ▫️سه کلمه «کِبر» (إِنْ في‏ صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغيه؛ غافر/56) و «تکبر» (إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ؛ غافر/27) و «استکبار» (اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ؛ فاطر/43) به لحاظ معنایی نزدیک به هم هستند؛ چرا که «کِبر» هم حالتی است که در آن حالت شخص خود را بزرگتر از دیگران می‌بیند و و استکبار به معنای «بزرگی طلبیدن» و «بزرگی را به خود بستن» است که می‌تواند در معنای ممدوح (اینکه انسان در طلب بزرگی برآید) و مذموم (اینکه انسان بدون اینکه بزرگ باشد، خود را بزرگ بنمایاند) به کار رود و در قرآن همواره در این معنای دوم به کار رفته است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص696-697). البته راغب اصفهانی هر یک از تکبر و استکبار را به دو معنای خوب و بد تقسیم کرده است؛ اما ظاهرا این تقسیم به لحاظ معنای کلمه نباشد بلکه به خاطر مصادیق آن است؛ یعنی در مورد خدا چون واقعا خداوند از همه بزرگتر است و بزرگی شایسته وی است، «تکبر» جزء صفات کمالی خداوند قلمداد می‌شود و در قرآن کریم او «متکبر» معرفی شده است (الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ؛ حشر/23) اما چون غیر خدا هیچکسی بزرگی‌ای از خود ندارد و همه مخلوقات بنده خدایند و جا دارد که در برابر خالقشان تواضع کنند، «تکبر» برای غیر خدا یک نقصیه محسوب می‌شود (زیرا نوعی دروغ است: کسی که واقعا بزرگ نیست، خود را بزرگ می‌نمایاند) و تکبرورزی در مورد غیر خداوند مذمت شده است: «ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» (زمر72 و غافر/86) ▪️البته این ماده در ابواب دیگر هم به کار رفته است؛ از جمله ▫️در باب «تفعیل» (لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ، بقره/185 و حج/37؛ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً، اسراء/111؛ وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ، مدثر/3) و ▫️ باب «افعال» (فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ، یوسف/31) که در هر دو به معنای بزرگ دیدن، بزرگ شمردن و بزرگ داشتن کس ویا چیزی است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص698) ▪️ماده «کبر» ‌به لحاظ معنایی به ماده‌های «عظم» و جلل» و «هیب» نزدیک است؛ در تفاوت اینها گفته‌اند: 🔸«کبیر» در مقام مقایسه به دیگری است؛ 🔸اما «عظیم» به بزرگیِ به‌خودی خود (فی نفسه) توجه می‌شود (مانند عظیم‌الشأن) [البته در زبان فارسی برای هر دو از کلمه «بزرگ» استفاده می‌کنیم]؛ 🔸و «جلیل» (یا أجلّ) عظمتی است که حمد و ثنای مخاطب را برمی‌انگیزد؛ 🔸و «هیبت» در جایی است که عظمت شخص در مخاطب خود اثری می‌گذارد که امکان هرگونه هجوم و تعرضی را از جانب مخاطب منتفی می‌سازد. (الفروق فی اللغة، ص177-178) 📿ماده «کبر» و مشتقات آن 161 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت ▪️عموما این کلمه را به همین صورت جمع (کبائر) قرائت کرده‌اند ▪️ اما در برخی قرائات غیرمشهور (سعید بن جبیر و مجاهد و ابن عباس و ابن مسعود) به صورت مفرد مذکر (کبیر) قرائت شده که در این صورت اسم جنس است. 📚معجم القراءات، ج2، ص58 @yekaye